(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


چهارشنبه 9 آذر 1390- شماره 20086

اشتياق ثبت نام براي دوره هاي تحصيلات تكميلي از چه روست؟ (بخش پاياني)
دست تكان دادن دانش آموختگان بيكار از پشت ويترين دانشگاه!



اشتياق ثبت نام براي دوره هاي تحصيلات تكميلي از چه روست؟ (بخش پاياني)
دست تكان دادن دانش آموختگان بيكار از پشت ويترين دانشگاه!

گاليا توانگر
صف ثبت نام براي كنكور ارشد در اداره پست بيشتر به صف لشكر شكست خورده مي ماند. يكي در پي رفع اشكال كدي است كه از طريق سايت ثبت نام دريافت كرده است. ديگري آمده كه بگويد مدتي براي كنكور ارشد درس مي خواند، البته بماند كه فقط برايش جنبه سرگرمي دارد. آن يكي مي گويد: تيري در تاريكي! شايد ما هم قبول شديم. اين يكي به فكر چند هزار تومان اضافه حقوق در فيشش براي ارتقاي تحصيلي است! ديگري مي گويد: شايد فوق بگيرم، كار بهتري پيداكنم و نفر آخري منتظر است با گرفتن مدرك بالاتر بختش وا شود!
در اين لشكر اندك اند كساني كه حقيقتاً علم را براي علم مي خواهند و دوست دارند باتوجه به رشته مورد علاقه شان مهارت بيشتري به دست بياورند و آن را براي ارتقاي كيفيت خدمت رساني در حرفه شان به كار گيرند.
مدارك قاب گرفته به ويژه مزين به مهر دانشگاه هاي ناشناخته در فرنگ هنوز هم همچون دوره قاجاريه باعث فخر عده اي است كه همه چيز را براي افزودن تشخص به تيپ و ظاهرشان مي خواهند. فقط خدا مي داند كي اين ديدگاه هاي پوسيده از بين خواهند رفت؟
اين گونه كه مي گوييم همه جبهه مي گيرند كه با تحصيلات مخالفند! در حالي كه در هيچ دوره اي به اندازه زمان ما در كشور توسعه دانشگاه ها و رقم پذيرش دانشجو را نداشته ايم. صحبت بر سر اين است كه عمر خود را در راهي صرف كنيم كه بتوانيم استعداد و توانمندي ذاتي مان را شكوفا سازيم. دكتر باشيم، اما نتوانيم به درد مردم جامعه مان بخوريم، چه سود؟ لااقل در رشته اي تحصيل كنيم كه نياز امروز جامعه ماست.
يكي از ضروريات اين است كه يك نوع بازبيني نسبت به رشته هاي دانشگاهي باتوجه به نيازها صورت گيرد. اين كار بايد هرچه سريعتر انجام شود، چون اضافه كردن بر لشكر بيكاران بامدرك فوق ليسانس و دكترا نه تنها آسيب هاي شناخته شده را در پي دارد، بلكه سرمايه هنگفتي از بيت المال كشور دور ريخته مي شود. چطور مي توان ادعاي كاربردي بودن رشته هاي دانشگاهي را داشت در حالي كه جوانان استان هاي داراي پتانسيل كشاورزي و دامپروري، مديريت و حسابداري مي خوانند و در كلان شهرها جوانان در پي گرفتن مهندسي كشاورزي هستند!
بومي سازي رشته ها قدم مهم ديگري است كه در لابه لاي هزاران صفحه متن هاي كنفرانسي و نشست هاي بي حاصل گردوغبار گرفته است.
هموار كردن مسير براي ادامه تحصيل نخبگان
جمشيد كرامت پور متولد 1355 در يك مؤسسه فرهنگي شاغل است. وي به تازگي كارشناسي مديريت فرهنگي را گرفته و در تب و تاب شركت براي كنكور ارشد به سر مي برد. از وي سؤال مي كنم: «شما هم براي افزايش ميزان حقوق، در كنكور ارشد ثبت نام كرده ايد؟»
وي پاسخ مي دهد: «حقيقتاً اين طور نيست. لااقل در مورد من اين انگيزه صدق نمي كند، چون در جايي كه كار مي كنم، اگر مدرك فوق را روي پرونده كاري ام بگذارم، تنها 6هزار تومان به فيش حقوقي ام اضافه مي شود. من ذاتاً درس خواندن را دوست دارم و علي رغم اينكه مشغله هاي زيادي در زندگي دارم و بايد بعد از اداره براي دختر چهار ساله ام نيز وقت بگذارم، به دنبال راهي براي ادامه تحصيل هستم.»
