(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


سه شنبه 12 مهر 1390- شماره 20039

رانندگي با خطرات اضافه
روياي گسترش گردشگري درماني تا واقعيت
مدارس استثنايي و شور دانش آموزي
خوشبو كننده هاي مهلك در بازار



رانندگي با خطرات اضافه

عليرضا سزاوار
براساس آمارهاي جهاني سالانه 1ميليون و 300هزار نفر در جهان به دليل تصادفات جاده اي جان خود را از دست مي دهند.
طي نيم قرن اخير صنعت حمل و نقل به جهت فوايد اقتصادي ناشي از گسترش ارتباطات، جابجايي كالا و مسافر، به عنوان يك صنعت بزرگ مطرح شده است.
براساس آمارهاي جهاني، ميزان تلفات جاده اي در اروپا 11نفر در ازاي هر 100هزار نفر است.
با توجه به روند كنوني تصادفات، كارشناسان پيش بيني مي كنند تا سال 2020 ميلادي، ميزان تلفات ناشي از صدمات رانندگي جاده اي در جهان 80درصد افزايش پيدا كند و تا آن زمان، صدمات رانندگي جاده اي رتبه سوم را در ميان علل معلوليت افراد در زندگي خواهد داشت.
از چهار حالت اصلي حمل و نقل، جاده اي، ريلي، هوايي و دريايي، سفر از طريق جاده، مردم را در معرض بيشترين خطر صدمات در هر كيلومتر سفر قرار مي دهد.
تاريخ تمدن هاي بزرگ حكايت از آن دارد كه بخشي از موفقيت و اقتدار تاريخي تمدن باستان ايران مديون موفقيت جغرافيايي خاص و نظام توانمند و انعطاف پذير حمل و نقل و ارتباطات در بخشي بوده است كه به لحاظ خصوصيات ويژه حمل و نقل جاده اي اين روش به عنوان متداول ترين شيوه حمل و نقل در كشورهاي مختلف جهان مطرح است.
تصادفات جاده اي به ترتيب شامل: عوامل انساني- وسائط نقليه و جاده است. براي جلوگيري از افزايش ميزان تصادفات، اقدامات موثر بايد صورت پذيرد كه با:
-مديريت منسجم و هماهنگ با كليه ارگان ها و سيستم هاي حمل و نقل جاده اي- جمع آوري اطلاعات از تصادفات به صورت مستمر- راه كارهاي علمي و اصولي جهت كاهش حوادث و سمينارهاي منطقه اي در اين خصوص- افزايش حمل و نقل ريلي و زيرساخت ها شامل آزاد راه ها، بزرگراه ها، راه هاي اصلي و تبديل راه هاي فرعي به اصلي با طرح هاي هندسي مناسب و رفع نقايص و طراحي جاده اي موجود- نصب علائم ايمني در مكان هاي مناسب و قابل ديد رانندگان- عناصر مهندسي ترافيك در طرح ها و مطالعات راه ها- اختصاص دادن گذرگاه هاي عابر پياده به صورت زيرگذر و روگذر مي توان سوانح جاده اي را به حداقل رساند.
معضل اجتماعي بزرگ
سوانح جاده اي يك پديده اجتماعي است كه نياز به شناسايي ابعاد زيربنايي تر آن از قبيل مسائل فرهنگي، رواني، جامعه شناختي، تبليغاتي، قضايي، پزشكي و نقش و جايگاه پليس علاوه بر نارسايي هاي ناشي از فناوري از جمله كيفيت راه ها و خيابان ها، كيفيت ساخت اتومبيل ها و... دارد.
به طور قطع آمار معلولان و مصدومان ناشي از حوادث رانندگي و جاده اي 10 تا 15 برابر ميزان تلفات ناشي از آن است كه عواقب جبران ناپذير آن همچون بي سرپرستي، مسائل و مشكلات روحي و رواني، هزينه هاي هنگفت درماني و نيز مسائل جزايي و قضايي است.
سوييس از جمله كشورهايي است كه تجربه موفقي در زمينه كنترل تخلفات حادثه ساز رانندگي و كاهش رشد تصادفات داشته، زيرا در اين كشور، راننده اي كه تعداد تخلفات رانندگي اش از حد مجاز تعيين شده در سال بيشتر باشد به عنوان يك بيمار رواني از رانندگي محروم مي شود.
در آمريكا نيز چنانچه راننده اي مرتكب تخلفات حادثه ساز رانندگي همچون سرعت بيش از حد مجاز و حركات بي پروا و خطرناك هنگام رانندگي شود يا حتي يك بار در طول دوره آزمايشي دريافت گواهينامه خود مرتكب تخلف شود، گواهينامه اش به مدت 60 روز و چنانچه در حال غيرعادي رانندگي كرده باشد، به مدت 90 روز معلق مي شود.
جالب است كه بدانيم ايران با دارا بودن يك درصد از جمعيت جهان، حدود 2 درصد تلفات انساني ناشي از تصادفات دنيا را به خود اختصاص داده است.
