(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


چهارشنبه 5 بهمن 1390- شماره 20127

مروري بر ديدگاه هاي رهبرمعظم انقلاب اسلامي درباره انقلاب اسلامي
رژيم اسرائيل قدرتي ندارد
در ملاقات رئيس سرويس جاسوسي فرانسه با رئيس جمهور آمريكا چه گذشت؟
پشه مالاريا: اسم رمز جنگ نرم

E-mail:shayanfar@kayhannews.ir




مروري بر ديدگاه هاي رهبرمعظم انقلاب اسلامي درباره انقلاب اسلامي
رژيم اسرائيل قدرتي ندارد

دشمنان و دوستان ملّت ايران اعتراف مي كنند كه گسترشي كه امام پيش بيني مي كرد براي انقلاب، امروز تحقق پيدا كرده است؛ از جمله ي آنها مسئله ي آرمان فلسطين است. ملّتها دلشان مانند ملّت ايران براي ملّت فلسطين مي تپد؛ ملّتها مثل ملّت ايران رژيم اسرائيل را يك رژيم جعلي و تحميلي در منطقه ميدانند. البته دولتها با ملّتها همراه نيستند و متأسفانه آن چيزي كه اسرائيل را تقويت كرده است، همين است. رژيم صهيونيستي از درون خود نيروئي ندارد، قدرتي ندارد، توانائي ايستادن روي پاي خود را ندارد. امروز دو عامل رژيم صهيونيستي را سر پا نگه داشته است: يكي حمايت بي قيد و شرط وقيحانه ي آمريكا از اين رژيم منحط؛ و ديگري حمايت نكردن دولتهاي عربي و اسلامي از مردم فلسطين. متأسفانه بسياري از حكومتها و دولتهاي مسلمان، امروز آنچنان كه بايد به وظيفه ي خود در قبال فلسطين عمل نمي كنند و با ملّتهايشان همصدا نيستند. اگر آنها هم با ملّتهاي خود همصدا شوند و از ملّت مظلوم فلسطين دفاع كنند، وضعيت در منطقه بكلي تغيير خواهد كرد. اين خواست عمومي ملّتهاست و اين همان گسترشي است كه امام بزرگوار ما خبر داده بود.
بيانات در مراسم نوزدهمين سالگرد
ارتحال حضرت امام خميني ( ره ) ـ 14/3/87
پيشرفت ايران در نتيجه ي انقلاب اسلامي
نكته ي سوم كه در وصيت نامه ي امام بارز است و در بيانات امام در طول اين ده سال حيات پربركتش منتشر و گسترده است و براي ملّت و جوانان ما اهميت دارد، اين است كه انقلاب اسلامي كمك به پيشرفت ملّت است؛ انقلاب اسلامي كمك به خلاقيت و نوآوري ملّت است؛ درست نقطه ي مقابل آنچه كه سالهاي متمادي دشمنان اسلام تبليغ مي كردند. دشمنان اسلام اين جور وانمود مي كردند كه دينداري با پيشرفت منافات دارد؛ با هم سازگار نيست. اگر ملتي بخواهد پيشرفت پيدا كند، بايد از دين دست بكشد، بايد برود به دامن غرب و خود را سر تا پا به رنگ غربي در بياورد تا بتواند پيشرفت كند. اين را به عنوان يك باور در طول ده ها سال به ملّت ايران تلقين كرده بودند. امام بزرگوار ما از اول انقلاب تا روز آخر و در وصيت نامه ي خود تأكيد مي كند كه روح انقلابي، روح حركت به جلو است، روح پيشرفت است، روح ابتكار و نوآوري است و اين در واقعيت ملّت ايران هم تحقق پيدا كرد.
