(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


چهارشنبه 24 اسفند 1390- شماره 20168

عيدي نامناسب مديران سينما به مردم
فرصت سوزي نوروزي سينما
تشرف فرزند اوليور استون به دين اسلام از نگاهي ديگر
مثل عبور شهابي در دل تاريك شب
نگاهي به سي امين جشنواره فيلم فجر-3
نگاه واژگونه به خانواده
پيروزي در نبرد رسانه اي
نگاهي به فيلم «ارتباط خانوادگي» اثر نادر مقدس
وقتي كه ارتباط گسسته است!
در نشست تخصصي هنرمندان تئاتر مقاومت عنوان شد:
تئاتر دفاع مقدس نبايد از منابع غربي استفاده كند
دوبله «مختارنامه» به كردي
زندگي «شهيد شوشتري» در يك سريال
«روزهاي زندگي» اكران دوم بهار روي پرده مي رود
فيلم شهيد غني پور توليد مي شود
توليد يك سريال درباره سبك زندگي
آخرين تكنولوژي روز جهان در اختيار «هيسپان تي وي»



عيدي نامناسب مديران سينما به مردم
فرصت سوزي نوروزي سينما

آرش فهيم
نوروز، يكي از مهمترين و استراتژيك ترين موسم هاي اكران فيلم در سينماي ايران است. همزمان شدن با تعطيلات طولاني مدت عيد و امكان جذب مخاطب بيشتر، عاملي است كه به اين مقطع، جايگاهي ويژه بخشيده است. به همين دليل هم اغلب صاحبان فيلم ها ترجيح مي دهند كه فيلمشان، در اين موقع به نمايش درآيد.
نحوه انتخاب و چينش فيلم ها براي اكران نوروزي، مي تواند اين موقعيت را هم به يك فرصت براي فرهنگ كشورمان تبديل كند و هم به يك تهديد و تخريب!
خطري كه همواره اكران نوروزي را تهديد مي كند و مي تواند آن را بسوزاند، غلبه رويكرد اقتصاد محور بر نگاه فرهنگ محور است. اگر اين اتفاق بيافتد، فرصت اكران نوروزي عملا از بين مي رود. بهترين گزينش براي نوروز، اكران آثار ويژه و خاص است. آثاري كه لازم است علاوه بر تماشاگران ثابت و هميشگي سينما كه در تمام طول سال مشتري دائم فيلم ها هستند، مردم عادي هم كه فقط در اوقات فراغت، مثل تعطيلات نوروز به سينما مي روند، آن ها را ببينند. با اين نگاه، بهترين انتخاب، آثاري را شامل مي شود كه جزء برترين هاي سال سينماي ايران محسوب مي شوند يا مضمون مهمي دارند. انتخاب بد هم اين است كه آثاري انتخاب شوند كه مضر به حال فرهنگ وجامعه هستند.
برخلاف اكران نوروزي سال گذشته كه هوشمندانه اتخاذ شد و نتيجه آن گرم شدن فضاي سينماي كشور و رونق اقتصادي اين عرصه بود، امسال بدترين انتخاب ممكن صورت گرفته است . نه منطق فرهنگي در اين انتخاب ديده مي شود و نه هدفگذاري اقتصادي. بجز فيلم
«قلاده هاي طلا»كه نوعي پاسخگويي به فضاي سياسي اين روزهاي جامعه ماست و نمايش آن در نوروز يك تصميم مثبت به حساب مي آيد، ساير فيلم هاي قرار گرفته در ليست اكران نوروزي بايد وضعيتي معكوس پيدا مي كردند؛ يعني بهترين حالت درباره شان اين بود كه در موقعيت هايي كه به فصل سوخته و مرده اكران معروف هستند، به نمايش در مي آمدند تا حداقل مخاطب ممكن به تماشاي آن ها بروند.
اصلا مشخص نيست كه چرا از ميان اين همه فيلمي كه هم قابليت جذب مخاطب را دارند و هم اينكه همراستاي ارزش هاي فرهنگي كشورمان هستند، ضدارزشي ترين آثار انتخاب شده اند و بهترين ها از چرخه اين فرصت محروم شده اند؟ فيلم هايي مثل «روزهاي زندگي»، «ملكه» و ... كه اتفاقا بخاطر موفقيت هايشان در جشنواره فيلم فجر، داراي زمينه تبليغاتي خوبي هم هستند و بالا رفتن ميزان تماشاگران اين فيلم ها مي توانست براي سينماي دفاع مقدس هم تبديل به يك افتخار شود.
اما در يك اقدام مديريتي عجيب و سئوال برانگيز، دقيقا فيلم هايي حائز چنين فرصتي شده اند كه فروش بالاي آن ها نوعي شكست براي اعتبار سينماي ايران محسوب خواهد شد. ازجمله فيلمي كه يكي از غيراخلاقي ترين هاي سينماي پس از انقلاب محسوب مي شود و بطور مشخص مي توان آن را از نادرترين آثار جنسي سينماي ايران در اين 33 سال دانست. بدون شك اگر اين فيلم در دوره دوم خرداد اكران مي شد، مديران كنوني سينما در مقابل آن شمشير را -بحق- از رو مي بستند. اما بنظر مي رسد، ظاهر سياسي اين فيلم مستهجن، مسئولان سينمايي ما را فريب داده است و ناباورانه بهترين فرصت اكران را به آن اعطا كرده اند. ديگر فيلم انتخاب شده براي عيدي سينما به مردم، يك كمدي بي مغز و توهين آميز است كه شاخص ها و آرمان هاي انقلابي را هدف هجو و تمسخر قرار داده است. از ديگر آثار اكران نوروزي هم فيلمي سياه است كه مدتي هم توقيف بوده!
اميدواريم ضرب المثل «سالي كه نكوست، از بهارش پيداست» درباره سال پيش روي سينماي كشورمان صادق نباشد، وگرنه چشم انداز چندان روشني را نمي توان براي آن متصور بود.

