(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


چهارشنبه 16 فروردین 1391- شماره 20174

انتحار جاه طلبانه بني صدر

E-mail:shayanfar@kayhannews.ir




انتحار جاه طلبانه بني صدر

مرتضي صفار هرندي - فصل چهارم
فرماندهان سپاه اولين كساني بودند كه با صدور بيانيه در مقابل سخنراني تفرقه افكنانه بني صدر در روز 17شهريور موضع گيري كردند. آنچه براي بني صدر شكننده تر بود، همراهي برخي از فرماندهان ارتش مثل سپهبد شهيدعلي صيادشيرازي در اين اعتراض بود. اين همان عاملي بود كه باعث برافروخته شدن كينه بني صدر نسبت به آن شهيد و تنزل دو درجه اي صياد شيرازي توسط بني صدر شد. وي همچنين با اين تصور اعضاي جامعه روحانيت مبارز- كه تنها تشكل روحاني حامي وي در انتخابات رياست جمهوري و بخش عمده مسئولان كميته هاي انقلاب اسلامي تهران را تشكيل مي دادند ، خيال رودررو قرار دادن روحانيت با حزب جمهوري اسلامي را در سر مي پروراند. اما در مدت كوتاهي باطل بودن اين توهم نيز به اثبات رسيد.
به اين ترتيب جاه طلبي بني صدر، او را به سمت يافتن يك جايگزين از نيروهاي پرانگيزه در صحنه مسايل داخلي هدايت كرد. او به رغم گذشته، منافقين را به عنوان يك نيروي شبه نظامي نامحسوس در پشت سر خود قرار داد. البته بني صدر محاسبات ديگري نيز از همان اولين روزهاي رسيدن به جايگاه رياست جمهوري، داشت. خاطره اي از ابراهيم حاج محمدزاده در اين مورد خواندني است:
در قضيه گروگان ها يك بار نزد بني صدر رفتيم. وي اصرار داشت گروگان ها آزاد شوند، چون در آن زمان گروگان ها در دست سپاه بودند. در آن زمان بني صدر مدام مي خواست دل ما را خالي كند...
من به بني صدر گفتم چرا ما وقتي بخواهيم پيش شما بياييم بايد از چند روز قبل وقت بگيريم، ولي مسعود رجوي هر وقت كه دلش خواست به اينجا مي آيد. بني صدر جواب داد: «من به آلماني ها گفتم چرا به ما قطعات يدكي نمي دهيد؟ آن ها پاسخ دادند ما بولتن پزشكي امام را مطالعه كرده ايم و متوجه شده ايم وي تا 6ماه ديگر بيشتر زنده نيست. پس از فوت امام هم روحانيت چند دسته مي شوند و مجاهدين خلق به قدرت مي رسند لذا من بايد هواي منافقين را داشته باشم.» من به وي گفتم: «آقاي بني صدر شما اشتباه مي كنيد. مردم به خاطر اعتقاداتشان و دينشان دست از روحانيت برنمي دارند، به گونه اي كه تا حالا برنداشته اند.» او با همان صداي خاص خودش گفت: «حالا مي بينيم» من هم جواب دادم: «حالا مي بينيم. حاضرين در جلسه همه شروع به خنديدن كردند.»1
در كنار تعيين يكي از هواداران منافقين به نام دكتر مهدي ممكن به عنوان رئيس دفتر بني صدر و نيز انتصاب يك عضو ديگر از اين گروه به نام يزدان حاج حمزه به عنوان مشاور فرهنگي رئيس جمهور، مجموعه تازه تأسيس گارد رياست جمهوري جايگاهي بود كه در آن اعضاي «ميليشيا»ي منافقين به كارگرفته شدند. بروز و ظهور علني اين امر در روز چهارده اسفند1359، يعني زماني بود كه بني صدر درحين سخنراني خود در سالگرد فوت دكتر مصدق، دستور حمله و ضرب و شتم افراد معترض حاضر در اجتماع را صادر كرد. دانشگاه تهران در اين روز شاهد اجتماعي از هواداران گروه هاي چپ و ملي گرا، به خصوص با صحنه گرداني گروهك منافقين بود. در اين اجتماع تعداد قابل توجهي از مردم حامي خط امام مورد ضرب و شتم قرار گرفته و مجروح شدند. مردم در پاي گيرنده هاي