(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


دوشنبه 21 فروردین 1391- شماره 20178

عضو برجسته حماس: حماس هرگز از مقاومت دست نمي كشد
وحشت آل سعود از قيام هاي مردمي
ضرورت حفظ سلاح حزب الله لبنان
طرح آمريكا براي استقرار سپر موشكي در خاورميانه



عضو برجسته حماس: حماس هرگز از مقاومت دست نمي كشد

حماس و گروه هاي مقاومت فلسطيني هرگز دست از مقاومت نمي كشند و تا زمان آزادي كامل فلسطين به آن پايبندند.
برخي تلاش مي كنند افكار عمومي را از رويكرد و طرز فكر جنبش حماس منحرف كنند در حالي كه حماس بهترين فرزندان خود را در راه مقاومت فدا كرده است و به همين سبب تحت هيچ شرايطي حاضر نخواهد بود از اين راه عدول كند همه بايد بدانند كه حماس از هر مسيري كه حركت كند چشم به قدس دارد.
اصولا يكي از دلايل اصلي توافق گروه هاي فلسطيني به ويژه فتح و حماس براي تشكيل دولت وحدت ملي، حركت در مسير آزادي فلسطين است و در حال حاضر حماس در جهت برنامه وفاق ملي حركت مي كند با اين حال اين كار را به هر قيمت ممكن انجام نمي دهد.
حماس از وحدت موضعگيري همه گروه ها و جريان هاي فلسطيني حمايت مي كند و درصدد جلب حمايت امت هاي عرب و اسلامي از اين رويكرد است و هرگونه توافقي كه در اين مجال صورت گيرد در همين چارچوب است.
به همين دليل تمام مسئولان حماس و فتح و ديگر گروه هاي مقاومت بايد مواضع فلسطين را براي كشورهاي جهان اسلام و ديگر كشورها توضيح دهند تا ديگران را از دغدغه مسئولان فلسطيني براي نجات فلسطين و قدس آگاه سازند و براي پيشبرد آرمان فلسطين تلاش كنند در حال حاضر ميان گروه هاي فلسطيني هماهنگي و همگرايي سياسي به وجود آمده است و تلاش شده تا به هماهنگي امنيتي و نظامي نيز دست يابند تا بتوانند توانمندي هاي خود را توسعه دهند.
مقابله با تجاوزهاي مكرر دشمن صهيونيستي نيازمند توسعه هر چه بيشتر همكاري هاي نظامي و سياسي است و اين ضرورتي است كه تمامي گروه هاي فلسطيني به آن پي برده اند.
همين قدرت روزافزون نظامي و سياسي گروه هاي مقاومت است كه باعث شده در حملات متعدد رژيم صهيونيستي به مناطق فلسطيني درس فراموش نشدني به اين رژيم داده شود چرا كه دفاع موشكي رژيم صهيونيستي و سامانه گنبد آهنين اين رژيم نتوانست در مقابل شليك ده ها موشك مقاومت پاسخگو باشد و صهيونيست ها به ناتواني بازدارندگي خود در قبال توانمندي مقاومت اعتراف كردند.
حضور يك ميليون و نيم صهيونيست در پناهگاه ها و تعطيلي مدارس و فلج شدن اوضاع اقتصادي رژيم صهيونيستي نشان داد كه تأثيري كه مقاومت فلسطيني برطرف مقابل مي گذارد كاملا فراتر از تأثيري است كه دشمن صهيونيستي بر فلسطيني ها مي گذارد.
همچنين خسارتي كه اسرائيل به فلسطيني ها وارد مي كند كمتر از خسارتي است كه به خود اين رژيم وارد مي شود.
حملات موشكي رزمندگان مقاومت صهيونيست ها را مجبور به مهاجرت معكوس خواهد كرد زيرا از ترس حملات موشكي گروه هاي مقاومت ديگر هيچ جاي اسرائيل امن نيست و صهيونيست ها اقدام به مهاجرت به سرزمين هاي ديگر خواهند كرد. بدين ترتيب روياي صهيونيست ها براي ايجاد يك سرزمين يهودي آن هم در يك سرزمين اشغالي به كابوسي تبديل خواهد شد كه تيشه به ريشه خود آنان خواهد زد و صهيونيست ها را آواره و در به در اين سرزمين و آن سرزمين خواهد كرد.اسراييل كه اكنون از بحران وحشت رنج مي برد دچار انزواي بين المللي هم شده است و به همين سبب براي اطمينان بخشيدن به شهرك نشينان صهيونيست آمريكا را تحت فشار مي گذارد.به همين دليل اين دوران بهترين فرصت براي ضربه زدن به رژيم صهيونيستي است و مي توان پاسخ مناسبي به دشمن صهيونيستي داد، در غير اين صورت فرصت از دست مي رود و رويدادهاي خطرناكي مانند جنگ 2008 و 2009 غزه به وقوع خواهد پيوست.