 



تشرف فرزند اوليور استون به دين اسلام از نگاهي ديگر
مثل عبور شهابي در دل تاريك شب

محمد قمي
خبر اسلام آوردن شاون علي استون فرزند اوليور استون، كارگردان نامدار و پرآوازه جهان سينما و ورود وي به مذهب تشيع در دفتر آيت الله ناصري در شهر اصفهان طي روزهاي گذشته چشم جهانيان را به سوي خود معطوف داشته است.
اين اتفاق را مي توان از دو منظر نگريست و از دو جنبه مورد تحليل و بررسي قرارداد و بدان پرداخت؛ از يك سو چنين رويدادي آن هم در چنين برهه اي از زمان براي مسلمانان و مؤمنان اين دين مبين نشان خجسته و نويدبخش تلالوي جرقه هاي ايماني و رويكردهاي ديانت آميز در سراسر جهان است كه مي تواند روحيه معنوي را قوت بخشد و ايمان مكتبي را بارور سازد، به ويژه آنكه چنين رويداد مهمي در عرصه سينما و آن هم براي يكي از برجسته ترين هاي اين ميدان اتفاق مي افتد؛ كسي كه شايد كوچك ترين انتخاب ها، حركات و سكنات وي زيرذره بين رسانه ها و عموم مخاطبان جهاني اش قرار داشته باشد كه دارد.
اما از سوي ديگر اين واقعه براي دشمنان دين اسلام و مخالفان و معاندان مكتب ايماني دين مبين اسلام و به ويژه براي آنان كه تشيع و مذهب بر حق جعفري را خاري در چشم خود مي دانند و مي بينند، اتفاقي وخيم و هولناك است كه خواب آنها را پريشان كرده و مي كند.
و مهمتر اينكه چنين واقعه اي درست در زماني رخ مي دهد كه ايران اسلامي به عنوان ام القراي جهان اسلام و پرچمدار مبارزه با استكبار جهاني و رهبري بيداري اسلامي در خاورميانه و شمال آفريقا، در معرض بزرگترين، دهشتناك ترين، جدي ترين و همه جانبه ترين تحريم ها و مشكلات و مصائبي است كه به سبب پايداري بر مواضع اصولي اش، از جانب عمال استكبار جهاني و بويژه آمريكا و صهيونيست جهان خوار و كشورهاي استعمارگر اروپايي متحمل مي شود.
وقتي مجموعه اين وقايع را با درنظر گرفتن شرايط حاكم بر جهان و نيز واقعيتي كه هر دو جبهه حق و باطل و اسلام و كفر در آن قراردارند را مدنظر قرار مي دهيم و از چنين منظري به اتفاقي چنين يعني تشرف يك چهره نامدار سينمايي به دين مبين اسلام مي نگريم، اين نكته را به ذهنمان تداعي مي كند و اين مسئله را برايمان يادآور مي شود كه گرچه دين اسلام و حكومت الهي و جبهه حق هميشه و در تمام دوران ها شاهد ريزش ها، فقدان ها، مصائب و از دست دادن برخي نيروها و داشته هايش بوده است، اما به همان ميزان و بلكه بيشتر از آن، شاهد رويش ها و برانگيختگي هاي خيره كننده و اميدبخشي هم بوده كه در افق ارزش هاي ناب و اصيل ديني و ايماني پرورش دهنده جوانه هاي اميد و ايمان و پيشرفت بوده است.
مرور و مطالعه تاريخ اسلام و بررسي وقايع اين دين مبين از صدر اسلام تاكنون نيز مويد همين مدعا است و گوياي اين نكته كه هميشه در دل تاريكي ها و در راه سنگلاخ مصائب و در سخت ترين برهه ها، خداوند نشانه هايي از اميد و صلاح و رويش و ايمان را براي هر چه بارورتر كردن ايمان مؤمنان بر آنها نازل كرده است تا راه را گم نكنند و در مقابل مصائب و مشكلات سر تسليم فرود نياورند و ترديدي وجود ندارد كه اوج گرفتن اسلام و نفوذ و رسوخ آن در قلب هاليوود و در دل آمريكا كه فرزند اوليور استون، سينماگر نام آشنا آن هم اكنون پرچمدار آن است، نيز از جمله همين نشانه ها است؛ نشانه هاي روشني كه بار ديگر حقانيت و جايگاه رفيع ايمان ديني و مذهب بر حق شيعه جعفري را براي هر دو جبهه حق و باطل نمايان و نمايان تر كرد.

