(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


چهارشنبه 16 آذر 1390- شماره 20090

اعتقاد بابيان و بهائيان به تناسخ
مروري بر ديدگاه هاي رهبرمعظم انقلاب اسلامي درباره انقلاب اسلامي
امروز بيداري اسلامي در سرتاسر دنياي اسلام محسوس است

E-mail:shayanfar@kayhannews.ir




اعتقاد بابيان و بهائيان به تناسخ

مرحوم ميرزا محمد قمي(ارباب) كه با رهبران اوليه ي بابيه و بهائيه معاصر و قريب العهد بود، در ضمن بحث از بداء در حديث19 از اربعين حسينيّه، وقوع بداء و نسخ احكام شرعي را پس از زمان صاحب وحي و انقطاع زمان وحي و تصريح به اين كه«حلال محمد(ص) حلال الي يوم القيامه و حرامه حرام الي يوم القيامه » ناروا و غير محتمل دانسته و مي گويد كه اصلاً ختم نبوّت مفادي جز منسوخ نشدن احكام شرع اقدس ندارد. همچنين نسخ شرايع در آنچه كه در همه ي مكان ها و زمان ها عقلاً قبيح است (مستقلات عقليّه) مانند قبح ظلم و زنا و لواط و شرب و مسكرات زايل كننده ي عقل و هوش و غيره، ناروا و غير ممكن است. به علاوه احتمال نسخ و بداء در اصول شرايع، مانند احتمال تجديد نبوّت يا تغيير در امامت يا در عدد ائمه(ع) و خالي ماندن زمين از حجّت بالغه ي الهي-كه خواست ملحدان اين زمان و منتهاي خيال فاسد بهائيان و اهل بيان است- غير ممكن و با ختم نبوّت ناسازگار است و احتمال نسخ و تغيير يا تجديد نبوت و استمرار وحي را دادن و اظهار شك در ختم نبوّت، همسنگ تكذيب خاتم الانبياء (ص) و موجب خروج از ر بقه ي اسلام است و بر تدبر كننده در خرافات اين گروه، واضح است كه آن ها منكر اصل نبوت اسلامند و تمسك آن ها به قرآن و حديث، براي فريب مسلمين و جذب ضعفاءالعقول هر مذهب با متشابهات همان مذهب است. لذا آن ها با استفاده از برخي احاديث متشابه و اخبار مجمل و تلفيق يا تحريف آن ها و دروغ هاي اختراعي، موجب تحيّر و گمراهي مردم شده و گاهي مدعي ظهور قائم(ع) به تناسخ يا مهدويّت نوعيه، و گاهي مدعي تجديد نبوت و ظهور جديد، و گاهي مدعي رجعت و قيام و قيامت و ارتفاع (برطرف شدن) تكاليف شرعي، و گاهي منكر ولادت امام دوازدهم(ع) و مدعي خالي بودن هزارساله ي عالم از حجّت خدا شده اند! آن ها غير از تمسك به اعداد و حروف ابجد و استمداد از كلمات صوفيان عامّه (سنّي) و اختراع احاديث ساختگي يا واحد و ضعيف يا متشابه (و تحريف آيات و روايات)، حجت و دليلي براي مقاصد خود ارائه نكرده و از برهان، به ادّعا قناعت نموده اند و از همه ي آيات و روايات قطعي و آشكاري كه خلاف دعاوي ايشان است، چشم پوشيده اند428!
در شرح حديث بيستم نيز مي گويد كه حسينعلي نوري رئيس ملاحده ي عصر ايشان (بهائيّه يا اهل بيان) كه اطلاعاتش در حد مطالعه كتب فارسي صوفيان است، در حقانيت علي محمد شيرازي و مهدي موعود و قائم آل محمد(ص) بودن او به حديث مفضّل بن عمر:«يظهر في شبهه ليستبين فيعلو ذكره و يظهر امره» استناد و آن را در كتاب «ايقان» به اين صورت تحريف كرده:«في سنه السّتين يظهر امره و يعلو ذكره» و به سال1260 يعني سال خروج علي محمد باب تطبيق نموده است، در حالي كه در همان لفظ تحريفي هم ستين آورده يعني شصت! و نيز حديث ديگري را كه در روضه ي كافي در مورد حوادث آستانه ي ظهور آمده و در آن به قتل هشتاد هزار نفر از يك عشيره در زوراء
