(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


پنجشنبه 28 مهر 1390- شماره 20053

شعر
دكتر محمدكاظم حسنوند: هنر از سياست جدا نيست
دانلود اسناد كتابخانه ملي ايران در تلفن همراه
ادبيات كودكان و نقش آن در تثبيت شخصيت آنان



شعر

بخشش
سلمان هراتي
من دستهاي مهربانم را
به تو مي بخشم
و در اين بخشش
جز درك عشق گمشده ام
هيچ نمي خواهم
من و دلم
تماممان را به تو مي بخشيم
تا حس زنده بودن خود را
كه در نگاه يك نامعلوم مرد
در بخشش تمام به تو باز يابيم
من پاهايم را
در جسم فسرده ي خاك مي كارم
و آب را
در عطش كوير
زمزمه مي كنم
و در اين بخشش
معرفتي است
كه من آن را
با هستي
و با زيبايي آن لحظه
كه مرگ از پس آن مي آيد
آشتي مي دهم پاييز
در كوچه ها و خيابانها
هر روز صبح
وقتي به مدرسه مي آييم
يك باد سرد مي آيد
و برگها
از شاخه ها جدا شده مي افتند
آن لحظه من به ياد توام
مرد رفتگر
آه اي پدر
پاييز
تنها نه كار مرا بلكه
كار شما و درختان را هم
دشوار مي كند

 



دكتر محمدكاظم حسنوند: هنر از سياست جدا نيست

دكتر محمدكاظم حسنوند نقاش، گرافيست، كاريكاتوريست و عضو هيئت علمي دانشكده هنر دانشگاه تربيت مدرس است. وي پس از پيروزي انقلاب اسلامي، وارد دانشگاه هنرهاي زيبا شد و در رشته نقاشي شروع به تحصيل نمود. دكتر حسنوند، مقطع كارشناسي ارشد و دكتراي خود در رشته آفرينش هاي هنري با تخصص نقاشي در استراليا سپري كرد.
علاوه بر كار هنري، مديريت گروه هاي اجرايي در دانشگاه تربيت مدرس و دانشگاه تهران و تدريس در دانشگاه هاي تهران و سراسر كشور از مشغله هاي اين هنرمند است.
به بهانه حضور در كارگاه آموزشي دانشكده هنرهاي كاربردي دمشق گفت وگويي با وي كرده ايم كه مي خوانيد:
¤ كارگاه هاي آموزشي به چه مناسبتي در دمشق برپا شد؟
- از آنجا كه جشنواره جهاني هنر مقاومت، در آذر سال جاري در ايران و چند كشور برگزار مي شود، در لبنان، سوريه و ايران كارگاه هاي آموزشي با هدف ارتقاء سطح آثار متقاضيان شركت در جشنواره، و همچنين تبادل فرهنگي هنري و ترويج روح هنر انقلابي در ساير نقاط جهان برپا مي گردد.
¤ متولي برگزاري جشنواره، كدام نهاد است؟
- انجمن هنرهاي تجسمي انقلاب اسلامي و دفاع مقدس با همكاري رايزني فرهنگي جمهوري اسلامي ايران در دمشق.
¤ هدف از برگزاري اين جشنواره چيست؟
- جشنواره هنر مقاومت، همان طور كه از نام آن پيداست، اختصاص به هنري دارد كه موضوع و دستمايه آن، بازتاب و تبيين مفهوم والاي مقاومت در برابر طاغوت ها، ستيز مظلومان عليه ستمگران و پايمردي مستضعفان در پيش روي مستكبران است. باتوجه به جنبش بيداري اسلامي، بي ترديد، جشنواره هنر مقاومت، مي تواند آرمان هاي اين جنبش را ثبت و منتشر سازد و حقيقت بيداري و عدالت طلبي و اسلام خواهي را بهتر و در سطح كلان تر و تاثيرگذارتري واتاب دهد.
¤ كارگاه ها تنها در حيطه نقاشي برگزار مي شود؟
- خير! در رشته هاي نقاشي، مجسمه سازي، گرافيك، كاريكاتور و هنرهاي جديد!
¤ و شما هم به كارگاه دمشق رفتيد و كارگاه آموزشي اين شهر را برپا كرديد؟
- ابتدا در مركز فرهنگي هنري محله كفر سوسه در دمشق يك كارگاه هنري در رشته ي طراحي برگزار گرديد كه مورد استقبال از سوي هنرمندان و مردم قرار گرفت. به عنوان هنرمند به دانشكده هنرهاي كاربردي دمشق هم رفتم و با دانشجويان و اساتيد دست به تعامل فرهنگي و هنري زديم!
¤ در كارگاه آموزشي تان چه اثري ارائه كرديد؟
- در اين كارگاه بومي بزرگ نصب شد و من تصميم گرفتم رزمنده اي را نقاشي كنم كه يك دستش در اثر تيراندازي دشمن قطع شده اما آن را با دست ديگرش گرفته و رو به دشمن قرار داده است. طرحي كه مضمون آن را مقاومت تشكيل مي داد.
بعد از اينكه شروع به نقاشي كردم، دانشجويان و ساير علاقه مندان هم به من ملحق شدند و با به دست گرفتن قلم به من كمك كردند. برخي از آنها مي ترسيدند كه كار خراب شود. اما به آنها اعتماد به نفس مي دادم و به نقاشي كردن تشويق شان مي كردم. طي دو روز با كمك مردم دمشق بود كه تابلوي رزمنده، آماده نمايش شد. همانگونه كه بيان گرديد هدف آموزش تكنيكي و محتوايي نقاشي به دانشجويان و مردم علاقه مند بود؛ كه البته محتوا در مورد مقاومت در برابر استكبار جهاني بود.
¤ توقع استقبال چشمگير مردم را داشتيد؟
- تا اين اندازه نه! من خيلي زود خود و بوم را در حلقه مردم و دوربين خبرنگاران سوري ديدم. مردم با علاقه درباره انقلاب اسلامي و هنر متعهد و نقاشي ام از من پرسش مي كردند. جالب بود بچه ها نيز از من پرسش مي كردند.
راستش در دمشق و نقاط ديگر جهان، كارهاي هنري متعهدانه و انقلابي كم صورت مي گيرد. مردم با پرسش ها و استقبال چشمگيرشان حس خوبي به من دادند. من هم با اشتياق پاسخگوي آنها بودم. آنها نشان دادند به موضوع مقاومت و آثاري در اين خصوص عشق مي ورزند.
از استقبال رسانه ها گفتيد! مي توانيد در اين بار، بيشتر بگوييد؟
من انتظار پوشش خبري با آن حجم را نداشتم. گاه اتفاق مي افتاد كه در حين كار، در برابر دوربين ها، من به مصاحبه با خبرنگاري مشغول مي شدم. من به نمايندگان رسانه ها، درباره ضرورت حمايت از بيداري اسلامي به دست هنرمندان، چگونگي ارتباط فرهنگي و هنري شايسته هنرمندان حوزه مقاومت صحبت مي كردم. شنيدن حرفهايي از اين جنس از يك هنرمند ايراني و مسلمان براي رسانه ها جالب بود.