 



نگاهي به سي امين جشنواره فيلم فجر-3
نگاه واژگونه به خانواده

سعيد مستغاثي
مقوله خانواده از مهمترين چالش هاي مدرنيسم و تجددگرايي است. آنچه كه در فرهنگ و ارزش هاي اسلامي و ايراني، از اهميت خاصي برخوردار بوده و حفظ كيان آن در باورها و اعتقادات ما، بسيار مورد تأكيد قرارگرفته است، اما سينماي ما در سي امين جشنواره فيلم فجر تا چه اندازه به اين مهم نظر داشت و تا چه حد، عقايد و انديشه هاي اسلامي ايراني را در اين راستا به نمايش گذارد؟
در فيلم «ميگرن» ساخته مانلي شجاعي فرد كه در سه اپيزود (يا بهتر بگوييم سه فضاي جداگانه روايت مي شود)، شاهد بحران اجتماعي و خانوادگي و به انحاء مختلف هستيم. خانواده اول كه يك خانواده سنتي است با مشكلات اقتصادي و اجتماعي فراواني دست به گريبان بوده، زني بدون شوهر همراه پسر بيكار و سر به هوايش و مادري غرغرو ازطريق سبزي خردكردن، گذران زندگي مي كند. تكرار نماهايي كه وي را در شكل و شمايلي خسته و كوفته در حال خريد و كشيدن بار سنگين از پلكان طولاني خانه نشان مي دهد، حكايت زندگي رنج بار و محنت آور آنهاست. خانواده دوم كه نيمه سنتي/ نيمه متجدد به نظر مي آيد، پس از سال ها به خانه خودشان نقل مكان كرده اند و تماشاگر در همان ابتدا با رويت فضايي مملو از كارتون و اسباب و اثاثيه انباشته شده و به هم ريخته، پي به درون اين خانواده مي برد. خانواده اي كه مردش بي اعتنا به زن و فرزند در صدد مهاجرت به خارج كشور بوده و زن كه خانه دار است، مظلوم و بي دست و پا ناگزير از قبول شرايط تحميلي مي ماند.
و بالاخره خانواده سوم كاملا متجدد به نظر مي رسد و شامل زني تنهاست كه با دختر كوچكش زندگي مي كند و از طريق ترجمه، روزگار مي گذراند. دختري كه كمتر مادر را ملاقات كرده و ظاهراً خودش از پس كارها برمي آيد. زن با صاحبخانه، مشكل داشته و سخت در پي يافتن مكان تازه اي براي زندگي است كه همين وي را با معضلات عديده اي مواجه كرده است. به نظر مي آيد فيلمساز اساس نگاهش به جامعه و خانواده را ازطريق همين زن تنها (همراه با نوعي گرايشات فمينيستي) و رابطه منفصلش با فرزند بيان كرده كه اقتضاي زندگي مدرن بوده و البته موفق تر از دو نمونه ديگر يعني زندگي سنتي اول و نيمه سنتي/ نيمه مدرن دوم نشان داده مي شود. زن خانواده دوم كه به وظيفه مادري و خانه داري اش عمل مي كند، از ديدگاه فيلمساز، زني عقب افتاده و دست و پا بسته تحت سلطه مردش است كه قدرت هيچگونه اعتراض و عمل مستقل نداشته و آنقدر زندگي واپس گرايي دارد كه حتي با كامپيوتر نيز نمي تواند كار كند (و جهت اين كار و حتي فرستادن يك ايميل ساده براي شوهرش، از كمك همان زن متجدد بايد استفاده نمايد!) زن ظاهرا متجدد خانواده سوم معقول تر از ساير شخصيت هاي فيلم به نظر مي رسد. از نگاه همين فرد است كه با اجتماعي به شدت عصبي و درهم ريخته و آشفته مواجه مي شويم. نوعي شلوغي و آشفتگي كه وي را دچار وازدگي نموده تا مجدد به خانه اش بازگشته و خود را در محيط بسته و بي روزن آن حبس كند. نكته قابل ذكر اينكه اين زن حتي در تاكسي هم با راننده اي مواجه است كه سر و شكل نافرم و دگرگوني دارد. يعني فيلمساز سعي دارد با انتخاب بازيگر خاص براي اين نقش، بحران جامعه را حتي در شكل و قواره مردم نيز به نمايش بگذارد!
در فيلم «پذيرايي ساده» به كارگرداني ماني حقيقي - نوه ابراهيم گلستان - داستان بخشش مالي يك زن و مرد به اهالي پراكنده كوهستان هاي كردستان روايت مي شود كه اغلب افرادي به شدت محتاج بوده و حاضرند همه حيثيت و ريشه ها و خانواده و تمامي ارزش هاي زندگي شان را در زير دنياپرستي و طمع و حرص، له نمايند. يك مامور انتظامي در قبال گرفتن كيسه اي پول از عمل به وظيفه قانوني اش خودداري كرده و كارگري براي حفظ كيسه اي ديگر، تا پاي جان دروغ مي گويد. يك كمك راننده كاميون براي بدست آوردن همان كيسه پول، خويشاوندي خود را حتي با برادرش انكار مي كند و بالاخره مردي فقير براي همين پول ها، جسد نوزادش را هم مي فروشد! تنها يك پيرمرد از گرفتن كيسه پول خودداري مي كند كه در زير سرپناهي نايلوني و مندرس منتظر كمك كميته امداد است ولي خبري نمي شود!
