(صفحه(10(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


شنبه 15 بهمن 1390- شماره 20135

يادداشت هاي جشنواره اي
ضرورت توجه و بازخواني انديشه ها و آرمان هاي امام راحل در رسانه ملي
بي واسطه با خورشيد!
سيمرغ سرگردان و آشيانه دور دست
نگاهي به بخش بين الملل سي امين جشنواره فيلم فجر
در جست و جوي بيداري
چرا از جايزه گلدن گلوب به «جدايي» خرسند نشدم؟
نگراني بي بي سي از رويكرد امسال جشنواره فجر
جايگاه اخلاق در جشنواره تئاتر فجر



يادداشت هاي جشنواره اي
چگونه آموختم نگران نباشم و به سينماي ايران عشق بورزم
به اميد يك جشنواره خوب دلپذير، گرم و پررونق

محمد قمي
اين دوره از جشنواره فيلم فجر، به دليل عنوان «سي ام»، نقطه عطفي در كارنامه سي ساله فيلم فجر به حساب مي آيد و از اين جهت نيازمند آن است كه مديران و برگزار كنندگان اين جشنواره حتماً تمهيداتي بينديشند تا بتوانيم يك جشنواره منظم و آبرومند را تجربه كنيم اما اينكه چه رهيافت ها و رويكردهايي مي تواند به چنين دستاوردي منجر شود، نكته مهم و قابل توجهي است .
چند پيشنهاد موثر و كارشناسي شده كه ماحصل حضور چندين و چند ساله ما منتقدان سينمايي در دوره هاي مختلف جشنواره است و قطعاً مي تواند راهكارهاي خوبي براي برگزار كنندگان و سياست گذاران جشنواره به حساب آيد به شرح ذيل به نظر اين دوستان مي رسد و تقديم ديدگان انتقاد پذير و نكته سنج آنان مي گردد .
1 - لطفاً نظم و انضباط را بدون رودربايسي با احد الناسي در جشنواره حاكم كنيد . اگر فيلمي نرسيد يا مشكل فني داشت لطفاً بلافاصله و بدون هيج ترديد و ابهامي آن را كنار بگذاريد يا از جدول نمايش فيلم ها خارج كنيد و اجازه ندهيد كه وقت و زندگي و برنامه ريزي و كار ديگران و به ويژه منتقدان به دليل ترديد و تردد شما و ضعف در تصميم گيري جدي تان همچون سال هاي گذشته دچار اختلال آن هم به آن شكل هاي مفرط گردد .
فراموش نكنيم كه نظم و انضباط در آموزه هاي ديني ما هم جايگاه فوق العاده اي دارد و جمله طلايي و ارزشمند امام علي(ع) را يادآور مي شويم كه فرمودند: «اوصيكم بتقوي الله و نظم امركم؛ شما را و تمام فرزندان و خاندانم را، و كساني را كه اين وصيّت به آنها مي رسد، به تقواي الهي و نظم در كارهايتان سفارش مي كنم» و ما به پيروي از آن شهسوار آفرينش همه دوستان و مديران جشنواره را به نظم و رعايت انضباط در طول جشنواره دعوت مي كنيم و از آنها تقاضا داريم كه در هر زمينه اي كوتاه مي آيند لطفاً در اين زمينه كوتاه نيايند و از حيثيت مخاطبان جشنواره و به ويژه منتقدان به صورت قاطع دفاع كنند و اجازه ندهند كه فضاي سال هاي گذشته در جدول هايي كه هر روز و هر ساعت تغيير مي كرد امسال هم تكرار شود . آقايان لطفاً در اين زمينه جدي باشيد !
2-جشنواره فيلم فجر يك رويداد ملي است بنابراين بايد با آن با شاخصه هاي ملي مواجه شد و اين مهم نيازمند آن است كه مديران و برگزار كنندگان جشنواره در بخش هاي مختلف و قسمت هاي متنوع و متكثر آن هم اين گونه باشند، از نحوه اجرا گرفته تا سياست گذاري ها تا بزرگداشت ها تا نحوه نمايش فيلم ها و به ويژه در داوري ها .
3- حالا ديگر همه بايد با همياري و همدلي، دست به دست هم بدهيم تا شاهد يك جشنواره خوب، دلپذير، گرم و پررونق باشيم، حداقل از جهت برگزاري و نوع اجرا مي توانيم چنين اميدي داشته باشيم حتي اگر درباره فيلم ها اين اميد تا حدي واهي باشد، كه اميدواريم اين طور نباشد !

 



ضرورت توجه و بازخواني انديشه ها و آرمان هاي امام راحل در رسانه ملي
بي واسطه با خورشيد!