اكنون نقشه سياسي در اطراف رژيم صهيونيستي كاملا تغيير كرده و عمق راهبردي اين رژيم كه بيش از اين تا داخل برخي كشورهاي عربي نفوذ كرده بود اكنون تا مرزهاي فلسطين اشغالي محدود شده است.
بنابراين توافق كنوني گروه هاي مقاومت بهترين فرصت را براي ضربه زدن به پيكره رژيم صهيونيستي به وجود مي آورد.
اگر اين توافق ها در مسير تقويت مقاومت، شدت بخشيدن به وحدت فلسطين و همبستگي گروه ها و جنبش هاي فلسطيني صورت بگيرد و حمايت و پشتيباني بيداري اسلامي با چنين قاطعيتي از فلسطين ادامه پيدا كند بدون ترديد بستري براي چيدن ثمره هاي بسيار مهم فراهم مي شود و صهيونيست ها به درماندگي و ذلت خواهند افتاد.
هرقدر حمايت از فلسطيني ها افزايش يابد ملت فلسطين به آرمان هاي خود نزديك تر خواهدشد و آمريكايي ها و صهيونيست ها در نقشه ها و توطئه هاي خود عليه ملت هاي مسلمان شكست خواهند خورد.
توافق هايي كه ميان فلسطيني ها حاصل مي شود، جامعه فلسطين را به سوي پيروزي سوق مي دهد و وحدت فلسطيني ها آنان را در پيشبرد اهداف فلسطين ياري مي كند.
تأثير انقلاب مصر بر فلسطين
ويژگي هاي بيداري اسلامي، زاده لحظه نيست بلكه ريشه در چندين دهه دارد، اين بيداري رويكردي مقاومت محور دارد و مي توان دستاوردهاي آن را در آينده تضمين كرد.
مصر براي مدتي به گنجي راهبردي براي رژيم صهيونيستي تبديل شده بود اما اكنون همه حرف ها و حديث ها درباره لغو توافقنامه هاي امضاشده ميان قاهره و رژيم صهيونيستي و ضرورت ياري رساندن به غزه است.
در واقع رويكردهايي در مصر وجود دارد كه غزه و كرانه باختري و فلسطين اشغالي را به فراموشي نمي سپارد. در حال حاضر پارلمان مصر را اكثريتي اسلامگرا فراگرفته و اين در حالي است كه مصري ها اعم از اسلام گرايان و لاييك ها و ملي گراها موضعي مشترك در قبال فلسطين دارند.
به زودي انتخابات رياست جمهوري در مصر برگزار مي شود و هنگامي كه رئيس جمهور منتخب مردم انتخاب شود و اجراي مصوبات مجلس منتخب مردم را در دستور كار قرار دهد در آن زمان مواضع قاهره مشخص تر خواهدشد.در حال حاضر مصر نيازمند ترميم موقعيت داخلي است تا پس از آن با استناد به ثبات داخلي، جايگاه و موقعيت خارجي خود را بازيابد و امنيت و اقتصاد خود را تثبيت كند و اين روند مدت زيادي طول نخواهد كشيد.با توجه به حمايتي كه جامعه جهاني از ملت فلسطين دارد و نمايش باشكوه آن در روزها و مراسم مختلف همچون روزقدس، روز زمين و ديگر ايام مشاهده مي كنيم، مي توان گفت كه جرقه لازم براي نابودي رژيم اشغالگرقدس زده شده و دشمن صهيونيستي آينده اي در خاورميانه ندارد و آينده از آن ملت فلسطين است.
جنبش مقاومت اسلامي فلسطين (حماس) نيز همچون جنبش هاي ديگر فلسطيني دست از مقاومت تا رسيدن به پيروزي نهايي برنخواهدكشيد و بالاخره تمامي اين مبارزات و تلاش ها براي نابودي رژيم صهيونيستي به نتيجه خواهد رسيد.تحمل اين رنج ها هم در دنيا موجب پيروزي مي شود و هم در آخرت موجب سعادت.راه ملت هاي مسلمان اعم از عرب و فارس، آفريقايي و... يكي است و اميدواريم بيداري اسلامي نه در منطقه بلكه در كل جهان تأثير بگذارد و دشمنان اسلام را محو و نابود سازد.

