(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


چهارشنبه 24 اسفند 1390- شماره 20168

پايان دكان داري ضدامپرياليستي! (فصل سوم)

E-mail:shayanfar@kayhannews.ir




پايان دكان داري ضدامپرياليستي! (فصل سوم)

مرتضي صفار هرندي
انقلاب اسلامي در دوران شكل گيري، حامل مجموعه اي از آرمان هاي انساني مثل «عدالت جويي»، «آزادي خواهي» و مبارزه با نظام سلطه جهاني بر مبناي تعاليم الهي قرآن و معصومين(ع) بود، اما وقتي اين انقلاب به پيروزي رسيد، هجوم گروه هاي سياسي حاشيه اي، براي مصادره هر يك از اين آرمان ها فضاي غبارآلودي را ايجاد كرد. چنين روندي باعث شد تا گروه هاي ماركسيست يا داراي عقايد التقاطي با ماركسيسم، خود را داعيه دار انحصاري عدالت اقتصادي و نيز مبارزه با امپرياليسم معرفي كنند. به تدريج مفاهيمي مثل مبارزه با استثمار، بهره كشي از زحمتكشان و مبارزه با امپرياليسم به نماد اختصاصي چپ گرايان وابسته به اردوگاه شرق (اعم از شوروي، چين و...) تبديل شد. در شرايطي كه جريان خط امام تنها يك روزنامه غيرحرفه اي يعني روزنامه جمهوري اسلامي آن هم تحت مسئوليت فردي مثل ميرحسين موسوي را در اختيار داشت، روزنامه نگاران به جا مانده از رژيم ستم شاهي نيز به اين فضا دامن مي زدند. در چنين وضعيتي بسياري از رسانه ها، روحانيت و جريان خط امام را مرتجع و جاده صاف كن امپرياليسم جلوه مي دادند و تجزيه طلبان و مخالفان روحانيت را، مخالفان سرمايه داري و امپرياليسم معرفي مي كردند! مجله ها و حتي راديو و تلويزيون، پيوسته سابقه مبارزه گروه هاي چپ و التقاطي را با آمريكا، با طرح سوابقي مثل ترور چند مستشار آمريكايي به رخ مي كشيدند و در كنار سكوت مطلق در قبال عمليات چريكي گروه هاي حامي امام مثل توحيدي صف، موحدين، منصورون و... بر ضدمستشاران آمريكا در قبل از پيروزي انقلاب، سعي در تحريف مسايل و پاك كردن اين واقعيت از ذهنيت مردم داشتند كه اين نهضت امام خميني(ره) و پيروانش بود كه به سلطه سياسي آمريكا و غرب بر ايران پايان بخشيد. يكي از كاركردهاي مهم فتح لانه جاسوسي آمريكا به دست دانشجويان مسلمان پيرو خط امام، شكستن اين جو تبليغاتي چپ گرايان و چپ نمايان بود.
تلاش «چپ ها» براي مصادره ويژگي ضدسلطه انقلاب اسلامي، حتي باور اينكه گروهي از دانشجويان با عنوان «پيرو خط امام» لانه جاسوسي را تسخير كرده باشند، مشكل كرده بود. اعضاي شوراي انقلاب، حتي شهيد بهشتي در ساعات اوليه تسخير لانه جاسوسي دچار نوعي بلاتكليفي در نحوه برخورد با اين اقدام بودند. در افكار عمومي، خاطره حمله اعضاي گروه ماركسيست چريك هاي فدايي خلق به سفارت آمريكا در اولين روزهاي پس از انقلاب وجود داشت و همين به نگراني ها دامن مي زد.
شهيد بهشتي به محض اطلاع از جهت گيري فكري تسخيركنندگان لانه جاسوسي و تأييد اقدام آنان از سوي حضرت امام، در جلسه مجلس خبرگان قانون اساسي به تأييد و تحسين حركت «دانشجويان مسلمان پيرو خط امام» پرداخت و از دولت آمريكا خواست كه سرعقل بيايد1.
حزب جمهوري اسلامي هم در بيانيه اي فتح لانه جاسوسي را «رساتر شدن فرياد خشم مردم عليه لانه جاسوسي آمريكا و ابراز حضور انقلابي آنان عليه منافع امپرياليسم در هر صحنه» توصيف كرد2.