محمدجواد جعفريان
درطول تاريخ، انقلاب هاي متعددي رخ داده است و هر كدام از جنبه هاي خاصي مورد توجه واقع شده اند. اما انقلاب اسلامي ايران كه بيش از سه دهه از وقوع آن مي گذرد از چند حيث، تفاوت ها و ويژگي هاي برجسته تر و متفاوتي دارد. مهم تر از همه اينكه در عصري كه اكثر جوامع با شتاب به سمت ليبراليسم و سكولاريسم آن هم برمبناي اصالت لذت هاي مادي انساني مي رفتند و دين و اخلاق به حاشيه برده مي شدند، در ايران يك انقلاب عظيم سياسي و فرهنگي با محوريت يك عالم و فقيه ديني و براساس مطالبات اسلامي و مذهبي مردم رخ داد. انقلابي كه خواسته هاي ديني آغازش بودند، رهبرش يك مرجع ديني بود، مطالبات مردمي اش همه ريشه هاي ديني داشت و البته آرمان ها و چشم اندازش هم ديني بود.
مقصود، اهميت و لزوم بازخواني مداوم و تمركز وسيع بر آرمان ها و انديشه هاي بنيانگذار انقلاب اسلامي يعني حضرت امام خميني(ره) است. مرد استثنايي تاريخ ايران و اسلام بعداز دوران غيبت امام عصر(عج) كه اشاره مختصري به عظمت رهبري ايشان و نهضت ايشان در ابتداي بحث آمد. اما اصل مطلب چرايي و لزوم پرداختن به آرمان ها و انديشه هاي سياسي- اجتماعي امام راحل بويژه از رسانه ملي.
برهيچ كس پوشيده نيست كه كامل ترين و ناب ترين و دقيق ترين تفسير و قرائت از آرمان هاي امام متعلق به خود ايشان است. بنابراين بازخواني اين آرا و نظرات بايستي بيشتر از هر شكلي در قالب مرور ديدگاه ها و البته رجوع به مستندات، سخنراني ها و تاليفات خود امام خميني(ره) انجام پذيرد. لذا به عنوان يك راهبرد اساسي براي نهادهاي مسئول و خصوصا صدا و سيما اين مسئله بايد مدنظر باشد. كمااينكه درگذشته هم مجموعه هاي بسيار بسيار ارزشمند و ماندگار و پربركتي همچون «شاخص» و «سيره عملي امام روح الله» و امثالهم از سوي رسانه ملي توليد و پخش شد كه به نظر بنده از حيث مخاطب، تاثيرگذاري و برد عمومي در جامعه و كشور در تاريخ برنامه هاي توليدي سيما بي نظير و يا حداقل كم نظير بوده است. لذا اين مسئله يعني استفاده مستقيم از رهنمود هاي امام براساس نيازهاي جامعه و البته شرايط خاص سياسي كشور در برهه هاي گوناگون، نشان از اهميت رجوع مستقيم به آرا امام و به عبارتي بازخواني انديشه هاي امام داشت.
تا اينجا به شكل و قالب كار اشاره شد ولي دراين بخش از يادداشت ضرورت هاي اين بازخواني و مرور مكرر انديشه هاي امام(ره) را اشاره خواهم نمود.
باتوجه به اينكه امام خميني(ره) مهندس حقيقي انقلاب بوده اند و در واقع معمار اين بناي عظيم محسوب مي شوند، بنابراين عمق باطني و ماهوي اين نظام مقدس را بهتر از هر شخص ديگري مي دانستند. از آنجايي هم كه رمز بقا و حفظ اين انقلاب مراقبت از روح حقيقي و به عبارتي سيره آن است بخوبي مي توان نتيجه گرفت كه يكي از راه هاي صيانت از اين امانت بزرگ همين است كه تلاش كاملي صورت گيرد تا بر مبناي روح حقيقي آن حركت نمايد، كه آن هم با رجوع به بيانات و ديدگاه هاي بنيانگذار آن محقق خواهد شد. از سوي ديگر جامعه امروز ما همچنان احساس تشنگي و نياز مبرم به انديشه هاي امام را دربين قشر جوان و نسل هاي جديد و البته نسل هاي پيشين احساس مي كند و به سبب خاصيت فرازماني و فرامكاني بودن صحبت هاي امام به انضمام خلوص و صداقت خاصي كه در آن بيانات موج مي زند، اين احساس تشنگي بيشتر هم شده است. براي بسياري از جوانان هم جالب است و هم عجيب كه چگونه آن پير فرزانه آينده هاي دور را هم حتي به روشني مي ديد و برخي بيانات وي گويي همين روزها و براساس وقايع امروز عرضه مي شود! اين آينده نگري و ژرف انديشي يكي از بايدهاي توجه بيش از پيش به بيانات امام در رسانه ملي است.
يكي ديگر از ضرورت هاي بازخواني و تاكيد مداوم و مستمر روي انديشه هاي امام راحل جلوگيري از سوء استفاده و تحريف و نيز تفسير به راي نظرات و ديدگاه هاي امام در حوزه هاي كليدي است. به ويژه كه طي سال هاي اخير برخي جريانات خاص با علم به اينكه گفتمان غالب جامعه هنوز همان گفتمان ناب امام خميني(ره) است، براي انحراف افكار عمومي يا سرپوش گذاشتن بر انحرافات خود قصد تفسير غلط از بيانات و آراء امام را داشته اند و البته بسيار هم كار كردند و نمونه بارز آن در فتنه 88 كه مدام بر طبل پيروي از خط امام كوبيدند و درعين حال هم مورد حمايت دشمنان امام و انقلاب بودند!
در واقع يكي از علل اصلي لزوم سرمايه گذاري جدي رسانه ملي بر صحبت ها و بيانات حضرت امام همين است كه شاخص تمام انحرافات و ادعاها از سوي اشخاص و جريانات سياسي كلام امام است و اگر مردم به طور مصداقي و روشن و شفاف با نظرات امام پيرامون مسائل مختلف آشنا باشند قطعا هيچ جرياني اجازه سوء استفاده ابزاري از خط امام را نخواهد يافت. البته مردم هم به راحتي فريب نفاق را نخواهند خورد و به اين آساني اجازه ميدان داري به منحرفين از خط اصيل انقلاب و نظام را نخواهند داد.
تجربيات گوناگون نشان داده كه مردم خوب درمي يابند كه ريشه تمام انحرافات و كينه توزي ها همين عدول از خط حقيقي امام است. دراين راه رسانه ملي كمافي السابق بايد به طور مصداقي نظر امام را راجع به موضوعات مختلف سياسي و اجتماعي و حتي اقتصادي و فرهنگي بيان كند، چرا كه ما بعينه تاثير اين كار را در فتنه 88 ديديم و مشاهده كرديم كه پس از معرفي نظر امام راجع به اين اقدامات چگونه مردم حماسه 9 دي را آفريدند.
از ديگر علل مهم لزوم توجه رسانه ملي به بيانات امام اين است كه هميشه نطق ايشان مايه شور و هيجان و نشاط و خودباوري در جامعه مي شود. انگار همين امروز درحال صحبت كردن است! با زباني شيرين و ساده و البته عميق و پرمغز... بايد بدانيم كه توصيه هاي ايشان قطعا چراغ راه مردم و مسئولين خواهد بود و نبايد اجازه داد فاصله اي بين امام و نسل جديد بيفتد.