تلويزيون، شاهد شعارهاي توهين آميز عليه شهيدبهشتي و متهم ساختن آن شخصيت برجسته انقلاب به قتل مرحوم آيت الله طالقاني، در اين اجتماع بودند. اين ماجرا هيچ جايي را براي دفاع از بني صدر در اردوگاه نيروهاي خط امامي باقي نگذاشت. امام خواستار بررسي وقايع 14 اسفند در هيئتي سه نفره متشكل از نماينده خود (آيت الله مهدوي كني)، نماينده اي از سوي سران سه قوه، بني صدر و نماينده اي از سوي شهيد بهشتي (رئيس ديوان عالي كشور)، شهيد رجايي (نخست وزير) و حجت الاسلام هاشمي رفسنجاني (رئيس مجلس) شدند. بني صدر، آيت الله شهاب الدين اشراقي داماد حضرت امام را به عنوان نماينده خود تعيين كرد و آيت الله محمد يزدي از سوي سران قوه قضائيه و مقننه و نخست وزير معرفي شد. به رغم آنكه به واسطه حمايت هاي قبلي آيت الله اشراقي از بني صدر، در ابتداي امر
سوء تفاهم هايي بين وي و آيت الله يزدي به وجود آمد اما در زمان كوتاهي پس از آغاز بررسي ها و روشن شدن موضوع، آيت الله اشراقي، نيز در زمره مخالفان بني صدر قرار گرفت.2 اين هيئت در نهايت با تأكيد بر متخلف بودن بني صدر در غائله 14اسفند، روزنامه هاي «انقلاب اسلامي» (ارگان بني صدر) و «ميزان» (ارگان نهضت آزادي) را مقصر اعلام كرد. نهضت آزادي همواره وانمود مي كرد كه در مسئله آفريني هاي بني صدر، بي طرفانه برخورد كرده است. اما واقعيت چيز ديگري بود. درست يك هفته قبل از غائله 14اسفند، يعني در هفتم اين ماه، نهضت آزادي تجمعي براي حمايت از بني صدر را در ورزشگاه امجديه (شهيد شيرودي كنوني) تهران برگزار كرد. اين تجمع با شعارها و اظهاراتي برضد حزب جمهوري اسلامي، دولت شهيد رجايي و متهم ساختن ياران امام به انحصارطلبي همراه بود.3 پس از غائله 14اسفند، با آنكه حتي نماينده بني صدر در هيئت بررسي كننده اين غائله بر متخلف بودن وي تأكيد داشت، نهضت آزادي در اطلاعيه اي با عنوان «كي بايد برود؟»، با ادعاي وجود بن بست، به جاي تصحيح عملكرد بني صدر، هم صدا با وي خواستار برگزاري همه پرسي براي انحلال مجلس شد.4 حمايت بازرگان از بني صدر تا آخرين هفته هاي رياست جمهوري وي، يعني زماني كه تخلف هاي بني صدر احراز شده بود، ادامه داشت. روزنامه ميزان، ارگان نهضت آزادي در روز سوم خرداد 1360 از قول مهدي بازرگان چنين نوشت:
رئيس جمهور استعفا بدهد و برود؟ چرا برود؟ ده ميليون و نيم از مردم اين مملكت كه صاحبخانه اصلي هستند، به او رأي داده اند و ايشان آن آراء را امانت و مأموريتي از جانب ملت مي داند. مي گويد قسم خورده ام از قانون اساسي، حاكميت و از حقوق ملت حراست نمايم.5
عملكرد بازرگان در اين مقطع در حدي از پشتيباني از عوامل فتنه و در رأس آن ها بني صدر قرار داشت، كه امام در ششم خرداد ماه با اين شدت لحن، به وي پاسخ دادند:
شما به بن بست رسيديد. اشتباه مي كنيد. مملكت اسلام كه به بن بست نمي رسد... دست برداريد از اين فضولي ها. براي خدا كار كنيد. براي خدا آرامش بگيريد. براي خدا دعوت به آرامش بكنيد.6
نهضت آزادي در آن روزها با جنجال آفريني هاي بني صدر عليه دولت شهيد رجايي در موضوعاتي مثل كلاهبرداري در يك معامله اسلحه- كه از قضا فاعل آن عناصر وابسته به ليبرال ها بودند- همراهي مي كرد. 7 بني صدر و جبهه متحدانش ، همچنان برنامه خود را براي براندازي دولت و مجلس و نهادهايي مثل شوراي نگهبان و... تعقيب مي كردند.
