(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


یکشنبه 7 اسفند 1390- شماره 20153

نقش موعود باوري شيعي در دفاع مقدس
راز و رمز «يا مهدي ادركني»
گفت و گو با يحيي نيازي پژوهشگر دفاع مقدس
جدال با اروند



نقش موعود باوري شيعي در دفاع مقدس
راز و رمز «يا مهدي ادركني»

سردار فقيد احمد سوداگر
هفته گذشته سردار احمد سوداگر -رئيس پژوهشكده دفاع مقدس ستاد كل نيروهاي مسلح- دارفاني را وداع گفت: وي كه جواني خود را در جبهه هاي نبرد حق عليه باطل صرف كرده بود، مسئوليت هاي مهمي از جمله فرماندهي لشگر را در كارنامه درخشان خود داشت. آنچه در ادامه مي خوانيد مقاله اي از اين رزمنده فقيد درباره «نقش موعود باوري شيعي در دفاع مقدس» است كه در آخرين روزهاي حيات وي نگارش شده و اولين بار دركيهان منتشر مي شود.
گفته اند كه حيات ملت ها به دو قاعده بزرگ بستگي دارد و يا به عبارت ديگر براي ادامه حيات در مقياس هاي مختلف فردي، قومي و قبيله اي و حتي ملي دو مفهوم خودنمايي مي كند. يكي افتخار به گذشته و دوم اميد به آينده.
افتخار به گذشته:
بديهي است كه تمام اقوام و ملل به عناوين و گونه هاي مختلف سعي دارند به گذشته خود افتخار نموده و ببالند و اين بالندگي را در طول تاريخ به رخ اين و آن كشيده و در مقابل ساير جوامع و ملل به آن افتخار كنند و حتي در بعضي جوامع ديده شده است كه حتي شكست هاي خود را ناديده گرفته اند و با توسعه موفقيت ها (هرچند كم يا مقطعي) سعي در پوشاندن شكست ها داشته اند تا جايي كه مقام معظم رهبري عزيز مي فرمايند: گزارش هاي خوب جنگ هاي ملي و ميهني يكي از گوياترين بخش هاي تاريخ هر ملت محسوب مي شود بسياري از آثار بزرگ هنري دنيا برروي قهرماني ملت ها متمركز شده اند، حتي آنجايي كه شكست خورده اند.
اميد به آينده:
تحقيقا همه زمامداران و فلاسفه براين باورند كه توسعه و پيشرفت و خيلي از مفاهيم روانگراي توسعه زا مديون اميد به آينده است و اگر هر جامعه و ملتي از اميد به آينده برحذر داشته شود و اصولاً آن فرد يا قوم و جامعه اميدي به آينده نداشته باشد پوچي گرايي و نيهيليسم توسعه نيافته و آن جامعه محكوم به شكست است. نيهيليسم، مفهومي است كه جدا از دلالت هاي فلسفي و پيچيدگي هاي نظري اش، در تجربه روزمره و شخصي افراد نيزمعنادار به بيان ساده. و همان طور كه نيچه اظهار مي كند. مي توان نيهيليسم را بي ارزش شدن ارزش ها تعريف كرد.
دين مبين اسلام در دو موضوع عمده در مقابل اين پديده (پوچي گرايي و نيهيليسم) قد علم نموده و برخورد كرده است.
قيامت:
اعتقاد به قيامت ومعاد تقريباً دراكثر دين هايي كه انسان ها از اول خلقت تا حالا با آن سروكار داشتند هرچند با اختلافاتي همواره در ميان مردم رايج بوده و اكثريت معتقدند كه يك روزي همه مردگان زنده خواهند شد و در آنجا ديگر پس از پشت سرگذاشتن يك زندگي توأم با رنج و زحمت به رفاه و آسايش مطلق روي خواهند آورد.
در قرآن نيز كه كتاب دين اسلام مي باشد با ديد ويژه اي بر اين مطلب نگريسته شده و از ميان همه نظريات راجع به معاد، معاد جسماني و روحاني پذيرفته گشته، فرارسيدن قيامت و برانگيخته شدن تمام انسان ها، چنان مورد توجه و قطعي بيان گرديده كه امكان هرگونه شك و ترديدي را از بين برده و آن را وعده اي تخلف ناپذير خوانده. دراين كتاب، معاد در دو مرحله مورد بررسي و تبيين قرارگرفته كه يكي امكان وقوع معاد است و ديگري دليل هاي وقوع معاد، كه به طور خلاصه به بيان هر كدام از موارد ياد شده مي پردازيم.
انتظار:
موعود باوري و اعتقاد به مهدويت، اعتقادي بسيار غني كه درتاريخ اسلام جايگاهي خاص و بس رفيع دارد و اثر بخشي خود را درحوادث مختلفي نشان داده است. يكي از حوادثي كه اين اعتقاد درآن نقش اساسي داشته است همان قيام ملت ايران به رهبري امام خميني رحمه الله عليه مي باشد.
انقلاب ما در راه آن هدفي كه امام زمان براي تأمين آن هدف مبعوث مي شود و ظاهر مي شود يك مقدمه لازم و يك گام بزرگ بوده. ما اگر اين گام را برنمي داشتيم. يقيناً ظهور ولي عصر (صلوات عليه وعجل الله تعالي فرجه الشريف) به عقب مي افتاد.
مقام معظم رهبري دراين خصوص مي فرمايند: شما مردم ايران و شما مادران شهيد داده و پدران داغدار و افرادي كه در طول اين مبارزه زحمت كشيدند بدانيد؛ شما اي امام بزرگوار امت بدانيد:(كه بهتر از همه ما مي دانيد)
شما موجب پيشرفت حركت انسانيت به سوي سر منزل تاريخ و موجب تسريع در ظهور وليعصر (صلوات عليه) شديد. شما يك قدم اين بار را به منزل نزديكتر كرديد. با اين انقلاب كه مانع را كه همان دستگاه و نظام پليد ظلم دراين گوشه دنيا بود و سرطان بسيار خطرناك و موذي و آزار دهنده اي بود اين را كنديد و قلع و قمع كرديد.