 



وحشت آل سعود از قيام هاي مردمي

فساد، سركوب، خفقان، بيكاري و مشكلات اقتصادي جوانان، عواملي هستند كه مي روند عربستان را با يك انقلاب گسترده مردمي مراجعه كنند.
شهروندان عربستان با وجود بهره مندي اين كشور از درآمد فراوان حاصل از فروش نفت و اماكن زيارتي، از فقر، بي عدالتي، بيكاري و مشكلات اجتماعي ديگر رنج مي برند. كارشناسان علت اين امر را در غيرانتخابي بودن دستگاه حاكميت، فقدان نظارت مردمي بر قدرت و بودجه، نبود قانون اساسي مردمي، انحصار قدرت در دست خاندان آل سعود و وابستگي حاكميت اين كشور به غرب به ويژه آمريكا مي دانند.
معترضان عربستاني، از فوريه 2011، تقريبا به صورت مرتب در استان الشرقيه به ويژه در شهرهاي قطيف و عواميه اين استان، تظاهرات برپاكرده و آزادي زندانيان سياسي، آزادي بيان و تجمعات و پايان تبعيض گسترده را خواستار شدند. در حالي كه اين تظاهرات ها به ويژه از نوامبر 2011 به طور گسترده به مخالفت هاي جدي عليه رژيم آل سعود بدل شده است، عربستان با واردكردن اتهامات طايفه اي به معترضان و تظاهركنندگان سعي در سركوب آنها داشته، ولي واقعيت اين است كه اين اتهام نمي تواند توجيه پذير باشد، چرا كه آنچه شهروندان در منطقه الشرقيه به لحاظ تنگناهاي سياسي، اقتصادي و معيشتي از آن رنج مي برند، شهروندان مناطق ديگر نيز به آن دچار هستند.
وزارت كشور عربستان سعودي، هرگونه اجتماع عمومي را مخالف شريعت اسلامي، ارزش ها و سنت هاي جامعه سعودي، عنوان و آن را غيرقانوني اعلام كرده و به نيروهاي رژيم دستور داده عليه ناقضان اين دستور، اقدامات لازم را به اجرا گذارند. وزارت كشور سعودي در حالي هرگونه تظاهرات و اعتراض در اين كشور را جرم و گناه مي داند كه پيش از اين «سعودالفيصل» وزير خارجه، بر ضرورت ارسال سلاح و حمايت كامل از عربستان در نشست تونس تحت عنوان دوستان سوريه تأكيد كرد. عربستان همچنين خود را از اعضاي منشور عربي حقوق بشر دانسته و ظاهرا به آن اعتقاد دارد. در ماده 24 منشور عربي حقوق بشر آمده است كه هر شهروند حق انجام آزادانه فعاليت هاي سياسي و تجمع مسالمت آميز را دارد.
اگرچه اعتراضات مردم عربستان عليه خاندان سعودي روز به روز گسترده تر مي شود، بسياري از رسانه هاي خبري به دليل وابستگي حاكميت عربستان به ويژه آمريكا از انعكاس اخبار مربوط به آن خودداري كرده اند.
رسانه هاي خبري همچون بي بي سي، صداي آمريكا، صداي فرانسه، دويچه وله (صداي آلمان) و صداي رژيم صهيونيستي از جمله رسانه هايي هستند كه از بازتاب خبر تظاهرات ضدحكومت ديكتاتوري آل سعود در شهرهاي مختلف عربستان خودداري كرده اند.
البته اخبار مربوط به بازگشت «ملك عبدالله» پادشاه از سفر درماني سه ماهه خود و مزين شدن خيابان هاي رياض، پايتخت اين كشور، با پرچم و نشان هاي خوش آمد به مناسبت ورود او و وعده هاي ملك عبدالله، مبني بر اهداي مزاياي مالي بيشتر به شهروندان بازتاب گسترده اي در اين رسانه ها داشته است.
با اين حال عملكرد متناقض دولت سعودي در برخورد با معترضان و سركوب آنها از يك طرف و محكوم كردن اقدامات بشار اسد از طرف ديگر موجب شده تا رسانه هاي غربي نيز انتقادهاي خود را نسبت به سعودي ها آغاز كنند.
اينكه چرا عربستان سعودي با وجود برخورد شديد با مخالفان در درون، از تغيير رژيم در سوريه حمايت مي كند و چرا در همان حال براي سركوب مخالفان در بحرين و ياري به دولت اين كشور، نيروي نظامي مي فرستد، مهم ترين سؤالاتي است كه افكار عمومي را به خود جلب كرده و رسانه ها را بر آن داشته تا به دنبال پاسخي مناسب براي آن باشند و آن را محور بررسي هاي خود قرار دهند.
