(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


یکشنبه 17 اردیبهشت 1391 - شماره 20201 

ضرورت بررسي چالش هاي نشر و محتواي كتاب ها- بخش پاياني
تمناي كتابخوان شدن از استمرار تلاش فرهنگ سازان



ضرورت بررسي چالش هاي نشر و محتواي كتاب ها- بخش پاياني
تمناي كتابخوان شدن از استمرار تلاش فرهنگ سازان

گاليا توانگر
يكي از موانع اصلي بر سر رشد آمار مطالعه در كشور ما اين است كه مردم بيشتر با فرهنگ شفاهي خو گرفته اند. براي مثال وقتي در صف اتوبوس شهري مي خواهند از مقصد آن خط آگاهي پيدا كنند، به جاي خواندن تابلوهاي روي بدنه اتوبوس و ايستگاه از يكديگر مقصد را جويا مي شوند و مي پرسند.
مصاديق اين فرهنگ شفاهي در جاي جاي زندگي روزمره ما نمود پيدا كرده تا آن جا كه امروزه به مدد ظهور ابزار تكنولوژي مردم ما بيشتر به وسايل ارتباط جمعي ديداري و شنيداري گرايش پيدا كرده اند.
اگرچه اين روزها سهم قابل توجهي از مطالعات در اينترنت صورت مي گيرد و به خواندن كتاب هاي الكترونيك يا دنبال كردن برنامه هاي صدا و سيما و... اختصاص دارد، ولي همچنان بايد به مطالعه كتاب و گسترش فرهنگ مكتوب توجه خاص داشته باشيم، چرا كه محتواي بسياري از اين برنامه ها بر پايه فرهنگ مكتوب و كتاب هاي نوشته شده شكل گرفته اند. بنابراين مي طلبد ملت ما به عنوان يك ملت داراي الگوهاي فرهنگي براي دنيا به كتابخوانان و نويسندگانش ببالد .
مردم ايران داراي سابقه درخشان تمدني هستند، اين سابقه درخشان تمدني با تولد بي شمار كتب و ديوان هاي ارزشمند شاعران، نويسندگان و دانشمندان پيوند دارد.
از سوي ديگر وقتي دين شيعه در ايران رواج پيدا كرد، تاكيد بر خواندن، نوشتن و كسب سواد دو چندان شد.
انقلاب اسلامي ما نيز اساساً يك انقلاب فرهنگي بود. بنابراين با ورق زدن صفحات طلايي فرهنگ و دانش كشورمان اين انتظار مي رود كه در دنيا در عرصه كتابخواني حرف اول را بزنيم.
معرفت از شناخت برمي خيزد و اين شناخت با جست وجو، مطالعه و تفكر حاصل مي شود. هيچ ملتي نمي تواند بدون اتكا به تفكر و ساحت پژوهشگري به افق هاي بالندگي دست پيدا كند، از اين روست كه ضرورت دارد جايگاه كتاب و كتابخواني در نزد ملت هايي كه در آينده پرچمدار فرهنگ اسلامي هستند، دو چندان باشد.
هيچ كس نگران سطح اطلاعات
بچه ها نيست!
جعفر ابراهيمي شاعر و نويسنده معاصر با مقايسه آمار سواد در كشورمان در قبل و بعد از پيروزي انقلاب اسلامي مي گويد: «الان در نقطه اي قرار گرفته ايم كه افراد بي سواد مطلق در كشورمان انگشت شمارند، اين در حالي است كه پيش از انقلاب سطح سواد در كشور بسيار پايين بود. امروزه كمترين مدرك در بين اقشار مختلف جامعه ديپلم به حساب مي آيد.
بنابراين با رشد آمار با سوادها انتظار مي رفت هر روز بر آمار جامعه كتابخوان كشور نيز افزوده شود، ولي متأسفانه علي رغم رشد سواد تمايل به خواندن كتاب به ويژه از نوع مطالعه اطلاعات عمومي، شعر و رمان و... رشد چشمگيري نداشت. براي مثال در اوايل انقلاب شمارگان جلد نخست هر عنوان بين 5 هزار تا 20 هزار جلد بود، اما در حال حاضر اگر طي چند نوبت از يك عنوان 5000 جلد به فروش برسد، مي گوييم آن كتاب پرفروش بوده است! اصلي ترين دليل اين چالش به وجود آمده را در عملكرد غلط سيستم آموزش و پرورش مي بينم.»