 



سيمرغ سرگردان و آشيانه دور دست

آرش فهيم
جشنواره بين المللي فيلم فجر درحالي به سي امين دوره برگزاري اش رسيده كه هنوز هم به يك روال ثابت و منجر به جريان سازي دست نيافته است.به طوري كه اين جشنواره با وجود برخورداري از قدمتي نسبتا ديرپا، همچنان آماج فعل و انفعالات مقطعي و موقتي قرار مي گيرد. فراز و فرودها، تغييرات مختلف، حذف و اضافه شدن هر ساله بخش ها و رويدادها و مسائلي از اين دست گوياي اين هستند كه اين جشنواره همچنان در حال تجربه اندوزي است و مقصد و مسير اصلي خود را مشخص نكرده.آيا اين جشنواره مي خواهد آثاري با برترين تكنيك را معرفي كند؟ آيا جشنواره فجر جايگاهي براي تبليغ آثاري با محتواي چركين و معرفي كردن آن ها براي حضور در جشنواره هاي غربي است؟ قرار است جشنواره فجر جايي براي «هو» كردن ديگران و تخليه عقده هاي تماشاگران باشد؟ آيا اين جشنواره قرار است شبيه به جشنواره هايي چون كن و ونيز و برلين برگزار شود و يا كارزاري است براي تجلي بخشيدن به سينماي ناب و برتر انساني و اسلامي؟ اهداف انقلاب اسلامي كجاي اين جشنواره قرار دارد؟ چند درصد از فضا و كالبد جشنواره فيلم فجر به تمرين براي خلق سينمايي در خدمت اسلام قرار دارد و چند درصد تلاشي است براي دادن تنفس مصنوعي به جريان هاي ضدفرهنگي و سياسي ورشكسته؟
جالب اين است كه همه اين موارد را در بر مي گيرد و در عين حال هيچ كدام را ندارد! و اين يعني بحران هويت و عدم تعريف دقيق اصول و چارچوب هاي شناختي و عملياتي.
نكته عجيب اين است كه اين جشنواره هرسال با بحراني به نام «فيلم هاي مسئله دار» مواجه مي شود.همان فيلم هايي كه حضور يا عدم حضور آن ها به حذف چند نما يا چند سكانس مشروط مي شود.فيلم هايي كه از يك طرف عامل اخلال در نظم جشنواره هستند و از طرف ديگر به عنوان اهرمي براي ايجاد هيجان و جذابيت كاذب از سوي دست اندركاران سينماي كشور هدف بهره برداري قرار مي گيرند!امسال هم با وجود تأكيدات فراوان و تحسين برانگيز مجري هاي جشنواره مبني بر برقراري نظم در جشنواره و رسيدن به موقع آثار، باز هم چند فيلم به خاطر عدم حذف برخي صحنه ها(!) بلاتكليف هستند.(حداقل تا زمان نوشتن اين يادداشت)
ضعف بزرگ جشنواره فيلم فجر در مقايسه با جشنواره هاي بزرگ جهاني، سرگرداني در اجرا و نوعي آشفتگي در عمل به راهبردهاست. به اين معني كه در جشنواره فجر، تقريبا هر سال شاهد حذف يا اضافه شدن بخش هاي جديدي هستيم. مثلا بخش مستند در دوره گذشته كنار گذاشته شد و امسال دوباره برقرار شده و سال آينده معلوم نيست كه چه خواهد شد؟ همچنين يك سال بخش ويژه اي براي فيلم هاي رفع توقيفي و مسئله دار با يك عنوان خاص در نظر گرفته مي شود و سال بعد اين بخش با عنوان جديدي كار مي كند و در سال ديگري حذف مي شود و ... يا اينكه جشنواره پارسال بخشي به نام «نوعي نگاه » داشت و امسال ندارد و به جايش يك بخش ديگر با نام «آيينه» وارد كرده! اين تغييرات هرساله نشانه نوعي سرگرداني است. اين درحالي است كه بخش هاي جشنواره هاي معتبر جهاني معمولا ثابت است و طي چند سال، تبديل به كارزارهايي براي جريان سازي در عرصه سينماي جهان مي شوند. جابه جايي مكرر بخش ها در جشنواره فيلم فجر، مانعي جدي در راه جريان ساز شدن اين جشنواره هم درداخل و در خارج شده است.
در بخش بين الملل هم كه در اغلب دوره هاي برگزاري جشنواره فيلم فجر نقش يك دنباله را بازي مي كرده كه فقط براي توصيف جشنواره به يك رويداد بين المللي و جهاني باري به هر جهت برقرار مي شد، امسال كمي هدفمندتر شده است.برگزاري دو همايش هاليووديسم و بيداري اسلامي با رويكردي انديشه مدارانه و با حضور ده ها شخصيت خارجي، وزن بين المللي اين جشنواره را افزايش داده است. اين دو همايش و اعطاي جوايزي به فيلم ها و هنرمنداني با محتوايي ضدامپرياليستي و رهايي بخش در سطح جهان، مي تواند به اين جشنواره ايراني جايگاه بين المللي شاخص تري ببخشد.به خصوص اينكه امروز در پيچي تاريخي بسر مي بريم و اوضاع جهان روز به روز درحال تغيير شكل به نفع گفتمان انقلاب اسلامي است. در اين شرايط مهم ترين جشنواره سينمايي كشور نسبت به انقلاب و بيداري اسلامي نمي تواند بي تفاوت بماند. اما مسئله اين است كه تجلي اين رويكرد بايد روي پرده تالارهاي نمايش فيلم جشنواره بدرخشد و نه همايش ها و سمينارهاي حاشيه اي و جنبي. مي بينيم جشنواره امسال درحالي كه با برگزاري چنين همايش هايي ژست مترقي و ضدهاليوودي و آزادي خواهانه و عدالت جويانه و استعمارستيزانه گرفته، اما براي پركردن برنامه نمايش، فيلم هايي متعلق به همان دنياي جنگ طلب و سلطه گر و مرتجع و واپسگرا را برگزيده است! اين هم يكي ديگر از نشانه هاي سرگرداني جشنواره ماست. جشنواره فيلم فجر زماني مي تواند لقب جشنواره اي به معني واقعي كلمه بيدارگر را بيابد كه محلي براي روياندن سينمايي با هويتي مستقل از هاليوود و آنچه اسكار مي خواهد شود. جايي كه همه صلح طلبان و جنبش هاي مترقي و بشردوست و ضدجنگ آن را يك مرجع سينمايي قابل اطمينان بدانند و بخوانند. و اين هدفي است كه جشنواره فيلم فجر قابليت رسيدن به آن را دارد. همچنان كه الان هم كمي تا قسمتي آن را عملي ساخته است.
جشنواره فيلم فجر درحال پيمودن سي امين دوره خودش است و جاي ترديدي نيست كه امسال در بسياري از ابعاد اجرايي و هويتي قوي تر و غني تر شده است. اما اين سيمرغ هنوز هم در رسيدن به آشيانه حقيقي و همشأن خود بايد قله هاي بسياري را بپيمايد.