اين حزب پيش از اقدام دانشجويان، در بيانيه اي مذاكره بازرگان با برژينسكي (مشاور امنيت ملي كارتر) رئيس جمهور وقت آمريكا و مخفي كردن آن از امام و شوراي انقلاب را به شدت مورد سؤال قرار داده بود. در اين بيانيه تصريح شده بود كه «ما نمي توانيم از آمريكا بخواهيم روش خود را نسبت به ما تغيير دهد، بلكه بايد با حركات مناسب و انقلابي و سياسي، آمريكا را ناگزير به عقب نشيني از منطقه نماييم.»3
در كنار انگيزه اصلي دانشجويان براي تسخير لانه جاسوسي (اعتراض به اقدام آمريكا در پذيرفتن شاه در خاك اين كشور) موضوع مذاكره مهندس مهدي بازرگان با مشاور امنيت ملي آمريكا يكي از عوامل تشديدكننده انگيزه دانشجويان براي عملي كردن نقشه تسخير سفارت آمريكا بود. آن ها در اولين اعلام موضع خود گفتند:
دولت موقت به جاي آنكه به استقلال سياسي و فرهنگي و اقتصادي برسد[،] روز به روز در جهت عكس پيش مي رود. آمريكا در تمام مكان ها نفوذ مي كند. حتي هيئت دولت در الجزاير با برژينسكي ملاقات مي كند. توجه داشته باشيد كه امام موضع بسيار ضدآمريكايي دارد4.
جمع دانشجويان پيرو خط امام متشكل از دانشجويان مسلماني بود كه به رغم جوسازي هاي منافقين حاضر به پذيرش سيطره اين گروهك بر تشكل هاي دانشجويي نشدند. آن ها براي برقراري ارتباط مستقيم و دائم با رهبري انقلاب و نظام نوپا، از امام راحل خواستند تا فردي را مشخص كنند. حضرت امام، آيت الله سيدعلي خامنه اي را براي اين منظور معرفي كردند، اما خود دانشجويان نيز علاوه بر رهبر معظم انقلاب، در اثر فضاي سياسي غبارآلود آن روزها افرادي مثل سيدمحمد موسوي خوئيني ها، محمد مجتهد شبستري، حسن حبيبي و ابوالحسن بني صدر را براي بررسي مسايل دانشگاه ها و انتقال آن ها به امام پيشنهاد كردند. براساس برخي از خاطرات، وقتي دانشجويان مي خواستند تصميم تسخير لانه جاسوسي را با آيت الله سيدعلي خامنه اي و سيدمحمد موسوي خوئيني ها مطرح كنند، آيت الله خامنه اي در سفر حج به سر مي بردند. بنابراين آن ها در جلسه اي با سيدمحمد موسوي خوئيني ها خواستار كسب نظر حضرت امام در مورد اين اقدام شدند. با اين حال موسوي خوئيني ها به آن ها پيشنهاد كرد كه اگر پس از انجام عمليات تسخير لانه جاسوسي، امام با اين اقدام مخالفت كردند، سفارت آمريكا را ترك كنند5. اميدواري دانشجويان به همراهي حضرت امام، معطوف به فرازي از پيام ايشان در روز 10 آبان ماه 1358 بود كه دانش آموزان، دانشگاهيان و محصلين حوزه علميه را به گسترش حملاتشان عليه آمريكا و اسرائيل فراخواند. برخي از تسخيركنندگان لانه جاسوسي نيز، علت اصلي مخفي كاري خود را «جلوگيري از پيشدستي گروهك هاي ماركسيست» اين حركت ذكر كرده اند.
در اولين ساعات واقعه، تماس موسوي خوئيني ها با مرحوم حاج سيداحمد خميني براي دريافت نظر رهبري انقلاب به تأييد اين اقدام از سوي امام خميني(ره) و سپس سخنراني حمايت آميز آيت الله دكتر سيدمحمد بهشتي (نايب رئيس مجلس خبرگان) در عصر همان روز در اين مجلس منجر شد.
با آغاز روند افشاي اسناد ارتباط برخي از اعضاي دولت موقت با آمريكا، فشار آنان و نيز چهره هايي مثل ابوالحسن بني صدر بر شوراي انقلاب شدت يافت هدف از اين فشارها متقاعد كردن برخي از اعضاي روحاني شوراي انقلاب براي گرفتن اسناد از دانشجويان بود. به گفته سيدمحمد موسوي خوئيني ها، حضرت امام از سپردن روند افشاي اسناد به مسئولان دولت جلوگيري كردند و خواستار انتشار آن توسط خود دانشجويان شدند6. اين تدبير، هم ليبرال ها را در پنهان سازي اسناد همكاري هاي خود با آمريكا ناكام مي گذاشت و هم شوراي انقلاب را از تبعات گروگان گيري و درگيري مستقيم با مسائل پس از آن معاف مي كرد. از سوي ديگر، حمايت قاطع شخصيت هاي برجسته اي مانند شهيد بهشتي و آيت الله خامنه اي، نيروهاي حامي امام را در جايگاه واقعي خود يعني پرچمداري مبارزه با سلطه جويي آمريكا قرار مي داد؛ جايگاهي كه منافقين آن را برنمي تافتند. اين گروهك پس از تحمل شوك ناشي از فتح لانه جاسوسي به دست «دانشجويان مسلمان پيرو خط امام» در اولين بيانيه خود واكنش نشان داد:
شور و شعف ضدامپرياليستي خلق ستمكش، اين بار نبايد همچون گذشته توسط برخي مسئولين به مسامحه و سهل انگاري و يا صرفا وسيله ارضاي مقام پرستي ها و جاه طلبي هاي برخي رياكاران قرار گرفته و ابعاد و اعمال لازم را پيدا نكند7.
