دوشنبه 8 خرداد 1391 - شماره
20220
نگاهي به صنايع دستي كهن ايراني در بازار ( بخش نخست ) طنين اشياي تاريخي در جام زندگي امروز
|
|
|
نگاهي به صنايع دستي كهن ايراني در بازار ( بخش نخست ) طنين اشياي تاريخي در جام زندگي امروز
حسن آقايي وقتي در زمان فراغ بال باشي از نزديك نگاه عميق و فكر متمركز به صنايع دست ساخت داشته باشي و يك شئ قديمي مثلا گلدان فلزي از قفسه مغازه و يا بساط عتيقه فروش در دست مي گيري، رد قلمكاري پرچين و خط هنرمند سازنده اش را دنبال مي كني حس قوي و غريبي در خود مي يابي كه پنداري از يك راه خشك و بي روح به نقطه اي با طراوت رسيده اي... آن نقطه گلدان كه نقش يك تك گل پر برگ و چين دارد را بو مي كشي. «در آن زمان كه نمي زيستي حال كه يك ظرف از جنس خاك و يا سنگ از دوران نياكان به دست مي گيري مي انديشي چطور و يا با چه وسيله اين ظرف را ساخته بودند... خيلي حس رقيقي داشته باشي مي تواني خيال كني دست سازنده ظرف كه يكي از اجداد است را در دستت داري و يا برعكس و چه غروربرانگيز. نمي تواني دل برگيري. ظرف را خريداري مي كني و در گوشه ويترين خانگي جاي مي دهي.» در اين شماره گزارش با گشت و گذار در مناطق مختلف شهر مركز خريدوفروش اشياي قديمي و دست ساز ايراني با خبرگان اين نوع اجناس گفت وگو كرده ايم. عمده مباحث در گزارش پيش روي، انگيزه خريداران اشياء و لوازم آنتيك و قيمت ها مطرح شده است. به نظر مي رسد لازمه شناسه هر ملت و قوم در درازناي تاريخي هويت شناسي و فرهنگ خودجوش مردمي در تاروپود زندگي، مطالعه چگونگي و موقعيت تحولات در ساز و پردازش ابزارها و وسايل با رويكرد ايجاد تسهيلات پيشرو در روند زيستن مي باشد همچنان كه امروزه در سطح جهاني ملت هايي كه در دوران حياتي شان آثار غني فرهنگي، ابداعات هنري دست ساخت و بناهاي عظيم شگفتي آفرين در منظر بشري به نام خود ثبت در تاريخ كهن كرده، باعث بالندگي نسل هاي آينده شان نيز شده اند از جمله كشور ما و ملت ايران كه آوازه جهاني صنايع دست ساخت نياكان در هر عرصه و حوزه سبب مباهات ملي تا فراخناي تاريخ متجلي مي باشد. اين قبيل هنرورزي و هنرنمايي ها در شرايطي ظهور و تداوم متحولانه يافته كه هيچ تداركات كلاسيك و مديريتي و مهندسي در خلق اشياء، ظروف و ديگر وسايل ملزوم در پهنه زندگي عمومي و خالقان، نقش و وجود عامليتي نداشته، تنها، تجلي انديشه توأمان با عشق در جهت بهتر زيستن و تسهيلات روزمرگي بوده است كه امروزه پاره هايي از آثار هنري دست ساز نه تنها در موزه ها و برخي خانه ها كه در ويترين هاي عتيقه جات و يادوار هاي باستاني برخي كشورها نيز نگهداري و به نمايش عمومي گذاشته شده اند حتي تكه هاي هنري شيء آسيب ديده به دقت حفظ مي شود. شغلي توأم با عشق بدون گنج قارون مغازه دار در خلوتي زمان كه به سوي عصرگاهي پاورچين و آرام مي رود به صندلي تكيه زده است. نگاهم لحظه اي پروانه وار روي گل ها، روي اشياء عتيقه اي و دست سازي هنري مي گردد و بعد از فروشنده مي پرسم شغل و سروكار داشتن با صنايع دستي قديمي و دوره هاي اخير چه خصوصياتي ويژه نسبت به مشاغل ديگر دارد؟ از «ذراتي» كه 45 سال شغل خريدوفروش اشياء زينتي، دكوري و افزاري قديمي را پشت سر نهاده است چگونگي قيمت گذاري اين قبيل اجناس دست ساز را مي پرسم. مي گويد: «هر قسم كار بستگي به قدمت، نوع جنس و كاربردهاي ساختاري دارد.» در اين هنگام يك مرد جوان وارد مي شود سراغ يك نوع ترازوي كوچك كه ظاهرا كاربرد توزين اشياء پربها را دارد، مي گيرد. مغازه دار مي گويد يك نوع پشت ويترين است آن مرد ترازو را از پشت شيشه ويترين جلوي مغازه مي بيند. قيمتش را مي پرسد: «سيصد هزار تومان.» او از مغازه بيرون مي رود. خانمي مي آيد. خلخال (شي فلزي حلقوي شكل با آويزهاي ريز فلزي معمولا از جنس نقره كه پيشتر بعض خانم ها براي زيور به مچ پا مي بستند.)