در فيلم «زندگي خصوصي» حسين فرح بخش، همچنان بحران عشق و عاطفه و خيانت در خانواده جريان دارد و اين بار در يك خانواده مذهبي و متشرع نمايان مي شود. مرد خانواده كه يك فرد سياسي مذهبي است و به شدت به مباني ديني پايبند نشان مي دهد، به راحتي با زني ديگر رابطه برقرار كرده و وي را به ازدواج موقت خود درمي آورد به بهانه اينكه در خانواده خود عشق و علاقه اي از سوي همسرش مشاهده نمي كند. فيلمساز با تقليد از فيلم هايي مانند «اكبر ديلماج» (به دليل علاقه مفرطش به فيلمفارسي) و «بي وفا» (به دليل علاقه فيلمنامه نويس!) و به بهانه زير علامت سؤال بردن گروه و افرادي خاص، بحران درون خانواده را به كليت انقلاب و نظام اسلامي بسط مي دهد و در صحنه اي از زبان يكي از سرداران منزوي دفاع مقدس به نام حاج داوود، بحران عميقي را در جامعه القاء مي كند كه نتيجه عملكرد سران نظام تلقي مي شود!
فرد متشرع به همسر قانوني و همچنين زن صيغه اي خود ظلم و ستم فراوان روا كرده تا آن حد كه وي را به قتل رسانده و به آتش مي كشد و برخلاف ظاهر فيلم هاي ديگر، از سوي قانون هم هيچ گونه تهديد و يا مورد تعقيب قرار نمي گيرد. اين نوع پايان تلخ كه در واقع در سينماي پس از انقلاب بي سابقه است، بيش و پيش از هر تئوري و فرضيه، نشانگر جامعه اي به شدت بي قانون، تبعيض گرا و ناامن است كه گريزي از آن وجود ندارد. اين در حالي است كه فيلمساز نشان نمي دهد در پروسه تهديد و تطميع و بالاخره قتل و سوزاندن زني بي پناه در اين جامعه، نقش آن سردار نيروي انتظامي كه در صحنه اي زبان به نصيحت فرد رانت خوار گشوده چيست؟!
در فيلم «من همسرش هستم» (اولين فيلم سينمايي مصطفي شايسته) باز هم شاهد چند بحران خانوادگي هستيم كه ظاهرا در ميان خانواده اي معتقد و مذهبي اتفاق مي افتد. آدم اصلي كه پزشك است، دچار نوعي بدبيني مفرط نسبت به همسر خود گرديده، ضمن اينكه همسرش نيز در يك حادثه اتفاقي با عشق قديمي خود مواجه شده و شك و ظن مرد چند برابر مي شود، اگرچه خود مرد نيز با منشي مطبش روابط غيرمعمول دارد. در عين حال، دوست نزديك همسر مرد نيز يك زن مطلقه بوده و دچار بحران هاي روحي خاص خود است و حالا همين فرد مي خواهد به دوستش كمك كند. ضمن اينكه زن در يك سير ساديستيك، سعي دارد تا با طرح ريزي يك سري صحنه ها، شك و ظن مرد را نسبت به خود بيشتر كرده تا جايي كه كار به زدوخورد و درگيري هاي فيزيكي نيز مي كشد. در فيلم «برف روي كاج» كه در واقع تبديل يك ايده كليشه اي نيم خطي به يك فيلم سينمايي است، باز هم بحران روابط زن و شوهر را در يك خانواده متوسط شهري شاهديم. پزشكي با يكي از شاگردان همسرش كه معلم خانگي پيانوست، روابط غيراخلاقي برقرار كرده و زن هم براي انتقام از شوهر، با جواني در همسايگي خود، همين گونه روابط را بوجود آورده و آن را به رخ شوهر مي كشد.
وجود بحران در خانواده هاي فيلم هاي جشنواره سي ام فجر، از سوءظن شروع شده و برخي در سطح همين سوءظن باقي مانده و بعضي ديگر نيز به بحران هاي جدي مانند خيانت و طلاق و انتقام مي انجامد. مسئله سوءظن از فيلمي همچون «تلفن همراه رئيس جمهور» وجود دارد تا «يك سطر واقعيت» و «پنجشنبه آخر ماه» و «ميگرن» و «گيرنده» و «خرس» و «پذيرايي ساده» و «زندگي خصوصي» و «بوسيدن روي ماه» و «يه عاشقانه ساده» و «يكي مي خواد باهات حرف بزنه» و «چك» و «پل چوبي» و «من همسرش هستم» و «برف روي كاج ها» و «خوابم مياد» و «آزمايشگاه» و «نارنجي پوش» و «در انتظار معجزه» و «بي خود و بي جهت» و «بغض» و «تهران 1500» و «پله آخر» و...
راستي خانواده هاي ايراني چقدر دچار اين گونه سوءظن هاي بعضا بيمارگونه هستند؟ آيا اين بيماري جامعه شبه روشنفكري و مرفه بي درد، توسط نمايندگان قشر مذكور در توليدات سينماي ايران به كليت جامعه ايران بسط داده نشده و همه مردم به چنين بيماري متهم نشده اند؟!
ادامه دارد

