(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


دوشنبه 18 اردیبهشت 1391 - شماره 20202 

ارزيابي كارشناسان از فعاليت سازمان سينمايي
جاي خالي چشم انداز و استراتژي
نگاهي به متن و حواشي اكران فيلم «چه جوري ميلياردر شدم»
آيا گزينه بهتري نبود؟
پسامدرنيسم و پديده چند فرهنگي
فرهنگ تكثرگرا در خدمت سلطه سرمايه داري
درباره حواشي سعيد سهيلي و «گشت ارشاد» و اصرار بر خطا!
فيلم ضدارزشي مي سازم پس هستم!
رئيس حوزه هنري درقدرداني از عوامل فيلم «سيب و سلما» عنوان كرد:
نمونه اي از سينماي نجيب و پاك ايران
خون آشامان هاليوود سراغ صدام مي روند!
توليد دو انيميشن درباره انرژي هسته اي
فرماندهان سپاه در يك فيلم
سريال شهيد كاوه توليد شد
گروه نغمات ديني در شبكه قرآن سيما راه اندازي شد



ارزيابي كارشناسان از فعاليت سازمان سينمايي
جاي خالي چشم انداز و استراتژي

هاجر ياراحمدي
با اينكه از تشكيل سازمان سينمايي به عنوان بزرگ ترين تحول مديريتي سينمايي كشور نام برده مي شود ، با گذشت چندماه از برگزاري جشن تشكيل اين سازمان، هنوز هم شاهد تغييرات آنچناني در امور سينمايي كشور نبوده ايم. گفته مي شد سازمان سينمايي با مديريت جديدي آغاز به كار خواهدكرد و به گفته حسيني (وزير ارشاد) فردي كه قرار بود در اين سمت قرار گيرد معاون وزير و رئيس آن سازمان است. پس از شنيده شدن شايعاتي مبني بر جايگزين شدن اين سازمان با معاونت سينمايي، وزير ارشاد اعلام كرد كه اين گونه نيست و معاون سينمايي با جديت كارش را انجام مي دهد، اما اين سازمان اكنون توسط جواد شمقدري كه همزمان مسئوليت معاونت سينمايي را برعهده دارد اداره مي شود. سازمان سينمايي در حالي تشكيل شد كه سؤالات فراواني درباره اهداف و جزئيات آن از جمله آينده نهادهايي همچون بنياد سينمايي فارابي، انجمن سينماي دفاع مقدس و تصميم مسئولين اين سازمان در ارتباط با اين نهادها و... ذهن اهالي سينما را به خود مشغول كرده است. علاوه بر اين ها، تشكيل اين سازمان در زماني صورت گرفته كه سينماي ايران با مشكلات و كشمكش هايي روبه روست. انتظار مي رفت كه با تشكيل سازمان سينمايي و اجرايي شدن وعده هايي كه در ارتباط با آن داده مي شد درعرصه سينما هم شاهد نوعي تحول باشيم. چرا كه معاونت سينمايي نيز تاكنون اقداماتي را درجهت بهبود وضعيت فيلم هاي سينمايي انجام داده بود، اما از چنين سازماني انتظار مي رفت كه اقداماتي به مراتب جدي تر داشته باشد. با اين تفاسير با دو كارشناس سينما صحبت كرديم و نظر آنان را در ارتباط با تشكيل اين سازمان جويا شديم.
نياز به تعيين استراتژي
سعيد مستغاثي، منتقد و رئيس سابق انجمن منتقدان و نويسندگان سينماي ايران در اين ارتباط گفت: در اين زمينه موضوع مهم اين است كه كيفيت فيلم ها چه تغييري مي كند و محتواي آنها چگونه مي شود؟ به اين معنا كه تشكيل اين سازمان چه تأثيري بر اين مقوله ها خواهدداشت.