صرف نظر از خطاي انساني به نظر مي رسد تا زماني كه خودروسازان كشور ملزم به نصب تجهيزات ايمني نظير ترمز ضدقفل، كيسه هوا و... نشوند بسياري از خودروهاي ساخت داخل فاقد ايمني لازم براي سرنشينان است.
امروزه در كنار معرفي جاذبه هاي گردشگري در ايران، «هشدار جدي نسبت به رانندگي خطرناك ايرانيان» يكي از بخش هاي جدايي ناپذير كتابچه هاي راهنمايي جهانگردان به شمار مي رود.
شخصيت شناسي در رانندگي
در بررسي معضل ترافيك و حوادث ناشي از رانندگي هاي تهاجمي، بيشترين توجه به روانشناسي رانندگي معطوف مي شود. در واقع محورها و مباحث اصلي روانشناسي رانندگي يا روانشناسي ترافيك آميزه اي است از يافته هاي ديگر حوزه هاي مرتبط با روانشناسي همچون روانشناسي اجتماعي.
يكي از شاخصه هاي مهم نظم پذيري جوامع، ميزان تعهد افراد به مقررات راهنمايي و رانندگي است. از آن جا كه فرهنگ را مي توان مجموعه رفتار يك جامعه در امور گوناگون تعريف نمود، رفتار مردم و ديد آنان نسبت به اهميت رعايت قوانين راهنمايي را نيز مي توان فرهنگ رانندگي ناميد.
افراد مبتلا به اختلالات شخصيتي بيشترين جرايم رانندگي را مرتكب مي شوند، افراد ضداجتماعي به اخلاق پايبند نيستند و قانون گريزي مي كنند. اين افراد در اتوبان ها و جاده ها لايي مي كشند و سپر خودروي خود را به سپر خودروي مقابل خود مي چسبانند.
در زمينه برخورد با افراد دچار شخصيت ضداجتماعي اتفاقات خوبي رخ داده است كه از جمله آنها به دادن امتياز منفي به رانندگان متخلف و راه اندازي گشت كنترل سلامت روان مي توان اشاره كرد البته لازم است با افرادي كه از سرعت مجاز تخطي مي كنند برخوردهاي شديدتري صورت گيرد.
شيوه رانندگي افراد، وضعيت رواني آنها را نشان مي دهد، افرادي كه احساسي رانندگي مي كنند، بوق مي زنند، فحاشي مي كنند، فكر مي كنند افراد زرنگي هستند، اما از ضعف شخصيت رنج مي برند، اين افراد معمولا در ساير مقاطع زندگي هم دچار خلأ شخصيتي هستند و حس انتقامجويي دارند. با وجود اينكه براي ورود همزمان به يك اتاق، بارها به هم تعارف مي كنيم اما در هنگام رانندگي حس مي كنيم حق مان خورده شده و هر طور شده نبايد اجازه بدهيم خودروي ديگر از ما سبقت بگيرد يا جلوتر از ما حركت كند.
راننده پرخاشگر، راننده اي است كه با توسل به درگيري و خشونت، قصد انجام اعمال خلاف مقررات راهنمايي و رانندگي را دارد؛ اعمالي همچون تغيير مسير ناگهاني و خطرناك، سبقت غيرمجاز، رعايت نكردن فاصله مناسب طولي و عرضي، بوق زدن هاي مكرر، استفاده از نور بالا براي تنبيه ديگران،حركت سريع و تعقيب و گريز خودرويي، سرعت هاي نابجا، مانور و تغيير مسير به طور مكرر، اشغال طولاني خط سبقت، ترمزهاي ناگهاني و مكرر، انحراف از مسير اصلي و عبور از خط مقابل براي رهايي از ترافيك غير روان و قانون شكني و ديگر رفتارهاي ناپسند همراه با فحاشي و هتاكي به ديگران، در كارنامه رانندگي افراد پرخاشگر كاملا مشهود است.
از عوامل موثر در بروز رفتار پرخاشگرانه رانندگان مي توان به موارد زير اشاره كرد:
¤ صرف زمان، معطلي و كندي ترافيك
¤ مهارت نداشتن در رانندگي
¤ آلودگي هاي صوتي موجود در محيط
¤نابساماني ترافيك
¤ تاثير آلودگي هوا بر سيستم عصبي
اين عوامل به طور مجزا باعث بروز عكس العمل هاي نامناسب يا كاهش توانايي هاي فكري و جسمي راننده خواهند شد.
رانندگي يكي از مواردي است كه شخصيت انسان را در اجتماع آشكار مي كند و تقريبا مي توان گفت كه ابعاد فرهنگي رشد اجتماعي و ميزان ادب و علاقه او را نسبت به همنوعانش نشان مي دهد.
علل بروز ناهنجاري هاي ترافيكي در جاده ها نشات گرفته از عوامل اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي است. تنگناهاي موجود در هر يك از اين عوامل، موجب كم اثر و يا بي اثر شدن ساير عوامل مي گردد و اثرات ساير فاكتورهاي موثر در ترافيك مانند فرهنگ عبور و مرور، بستر عبور، نحوه استفاده از راه و وسايل نقليه را كمرنگ كرده و از همه تاسف بارتر اينكه ضعف قوانين و مقررات يا به عبارت ديگر ناكارآمدي و عدم بازدارندگي قوانين و مقررات، موجب شده تا نه تنها فرهنگ صحيح ترافيك نهادينه نشود، بلكه در بسياري از قسمت ها آسيب پذير باشد زيرا تأثيرپذيري افراد از محيط اطراف خود در اين زمينه بيشتر از مراكز ملي و رسمي است و براي مهار انحرافات حمل و نقل در كشور، وجود قوانين و مقررات محكم و بازدارنده امري اجتناب ناپذير است.