 



نگاهي به بخش بين الملل سي امين جشنواره فيلم فجر
در جست و جوي بيداري

بخش بين الملل سي امين جشنواره فيلم فجر نسبت به دوره هاي گذشته اين جشنواره فعال تر و هدفمندتر برگزار مي شود.
ازجمله بخش هاي بين المللي اين جشنواره،پانزدهمين بازار فيلم ايران، جام جهان نما (مسابقه سينماي بين الملل)، جلوه گاه شرق (ويژه مسابقه سينماي آسيا)، درجستجوي سعادت (مسابقه سينماي كشورهاي اسلامي)، ققنوس زرين همگرايي درآسيا (جايزه مشترك با مجمع مجالس آسيايي)، بيرق طلايي (جايزه ويژه مصطفي عقاد)، كنفرانس هاليووديسم و سينما، كنفرانس بيداري اسلامي و سينما است. امسال در بخش بين الملل 65 فيلم نمايش داده مي شود، 9 فيلم بسيار خاص نيز در بخش هاليووديسم به نمايش درمي آيد.همچنين در بخش جام جهان نما بر اساس پنج موضوع ظلم ستيزي، حقوق بشر، تروريسم و موضوعات ديگر 80 درصد فيلم ها ارائه شده و 17 فيلم در اين بخش نمايش داده مي شود.در بخش جلوه گاه شرق نيز 12 اثر حضور دارد.در بخش سينماي سعادت كه مربوط به فيلمسازان مسلمان است، 10 اثر و در بخش جشنواره جشنواره ها 11 اثر حضور دارند. بخش سينماي سه بعدي نيز ديگر بخش جديد اين دوره از جشنواره است.
طبق آمار رسيده از دفتر امور بين الملل جشنواره سي ام فيلم فجر تا اين لحظه نمايندگان و فيلم هاي 63 كشور دنيا براي شركت در جشنواره اعلام حضور كرده اند.نمايندگان اين كشورها در قالب هيات هاي داوري، ميهمانان خارجي جشنواره، شركت كنندگان بازار فيلم، سخنرانان و ميهمانان دو كنفرانس هاليووديسم و سينما و بيداري اسلامي و سينما، و... به تهران مي آيند تا در جشنواره حاضر شوند.
جايگاه استراتژيك بخش بين الملل
يك عضو هيات انتخاب بخش بين الملل سي امين جشنواره بين المللي فيلم فجر با اعلام حضور فيلم هايي از كشورهاي منطقه بيان كرد: اگر بتوانيم كشورهاي منطقه را با جشنواره فيلم فجر همراه كنيم، نتيجه بهتري به دست مي آوريم. تمركز بخش بين الملل در سي امين دوره جشنواره روي اين كشورهاست هر چند كه از كشورهاي ديگر هم آثارخوبي داريم.
مهدي همايون فر با اشاره به موضوعات بخش بين الملل گفت: بخش بين الملل مانند دوره هاي گذشته جشنواره فيلم فجر كه سه، چهار موضوع را پيشنهاد مي داد، امسال هم در همين چارچوب عمل مي كند.
وي ادامه داد: امسال به اين نتيجه رسيديم كه بتوانيم چهره هاي جديدي كه در چند سال اخير ظهور و بروز خوبي داشتند دعوت كنيم در عين حال توجه بيشتر به منطقه خودمان داشته باشيم. پيش از اين بيشتر توجه به كشورهاي اروپايي و غربي بوده است. همين طور بحث تحريم ها كه چه تاثيري بر كشور داشت هم، بايد مورد بررسي قرار بگيرد. به هر جهت ما اگر تمركز خودمان را بر سينماي منطقه بگذاريم، با وقوع چنين اتفاقات و تحولاتي مي توانيم موضوعات بسياري براي ساختن فيلم داشته باشد.
همايون فر در خصوص فيلم هاي بخش بين الملل توضيح داد: كشورهاي تونس و مراكش، كشورهايي هستند كه ريشه فيلمسازي دارند. تركيه و اندونزي و مالزي همين گونه اند. ما اگر بتوانيم چنين كشورهايي را با جشنواره فيلم فجر همراه كنيم، نتيجه بهتري دارد. تمركز بخش بين الملل در سي امين دوره جشنواره روي اين كشورهاست هر چند كه از كشورهاي ديگر هم آثارخوبي آمده است.
وي با تاكيد بر كيفيت مطلوب فيلم هاي بخش بين الملل سي امين دوره جشنواره فيلم فجر، عنوان كرد: من سال هاي گذشته در بخش بين الملل نبودم و نمي توانم فيلم هاي ارسال شده در سي امين دوره را با دوره هاي گذشته مقايسه چنداني كنم. اما بايد دو چيز را در سينما در نظر گرفت. يكي تاثيراتي كه در اين چند سال تكنولوژي بر روي سينما مي گذارد و يكي هم اتفاقات ديجيتال كه با خودش نقاط مثبت و منفي را آورده است. قالب آثار نسبت به دوره هاي گذشته رنگ و بوي بهتري دارد و اين را مي شود به خوبي فهميد. جذابيت هاي بصري بيشتر شده است اما به لحاظ محتوايي فيلم ها تفاوت چنداني ندارند.
به عقيده جمال شورجه بخش بين الملل جشنواره فجر سال ها است كه برگزار مي شود و فرصتي فراهم مي كند تا آثار برتر جشنواره ارزيابي شوند و خودشان را در عرصه بين المللي محك بزنند. به گفته جمال شورجه سينماي ايران در وجه بين المللي داراي كلاس و جايگاه خاصي است و بايد بتواند افراد سرشناسي را براي مهم ترين جشنواره سينمايي به كشور دعوت كند و ميزبان خوبي براي آنها باشد و از حضور آنها استفاده لازم را ببرد. او همچنين تاكيد مي كند كه از حضور ميهمان هاي خارجي بايد براي اعتلاي سينماي ايران استفاده كرد و سينماگران ايراني بايد حضور مستمري در بخش بين الملل داشته باشند. وي در اين مورد اين گونه توضيح مي دهد: مديريت درست ميهمان هاي خارجي و استمرار حضور عوامل ايراني در بخش بين الملل و بازار فيلم باعث رونق گرفتن اين بخش مي شود و خوب است كه دوستان سينماگر ما به سطح سواد و دانش سينمايي خودشان بسنده نكنند و با ميهمانان خارجي وارد بحث و گفت وگو شوند. البته در اين زمينه معاونت سينمايي و ديگر مسئولان هم مي توانند كمك كنند تا با مذاكره با ميهمان هايي حاضر در جشنواره و مذاكره با ساير كشورها فرصت هاي مطالعاتي و پژوهشي با موضوعات مختلف براي سينماگران ايراني مهيا كنند كه قطعا مفيد است كه كمكي به اعتلاي سينماي ما خواهد كرد.
جمال شورجه كه اين روزها فيلم (33 روز) را روي پرده سينما دارد معتقد است بخش بين الملل بايد از لحاظ ايدئولوژيك و پيام رساني بيشتر از پيش فعاليت داشته باشد و شرايط ويژه اي براي آثاري كه همسو و هم عقيده با ارزش هاي ما هستند، در نظر گرفته شود.
همچنين او درباره نحوه انتخاب و داوري فيلم ها در بخش بين الملل مي گويد: آثاري كه در بخش بين الملل پذيرفته مي شوند و در مرحله بعد برگزيده مي شوند توسط هيئت انتخاب و داورهاي ايراني و خارجي مورد قضاوت و ارزيابي قرار مي گيرند به همين دليل مي توان اطمينان داشت كه هيچ نگاه جانبدارانه اي وجود ندارد و قضاوت ها عادلانه است و فيلمي كه مورد توجه قرار گرفته و تقدير شده حتما محق بوده و صلاحيت و ويژگي هاي لازم را داشته است.