جمهوري اسلامي نتيجه برداشت صحيح از اعتقاد به امام زمان و الگوي كوچكي براي آن حكومت عظيم جهاني است.
همه خصوصياتي كه در ظهور مهدي(ع) هست در يك مقياس كوچك در انقلاب اسلامي ملت ايران هم هست. در آنجا هم مخاطب حضرت بقيه الله همه مردم عالمند؛ يعني در آن لحظه اي كه به خانه كعبه پشت مي دهد و تكيه مي كند و دعوت خود را با صداي بلند فرياد مي كند. صدا مي زند (يا اهل العالم؛ انقلاب اسلامي ما هم از آغاز اعلام كرد كه مخصوص يك ملت و يك قوم و يك كشور نيست. همچناني كه آن بزرگوار با همه قدرت هاي بزرگ جهان ستيزه مي كند و در مي افتد. انقلاب ما هم با دست خالي و فقط با تكيه به نيروي ايمان با همه قدرت هاي عظيم جهاني مقابل شد. همان طوري كه ظهور حضرت مهدي هم حساب هاي مادي و معمولي را به هم مي ريزد. انقلاب ما هم همه حساب ها را به هم ريخت.
جنگ يكي از حوادث حساس است كه بر ضد اين انقلاب تحميل شد، آحاد ملت ايران، براي دفاع از دين و تماميت ارضي خود، وارد عمل شدند و مقطعي حساس و در عين حال بسيار درخشان در تاريخ اين انقلاب عظيم به وجود آوردند كه از اين مقطع به دوران دفاع مقدس ياد مي شود.
هشت سال دفاع مقدس، داراي ابعاد و زواياي گوناگوني مي باشد كه با بررسي هر يك از اين ابعاد، درمي يابيم فرهنگ هاي ناب و ارزشمند ديني را در درون خود جاي داده است.
يكي از زواياي بسيار ارزشمند دوران دفاع مقدس همان اعتقاد به مهدي موعود به عنوان منجي عالم بشريت است (انتظار) كه در دوران دفاع مقدس، جلوه خاصي يافت و درخشان تر از گذشته خود را در عرصه نظام اجتماعي و سياسي و دفاعي مطرح نمود. و همچنين دفاع مقدس در ترويج اعتقاد به مهدويت نيز ايفاء نقش نموده و توانست در توسعه آن نقشي اساسي داشته باشد. اعتقاد به مهدي موعود در به وجود آمدن فرهنگ دفاعي نقش اساسي داشت كه موجب گرديد همين فرهنگ دفاعي سرشار از قداست شده و در روح و روان يك يك افراد مدافع نظام اسلامي و اسلاميت ريشه بدواند. همان گونه كه مي دانيم اولين ابزار قدرت و توان انقلاب در مقابله با تجاوز ارتش بعث عراق پيدايش فرهنگ دفاعي است كه به افراد توانايي مي بخشيد تا با دست خالي در مقابل دشمن تا دندان مسلح ايستادگي كنند. با توجه به معناي فرهنگ كه عبارت است از مجموعه آداب و رسوم آيا مي توان بيان كرد كه اعتقاد به مهدويت را كه اكنون تبديل به فرهنگ شيعه و شيعيان شده است و به معناي مجموعه اي از دانش ها، آداب و علوم مربوط به حضرت بقيه الله (عجل الله تعالي فرجه الشريف) مي باشد از فرهنگ دفاع مجزا نمود؟
اعتقاد به مهدويت، به مجموعه اي از نگرش ها و ارزش ها و هنجارهاي مربوط به ظهور موعود از سلاله پاك پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله) اطلاق مي شود. طبق آيه شريف501 سوره انبياء اين اعتقاد قدمتي ديرينه دارد و همه اديان الهي به ظهور يك منجي بشارت داده اند؛ ولي در دين اسلام به واسطه تعاليم قرآن كريم و بيانات پيامبر اكرم(ص) و امامان معصوم(عليهم السلام) و همچنين مجاهدت علمي و فرهنگي علماي شيعه، ابعاد اين اعتقاد، بيشتر آشكار شد.
با نگاهي دقيق به جنگ تحميلي مي فهميم كه اين جنگ را اعتقادي همراهي مي كرد كه در پيروزي آن بسيار موثر بود و آن اعتقاد به حكومت جهاني حضرت ولي عصر بود كه با روح يكايك رزمندگان عجين شده بود و تبديل به جهادي عظيم شده بود. اين جهاد عظيم با اعتقاد به مهدويت و استكبارستيزي، متأثر از قيام امام حسين و مهدي موعود كاملا همراه بود نمودهاي اعتقاد به مهدويت در مباني زير خودنمايي مي كند:
-اعتقاد به امام امت به عنوان نايب برحق آقا امام زمان كه فرمانش نافذ و حكمش حكم حضرت ولي عصر بوده و حكم آن حضرت حكم خداست. رزمندگان ما در طول هشت سال دفاع مقدس، انتظار و اعتقاد به امام عصر(عج) را با پيروي از ولايت مطلقه فقيه، در عمل و بسيار ملموس به ما نشان دادند. آنها، چون واقعا اعتقاد داشتند كه راهشان و هدفشان و مكتبشان اسلامي و مهدوي است مشتاقانه وارد جبهه هاي جنگ مي شدند آنان عشق به امام راحل را در راستاي عشق به اما عصر(عج) مي دانستند. آنان معتقد بودند هر عشق به امام زمان(عج) به كار آنان نمي آيد و اگر امام راحل حرفي مي زد و دستوري صادر مي كرد دوستدارانش به هر قيمتي كه بود، خواسته آن بزرگوار را اطاعت مي كردند. چون واقعا درك كرده بودند كه خواسته امام راحل در راستاي خواسته امام عصر(عج) مي باشد.