شما در سفر خود به دمشق، شاهد وجود احساسات انقلابي و ظرفيت استقبال از هنر متعهدانه و هنر مقاومت بوديد! فكر مي كنيد در پاسخ به اين گونه احساسات و ظرفيت در جاي جاي عالم بايد به سهم خود چه قدمهايي برداريم؟
به جرات مي گويم هنر انقلابي و متعهدانه، در هر جاي دنيا حتي در قلب كشورهاي غربي، داراي هواداران زيادي است. چرا كه جهان تشنه معنويت و عدالت است و مردم از هنر بي تفاوت يا همان هنر براي هنر خسته اند. من وقتي در استراليا تحصيل مي كردم، كارها و آثاري ضدآمريكايي و ضدصهيونيستي انجام مي دادم و هدف استقبال هم قرار مي گرفت. در استراليا با من مصاحبه هم شد. فكر مي كنم مسئولين ما به ويژه مسئولين فرهنگي، بايد زمينه لازم براي ارائه آثار متعهدانه و نشر هنر انقلابي را فراهم كنند. معتقدم ما با كشورهايي هم كه داراي تضاد سياسي هستيم مي توانيم با زبان هنر ارتباط برقرار كنيم و انديشه مان را به مخاطبان در آن كشورها انتقال دهيم.
متأسفانه اكنون در كشور، هنر متعهد و انقلابي مظلوم واقع شده است. در دانشگاه ها به دلايل گوناگون آموزشي و مديريتي هنر معني گرا تدريس نمي شود يا حداقل مورد حمايت قرار نمي گيرد. مراكز هنري خلق اثر نيز به هنر بي تفاوت توجه نموده و اغلب از حركت هاي مدرنيستي بدون محتوا حمايت مي كنند تا هنر متعهد ، انقلابي اثر پذيرفته از مفاهيم اسلامي!!
برخي معتقدند چه در خارج و چه در داخل هنر و سياست جمع پذير نيستند. در اين باره به عنوان يك هنرمند انقلابي چه نظري داريد؟
به نظر من در جامعه هيچ پديده اي از هم جدا نيست. مگر مي توان تصور كرد كه يك اتفاق بزرگ سياسي يا نظامي روي دهد، اما هنر و هنرمند نسبت به آن قادر به سكوت و بي اعتنايي باشند؟ قائل شدن به نظريه جدايي هنر از سياست، مربوط به دوران مدرنيسم است و اين در حالي است كه نزديك به 50 سال است كه ما دوران پست مدرنيسم را تجربه مي كنيم دوراني كه نظر به محتواي اثر هنري دارد و نه صرفا ساختار. در حال حاضر متفكرين غربي يقين كرده اند بزرگ ترين بيماري جهان، خلاء معنوي است. در همين آمريكا، هنر را در خدمت سياست گرفته اند. در واقع غربي ها، تفكر هنر براي هنر يا هنر بي تفاوت را به كشورهاي جهان سوم تزريق مي كنند تا بيداري در اين نقاط صورت نگيرد، تا زمينه استعمار و چپاول همواره مهيا باشد. متأسفانه دشمنان و دوستان در داخل كشور آگاهانه و ناآگاهانه و متأثر از هواي نفس به اين تفكر دامن زده و آن را ترويج مي كنند.
يادمان باشد سياسي كاري با تفكر سياسي متفاوت است. شما بايد تفكر سياسي را با هنر مطرح كنيد، تفكري كه در جهت آگاهي مردم جهان است و انسان را به سوي معنويات، صلح و صفا و ستيز با استكبار سوق مي دهد.

 



دانلود اسناد كتابخانه ملي ايران در تلفن همراه

دومين نشست خبري اسحاق صلاحي، رئيس سازمان اسناد و كتابخانه ملي ايران در تالار جلسات اين كتابخانه هفته پيش برگزار شد.
رئيس سازمان اسناد و كتابخانه ملي ايران در اين نشست گفت: نرم افزار جديدي در تالار بزرگ اين سازمان پرده برداري شد كه به عنوان نرم افزار (رسا) در سايت كتابخانه ملي ايران فعال است و به نوعي اين نرم افزار به اطلاع رساني در حوزه كتاب و اسناد مي پردازد.
صلاحي ادامه داد: 25 ميليون فهرست سند، يك و نيم ميليون كتاب، يك ميليون جرايد و يك ميليون منابع غيركتابي قابل انتشار در نرم افزاري براي استفاده عموم مردم در گوشي همراه در سايت كتابخانه ملي ايران دانلود مي شود و شعار ما اين است كه به جاي اينكه مراجعان به اين كتابخانه بيايند اطلاعات را به مخاطبان ارائه كنيم تا فرهنگ مطالعه و افزايش ميزان سرانه ارتقاء يابد.
وي افزود: اين نرم افزار در محيط گوشي همراه و رايانه قابل استفاده است كه به نوعي تنها منحصر به جمهوري اسلامي ايران است و ايران توانسته سومين كتابخانه اي باشد كه خدمات خود را از طريق گوشي همراه و رايانه به مخاطبان ارائه كند چرا كه نخستين كشوري كه توانسته خدمات كتابخانه اي خود را به مخاطبان ارائه كند در وهله نخست كشور آمريكا و سپس بريتانيا و سومي رتبه مربوط به كشور ايران است.
صلاحي با بيان اينكه نخستين همايش (ملي مباني نظري و فلسفي كتابداري) 22 آبان سال جاري برگزار مي شود گفت: براي اين همايش چندين كرسي نظريه پردازي برگزار شده است حاصل آن را در 22 آبان سال جاري خواهيم داشت و همايش دوم آن را در ارديبهشت سال 91 برگزاري خواهيم كرد.
رئيس سازمان اسناد و كتابخانه ملي ايران اضافه كرد: تاكنون براي اين همايش 150 خلاصه مقاله ارسال شده است كه آنها را مورد بررسي، داوري و ارجاع قرار داديم و در هفته گذشته 45 مقاله به سازمان رسيده كه در مرحله داوري قرار دارند كه معتقديم در اين فرصت از 45 مقاله به 70 تا 80 مقاله هم خواهد رسيد.
وي با بيان اينكه در كتابخانه ملي ايران كميته اي براي جمع آوري بيانات مقام معظم رهبري در حوزه و عرصه كتاب تشكيل شده اند، بيان كرد: بيانات مقام معظم رهبري در عرصه كتاب جمع آوري شده و در برنامه كميته برنامه ريزي راهبردي مورد استفاده قرار خواهند گرفت.
صلاحي با بيان اينكه با راه اندازي شيفت شب كتابخانه ملي ايران توانستيم رتبه چهارم كتابخانه جهان باشيم، گفت: اين كتابخانه داراي 9 مركز و شعبه در ساير استانهاي كشور است كه مكان و جايگاه استان شيراز بسيار بهتر از ساير مراكز است چرا كه معتقديم اسناد هر استاني كه محدوديتي براي آنها وجود ندارد و مراكز استاني حفظ و نگهداري شوند.
وي ادامه داد: كتابخانه ملي ايران سعي بر آن دارد به جز در شهر تهران مجوز 22 استان ديگر را اخذ كند و مراكز و شعب هاي مختلفي را در اين استانها راه اندازي كند.

