(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


چهارشنبه 16 آذر 1390- شماره 20090

فتنه سبز و پروژه محرم 88 ( قسمت اول)
حملات سه گانه و ادامه پروژه ايران هراسي
چالش هاي امنيتي و تهديدها در انتخابات مجلس نهم



فتنه سبز و پروژه محرم 88 ( قسمت اول)

مهدي سعيدي
حوادثي كه پس از انتخابات دهم رياست جمهوري توسط جريان فتنه گر انتخاباتي شكل گرفت، سناريوي از پيش تعيين شده اي براي مقابله با جمهوري اسلامي بود كه با درايت و ايستادگي نظام اسلامي و دستگاههاي ذي ربط و حضور ملت حزب الله در صحنه به شكست انجاميد. شكست خوردگان در انتخابات كه نسخه هاي كودتاي مخملين طرح ريزي شده دستگاههاي امنيتي غرب را ناكام مي ديدند، بعد از نااميدي از تغيير نتايج انتخابات از طريق اردوكشي هاي خياباني و فشار از پايين، سناريوي ديگري را در دستور كار خود قرار دادند و آن تداوم فتنه گري در قالب ناامن سازي و هتك حرمت به ارزشهاي انقلابي و اسلامي بود كه در قالب حاشيه سازي براي مراسمي چون روزقدس، 13 آبان و روز دانشجو دنبال شد.
بعد از شكست اقدامات فتنه گران در «طرح شعارهاي انحرافي در روز قدس»، «به خيابان كشاندن هواداران در 13 آبان»، ناكامي از «به تسخير در آوردن دانشگاه» در 16 آذر و همچنين فضاي ايجاد شده در جامعه ناشي از خشم و انزجار ملت نسبت به توهين كنندگان به ساحت مقدس حضرت امام خميني(ره) كه توسط حاميان فتنه گران سبزپوش صورت گرفت، اين گروهك را در وضعيت بغرنجي قرار داد.
در اين وضعيت، تلاش فراواني براي خروج از انفعال و تغيير وضعيت افكار عمومي از سوي سران داخلي و خارجي فتنه صورت گرفت كه مهم ترين آن، پيگيري جدي پروژه «محرم سبز» بود كه از هفته ها مانده به محرم در دستوركار اين گروهك قرار گرفت. جريان مستأصل شده خط نفاق براي تداوم حداقل حيات خود اين بار استفاده ابزاري از دين را برگزيد و به ايام محرم الحرام به چشم فرصتي براي احياي دوباره فتنه سبز بعد از شكست هاي پي در پي در ماه هاي گذشته مي نگريست.
فتنه گران، محفل ها و هيئت هاي مذهبي را مكان مناسبي براي فريب مردم دانستند و برنامه ريزي كردند تا با ارائه چهره اي به ظاهر عزادار و معتقد، در اين محافل مذهبي نفوذ كنند و اقدامات منافقانه و تفرقه افكنانه خود را در بين عزاداران دنبال كنند. ايجاد اغتشاش، درگيري و اختلاف بين توده هاي ملت كه در صدر تاكتيك هاي جنگ رواني دشمن قرار داشت، اين بار در بستر تجمعات ماه محرم توسط فتنه گران سبزپوش دنبال مي شد.
اين خط نفاق كه هدايت رسانه اي آن توسط محافل بيگانه و اپوزيسيون خارج از كشور صورت مي گرفت، از ابزار رسانه هاي صوتي و تصويري، سايت هاي خبري و وبلاگ هاي وابسته استفاده و اين خط را تبليغ مي كردند. براي نمونه «محسن سازگارا» از سران خارج نشين فتنه سبز كه به مزدور شبكه VOA آمريكا تبديل شده بود، در برنامه «گفت وگوي روزانه» خود در اين شبكه درباره «پروژه محرم» گفت:
«اما نكته چهارمي كه مي خواستم بگويم مسئله محرم است و تظاهرات تاسوعا و عاشورا است. فرصت كمي داريم بنابراين از امروز و فردا تا روز اول محرم اصل بحث ما غير از يك مرور كوتاه روي خبرها روي آكسيون بزرگ محرم متمركز خواهد شد. به هر حال آنچه كه مسلم است اين است كه تمريني كه در 16 آذر شد نشان داد در سطح كشور با تنوع تاكتيك ها و پراكندگي همه ملت مي توانند هماهنگ باشند. در ده شب اول محرم و با پرچم سبز يا حسين و عزاداري براي شهداي جنبش و شهداي عاشورا مي توانيم در سطح كشور حركت داشته باشيم ولي روز نهم و روز دهم يعني روز تاسوعا و عاشورا شنبه و يكشنبه ششم و هفتم دي ماه، ما يك مسير واحد را در هر شهر قرار است اعلام شود كه همه ما آنجا برويم و جمعيت ميليوني خود را در سطح كشور نشان دهيم و همه ملت يك پارچه و يك صدا به دنبال خواست خودشان باشند»!؟1
وي همچنين از «آكسيون شام غريبان» سخن گفت و مدعي شد كه مي توان به آن اميد داشت:
«نكته سوم امروز مربوط است به آكسيون ما در ماه محرم. البته ما 16 آذر را در پيش رو داريم اما اين بحث هم مطرح شده است كه ضمن اينكه در 10 روز اول ماه محرم حركت هاي خود را انجام داده و در روزهاي تاسوعا و عاشورا آن را به اوج مي رسانيم از ظهر عاشورا و براي شام غريبان در خيابان ها نشسته و با يك بسيج عمومي دست به تعطيل عمومي در كشور بزنيم. بعد از 13 آبان مشخص شد كه جنبش سبز ديگر يك طفل تازه به دنيا آمده نيست، حال ديگر اين جنبش تبديل به نوجواني شده است كه خيلي تجربه اندوزي كرده و بارور شده است. ولي براي تحقق آكسيوني كه براي شام غريبان مطرح شده است نياز به اين است كه در سمت جنبش، ما رشد جغرافيايي و رشد در طبقات مختلف اجتماعي و همچنين رشد كيفي داشته باشيم و در سمت كودتاچيان نيز بايد مشروعيت زدايي سپاه از نظر اخلاقي، مالي و سياسي تشديده شده و اختلاف هاي دروني سپاه نيز افزايش يابد كه باعث فلج شدن اين سازمان شود و به حدي از ناتواني برسد كه ما بتوانيم آكسيون نهايي خود را به مرحله ي اجرا بگذاريم.» 2