 



پيروزي در نبرد رسانه اي

محمد مهدي ميري
بيش از دو سال است كه در عرصه سايبري و رسانه اي با ترفندهاي مختلف و شيطنت هاي كثير، دشمنان درصدد بودند كه حضور مردم در صحنه كاسته شود و در نتيجه جمهوريت نظام زير سوال رود و نهايتا بسترهاي لازم براي برخي اقدامات خرابكارانه و حتي براندازانه مهيا گردد. بطوري كه رهبر معظم انقلاب هم از ماه ها قبل نسبت به امنيتي شدن انتخابات هشدار داده بودند و قطعا يكي از مسائلي كه موجب امنيتي شدن و يا التهاب در فضاي سياسي كشور مي شد همين مشاركت كم مردمي بوده است.اين نكته را هم اضافه كنيم كه رهبري عزيز تذكر داده بودند كه رمز حفظ امنيت و ثبات كشور راي هاي مردم است. حال از مدتي قبل از 22 بهمن كه پيش درآمدي بود بر 12 اسفند تبليغات عليه نظام شروع شد و حتي غرب از همه ابزارهاي خود براي مايوس كردن و نااميد نمودن مردم از حضور در صحنه بهره برداري كرد تا مردم نه در 22 بهمن به خيابان ها بيايند و نه در 12 اسفند پاي صندوق هاي راي. حتي برخي تحليل ها حاكي از آن بود كه علت تعجيل و شتاب اتحاديه اروپا و آمريكايي ها در تحريم هاي نفتي و بانكي و... عليه نظام ، تحقق همين هدف بود، يعني مشاركت پايين مردمي. چراكه غرب بر اين باور بود كه با افزايش فشار اقتصادي بر دولت ايران اين فشار نهايتا به بدنه هاي مردمي وارد مي شود و در نتيجه مشاركت مردم در انتخابات باز هم پايين خواهد آمد و نارضايتي ها و اعتراضات ميداني و خياباني تسهيل خواهد شد. اما رسانه ملي از آغاز دهه فجر كليد رقم خوردن حماسه ي هاي بزرگ و تاريخي 22 بهمن و 12 اسفند را زد و بويژه كه در روز 22 بهمن از آن شور و هيجان مردمي براي افزايش مشاركت مردم استفاده حداكثري نمود. به عنوان مثال در بسياري از مصاحبه هاي آن روز از زبان مردم شنيده شد كه حماسه اصلي و تير خلاص ملت ايران در روز 12 اسفند و همزمان با انتخابات مجلس رخ خواهد داد.
اين اقدام رسانه ملي بسيار مهم و قابل تحليل بود، چرا كه يكي از رموز افزايش مشاركت و افزايش علاقه و انگيزه مردم براي حضور پاي صندوق هاي راي اصل «تهييج» و «تحريك» اجتماعي است. كاري كه رسانه ملي از آغاز دهه فجر به خوبي آن را انجام داد و در حركتي گام به گام عملا رسانه هاي بيگانه را بايكوت و ناك اوت كرد! براي درك بهتر اين موضوع لازم است به نكات ديگري هم اشاره شود.
به عنوان مثال يكي از راه هاي تهييج مردم استفاده از سرودهاي حماسي است. . يعني تهيه و يا بازپخش سرودهاي حماسي خوب و پرمغز. ارائه دستاوردهاي سي و سه ساله انقلاب برگ ديگري از سوي رسانه ملي بود كه مردم را تشويق به مشاركت مي كرد. البته اقدامات و ابتكارات ديگري هم بود كه از جمله آن
مي توان به يك نمونه جالب اشاره كرد. در برخي از برنامه هاي رسانه ملي روي اين موضوع مانور زيادي داده شد كه بيشترين آمار مشاركت در انتخابات مجلس دوره هاي قبل مربوط به كدام استان ها بوده است. از همين موضوع يك برنامه و يك محور تبليغاتي و البته تهييج و تحريك ساخته شد. مثلا اين نكته مكررا مطرح شد كه اين بار نوبت كدام استان است كه بيشترين مشاركت را به خود اختصاص دهد؟! و يا اينكه به سراغ مردم استان هاي مختلف مي رفت و در قالب مصاحبه اين سوال را مطرح مي نمود كه دوره گذشته بيشترين ميزان مشاركت مردم مربوط بوده است به فلان استان، آيا شما مي توانيد ركورد را بشكنيد و يا سبقت بگيريد؟! همين رويكرد رسانه اي و تبليغاتي با بهره گيري از اين قبيل ابتكار عمل ها به خوبي موجب افزايش تحريك و تهييج مردم مي شد. از سوي ديگر يكي ديگر از راه هاي ترغيب مردم رجوع به سخنان تاريخي امام راحل و نيز بيانات رهبر معظم انقلاب بود. به ويژه كه با مانور كافي و استفاده از كليد واژه ها و جملات طلايي اين بزرگواران تا حدود زيادي در راستاي اين اهداف موفق هم شدند. به عنوان مثال وصيت امام راحل براي مشاركت مردم در انتخابات ها كه بسيار پخش شد و نيز بيانات اخير حضرت آقا كه ملت ايران در روز 12 اسفند سيلي سختي به صورت استكبار خواهند زد، همگي موجب افزايش اين تهييج و تحريك گرديد.