 



ادبيات كودكان و نقش آن در تثبيت شخصيت آنان

سعدالعتابي
ترجمه: جواد نعيمي
در آغاز بايد ديد كه ادبيات كودكان چيست؟ به تعبيري مي توان گفت ادبيات كودكان متون نو و تازه اي هستند كه دربردارنده درون و محتواي راستين واژه ها براي كودكانند. واژگاني كه به منظور تربيت فردي و اجتماعي آنان به گونه اي زيبا و هنري بيان مي شوند و افزون بر اين، به رشد علمي و فكري و گسترش واژگان و نيز تخيل كودكان كمك مي كنند. چنين كاري با گزينش واژگاني كه متناسب سن كودك و توان درك و دريافت وي باشد، البته با بهره وري از شيوه اي زيبا مناسب و رغبت انگيز به فرجام مي رسد.
نكته ديگر آن كه ادبيات كودكان چگونه مي تواند شخصيت آنان را شكل داده يا تثبيت كند؟ پاسخ اين پرسش آن است كه اين مهم به گونه اي دروني و درميان لايه هاي مسائل تربيتي، اخلاقي، علمي، فردي و اجتماعي و به شكل زيبايي كه عرضه مي شود، پديدار مي گردد. اين موارد را به گونه اي فهرست وار چگونه مي توان برشمرد:
امكان رسيدن به جامعه اي سالم از طريق تربيت صحيح كودكان- رشد ذوق ادبي، هنري و زيبايي شناسي آنان- رشد حس و نيروي نقادي كودكان- جايگزين سازي واژه هاي درست و تقويت و ماندگارسازي گنجينه واژگان بچه ها- آموزش شيوه هاي درست سخن گفتن- آگاهي دادن به كودكان نسبت به مسائل پيرامون خودشان- توانمندسازي آنان براي دسته بندي دانش هاي مربوط به تاريخ، جغرافيا و به طور كلي علوم گوناگون و به تعبيري ارائه دانش ها به گونه اي شايسته به آنها- شناساندن شخصيت هاي برجسته اي كه مي توانند الگوهايي براي كودكان به شمار روند- ارائه نمونه هايي از درست انديشي در لابه لاي مطالب مربوط به شخصيت هاي داستاني يا نمايش نامه اي - تقويت نيروي ابداع و نوآوري در كودكان- آماده سازي بچه ها براي نشان دادن تعهد در دنياي آينده، ازطريق شكل گيري وجودي انساني فعال، انديشمند و نوآور در عرصه هاي گوناگون زندگي- كاشتن نهال رفتارسالم و تشكيل عادت هاي درست اجتماعي- رشد توانايي شناخت كودك از پيرامون خويش در لابه لاي پرورش قدرت ديد دقيق- تقويت توانايي سخن گفتن، نوشتن و حفظ كردن مطالب- توجه دادن كودكان به انجام كارهاي نيك و اعتلا بخشيدن به جايگاه آنان- تكيه بر ادبيات به عنوان ابزاري مهم در بهبودبخشيدن به برخي از نابساماني هاي رواني هم چون خجالت يا دشمني ورزيدن بيهوده و بي سبب- آموزش كودكان در زمينه چگونگي به كارگيري درست واژگان در گفتار و نوشتار- رشد نيروي تخيل وتقويت توان يادآوري كودكان- تثبيت انديشه ها و اعمال ديني خالص و سالم- كمك به ايجاد و تثبيت جهت گيري هاي درست كودكان در زمينه هاي گوناگون- مددرساني به شكل گيري عادات صحيح مطالعه- مشاركت در پرورش و رشد عقلي، رواني و اجتماعي كودكان- آماده سازي بچه ها براي برخورداري از استقلال شخصيت و پذيرش مسئوليت هاي گوناگون اجتماعي- ايجاد روح همكاري، همبستگي و هماهنگي و تقويت روحيه دوست يابي و ابراز علاقه به ميهن و رشد انسان هايي برجسته و ممتاز- كمك به دوري از پليدي ها و هواهاي نفساني و ايجاد لذت و آرامش رواني در كودكان- پرورش توانايي منطقي انديشيدن و پي بردن به نتايج انديشه ها و كردارها- پيشبرد اهداف و ايجاد نظم سياسي، اجتماعي، اقتصادي و ديني با دنياي تازه اي كه از كودكي آغاز مي شود- كسب آگاهي از فلسفه ها و نظام هايي كه قادرند دنيا را تغيير داده و بهبود بخشند...
اكنون پس از شناخت اجمالي ادبيات كودكان از لحاظ تعريف و اهميت آن، به اشاراتي در زمينه يكي از قالب هاي مهم آن يعني قصه به گونه اي فهرست وار مي پردازيم. مهمترين اهداف قصه هاي كودكان عبارتنداز:
كسب لذت و آرامش- به كارگيري و رشد نيروي خيال و قدرت ابتكار كودكان- پرورش ذوق هنري و حسي آنان- افزايش و گسترش گنجينه واژگان و توانايي شناخت مفردات، تركيبات و عبارت هاي تازه- جلب توجه كودكان به مسائل اجتماعي از طريق شركت در بازي ها و اجتماعات مفيد و مناسب آنان- كمك به افزايش تجربه كودكان از طبيعت و دنياي بيرون و شناخت بيشتر دانش ها، مردم و... مددرساني به كودكان در رويارويي با تجربه ها و مسائل تازه اي همچون به دنياآمدن كودكي ديگر در خانواده... رفتن نزد پزشك، جداشدن از دوستان و مانند اين ها.
شرايط گزينش قصه براي كودكان
از نظر محتوايي قصه بايد به كودكان در زمينه پاسخ يابي نسبت به پرسش هايي كه دارد، شامل آگاهي هاي گوناگون، تفسير مسايل طبيعي به گونه اي درست و علمي و ديگر پرسش هاي آنان، كمك كند.
هم چنين قصه بايد تخيل كودكان را تقويت كرده و آنان را در فهم مسايل ياري برساند. قصه عموماً بايد پايان خوشي داشته باشد، نسبت به زمان و مكاني كه قصه در آن اتفاق مي افتد، ساكنان آن منطقه، فرهنگ، آداب و رسوم آنان آگاهي هاي مطلوبي در اختيار كودكان قرار دهد.
موضوع قصه نيز بايد به گونه اي باشد كه ضمن وجود پيوستگي هاي لازم ميان عناصر داستاني، ويژگي هاي فرعي قصه، فكر اصلي و هدف اساسي آن را تحت الشعاع قرار ندهد. هم چنان كه قصه نبايد به مبالغه بيش از حد در زمينه دشواري ها، اندوه شديد و بيش از اندازه بپردازد.
گستردگي قصه و محتواي آن نبايد فراتر از درك و دريافت عقلي كودكان باشد. بديهي است هرگاه در قصه اي در اين زمينه ها، نكته ومطلب يا فرجام نامناسبي وجود داشته باشد، والدين يا مربيان مي توانند به تغيير آن مبادرت ورزند يا از كودكان بخواهند كه خودشان آن بخش ها يا پايان قصه را بسازند و تصوير كنند.
هم چنين محتواي قصه بايد در بردارنده مسايل مورد توجه و علاقه كودكان و مبتني بر تجربه هاي روزانه آنان باشد. به همين گونه محتواي قصه نبايد آموزه هاي اسلامي را نفي كند و سرانجام محتواي يك قصه مناسب براي كودكان بايد چنان باشد كه آنان را به پرسش و بحث و كنجكاوي و انديشه وادارد و تنها به شكل يك خطابه و سخن راني ارائه نشود.