او ادامه داد: حتي اگر بودجه كلاني هم به اين عرصه اختصاص داده شود ولي از لحاظ محتوا هيچ تغييري نداشته باشيم و اوضاع به روال سابق پيش برود، حتي اگر به جاي سازمان سينمايي وزارت سينمايي هم راه اندازي شود هيچ فايده اي نخواهد داشت.
اين مستندساز گفت: اگر قرار باشد باز هم شاهد فيلم هايي باشيم كه نمونه هاي آن در جشنواره فيلم فجر اخير مشاهده شد تشكيل اين سازمان چه سودي خواهدداشت؟ اگر قرار باشد اين بودجه ها صرف ساختن فيلم هايي شود كه هيچ نشان و نسبتي با انقلاب ندارند و نه در امتداد آرمان هاي انقلاب هستند و نه جاي مردم در آنها مشخص است پس چه انتظاري مي توان داشت؟
مستغاثي افزود: تشكيل اين گونه سازمان ها خواهان استراتژي و چشم اندازي است كه متأسفانه تاكنون سينماي ما از آن بي بهره بوده اند.
كارگردان «راز آرماگدون» اظهارداشت: مبناي فعاليت هاي سازمان سينمايي بايد براساس آرمان ها، اهداف و برنامه هاي انقلاب، امام، منويات مقام معظم رهبري و خواسته هاي مردم باشد. اما اين چشم انداز براي سينماي ما ترسيم نشده است. آنچه دراين باره مهم است اين است كه در آينده چه مي خواهد بشود. اينكه چقدر بودجه صرف مي شود مهم نيست هدف و سمت و سو بسيار مهم تر است.
او نداشتن هدف و چشم انداز را از بزرگ ترين موانعي دانست كه در اين زمينه وجود دارد و افزود: ابتدا بايد هدف و مسير آينده خود را به خوبي روشن كنيم و بعد در آن راستا قدم برداريم.
لزوم تعيين سياست ها از سوي رهبر انقلاب
عليرضا سربخش، منتقد سينما و كارشناس فيلمنامه نيز در ارتباط با تشكيل سازمان سينمايي بر اين باور است كه اين سازمان را نمي توان به خودي خود مثبت يا منفي دانست.
وي با تأكيد براينكه سياست گذاري ها و استراتژي راهبردي سينماي كشورمان بايد زيرنظر مقام معظم رهبري تعيين شود تصريح كرد: اين سازمان قرار است تصميماتي بگيرد و سياست گذاري هايي داشته باشد كه در بحث سينما تعيين كننده باشد كه اين امري است كه تنها تحت امر رهبر است.
او همچنين گفت: مطابق رهنمود مقام معظم رهبري كه فرموده بودند درعرصه فرهنگ و هنر بايد شفاف سازي شود، ما هم بر اين باور هستيم.
اين بحث بسيار بسيار مهمي است، چرا كه بچه مسلمان ها از محتواي فيلم هاي كنوني راضي نيستند و بايد توجيهي براي پخش اين فيلم ها وجود داشته باشد.
مديرمسئول ماهنامه «سينما رسانه» ادامه داد: اگر قرار باشد شوراي عالي سينما تعيين كننده باشد مهم ترين مسئله اش را بايد محتواي موجود در فيلم ها قرار دهد و تدابيري بينديشد كه سينما از اين وضع رهايي يابد. سؤالي كه بايد پاسخ داده شود اين است كه استراتژي مطلوب ما براي سينماي انقلاب چيست؟
او اذعان كرد: اگر قرار باشد اين سازمان زيرنظر دولت قراربگيرد مجلس ديگر نمي تواند نظارتي داشته باشد و اين سازمان زيرنظر كميسيون فرهنگي دولت قرار مي گيرد.