-اعتقاد به اينكه سلسله مراتب فرماندهي سلسله مراتب فرماندهي ائمه معصومين است كه تخطي از دستور فرمانده تخطي از فرمان خداوند سبحان قلمداد مي شد و فرمانبري از فرمانده خود را فرمانبري از امام و در ترتيب توالي فرمانبري از امام زمان و در همان راستاي فرمانبري از خداوند سبحان مي دانستند.
-رزمنده ها خودشان را سرباز امام عصر(عج) مي دانستند و معتقد بودند اين مملكت، مملكت امام زمان(عج) و رهبر واقعي آنان آن حضرت است. آنان پذيرفته بودند آن كسي را كه در جبهه ها فرماندهي مي كند امام خميني(رحمه الله عليه) چقدر زيبا درباره آن بزرگواران بيان فرموده است كه همه شما چه ارتش چه ژاندارمري، چه سپاه پاسداران و داوطلباني كه براي دفاع از اسلام و دفاع از شرافت اسلامي خودشان به جبهه ها مي روند، همه شما لشكرهاي اسلامي هستيد. همه شماها ارتش امام زمان هستيد.
-نامگذاري لشگرها و يگان ها كه مستقيما با نام هاي مبارك آن حضرت يكي بود به عنوان مثال لشكر حضرت وليعصر لشكر 32 المهدي- لشكر 91 فجر- لشگر الهادي- سپاه صاحب الزمان- سپاه انصارالمهدي كه مستقيما با نام مبارك مرتبط مي باشند.
نامگذاري ساير يگان ها همانند لشگر امام حسين- لشگر 13 عاشورا- لشگر 52 كربلا- لشگر حضرت ابوالفضل- لشگر نجف و... كه ارتباط مستقيمي با جد آن بزرگوار داشته كه اساساً دشمن ستيزي و آزادگي و آزادي خواهي را متأثر از عاشورا در خود عجين نموده است.
- رمز يامهدي- يا مهدي ادركني- يا مهدي عجل علي ظهورك كه در بيشتر ادبيات روزمره رزمندگان دفاع مقدس بسيار مشهود و زبانزد خاص و عام است.
-بيرق ها كه نمادهاي هر سازمان و لشگرهايي محسوب مي شد تماما با تراكم پنج مفهوم بيانگر روح اعتقادي رزمندگان اسلام بوده و در اين فراواني (پنج مفهوم) اساس اعتقادي دفاع مقدس تبلور يافته است.
(لااله الاالله- محمد رسول الله- ياحسين- يامهدي ادركني- ياابوالفضل العباس)
-شعارهاي نوشته شده بر روي سينه، پيشاني بند و شانه هاي رزمندگان يكي ديگر از نمادهاي غيرقابل انكار تأثير اعتقادي مهدوي بر رزمندگان است كه در كلمات و مفاهيم متعددي تبلور يافته است، همانند (تا كربلا راهي نمانده- يا مهدي ادركني- سرباز امام زمان- پيش به سوي حرم حسيني)
-دعاي فرج امام زمان در تمام نمازهاي يوميه رزمندگان بدون استثناء تبلور خاصي داشته است كه بي شك منبعث از اعتقاد به مهدويت و قيام جهاني حضرت وليعصر دارد.
-شعارهاي رزمنده هاي ما كه با سلاح «يامهدي» و «ياحسين» و... به صفوف دشمن حمله مي كردند و با سردادن اين شعارها بصورت اعتقادي مي جنگيدند نماد هميشگي داشته است.
- بسياري از رزمندگان براي يافتن ارتباط معنوي و حتي ديدار و ملاقات با حضرت بقيه الله درجبهه ها حاضر مي شدند. آنان با مناجات هاي شبانه با آن حضرت و فريادهاي روزانه «يامهدي ادركني» درهنگام نبرد، اعتقاد به مهدويت را درخود عميق تر مي كردند.
-يك پژوهش آماري در تعدادي از وصيت نامه هاي شهداء نشان مي دهد كه در هر وصيت نامه اي به طور ميانگين چهار بار به نام امام و امام زمان(عج) و تبعيت محض از ولايت فقيه ذكرشده است.
در اين وصيت نامه ها، خاطرات و دست نوشته هايي كه از دوران دفاع مقدس از آن عزيزان سفركرده بر جاي مانده، دريايي است از فرهنگ مهدويت كه ارتباط ها و حتي ملاقات ها و زمزمه هاي دلتنگي زيادي در آنها موج مي زند.
- پژوهش هاي ديگر آماري مبتني بر نامه هاي آزادگان بيانگر اين مفهوم است كه اكثريت قريب به اتفاق آزادگان عزيز با توكل بر ائمه متحمل سختي ها شده اند و صبر و بردباري خود را صرفا براي ظهور حضرت بر خود آسان مي نمودند و اين مطالب در نامه ها بسيار مشهود است.
مجال نيست، اينها نمونه هائي از درياي بي پايان اعتقاد به مهدويت و حضرت ختمي مرتبت است كه در دل دفاع مقدس نهفته است.
امام خميني درباره جنگ اعتقادي فرمودند: اين جنگ جنگ اعتقاد است جنگ ارزش هاي اعتقادي انقلابي است و ما در مقابل ظلم ايستاده ايم.