مي خواهد مغازه دار نشاني مغازه ديگري به او مي دهد. نظر اين خانم را درباره اشياء قديمي مي پرسم. مي گويد كه بعض تابلوهاي نقاشي منظره و تصويري از نوع كارهاي هنري قديمي را ترجيح مي دهد. موقع خروجم از اين مغازه همان مرد متقاضي ترازو را مي بينم كه به مغازه وارد شد.» پا كه به پاشنه در مغازه ديگري مي گذارم مغازه دار بيرون مي آيد. سؤالم پيرامون وضعيت خريد مردم است. چهره اش مي نمايد رغبتي به پاسخ ندارد ولي درحالي كه روي پياده رو آرام قدم برمي دارد، بي طرز تفاوت مي گويد خريد مردم تفنني است. او 36 سال شاغل در حرفه فروش اشياء مختلف قديمي است. سؤال بعد قيمت و قدمت اشياء دست ساز قديمي است. هنوز شانه به شانه او چند موزاييك را رفت و برگشت كرديم. اين بار با تمام بي ميلي پاسخ مي دهد برويد آن طرف خيابان از مغازه دارها بپرسيد. برخي گفت وگو مي كنند اما تمايل به عكس گرفتن ندارند. جايگاه اشياي قديمي را از مهجوري درآوريم در يك نيمروز تعطيل و آفتابي كلي راه آمدي جلوي محل مقصد رسيدي سربالايي راهرو تونل مانند را هر قدر طي كردي سوزش سينه و چشمانت از دود و آلايندگي رفت و آمد ماشين و موتور در بخشي از چنان مكان، بيشتر شد. سرانجام به سطح فوقاني محل بساطي ها در فضاي بسته مسقف رسيدي... گوشه اي دقيقه اي ايستادي. چشمان را بستي تا حالت، مقداري جا آمد. اما گرما، سروصداي ماشين و موتور و همهمه جمعيت و دود و دم دست بردار نبودند. باز كمي نفس تازه كردي. سپس آرام به طرف سفره هاي مقوايي، كاغذي و تكه پارچه هاي بساطي ها رفتي. انواع اشياء از هر نوع و وضع جنس ها؛ سالم، برخي ضرب و خط خورده از چرخ روزگار كهن و يا بخشي از زنگار بد داري، رنگ و روي شان تاحدي محو شده، گسترده است. بيشتر گشت زدي. دو سه چيزي پسنديدي. يكي چراغ گردسوز كه تمام بدنه اش زنگ خورده، قيمت 20 هزار تومان بود. جايي ديگر دو تا كاشي حدود 50*30سانت با نقش چهره و حواشي برجسته كه از تأثيرات جوي و قدمت زياد، رگه هاي ريز سفيد و نماي چركين به خود گرفته بودند. قيمت هر يك 250هزار تومان. از لابلاي جمعيت و بساط ها، جايي يك گلدان جمع و جور نسبتاً وزين و قلمكاري دستي شده بين چند تنگ بزرگ فلزي و گلدان كوچك ديگر، چشمت را گرفت. فروشنده گلدان را دستت داد. پرسيدي: چنده؟، شنيدي: «دو تومن.»-... چند؟، طرف دو انگشت اشاره و انگشت وسط خود را دو سه بار جلوي چشمت پس و پيش برده بود تا جناب عالي فهميدي قيمت اين گلدان فسقلي دوميليون تومان رايج است و شنيدي كه گفت از آلياژ مخصوص و همين يكي ساخت و پرداخت شده است.» ... چيزي نخريده برگشتي خانه! - همين طوره. ولي مي داني از چي خيلي ناراحت و دلتنگ شدم؛ اين كه آثار صنايع دست ساز به نوعي نشان از هويت هنري- فرهنگي ملت و كشور ما محسوب مي شود اگرچه تبليغات هم نيست. نمايشگاه و موزه ها با اين سرمايه هاي فاخر، مهجور مانده اند. تنها در مغازه ها و خرده بساط ها در پياده رو و يا در جايي مثل همينجا كه رفتم در معرض برخي از مردم است. مورد ديگر؛ كمترين امكانات بهداشتي و رفاهي ندارند كه نخست بايد گفت كلاً چنين مكان ها هيچ جاي مناسب براي عرضه و آشنايي مردم با آثار هنري دست ساخت و غيره نيست. ثانياً چنين محيط هاي بسته و دور از چشم هميشگي جامعه، باعث شده كه در كل، صنايع هنري قديم و جديد و تاريخي، غريب مانده است. به نظر بايد آثار آنتيك دست ساز- چه از دوره هاي قديم و چه نسل كنوني- لازم است همانند غرفه و مكان هاي مطمئن در سر راه عموم داير شود لااقل نسل كودك و