 



نگاهي به فيلم «ارتباط خانوادگي» اثر نادر مقدس
وقتي كه ارتباط گسسته است!

محمد زاده
پدر و مادر سال خورده اي براي ديدن فرزندانشان به تهران مي آيند اما با اتفاقات ناخوشايندي مواجه مي شوند. فرزندان آنها كه در زندگي روزمره خود به طرز فجيعي دست و پا مي زنند اصلا برخورد اصولي و مودبانه اي با والدينشان ندارند...
اينكه كسي بخواهد فيلمي بسازد براساس و با اقتباس از فيلم ارزشمند داستان توكيو برساخته ماندگار و كم نظير ازو، اصلا كار بدي نيست و بلكه بايد تشويق و ترغيب و تهييج و تحريكش هم كرد! اما نه اين جور اقتباس باسمه اي و نابودكننده و غيرحرفه اي كه مشتي محكم و توهيني مهيب باشد به ساحت آن شاهكار منحصر به فرد سينمايي.
ازو در آن فيلم همه چيز را به تناسب با هم در كنار يكديگر مي نشاند و داستان و درام را با متريال متوازني از ميزانسن و بازي و فضا و كارگرداني در هم مچ مي كند تا درنهايت يك كل منسجم و يكپارچه و واحد پديد آيد.
اما در فيلم «ارتباط خانوادگي» هيچكدام از اينها نيست و تنها و تنها يك داستان وجود دارد كه آن هم درواقع وجود ندارد بلكه آنچه مهم و مدنظر كارگردان است موضوع و مضمون است و نه حتي داستان، چرا كه هيچ برد و اتمسفري براساس داستان شكل نمي گيرد و به فيلم تبديل نمي شود.
آنچه در اينجا وجود دارد صرفا يك بازي كودكانه و سنبل شده است. آن هم بر اساس داستان و ايده دراماتيكي كه از يك اثر برجسته خارجي برداشت شده است و البته بدون لحاظ كردن جوانب متنوع و متعدد كار، صرفا در محدوده همان داستان لخت و بي مولفه باقي مانده و به عبارت ديگر يكي از بهترين ايده ها و سوژه هاي داستاني ازو، به دليل بي دانشي و عدم خبرگي در سينماورزي، توسط سازندگان فيلم «ارتباط خانوادگي» از دست رفته است.
در فيلم «داستان توكيو» همه چيز با تناسب و توازن بر مدار ايده و درام شكل مي گيرد و هيچ حالت سرطاني و رشد معيوبي ميان عناصر كار پديد نمي آيد و مولفه ها و شاخصه هاي بصري فيلم، در امتداد و همپوشاني جالب توجهي، به پيش مي روند. اما در اين فيلم به هيچكدام از عناصر سينمايي توجه و دقت لازم مبذول داشته نشده و صرفا ايده داستاني برداشت شده و در سطحي نازل مورد پرداختي ابتدايي و بي ظرافت قرار گرفته.
از اصل عنصر ارتباط گرفته تا فضاسازي و موقعيت يابي و از ميزانسن هاي سينمايي گرفته تا بازي و بازيگري؛ همگي در سطح اتفاق مي افتد و در سطح به پايان مي رسد بي آنكه بتواند مخاطب را درگير خود كند يا او را در اتمسفري كه ساخته نشده قرار دهد.
اي كاش سازندگان فيلم «ارتباط خانوادگي» مي دانستند و توجه داشتند كه صرف برداشت از يك فيلم موفق خارجي، تضمين كننده موفقيت فيلم دوم نيست و خيلي از نكات و جوانب امر بايد لحاظ شود و خيلي از تلاش ها و دقت ها بايد مبذول گردد تا يك فيلم بتواند به درجه اي از ارزش و گيرايي و جذابيت برسد تا مخاطب آن را در درون خود بپذيرد و با آن ارتباط برقرار كند.
هزار نكته باريك تر زمو اينجاست...!