مقام معظم رهبري در اين زمينه مي فرمايد: خيلي از بزرگان ما در همين دوران غيبت آن عزيز و محبوب دل هاي عاشقان و مشتاقان را از نزديك زيارت كرده اند بسياري از نزديك با او بيعت كرده اند، بسياري از او سخن دلگرم كننده شنيده اند، بسياري از او نوازش ديده اند و بسياري ديگر بدون اين كه او را بشناسند، از او لطف و محبت ديده اند و او را نشناخته اند. در همين جبهه هاي جنگ تحميلي، جوان هايي كه در لحظه هاي حساس، احساس نورانيت و معنويت كرده اند لطفي از غيب به سوي دل هاي خودشان حس و لمس كرده اند، نشناختند و نفهميدند پيوند ميان بسيجيان عزيز و حضرت ولي عصر مهدي موعود (عجل الله تعالي فرجه الشريف) عزيز يك پيوند ناگسستني است.
سرلشكر حسن فيروزآبادي مي گويد: همه آن هايي كه جبهه رفتند، تربيت شده انتظار مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) بودند همان چيزي كه باعث شد جوان ايراني جنگ جو باشد.
امام خميني (رحمه الله عليه) در اين باره مي فرمايد: پنجاه سال عبادت كرديم قبول باشد يك روز هم يكي از اين وصيت نامه ها را بگيريد و مطالعه كنيد. گوشه اي از اين وصيت نامه ها به اين مطلب اختصاص دارد كه اداره كننده اين جنگ امامان معصوم (عليهم السلام) به ويژه امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف) مي باشد.
مقام معظم رهبر مي فرمايد: ما غريبانه جنگيديم. در دوره جنگ، ارتش ما غريب، بسيج ما غريب بود. كساني كه مي خواستند حقيقتا جانفشاني كنند، باغربت مي جنگيدند از چه جهت غريب از اين جهت كه هيچ نقطه دنيا با ما موافق نبودند. همه كشورهاي اروپايي از عراق حمايت مي كردند و به او سلاح و امكانات مي دادند.
آري؛ تنها چيزي كه با وجود دشمنان بسيار زياد و امكانات بسيار كم، ملت ايران را شكست ناپذير كرد اميدواري آنان به پيروزي اسلام بر كفر بود. همين اميدواري آنان بود كه عقيده آن ها به راه و مكتبشان را روزبه روز محكم تر مي كرد آنان با لمس كردن عنايات الهي و امدادهاي غيبي و توجهات امام معصوم(عليهم السلام) باور داشتند كه بر حق هستند و دست ديگري هست كه اين جنگ را هدايت مي كند و سنگر به سنگر پيروزي نصيب آن ها مي نمايد.
رهبر معظم انقلاب در اين باره مي فرمايد: در روز پانزدهم دي ماه 9531 من اين احساس را واقعا در وجدان خود پيدا كردم كه صاحب اين بيابان ها، صاحب اين صحنه پرشور و عظيم (اشاره به جبهه هاي جنگ) ولي عصر (عجل الله تعالي فرجه الشريف) است و بي گمان امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف) هم اكنون با جسم و حضور جسمي و بدني اش، يا با توجهش در ميان اين جنگاوران و جنگجويان است.
اگر اعتقاد به مهدويت و امامت آقا امام زمان در جنگ نبود امكان نداشت اين ارتش با اين وضع و سپاه كم و سن و سال با اين فرماندهان جوان و آموزش نديده و اين نيروهاي بدون سلاح و آموزش و ضعف شديد تسليحات و مهمات بر اين لشكرهاي تا بن دندان مسلح عراق و قدرت هاي بزرگ به پيروزي برسند و اين پيروزي در آخرين نامه رئيس رژيم عفلقي عراق چنين خودنمايي مي كند (همان كه خواستيد محقق شد) مگر نبود كه چرخاننده اصلي جنگ الطاف الهي و عنايات امامان و به ويژه امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف) بوده اند اين نكته است كه اگر به سن و سال فرماندهان جنگ در رده هاي مختلف توجه كنيم مي فهميم كه گردانندگان به ظاهر دسته اول جنگ، بين بيست تا سي سال سن داشته اند، براي نمونه شهيد خرازي در سن 72 سالگي، شهيد عليرضا موحد دانش در سن 52 سالگي، شهيد حاج محمد ابراهيم همت در سن 82 سالگي و شهيد حسن باقري در سن 52 سالگي به شهادت رسيده اند. علاوه بر فرماندهان جنگ بيشتر كساني كه وارد ميدان نبرد شدند، در سن كم و در بهار عمر خود بودند خاطرات شهداي عزيز ما مملو است از داستان ها و خاطراتي كه برخي از مشتاقان به خاطر سن كم و عشق به دفاع از دين خود، در شناسنامه هايشان دست مي بردند، تا مشكل سني خود را حل كنند. امثال حسين فهميده و مسعود كمالي نياهاي سيزده ساله و بهنام محمدي ها در جاي جاي جبهه ها كم نبودند كه جاذبه معنوي نايب امام عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف قلوب عاشق آنان را جذب كرد و راهي ميدان هاي نبرد شدند. اگر كسي ادعا كند همه اين ها به تنهايي توانستند جنگ را اداره كنند، اولين چيزي كه اين ادعا را رد مي كند سن كم رزمنده ها مي باشد طبق آمار 00251 تن از شهداي دفاع مقدس بين 41 تا 42 سال سن داشته اند. همين افراد با سنين كم خود، حماسه ها آفريدند؛ چون مي دانستند اين جنگ بين اسلام و كفر است و سرانجام اسلام است كه پيروز مي شود آنان عقيده داشتند، پرچم اسلام در آينده اي نه چندان دور به وسيله امام عصر (عجل الله تعالي فرجه الشريف) بر كل عالم سايه مي افكند و خودشان را سربازان امام زمان مي دانستند و در اين راه تمام سعي و تلاش خود را به كار مي بستند و از مصاديق بارز اين آيه شريفه شدند كه (ان الذين قالو ربناالله ثم استقاموا تتنزل عليهم الملائكه الا تخافوا و لا تحزنوا)