 



نگاهي به متن و حواشي اكران فيلم «چه جوري ميلياردر شدم»
آيا گزينه بهتري نبود؟

سعيد رضايي
اوضاع غريبي است! خيلي غريب و عجيب! سينماي ايران به كجا مي رود؟ از يك سو «خصوصي» و «گشت ارشاد» فضاي سينماي ما را آلوده مي كنند و از سوي ديگر هم معجون هايي كليشه اي و نخ نما مثل همين فيلم تازه اكران شده «چه جوري ميلياردر شدم»!
قضيه اصلي اما از اين قرار است: جايگزيني «گشت ارشاد» و «خصوصي» با دو فيلم ديگر به نام هاي «نارنجي پوش» و «چه جوري ميلياردر شدم»!
بله! بايد قبول كنيم كه سينماي ما در اين زمان و زمانه چه در عرصه توليد و چه در حيطه مديريت، در همين اوضاع و احوالات چرخ مي زند و ظاهراً بنا هم ندارد كه از اين دايره قدم بيرون بگذارد.
از مقدمات و مؤخرات و مقتضياتي كه براي آن دو فيلم كذايي رخ داد و سرنوشتي كه بدان گرفتار شدند كه بگذريم مي رسيم به اين واقعيت كه در سينماي ما هنوز فيلم هايي مثل «چه جوري ميلياردر شدم» توليد مي شود و برخي فيلمسازان هنوز چنين تصوراتي از مخاطب دارند و براي بيننده فرضي خود چنين محصولاتي توليد مي كنند و لابد مي دانسته و مطمئن بوده اند كه هنوز چنين فيلمي مخاطب دارد و حتماً سود قابل توجهي را نصيب سازندگانش خواهد كرد! و الا از عقل و خرد به دور است و از منطق و واقعيت نيز، كه كسي سرمايه و وقتش را براي توليد چيزي صرف كند كه مي داند مخاطبي ندارد و به شكست خواهد انجاميد. و نيز بگذريم از اينكه در چنين موقعيتي و در حالي كه بخش هاي مختلف سينماي ايران با هم مثل كارد و پنير برخورد مي كنند و بعد از توقيف دو فيلم جنجالي، فضا كاملا متشتت و خطرپذير شده، براستي هيچ گزينه اي بهتر و آبرومندانه تر از شاهكاري مثل «چه جوري ميلياردر شدم» موجود نبود تا جاي فيلم هاي قبلي را به شكل سينماورزانه تر و قابل دفاع تري پر كند و به قول معروف آبي باشد نرم و آرام بر آتشي آنچنان سخت و سوزنده و نه دستاويزي ديگر براي ملتهب تر و بلكه مضحك تر شدن فضا!
فيلم «چه جوري ميلياردر شدم» يك ارتجاع تصويري است به دوره فيلم فارسي هاي ماقبل تاريخ سينماي ايران و نوعي اداي ديني به شاهكارهاي فيلم فارسي زمان شاه! اين لمپنيسم خنك و سطحي، بي آنكه ذره اي به سينما و ماهيت و ذات و اصالت و ارزش هاي فرميك و محتوايي آن وفادار و اساساً ارزشي براي آن قائل باشد ، سينماي ايران را در عصر حاضر، مضحكه خود كرده و به لطف مديريت بي تدبير فرهنگي و آشفتگي اوضاع، تصميم دارد حظ و بهره اي يكپارچه از اين شرايط ببرد و ظاهراً هم موفق بوده تا به حال!
«چه جوري ميلياردر شدم» گرچه ارزش نقد ساختاري و محتوايي ندارد ولي اين اهميت را داراست كه آيينه اي شود براي اينكه بتوان در آن، اوضاع و مناسبات سينماي امروز ايران را كه پر از مدعي و طبيب و طبل پر سر و صداست بهتر ديد.
كساني كه فيلم را ديده اند حتماً با نگارنده هم عقيده اند كه «چه جوري ميلياردر شدم» نه جايي براي نقد فني دارد و نه حرفي براي گفتن در حوزه سينما، اما آنچه جاي سؤال دارد اين است كه مديران سينمايي و دفاتر پخش و همه آنها كه در اكران سينمايي اين روزها به ويژه با آن وضعيتي كه در ابتداي اين متن بدان پرداختيم، نقشي و مدخليتي دارند، آيا گزينه بهتر و آبرومندانه تري براي اكران نداشته اند تا فضاي سينماي اين روزها را اندكي آبرومندتر كند؟

 