امروز ملّت ايران خود را باور دارد؛ در ميدان علم وارد ميشود، در ميدان سياست وارد مي شود، در هر ميداني كه ملّت ايران بجد وارد مي شود، در صفوف مقدم ملّتها قرار مي گيرد. وضع امروز ملّت ما در نوآوريهاي علمي، در قدرت سياسي، در عزّت بين المللي، با دوران قبل از انقلاب قابل مقايسه نيست؛ اين ملّت بيدار شده است، زنده شده است؛ اين به خاطر انقلاب است. اين روح انقلابي، هر چه در ملّت زنده تر و پوياتر باشد، روح نوآوري و ابتكار و خلاقيت زنده تر خواهد بود؛ همچناني كه خود انقلاب هم يك نوآوري بزرگ بود. امام با انقلاب اسلامي و با تشكيل جمهوري اسلامي راه ميانه ي عقب ماندگي و غرب زدگي را ترسيم كرد. ملّتها تصور مي كردند يا بايد عقب مانده بمانند يا بايد غرب زده شوند؛ امام نشان دادند كه نه، يك راه مستقيم، يك صراط مستقيم وجود دارد كه انسان اسير غرب هم نشود، غرب زده هم نشود؛ اما راه ترقي و پيشرفت و تعالي را طي كند؛ ملّت ايران اين راه را طي كرده است. جوانهاي عزيز! براي پيشرفت و تعالي كشورتان، هر چه ميتوانيد به اين صراط مستقيم تمسك كنيد. با اتكاء به خداي متعال و اعتقاد به نيروي دروني خود مي توانيد همه ي موانع را از سر راه برداريد.
يكي از علل دشمني استكبار و توطئه هاي جهاني با ملّت ايران در قضيه ي انرژي هسته اي و قضاياي مشابه همين است. شما مي بينيد در همان حالي كه آمريكائيها پيشقراولند و بعضي از اروپائيها هم دنباله رو آمريكا در ضديت با دستيابي ملّت ايران به انرژي هسته اي و تلاش مي كنند و تهديد مي كنند و الفاظ درشت به كار مي برند، مي روند با كشورهاي ديگري كه از لحاظ علمي و صنعتي بمراتب عقب مانده تر هستند و بسيار با ملّت ايران فاصله دارند، قرارداد انرژي هسته اي مي بندند! معناي اين حرف چيست؟ معنايش اين است كه اگر انرژي هسته اي موجب وابستگي بيشتر يك ملّت به خودشان شود، آن را براي آن ملّت مجاز مي دانند. آنها با آن انرژي هسته اي مخالفند كه يك ملّت با ابتكار خود، به دست خود، بدون نياز به آنها، با استقلال كامل به دست آورده است. جوانان عزيز ما، ملّت بزرگ ما، اين امتياز را پيدا كرده اند كه به اين رتبه ي علمي و صنعتي پيشرفته با اتكاء به نيروي خود رسيدند؛ وابستگي ايجاد نكردند، بلكه اين ضد وابستگي است. همين انرژي هسته اي براي ديگر ملّتها كه دولتهاي مستكبر به آنها مي دهند، موجب وابستگي است؛ اما براي ملّت ايران كه خود از درون مي جوشد، ابتكار مي كند، نوآوري مي كند، خودش خلاقيت و توليد مي كند، موجب قطع وابستگي است. استكبار جهاني و دشمنان ملّت ايران، با اين دشمنند.
بيانات در مراسم نوزدهمين سالگرد
ارتحال حضرت امام خميني ( ره ) ـ 14/3/87
پاورقي