پي نوشت ها
1- در مكتب جمعه ص 202، 201، 6/4/95
2- خطبه هاي نماز جمعه رسالت 12/1/76
3- در مكتب جمعه ص 250، 29/3/06
4- اين حديث را همه چهارده معصوم بيان كرده اند و در مكتب عامه و مصادر شيعي آمده است. (يملا الارض قسطا و عدلا كما ملئت ظلما و جورا)
5- رحيم كارگر (انتظار و انقلاب) فصلنامه انتظار، سال اول شماره دوم ص 146- 126
6- مسعود پورسيد آقايي، تاريخ عصر غيبت، قم انتشارات حضور 9731 ش، ص 376
7- مرتضي نائيني (جان و جانان، فصلنامه انتظار موعود، سال اول، شماره دوم 0831، ص 19 و 06
8- خبرنامه همايش دكترين مهدويت شماره هشتم، ص 61
9- محمدباقر حيدري كاشاني، نسل طوفان، قم، زلال كوثر، چاپ دوم 6831 ش، ص 38 (به نقل از لايه هاي پنهان جنگ)
01- ويژه نامه حماسه فتح خرمشهر ص 72 (به نقل از لايه هاي پنهان جنگ)
11- ماهنامه فرهنگي اجتماعي فكه، ش 83، ص 1

 



گفت و گو با يحيي نيازي پژوهشگر دفاع مقدس
جدال با اروند

سيدمحمدمشكوه الممالك
تابستان رو به سپري شدن بودورفته رفته جاي خود رابه پاييز مي داد.31 شهريور 1359 با حمله هوايي عراق به تهران روزهاي دفاع براي ايرانيان رقم خورد.براي كساني كه رژيم سلطنت را به زير كشيده و به تازگي رنگ وبوي آرامش راحس كرده بودند،آن روز صفحه جديدي از تاريخ ورق مي خورد با اين تفاوت كه حالا بعد از خدا ياور ديگري داشتند، با وجود حضرت روح الله ترسي در دلهايشان نبود، آرام بودند. كمربند همت و دليري را محكم كرده و براي دفاع از كشور و آرمانهاي امام به پاخاستند. رزمندگان در جبهه هاي حق عليه باطل عمليات پيروز مندانه زيادي را يكي پس از ديگري انجام مي دادند. در اواخر سال 63 بود كه عمليات خيبر انجام شد و قبل از آن عمليات بدركه با عدم الفتح مواجه شده بود و همين امر ذهن فرماندهان و مسئولين را به طرح ريزي عملياتي آبي خاكي معطوف كرد چرا كه شرايط جنگ باعث آشنايي دشمن با برخي از تاكتيك ها و روش هاي ما شده بود و براي برون رفت از اين وضعيت بايد يك عمليات سنگين انجام مي شد. در همين راستا طراحي عمليات والفجرهشت انجام شد و پس از يك سال تلاش براي آماده سازي و شناسايي منطقه ،آموزش نيروها و بحث هاي طولاني ، بالاخره در 20بهمن سال1364همزمان با فرا رسيدن پيروزي انقلاب اين عمليات در منطقه فاو انجام شد كه يكي از پيروزمندانه ترين عمليات هاي دفاع مقدس بوده است.به همين مناسبت با يحيي نيازي پژوهشگر و نويسنده دفاع مقدس به گفت وگو نشسته ايم.
¤ ¤ ¤
¤ انجام عمليات در فاو چه موقع و به چه علتي درذهن فرماندهان شكل گرفت؟
- ابتدا براي شرح اين انگيزه بايد يك نگاه اجمالي به گذشته داشته باشيم. بعد ازسال اول جنگ در زمان بني صدر مشكلاتي از قبيل نوع فرماندهي و هدايت داشتيم اما بعد كه هدايت و فرماندهي عمليات به دست نيروهاي مردمي افتاد، وحدت بين ارتش وسپاه توانست سال دوم جنگ را براي ما سال پرباري قراردهد چرا كه ما توانستيم بخش عمده اي از سرزمين هاي اشغالي را آزاد كنيم و چهار عمليات بزرگ و پيروزمند داشتيم همچون عمليات ثامن الائمه، طريق القدس، فتح المبين و بيت المقدس. پس از آن به منظور تنبيه متجاوز عمليات رمضان، والفجر مقدماتي، والفجر يك و اين تيپ عمليات ها شروع شد كه بنا به دلايلي ازجمله هوشياري بيشتر دشمن و شناخت شيوه هاي جنگ ما توسط دشمن با مشكلاتي روبرو شديم. در بعضي از عمليات ها با عدم الفتح مواجه شديم. در سالهاي سوم و چهارم جنگ براي برون رفت از اين بن بستي كه بعد از چهار عمليات پيروز سال دوم به وجود آمده بود، مجبور به تغيير تاكتيك و يافتن راههاي جديدي براي دستيابي به برتري در سال دوم جنگ شديم. از جمله عمليات هاي محدودي كه در غرب و شمال غرب انجام شد ولي نتيجه دلخواه به دست نمي آمد، تا اينكه به نظر مي رسيد جزيره مجنون، بتواند جنگ را از اين بن بست بيرون آورد و عمليات خيبر و بدر دو عملياتي بودند كه درآن منطقه انجام شد.