پسامدرنيسم و پديده چند فرهنگي
فرهنگ تكثرگرا در خدمت سلطه سرمايه داري

م. حميدي
در تعاريف فرهنگ عمومي،(1) پسامدرنيسم يا دوران پس از مدرن(2)، به لحاظ تاريخي از نيمه دوم قرن بيستم و به طور مشخص از پايان جنگ دوم جهاني تا به امروز را شامل مي شود. گر چه اين دوره با ويژگي ها و مشخصاتي همچون، تكثرگرايي، تمركززدايي، معناگريزي و پيچيدگي توصيف و تبيين مي شود (به همين دليل هم بسياري از متفكران و انديشمندان عرصه فرهنگ و جامعه شناس همچون ليوتار، ايهاب حسن، ميشل فوكو و... به هرحال با نسبت هايي كم و بيش متفاوت و مشابه، آن را روند فكري- فرهنگي متمايز از مدرنيسم و يكپارچگي عقلاني و هدفمندي سياسي و اقتصادي آن- كه همان ماترياليسم سياسي يا كاپيتاليسم باشد- برمي شمارند) با اين حال واضح است كه در پس اين پيچيدگي و معناگريزي، سياستي پنهان اما به همان ميزان مؤثر و نيرومند جهت تلاقي اهداف ماترياليسم سياسي (كاپيتاليسم) با مقوله فرهنگ- به ويژه جهت سلطه هرچه بيشتر بر جوامع درحال توسعه- دركار است.
درواقع شايد بتوان سال1900 ميلادي يعني سالمرگ فيلسوف شالوده شكن و معترض به سنت هاي فلسفي پيشين- ايده آليسم و ماترياليسم- آلماني و انگليسي، فردريش نيچه و نگرش اراده معطوف به قدرت او را نقطه تلاقي و آخرين پيوند واضح ميان مدرنيسم تماميت خواه با اهداف سياسي- اقتصادي آشكار- حتي بواسطه قدرت نظامي- با پسامدرنيسم پيچيده، مرموز و لايه لايه در سياست و اقتصاد فرهنگي پنهان در عصر حاضر تلقي نمود.
چنان كه نيچه در يك پيشگويي تاريخي- فلسفي، جنگ هاي خونين و نزاع هاي قريب الوقوع اروپا را پايان يك دوره فكري واضح در تاريخ غرب و آغاز دوره اي جديد از رقابت و مبارزات اقتصادي و فرهنگي در تاريخ بشر پيش بيني مي كرد و تنها اندكي پس از مرگ او ديديم كه چنين شد3.
اگرچه نزاع و جنگ هاي خونين قدرت هاي اروپايي(غرب) بر سر منابع و منافع سياسي و اقتصادي پس از جنگ دوم با تلفات بسيار و هزينه هاي هنگفت بي حاصل ماند، اما به يك همگرايي سياسي- اقتصادي انجاميد كه امروزه به نام پديده چند فرهنگي- به ويژه در جوامع درحال توسعه- قابل مشاهده و بررسي است.
چند فرهنگي يا مولتي كالچراليسم، در نگاه نخست و تعريف ابتدايي به همان معناي تكثرگرايي و معناگريزي است. يعني تلفيق سنت هاي فرهنگي متفاوت و اكثراً شرقي (به ويژه سنت هاي فرهنگي آسيا و آفريقا و دركل جوامع درحال توسعه)، با تكنولوژي و فن آوري هاي نوين و اكثراً غربي، در عرصه تجارت. يعني توليد و مصرف انبوه در بازارهاي جهاني و بازتوليد و تكثير آن از طريق رسانه، فارغ از معناي خاص سياسي و اهداف ايدئولوژيك، و البته همراه با منافع اقتصادي مشترك. چنان كه نمونه هاي بارز اين پديده جديد فرهنگي را مي توان بيش از هر كجا در موسيقي هاي نوظهور معروف به موسيقي ملل يا موسيقي تلفيقي و همچنين در صنعت پر رونق سينماي امروزي با تم ها و ته مايه هايي سطحي و دفرمه شده از افسانه ها و اسطوره هاي شرقي در قالب فرمي و ساختار تجاري هاليوود ملاحظه نمود؛ «صنعت موسيقي تحت فشار ضرورت نوسازي بازاري است كه، به واسطه بحران بعضي از انواع (مثل راك پرگرسيف(5) و جاز) و به ويژه به علت كيفيت متوسط توليد موسيقايي در سال هاي 70 و 80، به كسادي كشيده شده است. بنابراين، توليدكنندگان صفحه در بخش تازه اي سرمايه گذاري مي كنند، در بخش موسيقي ملل، كه در آن، به طور مصنوعي و به منظور بهتر تجاري كردن محصولات، انواع تجاري مختلفي را كه تا به حال حاشيه اي بودند، گرد هم مي آورند،... اين واقعيت كه صحبت بر سر پديده اي است كاملا ذاتي فرهنگ اروپايي- سفيدپوست و منطق سودجويانه آن با اين مسئله نيز ثابت مي شود...»6