توهمات و خيالبافي هاي سازگارا هرچند بيشتر به فكاهي و «دروغ سال» شباهت داشت؛ اما از تلاش گسترده تبليغاتي منافقين جهت ايجاد فتنه در ماه محرم حكايت مي كرد. نويسنده يكي از وبلاگ هاي هوادار فتنه سبز نيز چنين نوشت: «اگر روزهاي نامبرده (13 آبان و 16 آذر) فقط يك روز بودند، الان با دو ماه محرم و صفر روبه رو هستيم كه مي توانيم از آن به سود جنبش و به سود مردم ايران استفاده كنيم.» 3
نويسنده ديگري در وبلاگ خودآورده است: «از آنجا كه مي دانيد به جنبش سبز مجوزي داده نمي شود و اين جنبش مجبور است از راهپيمايي دولت استفاده كند، اما در ماه محرم كه يك بهانه محكم است براي جنبش سبز كه به بيرون بيايد. نكته جالبي كه در ماه محرم اتفاق مي افتد، افتادن بلندگو دست مردم است كه اين خود يك حركت با ارزشي است» 4
همزمان شدن مراسم شب هفتم آقاي منتظري با شب شام غريبان حسيني نيز به ظاهر فرصت سوءاستفاده ديگر جريان فتنه از اين ايام بود كه براي آن برنامه ريزي كرده بود. اما به دلايل متعددي پروژه «محرم سبز» به شكست انجاميد و آن ها نتوانستند از هيئت هاي مذهبي و فضاي عزاداري حسيني استفاده لازم را ببرند. برخي از اين دلايل عبارت بودند از:
1- اعتقاد نداشتن به عزاداري براي امام حسين(ع) در بين بخشي از اصحاب فتنه، يكي از موانع اساسي اين جريان براي بهره برداري از مراسم محرم بود. ملت فراموش نكرده كه در روزگاري نه چندان دور نويسندگاني از اين جريان، حادثه عاشورا را نتيجه تندروي پيامبر(ص) در بدر و احد مي دانستند!؟ يا به خاطر دارد ادعاي افرادي چون محسن كديور را كه نگاه شيعه به جايگاه الهي اهل بيت(ع) را انديشه اي انحرافي و متأثر از القائات «شيعه غالي» مي دانستند و يا اظهارات عبدالكريم سروش كه مقام عصمت و مصونيت از خطا و گناه را نه تنها براي اهل بيت(ع) كه براي پيامبر(ص) نيز نفي مي كرد. با چنين برداشت انحرافي از جايگاه اهل بيت(ع) ديگر نمي توان از عزاداري براي سالار شهيدان سخن گفت.
2- رفتار سياسي جريان فتنه در اين ايام نيز از عدم سنخيت با حركت امام حسين(ع) حكايت داشت. مخالفت با امام و رهبري جامعه اسلامي، همپيماني با بيگانگان و دشمنان ديرينه اسلام، پايبند نبودن به ارزش هاي اسلامي و در آخرين گام، هتك حرمت ساحت مقدس حضرت امام(ره)، چهره اي از هواداران فتنه سبز در اذهان عمومي ساخته بود كه چندان مشابهتي با عزاداران حسيني نداشت و امكان بهره برداري و استفاده ابزاري از مقدسات را براي اين جريان نفي مي كرد.
3- اكثريت مطلق كساني كه هيئت هاي عزاداري محرم را برگزار و اداره مي كنند، ملت حزب اللهي هستند كه خود را حافظ شعائر اسلامي و نظام اسلامي مي دانند؛ كساني كه هرچند ممكن است به گزينه اي غير از رئيس جمهور منتخب مردم در انتخابات دهم رأي داده باشند؛ اما در دفاع از حريم ولايت و رهبري جامعه و شعائر اسلامي با تمام توان ايستاده اند و اين درس را در مكتب عاشورا به خوبي آموخته اند. اين افراد به ماهيت جريان فتنه و نفاق پي برده و صف خود را از آن ها جدا ساخته و بي شك منافقين جديد، جايي در ميان آنها نداشتند.
4- اقامه عزا براي حسين بن علي(ع) نيازمند آمادگي روحي و قلوبي پاك كه كودتاگران با آن بيگانه بودند. اصرار بر گناهان كبيره اي چون جدا شدن از صفوف ملت، ايستادگي در مقابل امام و رهبري جامعه اسلامي، اقدام براي براندازي نظام اسلامي، پياده كردن دستورات بيگانگان و ايجاد شكاف در جامعه اسلامي، و غرق بودن در اباحي گري و ... از آنها«پيكري بي روح» ساخته بود كه در قبال عزاداري سيدالشهدا نوعي از خودبيگانگي احساس مي كردند.
در اين ميان، نيروهاي مذهبي و آحاد جامعه، به ويژه متوليان هيئت هاي مذهبي توانستند با هوشياري تمام، محرم را به فرصتي براي رسوايي فتنه گران تبديل كنند. سخنرانان و مبلغان مذهبي، روحانيت معظم، مداحان اهل بيت(ع) و دست اندركاران هيئت هاي مذهبي با بصيرت افزايي توده هاي مردم در شب هاي محرم، آخرين اميد فتنه گران براي نفوذ در ميان ملت را نيز نااميد كردند. موارد بازشمرده در كنار عوامل ديگر، مانع از آن شد كه فتنه گران بتوانند پروژه محرم را به ثمر برسانند و در صفوف عزاداران حسيني تفرقه ايجاد كنند.
هتك حرمت عاشورا و ايجاد اغتشاش
در حالي كه فتنه گران مدعي بودند خواهند توانست فتنه سبز را در ايام محرم به حركتي سراسري و توده اي تبديل كنند و در نهايت، عزاداري روز عاشورا را به تظاهراتي عليه نظام اسلامي مبدل سازند، همه مردم شاهد بودند كه ايام محرم نه تنها فرصتي به مشروعيت بخشي حركت نفاق سبز نداد؛ بلكه با افزايش بصيرت عزاداران، بيش از پيش چهره منافقين جديد براي توده هاي ملت نيز آشكار شد.