روزنامه آلماني زبان «تاگس اشپيگل» نوشت: شيعيان عربستان در ماه فوريه همزمان با جشن تولد پيامبر اسلام، تظاهرات خود را آغاز كردند و اين نشانه خشم اين گروه از وضعيتي است كه شيعيان در عربستان دارند.
اين روزنامه آلماني در ادامه نوشت كه شيعيان عربستان سعودي با شعارهايي همچون «به تبعيض پايان دهيد» و «زندانيان سياسي را آزاد كنيد» خواستار تغيير وضعيت هستند.
در اين گزارش آمده است: اگرچه ناآرامي هايي كه در عربستان رخ داده به وسعت تظاهرات هايي كه در مصر و يمن و تونس برگزار شدند نبود، اما بيانگر اين بود كه مردم خواستار تحقق دموكراسي هستند.
تاگس اشپيگل خاطرنشان كرد: از سال 1978 ميلادي تاكنون هيچ شيعه اي در آكادمي هاي مرتبط با پليس و امور نظامي پذيرفته نشده است. همچنين هيچ شيعه اي نمي تواند قاضي باشد كه اعمال فشار به شيعيان باعث شده تا تحمل اين قشر از جامعه عربستان در برابر شرايط موجود كاهش يابد و اغلب شيعيان نمي توانند شغل خوبي داشته باشند، پيشرفت كنند و به مناصب دولتي منصوب شوند. همه اينها در شرايطي است كه تمامي ذخاير نفتي مهم در شرق عربستان؛ منطقه اي كه 2 ميليون از مجموع 3 ميليون جمعيت آن را شيعيان تشكيل مي دهند، قرار دارد.
روزنامه الانوار مصر به نقل از مديرمسئول روزنامه مي نويسد، مردم عربستان ديگر هراسي از آل سعود ندارند و براي مطرح كردن خواسته هاي خود بي محابا به خيابان ها ريخته اند.
اين روزنامه مي افزايد: گسترش اعتراضات مردمي و سركوبگري آل سعود تاكنون به شهادت شمار زيادي از مردم در مناطق القطيف، الربيعيه و العواميه منجر شده است و اعتراضات به مناطق عرعر، عسير و الاحساء كشيده شده و به شهر ابها نيز رسيده است.
الانوار تصريح مي كند: دادن رشوه هاي اقتصادي و دادن وام و تسهيلات به جوانان، صدور بحران هاي داخلي به كشورهاي همسايه و منطقه است و نقش خرابكارانه عربستان براي انقلاب يمن و اعزام تانك و تجهيزات نظامي سعودي به بحرين براي سركوب قيام مسالمت آميز مردمي و استفاده از حمايت مالي گسترده و تحريك و مسلح كردن افراد براي برهم زدن اوضاع در سوريه و حمايت از شورشيان عليه دولت در همين راستا و استفاده از خشونت بيش از حد و اقدامات سركوبگرانه از جمله روش هايي است كه رياض براي جلوگيري از گسترش اعتراضات به كار مي گيرد.
روزنامه «واشنگتن پست» نيز در مطلبي با اشاره به دورويي پادشاه سعودي كه معتقد است كشورش با انصاف و عدالت اداره مي شود، مي نويسد: در همان روزي كه ملك عبدالله، پادشاه عربستان از گذار دموكراتيك در سوريه خبر داد و خواهان پايان حكومت بشاراسد شد، نيروهاي امنيتي سعودي در شهر قطيف در شرق عربستان به روي معترضان آتش گشوده بودند.
اين رسانه همچنين از موضع گيري متفاوت اوباما در محكوم كردن دولت سوريه و سكوت در برابر سعودي ها انتقاد كرده است.
يك نشريه آلماني به نام «دي سايت» در مقاله اي با اشاره به اينكه آل سعود پايداري منطقه و نقش رهبر قديمي خود را در معرض خطر مي بيند، مي نويسد نيروهاي عربستاني با اعزام سربازان خود به بحرين سعي كردند تا حركت دموكراسي خواهانه را در آنجا سركوب كنند و از طريق شوراي همكاري خليج فارس طرح هايي را عليه انقلاب هاي عربي اجرا كنند.
اين نشريه در مقاله خود خاطرنشان مي كند: عربستان و آمريكايي ها دو تفسير متفاوت از انقلاب هاي عربي داشتند. آمريكايي ها بر اين عقيده بودند كه كسي كه راه اصلاحات را در پيش نگيرد، آينده مبارك را دارد و سعودي ها بر اين عقيده بودند كه كسي كه سريعاً راه اصلاحات را در پيش گيرد، چنين آينده اي دارد.