جوان يك شناخت نظري از اين سرمايه هاي هنري زاد و بوم خود، داشته باشند.» اين شايد ژست باشد اما بيشتر علاقه دارند «يوسفي» جوان فروشنده اشياي متنوع با قدمت هاي متفاوت است. او با طرح پرسشم ابتدا تمايل نشان نمي دهد پاسخ دهد به اين دليل كه زياد در زمينه موقعيت حرفه اش اطلاع جامعي ندارد. نشاني شخص ديگر در مغازه ديگر را مي دهد. مي گويم پس درباره علت رويكرد بخشي از مردم به خريد اجناس قديمي، نظر بدهد... او حالا راحت تر صحبت مي كند. بعد هم كه «يوسفي پدر» وارد مغازه مي شود با وي هم مقداري گفت وگو مي كنم. در اين شماره گزارش، نظر جوان فروشنده درمورد پرسش مذكور را مي خوانيم. به گفته او «دليل برخي از مردم كه اشيا و لوازم عتيقه اي خريداري مي كنند نمودي از نوستالژي و مقداري پز داشتن اشياي آنتيك است. ولي در اغلب مردم علاقه به داشتن جنس آنتيك وجود دارد تا كساني كه از اشيا و اجناس جديد استفاده مي كنند.» ادامه گفت وگو با يوسفي در شماره ديگر است. پول مهم نيست عتيقه جات مهم است راه ادامه گشت وگذار آماده سازي گزارش به ميداني مي رسد كه خود آوازه اي ديرينه دارد؛ جايي كه در گذر سنواتي مجموعه ساز انبوه و انواع اشياي ريز و درشت وسايل خانگي، دكوري، صوتي، تصويري، ابزارآلات فني و برقي، تابلو، فرش و صدها قلم مايحتاج ديگر روزمره و مقطعي عمدتاً كهنه، نيمدار و قديمي و همين طور دست ساز شده است. روزهاي آدينه، ميدان و معابر حاشيه اي تردد اهالي خريد و فروش اشياي موردنظر و آنتيك، بسيار زياد مي شود. از «احمد احمدي» فروشنده و خريدار لوازم خانگي و غيره، در زمينه خريد و فروش اشياي عتيقه جات و غيره، تيپ افراد خريدار و فروشنده، قيمت ها و لوازم كمياب قديمي پرسش مي كنم. در اين قسمت، بخشي از صحبت وي درخصوص علل و انگيزه طيف خريداران اشياي قديمي با نام آنتيك، سؤال مي كنم، او اظهار مي دارد اين قبيل اشخاص از روي عشق و دوست داشتن عتيقه جات خريد مي كنند. به گفته وي، پول براي آنان مسأله نيست. مبلغ و ارزش جنس قديمي هرچقدر باشد، آنچه كه خواسته و به دست مي آورند براي شان مهم است. 000،700،3تومان قيمت يك سماور مي پرسم بيشترين قيمت يك جنس قديمي فروخته شده چه ميزان بوده است؟ مي گويد: «يك سماور نقره كوب كوچك عربي 3ميليون و 700هزار تومان است.» از اين فروشنده قيمت چند قلم اجناس كه در معرض فروش گذاشته است را مي پرسم، مي گويد: يك سماور نفتي قديمي ساخت 45سال پيش 140هزار تومان، سماور نفتي ديگر 170هزار تومان، سماور برنجي ذغال سوز با قدمت صدسال 300هزار تومان است.» مي بينم دو تا چرخ چوبي پره دار گاري اسب كش، بالاي اجناس مغازه قرار دارد. قيمت يك جفت اين چرخ يك ميليون و 500هزار تومان است. از «احمدي» دليل رويكردش به اين شغل را سؤال مي كنم، جواب مي دهد از سر علاقه بوده است؛ «از موقعي كه به اين كار رو آورده ام سطح شناختم نسبت به اجناس قديمي و حفظ آن ها بالا رفته است...» لاله شمعدان با قدمت 100ساله يك عتيقه فروش در منطقه اي ديگر به نام «مهدي وامق» درخصوص ويژگي قشر خريدكنندگان اشيا و لوازم قديمي، اظهار مي دارد: «خريداران اشياي تاريخي بايد علاقه و پول خريد اين نوع اجناس را داشته باشند.» مي پرسم قيمت ها به تناسب نوع و قدمت جنس در اينجا تا چه ميزان است، مي گويد: «ما جنس از 5تا 3هزار تومان و تا يك ميليون تومان داريم. يك جفت لاله شمعدان با قدمت حدود صدسال يك ميليون تومان قيمت دارد.» بد نيست گفته شود بين انواع اشياي قديمي در اين مغازه يك جفت چراغ روشنايي نفت سوز پايه بلند مرمر با كف فلزي زردرنگ است كه هر يك داراي دو فتيله است. برعكس همه چراغ هاي نفت سوز كه يك فتيله دارند.» گزارش روز
|
|
|