با اين حال نكته ظريف و در عين حال قابل توجه در اين پديده جديد فرهنگي، همان رسالت ايدئولوژيكي است كه به طرز مرموز و نامحسوس اهداف ماترياليسم سياسي نظام تماميت خواه مدرن يعني همان كاپيتاليسم را، اگر چه نرم و انعطاف پذير ولي با شدت و سرعتي به مراتب فراتر از آنچه در دوران مدرن به طرزي قاطع و آشكار خود را مي نمود، در ماترياليسم فرهنگي پسامدرن دنبال مي كند. با اين تفاوت كه اينك آن نزاع تاريخي و جنگ هاي خونين بر سر قدرت و سلطه ايدئولوژيك غرب در دوران مدرن، جاي خود را به نزاع هاي قومي، ديني و در مجموع تضادهاي فرهنگي جوامع در حال توسعه به صورت حملات تروريستي، بمب گذاري ها و آتش گشايي هاي منطقه اي و عقيدتي يا اصلاحات تا حد ممكن خونين و خشونت آميز در جوامع عرب و خاورميانه داده است.در واقع فرهنگ، خود تبديل به سياست، آن هم درحد اعلاء و معناي ايدئولوژيك آن شده است. براي مثال انواع موسيقي رپ، راك، هيپ- هاپ و از اين دست با تكنولوژي و نرم افزارهاي پيشرفته غربي، تمپو و ريتم آفريقايي و بعضا ملودي هاي پنتاتونيك يا ديگر ملودي هاي شرقي با متن كلامي فارسي، تركي، عرب، آذري و... ديگر نه مانند يك اثر هنري با تم انتقادي سياسي يا اجتماعي كه همچون يك ابزار تكنولوژيك جهت حملات فرهنگي و ايدئولوژيك توليد و توسط رسانه تكثير و بازتوليد مي شود.به اين ترتيب چند فرهنگي يا مولتي كالچراليسم، اگر چه به زير نقاب پسامدرني خود، ظاهرا قائل به ارزش هاي متفاوت فرهنگي و مشاركت برابر سنت هاي جوامع در حال توسعه با تكنيك هاي صنعتي و ترفندهاي تجاري غرب براي بدست آوردن بالاترين سود حاصل از تسخير بازارهاي اكثرا جهان سومي است. با اين حال در پس اين نقاب، همان سياست عقلانيت مدرن (ماترياليسم سياسي) مبتني بر سلطه هر چه بيشتر بر افكار توده و هژموني ايدئولوژيك كاپيتاليسم استعماري را دنبال مي كند كه در نيمه نخست قرن بيستم اروپا را به آتش ويرانگر دو جنگ خانمان سوز كشاند و اينك همان آتش را به گونه اي ديگر جهت منافع هر چه بيشتر اقتصادي و ايدئولوژيك بر ملل در حال توسعه و جهان سوم افكنده است. و بعبارت ديگر همان طور كه فردريك جيمسون- منتقد فرهنگي پسامدرن- معتقد است؛ اگر چه در پسامدرنيسم و نظريه پردازي فرهنگي آن چنين وانمود مي شود كه در عصر حاضر فرهنگ حياتي جديد و مستقل از اهداف ايدئولوژيك و اقتصادي يافته است، با اين حال واقعيت اين است كه مقوله فرهنگ در اين عصر خود جزئي از ايدئولوژي و اهداف نظام سياسي حاكم يا همان كاپيتاليسم شده است؛
«... اصلا به نظر جيمسون اگر در دوران مدرن، فرهنگ در برخي حوزه ها مثل هنر تا حدي داراي استقلال از جهت دهي اقتصاد و سرمايه بود در وضعيت پست مدرن و در عصر سرمايه داري متأخر، اين استقلال نسبي نيز از بين مي رود و فرهنگ كاملا جذب سرمايه داري از نوع متأخر و معاصر آن مي شود.»7
ـــــــــــــــــــــــــــ
پي نوشت:
1. Multiculturalism
2. Postmodern
3. .1914م (آغاز جنگ نخست جهاني)
4. Fusion Music
5. Progressive Rock
6. جاناتاسيو. فرانچسكو، زيباشناسي و بازار: تعمقي بر تجارت موسيقي ملل، ترجمه: ساسان فاطمي، فصلنامه موسيقي ماهور، شماره 21، پاييز 1382، صفحه .153
7. انجمن علمي مديريت صنعتي دانشگاه هرمزگان، فردريك جيمسون: پسا- صنعتي يا سرمايه داري سوم؟
http://hu-im.Com 17/2/1389