اين مقاله همچنين مي نويسد: عملكرد عربستان نسبت به سوريه نشان از ميزان ترس اين كشور از انقلاب هاي عربي است، به طوري كه اگرچه عربستان بايد از تحت فشار قرار گرفتن اسد به عنوان يك متحد ايران شاد باشد، اما ماندن اسد را به وقوع يك انقلاب بي پايان در جهان عرب ترجيح مي دهد.
روزنامه الحيات، چاپ لندن با اشاره به اينكه حركت هاي اعتراضي بحرين به سرعت به شرق عربستان كشيده شد، افزود: حكومت عربستان با توسل به زور و سركوب معترضان از يك سو و دادن پول و ديگر خدمات براي راضي نگه داشتن مردم از سوي ديگر تاكنون توانسته اوضاع را به طور موقت تحت كنترل خود درآورد.
اين روزنامه مي افزايد: عربستان با يك بحران بزرگ روبه رو است. از يك سو شاهزادگان اين كشور همگي افراد پيري هستند كه ديگر توان اداره كشور را ندارند و تنش در درون خاندان سلطنتي براي كسب اركان قدرت به شدت جريان دارد و هر لحظه نيز شديدتر مي شود. از سوي ديگر حكومت كه به زور مشت آهنين تاكنون كشور را اداره كرده ديگر نمي تواند نيازهاي مردم به خصوص قشر جوان و تحصيل كرده و همچنين اقليت هاي شيعه را كه به شدت توسط حكومت و مردان ديني وهابي مورد حمايت آن سركوب مي شوند، برآورده كند.
به نوشته عرب تايمز شخصيت هاي سلفي عربستان در سخناني ضمن ناديده گرفتن خواست مردم مسلمان در اين كشور به آنها گفتند: بايد به خانه هايشان بازگردند، سكوت اختيار كنند و از حاكمان خود حتي اگر اموالشان را توقيف كنند و آنها را شلاق بزند، اطاعت كنند، اما هيچ كس به اظهارات عجيب آنان اعتنايي نكرد.
اين مقاله در ادامه با اشاره به سكوت سلفي هاي سعودي در قبال اقدامات حاكمان سعودي، حمله آمريكا به عراق و ايجاد پايگاه هاي نظامي آمريكا در عربستان، اين سؤال را مطرح كرد، كه با اين شرايط چگونه مي توان مدعيان رهبري ديني در عربستان را مدافع فلسطين، مسجدالاقصي و غزه دانست، در حالي كه مي دانند رژيم ظالم حاكم در عربستان روابط پنهان و آشكاري با آمريكا و رژيم صهيونيستي دارند.
بسياري از كارشناسان و تحليلگران مسايل سياسي بر اين باورند كه ثبات عربستان در شرايط كنوني يكي از مهم ترين سياست هايي است كه غرب و بويژه آمريكا در خاورميانه دنبال مي كند. كارشناسان معتقدند كه تأثير گسترده عربستان سعودي بر روي بازار نفت از اصلي ترين دلايلي است كه غرب را به حمايت از حكومت استبدادي سعودي ها در عربستان وامي دارد. بي ثباتي در اين كشور مي تواند به افزايش بهاي نفت خام تا 300 دلار در هر بشكه بينجامد و اين مسئله سبب شده است كه تظاهرات و جنبش هاي مردمي در اين كشور با سياست سكوت رسانه هاي غربي كه همواره خود را حاكمي دموكراسي معرفي كرده اند مواجه شود.
ايرنا



 



ضرورت حفظ سلاح حزب الله لبنان

در پروتكل هاي صهيونيستي به طور صريح آمده است كه هيچ انساني به جز يهوديان حق زندگي بر روي كره زمين را ندارد و اگر هم افرادي حق زندگي در سايه حكومت جهاني صهيونيسم را پيدا
مي كنند، بايد از آن ها به عنوان برده و افراد فرودست استفاده كرد؛ مساله اي كه مقامات ارشد رژيم صهيونيستي همواره آن را انكار كرده و اين پروتكل ها را غيرواقعي ناميده اند؛ اما اخيراً نخست وزير رژيم صهيونيستي آب پاكي را روي دست همه ريخت و به صراحت از حذف مليت هاي مخالف اين رژيم از روي زمين خبر داد .