درصد بالايي از مرگ و مير تصادفات در همان زمان وقوع سانحه يا چند لحظه اي بعد از آن اتفاق مي افتد، يعني در اين موارد هيچ كمكي از اورژانس و تيم پزشكي ساخته نيست. اما در مورد درصد باقي مانده، اين وظيفه ذاتي اورژانس است كه براي نجات جان مصدومين اقدام نمايد.
امداد هوايي داراي خصوصيات ويژه اي است كه سبب شده در برخي از كشورها كارايي بسيار بالايي داشته و در برخي ديگر از حداقل كارايي لازم در مقايسه با امداد زميني برخوردار باشد. تراكم جمعيت، نوع راه هاي مواصلاتي و وسعت آن كشور از شاخص هاي تعيين كننده در امداد هوايي است. براي مثال در كشور آلمان به دليل وسعت بسيار كم آن با 50 فروند بالگرد، كل كشور را تحت پوشش امداد هوايي قرار داده اند.
به حوادث رانندگي سطحي نگاه نكنيد
بعضي از عوامل موثر در تصادفات جاده اي، ممكن است به تنهايي صددرصد نقش داشته باشد.
مطالعات انجام شده توسط آزمايشگاه تحقيقات جاده و حمل و نقل كه با همكاري سازمان بهداشت جهاني صورت پذيرفته است نشان مي دهد كه بطور حيرت انگيزي ميزان مرگ و مير ناشي از تصادفات جاده اي در كشورها يكي از عوامل مهم مرگ هاي زودرس مي باشد.
براي گروه سني 25 تا 40 سال، مرگ و مير ناشي از تصادفات جاده اي دومين عامل اصلي مرگ هاي زودرس را تشكيل مي دهد. بهبود وضعيت بهداشتي و كاهش تدريجي بيماري هاي عفوني محلي، باعث شده است تا مرگ ومير ناشي از تصادفات جاده اي از اهميت بيشتري برخوردار شده و اين امر درحال حاضر يك مشكل رو به افزايش كشورهاي درحال توسعه است.
كشورهاي صنعتي در طي 25 سال تا 30 سال گذشته به موفقيت هاي شاياني درحل مشكلات ايمني معابر خود دست يافته اند. گرچه در اين كشورها با كاربرد اقدامات اصلاحي تصادفات جاده اي در بخش هاي مختلف بهبودهايي حاصل شده اند، ولي يكي از موفق ترين و بهترين زمينه هاي سرمايه گذاري، طراحي معابر و مهندسي ترافيك بوده است.
حذف تدريجي خطرناك ترين نقاط در شبكه هاي معابر و استفاده از ورودي هايي كه با در نظر گرفتن موارد ايمني طراحي شده اند در طراحي و برنامه ريزي شبكه هاي معابر جديد باعث افزايش بسيار زياد ايمني ترافيكي شده است. اگر چه راه حل هاي سيستماتيك و نحوه برخورد با مشكلات مربوطه كه در كشورهاي صنعتي به كار گرفته مي شوند، براي استفاده در كشورهاي در حال توسعه كاملا قابل اجرا هستند.
به عنوان مثال در يك جاده كه چاله اي در آن است وقتي راننده به آن چاله مي رسد بدون ترديد به سمت راست يا چپ متمايل مي شود و در هر دو حالت، احتمال تصادف يا خطر وجود دارد. بنابراين در اين حالت، عامل جاده به تنهايي صددرصد در يك تصادف نقش بازي مي كند يا در جاده اي كه رفت و برگشت در عرض چند متري صورت مي گيرد و جاده هم شيب منفي دارد.
آيا نقش جاده در تصادفات بيشتر از عوامل ديگر نخواهد بود يا وقتي در ساخت خودروها از وسايل پيشرفته كه حالت الاستيك دارد، استفاده مي شود، آيا خطر صدمه به سرنشينان خودرو به حداقل ممكن نمي رسد؟
در قانون توسعه حمل ونقل عمومي، براي ارزيابي تصادفات، فوت را به عنوان يك شاخص تعيين مي كنند و براساس اين شاخص ها، بايد سال ها را با يكديگر مقايسه كنيم تا مشخص شود كه آيا تصادفات كم شده يا افزايش يافته است.آموزش ترافيك به صورت بنيادي و فرهنگي بهتر است از گروه هاي سني پايين و از سطوح كودكستان و دبستان و سپس مدارس راهنمايي و دبيرستان شروع شود تا اين فرهنگ از كودكي در خمير نسل آينده حك شود.