 



در نشست تخصصي هنرمندان تئاتر مقاومت عنوان شد:
تئاتر دفاع مقدس نبايد از منابع غربي استفاده كند

نشست تخصصي هنرمندان تئاتر مقاومت به همت انجمن تئاتر انقلاب و دفاع مقدس و با حضور دكتر مجيد شاه حسيني استاد دانشگاه، پژوهشگرومديرعامل اسبق بنياد فارابي به عنوان ميهمان ويژه وجمعي از نمايشنامه نويسان،بازيگران و پيشكسوتان تئاتر مقاومت در شهرك سينمايي انقلاب و دفاع مقدس برگزار شد.
در بخش نخست اين نشست يك روزه ، دكتر شاه حسيني با مقايسه تطبيقي بين منابعي كه به عنوان مباني و اصول نگارش متون نمايشي از سوي غرب معرفي شده اند به عنوان منابع غير رحماني و« قران« به مثابه منبعي باامواج روحاني و قدسي براي توليد متون نمايشي،به شرح و تبيين مباني نظري هنر ازديدگاه دين و نقد كتاب 36 وضعيت نمايشي اثر« ژرژ پولتي»
پرداخت .
وي با بيان اينكه هنرمندان تئاتر دفاع مقدس كه از يك سو عنوان هنرمند تئاتر و از سوي ديگر عنوان دفاع مقدس را يدك
مي كشند نمي توانند از منابعي كه غرب با مختصات فرهنگي خودش تعريف كرده براي انتقال مفاهيم ارزشي و ديني همچون دفاع مقدس بهره ببرند ،براستفاده هرچه بيشتر نويسندگان و هنرمندان جوان از منابع ديني و ارزشي صحيح به عنوان منابع متصل به امواج رحماني تاكيد كرد.
دربخش دوم اين نشست يك روزه كه با حضور حفيظ الله رفيعي مديرعامل انجمن تئاتر انقلاب و دفاع مقدس وحجه الاسلام والمسلمين افسر بيگي مسئول حوزه نمايندگي ولي فقيه در بنياد فرهنگي روايت و مدعوين حاضر برگزار شد،مشكلات و موانع،راهكارها و نحوه تعاملات دوسويه هنرمندان و انجمن تئاتر انقلاب و دفاع مقدس به عنوان تنها متولي تخصصي تئاتر مقاومت در كشور بررسي شد و هنرمندان با بيان مشكلات و ديدگاه هاي خود برلزوم حمايت بيشتر متوليان امرفرهنگ و هنردفاع مقدس ازهنرمندان و جوانان فعال اين عرصه تاكيد كردند .
درادامه مديرعامل انجمن تئاتر انقلاب و دفاع مقدس با تشريح عملكرد انجمن تئاتر در سال 90ارزيابي خود راازنحوه اجراي برنامه هاي انجمن در سال جاري مثبت ارزيابي كرد و با بيان اينكه هنوز تا نقطه ايده آل فاصله داريم،برسعي و تلاش بيشتر هنرمندان و كادر انجمن براي نيل به اهداف متعالي تر تاكيد كردند .