اين آگاهي بخشي توده هاي ملت، در كنار ناتواني فتنه گران در نفوذ بين عزاداران، سران خارج نشين فتنه سبز را به شدت عصباني و برآشفته ساخت؛ از اين رو پروژه ايجاد آشوب و هتك حرمت عاشورا در دستوركار منافقين قرار گرفت. صبح روز عاشورا در حالي كه اغلب عاشقان حسين بن علي(ع) در هيئت هاي مذهبي مشغول عزاداري بودند، آشوبگران كه سران آن ها را اعضاي وابسته به گروهك هاي منافقين
سلطنت طلبان، بهائيان و ... تشكيل مي دادند، با هدايت رسانه هاي آشوبگر بيگانه همچون VOA و
بي بي سي، خيابان انقلاب و آزادي را به محلي براي حرمت شكني روز عاشورا و ايجاد اغتشاش و تخريب اموال عمومي تبديل كردند.
به گزارش خبرگزاري ها برخي افراد فريب خورده و آشوبگر در خودروهاي خود بسان مراسم عروسي بوق مي زدند. برخي نيز در تجمع ها دست به هلهله و شادماني و خرابكاري زدند. اراذل و اوباش با سوء استفاده از حضور مردم در مراسم عزاداري اباعبدالله الحسين دست به آشوب و خسارت زدن به اموال مردم (موتور سيكلت، خانه، سطل هاي زباله، خودروي شخصي مردم) زدند. افراد فريب خورده نيز شعار مرگ بر جمهوري اسلامي سر دادند و به مقدسات توهين كردند. 5
در حالي كه اوباش در خيابان ها عليه مقدسات اسلامي جولان مي دادند و پليس نيز در حال كنترل و مهار آن ها بود، عزاداران حسيني با پايان يافتن مراسم از هيئت ها و دسته هاي عزادار براي برخورد با اهانت كنندگان به حضرت سيدالشهدا و روز عاشورا به صورت دسته هاي خودجوش به سمت برخي خيابان هاي مركزي تهران حركت كردند. با اين حال نيروي انتظامي مراقب بود تا از بروز درگيري مردم با اراذل و اوباش جلوگيري كند. حضور مردم به حدي بود كه تجمع آشوبگران با گذشت دقايقي از نماز ظهر عاشورا دچار اضمحلال شده و پا به فرار گذاشتند و متواري شدند.
در اين ماجرا به گفته نيروي انتظامي بيش از 300 نفر از اغتشاشگران دستگير شده و عده اي تحويل مراجع قضايي داده مي شوند. همچنين چند نفر به طور مشكوكي كشته شدند كه از برنامه ريزي گروه هاي تروريستي از جمله گروهك منافقين براي اين روز حكايت داشت. فرماندهي انتظامي تهران بزرگ، طي اطلاعيه اي به تشريح اقدام فتنه گران در اين روز پرداخت كه در بخشي از آن آمده است:
«متأسفانه معدودي از فتنه گران با برنامه ريزي قبلي و بر اساس هدايت و فراخوان رسانه هاي بيگانه و با حضور در برخي خيابان ها و مسيرهاي عزاداران حسيني با طرح شعار هاي انحرافي، اقدام به اخلال در نظم عمومي نموده كه بلافاصله فرماندهي نيروي انتظامي تهران بزرگ با حضور در صحنه و از طريق گفت وگو، تلاش به برقراري نظم و آرامش و حفظ حرمت اين روز عزيز و تسهيل عزاداري مردم نمود كه با هجوم و پرتاب اشياء از سوي فتنه گران، وي و تعدادي از ماموران نيروي انتظامي مجروح و مصدوم گرديدند. در تداوم فتنه گري فتنه گران و تخريب اموال عمومي و شخصي مردم ، نيروي انتظامي با قاطعيت و بهره گيري از ابزار و تجهيزات ضد اغتشاش و با تأكيد بر عدم حمل و به كارگيري سلاح گرم به متفرق نمودن اغتشاشگران اقدام كرد. با كمال تاسف، در اين اغتشاشات 5 نفر به طرز مشكوكي جان باختند و تعدادي نيز مجروح شدندكه كارشناسان
در صدد شناسايي عوامل مشكوك در اين حادثه مي باشند. در پايان از حمايت و پشتيباني عزاداران حسيني از فرزندانشان در نيروي انتظامي كه با حضور خود باعث خنثي نمودن اين فتنه گرديدند، كمال سپاسگزاري را داشته و از خداوند متعال براي آنان اجر و پاداش اخروي خواستاريم.»6
انتشار اخبار اين جنايات در روز عاشورا، ملت را در سراسر كشور برآشفت و به اعلام انزجار از منافقين واداشت. علماي عظام و مراجع تقليد بزرگ شيعه هر يك به طور جداگانه با صدور بيانيه اين اقدام را محكوم كردند. در بيانيه آيت الله سبحاني آمده است: «ما هرگز فكر نمي كرديم كه در چنين روز مقدسي كه حتي پيروان اديان ديگر نيز نسبت به آن روز احترام قائل هستند و در برخي از كشورهاي غيراسلامي عاشوراي حسيني تعطيل رسمي است، چنين رويداد دور از اخلاق انساني رخ دهد و قداست آن روز شكسته شود.» 7
آيت الله مكارم نيز در شرح حوادث اين روز چنين نوشتند:«روز عاشورا در حالي كه مردم كشور ما از كوچك و بزرگ، مرد و زن در آتش عشق حسيني مي سوختند و ناله هاي عاشقانه سر مي دادند و در هر كوي و برزن به سوگ نشسته بودند و با نظم و خلوص نيت مشغول عزاداري و نوحه سرايي بودند، گروهي از مغرضان به بعضي از خيابان هاي تهران ريختند و قداست مراسم حسيني را كه عامل وحدت صفوف همه ملت است شكستند، نخست به شعارهاي سياسي ساختار شكن پرداختند و سپس اقدام به تخريب اموال مردم و آتش زدن آن ها نمودند.» 8
اما از آن سو، رسانه هاي تحت نفوذ وهابي ها در كشورهاي عربي، روز دوشنبه با شور و شعف خاصي اخبار آشوب هاي تهران در عاشوراي حسيني را منعكس كردند. رسانه هاي عربي نزديك به غرب و وهابيت، با بايكوت خبري مراسم باشكوه عاشورا در ايران و كشورهاي اسلامي، تلاش كردند آشوب هاي تهران را به مراسم عاشورا تعميم دهند و به مقدسات شيعيان تعرض كنند.