علاوه بر انسان كه اولين عنصر تشكيل دهنده ترافيك است با عامل ديگري روبه رو هستيم و آن راننده است كه بايد فرهنگ استفاده از وسيله نقليه خود و كاربرد آن را به خوبي بداند و بشناسيم تا بتواند به صورتي رانندگي كند كه خود انتظار دارد ديگران رانندگي كنند. بايد توجه داشت كه آموزش بايد به طور مداوم و مستمر براي اين گروه از رانندگان كه نقش بسيار حساسي را در ترافيك شهرها به عهده دارند انجام شود.
جاده ها و راه ها بايد با تكيه بر اصول مهندسي ترافيك طراحي و احداث شود. و از كيفيت ايمني و ضريب اطمينان مطلوب برخوردار و به علامات شناخته شده بين المللي مجهز باشند نه علائم ديگر.
به مقصود نهائي دست نيافته ايم
بايد توجه داشت كه حتي اگر تمامي جاده هاي ما نيز داراي اين مشخصات باشد ولي از يك سيستم كنترل و نظارت به منظور نگهداري و اصلاح و ترميم موانع بهره ور نباشيم، باز هم به مقصود نهائي دست نيافته ايم. زيرا اغلب اتفاق مي افتد كه به علت انجام حفاري هايي لازم جهت شبكه هاي زيرساخت موانعي در سطح معابر به وجود مي آيد كه بايد نسبت به ايمني راه، ترميم و اصلاح سريع اينگونه حفره ها اقدام كرد.
بنابراين لازم است گروه هاي آموزش ديده جهت نگهداري راه ها چه در شهر و چه در جاده ها داشته باشيم تا به موقع نسبت به ايمن سازي موانع و برطرف كردن آنها در اسرع وقت اقدام كنند.
در شرايط كنوني، شاخص كشته به جمعيت را ريسك سلامت مي دانند و تعداد كشته شدگان به تعداد وسيله نقليه را ريسك تصادف مي نامند. در اين شاخص ها رشد جمعيت و عامل وسيله نقليه مهم است و اگر تصادفات جاده اي را با اين شاخص ها بسنجيم، تصادفات جاده اي نسبت به سال هاي قبل ثابت و تا حدودي كم شده است.
به هر حال نمي توان به حوادث رانندگي سطحي نگاه كرد. چون ترافيك مقوله پيچيده اي است و در اين مقوله پيچيده بايد عوامل مختلفي را هم زمان و هماهنگ ببينيم.

 



روياي گسترش گردشگري درماني تا واقعيت

مردم طي قرنها براي دستيابي به سلامت به مسافرت مي پرداختند. از يونانيان و مصريان باستان كه در چشمه ها و حمام هاي آب گرم جمع مي شدند، تا اروپائيان و آمريكائيان قرن 18 و 19 كه به چشمه هاي آب معدني و استراحتگاه هاي دورافتاده مي رفتند به اين اميد كه بيماري هايي مانند سل را علاج كنند. اما جراحي كردن در كشورهاي خارجي پديده اي نسبتاً مدرن است. آمريكايي ها اولين گروه بيماران بودند كه در مواجهه با افزايش هزينه هاي بهداشتي در دهه 80 به دنبال گزينه هاي درماني در حد استطاعت مالي خود شروع به در نظر گرفتن گزينه هاي خارج از آمريكا كردند. سفرهاي آمريكائيان به كشورهاي آمريكاي مركزي مانند كاستاريكا براي بريج و روكش دندان كه آن زمان بيمه هايشان آن را پوشش نمي داد، باعث رشد سريع به اصطلاح توريسم دندان شد.
كم كم فوريت درماني در كوبا و پس از آن در تايلند رونق گرفت. به طوري كه در حال حاضر تايلند به قطبي براي همه انواع جراحي هاي پلاستيك و انجام اعمال پزشكي معمولي بدل شده است، و با راه اندازي يك مركز بين المللي بيماران كه كارهاي مربوط به ترجمه، رزرو بليت هواپيما و هتل را انجام مي دهد، از 190 كشور جهان بيمار مي پذيرد.
از مهم ترين اعمال جراحي كه در جهان بيشترين متقاضي را دارد، مي توان به پروتز مصنوعي زانو و ران، جراحي قلب، جراحي و خدمات دندانپزشكي و انواع مختلف جراحي هاي زيبايي اشاره كرد. در حال حاضر بيش از 50 كشور جهان اين توريسم را به عنوان يك صنعت ملي تلقي مي كنند و در آمد زيادي از آن به دست مي آورند.
به گفته كارشناسان محبوبيت اين نوع توريسم به سرعت در حال افزايش است. از مهم ترين فاكتورهاي مؤثر در اين ميان مي توان به هزينه هاي بالاي درماني در برخي كشورها، صف هاي طولاني انتظار براي دريافت برخي خدمات درماني، آسان تر شدن مسافرت بين كشورها و پيشرفت قابل توجه فناوري هاي نوين اشاره كرد.
در اين بين هزينه خدمات درماني مهم ترين نقش را در رونق توريسم پزشكي بازي مي كنند. براي مثال يك جراحي پيوند كبد در آمريكا نزديك به 300 هزار دلار است اما اين عمل را مي توان با 91 هزار دلار در تايلند به انجام رساند. به همين دليل است كه طبق آمار در سال 2007 نزديك به 750 هزار آمريكايي براي دريافت خدمات پزشكي به خارج از اين كشور سفر كرده اند و تخمين زده مي شود تا سالهاي بعد اين رقم به بيش از 2 برابر افزايش يابد.