منافقين در اين مقطع كوشيدند تا تسخيركنندگان لانه جاسوسي را به تقابل با نهادهاي انقلاب بكشانند. آن ها در بيانيه هاي ديگري نسبت به «بلا اثر شدن مدارك» لانه جاسوسي «در اين اداره يا آن كميته» هشدار دادند و نيز شوراي انقلاب را به «تعلل در قطع روابط با آمريكا» متهم كردند8. اين گروهك براي اثبات ادعاهاي خود و كسب اعتبار، به تكاپوي شديدي افتاد و دست به اقداماتي همچون تصرف كنسول گري هاي آمريكا در شهرهاي اصفهان، شيراز و تبريز، اعلام «روزه سياسي و افطار انقلابي» و اقامت شبانه روزي در خيمه هاي مستقر در مقابل لانه جاسوسي زد9.
منافقين در ابتدا، افشاگري هاي دانشجويان پيرو خط امام را ستودند، اما وقتي در سوم بهمن 1358 در جريان افشاي اسناد مربوط به مطبوعات انقلابي و ضدانقلابي مشخص شد كه حزب جمهوري اسلامي چه قدر مورد غضب و كينه جاسوسان آمريكايي بوده است، در مقاله اي با عنوان «آيا دانشجويان پيرو خط امام وضع جنگ افروزانه و نفاق افكنانه اين حزب [جمهوري اسلامي] را از ياد برده اند؟ در هفته نامه مجاهد نوشتند:
آيا مي دانيد در جهت تثبيت چه حزب فراگيري اين گونه دست به افشاگري مي زنيد؟ آيا از هيچ نيروي ديگري پرونده ضديت با آمريكا وجود نداشت؟ برادران دانشجو اميد به بقاي چه حزبي بسته اند، يك حزب فراگير در حال تلاشي؟10
اين عجز و لابه سازمان مجاهدين خلق (منافقين) درحالي بود كه آن ها شايعات و اخبار كذبي را درباره وجود اسنادي از رابطه شهيدبهشتي با جاسوسان و مقامات آمريكايي و از جمله ژنرال هايزر منتشر مي كردند. در 27 دي ماه 1359 روزنامه كيهان تحت سرپرستي ابراهيم يزدي مصاحبه اي اختصاصي با شهيدبهشتي به چاپ رساند. البته لحن بازجويي گونه خبرنگار اين روزنامه، باعث شد تا قسمتي از مصاحبه در آن زمان به چاپ نرسد، اما اين مصاحبه مي توانست پاسخ مستدلي به جوسازي هاي منافقين باشد. شهيدبهشتي در مصاحبه با روزنامه كيهان گفته بود:
هيچ گاه براي گفت وگو با ابرقدرت هاي دشمن قدمي به جلو نگذاشتم و حتي افراد و گروه هاي اجتماعي محترمي را كه به اين راه معتقد بودند مكرر با آن ها بحث مي كردم كه فكر نمي كنم اين روش، روش صحيحي باشد، و اين روش، روشي است كه اصولا با روحيه انقلاب سازگار نيست.
بله من در عين اين كه هر نوع مذاكره براساس سازش مصلحت جويانه را صريحا نفي مي كنم و نفي كرده ام و در اين راه هيچ وقت آن را جزو طرح و برنامه مبارزاتي براي خود و همفكرانم قرار نداده ام، مواردي پيش آمده كه عكس مطلب بوده، دشمن خواسته براي مسئله اي با ما تماس بگيرد، نه اين كه ما خواسته باشيم دشمن با ما تماس بگيرد، او خواسته با ما تماس بگيرد. در اين موارد كه دشمن خواستار تماس با ما بوده در جمع دوستان و همفكران دو نظر وجود داشته؛ يك نظر اينكه حتي در اين موارد هم بايد از هر نوع مذاكره با دشمن خودداري كرد و يك فكر اين كه بايد سنجيد اگر در گفت وگوي روياروي با دشمن ما مي توانيم به سود انقلاب گامي برداريم و قدرت نفس و اعتماد به نفس و آگاهي و پرمغزي و پرمحتوايي انقلاب را نشان دهيم و ضعف او را دريابيم در اين صورت مي توانيم در موارد لازم با او صحبت كنيم. در دوران انقلاب تا قبل از تشكيل شوراي انقلاب هيچ وقت زمينه چنين صحبتي و ضرورت چنين صحبتي پيش نيامده بود، ولي پس از تشكيل شوراي انقلاب در چند مورد كه قبل از پيروزي و بعد از پيروزي دشمنان خارجي و داخلي انقلاب مي خواسته اند با ما صحبت كنند. هر جا از ديد ما سودمند بوده است كه بنشينيم و مطالب را روياروي به آن ها بگوييم گفته ايم..11.