ابراهيمي با ورق زدن خاطرات دوران نوجواني اش برايمان مي گويد: «14، 15 ساله بودم كه براي ثبت نام در كتابخانه عمومي پارك شهر تلاش كردم. آن موقع 16 سال به بالا عضو مي گرفتند و لازم بود از اين طرف و آن طرف نامه ببريم. بالاخره هر طور بود شرايط عضويت را جور كردم.
آن روزها در كتابخانه هاي عمومي رسم خوبي گذاشته بودند. هر عضوي كه طي سه سال عناوين جالب تري از كتاب ها را مطالعه مي كرد و هميشه كتاب را به موقع برمي گرداند، پس از سه سال به درجه عضو جاويد نايل مي آمد. يعني پس از سه سال ديگر نيازي به پرداخت حق عضويت و تمديد كارتش نداشت. آن زمان خيلي از دانش آموزان دوست داشتند به اين درجه برسند و رقابت سالمي داشتند.
در حال حاضر والدين به بچه هايي كه براي مثال صد تا پايتخت را حفظ هستند و يا شجره نامه فوتباليست ها را مي دانند، ذوق و شوق نشان داده و تشويق شان مي كنند، اما كسي براي مطالعه غيردرسي عميق بچه ارزشي قائل نمي شود. تا دانش آموز يك كتاب غيردرسي دستش مي گيرد، به او از هر طرف تشر مي زنند كه برو أرأت را بخوان!»
اين شاعر و نويسنده خوش قريحه كشورمان با گله مندي مي گويد: «هميشه نگران نمره و معدل بوده و هستيم ولي نگران اين نيستيم كه دايره اطلاعات دانش فرزندانمان تا چه حد است؟ خودم در دوران دانش آموزي بي نهايت فرمول فيزيك و شيمي حفظ كردم، اما به چه درد من خورد؟! اگر كاربرد دانشي را كه حفظ مي كردم براي زندگي آينده ام ياد مي گرفتم بهتر نبود؟»
بچه ها را محدود به كتاب هاي
درسي نكنيم
ابراهيمي باز هم غرق خاطراتش مي شود و ادامه مي دهد: «در سال هاي دبستان هر وقت برف سنگيني مي آمد، حتي اگر معلم نداشتيم بايد به مدرسه مي رفتيم. در ساعاتي كه معلم نداشتيم بچه ها خودشان اداره كلاس را عهده دار مي شدند. يكي از بچه ها در اين فرصت به قصه گويي مي پرداخت. مثل حالا نبود كه تا يك كمي باران بزند كل مدرسه تعطيل بشود. خلاقيت بچه ها در همين ساعاتي كه اداره كلاس برعهده خودشان بود شكوفا مي شد. در زنگ انشاء از كتاب هايي كه خوانده بودند مي گفتند و يا به قصه گويي مي پرداختند. در همين سال هاي اخير معلم انشاي يك مدرسه مرا به كلاسشان دعوت كرد. ما آن ساعت با بچه ها گپ و گفت خودماني پيرامون كتاب هايي كه خوانده بودند و يا قصه هايي كه به ياد داشتند، تدارك ديديم. بعدها فهميدم معلم آن كلاس را توبيخ كرده اند كه چرا خارج از چهارچوب كلاس عمل كرده است؟!»
اين شاعر معتقد است در گذشته تا به امروز سيستم آموزشي ما در جهت تشويق بر كتابخواني تغيير چنداني نداشته است. ابراهيمي در دوران مدرسه يك بار به دليل خواندن رمان بينوايان به سبك قاجاريه فلك شده است! اين درد تنها زماني التيام پيدا كرد كه بعدها رهبر معظم انقلاب از اين رمان تعريف كردند و او متوجه شد در نوجواني به بيراهه نرفته است.