وي حتي هزينه ثبت نام در كلاس هاي كنكور راندارد و تنها با تكيه بر آموخته هاي خود وارد اين گود شده است.
كرامت پور ادامه مي دهد: «چون معدلم بالاي هفده است و در دانشگاه جزو دانشجويان نمونه بوده ام، با خودم فكر كردم شايد احتمال قبول شدنم وجود داشته باشد.» وي نسبت به تشكيل صف هاي طولاني در محل اداره پست به وقت ثبت نام گله مند بوده و مي گويد: «دو نفر پاسخگو در باجه فروش دفترچه نشسته و خيل جمعيت به انتظار ايستاده بودند. در زمان ثبت نام از طريق سايت سه كد رمز بايد وارد شود: كد رمز دانشگاه سراسري، پيام نور و غيرانتفاعي. در پاكت دفترچه كه از اداره پست دريافت كرده بودم به اشتباه دو كد رمز پيام نور گذاشته بودند. دوباره به پست مراجعه كردم و يكي از كد رمزها را براي دانشگاه غيرانتفاعي تغيير دادم. آنها هم كلي عذرخواهي كردند و گفتند سرمان خيلي شلوغ است.»
كرامت پور از مسئولين مي خواهد براي دانشجويان نخبه، متأهل و شاغل تسهيلاتي در نظر بگيرند و حتي الامكان احتمال قبولي در شهرهاي نزديك به محل سكونت اين افراد افزايش پيدا كند. چرا كه اگر در شهرهاي دور قبول شوند عملا به دليل گرفتاري شغلي و دوري از خانواده، برايشان ادامه تحصيل ممكن نخواهد بود.
رشته هاي مورد نياز جامعه را به جوانان معرفي كنيم
باد سرد آنچنان به پوست صورتش تازيانه زده كه زخم هاي كوچك خشك شده را مي توان به وضوح ديد. سر چهارراه استانبول در كمين مسافر نشسته است. 26سال دارد و پيك موتوري و يا بهتر است بگوييم مسافركش موتوري است. باورتان نمي شود، ولي ليسانس نساجي دارد. ماباورمان نشد، تا اين كه روز بعد مدركش را با خودش آورد. زندگي او هم مثل كيفيت صنعت نساجي بي رمق مي گذرد. بيچاره صنعت نساجي كه آنقدر در انتظار تحول و ماشين هاي جديد نشست كه به مرگ تدريجي در افتاد وحالا مهندس نساجي بايد مسافركش موتوري باشد!
آنسوي شهر دوباره كارشناسان جلسه اي ترتيب داده اند كه رشته هاي دانشگاهي را باتوجه به نيازها سروساماني بدهند، اما كي نتايج جلسات محقق خواهد شد، كسي آگاه نيست.
فرهاد بشيري كه خود ليسانسه و فرهنگي بوده و امروز عضو كميسيون آموزش و تحقيقات مجلس شوراي اسلامي است ضمن بيان اين كه علم آموزي في نفسه بد نيست، اما نبايد به ورطه مدرك گرايي افتاد، مي گويد: «نشست هاي متعددي با حضور اعضاي كميسيون آموزش و تحقيقات، وزارت علوم، بهداشت و درمان و... برگزار كرده ايم. در اين نشست ها به اين نتيجه رسيده ايم كه تعداد دانشجويان بايد براساس نيازها باشد، رشته هاي تحصيلي بايد براساس نياز بازار كار طراحي شوند، مهارت آموزي در دانشگاه اصل قرار گيرد و هميشه در راستاي نيازهاي جامعه حركت كنيم.»
وي ادامه مي دهد: «همگان خيال مي كنند در تمامي رشته ها تربيت نيرو به حد اشباع رسيده است، در حالي كه در برخي رشته ها حقيقتاً نيازمند تربيت نيروي متخصص هستيم و كمبود نيرو داريم. اين رشته ها را بايد به جوانان معرفي كرد و پذيرش دانشجو در اين رشته ها بايد بيشتر صورت گيرد.»
عضو كميسيون آموزش و تحقيقات مجلس شوراي اسلامي تأكيد مي كند: «در دين ما هم نسبت به علم آموزي سفارش ويژه اي شده و اگر ما صحبت از ساماندهي مي كنيم نظرمان به محدود كردن زمينه هاي تحصيلي نيست، بلكه مي خواهيم پذيرش دانشجو بيشتر در رشته هايي صورت گيرد كه نياز داريم. چرا با جوانان و خانواده هايشان روراست نيستيم ورشته هاي مورد نياز را به طور شفاف معرفي نمي كنيم؟!»