 



درباره حواشي سعيد سهيلي و «گشت ارشاد» و اصرار بر خطا!
فيلم ضدارزشي مي سازم پس هستم!

محمد قمي
«من فيلم ضدارزشي مي سازم!» اين عنوان مصاحبه اي كه كارگردان محترم فيلم «گشت ارشاد» با يكي از مجلات زرد و پر «رنگ» سينمايي كه البته ادعايي فضايي در همه حوزه هاي فكري و فرهنگي دارد و سرشار از تناقض و مملو از «پز»هاي متعدد و متنوع سينمايي و غيرسينمايي است، به انجام رسانده.
كارگردان فيلم سينمايي «گشت ارشاد» در اين گفت وگو به طرز كم سابقه اي، منتقدان و معترضان فيلمش را هدف توهين و تمسخر و تحقير قرار داده و ايشان را مشتي آدم هاي عقده اي دانسته كه بروز عقده هاي فروخورده شان باعث شده كه به فيلم وي اعتراض كنند! و بعد هم فصل مشبع و مفصلي از افتخارات و خدمات و مجاهدات خود در سال هاي دفاع مقدس را بر زبان آورده و در مجموع تلاش كرده از همه چيز، چه عقده اي خواندن منتقدان و معترضان و چه افتخارآميز دانستن كارنامه زندگي اش، حظ يكپارچه اي براي گل آلود كردن آب و گرفتن ماهي مدنظر، ببرد.
او درباره افرادي كه به فيلمش اعتراض دارند چنين الفاظي را بر زبان آورده است:
«ارزش هايي كه آنها مدام ازش حرف مي زنند، من درآوردي و كاملا شخصي و سليقه اي است. كاش فقط سليقه اي بود؛ بيشتر اين ها ناشي از عقده هاي فروخورده آدم هاي كم دانش است! من هميشه عليه ارزش هاي اين افراد فيلم ساخته ام» يعني مغالطه و سفسطه در برابر نقد و تحليل يك فيلم- به زعم نگارنده- لمپنيستي و مبتذل! اين روشي است كه جناب سعيد سهيلي در برابر معترضان درپيش گرفته.
مغالطه ايشان بي نياز از پاسخ است و اظهر من الشمس! با اين حال يادآوري مي كنيم كه بحث ما در برابر فيلمي است به نام «گشت ارشاد» كه معتقدم مبتذل و رياكارانه و گيشه محور است و براي رسيدن به اين مقصود، تا توانسته ارزش ها و آدم هاي ارزشي جامعه را هم دستاويزي براي خود ساخته و اين خيلي زننده و البته قابل اعتراض و نقد است.
حال اينكه كارگردان نتواند از فيلمش دفاع كند و به جاي اين كار يا به معترضين توهين كند و به آنها نسبت هاي ناروا بدهد و يا از افتخارات «سابقش» بگويد، دردي را دوا نمي كند. با همه احترامي كه براي سعيد سهيلي قائل هستيم، اما چاره اي نداريم جز اينكه بگوييم «گشت ارشاد» يك فيلمفارسي مد روز است كه فقط به جاي شعبان بي مخ و خشونت و سكس و صمد و ديگر مولفه ها و كاراكترهاي فيلم هاي زمان شاه، چند كاراكتر لوده و دزد و لمپن را با ظاهر و هيئت بچه هاي حزب اللهي، قرار داده و به ويژه در برخي ديالوگ ها و سكانس ها و ميزانسن هايش، به توهين و تمسخر ارزش هاي جامعه ديني پرداخته است. ايشان حتي به حضرت امام حسين(ع) و عزاداري ايشان كه خط قرمز مردم ايران از هر طيف و مرام و مسلكي است هم رحم نكرده و با ديالوگ شرم آور و زشت «مجلس عزا... به قيمه و قمه است!» كار را تمام مي كند.
و از نمازجمعه و امر به معروف و نهي از منكر و انرژي هسته اي و استكبارستيزي و مابقي اصول و ارزش هاي جامعه اسلامي هم براي مورد تمسخر قرار دادن آنها سوءاستفاده يكپارچه و همه جانبه اي مي برد و اين ها يعني بي احترامي و حرمت شكني نسبت به اعتقادات و ارزش هاي مردمي كه مسلمانند. و سعيد سهيلي حاضر نيست اين ها را بپذيرد، پس به هر چيزي دست مي يازد و هر حرفي- با ربط يا بي ربط- بر زبان مي آورد جز آنچه بايد بگويد؛ و آن چيزي نيست جز:
عذرخواهي از مردم متدين و انقلابي ايران اسلامي. همين!