شخصيت در قصه:
شخصيت در قصه ها نقش مهمي را براي كودكان بازي مي كنند. در واقع كودكان با شخصيت ها همراه و به آنان شبيه مي شوند و از رفتارشان الگو مي گيرند. هم از اين روي بايد به هنگام گزينش قصه با دقت به جنبه ها و ابعاد گوناگون شخصيت هاي قصه توجه داشت. مهم ترين ملاك هاي مربوط به شخصيت عبارتند از:
اين شخصيت ها يا قهرمانان قصه، در جهان كودكان و با آنان آشنا و مأنوس باشند و در حقيقت بچه ها با آن ها زندگي كرده باشند. مثلاً از افراد خانواده يا حيوانات يا دوستان كودكان يا از ميان گل ها، پرنده ها و درختان- و مانند اين ها- باشند. قهرمان ها و شخصيت هايي كه از لحاظ سخن گفتن، خنديدن و گريستن، بازي و سرگرمي و ساير مسايل زندگي به انسان ها شباهت زيادي داشته باشند.
ديگر اين كه تعداد قهرمان ها يا شخصيت ها به اندازه اي باشند كه بتوانند در ذهن كودكان تثبيت شده و باقي بمانند. هم چنين اين شخصيت ها مطلقاً تمثيلي و مجرد نباشند، بلكه چنان باشند كه بتوانند از ناراستي ها و نادرستي ها فاصله گرفته و به سمت و سوي نيكي ها و درستي ها گرايش پيدا كنند و در نهايت به برتري ها دست يابند.
هرگاه شخصيت هاي قصه، از جنبه هاي خوب و مثبتي برخوردار باشند؛ كودكان قادر خواهند شد كه از راه مقايسه، منفي ها و ناپاكي ها و پليدي ها را بازشناسند و به درستي ها و خوبي ها و پاكي ها روي آورند. هم چنين ضروري است كه زنان و مردان قصه در مقاطع و موقعيت هاي گوناگون، قانون گرا بوده و توانايي حل مشكلات و به كارگيري انديشه را دارا بوده، براي خانواده اهميت و احترام قائل باشند و كار و تلاش را ارج نهند.
نكته ديگر آن كه شخصيت هاي قصه، كودكان را با انواع خانواده ها مثلاً خانواده هاي بدون فرزند يا تك فرزند و مانند اين ها آشنا سازند. نيز لازم است اين قهرمانان بازتاب دهنده راستين گروه هاي مردم مثل معلولان و بيماران و بيان گر نوع بناها، آداب و رسوم، پيشينه هاي فرهنگي و مانند اين ها باشند. سرانجام، اين كه شخصيت ها به گونه اي راستين جلوه گر شوند، تنها بر روي يك گروه از مردم متمركز نشوند و نژادپرستي و تعصب هاي ناروا را نفي كنند...
واژگان قصه:
شيوه شكل گيري و چگونگي بهره وري از واژه ها براي كودكان مبتني بر بيان مقصود به گونه اي شوق انگيز و اغلب غيرمستقيم است. واژه ها در يك قصه خوب بايد ويژگي هايي از اين دست داشته باشند: نخست آن كه در قصه از واژه هاي درست بهره گرفته شود. ديگر آن كه واژه ها بر رفتار بچه ها تأثير بگذارند. هم چنين تا جايي كه ممكن است برخوردار از آهنگ و موسيقي ]پنهان و آشكار[ بوده و جمله هاي آهنگين، زيبا، رسا، روان و كوتاهي را بسازند. هم چنين اين واژگان با فرهنگ واژه هاي مورد استفاده كودكان هماهنگي داشته و معاني آن ها درخور فهم و درك گروه سني مخاطب باشد.
شايسته است كه از به كارگيري واژه هاي دشوار و نامأنوس براي كودكان پرهيز شود. درعين حال از واژه هاي بسيار ساده و سطحي هم نبايد استفاده كرد.
بايد توجه داشت كه هرگاه طول قصه، مناسب مخاطب آن باشد، بهره گيري از سجع در نثر قصه، آن را براي كودكان جذاب تر و جالب تر مي كند.
در نهايت، بايد خاطرنشان ساخت كه هرگز از واژه هاي نامناسب براي كودكان و نيز از واژگاني كه داراي بار منفي محتوايي هستند [واژه هايي هم چون بدبخت، نادان و...] نبايد استفاده كرد. درصورتي هم كه بهره گيري از چنين واژگاني به راستي ضرورت پيدا كند، مي توان به گونه اي پوشيده و در پرده، واژگان مناسب ديگري را جايگزين آن ها كرد.
انواع قصه:
انواع قصه را مي توان اين گونه برشمرد:
الف- قصه هايي كه مربوط به فرهنگ كشورهاي ديگر هستند.
ب- قصه هايي كه مربوط به شخصيت كودكان ما، فرهنگ و آيين آن هاست.
هم چنين در زمينه انواع ديگري از قصه، مي توان به قصه هاي فكاهي، تخيلي، علمي، منظوم، قرآني، مذهبي، تاريخي و... اشاره كرد.
بيان قصه (قصه گويي):
از آن جا كه كودكان كودك سراها [مهدكودك ها] هنوز توانايي خواندن را ندارند، مربيان بايدبه قصه خواني يا قصه گويي براي آن ها بپردازند. قصه گويي نيز هدف ها و ويژگي هايي دارد كه مربي ها بايد به آن ها آشنا باشد تا بتوانند به آساني از عهده كار برآمده و پيام رساني قصه را به گونه اي جالب، زيبا و تأثيرگذار به فرجام برسانند.
شيوه بيان قصه و انتقال ساده معاني، پيوند و علاقه ميان مربيان و كودكان را عميق تر مي كند. هم چنان كه اين كار فرهنگي[قصه گويي] يكي از مؤثرترين راه ها براي تثبيت عادت هاي خوب و مفيد و افزايش توجه و دقت كودكان به شمار مي رود.
برخي از اهداف قصه گويي اين هايند:
قصه گويي به آفرينش فضاي خوش بختي و بهره وري كودكان مددمي رساند، در شكل گيري و تداوم محبت و دوستي در دل و انديشه هاي كودكان نقش مهمي دارد. به مهارت هاي خوب شنيدن[واژه ها و صداها] و درست سخن گفتن مي افزايد و به يادگيري واژه ها و تركيب زيباي آن ها[در قالب جمله ها] به كودكان كمك مي كند. شنيدن قصه، به ويژه هنگامي كه كودكان بتوانند ارتباطي ميان نوشته ها [و تصاوير كتاب] با واژه هايي كه مي شنوند برقرار سازند، آنان را به درك و فهم بيش تر و مطالعه بيش تر نيز برمي انگيزاند و راغب تر مي سازد.