ابراهيمي مي گويد: «يك زماني بود كه انشاها با واضح و مبرهن است شروع مي شد و تا به امروز هم ادامه دارد. «نتيجه مي گيريم كه» كلمه انتهايي انشاهاست. به راستي چرا نمي گذاريم ذهن دانش آموز آزادي عمل بيشتري داشته باشد. گاه بچه ها را مجبور مي كنيم آن گونه بگويند كه خوشايند ما بزرگترها باشد. وقتي مجري برنامه تلويزيوني از بچه مي پرسد: كتابخواني را دوست داري؟ او اگر هم كتابخوان نباشد به خاطر خوشايند پدر و مادرش مي گويد: بله، بله!
اين در حالي است كه همان والدين اگر روزي دست فرزندشان يك كتاب شعر يا داستان ببينند معترض مي شوند كه به جاي درس خواندن، اينها را مي خواني؟!»
راهنمايي انديشه هاي جوان
با ارائه آثار ارزشي
ابوالقاسم مينو فروشنده كتاب هاي ارزشي در يكي از كتاب فروشي هاي ميدان انقلاب ضمن اشاره به اين كه چون در كشورمان آزادي وجود دارد پس هر عنوان كتابي را مي توان به چشم ديد، مي گويد: «در كشور ما آزادي كامل وجود دارد، بنابراين مي توان هم كتاب هايي با ادبيات و فلسفه غرب را پيدا كرد كه در مقابل آنها كتاب هاي حوزه علوم انساني با انديشه اسلامي قد علم كرده اند. بنابراين سفره وسيعي پهن شده كه افراد پژوهشگر مي توانند اين دو حوزه را مورد قياس و پژوهش قرار دهند. خيلي از آثار ارزشمند ارزشي ماحصل چنين جست وجويي هستند. پژوهشگران نقايص فلسفه و علوم انساني غرب را بيرون كشيده اند و در تقابل با آنها آثار ارزشمندي پديد آورده اند.»
وي در پاسخ به اين سؤال كه استقبال عموم از كتاب هاي ارزشي چگونه است؟ مي گويد: «خوشبختانه ما مشتري حقيقت جو زياد داريم. هرچند خيلي از كتاب فروشي ها به صورت باند شده اند و آثار علوم انساني غرب را ترويج مي دهند، ولي كتابفروشي هايي هم با خط ارزشي هستند كه آثار روشن بينانه پيش چشم خوانندگانشان مي گذارند، اگر چه تعدادشان اندك است.»
جوان كتابفروش ديگري كه درحوزه فروش كتاب ها و آثار ارزشمند دفاع مقدس فعاليت دارد، مي گويد: «همين چند روز پيش خانم جواني با پوشش نه چندان محجبه به اين كتابفروشي مراجعه كرد و خواستار عناويني شد كه در باب زندگي شهيد صياد شيرازي نوشته شده اند. مي گفت مي خواهد در مورد زندگي اين شهيد پژوهشي داشته باشد. ما در حد توان راهنمايي اش كرديم و به صورت رايگان ده، بيست جلد كتاب به ايشان امانت داديم. حتي پس از اتمام پژوهشش يك نسخه از آن را به دفتر حفظ آثار و ارزش هاي دفاع مقدس فرستاديم. براي ما خط فكري و ظاهر مشتري مهم نيست. ما مي گوييم هر جواني با هر تفكري وارد اين فضا شود، مورد كمك و راهنمايي قرار گيرد تا ا ن شاء الله با ايجاد زمينه هاي فكري و پژوهشي در او، آن مخاطب را به سرچشمه حقيقت راهنمايي كنيم. رسالت عظيم ما در وادي فرهنگ سازي اينچنين است.
اين جوان كه دوست دارد گمنام بماند و فقط نقل قول هايش منعكس شود، ادامه مي دهد: «از زماني كه شروع به حقيقت گويي در وادي وقايع جنگ كرديم، خيلي جوانان مشتاقانه به اين سمت كشيده شده اند. اين نشان مي دهد كه مخاطب به خوبي حقيقت را از غيرحقيقت تشخيص مي دهد و تنها آثاري كه بر پايه ارزش ها و حقيقت پديد مي آيند، ماندگاري دارند.