 



رئيس حوزه هنري درقدرداني از عوامل فيلم «سيب و سلما» عنوان كرد:
نمونه اي از سينماي نجيب و پاك ايران

رئيس حوزه هنري در مراسم تقدير از عوامل فيلم سينمايي «سيب و سلما» اين اثر را فيلمي ديني، پاك و نجيب دانست.
در ابتداي اين مراسم كه به همت حوزه هنري برگزار شد، حبيب الله بهمني كارگردان اين فيلم گفت: من ترجيح مي دهم درباره فيلم صحبت نكنم، مشك آن است كه ببويد نه آنكه عطار بگويد. از دوستانم درحوزه هنري و سازمان توسعه سينمايي سوره سپاسگزارم براي توليد و نمايش اين فيلم. اميدوارم در روزهاي آينده اين دوستان در پخش با تبليغات و توجه بيشتر زمينه ديده شدن اين فيلم را فراهم كنند.
وي ادامه داد: اين فيلم را براي نجات، فروش بالا و ركوردشكني درگيشه نساخته ام، هدفم از ساخت اين فيلم، بيان نكاتي است كه مغفول مانده، ارزش هايي كه درجامعه فراموش شده است. پيامبران براي انجام رسالت خود به دنبال حاشيه نبودند، فيلم ديني هم مضمون و مفهومش را بدون جنجال و حاشيه بيان مي كند، «سيب و سلما» با اين نگاه و هدف ساخته شده است.
اين كارگردان افزود: «سيب و سلما» تلنگري به جامعه امروز است، جامعه اي كه در آن كم فروشي و گران فروشي وجود دارد، اختلاس چند ميلياردي ديده مي شود، اين فيلم توجه به لقمه حلال و حرام را به يادمان مي آورد.
بهمني گفت:«سيب و سلما» درحد بضاعت خود، قدمي است براي ترويج مفاهيم اخلاقي. «سيب و سلما» براي آرشيو ساخته نشده و قرار نيست به فهرست طولاني آثاري اضافه شود كه بايگاني شده اند، اميدوارم با تلاش دوستان، «سيب و سلما» فرصت ديده شدن را از دست ندهد.
محسن مومني شريف رئيس حوزه هنري كه براي تقدير از عوامل و اهداي لوح تقدير به آنها روي سن آمده بود، سخنانش را با تشكر از عوامل فيلم سينمايي «سيب و سلما» شروع كرد و ادامه داد: از آقايان بهمني، عظيمي و هاشم زاده تشكر مي كنم، همين طور از سازمان توسعه سينمايي سوره براي توليد اين اثر. اين فيلم نمونه اي از سينماي نجيب و پاك ايران است، سينمايي كه به واسطه ارزش هاي اخلاقي اش پس از پيروزي انقلاب اسلامي درجهان شناخته و تحسين شد.
وي ادامه داد: هنر اسلامي تفكر دهنده است، «سيب و سلما» چيزهايي را به يادمان مي آورد كه از آنها غفلت كرده ايم، شهيد مطهري مي گفت: پيامبران مثل مخالفانشان تريبون نداشتند و به دليل اين كه نقاط ضعف مردم را يادآوري مي كردند، كاري سخت داشتند، اين برخلاف جريان شنا كردن كه رسالت هنر ديني است، ساده نيست.خوشبختانه «سيب و سلما» دراكران هايش مورد توجه قرارگرفته و اين نشان مي دهد مردم اين فيلم و پيامش را پسنديده اند.

 



خون آشامان هاليوود سراغ صدام مي روند!

سينماي آمريكا اين بار ماجراي به دام انداخته شدن صدام، ديكتاتور سابق عراق را به تصوير مي كشد.
آمريكايي ها كه اين روزها به خاطر جنايات گسترده اي كه در عراق انجام داده اند نزد وجدان هاي بيدار جهاني بي آبرو و منفور شده اند، اين بار هم قصد دارند با بهره بردن از هاليوود، موضوع كهنه بازداشت صدام را به تصوير كشند تا بلكه با نمايش به دام انداختن يك جنايتكار، اندكي آبروداري كنند. نكته مهم درباره اين فيلم اين است كه فيلمنامه آن را اريك مادكس فرمانده ارتش آمريكا در عمليات دستگيري صدام خواهد نوشت. نكته جالب ديگر اين است كه نقش اين فرمانده را نيز رابرت پاتينسن كه پيش از اين به خاطر بازي در نقش خون آشامان در هاليوود مشهور شده بود بازي خواهد كرد.