نكته هاي قابل توجه در قصه گويي:
قصه گو [مربي] بايد پيش از پرداختن به قصه گويي، چند بار قصه مورنظر را بخواند. او بايد توجه داشته باشد كه زمان بيان قصه [ميزان حجم و اندازه قصه] درحد توان گوش سپاري كودكان باشد. هم چنين بايد ببيند در چه بخش هايي از قصه، بچه ها مي توانند [در نقل قصه] مشاركت كنند. مثل جمله هاي تكرار شونده يا پرسش هايي كه در قصه وجود دارد [و پرسش هايي كه مربي مي تواند مطرح كند] و اين كه چگونه مي توان تصاوير قصه را به كودكان نشان داد- چون ديدن تصاوير براي بچه ها اهميت دارد- توجه به چگونگي صدا در قصه، مثلاً صداي حيوانات، صداي آب و باد و باران و مانند اين ها نيز ضرورت دارد.
قصه گو نيز بايد واژه هاي دشوار و نامأنوس براي كودكان را در هنگام قصه گويي به واژه هاي آسان تري كه داراي همان معاني است تبديل كند و درهر جا كه لازم است. برخي واژه ها را معني و يا تفسير كند. [مثلاً وقتي در قصه اي نام «كره اسب» به ميان مي آيد براي بچه هاي كوچك تر توضيح دهد كه به بچه اسب، كره اسب مي گويند...]
براي قصه گويي بايد جايي درنظر گرفته شود كه از صداهاي مزاحم به دور باشد و همه كودكان بتوانند قصه گو را به خوبي ببينند و صدايش را آشكارا بشنوند.
نكته ديگر اين كه مربي يا قصه گو به راه هايي براي جلب توجه و دقت كودكان بينديشد تا با بهره گيري از آن ها بتواند آنان را به پي گيري قصه و شنيدن و انديشيدن درباره آن برانگيزاند. برخي از اين راه ها و نكات عبارتند از:
وجود عواملي [در قصه] كه به دليل ارتباط داشتن كودكان با آن ها در حوزه تجربي آنان باشد، مثل به دنيا آمدن كودكي در خانواده يا بارش شديد باران و مانند اين ها.
نشان دادن تصوير روي جلد كتاب قصه يا برخي از تصاوير اوليه آن و طرح پرسش هايي براي توجه دادن هرچه بيش تر بچه ها به آن قصه [ پرسش هايي مانند اين كه در اين تصوير چه مي بينيد يا اين تصوير شما را به ياد چه چيزي مي اندازد...]
هم چنين خوب است مربي قصه گو پيش تر، برخي از چيزهاي را كه در قصه وجود دارد، تهيه كند و آن ها را به بچه ها نشان دهد. مثلا اگر در قصه اي سخن از قطعه سنگي به ميان مي آيد، او قطعه سنگ جالب و زيبايي را به همراه داشته باشد و هنگام قصه گويي از آن استفاده كند.
توضيح دادن درباره عنوان قصه، نويسنده و تصويرگر نيز مي تواند براي كودكان، جالب و شوق انگيز باشد.
اجرا يا نمايش قصه:
به منظور ايجاد جاذبه و تأثير بيش تر قصه، مربي يا قصه گو بايد با توجه به شخصيت ها و كنش ها و واكنش هاي آنان، از تغيير صدا هم استفاده كند. به گونه اي كه عامل صدا، زمينه هاي تشويق و ترغيب هرچه بيش تر كودكان را به شنيدن قصه فراهم سازد. به همين گونه، قصه گو بايد چنان به همه بچه ها توجه كند و چشم در چشم يكايك آنان بيندازد كه هر كودكي احساس كند قصه به خاطر او و براي او گفته مي شود. هم چنين چهره قصه گو بايد نشان گر شادماني و اندوه، يا ترس موجود در قصه باشد. البته در اين زمينه به مبالغه بيش از اندازه هم نيازي نيست.
به هنگام قصه گويي، سكوت در برخي جاهاي قصه ضروري است. سكوتي كه به نقص قصه نينجامد. مثلا سكوت در زماني كه بخشي از قصه پايان مي يابد و بخش ديگري از آن آغاز مي شود، يا سكوت در جايي كه بايد پرسشي مطرح شود يا بچه ها براي پيشبرد قصه، نقشي را ايفا كنند.
لازم است قصه گو به ميزان توجه كودكان نسبت به قصه، حساس بوده و توانايي تغيير مسير و موضوع قصه را به هنگام ضرورت، داشته باشد و در واقع هنگامي كه احساس كرد نقل قصه براي بچه ها خسته كننده و ملال آور شده، بتواند راه هايي براي مشاركت فعال بچه ها و برانگيختن توجه و دقت آنان به پي گيري قصه را پيدا كند.
نكته ديگر آن كه قصه گو بايد اشراف كاملي بر تمامي فضاهاي قصه موردنظر و حتي به جوانب قصه هاي ديگر هم داشته باشد و تنها به حفظ كردن جمله ها مبادرت نورزد!
فعاليت هاي پس از قصه گويي:
بازپرسي از بچه ها در زمينه مسايل مربوط به قصه گفته شده، مانند اين كه به جز عنوان فعلي قصه، چه عناوين ديگري مي توان براي آن درنظر گرفت؟ يا اگر شما به جاي فلان شخصيت قصه بوديد، چه مي كرديد؟ و پرسش هاي ديگري از اين دست، از سوي مربي يا قصه گو، مي تواند بچه ها را به بيان تجربه ها و ايده هاي خود درباره موضوع موردنظر تشويق كند. حتي فراتر از موضوع قصه، مربي مي تواند با طرح پرسش هايي مثل اين كه اگر موضوع اين قصه مثلا جشن تولد يكي از بچه ها بود، شما آن را چگونه بيان مي كرديد؟ يا: اگر مامان وسايل شما را به برادر كوچك ترتان مي داد، چه احساسي داشتيد؟... به پويايي هرچه بيش تر كودكان و به پرورش توانايي ها و تخيلات آنان، كمك كند، به گونه اي كه اگر قصه مثلا پيرامون پختن غذايي بوده است، نشاط حاصل از آشپزي و تهيه آن غذا، به كودكان منتقل شود! يا اگر قصه درباره سفر با هواپيما بوده، شادماني حاصل از مسافرت هوايي را در كودكان به وجود آورد.
به انجام برخي فعاليت هاي ديگر در زمينه شناخت شخصيت ها [ از طريق بازي بچه ها در نقش آنان] با توجه به مسايل تازه موجود در قصه، هم چون كشيدن تصاويري از قهرمان ها يا مكان وقوع قصه يا رنگ آميزي آن تصاوير، همچنين برپايي مسابقه يا بازي بر پايه موضوع قصه، نيز مي توان اشاره كرد.
تشويق كودكان به بازگويي قصه:
قصه گو مي تواند زمينه هاي اجراي نمايش موضوع قصه را با دادن نقش هاي موجود در قصه به كودكان، فراهم سازد، يا از آن بخواهد درجاي خود بنشينند و قصه را بار ديگر براي دوستان شان نقل كنند.
هم چنين او مي تواند با طرح پرسش هايي همانند اين كه: فلان شخصيت در قصه تو چه كسي بود؟ يا در آغاز قصه چه اتفاقي افتاد؟ پس از آن چه شد؟ چرا فلان شخصيت آن كار را كرد؟... و بچه ها را در تداوم بهره گيري از اهداف قصه گويي و رسيدن به استقلال و توانايي ابراز وجود [ از طريق مشاركت در فعاليتي جمعي، توانايي اظهارنظر گسترش زاويه ديد و افزايش توجه و...] مدد برساند.