عمليات خيبر پيروزي نسبي داشت ولي عمليات بدر نتوانست به اهداف خود برسد و در عين حال ما با اين دو عمليات تجاربي را در جزيره مجنون به دست آورديم مثل تشكيل نيروهاي آبي خاكي سپاه. بعد از عمليات بدر كه در آن نتايج دلخواه بدست نيامد بين فرماندهان بر سر اينكه كجا عمليات بعدي را طراحي كنند كه هم جنگ را از بن بست بيرون آورند وهم وضعيت سياسي كشور را بهبود ببخشند، بحث هاي طولاني شد. فرماندهان به دنبال نقطه اي بودند كه هم بتوان به دشمن ضربه اي زد و هم ما ابتكار عمل را مجدداً به دست بگيريم .چون شرايط سياسي، بين المللي و منطقه اي به سمتي رفته كه جنگ در حال طولاني شدن بود، در منطقه جنوب هر نقطه اي را كه فرماندهان دست مي گذاشتند با معضلات، مشكلات و موانع متعددي كه عراق بر سر راه رزمندگان گذاشته بود روبرو مي شدند و شناختي كه آنها نسبت به شيوه جنگ ما پيداكرده بودند باعث مي شد تا نتوان روي همه نقاط طراحي كرد. به همين ترتيب ذهن فرماندهي سپاه به سمت اروند رود و گرفتن فاو رفت. به دليل معضلات عبور از اروندرود، تجهيزات نا چيز و مشكلات امكاناتي مثل پشتيباني هوايي ، پشتيباني آتش و توپخانه كه ما آن زمان داشتيم مباحث طولاني انجام شد تا به نتيجه برسند. باتوجه به تحريم همه جانبه كشور به لحاظ اقتصادي ،نظامي و ... ترديد فراواني بود اما به خاطر برون رفت از بن بستي كه آن روزها براي جنگ پيش آمده بود بايد نقطه اي را در نظر مي گرفتيم كه با استفاده ازآن بتوانيم با غافلگيري، خطوط دفاعي دشمن را بشكنيم و پيشروي كنيم. لذا منطقه فاو به دليل بكر و دست نخورده بودن منطقه، وجود رودخانه صعب العبور اروند كه مانعي بود كه كمتر كسي فكر عمليات از آن نقطه را مي كرد و داشتن اين شرايط انگيزه فرماندهان را براي طراحي و انجام عمليات بيشتر مي كرد.
¤ در باره رعايت اصول امنيتي، اطلاعاتي و حفاظتي كه مهم ترين عامل موفقيت اين عمليات بود توضيح دهيد.
- البته عوامل متعددي در پيروزي اين عمليات نقش داشتند. آموزشهاي اين عمليات، انگيزه هايي كه نيروهاي ما داشتند و به هر صورت از روزهاي سردي كه جنگ مي گذراند و تنورش آن طوركه بايد و شايد گرم نبود بايد عبور مي كردند و همين باعث شد كه رزمندگان به انجام عمليات در اينجا مصمم باشند همچنين پشتيباني خوبي كه به لحاظ هوايي و توپخانه اي از اين عمليات شد و مسائل زيادي باعث موفقيت ما شد. اما در بحث حفاظت اطلاعات بايد گفت كه منطقه اروند از شروع جنگ تا بهمن 64 يك منطقه كاملاً بكري بود و فقط نيروهاي ژاندارمري نه نيروي نظامي كه آن زمان نيروهاي حافظ مرز و مرزبان نام داشتند مستقربودند. ازطرفي خيال عراقي ها راحت بود كه در اينجا عمليات نمي شود. ماهيت اين خط از ابتداي جنگ وضعيت يكنواختي داشت، رفت و آمدها خيلي روتين و مشخص بود، حجم ترددها خيلي بالا نبود و فعل و انفعالات نظامي در اين جبهه بسيار كم بود. وقتي سپاه پاسداران اينجا را تحويل گرفت براي آماده سازي، اگرحفاظت اطلاعات دقيق را رعايت نمي كرد و فعل و انفعلات را از يك وضعيت آرام به فعال تبديل مي كرد مسلماً اتفاقات بعدي شايد قابل جبران نبود و كليت عمليات را تحت الشعاع قرار مي داد. بنابر اين بايد يك ظرافت هاي خاصي را به كار مي برد. در ضمن در روستاهاي نزديك اروندرود و حومه آبادان، خسروآباد عده زيادي از مردم محلي ساكن بودند. آنها از ابتداي جنگ با هر مشقّتي كه بود منطقه را ترك نكرده و ضمن انجام كشاورزي در منطقه به زندگي خود ادامه داده بودند. تخليه اين مردم و انتقالشان به جاهاي ديگر خيلي سخت بود و اينكه به چه بهانه اي مي شد آنها را تخليه كرد خودش يك موضوع مهمي بود كه اينجا جا دارد اشاره كنم به نقش مرحوم حضرت حجت الاسلام والمسلمين آقاي جمي امام جمعه آبادان كه براي تخليه مردم تلاش بسيار كردند. به طوري كه مردم اصلاً در جريان قرار نگيرند كه قرار است آنجا عملياتي انجام بشود چون به هر صورت بحث ستون پنجم و فعاليت هاي افرادي كه گاه وابستگي هايي داشتند مدنظر بود. آقاي جمي از ابتدا در آبادان مانده و محوربودند و مردم خيلي ايشان را قبول داشتند. با كمك هاي ايشان به هرصورتي كه بود ساكنين منطقه انتقال يافتند. اينها از سختي هاي حفاظت اين منطقه بود كه اگر حفاظت به طور كامل انجام نمي شد پيروزي اين عمليات را تحت الشعاع قرار مي داد. از طرف ديگر در خطي كه روزانه پنج تا 10 ماشين تردد مي كردند حالا قرار بود كه 15يگان سپاه مستقر بشوند براي شناسايي، احداث خاكريزها، آشيانه تانك ها، برپايي آشپزخانه، تداركات و پست هاي امداد همه يك حجم وسيعي از عمليات مهندسي را مي طلبيد كه سپاه پاسداران كاري را انجام داد كه اين كار يك موضوع تاريخي است. سپاه همزمان كه منطقه اروند را آماده مي كرد منطقه هور درجزيره مجنون جايي كه عمليات بدر و خيبر