 



چرا از جايزه گلدن گلوب به «جدايي» خرسند نشدم؟

م. حميدي
ملت ها به تاريخشان زنده اند ، به فرهنگشان شناخته مي شوند و فرهنگ در يك سطح كلي به معناي مجموعه اي از سنت ها، روش ها و عقايد و ارزش ها است كه در بستر تاريخ، در توليدات انساني، يعني در هنر و ادبيات جلوه مي يابند. بدين ترتيب ارزش آثار هنري، از جمله فيلم و سينما در بازنمود، تداوم و ترميم فرهنگ يك ملت ناگفته پيداست.
براي مثال آمريكا و فرهنگ آمريكايي كه بخش وسيعي از تاريخ خود را مديون هاليوود و صنعت سينما است. نمايشنامه نويسان، كارگردانان و بازيگراني كه هر يك بخشي از تاريخ و فرهنگ اين سرزمين جديد را رقم زده و مي زنند و همچون نمايش هاي زنده گوياي سنت ها و ارزش هاي نمادين سرزمين خود هستند، و اين تعداد مراسم و جايزه از گلدن گلوب و اسكار گرفته تا گرمي و اقسام جشنواره هاي محلي و بين المللي در اين سرزمين ژست ها و نمايش ها خود گوياي اين مهم است.
مضمون فيلم «جدايي نادر از سيمين» ساخته اصغر فرهادي يعني شكاف فرهنگي و تفاوت هاي اخلاقي و اقتصادي در جامعه امروزي ايران، بارها و بارها دست مايه فيلم هاي بسياري از فيلمسازان جوان سينماي تجربي تا كارگردانان شناخته شده قرار گرفته است.
اين درست است كه فيلم با يك زبان نمايشي دست بر نقاط ضعف و شكاف هاي فرهنگي جامعه ايران مي گذارد، ولي بايد دانست جامعه اي كه دچار ضعف و شكاف نباشد، اصولاً جامعه نيست. زيرا يك جامعه در وهله نخست از تفاوت ها و اشتراكات افراد، اعضاء و طبقات مختلف آن جامعه شكل مي يابد و در اين ميان هرچه جامعه به سوي اشتراكات حركت كند پوياتر، زنده تر و با ثبات تر مي شود. اما اين به معناي حل تمام شكاف ها و تفاوت ها نيست. بلكه اتفاقاً همين تفاوت هاست كه به جامعه پتانسيل و نيروي حركت به سوي اشتراكات را مي دهد. اما وقتي نمايش هاي سياسي اطراف فيلم را مي بينم، حقيقتاً از دريافت برخي جوايز خوشحال كه نمي شوم، بلكه آنها را تنها نمايش هايي پيش پا افتاده در جهت استحاله حقيقت و برخورد كالايي و ابژه وار با مقوله فرهنگ و هنر مي يابم.
قصد توهين يا اهانت به هيچ فرهنگ، نظام اخلاقي و شخص خاصي را ندارم. اما وقتي جايزه هايي چون گلدن گلوب را در دست اشخاصي مانند مدونا يا جنيفر لوپز مي بينم كه به يك فيلمساز ايراني اهداء مي شود، از خود مي پرسم سياست و نمايش هايي سياسي تا كجا در فرهنگ و هنر رخنه كرده است! زيرا بسياري از تفاوت هاي بنيادين در مباني اخلاقي و ارزشي ميان فرهنگ ايراني و آمريكايي چنان مبرهن است كه نيازي به توضيح و بيان آن نيست. دختران ايراني عادت ندارند كالسكه 450هزار دلاري براي فرزند پيش از ازدواجشان بخرند. زنان سرزمين من 5/1ميليارد دلار خرج ازدواج چندمشان در دهه پنجم زندگيشان نمي كنند. زنان ايراني با بخشندگي و عشق فراوان تمام زندگيشان را نثار خانواده و وقف فرزندانشان مي كنند و هرگز مانند ستاره هاي هاليوودي و اسطوره هاي سكس و سرگرمي درحالي كه براي ماه عسل به آفريقا رفته اند، سرپرستي چند كودك آفريقايي را در مقابل آن همه دوربين و خبرنگار اعلام نمي كنند.
درست است كه اختلاف سليقه و تفاوت هاي فرهنگي و اقتصادي ميان برخي لايه ها و طبقات مختلف جامعه، ميان سنت و تجدد خواهي در ايران وجود دارد اما به هرحال نقاط اشتراك فراوان و ريشه هاي عميقي در تاريخ و فرهنگ كلي جامعه وجود دارند كه اين پرسش را ناگزير مي سازند كه آيا شخصي مناسب تر از مدونا براي اهداي اين جايزه به يك فيلمساز ايراني نبود؟ شخصي حداقل از جامعه سينما و هنر فيلمسازي، كارگرداني، نمايشنامه نويسي يا دست كم بازيگري!
وقتي به آمريكا مي انديشم، به سرزمين نمايش ها و تبليغات! به خيابان هاي پرزرق و برق از چراغاني كازينوها و كلوب هاي شبانه، به هاليوود و ديسني لند و جوايز و جشنواره هاي متعدد فرهنگي و هنري زير پوشش سكس و سرگرمي و تبليغات، و از سوي ديگر ناوهاي عظيم و تا دندان مسلح آمريكايي را در خليج فارس و تنگه هرمز مي بينم و مثلث تحريم و تهديد و تبليغات آمريكا را عليه مردمي كه دم از تحسين و تكريم آنها و فرهنگشان مي زند، از خود مي پرسم آيا همه اينها تنها يك نمايش سياسي يا تبليغات اقتصادي نيست؟
آيا همه اين جوايز و جشنواره هاي به اصطلاح فرهنگي و هنري مانند تبليغات گسترده خيابان هاي برادوي و منهتن يا چراغاني كازينوهاي تكزاز و لاس وگاس، تنها براي سرگرمي و تخدير توده مردم و انبوه جوانان مصرف زده و شرط بسته بر سر نتايج مسابقات فوتبال و راگبي يا مطلع از تعداد و نوع جواهرات تاج عروسي مدونا يا آخرين مد آرايشي آنجلينا جولي نيست؟ سرگرمي هاي تبليغاتي، فرهنگ و انديشه در ازاي كالا و مد و آزادي و احترام در ازاي ابژه شدن انسان و ارزش هاي انساني.