¤ منبع:
wwwalmhmlcom در آغاز بايد ديد كه ادبيات كودكان چيست؟ به تعبيري مي توان گفت ادبيات كودكان متون نو و تازه اي هستند كه دربردارنده درون و محتواي راستين واژه ها براي كودكانند. واژگاني كه به منظور تربيت فردي و اجتماعي آنان به گونه اي زيبا و هنري بيان مي شوند و افزون بر اين، به رشد علمي و فكري و گسترش واژگان و نيز تخيل كودكان كمك مي كنند. چنين كاري با گزينش واژگاني كه متناسب سن كودك و توان درك و دريافت وي باشد، البته با بهره وري از شيوه اي زيبا مناسب و رغبت انگيز به فرجام مي رسد.
نكته ديگر آن كه ادبيات كودكان چگونه مي تواند شخصيت آنان را شكل داده يا تثبيت كند؟ پاسخ اين پرسش آن است كه اين مهم به گونه اي دروني و درميان لايه هاي مسائل تربيتي، اخلاقي، علمي، فردي و اجتماعي و به شكل زيبايي كه عرضه مي شود، پديدار مي گردد. اين موارد را به گونه اي فهرست وار چگونه مي توان برشمرد:
امكان رسيدن به جامعه اي سالم از طريق تربيت صحيح كودكان- رشد ذوق ادبي، هنري و زيبايي شناسي آنان- رشد حس و نيروي نقادي كودكان- جايگزين سازي واژه هاي درست و تقويت و ماندگارسازي گنجينه واژگان بچه ها- آموزش شيوه هاي درست سخن گفتن- آگاهي دادن به كودكان نسبت به مسائل پيرامون خودشان- توانمندسازي آنان براي دسته بندي دانش هاي مربوط به تاريخ، جغرافيا و به طور كلي علوم گوناگون و به تعبيري ارائه دانش ها به گونه اي شايسته به آنها- شناساندن شخصيت هاي برجسته اي كه مي توانند الگوهايي براي كودكان به شمار روند- ارائه نمونه هايي از درست انديشي در لابه لاي مطالب مربوط به شخصيت هاي داستاني يا نمايش نامه اي - تقويت نيروي ابداع و نوآوري در كودكان- آماده سازي بچه ها براي نشان دادن تعهد در دنياي آينده، ازطريق شكل گيري وجودي انساني فعال، انديشمند و نوآور در عرصه هاي گوناگون زندگي- كاشتن نهال رفتارسالم و تشكيل عادت هاي درست اجتماعي- رشد توانايي شناخت كودك از پيرامون خويش در لابه لاي پرورش قدرت ديد دقيق- تقويت توانايي سخن گفتن، نوشتن و حفظ كردن مطالب- توجه دادن كودكان به انجام كارهاي نيك و اعتلا بخشيدن به جايگاه آنان- تكيه بر ادبيات به عنوان ابزاري مهم در بهبودبخشيدن به برخي از نابساماني هاي رواني هم چون خجالت يا دشمني ورزيدن بيهوده و بي سبب- آموزش كودكان در زمينه چگونگي به كارگيري درست واژگان در گفتار و نوشتار- رشد نيروي تخيل وتقويت توان يادآوري كودكان- تثبيت انديشه ها و اعمال ديني خالص و سالم- كمك به ايجاد و تثبيت جهت گيري هاي درست كودكان در زمينه هاي گوناگون- مددرساني به شكل گيري عادات صحيح مطالعه- مشاركت در پرورش و رشد عقلي، رواني و اجتماعي كودكان- آماده سازي بچه ها براي برخورداري از استقلال شخصيت و پذيرش مسئوليت هاي گوناگون اجتماعي- ايجاد روح همكاري، همبستگي و هماهنگي و تقويت روحيه دوست يابي و ابراز علاقه به ميهن و رشد انسان هايي برجسته و ممتاز- كمك به دوري از پليدي ها و هواهاي نفساني و ايجاد لذت و آرامش رواني در كودكان- پرورش توانايي منطقي انديشيدن و پي بردن به نتايج انديشه ها و كردارها- پيشبرد اهداف و ايجاد نظم سياسي، اجتماعي، اقتصادي و ديني با دنياي تازه اي كه از كودكي آغاز مي شود- كسب آگاهي از فلسفه ها و نظام هايي كه قادرند دنيا را تغيير داده و بهبود بخشند...
اكنون پس از شناخت اجمالي ادبيات كودكان از لحاظ تعريف و اهميت آن، به اشاراتي در زمينه يكي از قالب هاي مهم آن يعني قصه به گونه اي فهرست وار مي پردازيم. مهمترين اهداف قصه هاي كودكان عبارتنداز:
كسب لذت و آرامش- به كارگيري و رشد نيروي خيال و قدرت ابتكار كودكان- پرورش ذوق هنري و حسي آنان- افزايش و گسترش گنجينه واژگان و توانايي شناخت مفردات، تركيبات و عبارت هاي تازه- جلب توجه كودكان به مسائل اجتماعي از طريق شركت در بازي ها و اجتماعات مفيد و مناسب آنان- كمك به افزايش تجربه كودكان از طبيعت و دنياي بيرون و شناخت بيشتر دانش ها، مردم و... مددرساني به كودكان در رويارويي با تجربه ها و مسائل تازه اي همچون به دنياآمدن كودكي ديگر در خانواده... رفتن نزد پزشك، جداشدن از دوستان و مانند اين ها.
شرايط گزينش قصه براي كودكان
از نظر محتوايي قصه بايد به كودكان در زمينه پاسخ يابي نسبت به پرسش هايي كه دارد، شامل آگاهي هاي گوناگون، تفسير مسايل طبيعي به گونه اي درست و علمي و ديگر پرسش هاي آنان، كمك كند.
هم چنين قصه بايد تخيل كودكان را تقويت كرده و آنان را در فهم مسايل ياري برساند. قصه عموماً بايد پايان خوشي داشته باشد، نسبت به زمان و مكاني كه قصه در آن اتفاق مي افتد، ساكنان آن منطقه، فرهنگ، آداب و رسوم آنان آگاهي هاي مطلوبي در اختيار كودكان قرار دهد.
موضوع قصه نيز بايد به گونه اي باشد كه ضمن وجود پيوستگي هاي لازم ميان عناصر داستاني، ويژگي هاي فرعي قصه، فكر اصلي و هدف اساسي آن را تحت الشعاع قرار ندهد. هم چنان كه قصه نبايد به مبالغه بيش از حد در زمينه دشواري ها، اندوه شديد و بيش از اندازه بپردازد.
گستردگي قصه و محتواي آن نبايد فراتر از درك و دريافت عقلي كودكان باشد. بديهي است هرگاه در قصه اي در اين زمينه ها، نكته ومطلب يا فرجام نامناسبي وجود داشته باشد، والدين يا مربيان مي توانند به تغيير آن مبادرت ورزند يا از كودكان بخواهند كه خودشان آن بخش ها يا پايان قصه را بسازند و تصوير كنند.
هم چنين محتواي قصه بايد در بردارنده مسايل مورد توجه و علاقه كودكان و مبتني بر تجربه هاي روزانه آنان باشد. به همين گونه محتواي قصه نبايد آموزه هاي اسلامي را نفي كند و سرانجام محتواي يك قصه مناسب براي كودكان بايد چنان باشد كه آنان را به پرسش و بحث و كنجكاوي و انديشه وادارد و تنها به شكل يك خطابه و سخن راني ارائه نشود.