بنيامين نتانياهو در مصاحبه با يك روزنامه آلماني در پاسخ به سؤالي مبني بر احتمال حمله اسرائيل به كشور لبنان، گفت: «بله! اين، يك مساله پنهان و مخفي نيست و اين اقدام با پشتيباني نيروهاي نظامي امريكا در خليج فارس انجام خواهد شد و به همين علت است كه لبناني ها در حالت فوق العاده به سر مي برند. اما در اين صورت، شما قبل از پرسيدن سؤال، بايد نگاهي به نقشه جديد بيندازيد و ببينيد كه ديگر ملتي با نام لبنان وجود ندارد .»
اين اظهارات نخست وزير رژيم صهيونيستي كه با واكنش تند ميشل سليمان رئيس جمهور لبنان، روبه رو شده، جديدترين مهر تاييدي است كه بر پاي تئوري «از نيل تا فرات» سران رژيم صهيونيستي خورده است؛ نظريه اي كه پايه و مبناي تشكيل اين رژيم جعلي در منطقه را تشكيل مي دهد و بر همين اساس است كه گسترش بيداري اسلامي در منطقه به ويژه در كشورهاي عربي و به طور خاص در كشور مصر، با ابراز نگراني شديد مقام هاي اسرائيل همراه شده است .
شيمون پرز، رئيس رژيم صهيونيستي، سال گذشته و در آغاز شكل گيري انقلاب اسلامي مردم مصر عليه حكومت حسني مبارك، به شدت در خصوص وقايع داخلي مصر ابراز نگراني كرده و آن را سرآغاز تضعيف و سقوط رژيم صهيونيستي دانسته بود كه امريكا و ساير هم پيمانان اسرائيل بايد جلوي پيشرفت و گسترش آن را بگيرند .
اين ادعاي جسورانه نتانياهو مبني بر پاك كردن و حذف نام لبنان از روي زمين درحالي صورت مي گيرد كه جنايت هاي رژيم صهيونيستي عليه مردم مظلوم فلسطين و سؤالاتي كه وي در اين زمينه مطرح كرده بود، با واكنش تند سازمان ملل روبه رو شد و حتي در شوراي امنيت سازمان ملل هم قطعنامه اي در حمايت از اسرائيل به تصويب رسيد با اين حال، اظهارات صريح نتانياهو درباره لبنان و اعلام شفاف تلاش اين رژيم براي نابودي ملت لبنان و حذف آن از روي كره خاكي، تاكنون با هيچ واكنشي از سوي نهادهاي بين المللي روبه رو نشده و آن ها همچون ماجراي جنگ 33 روزه اسرائيل عليه لبنان، به طور مطلق دست به سكوت زده اند؛ سكوتي كه طعم حمايت از جنايات اين رژيم را در منطقه دارد .
در عين حال، لبنان در واكنش به اظهارات ماجراجويانه نتانياهو تاكيد كرد: «اين گفته نتانياهو كه لبنان در نقشه جديد جهان وجود نخواهد داشت، بر اسرائيل منطبق مي شود و آن ها خود در نقشه آينده منطقه و جهان جايي نخواهند داشت؛ چرا كه آينده منطقه از آن نظام هاي تعددگرا و روشنفكر خواهد بود؛ نه نظام هاي نژادپرست و
انزوا طلب .»
شايد اكنون بتوان علت تلاش مضاعف و فضاسازي رسانه اي صهيونيست ها براي خلع سلاح حزب الله لبنان را بهتر فهميد؛ اقدامي كه با وجود گروه هاي خائن و خودفروخته در داخل كشور لبنان، به بي دفاع ماندن اين كشور در برابر حمله نظامي اسرائيل عليه خاك اين كشور خواهد انجاميد. به همين دليل است كه نيروهاي حزب الله در مرز لبنان با سرزمين هاي اشغالي حضور جدي و با آمادگي بالا دارند .
جالب اين جاست كه چندي پيش شيخ حمد ابن خليفه
آل ثاني، امير قطر، تاييد كرد كه حمايت مالي از پروژه هاي رژيم صهيونيستي عليه خط مقاومت در منطقه - به طور خاص عليه سوريه و حزب الله لبنان- را برعهده دارد و از تغيير حكومت در سوريه و خلع سلاح حزب الله در لبنان به طور جدي حمايت مي كند .
اظهارات تهديدآميز
نخست وزير رژيم صهيونيستي عليه يك كشور مستقل جهان، در حالي است كه اين مواضع عجيب و ضد بشري مقام هاي رژيم صهيونيستي كه تنها كشور داراي بمب هسته اي در منطقه است، با هيچ واكنش جدي از سوي نهادها و سازمان هاي بين المللي روبه رو
نمي شود اما شوراي امنيت سازمان ملل براي سؤال هاي منطقي رئيس جمهور ايران در مورد ماهيت و نحوه تشكيل يك رژيم نامشروع و اشغالگر، قطعنامه سنگين و فوري صادر مي كند .