100 ميليارد دلار گردش مالي توريسم درماني
خبر آنلاين پيش بيني كرده است: گردش مالي اين صنعت تا سال 2012 به رقم 40 تا 100 ميليارد دلار در سال برسد. در اين بين كشورهاي پاناما، برزيل، مالزي، كاستاريكا و هندوستان 5 مقصد برتر صنعت سلامت در جهان شناخته شده اند. قيمت خدمات پزشكي در اين كشورها بين 40 تا 70 درصد كمتر از آمريكاست. اگرچه هنوز هم اين قيمت از برخي كشورهاي آسيايي بيشتر است، اما استفاده از تجهيزات مدرن پزشكي و به كارگيري نيروهاي متخصص بسياري از بيماران را از آمريكا و ديگر كشورهاي جهان به سمت خود جذب كرده است. در اين بين برزيل هم يكي از مهم ترين مقاصد جهان براي جراحي هاي زيبايي است. اين كشور به قدري در اين زمينه پيشرفت كرده كه بعد از آمريكا دومين قطب جراحي زيبايي جهان به شمار مي آيد. اين كشور سرمايه گذاري هاي زيادي را در بحث توريسم سلامت انجام داده است و بزودي به مهمترين مركز توريسم سلامت جهان تبديل خواهد شد.
كشور مالزي هم از اين نظر پيشرفت فوق العاده اي داشته است. تعداد بيماران خارجي اين كشور از 75 هزار نفر در سال 2001 به بيش از 297 هزار نفر در سال 2006 رسيده است كه مهم ترين عامل آن نيز ارائه سرويسهاي پيشرفته پزشكي است. هندوستان نيز با فراهم كردن امكانات بالا با هزينه كم، تلاش زيادي براي جذب هر چه بيشتر بيماران از سراسر جهان دارد. تعداد بيماران خارجي اين كشور از 150 هزار نفر در سال 2002 به بيش از 500 هزار نفر در سال 2006 رسيده كه رشد فوق العاده اي را نشان مي دهد.
دوبي قطب جديد توريسم درماني
دوبي متعلق به كشوري است كه تا همين چند سال قبل از امكانات اوليه بهداشتي و درماني هم برخوردار نبود، با اين حال توانسته با ورود سرمايه گذاران بي شمار از نقاط مختلف جهان رشد فزاينده اي را براي خود در منطقه ايجاد كند. اين كشور تاكنون در زمينه توريسم و زير شاخه هاي آن همچون توريسم ورزشي، تجاري و... گامهاي بسياري برداشته و يكي از مهمترين آنها توريسم درماني است.
به نوشته همشهري امارات ايجاد تسهيلات جديد توريسم پزشكي و تنوع خدمات درماني آن در سال 2010 درآمدي بالغ بر 7 ميليارد در هم براي امارات در پي داشته است و اين شيخ نشين سعي دارد با ارائه خدمات متنوع درماني بيش از 11 ميليون گردشگر درمان را به خود جلب كند. به همين دليل سخت در تكاپوست تا يك شهرك بيمارستاني ويژه توريسم درماني ايجاد كند.
توريست ها در امارات در بخش خدمات پزشكي متقاضي طيف وسيعي از انواع عمليات درماني هستند كه از جراحي پلاستيك تا چشم پزشكي را دربرمي گيرد.
همچنين گفته مي شود همزمان با افزايش تعداد گردشگران از شيخ نشين هاي امارات متحده عربي مقامات گردشگري اين كشور در نظر دارد دوبي را به مهم ترين مقصد گردشگري جهان در زمينه هاي آب معدني و ارائه خدمات مرتبط با آن در تامين سلامتي و گذران تعطيلات تبديل كنند.
اين در حالي است كه اولين بيمارستاني كه در دوبي ساخته شده، بيمارستان ايرانيان بوده است و هنوز هم اين بيمارستان از بهترين و مجهزترين مراكز درماني اين شهر به شمار مي رود. حال اين سوال مطرح مي شود كشوري كه از نظر نيروي انساني متخصص قابل مقايسه با ايران نيست، چطور مي شود كه در زمينه توريسم درماني از ما جلوتر بيفتد؟
بازار كساد توريسم درماني در ايران
با وجودي كه ايران از نظر جاذبه هاي گردشگري، طبيعت، باستاني و آب و هوايي مقام هاي چهارم، پنجم و دهم را دارا است ولي از بازار توريسم درماني سهم شاخصي نبرده است. و اين دغدغه وجود دارد كه آيا اين بخش از توريسم در ايران به شكوفايي مي رسد يا علي رغم تشكيلات صوري كه براي آن در نظر گرفته شده، به فراموشي سپرده مي شود.
توريسم درماني براي اولين بار در ايران در سال 82 مورد توجه وزارت بهداشت و درمان قرار گرفت. اما آنچه در اين ميان براي وزارت بهداشت مورد توجه بود، اشتغالزايي دانش آموختگان پزشكي بود، نه رونق توريسم درماني.