 



نگراني بي بي سي از رويكرد امسال جشنواره فجر

بي بي سي فارسي در ادامه تلاش براي ملتهب نمايي فضاي سينماي ايران، اين بار نسبت به رويكردهاي تازه جشنواره فيلم فجر ابراز نگراني كرد.
اين رسانه انگليسي طي گزارشي، تعيين شعار «اخلاق، آگاهي و اميد» را براي سي امين جشنواره بين المللي فيلم فجر، تغيير در نگاه رويكردهاي محتوايي به تأسي از سياست هاي كلان نظام، نقد هاليوود و ... نشانه ويترين شدن اين جشنواره براي سياست هاي دولت تعبير كرده است. بطوري كه عنوان كرده:«اين جشنواره كه در ابتدا قرار بود «ويتريني» براي سينماي ايران باشد، انتظار مي رود امسال، ويتريني هم براي سياست هاي دولت ايران باشد.»
اين درحالي است كه درجشنواره هاي غربي همواره گرايش هاي سياسي و ديپلماتيك بر شاخصه هاي فرهنگي و هنري غلبه داشته است.
بي بي سي فارسي در بخش ديگري از گزارش خود درباره جشنواره فجر، باز هم به مسئله انحلال خانه سينما پرداخت و نوشت:«بزرگ ترين جشنواره سينمايي ايران در حالي برگزار مي شود كه نه تنها اهالي سينما به گفته خود از «داشتن خانه قانوني» محروم شده اند كه به نظر مي رسد هيئت تازه تاسيس هم جانشين آن شده است:»نكته قابل توجه اين است كه رسانه هاي معاند با ايران، از جمله بي بي سي، سعي دارند تا به دروغ شايع سازند كه صنوف سينمايي تمايلي به حضور در جشنواره فيلم فجر ندارند.

 