البته نيروهاي نظامي اسرائيل يك بار در زمينه حمله به لبنان محك خورده و به اذعان خود صهيونيست ها نشان داده اند كه حتي توانايي مقابله با يك ارتش پارتيزاني حزب الله را هم ندارند و در جريان جنگ 33 روزه با حزب الله، با يك شكست مفتضحانه بدرقه شدند؛ شكستي كه حتي تانك هاي فوق پيشرفته «مركاوا» هم قادر به جبران آن نبود .
در عين حال، به نظر مي رسد اظهارات نتانياهو را بايد عقده گشايي ناشي از فشار رواني گسترش و دامنه دار شدن بيداري اسلامي در خاورميانه و همچنين اعتصاب هاي گسترده در سرزمين هاي اشغالي و بحران اجتماعي ناشي از آن نيز ارزيابي كرد .
فارس

 



طرح آمريكا براي استقرار سپر موشكي در خاورميانه

«هيلاري كلينتون» وزير خارجه آمريكا و «سعود الفيصل» وزير خارجه عربستان، در كنفرانس خبري مشترك خود در رياض از آغاز بررسي هاي كارشناسي استقرار سپر دفاع موشكي در كشورهاي خليج فارس خبر دادند. اين درحالي است كه پيش از اين آمريكا با امضاي قراردادهاي جديد و يا تـغيير قراردادهاي پيشين نظامي با كشورهاي عربي حاشيه خليج فارس، مقدمات ايجاد طرح سپر دفاع موشكي را آماده ساخته بود. يك مسئول بلندپايه آمريكايي كه همراه هيلاري كلينتون در رياض حضور داشت، به خبرنگاران گفت ما براي برپايي سپر دفاع موشكي منطقه اي تلاش مي كنيم. وي افزود: هيچ كشوري نمي تواند به تنهايي از خود دفاع كند، از اين رو بايد سپر دفاع موشكي مشترك ايجاد كند و اين در اولويت همكاري هاي ما با كشورهاي شوراي همكاري خليج فارس قرار دارد.
پيش از اين براساس اعلام پنتاگون (وزارت دفاع آمريكا) دولت آمريكا، در آبان ماه 1390، قرارداد نظامي 3 ميليارد و 480 ميليون دلاري با امارات امضا كرد كه براساس آن شركت بويينگ آمريكا توان هجومي ارتش امارات را ارتقا داده و 500 موشك هوا به زمين پيشرفته را در اختيار اين كشور قرار داد و پس از آن در بهمن ماه نيز پنتاگون از امضاي قرارداد 67 ميليارد دلاري خريد تسليحات نظامي با عربستان سعودي خبرداد. موسسه صلح استكهلم نيز طي گزارشي كه در بهمن 1390 منتشر كرد، اظهار داشت: آمريكا توانسته در فاصله سال هاي 2009-2005 تامين بيش از 54 درصد سخت افزار نظامي خاورميانه را به خود اختصاص بدهد. نتيجه تحقيقات اين موسسه حاكي است شركت هاي تسليحاتي آمريكا 60درصد قراردادهاي نظامي كشورهاي حوزه خليج فارس شامل امارات، عربستان سعودي، كويت، عمان، قطر و بحرين را به دست آورده اند. دراين چارچوب اين سؤال مطرح مي شود كه اساس راهبرد آمريكا در ايجاد سپرهاي دفاع موشكي منطقه اي چيست و چالش هاي اساسي ايجاد سپر دفاع موشكي در منطقه خليج فارس چيست؟
¤¤ آمريكا و طرح سپرهاي دفاع موشكي منطقه اي
راهبرد آمريكا در ايجاد طرح سپر دفاع موشكي به دهه 1960 و 1970 و سال هاي جنگ سرد باز مي گردد در طي اين سال ها دولت آمريكا تلاش كرد تا با ايجاد «يك طرح سپر دفاع ملي» موازنه راهبردي خود را در مقابل اتحاد جماهير شوروي افزايش دهد، اما پس از فروپاشي شوروي اين طرح نيز به مانند بسياري از طرح هاي نظامي دوران جنگ سرد مسكوت گذاشته شد. نهايتا درسال 2006 طرح سپر دفاع موشكي آمريكا در دولت «جرج بوش پسر» در قالب قراردادهاي مستقل نظامي با كشورهاي چك و لهستان پيگيري گرديد كه سرانجام اين طرح نيز با وجود امضاي قراردادهايي با دو كشور مذكور به دليل مخالفت هاي گسترده روسيه و كشورهاي عضو اتحاديه اروپا به سرانجام نرسيد و دولت اوباما تلاش كرد تا