روزنامه لبناني الحيات كه به منافع سعودي و غرب متمايل است، با تحريف وقايع و روش معمول مراسم عاشورا در ايران، در سرمقاله خود با لحن كنايه آميز نسبت به مراسم باشكوه حزب الله لبنان در عاشورا نوشت: «ممكن بود در سالگرد احياي عاشورا خيابان ها و ميدان هاي تهران مملو از شركت كنندگان شود و دريايي از مشت ها بالا بيايد و شعارهاي ضد «شيطان بزرگ» سرداده شود و حنجره ها قسم دوستي با رهبر انقلاب سر دهند. ممكن بود دوباره تصوير قلعه اي رخ نمايد كه با چيزي غير از بادهاي خارجي روبه رو نيست، اما موضوع ديگري رخ داد.» اين روزنامه در ادامه با نقل غلوآميز وقايع افزود: «واضح است نظام شيعي ايران در حال سقوط است و انتخابي جز تسليم ندارد.» 9
نسخه اينترنتي روزنامه «الرياض» چاپ عربستان نيز در ذيل اخبار و تصاوير اغتشاشات تهران، نظرات كاربران وهابي خود را منتشر كرد كه در آن ها با اظهار شادماني از درگيري ميان شيعيان، نسبت به اعتقادات شيعيان و روز عاشورا جملاتي توهين آميز درج شده بود. «خدا اختلاف ميان آن ها را شديدتر كند»، «خدا حيله هاي آنان را به خودشان برگرداند» از جمله جملات قابل نقل كاربران وهابي ذيل اخبار و تصاوير مربوط به ايران در نسخه اينترنتي روزنامه الرياض است. 10
روزنامه كويتي «السياسه» نيز روز دوشنبه مانند بسياري از رسانه هاي كوچك و بزرگ مبلغ وهابيت، بدون پوشش اخبار رسمي و مواضع طرف دوم، به انتشار يكسويه شايعات و اخبار رسانه هاي جريان موسوم به سبز پرداخت.11
رضا پهلوي نيز با صدور پيامي، از هتك حرمت روز عاشورا حمايت كرد. وي كه در آمريكا به سر مي برد، در پيام خود با مرثيه سرايي براي از دست دادن عزيزانش! اغتشاشات روز عاشورا را جنبش حق طلبانه ملت ايران ناميد! وي در پايان پيام خود نوشت: «چون هميشه، من پشتيبان شما شيرزنان و دلير مردان كهنه ديار تمدن، ايرانمان، هستم!»12
عجيب ترين واكنش را شيخ ساده لوح اصلاحات از خود بروز داد كه بدون پرداختن به جنابات اوباش سبزپوش، نيروي انتظامي را محكوم كرد و رفتار آن ها را از گارد ستمشاهي نيز بدتر دانست! در بيانيه وي آمده است: «امروز در عاشوراي حسيني از بدو صبح با خشونتي وصف ناپذير بر مردم يورش بردند و جمع زيادي را مجروح، دستگير و بنابرگزارش هاي رسيده تعدادي از هموطنان را به شهادت رساندند . آنان كه هويت و شناسنامه اين انقلاب اند و در روزگار مبارزه در صف اول مبارزان بودند، به ياد دارند كه در عاشوراي 1342 تظاهراتي عظيم با شعارهايي تند عليه شاه صورت گرفت اما رژيم ستم شاهي حرمت عاشورا نگاه داشت و كشتار، سركوب و دستگيري رهبران مبارزه و در رأس آن امام را به روزهاي بعد موكول كرد. به راستي چه شده است كه حكومت برخواسته از قيام عاشورا، در روز عاشورا دست بر خون مردم برده و جماعتي وحشي را به جان مردم انداخته است. يا رب چه شده است كه حرمت عاشورا و عزاداران فرزند زهرا (س) در ظهر عاشورا نگاه داشته نمي شود و آنان را به خاك و خون مي كشند. يا رب چه شده است كه حرمت خون مردم در اين ماه عزيز هم رعايت نمي گردد. يا رب چه شده است كه برگزاري مراسم ختم مرجع تقليدي مجاهد و مبارز تحمل نمي گردد و مراكز مقدس، بيت و حسينيه بنيانگذار اين نظام در شب عاشورا مورد تهاجم و تخريب قرار مي گيرد.»13
مجمع روحانيون مبارز كه سران آن، بخشي از فتنه گري ها در حوادث بعد از انتخابات از جمله اغتشاشات روز 30 خردادماه را به طور مستقيم هدايت مي كردند، در بيانيه اي به تحليل حوادث عاشورا پرداختند و نوشتند: «در روز عاشورا نيز حوادث تلخي پيش آمد كه منجر به كشته و زخمي شدن عده اي از هموطنان در تهران و بعضي از شهرها گرديد و يكي از كشته شدگان خواهر زاده نخست وزير محبوب حضرت امام جناب آقاي مهندس موسوي بود. مجمع روحانيون مبارز ضمن محكوم كردن اين رفتارهاي ضد اسلامي و ضد قانوني به خانواده هاي محترم اين عزيزان به ويژه جناب آقاي مهندس موسوي تسليت مي گويد. ما نيز مانند ميليونها مسلمان ايراني اين جنايات را ناباورانه مي بينيم و نمي دانيم چرا مسئولان نظام جمهوري اسلامي اجازه مي دهند كه اين چنين به امام و انقلاب و مردم اهانت شود.» 14
ادامه دارد
1 - «متن پياده شده روزچهارشنبه 18 آذر 1388»، سايت محسن سازگارا.
2 - «متن پياده شده روزشنبه 16 آبان 1388»، سايت محسن سازگارا.
3 -iranghalam10mihanblogcom
4 - aminshutblogfacom
5 - براي مطالعه شرح تفضيلي حوادث تلخ روز عاشورا مراجعه كنيد به: «گزارش روزنامه ايران از حوادث شب و روز عاشورا»، سايت پارسينه 7/10/88.
6 - سايت تابناك، 6/10/88، كدخبر: 78852.
7 - سايت الف، 8/10/88، كدخبر: 60549.
8 - سايت فردا، 8/10/88، كدخبر: 99213.
9 - سايت الف، 7/10/88، كدخبر: 60494.
10 - سايت الف، 7/10/88، كدخبر: 60494.
11 - همان.
12 - سايت فردا، 8/10/88، كدخبر: 99223.
13 - سايت هم ميهن آنلاين، 7/10/88، كدخبر: 8188.
14 - سايت هم ميهن آنلاين، 8/10/88، كدخبر: 8207.