جايگاه اخلاق در جشنواره تئاتر فجر

علي اكبر باقري ارومي
جشنواره تئاتر فجر قوت اجرايي بيشتري به خود مي گيرد و كارها از لحاظ صحنه اي و ورود به فاز بين المللي، وارد مرحله بهتري خواهد شد و آزموني جديد را براي اهالي تئاتر فراهم خواهد آورد. در اين مرحله از كار كه ورود جشنواره تئاتر به سي امين سالروز تولد آن است بايد مسائل و حوادث روي داده در اين سي سال را با ديد انتقادي اصلاحي نگريست و بدان توجه نمود. در اين ارزيابي مي توان مسائل متعددي را مطرح نمود و روي آنها انگشت گذارد، مثلا از سي سال گذشته اگر شروع كنيم و در مقايسه با آن روزها اگر بررسي كنيم مي توان به آموزش، تكنيك، تجربه، افزايش نيروهاي انساني و گسترش آموزش عالي در كلان شهرها به طور كلي اشاره نمود كه نسبت رشد چشمگيري به سي سال قبل داشته است ولي بحث ما حول محور اين مسائل نيست، بحث ما روي يك نكته اساسي و بسيار مهم است و آن مسئله، اخلاق در تئاتر است. آري، مسئله اي كه همه هنرمندان بر ضرورت آن تأكيد دارند و در عين حال وجود آن در تئاتر ايران اسلامي كمرنگ است. اينكه چرا ما مي خواهيم دوباره به ظهور اخلاق و به عبارتي پررنگ ترشدن آن در حوزه تئاتر بپردازيم بايد بدانيد كه اخلاق به طور عام نه مسئله ديروز و امروز و نه مسئله مدرن و نه مسئله سنت گرايي در حوزه تئاتر است، بلكه اخلاق يك مسئله فطري هميشه جاري دراين هنر هميشه ماندگار است. اگر شما از يك ديدگاه متمايز به اين ابرهنر بنگريد خواهيد ديد كه فطري ترين هنري كه تابحال بشر مهبط روحي و رواني-خودرا در بستر آن ديده است هنر زنده تئاتر است. مبحث اخلاق در حوزه تئاتر، يك مبحث قديمي است. اگر انتقادات افلاطون را نسبت به آن بنگريم و جوابيه هاي ارسطو را، پي خواهيم برد كه منظور ما اخلاقي است كه ناشي از فطرت و جان آدميان است و اين مسئله هيچ گاه از پيكره تئاتر جدا نمي شود. ممكن است كه بشريت در دوران هايي از آن غفلت كند ولي دوباره پي به اهميت آن برده و رو بسوي سلامتي تئاتر و حفظ دست آوردهاي اخلاقي آن آورده است.
بديهي است وقتي سي و سه سال پيش در ايران مسلمان، انقلابي با ريشه هاي مذهبي روي مي دهد، اولين نتايج مورد انتظار از اين انقلاب در عرصه فرهنگ، دستاوردهاي اخلاقي آن براي هنرمندان بوده است. به عبارت ديگر هنر را براي جلوه دهي به اعتلاي انساني و راهبرد او به سوي تكامل مي دانند، اگر بخواهيم تأثير اخلاق درحوزه، هنر و بالاخص هنرهاي نمايشي را تفسير كنيم، اين لفظ ارزشمند اعتلا بهترين ارزيابي براي آن خواهدبود. اگر بخواهيم مترادف اين معنا را در كتاب عملكرد سي ساله اين جشنواره ببينيم با سؤالات بي جواب زيادي روبه رو خواهيم شد و ما ملزم هستيم كه بعد از 30 سال برگزاري جشنواره تئاتر فجر براي آراستن آن حتما تخلق به اخلاقي كه آن را در اين حوزه فراموش كرده ايم از واجبات است.
حال اين اخلاق چگونه بايد باشد؟ چگونه مي شود آن را در هنر متجلي ساخت؟ چگونه مي شود آن را جرياني مستمر درتئاتر و هنر نمايش اين مملكت قلمداد كرد؟ اول اينكه بايد بدانيم ما مسئوليت جهاني يافته ايم؛ اينكه الان بيداري اسلامي سراسر منطقه را درنورديده و مردم منطقه خاورميانه به جز اسلام به چيزي رضايت نمي دهند، اين بايد مسئوليت اخلاقي ما هنرمندان تئاتر را افزون كند؛ براي اينكه حركات ما در جهت نيل به اخلاق اسلامي از حالت كورسو زدن رهاشده و ماه منيري شود كه از قلمرو خورشيد انقلاب اسلامي نورمنير خود را بگيرد. هدف اخلاقي هنرمندان تئاتر چيست؟ آيا اخلاق فردي صرف است كه فرد خود را حفظ مي كند؛ رياضتي جوكي وار است يا چيز ديگر؟بايد دانست اخلاق هنرمندي هنرمند مسلمان ما چون نيل به تعالي است تنها نبايد در حيطه تكنيك هنري نمايش اعم از بازيگري و كارگرداني و طراحي صحنه رخ دهد!! بلكه اين انسان است و انسانيت است كه بايد به تعالي برسد.