(كنار ري يا بغداد) تصريح شده، تحريف و لفظ ثمانون الف را به ثمانون(هشتاد) تبديل و با كشتار بابيان در عصر ناصري تطبيق مي كند تا مهدويت علي محمد شيرازي يا حقانيت خودش را ثابت نمايد!! همچنين وي به آياتي از قرآن هم كه درباره ي كفار و مكذبين از امم سابق و منكران پيامبران آمده است، استناد كرده و معلوم ننموده كه مذمّت كفّار امّت هاي گذشته چه دلالتي بر صدق ادعاي علي محمد شيرازي دارد؟! وي ظاهراً آن زمان احتمال انتقال رياست بابيّه به خودش يا رسيدن كتابش به دست علماي مطلع و دقيق النظر شيعه را نمي داد429!
3)قرائت و تقرير نخستين بابيان از مقامات تدريجي ميرعلي محمد شيرازي: همان طور كه اشاره كرديم، يكي از علماي معاصر مشروطيت، مرحوم حاج ميرزا محمد ارباب قمي (مؤلف رجوم الشياطين در ردّ بابيّه) در كتاب اربعين حسينيه (تأليف شده در1328هـ.ق) اساس دعاوي باب و بهاء را در اعتقاد به تناسخ (از عقايد هندوان و بودائيان) يعني حلول روح مردگان در موجودات جديد (كرمه) مي داند و بابيه را مذهب اختراعي توسط ملاحده و زنادقه ي اسلام در حدود سال1260 هجري دانسته است كه در حق شخصي معلوم الحال و معلوم النسب، ادعاي مهدويت و سپس ادعاي تجديد نبوّت نمودند و مدعي رجعت شدند و ملاحسين بشرويه اي(باب الباب) را سيدالشهداء(ع) و حاج محمدعلي بارفروشي(قدوس) را شخص خاتم الانبياء(ص) دانستند كه رجعت كرده اند و بعداً هم گروه ديگري شخص جاهل عامي
(ميرزا حسينعلي) را علم كرده ادعاي رجعت حسيني براي او نمودند. چنين اعتقادي رجعت نيست، بلكه تناسخ(حلول روح پيشوايان معصوم شيعه عليهم السلام در كالبد نخستين پيروان باب) است كه علي رغم باطل بودن، اساس دعاوي باب و بهاء بود. رجعت يعني اشخاصي كه قبلاً مرده يا كشته شده اند، عيناً خودشان زنده شوند و به دنيا برگردند. به نظر ايشان، بابيّه كافراني گمراه همانند ملحدان و زنديقاني بودند كه در قرون پيش و پس از غيبت كبري پيدا شدند و همانند آن ها(مثلاً اسماعيليان و پيروان محمدبن نصير) قائل به تناسخ بوده و همه ي محرمات را حلال اعلام كردند و واجبات را منسوخ و قيامت را برپاشده دانستند430!
همچنين ايشان مخترعان مذهب بابيّه را مغرور و خودپسند و محروم از علم و شناخت روحانيات و لذائذ عبادات و منكر تمامي معجزات و تأويل كننده ي تمام كرامات و منحصر داننده ي نشانه هاي زندگاني به عالم سفلي (دنيا) و لذت هاي پست حيواني دانسته كه با مردم طبيعي مذهب و منكر مبدأ و معاد به واسطه ي لامذهبي و انكار همه اديان الهي، جمع شده اند431.
نظرات ايشان را ذكر نمودم تا خوانندگان محترم ابتدا با استنباط عالمي بزرگ و مطلع از عصر آقا نجفي اصفهاني و هم عصر و قريب العهد باب و بهاء از منشأ دعاوي و انگيزه ها و خاستگاه هاي بابيّه و بهائيّه آشنا شوند، علت واقعي مقابله ي آن ها با اين فرق ضالّه را تشخيص دهند كه در اصل، انگيزه ي ديني داشتند نه سياسي. دعاوي اصلي ترين پيشوايان اين فرق ضالّه اين چنين است:
1- علي محمد شيرازي در زماني كه ادّعاي بابيّت داشت، رساله اي نگاشت به نام«صحيفه ي عدليّه«. در اين رساله ي 28صفحه اي بر غير قابل نسخ بودن شريعت حضرت محمّدبن عبدالله(صلّي الله عليه و آله) و در نتيجه تلويحاً بر خاتميت آن حضرت تأكيد نموده است. در«باب الثاني في بيان القساس بامرالله عزّوجلّ« چنين نوشته است:«و خلق هر شيء را چنين بدان به مثل خلق خود كه از مقام نطفه ذكر آن بوده تا مقاماتي كه الي مالانهايه لها از براي تو در علم خداوند بوده و به يقين مشاهده كن كه مقام اول تو فرع مقام ثاني است، بلكه مقصود بالذات از خلقت نطفه، علقه است... حال كه ملاحظه ي نقطه ي حقيقت را در كلّ شيء نمودي، حكم دين را هم چنان يقين كن كه يوم نطفه ي دين در ايام اوّل بديع آدم عليه السلام بوده كه اهل آن زمان حق واقع در مقام نطفه ي حقيقت واقع بوده اند و همين قسم، نفس دين و اهل آن به قدرت الله ترقي نموده اند تا يوم ظهور حقيقت محمّديّه صلي الله عليه و آله كه مقام دين و اهل آن به مقام«فكسونا الع ظام لحماً ثمّ انشأناه خلقاً آخر432» رسيده بود... و از اين جهت است نسخ شرايع و ملل لاجل(براي خاطر) آنكه تكليفي كه بيوم نطفه بوده، هرگاه بيوم مضغه شود، محض ظلم است و بعد از آن كه تكليف به مقام خلق لحميّه تعلّق گرفت، به علت اين كه تبديلي از براي او مقرر نشده، اين شريعت مقدسه هم نسخ نخواهد شد. بل«حلال محمّد صلّي الله عليه و آله حلال ا لي يوم القيامه و حرام محمّد صلّي الله عليه و آله حرام الي يوم القيامه 433».
خواننده ي محترم اگر به كتاب فارسي«عقائد» اثر سيد محمّد كاظم رشتي مراجعه كند، همين تمثيل را عيناً در آنجا مي يابد و بي ترديد سيد باب شيرازي نيز آن را از سيد رشتي گرفته است. همچنان كه به قرينه ي همين مورد و باتوجه به پيچيدگي مطالب بعدي اين صحيفه، مي توان مدعي شد كه او مطالب مهم صحيفه ي عدليّه را از سيد كاظم رشتي اخذ نموده و چون از موهبت تندنويسي و شايد هم حافظه ي خوبي برخوردار بود، علي رغم خبط دماغي و بهره ي هوشي متوسّط، توانسته اين رساله را در دوازده ساعت بنويسد يا بازنويسي كند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
428 ر-ك: حاج ميرزا محمد ارباب، اربعين حسينيّه، تهران، اسوه، 1372، ص ص214-212.
429 ر-ك: همان، ص ص230-227.
430 ر-ك: حاج ميرزا محمد ارباب (قمي)، اربعين حسينيّه يا چهل حديث حسيني، تهران، اسوه، 1372، ص ص100-98و111.
431 ر-ك: همان، ص ص172-171. البته چنان كه از صفحات آخر صحيفه ي عدليه علي محمد شيرازي واضح است، وي اقلاً تا سال 1262هـ.ق به معاد جسماني و مواقف آخرت و بهشت و دوزخ ابراز اعتقاد مي نمود، ولي پس از او، بهاء و عبدالبهاء ظاهراً اعتقادي به آن نداشته اند و علناً به ملحدان و دهري مسلكان ملحق شده اند. البته باب هم بعداً در كتاب بيان فارسي (واحد دوم) قيامت را به معني پايان عصر هر دين گرفته (شبيه اسماعيليه) و مفهوم رايج قيامت و آخرت را انكار كرده است.
432 مؤمنون/آيه14.
433 صحيفه ي عدليه/ از آثار نقطه ي اولي، ويراسته و چاپ جديد توسط مؤمنين به آيين بيان(!)، ص ص4-3.
پاورقي