در حال حاضر توريسم درماني در كشور ما موضوعي بين دستگاهي است به گونه اي كه سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري، وزارت بهداشت، وزارت امورخارجه و وزارت رفاه از جمله دستگاه هايي هستند، كه در گسترش آن دخيل اند.
بنا به گفته كارشناسان سالانه حدود 7هزار بيمار با انگيزه گردشگري و به منظور درمان وارد كشور مي شوند كه ضمن توسعه بخش گردشگري، راهها و هتل ها مي توانند سبب رفع بخشي از مشكلات مالي سيستم درمان شوند.
اواسط سال گذشته بود كه دكتر حسن امامي رضوي معاون درمان وزارت بهداشت از آمادگي 60 بيمارستان دولتي و خصوصي كشور براي جذب بيماران خارجي خبر داده و گفته بود كه پتانسيل هاي زيادي براي جذب بيماران خارجي و گسترش گردشگري سلامت در كشور ايجاد شده است و به همين علت روز به روز شاهد افزايش بيماران خارجي در كشور براي درمان هستيم.
به گفته امامي رضوي، براي توسعه توريسم درماني كشور به برخي مراكز درماني واجد شرايط اين اجازه داده شده كه 10درصد ظرفيت خالي خود را به جذب بيماران خارجي اختصاص دهند ضمن آنكه وزارت بهداشت از جذب تسهيلات بانكي به بيمارستان هاي دولتي و خصوصي به منظور ايجاد امكانات آبرومند و استاندارد براي جذب بيماران خارجي حمايت مي كند.
معاون درمان وزارت بهداشت معتقد است كه حداقل 20 بيمارستان دولتي و خصوصي در تهران امكان جذب بيماران خارجي را دارند و حدود 50بيمارستان نيز در شهرهاي ديگر مي توانند به جذب بيمار خارجي اقدام كنند. بنابراين در حال حاضر بيش از 70بيمارستان و مركز درماني در كشور مي توانند در زمينه توريسم درماني فعال شوند كه البته ضعف هاي بسياري دارند.

 



مدارس استثنايي و شور دانش آموزي

اينجا مدرسه اي متفاوت است با دانش آموزاني متفاوت، نه از آن جهت كه فقير و پولدار باشند از آن رو كه جسمشان يا ذهن شان با دانش آموزان ديگر اندكي متفاوت است و همه جدا از طبقه اجتماعي شان كنار هم هستند با دردهايي كم و بيش مشترك.
هنوز چند قدمي مانده كه به در مدرسه برسي، صداي همهمه دانش آموزان شنيده مي شود و با ورودت به حياط وسيع مجتمع با اجتماع دانش آموزان و البته والديني كه پا به پاي فرزندانشان در مدرسه حاضرند مواجه مي شوي.
همه چيز آشناست و تصوير غريبي نمي بيني. روز بازگشايي مدارس است و دانش آموزاني هستند و والديني و كادر آموزشي مدرسه كه با گشاده رويي به استقبال دانش آموزان آمده اند و همت خود را در خلق لحظاتي شيرين در آغازين روز سال تحصيلي بسيج كرده اند.
تنها نكته متفاوت آن دانش آموزاني است كه كمي از سلامت جسمي و ذهني كامل فاصله دارند و در عين حال آن چنان مشتاق مدرسه اند كه به جرأت مي توان گفت كسي در اين جمع گريان نيست.
درحالي كه همه ما خاطره روز اول مهر را به ياد داريم كه چگونه با شوق يا كمي دلهره كه چاشني گريه همراهش بود، اولين روز مدرسه را با نام خدا شروع كرديم.
اينجا «مجتمع آموزشي مرجوي» است؛ مدرسه اي ويژه دانش آموزان پسر استثنايي مقاطع تحصيلي ابتدايي و راهنمايي در كلانشهر كرج.
مدرسه اي كه علاوه بر دانش آموزان، معلمانش هم متفاوت هستند. چرا كه اين قشر از معلمان به معناي واقعي متحمل زحمت مضاعف هستند براي ياد دادن به دانش آموزاني كه يا ديرتر مي گيرند يا ناهنجاري هاي جسمي و ذهني دارند.
مراسم ويژه بازگشايي مدارس در اين مدرسه خاص با تلاوت آياتي از كلام خدا شروع شد و پرچم ايران عزيز به تعداد دانش آموزان بين آنها توزيع شد.
دانش آموزان مجتمع آموزشي پسرانه مرجوي در رديف هاي كنار هم به صف ايستادند؛ گرچه بازيگوش و شاد و به دفعات نظم صف را به هم مي زدند اما به هر حال ايستادند و اجراي مراسم را زير گرماي آفتاب مهر كه امروز با حرارتي بيشتر مي تابيد دنبال كردند.
و از آن مهم تر، همه ذوقي كه تحفه ماه مهر است در چشمان تك تك دانش آموزاني كه پرچم سه رنگ اين سرزمين در دستانشان اين سو و آن سو مي شد به وضوح هويدا بود و تفاوتي نداشت كه تو در چه سطحي از سلامتي هستي؛ كه جنس شادي و اشتياق مرغوب در زلال چشمان شان به سادگي يافت مي شد.