 



حملات سه گانه و ادامه پروژه ايران هراسي

مصطفي انصافي
وقوع انقلاب اسلامي نقطه عطفي در تاريخ ايران و همچنين جهان محسوب مي شود. تاثيرات داخلي اين انقلاب قدسي بر همگان مشهود است و همچنين تاثير جهاني انقلاب اسلامي نيز در جريان بيداري اسلامي كه در كشورهاي عربي رخداد داد، نشانگر اهميت تاثير گذاري انقلاب اسلامي بركشورهاي ديگر مي باشد. انقلاب اسلامي ايران با هدف نيل به آرمان هاي مترقي همچون دست يابي به عدالت، برابري و رهايي از استثمار و استعمار خارجي، دفاع از مستضعفين جهان به وقوع پيوست. اين آرمان ها دست به دست يكديگر دادند و نسلي از مردمان انقلابي را در سايه رهبري داهيانه امام خميني (ره) و مقام معظم رهبري، حضرت آيت الله خامنه اي پديدار كردند كه توانسته در عرض تنها سه دهه نه تنها كاستي هاي يكصد سال اخير را جبران كند، بلكه حتي در ميان ديگر كشورهاي منطقه توانسته جايگاهي ارزنده بيابد. دست يابي به انرژي صلح آميز هسته اي، تكنولوژي نانو، خودكفايي در عرصه علمي و نفوذ ايدئولوژيك مبتني بر آموزه هاي اسلامي باعث شده تا هماره انقلاب اسلامي و كشور مان مورد هجمه هاي بي وقفه دشمنان استكبار خوي غربي و خصوصاً ايالات شكست خورده قرار بگيرد و حتي لحظه اي از شر شيطنت ها و كينه توزي هاي جبهه استكبار جهاني در امان نماند. با نگاهي گذرا به حوادث و رخدادها و فتنه هاي كه در دهه اخير در كشور پديدار شدند به روشني معلوم خواهد شد كه تا چه حد و اندازه اي دشمنان انقلاب اسلامي از نظام اسلامي ما در هراس هستند و با تمام قوا مي كوشند تا از هر راهي براي ضربه زدن به اين نظام مقدس سود بجويند.
در چند هفته اخير شاهد سه هجمه از سه بعد از سوي اسكتبار جهاني يعني آمريكا و ايادي آن نسبت به نظام جمهوري اسلامي ايران بوده ايم. اولين حمله با موضوع كليشه اي و نخ نماي حقوق بشر صورت گرفت كه با گزارش (احمد شهيد) گزارشگر ويژه حقوق بشر سازمان ملل كليد خورد. دومين هجمه ماجراي تخيلي و هاليوودي گونه آمريكا مبني بر برنامه ايران براي ترور سفير عربستان سعودي در واشنگتن بود، و سومين هجمه مربوط به گزارش آمانو، دبير كل سازمان انرژي اتمي مي باشد. اين سه هجمه براي چند هفته پياپي خوراك خبري رسانه هاي غربي را براي حمله به كشورمان فراهم آوردند و غرب سعي كرد تا بيشترين بهره را از اين نبرد تبليغاتي ببرد.
حملات سه گانه در واقع ادامه پروژه ايران هراسي مي باشد كه با همان ايده هاي قبلي دنبال مي شود. در نخستين حمله، طبق معمول هميشه ايران به نقض حقوق بشر متهم مي گردد و براي اين منظور گزارش ساختگي به رسانه ها خورانده مي شود تا آن را دائماً به گوش جهانيان بخوانند. حقوق بشر از به اصطلاح آرمان هاي اوليه انقلاب فرانسه بود، اين شعار از همان ابتداي امر درگير تناقضاتي فاحش بود و نهايتاً هم به دليلي برداشت هاي سليقه اي و نسبي از آن به حكومت ترور و وحشت انجاميد. حقوق بشر به مرور زمان بدل به يك ابزار سياسي شد تا غرب از آن در جهت سركوب ديگر كشورهاي مستقل استفاده كند و جهانيان را عليه آن كشور بشوراند. حقوق بشر امروز دچار استحاله معناي شده، يعني نه به حقوق مربوط است و نه چيزي راجع به نوع بشر عرضه مي دارد، بلكه اين مفهوم تبديل به ابزار فشاري براي فرونشاندن و تهديد كشورهاي شده كه تن به زور گويي ها و زياده خواهي هاي غرب و ايالات متحده نمي دهند و اين در حالي است كه حداقل حقوق انساني در غرب رعايت نمي شود. در انگلستان بنا به آمار خودشان چيزي حدود شش ميليون دوربين در تمام كوچه ها و معابر نصب شده تا اعمال و سكنات افراد را در همه نقاط رصد نمايند. در ايالات متحده، دولت فدرال چنان نفوذي بر شهروندانش دارد كه مي تواند از عنوان كتابي را كه از كتابخانه ها خريداري مي نمايند اطلاع يابد. گذشته از اين مسائل كه خود نشانگر نقض حقوق اوليه شهروندي هستند، اين روزها ما شاهد وقوع خيزش هاي بر ضد سرمايه داري در اقصي نقاط غرب هستيم كه به شدت تمام و به گونه اي ناجوانمردانه توسط نيروهاي امنيتي اين كشورهاي داعيه دار حقوق بشر سركوب مي شوند و شهروندانشان كه در پي مطالبات حقه خود هستند به خاك و خون كشانيده مي شوند. در اين برهه زماني كه جنبش اكثريتي رهايي بخشي از سرمايه داري كه نود و نه درصد جمعيت كشورهاي غربي را تشكيل مي دهد ظالمانه توسط مزدوران دولت هاي سرمايه سالار غربي پايمال مي شوند، غرب با فرافكني و اتهام زني به جمهوري اسلامي ايران و طرح موضوع نخ نماي نقض حقوق بشر، آشكارا قصد گريز از گناه نابخشودني خويش را دارد. امروز بيش از هر زمان ديگري وجه وقيح حقوق بشر در غرب هويدا گشته و شعاري بودن آن بر همگان معلوم و مشهود گشته است و دشمنان نظام مقدس ما با تكرار اين اتهام فرسوده قصد تجديد قواي خود و انحراف اخبار و رسانه از رخدادهاي وقوع يافته در كشورهاي خودشان را دارند.