 



مروري بر ديدگاه هاي رهبرمعظم انقلاب اسلامي درباره انقلاب اسلامي
امروز بيداري اسلامي در سرتاسر دنياي اسلام محسوس است

امروز اوضاع در دنياي اسلام تفاوت كرده است؛ بيداري اسلامي در سرتاسر دنياي اسلام محسوس است؛ حركت و نهضت عظيمي در مراحل مختلف در همه دنياي اسلام مشاهده مي شود؛ ميل برگشت به اصول و مباني اسلامي، كه مايه عزّت و پيشرفت و ترقّي است. روشنفكران، علما و سياسيون دنياي اسلام اين حركت را بايد تقويت كنند. خطاست اگر كساني در دنياي اسلام تصوّر كنند كه حركت بيداري اسلامي در بين جوانان، به ضرر دولتهاي اسلامي است؛ نه، دولتهاي اسلامي به بركت بيداري اسلامي مي توانند عزّتي را كه قدرتهاي استكباري از آنها گرفته اند، به خودشان برگردانند. يك نمونه، كشور و انقلاب و امام ماست. ما بعد از آن كه قرنهاي متمادي دچار استبداد و دو قرن تمام دچار سلطه بيگانگان بوديم به خود آمديم و امام بزرگوار توانست عزّت را به مردم ما برگرداند. انگليسيها، روسها و امريكاييها به ترتيب در اين كشور سيادت و حكمفرمايي حقيقي كردند. ولو به صورت ظاهر در رأس حكومت نبودند؛ اما كارها در دست آنها و همه چيز كشور در اختيارشان بود. مردم ما از حقوق، منابع، عزّت و طعم حقيقي دين خود محروم بودند.
امام بزرگوار ما توانست سلطه بلندمدّت استبداد و استعمار را با برگشت به اسلام و تمسّك به اسلام، از سر كشورمان كم كند و به ما عزّت ببخشد؛ به مردم ما احساس هويّت اسلامي بدهد تا احساس كنند كه مي توانند روي پاي خود بايستند؛ مي توانند خودشان تصميم بگيرند و انتخاب كنند؛ مي توانند خودشان در مسائل سرنوشت ساز، «لا» و «نعم» بگويند. مردم ما قرنها بود كه چنين چيزي را نچشيده بودند؛ اين را اسلام به آنها داد. در هر نقطه اي از نقاط دنيا كه حركت بيداري اسلام تقويت شود و پا بگيرد و مردم و جوانان آن كشور احساس كنند كه به سمت اسلام نزديك مي شوند، همين تجديد هويّت و عزّت به وجود خواهد آمد.
بيانات در ديدار مسؤولان و كارگزاران نظام به مناسبت سالروز هفدهم ربيع الاوّل ـ 29/2/82
سختي هاي طاقت فرساي مبارزه
در دوران مبارزه، بسياري از شما در ميدان بوديد. همه مي گفتند مشت است و درفش، چرا بيخود مي جنگيد و مبارزه مي كنيد؛ فايده اي ندارد. حقيقتاً هم دستگاه پليسي رژيم طاغوت، دستگاهي نبود كه به آساني بشود با آن مبارزه كرد. آن قدر از اين داعيه داران و خيلي از كساني كه تحليلهاي ماركسيستي و روشنفكري و ادّعا و حرف داشتند، وقتي آن زندانها را ديدند و شكنجه هايش را حتّي بسياري نديدند، بلكه فقط شنيدند، از وسط راه برگشتند و خودشان را تسليم كردند! اما بسياري هم ادامه دادند؛ حركت كردند و آمدند. اوّلين بركت حركت آنها اين بود كه خداي متعال صدق آنها را بر مردم آشكار و علني كرد؛ راه آنها را درست نشان داد و مردم با آنها همراه شدند. وقتي مردم همراه شدند، همه چيز درست خواهد شد. مهم اين است كه آن مجموعه مبارز مصمّم، صداقت خودشان را در پيمودن راه اثبات كنند و نشان دهند كه صادقانه دنبال اين معنا هستند. آن وقت خداي متعال نصرتش را خواهد فرستاد. در نهج البلاغه هست كه: «فلما رأي الله صدقنا»؛ وقتي خدا صداقت ما را ديد؛ ديد ما راست مي گوييم و به دنبال دنيا و پول و هوي و هوس نيستيم، «انزل بعدّونا الكبت و انزل علينا النّصر82»؛ ما را پيروز كرد و دشمنان ما را سركوب نمود. اين، در مبارزات ما هم بود و در اين بيست و سه چهار سال هم همين موضوع بوده است و هيچ وقت نبوده كه روي كشور و دولت فشار نباشد.