انجام شده بود را همزمان آماده سازي كرد. البته با فعل و انفعالات كاملاً آشكار. اگر در منطقه اروند150 كمپرسي كار ميكرد كه خاكريزها را احداث و منطقه را آماده كنند معادل همين تعداد هم در هور شروع به فعاليت كردند. ذهن دشمن هم به هور معطوف بود چرا كه ما دو سال پي در پي يعني اسفند 62 عمليات بدر و اسفند63 عمليات خيبر را آنجا انجام داده بوديم و دشمن تصور مي كرد اسفند 64 هم عمليات از اين نقطه خواهد بود اصلاً به اروند فكر نمي كرد چرا كه تصور مي كرد براي عبور از اروند موانعي بر سر راه نيروهاي ماست و ما سراغ اروند نمي رويم. همچنين چون در اين مقطع قرار بود نيروي زميني ارتش مستقل و سپاه هم به صورت مستقل عمل كند. بنابر اين نيروي زميني ارتش همزمان در شلمچه كار خود را آغاز كرد كه عمليات همزماني را شروع كند. از طرف ديگر سپاه يك تك پشتيباني را طراحي كرد در جزيره امّ الرصاص و يكي از قرارگاه هاي اصلي سپاه به فرماندهي سردار محمد علي جعفري را در منطقه امّ الرصاص قرار داد كه آنها همزمان با عمليات فاو در آنجا عمليات كنند. در واقع سه، چهار جبهه ايران فعال شد و دشمن سردرگم شد كه كدام يك از اينها عمليات اصلي ما در سال 64 خواهد بود. وقتي فرماندهان دشمن معادلات را كنار هم مي گذاشتند كمترين جايي كه روي آن حساب مي كردند عبور از اروند بود. آنها احساس مي كردند كه ايران اولاً تجهيزات لازم را براي عبور از اروند ندارد. ثانياً در جزاير مجنون ايران به واسطه دو عمليات قبلي جاي پاي محكم تري دارد و لذا آن عمليات اصلي است. ضمن اين كه عمده نيروها در چندين ماه كار شناسايي و آماده سازي منطقه اروند در پوشش همين بچه هاي ژاندارمري بودند و حتي ماه هاي اول بچه ها با اسلحه ژ-سه به خط عراق شليك مي كردند و از اسلحه سازماني سپاه كه كلاشينكف بود استفاده نمي كردند. تا عراقي ها متوجه نشوند. لذا بحث حفاظت اطلاعات منطقه و رعايت مسائل امنيتي جزء عوامل موفقيت بود كه جمهوري اسلامي از آن استفاده مي كرد و يكي از عوامل موفقيت والفجر هشت رعايت دقيق و حساب شده حفاظت اطلاعات بود.
¤ ديدگاه فرماندهان درابطه با انجام چنين عمليات مهم و خطرناكي چه بود؟
- درمجموع دو ديدگاه در اين عمليات وجود دارد يك ديدگاهي كه شخص فرماندهي كل سپاه يعني آقاي رضايي فرمانده وقت سپاه مصّر به انجام اين عمليات در اين نقطه بود چون راهي غير از اين نداشتيم. از طرفي هم سياسيون و افرادي كه در سطح استراتژيك كشور كار مي كردند به دنبال انجام يك عمليات مهم، بزرگ و قابل توجه بودند كه اگر بنا شد به نوعي در خاتمه جنگ مذاكره اي صورت بگيرد دست شان پر باشد. اين فشارها از يك سو، از طرف ديگر در طراحي به لحاظ معادلات كه معادلات از نظر ظاهر منطقي به حساب مي آمد و با وجود مشكلات ما انجام نشدني بود. در واقع رمز بقا و برنده بودن نظام جمهوري اسلامي در اين سي و چند سال همين است كه عمدتاً معادلات را برهم زده و كارهاي ناممكن را ممكن كرده و لذا كساني كه با اين طرح موافق نبودند نگراني هاي نابجايي نداشتند. بلكه با توجه به مقدورات و مشكلات نگراني اين دوستان درست بود. در هر صورت اصرار فرماندهي سپاه بر اين بود كه اين عمليات انجام شود. درشوراي عالي دفاع، وقتي اين موضوع بحث مي شود ديدگاههايي مطرح مي شود كه مشكلات آنجا طوري است كه نمي شود از اروند عبور كرد. در سطح سپاه نيز شايد براي اولين بار برخي از فرمانده لشكرهاي قدر و برجسته ما نسبت به انجام عمليات و موفقيتش در اين منطقه دچار ابهام و ترديد بودند. چرا كه احساسشان اين بود كه با توان موجود ما نمي توانيم از اينجا عمليات كنيم. فرماندهاني كه ابراز نگراني داشتند فرماندهاني بودند كه پنج-شش سال جنگ را تجربه كردند. مثلاً شهيد حسين خرازي كه در سال اول جنگ در دارخوين نيروها را هدايت مي كرده و تجربه اندكي داشته حالا در سال 64 به عنوان فرمانده لشكر امام حسين(ع) كه يك لشكر خط شكن ، قدر و نوك پيكان سپاه هست داراي كوله باري از تجربه است و يا شهيداحمد كاظمي فرمانده لشكر هشت نجف اشرف در آن مقطع يكي از فرماندهان صاحب نام سپاه پاسداران است و داراي استراتژي و تاكتيك است و لذا به راحتي هر طرحي را نمي توانند قبول كنند مگر اينكه قانع و ابهاماتشان برطرف شود. برخي از اين فرماندهان ابراز نگراني كردند نه ابراز مخالفت. اين دو با هم متفاوت است و لذا فرماندهي سپاه باز كاري را انجام داد كه معمولاً از عناصر حزب اللهي، ايمان و جسارت فرماندهان جواني كه حضرت امام به آنها اعتماد كرد و جنگ را به آنها سپرد برمي آيد. وي بخشي از فرماندهان را كه راجع به نتيجه عمليات مقداري مردد بودند در موج دوم عمليات قرارداد و بخشي از لشكرهايي كه درگذشته معمولاً مأموريت خط شكني كمتري داشتند اين بار به عنوان خط شكن به كارگرفته شدند.