هجمه تبليغاتي دوم، مربوط به ادعاي مضحك مبني بر بازداشت فردي بود كه بنا به ادعاي واهي آمريكايي ها از سوي ايران ماموريت ترور سفير عربستان در واشنگتن را به عهده داشته است. اين ادعا كه بيشتر شبيه داستان هاي تخيلي مناسب براي فيلم هاي هاليوودي به نظر مي رسد به قدري سخيف و باور ناپذير طرح شده است كه حتي از سوي تحليل گران غربي نيز به سخره گرفته شد. دولت آمريكا مدعي بود كه سپاه قدس جمهوري اسلامي ايران قصد ترور اين فرد را داشته در صورتي كه اين تنها يك ادعاي تهي و خالي از ارزش بود و هيچ عقبه مستندي نداشت و صرف ايجاد نيروي تبليغاتي عليه ايران بود . متعاقب اين مسئله و در حين زدن اتهام تروريسم به جمهوري اسلامي ايران كه خود هماره در طي اين سه دهه جزو قربانيان اصلي تروريسم بوده، آمريكايي ها برنامه اصلي خود را مبني بر معرفي سپاه قدس به عنوان نيروي اخلاگر مطرح كردند و سپس برنامه ترور سران اصلي اين نيروي انقلابي و مجاهد را در دستور كار خود قرار دادند و سردار قاسم سليماني، كه مردي جا مانده ار ديار شهدا بود را تهديد به ترور نمودند. اين برنامه ريزي به منظور ترور مسئولين نظام جمهوري اسلامي ايران در واقع ماهيت تروريستي ايالات متحده را عيان مي سازد و چهره واقعي به اصطلاح داعيه دار حقوق بشر و مبارزه با تروريسم را آشكار مي نمايد. غربي ها هيچ گاه نتوانستند روحيه انقلابي شاگردان مكتب امام روح الله كبير (ره) را درك نمايند و به خيال خود با تهديد آنها به شهادت مي توانند پاي آن ها را سست نمايند و از راه بازگردانند، در صورتي كه اين مردان سراسر عمر پر بركت خود را وقف پايداري و استحكام انقلاب اسلامي نموده و شهادت را به عنوان پاداش اين خدمات خود به شمار مي آورند. با تهديد به ترور مقامات جمهوري اسلامي ديگر آبرو و حيثيتي براي آمريكا نمانده و كساني كه دم از تساهل و مدارا مي زدند، اينك تصميم به حذف و ترور ديگران گرفته اند. ادعاي تساهل، كالايي براي تزيين ويترين ليبرال دموكراسي ها و دولت هاي سرمايه سالار غربي است تا به واسطه آن چهره شنيع خود را پنهان نمايند، و ا لا در عرصه عمل اين دولت ها از هيچ حركتي براي حذف ديگران چشم پوشي نخواهند كرد و تا به حال نيز نكرده اند.
ادعاي ترور سفير عربستان به قدري كودكانه و شتاب زده طرح شد كه صرفاً در همان فضاي رسانه اي باقي ماند، چون كه آمريكا و در كل غرب هيچ سندي مبني بر ورود ايران در اقدامات تروريستي وجود ندارد و آنان با طرح چنين ادعاهاي تنها در سوداي اين امر هستند كه مسئولان جمهوري اسلامي را به خيال خود منفعل سازند و آنها را از تحرّك بيندازند.
هجمه سوم در پروژه ايران هراسي، مربوط به گزارش دوازده صفحه اي آمانو، رئيس آژانس انرژي اتمي است كه در واقع تكرار ادعاهاي منسوخ درباره نظامي بودن فعاليت هاي هسته اي ايران مي باشد. در سال هاي اخير با اتكا به تلاش و همت جوانان ايراني علي رغم وجود تهديدات و تحريم هاي فزاينده، كشور مان توانست گام هاي بلندي در راه نيل به انرژي صلح آميز هسته اي بردارد و اين نعمت بزرگ را كه جزو گام هاي اساسي براي اعتلاي مادي و معنوي كشورمان است را به وجود بياورد. جمهوري اسلامي ايران تمام فعاليت هاي هسته اي خود را تحت نظر نظارت آژانس بين المللي به انجام رسانده و طي سالهاي اخير به گونه اي به اين فعاليت ها پرداخته كه جاي هيچ شبه و ايرادي باقي نمانده است، از اين رو همه فعاليت هاي هسته اي ايران صلح آميز و قانوني مي باشد ولي آژانس بين المللي انرژي اتمي با نقض آشكار ادعاي بي طرفي خود و به شيوه اي مغرضانه كه لابي و نفوذ دولت هاي متخاصم با جمهوري اسلامي در آن آشكار بود، مجموعه اي از ادعاهاي بي پايه و اساس قديمي را تكرار نمود. اين داعيه ها پيش از اين در سال 2007 در زمان رياست البرادعي مطرح شده بودند و دولت ايران پاسخ مشروح و مفصلي به آژانس داده و با قانع نمودن آنها، آنان را خلع سلاح نموده بود ولي آژانس بعد از گذشت چند سال باز اين ادعاها را تكرار نمود تا اعمال نفوذ صهيونيست ها و كاخ سفيد نشين ها را به وضوح عيان نمايد. اين آژانس هماره مدعي بي طرفي بوده ولي چگونه مي شود كه گزارش محرمانه اين چنيني، به راحتي در اختيار رسانه هاي سياست باز غربي گذاشته مي شود تا با استفاده از آن فشارهاي رسانه اي را بر دولت و ملت ايران افزايش دهند. آژانس به راحتي خود را در اختيار موج سواري سياسي غرب قرار داده، در صورتي كه اگر بالواقع آژانسي بي طرف بود در قبال تهديد زرادخانه هاي هسته اي رژيم صهيونيستي و خود آمريكا سكوت اختيار نمي كرد، در حالي كه كوچك ترين اشاره اي به توان مرگ آوري كه در اختيار اين دولت هاي زورگو قرار دارد، نمي كند. جمهوري اسلامي ايران بارها موضع اعتقادي خود را در رابطه با حرمت شرعي توليد و استفاده از سلاح هسته اي بيان نموده و دولت هاي غربي نيز به خوبي مي دانند كه كشور ما چنين قصدي ندارد و اگر چنين قصدي داشت تا به حال قضيه را يكسره نموده بود. ولي از آن جا كه امروزه توان هسته اي هر كشوري است كه جايگاه آن را در آينده تحولات جهاني تعيين مي كند و ميزان پيشرفت آن را آشكار مي سازد، اين دولت هاي زور گو غربي، تمام انرژي خود را براي ممانعت از تحقق ايران هسته اي به عمل مي آورند و در اين راه از هيچ حربه اي فرو گذاري نمي كنند.