بيانات در ديدار نمايندگان مجلس شوراي اسلامي ـ 7/3/82
صد و پنجاه سال فرياد پيوند دين و سياست
امروز صد و پنجاه سال است كه برجسته ترين و شريف ترين عناصر سياسي و ديني ملّت ما پرچم حاكميت اسلام را بلند كرده اند و پايش سينه زده اند و بسياري در اين راه جان دادند؛ امثال مدرّس ها، آخوند خراساني ها و سيد جمالّ الدين ها. قضيه اين طوري است. اين، مربوط به امروز ما نيست كه بگوييم دين و سياست يكي است، عدّه اي هم بگويند يكي است؛ اما يك عدّه هم بگويند نه، خيلي هم يكي نيست! حرف امروز نيست؛ اين حرف،
صد و پنجاه سال ريشه دارد. پدر برجسته ترين زبدگان اين كشور در راه مبارزه براي اين فكر درآمد؛ هزاران جان پاك در اين راه شهيد شدند؛ مدرّس به آن عظمت سينه را براي اين قضيه سپر كرد؛ اصلاً مشروطيت ايران براي همين پيش آمد، اگرچه بعد منحرفش كردند؛ عدّه اي بد و ناشيانه عمل كردند؛ عدّه اي هم متّكي به قدرتهاي خارجي زرنگي كردند و آن را از دست مردم قاپيدند؛ بعد هم كه امام بزرگوار آمد، از اوّل حركتش را بر اين اساس قرار داد و ملّت ايران هم اين را خواستند و مي خواهند. من به شما بگويم حتي ملّتهاي لائيك ترين دولتهايي كه امروز حول و حوش ما هستند، همين طورند - من حالا اسم آن كشورها را نمي آورم، خودتان در ذهنتان مجسّم كنيد - يعني اگر شرايطي ايجاد شود، انساني مثل امام و زمينه اي مثل آن روز در اين كشورها به وجود آيد و پرچمي بلند شود، همين ملّتهايي كه مي بينيد دولتهايشان دم از لائيك و لائيسيسم مي زنند و هر كس ذرّه اي عليه تفكّر سكولاريستي دم بزند يا حركت كند، پدرش را در مي آورند، دور اين پرچم جمع خواهند شد. اسلام اين است و اين درست است و به صلاح ملّتهاست؛ ملّتها اين را مي دانند. اگر امروز احكام اسلام در اين مملكت اجرا شود؛ يعني من و شما اين توفيق را بيابيم كه احكام اسلامي را اجرا كنيم، همه اين گره ها و مشكلات باز و حل خواهد شد. ما هرچه عقب مانده ايم، به خاطر اين است كه در اين زمينه ها يا كوتاهي كرده ايم يا نشده است. اين فرياد صد و پنجاه سال است كه در بين مسلمانان بلند است. مگر مي شود از آن برگشت؟! حال مظهر اين تلاش صد و پنجاه ساله كه محصول خون هزاران جان پاك است - آنهايي كه شهيد شدند، آدمهاي معمولي نبودند كه شهيد شوند؛ مجاهدان، فداكاران، انسانهاي سرافراز، رشيد و شجاعي بودند كه وارد ميدان شدند و جانشان را دادند - چيست؟ مجلس شوراي اسلامي، دولت جمهوري اسلامي، نظام اسلامي. اينها، محصول اين همه تلاش است.
بيانات در ديدار نمايندگان مجلس شوراي اسلامي ـ 7/3/82
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
82. نهج البلاغه، خطبه ي 56 (موسوم به پايداري).
پاورقي

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14