 



دوبله «مختارنامه» به كردي

شبكه سحر، دوبله كردي سريال ايراني «مختارنامه» را آغاز كرد.
مدير دوبلاژ كردي سريال «مختارنامه» گفت: برجسته ترين هنرمندان كرد از تهران و كردستان (شهرهاي سنندج و سقز) كه فارغ التحصيلان رشته هاي تئاتر و سينما هستند، براي دوبله كردي اين سريال با شبكه جهاني سحر همكاري دارند. محمد فريدوني اضافه كرد: ترجمه سريال مختارنامه سه ماه طول كشيد و بعد از ترجمه به زبان كردي توسط محمدصالح سوزني و ويراستاري متون ظرف مدت 25 روز، انتخاب دوبلورهاي مناسب براي صداپيشگي نقش هاي سريال صورت گرفت.

 



زندگي «شهيد شوشتري» در يك سريال

ساخت زندگي «شهيد شوشتري» هم اكنون در مرحله تحقيق و نگارش است و پس از نهايي شدن فيلم نامه، سريال تلويزيوني و فيلم سينمايي آن ساخته مي شود.
جواد اردكاني، كارگردان سينما و تلويزيون در گفت وگو با باشگاه خبرنگاران به ساخت يك سريال و يك فيلم سينمايي از زندگي شهيد شوشتري اشاره كرد و گفت: تصميم داريم يك سريال و فيلم سينمايي از زندگي شهيد شوشتري داشته باشيم كه سريال آن براي شبكه يك توليد مي شود.اردكاني همچنين درخصوص اكران فيلم سينمايي اش «شور شيرين» اظهار داشت: با شركت هاي پخش وارد مذاكراتي شده ايم و تصميم داريم در سه ماه اول سال 91 اين فيلم اكران شود.

 



«روزهاي زندگي» اكران دوم بهار روي پرده مي رود

فيلم سينمايي «روزهاي زندگي» ساخته پرويز شيخ طادي در اكران دوم بهار 91 اكران عمومي مي شود.
به گزارش مهر، اين فيلم نسبت به نسخه جشنواره فجر بايد در لابراتوار تصحيح رنگ شود و تغييراتي براي اكران عمومي در آن ايجاد نمي شود. پخش «روزهاي زندگي» برعهده فدك فيلم است و با برنامه ريزي هاي انجام شده در اكران دوم نوروز 91 اكران عمومي مي شود.اين فيلم بيشترين جوايز را در سي امين جشنواره فيلم فجر از آن خود كرد.




 



فيلم شهيد غني پور توليد مي شود

محمد ناصري دبير يازدهمين جشنواره ادبي شهيد حبيب غني پور كه اوايل اسفند امسال در حوزه ادبيات برگزارشد، در پيامي از سازمان توسعه سينمايي سوره به واسطه توليد اثري درباره شهيد غني پور تجليل كرد.مستند «حبيب يعني دوست خدا» درباره شهيد حبيب غني پور به كارگرداني محمدرضا رحماني در سازمان توسعه سينمايي سوره در دست توليد است. بخش هايي از اين فيلم مستند در آيين اختتاميه جشنواره شهيد غني پور روي پرده رفت.

 



توليد يك سريال درباره سبك زندگي

يك سريال با موضوع سبك زندگي در سيما توليد مي شود.
تهيه كننده سريال نمايشي «سبك زندگي» گفت: اين سريال قصد دارد تا با خوانش جديدي از سبك هاي مرسوم در زندگي مردم ميزان اثربخشي مثبت و يا منفي آن را در قالب راديو محلي در زندگي مردم بازبيني كند.
عليرضا دانايي افزود: تحقيق اين مجموعه به مرحله پاياني رسيده و تعدادي از موضوعات موردنظر را به نويسنده سفارش داده ايم.
گفتني است اين برنامه در 52 قسمت 30 دقيقه اي در گروه اجتماعي شبكه يك توليد و پخش مي شود.

 



آخرين تكنولوژي روز جهان در اختيار «هيسپان تي وي»

پخش برنامه هاي شبكه تلويزيوني «هيسپان تي وي» معاونت برون مرزي صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران با قابليت HD از ديروز سه شنبه رسما آغاز شد. به گزارش سرويس فرهنگ و هنر برنا، اين شبكه تلويزيوني از آخرين قابليت تكنولوژي روز دنيا از جمله اتوماسيون كامل چرخه توليد و پخش، توليد تصاوير و استوديوي مجهز به كيفيت HD بهره مي برد. پخش ماهواره اي اين شبكه بر روي ماهواره اينتلست، هاتبردNSS806 و هيسپاست (اروپا و آمريكا) انجام مي گيرد كه مخاطبان در اروپا مي توانند از طريق ماهواره هيسپاست برنامه هاي اين شبكه را با قابليت HD دريافت كنند.

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14