دولت و ملت ايران در اين سال هاي بعد از انقلاب كبير اسلامي نشان داد كه از آرمان هاي خود عقب نشيني نخواهد كرد و به دولت هاي زورگو و سرمايه سالار باج نخواهد داد. ايران امروز مهم ترين، پيشرفته ترين و قوي ترين كشور خاورميانه است و بدل به كشوري الگو براي مردمان اين منطقه شده است. اين توان بالاي تاثير گذاري كه در يك سال اخير در جريان بيداري اسلامي كشورهاي عربي تجلي يافت، اركان قدرت غرب را به لرزه انداخته، از اين رو پروژه ايران هراسي كه توسط غرب از ابتداي وقوع انقلاب اسلامي كليد خورده بود، امروز با توجه به تضعيف غرب و توان بالاي ايران اسلامي ، با توان بيشتري دنبال مي شود. به همين منظور غرب پازلي را متشكل از اين سه قطعه، نقض حقوق بشر، تروريسم، و استفاده نظامي از انرژي هسته اي را طراحي كرده تا به خيال خود آبي به آسياب ايران هراسي ريخته باشد و بتواند از طريق آن به برخي از كشورهاي عرب حاشيه خليج هميشه فارس، با قرار دادهاي نجومي سلاح بفروشد و بازار اسلحه را در منطقه گرم نگه دارد. ولي تاريخ در سال هاي بعد از وقوع انقلاب اسلامي نشان داد كه دولت و ملت ايران اسلامي هيچ گاه در اثر اين تهديدات، تحريمها و فضارها قامت خم ننموده و با توان هر چه بيشتر و در سايه عنايات حق تعالي و حضرت ولي عصر (عج) و رهنمودهاي مقام معظم رهبري، حضرت آيت الله خامنه اي، مسير پيشرفت و تعالي را طي نموده و به جايگاه رفيعي نائل خواهد شد و افق روشني را در پيش رو دارد.

 



چالش هاي امنيتي و تهديدها در انتخابات مجلس نهم

بيژن ذبيحي
امنيت به عنوان يكي از نيازهاي اساسي جوامع بشري كه زيربناي اصلي توسعه، تعالي، پيشرفت، آباداني، اقتدار و ثبات سياسي است، فارغ از كشمكش هاي مفهومي، بديهي ترين مطالبه مردم و دولتمردان در دنياي معاصر است كه آن را در منشورهاي متعدد ملي و بين المللي مطرح نموده است. تامين امنيت وظيفه ذاتي تمام مكاتب اعم از مادي، معنوي و الحادي است كه وجه تمايز آنها تنها در شيوه هاي اجرايي و حصول بدان متجلي مي شود.
آيين رهايي بخش اسلام به عنوان يك مكتب فقهي و شرعي پويا، تامين امنيت ملي را از ملزومات اساسي ثبات و دوام حاكميت دانسته و آن را در ابعاد گوناگون مورد توجه قرار داده است؛ ناگفته نماند كه تهديد و امنيت دو مقوله اساسي و پرآوازه در فرهنگ سياسي معاصر است و به لحاظ تاريخي همزاد نظام هاي سياسي محسوب مي شوند. تامين امنيت ملي يكي از شعائر مفهومي و هسته هاي موثر در شكل گيري و دولتها و همچنين از كار ويژه هاي اساسي دولت هاست. درواقع حفاظت از عناصر و عوامل خطرزا و خطرساز براي امنيت ملي در واقع مصون ماندن از تهديدات و چالش هاست كه از آن عوامل و عناصر در عرف سياسي و جامع شناختي تهديد ياد مي شود.
از سوي ديگر نيز تامين امنيت و برخورداري از آن در رديف اولين و مهم ترين مطالبه مردمي است كه بي ترديد در تمام ساختارهاي نظام هاي سياسي دنيا در كانون توجه سياست گذاران و مردم قرار دارد كه به تناسب ايدئولوژي و نوع حاكميت نيز متفاوت خواهند بود.
حال با كاوش در تعريف مفاهيم امنيت و تهديد يا چالش به بررسي چالش هاي فراروي انتخابات نهمين دوره مجلس شوراي اسلامي خواهيم پرداخت.
[1]:امنيت:[2]: تهديد [3] تهديد عليه امنيت ملي:
امنيت: در لغت حالت فراغت از هرگونه تهديد يا حمله و يا آمادگي براي رويارويي با هر تهديد و حمله را گويند. اين مفهوم در اصطلاح سياسي و حقوقي به صورت «امنيت فردي»، «امنيت اجتماعي»، «امنيت ملي» و «امنيت بين المللي» به كار برده مي شود. البته
تقسيم بندي هاي امنيت عبارتند از : الف- امنيت ازنظر سطح كه به سه دسته امنيت فردي، گروهي و ملي تقسيم مي شود. ب- امنيت ازنظر هدف يا (قلمرو) كه به امنيت داخلي و خارجي تقسيم مي شود. ج- امنيت ازنظر موضوع كه به امنيت نظامي و دفاعي، امنيت اقتصادي، امنيت سياسي، امنيت اجتماعي، امنيت فرهنگي، امنيت زيست محيطي، امنيت عقيدتي، اخلاقي و آبرويي يا امنيت فكري و ديني و مانند آن تقسيم مي گردد.
تهديد: تهديد در لغت به معناي ترساندن، بيم دادن و توليد خطر مي باشد و اصطلاح سياسي به معناي عنصر يا وضعيتي كه ثبات و امنيت يك عنوان را به خطر اندازد. به ديگر سخن تهديد به هر اقدام و تحرك بالقوه و احتمالي سياسي، نظامي، اقتصادي و فرهنگي كه موجوديت و اهداف حياتي فرد، نهاد يا كشوري را به خطر بيندازد، اطلاق مي شود.
تهديد عليه امنيت ملي: تهديد عليه امنيت ملي عبارت است از تهديداتي كه اهداف و ارزش هاي حياتي يك كشور را به منظور ايجاد تغييرات اساسي به ويژه تغيير رفتار در اهداف و ارزش هاي حياتي نظام و ملت در معرض خطر قرار دهد. اين تهديدات برحسب نوع به تهديدات سخت، نيمه سخت و نرم و ازنظر موضع تهديد به تهديدات دروني و بيروني تقسيم مي گردند.