شخصيت در قصه:
شخصيت در قصه ها نقش مهمي را براي كودكان بازي مي كنند. در واقع كودكان با شخصيت ها همراه و به آنان شبيه مي شوند و از رفتارشان الگو مي گيرند. هم از اين روي بايد به هنگام گزينش قصه با دقت به جنبه ها و ابعاد گوناگون شخصيت هاي قصه توجه داشت. مهم ترين ملاك هاي مربوط به شخصيت عبارتند از:
اين شخصيت ها يا قهرمانان قصه، در جهان كودكان و با آنان آشنا و مأنوس باشند و در حقيقت بچه ها با آن ها زندگي كرده باشند. مثلاً از افراد خانواده يا حيوانات يا دوستان كودكان يا از ميان گل ها، پرنده ها و درختان- و مانند اين ها- باشند. قهرمان ها و شخصيت هايي كه از لحاظ سخن گفتن، خنديدن و گريستن، بازي و سرگرمي و ساير مسايل زندگي به انسان ها شباهت زيادي داشته باشند.
ديگر اين كه تعداد قهرمان ها يا شخصيت ها به اندازه اي باشند كه بتوانند در ذهن كودكان تثبيت شده و باقي بمانند. هم چنين اين شخصيت ها مطلقاً تمثيلي و مجرد نباشند، بلكه چنان باشند كه بتوانند از ناراستي ها و نادرستي ها فاصله گرفته و به سمت و سوي نيكي ها و درستي ها گرايش پيدا كنند و در نهايت به برتري ها دست يابند.
هرگاه شخصيت هاي قصه، از جنبه هاي خوب و مثبتي برخوردار باشند؛ كودكان قادر خواهند شد كه از راه مقايسه، منفي ها و ناپاكي ها و پليدي ها را بازشناسند و به درستي ها و خوبي ها و پاكي ها روي آورند. هم چنين ضروري است كه زنان و مردان قصه در مقاطع و موقعيت هاي گوناگون، قانون گرا بوده و توانايي حل مشكلات و به كارگيري انديشه را دارا بوده، براي خانواده اهميت و احترام قائل باشند و كار و تلاش را ارج نهند.
نكته ديگر آن كه شخصيت هاي قصه، كودكان را با انواع خانواده ها مثلاً خانواده هاي بدون فرزند يا تك فرزند و مانند اين ها آشنا سازند. نيز لازم است اين قهرمانان بازتاب دهنده راستين گروه هاي مردم مثل معلولان و بيماران و بيان گر نوع بناها، آداب و رسوم، پيشينه هاي فرهنگي و مانند اين ها باشند. سرانجام، اين كه شخصيت ها به گونه اي راستين جلوه گر شوند، تنها بر روي يك گروه از مردم متمركز نشوند و نژادپرستي و تعصب هاي ناروا را نفي كنند...
واژگان قصه:
شيوه شكل گيري و چگونگي بهره وري از واژه ها براي كودكان مبتني بر بيان مقصود به گونه اي شوق انگيز و اغلب غيرمستقيم است. واژه ها در يك قصه خوب بايد ويژگي هايي از اين دست داشته باشند: نخست آن كه در قصه از واژه هاي درست بهره گرفته شود. ديگر آن كه واژه ها بر رفتار بچه ها تأثير بگذارند. هم چنين تا جايي كه ممكن است برخوردار از آهنگ و موسيقي ]پنهان و آشكار[ بوده و جمله هاي آهنگين، زيبا، رسا، روان و كوتاهي را بسازند. هم چنين اين واژگان با فرهنگ واژه هاي مورد استفاده كودكان هماهنگي داشته و معاني آن ها درخور فهم و درك گروه سني مخاطب باشد.
شايسته است كه از به كارگيري واژه هاي دشوار و نامأنوس براي كودكان پرهيز شود. درعين حال از واژه هاي بسيار ساده و سطحي هم نبايد استفاده كرد.
بايد توجه داشت كه هرگاه طول قصه، مناسب مخاطب آن باشد، بهره گيري از سجع در نثر قصه، آن را براي كودكان جذاب تر و جالب تر مي كند.
در نهايت، بايد خاطرنشان ساخت كه هرگز از واژه هاي نامناسب براي كودكان و نيز از واژگاني كه داراي بار منفي محتوايي هستند [واژه هايي هم چون بدبخت، نادان و...] نبايد استفاده كرد. درصورتي هم كه بهره گيري از چنين واژگاني به راستي ضرورت پيدا كند، مي توان به گونه اي پوشيده و در پرده، واژگان مناسب ديگري را جايگزين آن ها كرد.
انواع قصه:
انواع قصه را مي توان اين گونه برشمرد:
الف- قصه هايي كه مربوط به فرهنگ كشورهاي ديگر هستند.
ب- قصه هايي كه مربوط به شخصيت كودكان ما، فرهنگ و آيين آن هاست.
هم چنين در زمينه انواع ديگري از قصه، مي توان به قصه هاي فكاهي، تخيلي، علمي، منظوم، قرآني، مذهبي، تاريخي و... اشاره كرد.
بيان قصه (قصه گويي):
از آن جا كه كودكان كودك سراها [مهدكودك ها] هنوز توانايي خواندن را ندارند، مربيان بايدبه قصه خواني يا قصه گويي براي آن ها بپردازند. قصه گويي نيز هدف ها و ويژگي هايي دارد كه مربي ها بايد به آن ها آشنا باشد تا بتوانند به آساني از عهده كار برآمده و پيام رساني قصه را به گونه اي جالب، زيبا و تأثيرگذار به فرجام برسانند.
شيوه بيان قصه و انتقال ساده معاني، پيوند و علاقه ميان مربيان و كودكان را عميق تر مي كند. هم چنان كه اين كار فرهنگي[قصه گويي] يكي از مؤثرترين راه ها براي تثبيت عادت هاي خوب و مفيد و افزايش توجه و دقت كودكان به شمار مي رود.
برخي از اهداف قصه گويي اين هايند:
قصه گويي به آفرينش فضاي خوش بختي و بهره وري كودكان مددمي رساند، در شكل گيري و تداوم محبت و دوستي در دل و انديشه هاي كودكان نقش مهمي دارد. به مهارت هاي خوب شنيدن[واژه ها و صداها] و درست سخن گفتن مي افزايد و به يادگيري واژه ها و تركيب زيباي آن ها[در قالب جمله ها] به كودكان كمك مي كند. شنيدن قصه، به ويژه هنگامي كه كودكان بتوانند ارتباطي ميان نوشته ها [و تصاوير كتاب] با واژه هايي كه مي شنوند برقرار سازند، آنان را به درك و فهم بيش تر و مطالعه بيش تر نيز برمي انگيزاند و راغب تر مي سازد.