وي درباره اين كه چه وقت نتايج نشست هاي كميسيون در جهت ساماندهي رشته هاي تحصيلي به كار گرفته مي شود، مي گويد: «تربيت نيروي انساني اساساً امري زمانبر است، ولي بايداميدوار بود كه اين كار كم كم صورت پذيرد.»
نگاه ويتريني به دانشگاه جايگزين
نگاه علمي شده است!
منيره غلامي ليسانسيه ادبيات فارسي انگيزه هاي ادامه تحصيل را در همسن و سالانش اين گونه توصيف مي كند: «مدرك تحصيلي فوق ليسانس به ابزاري تبديل شده كه مي توان از آن براي كسب امتيازهاي اجتماعي استفاده كرد. براي ورود به كتابخانه هاي مجهز، داشتن رتبه كارمندي و اداري، اخذ اينترنت پرسرعت و حتي انتخاب همسر!»
وي ادامه مي دهد: «اين گونه ديگر دانشگاه و مراحل تحصيلات تكميلي محلي براي يادگيري و مرحله اي براي افزايش دانسته ها نيست، بلكه كارخانه اي شده كه مدرك توليد مي كند و بدون كارشناسي، كارشناس ها و كارشناسان ارشد علوم مختلف را به عرصه اجتماع مي فرستد. اين مسئله و يا بهتر است بگويم داستان غم انگيز دانشجويي به اين جا ختم نمي شود، با بروز برخي از مسائل اجتماعي مثل تاخير در ازدواج مخصوصا در ميان دختر خانم ها ورود به دانشگاه راه فراري يا شايد بگوييم قتلگاهي براي ذبح كردن اوقات سخت بيكاري شد. به طوري كه اگر از جواني پرسيده شود: چرا در آزمون هاي دانشگاهي شركت مي كني و يا اين كه اخذ مدرك تحصيلي بالاتر به چه كارت مي آيد؟ پاسخ مي دهد: از بيكاري كه بهتر است!
دوستان شركت كردند، گفتم من هم بي نصيب نمانم. دختر همسايه و فلان بچه فاميل مدرك بالا دارند، من هم نبايد كم بياورم. برخي هم شوخي شوخي مي گويند: براي اين كه جلو خانواده همسرم پزش را بدهم! يعني انگيزه شركت در آزمون تحصيلات تكميلي، پر كردن اوقات فراغت است، نه چيز ديگري.»
توكلي صراحتا صحبت مي كند و درباره انگيزه هاي متفاوت دختران و پسران از شركت در كنكور ارشد توضيح مي دهد: «متاسفانه گاهي اوقات برخي از جوانان ورود به دانشگاه را ورود به مكاني جهت ديده شدن و انتخاب شدن براي تشكيل زندگي مي دانند. در واقع با انگيزه اي كه در خانه و جمع دوستانه و خانوادگي مي توان به آن دست يافت، ساعت طولاني بدون اين كه در روزها و ماه هاي گذشته حتي در ساليان گذشته تحصيل در مقاطع پايين تر، برنامه ريزي و كسب آمادگي كرده باشند. در صف هاي طولاني خريد دفترچه كنكور تحصيلات تكميلي مي ايستند و حتي در بازار سياه به دنبال خريد اين دفترچه هستند تا شايد اوقات خوشي را در محيط دانشگاهي پيدا كنند.
از طرف ديگر مردان جامعه كه هر كدام براي تشكيل زندگي و گذران آن نياز به شغل و تامين نيازهاي اوليه زندگي دارند بعد از گذران هر مرحله علمي وقتي با بيكاري روبرو مي شوند، مدرك تحصيلي بالاتر را نوعي كسب امتياز براي پيدا كردن شغل مناسب در اين بازار كساد مي بينند و در تلاش براي رسيدن به اين مهم در كنكورها و آزمون هاي ورودي مقاطع تكميلي با انگيزه شغل يابي شركت مي كنند.
جاي تاسف و درنگ دارد كه چرا بايد در جامعه ما شركت در آزمون هاي مقاطع تحصيلات تكميلي ديگر براي شكوفايي علمي نباشد، بلكه براي گذران وقت باشد و تلاشي براي داشتن شغلي كه حق هر فردي در جامعه است.»
در اين ميان سودجوياني هم هستند كه با تشكيل كلاس هاي كنكور ميليوني به دنبال سركيسه كردن اين جماعتند.