در خصوص چالش هاي امنيتي و تهديد هاي انتخابات فرا رو مي توان به عوامل فوق اشاره نمود.
1- رواج و ترويج روحيه قبيله گرايي و رفتار قبيله اي: در اين خصوص حضرت آقا فرمودند: «نبايد روح قبيلگي داشته باشيم؛ يعني گمان نكنيم كه هركس، جامعه، انجمن، تشكل يا حزب ما بود خوب است و هركه نبود بد است. اين خطري است كه همه ما را تهديد مي كند.»
2- وجود كانون هاي قدرت و ثروت و تاثيرگذاري آنها بر روند انتخابات و تحليل نامزد بر جامعه. خطر پول و كارسازي پول كه باعث مي شود بهترين نهاد تصميم گيري و تصميم ساز كشور بيفتد دست كساني كه از كانون هاي ثروت دستور مي گيرند.
3- راه انداختن رقابت هاي ناسالم تبليغات انتخاباتي بين نامزد هاي انتخاباتي
4- اختلاف و تنازع و به جان هم افتادن درنتيجه رقابت هاي ناسالم و غير اسلامي انتخاباتي
5- تلاش دشمن در جهت تشديد تنازع داخلي و ايجاد اختلاف و چند دستگي بين مسئولين و مردم.
6- ايجاد تنش در مناطق بحران خيز قومي در ايران از طريق احياء حس و روحيه قوميت گرايي و تقويت آن در تاثيرگذاري بر انتخابات.
7- ايجاد تنش در دانشگاهها از طريق تشديد فعاليت هاي سياسي در بين دانشجويان و دانشگاهيان و وادارسازي آنها جهت مقابله با نظام جمهوري اسلامي ايران.
8- بهره گيري از جريان عرفان هاي نوظهور و معنويت هاي كاذب درجهت جذب جوانان و دانشجويان و تلاش درجهت برخورد خنثي و انزواگرايانه در مسائل سياسي كشور.
9- ايجاد نارضايتي عمومي در بين مردم.
- از سوي دستگاههاي اداري
- از سوي دشمن، مثل آمريكا و اتحاديه اروپا ازطريق اعمال تحريم و اثرگذاري بر مناسبات بين دولت ها ازجمله قرارداد نفتي هند و ايران كه در حوزه عدم تامين منابع مالي دولت جهت اعمال فشار اقتصادي بر دولت و ملت تفسير مي گردد.
- و همچنين در حوزه عدم تامين ارزاق و كالاهاي اساسي در داخل كشور ازجمله تحريم برخي شركت هاي بين المللي مانند شركت بين المللي تريدميدليست كه در تامين كالاي اساسي كشور فعاليت مي كند.
10- دنياطلبي و دنياگرايي نامزدهاي انتخاباتي: براي تامين اهداف شخصي و مادي دنبال پست نمايندگي هستند.
11- عوام فريبي در سطح تبليغات كاذب و دستكاري افكار عمومي و سمت و سو دادن به افكار عمومي كه مضاف برآن عرصه را بر نخبگان محدود و تنگ مي كند.
12- سوء استفاده از مطالبات به حق مردم و از سوي ديگر افزايش انتظارات مردمي.
13- ائتلاف جريان هاي انحرافي در مقابل نظام از جمله جريان فتنه و جريان انحرافي.
14- تاكيد بر ملي گرايي و ايرانيت گرايي و تاثير آن بر انقلابات منطقه و مناسبات آينده.
15- - ترديد افكني و شبهه پراكني درباره سلامت انتخابات (تشكيك سلامت انتخابات)
- تشكيل كميته صيانت از آراء
- القاي تقلب در انتخابات : به طوري كه اقاي هاشمي رفسنجاني درسال 88 حدود نه ماه مانده به انتخابات موضوع تقلب را به طور رسمي مطرح كرد!!
- ايجاد آشوب و اغتشاشات خياباني
16- مطرح كردن نظريه نظارت بر انتخابات توسط كشورهاي غربي و يا مالزي در تركيه توسط خرم وزير راه خاتمي.
17- ايجاد فضاي دوقطبي سياسي، اجتماعي، فرهنگي در جامعه از طريق طرح مسائل چالشي در حوزه هاي فرهنگ و سياست.
- شكاف در اختلافات سليقه اي و كشانده شدن آن به مرحله تقابل بين بدنه اجتماعي گروه ها و عامه مردم كه به موضوع مسئله سازي تبديل مي شود و منجر به ايجاد اختلاف شود.
- از جمله دو قطبي كردن جامعه از بعد فرهنگي چاپ ويژه نامه خاتون و پيشنهاد تغيير نا م وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي به وزارت فرهنگ و هنر.
همچنين ازجمله دو قطبي كردن جامعه از بعد سياسي كه سيدمحمد خاتمي صحبت از دو قطب مردم و نظام را مطرح كردو اين حالت دو قطبي را اين طور تعريف كرد: كه مردم از نظام مي گذرند و نظام هم از مردم بگذرد. اين گونه دو دسته كردن مردم و قراردادن حكومت و نظام اسلامي دربرابر مردم براي به وجود آمدن چالش امنيتي كارسازتر است.
18-ايجاد ناامني از سوي ضد انقلاب و ايجاد درگيري در مناطق مرزي .
19- اقدامات خرابكارانه اعم از ترور نامزد هاي انتخاباتي
20- احتمال بمب گذاري در مراكزحساس انتخاباتي.
21- علاقمندي برخي كشورها براي دخالت در امور داخلي ايران ازجمله تاثير گذاري بر انتخابات.
22- تهاجم برنامه ريزي شده عليه سپاه و بسيج به منظور تضعيف نقش آنها .
23- جريان سازي سياسي و خط دهي افكار عمومي از طريق رسانه هاي ضد انقلابي و استكبار جهاني.
پي نوشت ها:
1. داريوش آشوري، دانشنامه سياسي، چاپ سيزدهم (تهران: انتشارات مرواريد، 1385) ص 38
2 . سلمان شايان فر، جزوه درسي
فرهنگ شناسي و تهاجم فرهنگي، (قم: مجتمع آموزش عالي شهيد محلاتي، مركز علمي كاربردي، 1389 )، ص 29.
3 . سيدرحيم صفوي، مقدمه اي بر جغرافياي نظامي ايران، تحليل جغرافيايي امنيت تهران، جلد پنجم، (تهران، سازمان جغرافيايي نيروهاي مسلح، 1381) ص 65

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14