گزارش هايي كه از جلسات طولاني بني صدر با رجوي وجود داشت نشان مي داد، او به توصيه امام درباره مرزبندي با منافقين وقعي ننهاده است. شايد همين روابط باعث تشديد تبليغات بني صدر درباره برگزاري رفراندوم براي انحلال مجلس اول و دولت شهيد رجايي شده بود. ضمن اينكه خبرها از شدت تحرك دوستان بني صدر براي سركوب گرايش مكتبي در ارتش و نيز فاصله بيشتر با ديگر نيروهاي نظامي به خصوص سپاه حكايت داشت.
صبح روز اول خرداد مرحوم حاج سيداحمد خميني- كه تا چند روز قبل مداراجويي در قبال بني صدر را توصيه مي كرد- در تماس با سران جريان خط امام پيشنهاد تأمل انگيزي را مطرح كرد. او از آنان خواست كه نهادهاي انقلاب تبريك پيروزي يك عمليات محدود را كه در روز قبل از آن انجام شده بود، به جاي بني صدر به امام به عنوان فرمانده كل قوا بدهند. 8 اين اقدام از تصميم جديدي از سوي حضرت امام حكايت مي كرد. چنان كه در روز ششم خردادماه امام سخنان شديداللحني را در واكنش به رفتارهاي بني صدر و متحدانش به خصوص نهضت آزادي و در حمايت از دولت شهيد رجايي و مجلس كه اكثريت نمايندگان آن پيرو خط امام بودند، ايراد كردند. پس از اين سخنراني فضاي سياسي كشور در عمل به سمت حذف مزاحمان انقلاب به پيش رفت. در اين ايام برخي از اظهارات بني صدر با مسئولان از يك عمليات قهرآميز نسبت به نظام حكايت داشت. وي كه در موضوع بازگرداندن ارتشي هاي تصفيه شده با مقاومت آقاي ري شهري، دادستان انقلاب ارتش مواجه شده بود، در هواپيما با مشاهده قله دماوند به د كتر حسن غفوري فرد، استاندار وقت خراسان گفته بود:
به ري شهري بگو به همين روشني كه اكنون قله دماوند را مشاهده مي كنيم، مي بينم كه عمامه ات را به گردنت انداخته اند و در خيابان هاي تهران مي گردانند.9
بني صدر مدتي بعد از فرار از كشور فاش ساخت كه در يكي از سركشي هايش از جبهه ها برخي از نظاميان به وي پيشنهاد انجام كودتا را داده بودند و او وقتي از ناكافي بودن استعداد تدارك شده براي كودتا مطلع شده با آن موافقت نكرده است.10
اعلام تعطيل روزنامه هاي انقلاب اسلامي، ميزان و نيز نشريه ارگان جبهه ملي به دليل احراز تخلف آن ها از سوي هيئت سه نفره حكميت پس از 14 اسفند، در روز 17خرداد و سپس عزل بني صدر از فرماندهي كل قوا در روز 21 خرداد، از كنار گذاشته شدن ملاحظات قبلي در تعامل با رفتارهاي براندازانه بني صدر حكايت داشت. مجلس نيز در برابر خودداري بني صدر از امضاي مصوبات مجلس، عدم نياز به اين امضا پس از اتمام يك مهلت زماني محدود را به تصويب رساند. جالب است كه نمايندگان وابسته به نهضت آزادي از طريق آبستراكسيون (غيبت برنامه ريزي شده) سعي داشتند تا از تصويب اين طرح جلوگيري كنند. در حالي كه بني صدر از 21 خردادماه در مخفي گاه خود به صدور پيام هاي تحريك آميز