اين جوان ليسانسيه ادبيات توضيح مي دهد: «در نگاهي ديگر مي توان ديد در اين درياي طوفاني و گل آلود گروهي در كسوت آموزشگاه ها و مدرسين كنكور به سودجويي و خالي كردن جيب متقاضيان اخذ كرسي هاي دانشگاهي مشغول هستند كه خود چالش بزرگتري است. عكس نفرات برتر دانشگاه ها را روي آگهي هاي تبليغاتي اكثر اين موسسات مي بينيد، در حالي كه قبول شدگان نسبت به چنين سوء استفاده هايي معترضند و بعضا تنها در آزمون هاي آزمايشي چنين موسساتي شركت داشته اند، نه كلاس هاي تقويتي و آموزشي شان. در واقع نگاه علمي به دانشگاه در سطح جامعه شكسته شده و نگاه ويتريني جايگزين آن شده است.»
توكلي در تكميل صحبت هايش مي گويد: «اگرچه نمي توان عدم برنامه ريزي براي ورود به تحصيل تكميلي را به تمامي متقاضيان نسبت داد و اگرچه بايد اذعان كرد كه پرورش نيروي تحصيل كرده يكي از راه هاي خودكفايي علمي و پيشرفت صنعتي و فرهنگي است، اما بايد توجه داشت بي توجهي به چگونگي و چرايي، كيفيت و كميت پرورش افراد تحصيل كرده خود مي تواند معضلي بزرگتر از نداشتن اين قشر باشد. در بزرگراه فارغ التحصيلان دانشگاهي ديگر جاي تردد نيست. ترافيك حضور تحصيل كردگان بيكار يا بكار گرفته شده در مكان هايي غير از تخصص خود سختي هاي ديگري را براي جامعه به وجود مي آورد چرا كه پاسخ دادن به اين قشر و فراهم كردن شرايط بهره وري از توانمندي آنها و كسب رضايت اين جوانان سخت است.»
اگر مي بيني در محل كارت نيرو مي خواهند، اطلاع بده!
دوستي تعريف مي كرد كه يك نفر با مدرك فوق ليسانس در محل كارش مسئول آبدارخانه است! كاركنان قسمت كه اكثرا ليسانسيه بودند به وقت گرفتن چاي از دست اين فرد، از پشت ميزشان بر مي خاستند كه مبادا بي ادبي كرده باشند! و يا با چشم خودم ليسانسيه اي را ديدم كه در آسانسور شركت بزرگ صندلي گذاشته بود و مسئول زدن دكمه هاي آسانسور بود، چيزي شبيه درباني!
خلاصه نمونه هاي اين داستان پرغصه در اطرافمان زيادند.
جواد آرين منش نماينده مردم مشهد در مجلس شوراي اسلامي كه خود كارشناسي ارشد برنامه ريزي دارد، برايمان مي گويد: «عدم توجه به بازار كار و نياز جامعه باعث شده ما امروز قريب به سه ميليون بيكار رسمي در جامعه داشته باشيم كه عموم اين ها را فارغ التحصيلان مراكز دانشگاهي تشكيل مي دهند.»
وي در مورد توسعه زيرساخت هاي آموزش عالي طي دهه هاي گذشته توضيح مي دهد: «دهه اول بعد از انقلاب اسلامي شرايط طوري بود كه فقط يك دهم داوطلبان ورود به آموزش عالي مي توانستند از سد كنكور بگذرند و وارد دانشگاه شوند. در همه رشته ها كمبود نيرو داشتيم. از دهه دوم به بعد با يك عده فارغ التحصيلان جوياي كار مواجه شديم. ما فرصت هاي شغلي را براي اين قشر پيش بيني نكرده بوديم. صراحتا بايد گفت هنوز هم در برخي رشته ها با كمبود نيروي متخصص مواجه هستيم، اما جاي تعجب است كه به جاي توسعه اين قبيل رشته ها توجه ما روي برخي رشته هاي اشباع شده متمركز است. كاربردي كردن رشته هاي دانشگاهي و والانس كردن بازار كار و رشته هاي دانشگاهي ضرورت دارد.»
وي بيشترين مراجعات به دفتر نمايندگان مجلس را مربوط به پدران سالخورده اي مي داند كه بازنشسته شده اند، چند فرزند تحصيل كرده در خانه دارند كه هيچ يك از آنها شغلي پيدا نكرده و حالا دست به دامن نمايندگان مجلس شده اند، بلكه با گرفتن نامه اي فرزندشان روانه بازار كار شود!
در اين قسمت از گفت وگو پيامك يكي از دوستانم كه هفت صبح از راه رسيد در ذهنم تداعي مي شود: «سلام! من... هستم. دنبال كار هستم. اگر مي بيني در محل كارت نيرو مي خواهند، اطلاع بده، متشكرم.»
گزارش روز

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14