 



در ملاقات رئيس سرويس جاسوسي فرانسه با رئيس جمهور آمريكا چه گذشت؟
پشه مالاريا: اسم رمز جنگ نرم

نويسنده: پيام فضلي نژاد
علي رغم همه اين پروژه ها و راهبردها، هيچ يك از روساي سرويس هاي جاسوسي اروپا و آمريكا كه در مقام «مشاوران ويژه اعليحضرت» عمل مي كردند، چاره اي براي «بي ثباتي سياسي» رژيم سلطنتي خود او نيافتند. از نگاه اغلب اين سرويس ها، مساله فقط سقوط شاه ايران نبود، بلكه كابوس آن ها «اقتدار سياسي شيعيان» بود. به ويژه در نگاه كنت دمارانش، «نژاد جديدي از ابرقدرت هاي سركش» زاد و ولد مي كردند كه «ايران» در مركزشان قرار داشت؛ دقيقا همان جايي كه «مسلمانان اصول گرا مي خواهند از گوشه و كنار دنيا، هر نوع مذهب ديگري به جز اسلام را برچينند.»44 اين، همان ذهنيتي است كه تئوريسين هاي سرويس هاي جاسوسي موساد و سيا نيز دارند و نامش را «سكولار زدايي از جهان» گذاشته اند.
از نگاه ليبرال هاي يهودي، اساساً وقوع انقلاب اسلامي برابر با پيروزي ايران در نخستين صحنه هاي سهمگين «جنگ جهاني چهارم» بود، چون دست كم با وقوع اين انقلاب، شالوده فلسفي «فكر مدرنيته» شكست و به قول جرج ويگل، آمريكا در اوج ناباوري مجبور گشت تا «روند سكولار زدايي از جهان» را به رسميت بشناسد.45 جف هينس اين روند را يكي از پيامدهاي بهت آور سال هاي پاياني قرن بيستم مي داند و آن را به مرگ تئوري «نوسازي و توسعه اجتماعي ليبرال» تعبير مي كند.46 او مي گويد انقلاب 1979.م در ايران نادرستي اين تئوري ها را نشان داد، چون «نوسازي» و«توسعه مدرن» اگرچه به «بي هويتي بشر» انجاميد، اما به «سكولاريسم محض» و «دين زدايي اجتماعي» نرسيد، بلكه بشر را به سوي جست وجوي هويت، معنا و حقيقت زندگي اش كشاند.47 برنارد لوئيس، استاد برجسته اسلام شناسي در دانشگاه هاي اسرائيل، سال ها پيش از ساموئل هانتينگتون زنگ خطر انقلاب اسلامي را چنين به صدا درآورد:
مبارزه آينده چيزي جز «برخورد تمدن ها» نيست؛ يعني يك واكنش احتمالاً غيرعقلاني، اما مطمئناً تاريخي از سوي يك رقيب كهن عليه «ميراث يهودي- مسيحي ما»، عليه «وضعيت كنوني سكولار» ما، و عليه گسترش جهان شمول اين دو است.48
جهان لحظات حساسي را به خود مي ديد و ليبرال ها علي رغم همه نقشه هايشان مانند عمليات طبس و كودتاي نوژه در ارديبهشت و تيرماه 1359، نتوانستند مسير تاريخ را به سود خود تغيير دهند. روزهاي پاياني آبان 1359، جمبوجت الكساندر دمارانش دوباره از مقر سرويس جاسوسي در پادگان تورل و 20 كيلومتري پاريس برخاست؛ اين بار نه به سوي ايران يا مراكش، بلكه وارد كريدور هوايي سنت لوسيا (كانال پروازي اختصاصي CIA ) شد و مسير كاليفرنيا را پيمود تا در باند فرودگاه اختصاصي يك اقامتگاه ويلايي بنشيند؛ جايي كه رونالد ريگان به عنوان برنده مبارزات انتخاباتي آمريكا، خود را براي ورود به مقر
رياست جمهوري آماده مي ساخت. نشست محرمانه كاليفرنيا كه
3 ساعت طول كشيد و سرپرست خبرنگاران خارجي مجله نيوزويك نيز در آن حضور يافت، آغازگر يك رشته جلسات پياپي بود تا رهبر آينده ايالات متحده تصوير روشني از «پازل ايران» در ذهنش بسازد.49 بيشتر وقت به رايزني درباره چگونگي آزادسازي گروگان هاي آمريكايي از ايران و جنگ افغانستان گذشت، اما ريگان ناگهان بحث را نيمه كاره گذاشت و از رئيس سرويس جاسوسي فرانسه پرسيد: «اشخاصي درست مانند آيت الله خميني، دقيقاً چطور مي انديشند؟»50 دمارانش در پاسخ، از سطح يك بحث سياسي به درون مساله اي فلسفي رفت و گفت:
آن ها آنطور كه ما مي بينيم، نمي بينند. سيستم داخلي شان و فكرشان مانند ما نيست. «دشمنان جديد» ما كه «مسلمانان اصول گرا» هستند، به عنوان «سربازان خدا» خدمت مي كنند. بنابراين، «انسان» براي آن ها معناي كاملاً متفاوتي نسبت به معنايي كه براي ما دارد، داراست.51
درك اطلاعاتي از شخصيت رهبران مسلمان ايران، هميشه مشكل عمده سيستم سياسي آمريكا بوده است. به روايت دمارانش، رهبران جوامع سرمايه داري هيچ وقت «نظم فكري مسلمانان» را نفهميدند. ريچارد هلمز، رئيس سابق سيا، پس از 4 سال حضور در ايران گفت كه «هيچ وقت نمي تواند ايرانيان را درك كند، چون آنان چرخش فكري عجيبي دارند.»52 در ميانه دهه 1350، يك بار هلمز همراه همسر انگليسي اش سينتيا از مشهد و بارگاه امام هشتم شيعيان ديدن كردند. آن ها از مشاهده شور و حرارت زائران يكه خوردند و البته به شدت مضطرب شدند. رئيس سابق سيا در خاطراتش آن صحنه ها را اين گونه جمع بندي كرد:
تلاش براي سوق دادن چنين مردمي به سمت غرب كه اگر چه عرق از سر و رويشان مي ريزد، اما براي رساندن دست خود به ضريح امام رضا (ع) چنان اشتياقي دارند، كار آساني نيست.53
وانگهي، رهبران امنيتي آمريكا در گزارش هاي رسمي شان ضمن اعتراف به عدم درك جامعه مذهبي ايران، از ناتواني خود نيز براي نفوذ در ميان انقلابيون واقعي مي ناليدند. براي همين، از ابتداي انقلاب چاره كار را سرمايه گذاري بر روي افزايش نفوذ سياسي جناحي يافتند كه آن را «ميانه روهاي اسلامي» در داخل حكومت ناميدند.54 پيشنهاد كنت براي گذر از اين بحران اطلاعاتي، تغيير سبك جاسوسي از ايران بود: جاسوسي به سبك فرانسوي؛ يعني يا جاسوسان بومي را استخدام كنيد، يا به ايران برويد و «مدت ها شهرها را بگرديد؛ به زبان مردم كوچه و بازار حرف بزنيد و افكار و آرزوهايشان را درك كنيد. بعد شما مي توانيد يك تحليلگر اطلاعاتي و يك جاسوس خوب در منطقه باشيد.»55 با پيروي از همين استراتژي، سال ها از انجمن ايران شناسي فرانسه در خيابان فلسطين تهران به عنوان يك پوشش امنيتي و پاتوق پنهان براي جاسوسان فرانسوي و سرويس هايي مانند موساد استفاده مي گردد.56
او سه ماه بعد در بهمن 1359 باز هم به ملاقات ريگان رفت، اما پيش از آن عازم بغداد شد تا شخصاً عمليات نظامي مشترك فرانسه و عراق عليه ايران را در جنگ تحميلي ارزيابي كند. وقتي پاي دمارانش به كاخ صدام حسين رسيد، در اولين ديدار با رئيس جمهور عراق از او خواست تا ترتيب حضورش را در اردوگاه اسراي ايراني بدهد. تصوير «پازل ايران» براي كنت شفاف تر مي شد و البته، اعتراف كرد «آمادگي لازم براي آنچه مي ديدم را نداشتم.»57 اگر دي ماه 1357 هنگام آخرين سفرش به تهران لحظه هاي آغازين «جنگ عقيده» را ديد، دي ماه 1359 در اردوگاه هاي عراقي صحنه هاي يك «مقاومت» شگفت انگيز را شاهد بود:
آنجا نيز ايرانياني را ديدم كه قاطعانه براي فدا كردن جان خود در راه اعتقاداتشان آمادگي داشتند. آن منظره، منادي «جنگ جهاني چهارم» بود كه ما فقط «درك نامشخصي» از آن روي صفحه رادار داريم.58
پاورقي

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14