بخش هاي منتشر نشده اين مصاحبه با شهيدبهشتي نيز بعدها به چاپ رسيد:
- بفرماييد كه براي اولين بار با اين ژنرال آمريكايي چطور آشنا شديد و سابقه آشنايي و ملاقات به چه صورت بوده است؟
- با كدام ژنرال؟
- ژنرال هايزر.
- من با ايشان آشنايي نداشته ام و تا آنجا كه به خاطر دارم، ملاقاتي هم نداشته ام. در موقعي كه شوراي انقلاب تشكيل شده بود، اين صحبت به ميان آمد كه سران ارتش از طريق آقاي مهندس بازرگان تماس گرفته بودند، چون آن موقع آقاي مهندس بازرگان هم عضو شوراي انقلاب بودند، سران ارتشي از طريق آقاي مهندس بازرگان تماس گرفته بودند كه مي خواهند با بعضي از اعضاي شوراي انقلاب ملاقاتي داشته باشند، از جمله پيشنهاد شد كه در اين ملاقات من هم شركت كنم، ولي من به دلايلي در اين ملاقات شركت نكردم؛ اگر هايزر در آن جمع سران ارتش در آن موقع بوده و ملاقاتي با بعضي از اعضاي شوراي انقلاب كه در آن جمع حضور داشتند، داشته، اطلاعي ندارم، ولي تا آنجا كه به خاطر دارم با او هيچ گونه ملاقاتي نداشته ام. يك بار هم چند نفر از مسئولان آمريكايي براي مسئله معامله گندمي كه با ايران داشتند، طلبي كه بابت حمل و نقل گندم داشتند، مراجعه كردند، باز هم اين پس از پيروزي انقلاب بود و فكر نمي كنم در ميان آن ها هم معني داشته كه هايزر شركت كند، چون مسئله پيرامون طلب بابت معامله گندم بود. به هر حال اگر هايزر به صورتي كه من او را نمي شناختم، در يكي از اين برخوردهايي كه روي مسايل ايران بود، حضور داشته، نمي دانم، ولي هيچ وقت با شخصي به نام هايزر ديداري روي نداده»12
منافقين در ابتدا افشاي اسناد لانه جاسوسي را وسيله اي براي تضعيف نهادهاي انقلابي مي پنداشتند، اما به تدريج آن را در تضاد با خواسته هاي خود يافتند. وقتي سند روابط عبدالكريم لاهيجي(يكي از نامزدهاي منافقين در انتخابات) با جاسوسان آمريكايي فاش شد، اين گروهك، ديگر هرگز درباره اسناد لانه جاسوسي سخني نگفت13.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. روزنامه جمهوري اسلامي، 14/8/1358، شماره 129، ص2.
2. همان.
3.همان.
4. همان.
5. محسن ميردامادي، عصر ما، شماره 107
6. احمدرضا شاه علي، انقلاب دوم، تسخير لانه جاسوسي آمريكا، آثار و پيامدها، تهران، مركز اسناد انقلاب اسلامي، چاپ اول، تابستان 1385، ص .93
7- مجاهد، 14/8/.58
8- مجاهد، 15/8/58 و 25/8/.58
9- مجاهد، 20/8/.58
10- مجاهد 16/11/.58
11- طي مصاحبه اي اختصاصي با كيهان: پاسخ بي پرده آيت الله دكتر بهشتي به انتقادات و اتهامات، روزنامه كيهان، شماره 27، 1930 دي ماه 1358، ص .14
12- پاسخ به همه شايعات درباره آيت الله دكتر بهشتي؛ از سياست بازي متنفرم، رمز عبور 1، ويژه نامه سياسي روزنامه ايران، خرداد 1389، ص 105
13- بررسي مستندي از مواضع گروه ها در قبال انقلاب اسلامي، انتشارات شركت سهامي چاپخانه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، تهران، بهمن60، صص53،54، به نقل از احمدرضا شاه علي، پيشين، ص.128
پاورقي

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14