 



توليد دو انيميشن درباره انرژي هسته اي

مؤسسه «آويني فيلم»، منتظر دريافت پروانه ساخت دومين انيميشن سينمايي خود درباره موضوعات مرتبط با استفاده ايران از انرژي هسته اي است.
اين انيميشن سينمايي كه كارگرداني آن را مهدي آتش جام برعهده دارد، به موضوع حمله به تأسيسات هسته اي جمهوري اسلامي ايران و نحوه مقابله با آن مي پردازد. فيلم نامه اين انيميشن به شوراي پروانه ساخت ارائه شده و پس از صدور مجوز ساخت، توليد آن آغاز خواهد شد.
اين مؤسسه همچنين انيميشن سينمايي ديگري با عنوان «20:90 دقيقه بوشهر» را درباره همين موضوع ساخته است. اين انيميشن به كارگرداني محمدامين همداني و تهيه كنندگي حسن جعفري ساخته شده است و در جشنواره فيلم فجر امسال به نمايش درخواهد آمد.

 



فرماندهان سپاه در يك فيلم

فيلم سينمايي «يوسف هور» با موضوع شهيد سردار علي هاشمي، بازيگراني به جاي شخصيت هايي چون رحيم صفوي، محسن رضايي و علي شمخاني نقش آفريني مي كنند.كارگردان فيلم سينمايي زندگي شهيد علي هاشمي با اشاره به تغيير نام اين فيلم به «يوسف هور» گفت: در چند روز آينده، سكانس هاي مربوط به شهادت سردار علي هاشمي را فيلمبرداري مي كنيم.علي اصغر شادروان در گفت وگو با فارس درباره مراحل ساخت فيلم سينمايي « مرغابي دشت سرخ» بيان داشت: عنوان فيلم را به «يوسف هور» تغيير دادم و تنها 15 درصد از فيلمبرداري كار باقي مانده است.وي در ادامه افزود: هم اكنون مشغول فيلمبرداري يك عمليات در جزيره مينو هستيم و درچند روز آينده، فيلمبرداري سكانس هاي مربوط به شهادت سردار علي هاشمي را انجام مي دهيم.
دراين فيلم نقش محسن رضايي را «سام رضايي» پسر عموي وي و نقش «علي شمخاني» را برادر وي ايفا مي كند.«شهيد علي هاشمي» يا همان سردار هورسال 67 به همراه جمعي از رزمندگان در قرارگاه نصرت كار بزرگي را انجام دادند و يكي از عمليات هاي بزرگ جنگ در سوم اسفندسال 62 دراين منطقه به اجرا درآمد كه «خيبر» نام گرفت و درسال بعد نيز عمليات ديگري در اين منطقه به نام «بدر» انجام شد.

 



سريال شهيد كاوه توليد شد

سريال زندگي شهيد محمود كاوه هفته دفاع مقدس سال آينده از تلويزيون پخش خواهد شد.
اين سريال با عنوان «شورشيرين» به كارگرداني جواد اردكاني توليد شده و نسخه سينمايي آن نيز درسال جاري اكران مي شود. نسخه اوليه اين فيلم در سي امين جشنواره بين المللي فيلم فجر هم به نمايش درآمد و با استقبال خوبي از سوي مخاطبان مواجه شد.
گفتني است داستان «شورشيرين درباره محمود كاوه يكي از فرماندهان كردستان است كه با فداكاري خود درسال 59 و 60 از جدا شدن بخش هايي از خاك كشور جلوگيري كرد. اين فيلم در استان كردستان توليد شده است.

 



گروه نغمات ديني در شبكه قرآن سيما راه اندازي شد

شبكه قرآن و معارف سيما با راه اندازي گروه جديدي به نام نغمات ديني سعي در جذب مخاطبان جديد براي اين شبكه دارد.
احمد ليايي به عنوان مدير اين گروه جديد منصوب شده است. اين شبكه پيش از اين گروهي به نام تلاوت و نغمات ديني داشت كه با تغيير در تركيب گروه ها، نغمات ديني به عنوان يك گروه مستقل فعاليت خود را ادامه مي دهد. به گفته حسن گروسي مدير شبكه قرآن و معارف سيما، يكي از مشكلات اين شبكه، فقدان آواهاي ديني خوب و مناسب است كه با توليد آثار فاخر و ارزشمند، مي توان اين كمبود را پركرد.
گروسي، توليد نغمات شاد و مفرح، توجه ويژه به جذب نوجوانان و جوانان و هماهنگي جدي بين گروه تلاوت و گروه نغمات را از وظايف اين گروه برشمرد.
گروسي با تاكيد براينكه گروه نغمات ديني بايد با مجموعه سازان ارتباط قوي داشته باشد، افزود: طراحي مدل هاي برنامه سازي بدون موسيقي از جمله برنامه هايي است كه گروه نغمات بايد به آن ورود پيدا كند.

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14