¤ در رابطه با عبور از اروندرود كه سخت ترين مرحله عمليات بود چه تدابيري انديشيده بودند؟
- عمليات والفجرهشت در طول دفاع مقدس از پيچيده ترين ، طولاني ترين و موفق ترين عمليات ها است وداراي برجستگيهاي متعددي است كه اين عمليات را از عمليات هاي ديگر متمايز مي كند. چرا كه يك جنگ كاملاً تركيبي است. شما اينجا جنگ شهري داريد، جنگ جبهه اي داريد، جنگ دريايي داريد. تركيبي ازجنگهاي مختلف راداريد. عبور از اروند مهم ترين مرحله و در واقع سرآغاز ورود به اين تنوع عملياتي است. در رابطه با شرايط عبور از اروند مهم ترين موضوع شناخت وضعيت آب اروند و وضعيت جغرافيايي اين رود بود. براي همين بايد مطالعه دقيقي انجام شود برعكس اينكه بعضي ها فكر مي كنند كه در دفاع مقدس و در عمليات ها ما خيلي روي نقاط شناسايي و روي تمهيدات لازم كار نمي كرديم و همين طوري به خط دشمن مي زديم كه متاسفانه در بعضي ا زفيلم ها و خاطرات اين طور بيان مي شود. ولي واقعيت اين است كه براي انجام هر عمليات ابتدا تمهيدات لازم انديشيده مي شد، توجيهات لازم انجام مي شد، و بعد از آن بر مبناي توكل به خدا و ائمه و با اتكا به نيروي لايزال الهي كار شروع مي شد. اين طور نبود كه بخواهند بي گدار به آب بزنند. مطالعه عميقي در رابطه با پيشينه آب اروند رودانجام شد. ازهواشناسي، مراجع متعدد، جاهايي كه درباره جغرافيا و بحث آب مطلع بودند گزارش وضعيت را در پوشش هاي مختلف گرفتند كه حفاظت اطلاعات اينجا هم بايد رعايت ميشد. چون نميتوانستيم به هواشناسي بگوييم پيشينه 20سال جزر و مد اروند را بدهيد ما مي خواهيم عمليات كنيم. بايد تحت يك پوششي اينها را جمع آوري مي كرديم، در قالب اين پوشش ها گزارش هاي چندين ساله هواشناسي آن منطقه گرفته شد. ازاستانداري خوزستان و جاهاي ديگر، از ادارات ذي ربط محلي گرفته شد و بعد شناسايي روي زمين و مقطعي شروع شد. ابتدا خود قرارگاه كربلا با قرارگاه نوح كه دو قرارگاه عمل كننده در اين عمليات بودند مسيرهاي مختلف را با بچه هاي اطلاعات -عمليات شناسايي كردند. بعدازآن خط و حدها به يگانها واگذار شد و هر يگاني نيروهاي اطلاعات عمليات و تخريبش آمدند در خط و حدهاي خودشان مستقر شدند. وضعيت آب اروند كه رودخانه اي وحشي با جزر و مد است و هر 24ساعت چهار بار جزر و مد مي شود و اين جزر و مد روند جريان آب را عوض مي كند. اگر طوفان بشود قايق چه ساعتي مي تواند از آن عبور كند و چه زماني قايق در اين طرف ساحل يا ساحل آن طرف ممكن است به گ ل بنشيند. همه اين اطلاعات را با تجربه و مطالعه پيشينه اروند به دست آوردند. بعد از آن شناسايي عملي منطقه شروع شد. يعني يگان هايي بودند كه نيروي غواص شان 10-15 مرتبه در شب عرض اروند كه تقريباً از500-600 متر تا 1000و1200متر بود را رفته و برگشتند. نيروي غواص و يا نيروي اطلاعاتي ما پيش از عمليات بي سر و صدا و با دقت بالا و بدون آنكه دشمن متوجه شود چندين بار عرض اروند را شنا كرده و با رفت و برگشت به آن طرف و بعد تمامي موانع عراق را ثبت كرده است. اينكه چه تعداد سنگر دارند و در هر سنگر چه امكاناتي از قبيل تيربار، آرپيچي و... وجود دارد. دركدام قسمت موانع دارند و نوع موانع چيست، سيم خاردار،خورشيدي و.. ميدان مين، تعداد سنگرهاي گروهي و تعداد سنگرهاي انفرادي وهمه اين اطلاعات راكسب كرده بودند و جالب اينجاست كه بچه ها در زمان برگشت بايد مسير تردد خودشان را پاك سازي مي كردند يعني اگر جايي ردّ پا بود بايد پاك مي كردند كه فردا صبح وقتي عراقي ها از خواب بيدار مي شدند احساس نكنند كه نيرويي به اينجا ترددي داشته تا مبادا عمليات لو برود. با اين ظرافت ها بودكه اين كار شناسايي انجام شد و اين شناسايي مبناي عبور غواص ها و نيروها شد.
پس ازآن، جمع بندي اطلاعاتي شد كه به هرصورت در يك ساعت خاصي نيروي غواص برود آن طرف زير پاي عراقي ها. شب عمليات هم، غواص ها دو ساعت زودتر از بقيه به آن طرف رفتند تا آماده شوند. به محض اينكه نيروي غواص رفت آن طرف و آماده شد، ازاين طرف آتش توپخانه ريخته شدوبلافاصله زماني كه آن طرف به وسيله ي غواص ها خط شكسته گرديد ما بقي نيروها به وسيله قايق به آن طرف منتقل شدند و رفتند سرپلي كه نيروهاي غواص مي گيرند را گسترش دارند و به اين ترتيب عمليات ادامه پيداكرد. به نظر بنده مهم ترين عامل، براي عبور از اروند شناسايي دقيق و ايجاد شناخت لازم براي غواص ها و نيروهاي اطلاعاتي بود كه بايد وظيفه خط شكني را در مرحله اول برعهده مي گرفتند.

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14