هنر نمايش اگر درست فهميده شود بهترين مكان براي تمرين اين تكميل شدن تعالي خلق و خوي انساني است. شما اگر بحث اخلاق واقعي و اخلاق حقيقي را پيگيري نماييد باز بايد به زمان اختلاف افلاطون و ارسطو بازگرديد. يعني اختلاف بين استاد و شاگرد. ارسطو معتقد بود كه اخلاق در حوزه تجربه تئاتري راهي ندارد چون متكي به تكنيك و تجربه است. ولي افلاطون معتقد به تأثير اخلاق بر انسانيت بود. اين اختلاف در واقع يك اختلاف نظر تاريخي بين كاركردگرايان و ساختارگرايان را در طول تاريخ شكل مي دهد كه البته تا به حال نيز ادامه دارد!
بنابراين از ديدگاه نظريات اخلاقي جديد در حوزه دين كه آن را ديدگاهي صدرايي مي نامم كه مي توان آن را در حوزه هنر نيز تعميم يافته ديد (به خصوص هنر نمايش) اخلاق يعني برجسته كردن انسانيت و متجلي و مستمر دانستن آن. چون هنر نمايش پيوستگي و همبستگي خود را از نمايش انسانيتي كه در اجراي شبيه نامه مي بينيم به دست مي آورد و اين اعتنا به اخلاق واقعي است كه انسان يا شبيه خوان را درمقام انسانيت قرار مي دهد. پس بنابراين اخلاق واقعي كه منجر به انسان شدن او مي گردد در اجراي نمايش شبيه خواني به تجلي مي نشيند. قطعا يكي از دلايلي كه ما تماشاچيان شيعه مذهب را محو تماشاي تعزيه كرده و همراه با ديگر تماشاگران به اشك ريختن وادار مي كند همانا خدشه خوردن برمقام انسانيت است. خدشه اي كه از طريق بي رحمي اشقيا برپيكره انسانيت وارد مي شود ناشي از غرور و غفلت است كه بين صفوف انسانها جدايي مي اندازد و تراژدي بزرگ كربلا را رقم مي زند. چون در اين ميان برون افكني انسانيت از اخلاق يعني خلق و خويي كه از درون آدمي برخاسته معني مي شود. ما در بحث آسيب شناسي تئاتر كه چندسال پيش مطرح كرديم در مبحث بازيگري متذكر شديم كه براي بازيگران ما رسيدن به حس برتر مي تواند ما را نسبت به ارائه اسلوب خاص خودمان ياري دهد. در آنجا اشاره كردم كه اين حس برتر بايد به خلق و خوي ناب كشف نشده درون او پيوسته باشد، يعني اخلاق برتر.
حال اگر بخواهيم اخلاق را در حوزه هنرهاي نمايشي ارزيابي و بازنمايي كنيم بايد روي اين نكته تأكيد نماييم كه هنر اصلي و درونمايه تئاتر بايد رسيدن به خلق و خوي اصيل انساني باشد. بنابراين ما نمي توانيم به فضيلت هاي انساني روي صحنه بيفزاييم. مسلم است كه اثبات تئاتر درحالتي هم و غمش در به ظهور رساندن نفس آدمي باشد، هنري سقوط كرده است و راهي به تعالي بخشي انسان نخواهد برد. حال در آغاز برگزاري سي امين روز جشنواره تئاتر فجرما بايد هوشيار بوده و با توجه به تشريح ساختار اخلاقي انسان ها بايد رويكرد اساسي مان در اخلاق مداري در تمامي ادوار آينده آن قرار گيرد. حالا ديگر با دميدن فجر انقلاب اسلامي در بين تمامي كشورهاي منطقه و شعله ورشدن اميد، خصوصا دربين جوانان منطقه و حتي فراتر از آن بايد شجاعانه در پي ايجاد راهكارهاي جديد و انساني تري ازطريق ابرهنر تئاتر بود و انسانيت واقعي را هدف اصلي قرار داد؛ چنين بادمان و جز اين مان مباد.

 

(صفحه(10(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14