اشتياق به باسواد شدن كه «علي» آن را همه انگيزه اش از مدرسه آمدن عنوان كرد و گفت كه از سه روز پيش كيف اش را آماده كرده و منتظر بود تا در مدرسه به روي او و دوستانش گشوده شود.
اين بزرگمرد كوچك، گرچه به سختي و با كمك مادر راه مي رود و معلول جسمي حركتي است اما لبريز از شوق يادگيري است و در مدرسه براي خودش هواداران پروپاقرصي از معلمان و دانش آموزان دارد.
دانش آموزان مجتمع آموزشي مرجوي يا كم توان ذهني اند يا معلول جسمي حركتي يا هر دو معلوليت را با هم دارند؛ اما بيشتر آنها دچار كم تواني ذهني اند كه اتفاقا به گفته معلمان شان بعضي هاي شان گيرايي بالايي دارند و مطالب درسي را خيلي زود فرا مي گيرند.
شايد بسياري از دانش آموزان سال اول دبستان را در طول يك سال مي خوانند و بعد به كلاس بالاتر مي روند اما در اين مدرسه، كلاس اول ابتدايي به سه دوره 1و 2 و 3 تقسيم مي شود كه براي بعضي دانش آموزان سه سال طول مي كشد تا به كلاس دوم بروند و بعضي ديگر كه توان يادگيري بيشتري دارند، يك ساله اين دوره را مي گذرانند.
به گفته آقازاده مدير اين مجتمع تقسيم بندي ها به منظور ايجاد آمادگي بيشتر وماندگار شدن مطالب در ذهن دانش آموزان است.
مدير اين مجتمع 176 دانش آموزي در خصوص محتواي كتابهاي درسي مدارس استثنايي گفت: محتوا تقريبا فرقي با كتابهاي دانش آموزان مدارس عادي ندارد فقط ساده تر و با توضيحات بيشتر است.
به گفته كارشناسان، عمده مشكل دانش آموزان معلول، فقر فرهنگي برخي از خانواده هاي ايشان است كه قادر نيستند به فرزندانشان در امور درسي كمك كنند و اين موضوع در عقب ماندن دانش آموزان در مباحث درسي تأثيرگذار است.
اين ادعا را مدير و معلم اين مجتمع تأييد كردند و با اذعان به اينكه كلاسهاي فوق برنامه به منظور پيشرفت درسي بيشتر دانش آموزان لحاظ مي شود اما اين موضوعي است كه متأسفانه هست.
سرويسهاي رفت و آمد معلولان داير نيست
موضوع ديگري كه در بازديد از اين مجتمع از زبان والدين دانش آموزان اشاره شد موضوع سرويس اين مدارس است كه به علت عدم حمايت مالي كافي وزارتخانه آموزش و پرورش همواره با مشكل مواجه اند و سرويسها براي دانش آموزان دچار معلوليت حركتي مناسب نيستند.
يكي از والدين گفت: با توجه به اينكه فرزند من دچار معلوليت جسمي حركتي است نمي تواند براي رفت و آمد از وسيله اي غير از تاكسي استفاده كند؛ اين در حالي است كه اين مجتمع توان مالي براي اجاره تاكسي ندارد و خيلي از خانواده ها نيز قادر نيستند از پس هزينه كرايه اين وسيله برآيند.
شايد آنچه آمد حتي نيمي از مشكلات اين مدارس را ننماياند، اما آنچه كه بيش از همه چيز به چشم آمد، خواست و شوق دانش آموزاني است كه بر موانعي كه طبيعت به آنها هديه كرده فائق آمده اند و مشق علم را هجي مي كنند.
دانش آموزاني كه علي رغم همه محدوديتهاي فيزيكي، هر سال نو تحصيلي را با نگاهي تازه، شفاف و پراميد متفاوت شروع مي كنند و به ما قاطعانه يادآوري مي كنند كه چشمها را بايد شست.
به گزارش مهر اينجا انگار شلوغتر از مدارس ديگر است و گويي دانش آموزان انگيزه اي دو چندان براي آغاز سال تحصيلي دارند.

 



خوشبو كننده هاي مهلك در بازار

تا كلامي با تو سخن نگفته، ايراني يا افغاني بودنش مشخص نمي شود، فارغ از مليتش، كفش را خوب واكس مي زند، خوب هم تعمير مي كند، دستمزدي كه مطالبه مي كند هم منصفانه است، كنار بند كفش و قوطي هاي واكس و فرچه و برس، چند بسته خوش رنگ و جذاب كه نشان فارسي ندارد، نگاه را جذب مي كند.
كفش هاي واكس خورده و براق را با لذت مي پوشم و درحالي كه واكسي به دنبال باقيمانده پول مي گردد، يكي از بسته هاي خوش رنگ را به خيال آنكه بوگير كفش است برمي دارم و مي گويم، اين چنده، به جاي باقي پول؟ مرد نگاهي به بسته و به من مي اندازد و به سرعت بسته را از دستم مي گيرد و پانصد توماني را به من برمي گرداند و مي گويد: اين به درد شما نمي خورد!