ما قهرمان هاي جنگ را در كنار طبقه مردمي قرار داده ايم. آنها را انسان هاي عادي نشان داديم كه از قلب مردم برخاستند و در فرصت هاي مبارزه هر روز پخته تر و كامل تر شدند. نسل جوان تشنه شفاف گويي هاست.»
تجهيز كتابخانه هاي مدارس ضروري است
حجت الاسلام عليرضا روحي نمايندگي ولي فقيه در پايگاه بسيج مالك اشتر و يك دست اندر كار عرصه فرهنگي با اشاره به اين كه كتاب مي تواند يك وسيله مطمئن براي فرهنگ سازي جامعه باشد، مي گويد: «آن چه كه به انسان ارزش مي دهد كتاب خواني است. خيلي از افراد را مي بينيم كه به ظاهر زنده اند، ولي در اصل چون سال ها يك خط مطالعه هم نداشته اند و بالطبع رشد فكري در آن ها حاصل نشده، مرده هاي متحرك به حساب مي آيند. شما ببينيد چيزي كه نام علما را براي هميشه زنده نگه مي دارد، تلاش آنها در وادي كتاب خواني، كسب دانش و پديد آوردن آثار ارزشمند است. شهيد مطهري در دوران طلبگي اش آن چنان شيفته مطالعه شد كه اتاق را بين خود و هم اتاقي اش با كمك پرده اي نصف كرد و ساعات متمادي در تنهايي به مطالعه مي پرداخت.»
اين دست اندر كار فرهنگي كه ساليان سال در آموزش و پرورش نيز فعاليت مستمري داشته از روزهاي بازديد خود از كتابخانه هاي مدارس مختلف شهر تهران چنين مي گويد: «بر هيچ كس پوشيده نيست كه پايه هاي فرهنگ كتاب خواني در مدارس گذاشته مي شود. بنده در سنوات خدمتم در آموزش و پرورش در حين بازديد از كتابخانه هاي مدارس متوجه شدم 06 درصد كتابخانه ها در يك كلاس پرت، تاريك و كوچك برپا شده اند. در حالي كه بايد بهترين مكان ها را به كتابخانه مدارس اختصاص داد.
عناوين كتاب ها به روز نبودند و كتابدار هم معمولاً معلمي خسته و فرتوت بود كه در آستانه بازنشستگي قرار داشت، بنابراين نمي توانست معرف عناوين مناسب و به روز در حوزه هاي مختلف به دانش آموزان باشد. پيشتر حتي در حوزه كتابخواني مسابقاتي بين بچه ها برگزار مي شد كه امروز آن را هم حذف كرده اند. طراح مسابقات كتابخواني حتي در سطح وسيع تر بين اقشار مختلف جامعه مي تواند راهكار تأثيرگذاري بر افزايش آمار كتابخواني در جامعه ما باشد.»
حجت الاسلام روحي مؤلفيني را در اطراف خود مي شناسد كه با هزينه خودشان و به زحمت آثار ارزشمندي پديد آورده اند، اما چون سيستم تبليغ و توزيع كتاب ها منسجم نيست عناوين آنها فروش مناسبي نداشته و اين افراد پس از چاپ چند عنوان كتاب همه زندگي خود را از دست داده اند. اين صاحب نظر فرهنگي به حمايت از استعدادهاي جوان در وادي نويسندگي و تأليف تأكيد كرده و در پنج بند شرايط مناسب براي يك مطالعه خوب را اين گونه توصيف مي كند: «بهترين مكان را به كتابخانه يا محل مطالعه خود اختصاص دهيد. در زماني مشخص مطالعه كنيد. بهترين زمان مطالعه بعد از قرائت قرآن در ساعات ابتدايي صبح است. كتاب ها را در انباري رها نكرده و نگذاريم لايه اي از گرد و غبار بر آنها بنشيند، به طوري كه سال تا سال رغبت نكنيم به آن انباري سرزده و عنواني را جهت مطالعه انتخاب كنيم.
عوامل حواس پرتي را از محل مطالعه دور كرده و زماني ثابت هرچند كوتاه از روز را به مطالعه اختصاص دهيم. هرچه به كتابخواني بيشتر عادت كنيم مي توانيم به زمان مطالعه روزانه خود بيفزاييم.»
گزارش روز

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14