نكته هاي قابل توجه در قصه گويي:
قصه گو [مربي] بايد پيش از پرداختن به قصه گويي، چند بار قصه مورنظر را بخواند. او بايد توجه داشته باشد كه زمان بيان قصه [ميزان حجم و اندازه قصه] درحد توان گوش سپاري كودكان باشد. هم چنين بايد ببيند در چه بخش هايي از قصه، بچه ها مي توانند [در نقل قصه] مشاركت كنند. مثل جمله هاي تكرار شونده يا پرسش هايي كه در قصه وجود دارد [و پرسش هايي كه مربي مي تواند مطرح كند] و اين كه چگونه مي توان تصاوير قصه را به كودكان نشان داد- چون ديدن تصاوير براي بچه ها اهميت دارد- توجه به چگونگي صدا در قصه، مثلاً صداي حيوانات، صداي آب و باد و باران و مانند اين ها نيز ضرورت دارد.
قصه گو نيز بايد واژه هاي دشوار و نامأنوس براي كودكان را در هنگام قصه گويي به واژه هاي آسان تري كه داراي همان معاني است تبديل كند و درهر جا كه لازم است. برخي واژه ها را معني و يا تفسير كند. [مثلاً وقتي در قصه اي نام «كره اسب» به ميان مي آيد براي بچه هاي كوچك تر توضيح دهد كه به بچه اسب، كره اسب مي گويند...]
براي قصه گويي بايد جايي درنظر گرفته شود كه از صداهاي مزاحم به دور باشد و همه كودكان بتوانند قصه گو را به خوبي ببينند و صدايش را آشكارا بشنوند.
نكته ديگر اين كه مربي يا قصه گو به راه هايي براي جلب توجه و دقت كودكان بينديشد تا با بهره گيري از آن ها بتواند آنان را به پي گيري قصه و شنيدن و انديشيدن درباره آن برانگيزاند. برخي از اين راه ها و نكات عبارتند از:
وجود عواملي [در قصه] كه به دليل ارتباط داشتن كودكان با آن ها در حوزه تجربي آنان باشد، مثل به دنيا آمدن كودكي در خانواده يا بارش شديد باران و مانند اين ها.
نشان دادن تصوير روي جلد كتاب قصه يا برخي از تصاوير اوليه آن و طرح پرسش هايي براي توجه دادن هرچه بيش تر بچه ها به آن قصه [ پرسش هايي مانند اين كه در اين تصوير چه مي بينيد يا اين تصوير شما را به ياد چه چيزي مي اندازد...]
هم چنين خوب است مربي قصه گو پيش تر، برخي از چيزهاي را كه در قصه وجود دارد، تهيه كند و آن ها را به بچه ها نشان دهد. مثلا اگر در قصه اي سخن از قطعه سنگي به ميان مي آيد، او قطعه سنگ جالب و زيبايي را به همراه داشته باشد و هنگام قصه گويي از آن استفاده كند.
توضيح دادن درباره عنوان قصه، نويسنده و تصويرگر نيز مي تواند براي كودكان، جالب و شوق انگيز باشد.
اجرا يا نمايش قصه:
به منظور ايجاد جاذبه و تأثير بيش تر قصه، مربي يا قصه گو بايد با توجه به شخصيت ها و كنش ها و واكنش هاي آنان، از تغيير صدا هم استفاده كند. به گونه اي كه عامل صدا، زمينه هاي تشويق و ترغيب هرچه بيش تر كودكان را به شنيدن قصه فراهم سازد. به همين گونه، قصه گو بايد چنان به همه بچه ها توجه كند و چشم در چشم يكايك آنان بيندازد كه هر كودكي احساس كند قصه به خاطر او و براي او گفته مي شود. هم چنين چهره قصه گو بايد نشان گر شادماني و اندوه، يا ترس موجود در قصه باشد. البته در اين زمينه به مبالغه بيش از اندازه هم نيازي نيست.
به هنگام قصه گويي، سكوت در برخي جاهاي قصه ضروري است. سكوتي كه به نقص قصه نينجامد. مثلا سكوت در زماني كه بخشي از قصه پايان مي يابد و بخش ديگري از آن آغاز مي شود، يا سكوت در جايي كه بايد پرسشي مطرح شود يا بچه ها براي پيشبرد قصه، نقشي را ايفا كنند.
لازم است قصه گو به ميزان توجه كودكان نسبت به قصه، حساس بوده و توانايي تغيير مسير و موضوع قصه را به هنگام ضرورت، داشته باشد و در واقع هنگامي كه احساس كرد نقل قصه براي بچه ها خسته كننده و ملال آور شده، بتواند راه هايي براي مشاركت فعال بچه ها و برانگيختن توجه و دقت آنان به پي گيري قصه را پيدا كند.
نكته ديگر آن كه قصه گو بايد اشراف كاملي بر تمامي فضاهاي قصه موردنظر و حتي به جوانب قصه هاي ديگر هم داشته باشد و تنها به حفظ كردن جمله ها مبادرت نورزد!
فعاليت هاي پس از قصه گويي:
بازپرسي از بچه ها در زمينه مسايل مربوط به قصه گفته شده، مانند اين كه به جز عنوان فعلي قصه، چه عناوين ديگري مي توان براي آن درنظر گرفت؟ يا اگر شما به جاي فلان شخصيت قصه بوديد، چه مي كرديد؟ و پرسش هاي ديگري از اين دست، از سوي مربي يا قصه گو، مي تواند بچه ها را به بيان تجربه ها و ايده هاي خود درباره موضوع موردنظر تشويق كند. حتي فراتر از موضوع قصه، مربي مي تواند با طرح پرسش هايي مثل اين كه اگر موضوع اين قصه مثلا جشن تولد يكي از بچه ها بود، شما آن را چگونه بيان مي كرديد؟ يا: اگر مامان وسايل شما را به برادر كوچك ترتان مي داد، چه احساسي داشتيد؟... به پويايي هرچه بيش تر كودكان و به پرورش توانايي ها و تخيلات آنان، كمك كند، به گونه اي كه اگر قصه مثلا پيرامون پختن غذايي بوده است، نشاط حاصل از آشپزي و تهيه آن غذا، به كودكان منتقل شود! يا اگر قصه درباره سفر با هواپيما بوده، شادماني حاصل از مسافرت هوايي را در كودكان به وجود آورد.
به انجام برخي فعاليت هاي ديگر در زمينه شناخت شخصيت ها [ از طريق بازي بچه ها در نقش آنان] با توجه به مسايل تازه موجود در قصه، هم چون كشيدن تصاويري از قهرمان ها يا مكان وقوع قصه يا رنگ آميزي آن تصاوير، همچنين برپايي مسابقه يا بازي بر پايه موضوع قصه، نيز مي توان اشاره كرد.
تشويق كودكان به بازگويي قصه:
قصه گو مي تواند زمينه هاي اجراي نمايش موضوع قصه را با دادن نقش هاي موجود در قصه به كودكان، فراهم سازد، يا از آن بخواهد درجاي خود بنشينند و قصه را بار ديگر براي دوستان شان نقل كنند.
هم چنين او مي تواند با طرح پرسش هايي همانند اين كه: فلان شخصيت در قصه تو چه كسي بود؟ يا در آغاز قصه چه اتفاقي افتاد؟ پس از آن چه شد؟ چرا فلان شخصيت آن كار را كرد؟... و بچه ها را در تداوم بهره گيري از اهداف قصه گويي و رسيدن به استقلال و توانايي ابراز وجود [ از طريق مشاركت در فعاليتي جمعي، توانايي اظهارنظر گسترش زاويه ديد و افزايش توجه و...] مدد برساند.
¤ منبع:
wwwalmhmlcom

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14