سال هاي نه چندان دور، دركنار دست هر افغاني كه به شغلي مشغول بود، يا درجيب اكثر مردان آفتاب سوخته اي كه هر كدام يك گاري را به همراه يكي دو پسر بچه ملبس به لباس بلوچي درخيابان تيموري شيراز هل مي داد، بسته هايي را مي شد، پيدا كرد كه به آن ناس مي گفتند، ماده اي مخدر اما سبك كه اغلب مردان شرقي! چه پاكستاني، چه افغان و حتي بلوچ، آن را به جاي سيگار استفاده مي كردند.اما امروز بسته ها، شكيل تر با برچسب و باركد، درهر سوپرماركت و فروشگاه مواد غذايي يا حتي دكه هاي فروش مطبوعات، همان دكه هايي كه دركنار بيسكويت، آدامس، سيگار و تنقلات، گاهي چند روزنامه و مجله و...آنچه كه مطبوعات گفته مي شوند هم مي فروشند، ديده مي شود و طرفداراني هم دارد، طرفداراني كه بچه شهرستاني ها، اكثريت شان را تشكيل مي دهند.
اين محصول غربي كه اين روزها و با حضور پررنگ تر غربي هاي دلسوخته درعراق و افغانستان و در منطقه خاورميانه، رواج بسياري در بازار ايران پيدا كرده، نام هاي تجاري مختلفي دارد، اما نام اصلي آن «پان» است.
مسئول شوراي عالي پيشگيري و درمان اعتياد دانشگاه علوم پزشكي نيز حالا بر حضور اين ميهمان ناخوانده و استقبال شايان توجه ايراني ها از آن، صحه گذاشته و به نوعي اين حضور ملموس را تاييد مي كند، جايي كه خبر از تلاش براي اجراي طرح ممنوعيت ورود اين قبيل محصولات غربي زاده شرقي پذير در استان پهناور فارس كه سال هاي سال است پنجه درپنجه غول مواد مخدر و مافياي قدرتمند آن دارد، سخن به ميان مي آورد.
دكتر رامين افشاري مي گويد: طرحي تحت عنوان «پايان پان» مورد تاييد و تاكيد تمام كارشناسان و فعالان پيشگيري و مبارزه با اعتياد سازمان ها و نهادهاي مختلف در استان فارس قرارگرفته است.
افشاري درتوضيح پيرامون پان مي گويد: اين ماده هم مانند سيگار و حشيش است، دارويي مخدر كه استعمالي آسان دارد و به عنوان دروازه آشنايي افراد خصوصا جوانان با ساير مواد مخدر و دنياي اعتياد، شناخته مي شود. مسئول شوراي عالي پيشگيري و درمان اعتياد دانشگاه علوم پزشكي شيراز با بيان اينكه طرح پايان پان از ابتداي آبان ماه رسما در فارس كليد مي خورد؛ افزود: سهولت دسترسي، ارزان بودن و مقبوليت اجتماعي بالا نسبت به ساير مواد اعتيادآور، زمينه استقبال بيشتر از اين ماده را فراهم كرده و بي ترديد درمستعد سازي افراد براي استعمال و استفاده از ساير مخدرها، بسيار تاثيرگذار است.
اين مقام مسئول تصريح كند: متاسفانه اين ماده در بسته هاي زيبا و شكيل و با طعم هاي مختلف، معمولا به عنوان خوشبوكننده دهان، به فروش رسيده و استفاده مي شود و نام هاي تجاري BTBeat، غنيش و ... داشته، در سوپرماركت ها، دكه ها و سيگار فروشي هاي سيار عرضه مي شود.
افشاري مي گويد: براساس آخرين برنامه ستاد مبارزه با مواد مخدر كشور، كارشناسان پيشگيري سازمان ها و نهادهاي مختلف طي 3 دوره آموزش مقدماتي، ميانه و پيشرفته با هدف پيشگيري از اعتياد دركشور، آموزش مي بينند.افشاري اضافه مي كند: دركارگاه برگزار شده درشيراز، نمايندگان تمامي سازمان هاي عضو شوراي هماهنگي مبارزه با مواد مخدر در استان فارس و 75 نفر از آموزش ديدگان دوره هاي پيشگيري از اعتياد، به عنوان كارشناس پيشگيري از اعتياد به منظور ارائه آموزش به گروه هاي مختلف درمراكز محل فعاليت خود، با هدف كنترل ماده اعتيادآور پان، آموزش ديدند.
وي با اشاره به اينكه اين ماده مشابه ماده «ناس» است كه از تركيب تنباكو و آهك به دست مي آيد، مي گويد: پيشنهادهاي شركت كنندگان درخصوص اجراي طرح «پايان پان» به صورت شفاهي و كتبي دريافت شد تا با جمع بندي نهايي، برنامه عملياتي اجراي اين طرح تهيه شود.
اين مقام مسئول خاطرنشان مي كند: تا ابتداي آبان ماه، آموزش و اطلاع رساني مناسب در مورد ماده «پان» ارايه مي شود و با شروع آبان، ورود «پان» به استان فارس ممنوع اعلام و با توزيع كنندگان و فروشندگان آن برخورد قانوني مي شود.

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14