در قالب «سياست تغيير» چارچوب جديدي را براي آن تعريف كند كه منجر به شاكله بندي آن در قالب سازمان ناتو و اعضاي آن شد. اما شايد طرح سپر دفاع موشكي ناتو را بتوان نوعي طرح دفاعي موشكي منطقه اي ناميد كه در جريان اجرايي شدن است اما هنوز به مرحله اجراي نهايي نرسيده است. چرا كه آمريكا پيش از ايده طرح سپر دفاع موشكي ناتو، طرح سپر دفاع موشكي خود در قالب «دفاع ملي موشكي» را در منطقه آمريكاي شمالي مستقر كرده بود و با اجرايي شدن طرح سپر دفاع موشكي ناتو در اروپا دومين منطقه نيز زير پوشش اين نوع از تسليحات راهبردي قرار مي گيرد. همچنين يك مقام بلندپايه پنتاگون اعلام كرد آمريكا به دنبال ساخت سپرهاي دفاع منطقه اي موشكي عليه موشك هاي قاره پيما در آسيا و خاورميانه مشابه با سپر دفاع موشكي در اروپاست. در اين رابطه، «مادين كريدن» معاون امور راهبردي جهاني وزير دفاع آمريكا، فاش كرد كه واشنگتن درنظر دارد دو دور گفت وگوهاي سه جانبه در رابطه با اين مسئله با ژاپن و استراليا و همچنين با ژاپن و كره جنوبي برگزار كند. وي اضافه كرد كه الگوي طراحي و ساخت سامانه هاي دفاع ضدموشكي آسيا و خاورميانه از همان الگوي سامانه هاي اروپا پيروي خواهد كرد.
در چارچوب چنين ادراكي، آمريكايي ها همواره تلاش داشته اند تا در فضاي مناطق و روندهاي راهبردي آن حضور گسترده اي داشته باشند تا براساس آن با موازنه سازي در مناطق، موازنه بين المللي را نيز به نفع خود تمام كنند. چنين رويكردي دو هدف عمده را دنبال مي كند: اول؛ در نگاه كلان، ايالات متحده با فروش تسليحات و آن هم تسليحات مورد نظر خود مي تواند علاوه بر «دريافت اقتصادي»، دست به «هماهنگ سازي» و يا «يكسان سازي» تسليحات بزند و دوم اينكه، آمريكا با ادامه سياست يكسان سازي قادر خواهد بود تا رويكرد شركاي خود را در مسير راهبرد دفاعي خود قرار دهد.
اما از نمايي ديگر، ايجاد سامانه هاي راهبردي نظير سپرهاي دفاع موشكي منطقه اي مي تواند با چالش هاي اساسي نيز روبه رو باشد. چرا كه طراحي و حتي ايجاد چنين سامانه هايي مي تواند سبب ساز جهت گيري قابليت هاي نظامي ديگر كشورها به سمت سامانه هايي مشابه و نهايتا پديدآيي «رقابت راهبردي» ميان قدرت هاي بزرگ گردد. در چنين شرايطي، رقابت راهبردي مي تواند علاوه بر ايجاد چالش هايي در درون نظام و روندهاي بين المللي به ايجاد منازعه در زير نظام و مناطق گردد. از اين منظر هر چند آمريكا تلاش مي كند تا متحدان خود را در چارچوب «مجموعه هاي امنيتي» گردهم آورده و امنيت را در زنجيره به هم پيوسته قرار دهد اما كشورهايي كه خارج از اين زنجيره قرار خواهند داشت نيز تلاش مي كنند تا در يك فضاي مجموع حاصل جمع صفر رقابت را به نفع خود تمام كنند و به نظر مي رسد ادامه چنين چرخه ناتمامي مي تواند به ادامه چالش و منازعه بينجامد كه سبب ساز آن نيز آمريكا است.
بدين ترتيب مي توان گفت كه با اعلام مذاكرات هيلاري كلينتون وزير خارجه آمريكا و مقامات پنتاگون با مقامات عربستان براي ايجاد طرح سپر دفاع موشكي آمريكا در خليج فارس به نظر مي رسد كه دولت اين كشور تلاش مي كند تا با ايجاد طرح هاي موشكي در مناطق و پيوند آنها به يكديگر موازنه راهبردي را به نفع خود تمام كند اما ايجاد چنين سامانه هايي مي تواند چالش ها و رقابت هايي را ميان مناطق ايجاد كند كه برآيندهاي مثبت امنيتي به بار نخواهد داشت.

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14