مشغول بود، مطرح شدن طرحي كه زمينه ساز اعمال قصاص اسلامي در محاكم بود، با واكنش توهين آميز جبهه ملي و كانون وكلا نسبت به احكام اسلامي و دعوت مردم به راهپيمايي بر ضد اين حكم اسلامي مواجه شد. اين موضع گيري در واقع شليك تير انتحار به مغز جبهه متحد حاميان بني صدر بود و زمينه تصويب عدم كفايت سياسي وي را از سوي مجلس فراهم تر كرد. اين برهه زماني شاهد ديگري بر حكمت، شكيبايي و تدابير حضرت امام بود. سخنراني حضرت امام در برابر اين توهين، مردم را چنان بر مجموعه مخالفان حكومت ديني شوراند كه ديگر نه آبستراكسيون نهضت آزادي و نه توصيه افراد مماشات طلبي مثل محمدجواد حجتي كرماني نتوانست مانع از تصويب عدم كفايت سياسي بني صدر در سمت رياست جمهوري شود. اين مصوبه و صدور حكم عزل بني صدر از سوي حضرت امام(ره) در روز اول تيرماه 1360 يكي از موانع بزرگ سامان يابي سياسي كشور را از سر راه نظام نوپاي جمهوري اسلامي برداشت. اگر چه ورود منافقين به عنوان بازوي مسلح بني صدر به فاز محاربه مسلحانه، شخصيت هاي بي همانندي را از اين انقلاب بزرگ اسلامي گرفت.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- گفت وگو با ابراهيم محمدزاده، كارشكني ها غيرقابل تحمل بود، 30سال پس از جراحي بزرگ (ويژه نامه تاريخ سياسي روزنامه جوان خرداد1390) ص99- بني صدر ادعاي قريب الوقوع بودن فوت امام را، حتي به رخ مرحوم حاج سيداحمد خميني كشيده بود. نك: روايت صريح سيداحمد خميني از وقايع سال هاي 1360-1358، امام گفت برو ببين چه كسي با بني صدر آمده است، (ويژه نامه تاريخ سياسي روزنامه جوان خرداد1390) ص.147
2- نك: خاطرات آيت الله محمد يزدي، تهران، مركز اسناد انقلاب اسلامي، چاپ اول، 1380، ص.508
3- نك: روزنامه ميزان، 19اسفند 1359، به نقل از تاريخ تهاجم فرهنگي غرب، نقش روشنفكران وابسته، مهندس مهدي بازرگان (تهران، مؤسسه فرهنگي قدر ولايت، چاپ دوم، 1386)، صص321و .322
4- نك: كيهان، 12اسفند 1359، به نقل از تاريخ تهاجم فرهنگي غرب نقش روشنفكران وابسته، مهندس مهدي بازرگاني، (تهران، مؤسسه فرهنگي قدر ولايت، چاپ دوم، 1386) ص.323
5- روزنامه ميزان، 3خرداد 1360، به نقل از همان، ص.324
6- صحيفه امام، ج 14، ص .376
7- ياسر هاشمي، عبور از بحران، كارنامه و خاطرات هاشمي رفسنجاني سال 1360، (تهران، نشر معارف انقلاب، چاپ نهم، 1386) ص .92
8- ياسر هاشمي، پيشين، ص .105
9- محمد محمدي ري شهري، خاطره ها، ج اول، تهران، انتشارات مركز اسناد انقلاب اسلامي، چاپ سوم، تابستان 1386، صص 173 و .174
10- نك: گفت وگو با عباس سليمي نمين، ابتداي سقوط بني صدر آنجا بود كه گفت بالاتر از امام هستم، (ويژه نامه تاريخ سياسي روزنامه جوان خرداد 1390) ص .125
پاورقي

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14