(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


دوشنبه 8 خرداد 1391 - شماره 20220

گزارشي كوتاه و گويا درباره عملكرد خانه سينما
خانه تخلفات، سياست بازي و بي عدالتي صنفي!
گزارشي از همايش تلويزيون مردم انقلاب اسلامي
صدا و سيما وارد جنگ نرم شود
نگاهي رسانه اي- تاريخي به سريال اسپارتاكوس
سند مصور تمدن يا يك رسوايي؟
واكنش منفي منتقدان به فيلم جديد كيارستمي



گزارشي كوتاه و گويا درباره عملكرد خانه سينما
خانه تخلفات، سياست بازي و بي عدالتي صنفي!

مهدي اميني
سينماي ايران، طي سال هاي اخير با هجمه انواع و اقسام حواشي و جنجال هاي كاذب مواجه شده است. به طوري كه اگر بگوييم اين حواشي از متن سينماي ما سنگين تر و بحث برانگيزتر بوده اند، سخني به گزافه نگفته ايم. يكي از كانون هاي ايجاد تنش و حاشيه در اين عرصه، «خانه سينما» بوده است. جايي كه براي تمركز فعاليت هاي صنفي سينماگران راه اندازي شد و مأموريت و رسالتش رسيدگي به حقوق اهالي سينما بود، اما اين تشكيلات به خصوص طي سال هاي اخير، گويي تغيير كاركرد يافته و بيشتر شبيه به يك حزب سياسي شد. تخلفات اساسنامه اي، موضع گيري هاي سياسي، افزايش باندبازي و گروه گرايي و.... باعث شدند كه هم خانه سينما تغيير ماهيت دهد و هم به حواشي آسيب زاي سينما دامن بزند.
از هفته گذشته، به واسطه اقدام مديريت خانه سينما براي بازگشايي اين تشكيلات، خانه سينما بازهم به صدر حواشي سينماي كشور بازگشت. اما با وجود تخلفات گسترده اين نهاد و همچنين تأكيد رياست ديوان عدالت اداري مبني بر قانوني بودن رأي شوراي فرهنگ عمومي در انحلال خانه سينما، به نظر مي رسد كه مديريت خانه سينما راه دشواري براي شروع دوباره فعاليت در پيش داشته باشند... اما خانه سينما چه تخلفاتي را مرتكب شده است؟
برجسته ترين تخلف اين تشكيلات، تغيير غيرقانوني اساسنامه است. اساسنامه خانه سينما مشتمل بر 21 ماده و شش تبصره، در سال 1366 به تصويب شوراي فرهنگ عمومي كشور رسيد. اما در تاريخ 20/3/1387اساسنامه جديدي از سوي مجمع عمومي خانه سينما مصوب شد. اين در حالي است كه طبق قانون، اين تغيير بايد زيرنظر شوراي فرهنگ عمومي رخ مي داد. به جز اين، تغييرات انجام شده در اين اساسنامه نيز در نوع خود قابل تأمل هستند و ماهيت اين جريان را روشن مي كند.
حذف عامدانه عبارت رسيدن به سينماي مطلوب جمهوري اسلامي از اهداف و وظايف خانه سينما، يكي از اين تغييرات است. حذف قيودي نظير اعتقاد به نظام مقدس جمهوري اسلامي و قانون اساسي و دارا بودن تقوا و تعهد و صلاحيت حرفه اي اعضا كه در اساسنامه اول از شرايط عضويت در هيئت مديره بود، ديگر تغيير قابل تأمل در اساسنامه جديد است.
لزوم گسترش فرهنگ اسلامي ديگر شاخصي است كه در اساسنامه نخستين موجود بوده، اما در اساسنامه جديد، حذف گرديده است. خارج نمودن الزام قيود همسان بودن آثار سينمايي با شئونات فرهنگ و مباني مقدس انقلاب اسلامي از اساسنامه سابق و بند(ز) آن در اساسنامه جديد هم قابل بيان است.
علاوه بر اين ها، طبق اساسنامه اصلي و اوليه، خانه سينما مؤسسه اي عنوان شده كه فعاليت آن تحت نظر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي تعريف شده است. اما در اساسنامه جعلي بعدي، تنها تشكيل شدن اين خانه زير نظر وزارت ارشاد ذكر شده است. همچنين بر طبق ماده 16 اساسنامه، ناظر مالي با حكم وزارت ارشاد تعيين مي شده و داراي اختيارات متعددي بوده كه در اساسنامه جديد صرفا به اعلام نظر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي به هيئت مديره خانه سينما محدود شده است. ضمن اينكه به ماده 19 اساسنامه اول، هرگونه تغيير در اساسنامه بايد به پيشنهاد مجمع عمومي و تصويب شوراي فرهنگ عمومي برسد كه در اساسنامه جديد، به طور عمد و با سوءنيت، اين ماده حذف شده است. به علاوه اينكه طبق ماده 9 اساسنامه اول، مجمع عمومي عبارت است از «اجتماع رسمي اعضاي خانه سينما» كه به انتخاب هيئت مديره و در نهايت به انتخاب مديرعامل منجر مي شود كه در ماده 14 اساسنامه جديد، مجمع عمومي تنها از «نمايندگان تشكل هاي صنفي خانه سينما» تشكيل يافته است.
اما با شكست گروه هاي مدعي اصلاح طلبي در دوره هاي مختلف انتخاب رويكرد سياسي خانه سينما نيز پررنگ تر شد. برخي از گروه هاي سياسي كه از آراي مردم ضربات سنگيني خورده بودند، خانه سينما را نيز به عنوان يكي از سنگرهاي خود جهت تحميل مطالبات نامشروع خود به جامعه انتخاب كردند. به همين دليل هم سينماگراني كه همراه اين جريانات نبودند، از خانه سينما كنار زده مي شدند و هدف كم محلي گروه ها و افراد صاحب قدرت در خانه سينما مي شدند.
سياست زدگي خانه سينما در جريان انتخابات سال 88 و وقايع پس از آن به خوبي نمود يافت. به طوري كه در جريان فتنه، مديريت خانه سينما حاضر به صدور بيانيه در تقبيح ناديده گرفتن حقوق مردم و لزوم قانون گرايي و احترام به رأي عمومي نشد. از اين دوره به بعد بود كه رفته رفته جشن هاي برگزار شده توسط خانه سينما نيز تبديل به محافلي براي عقده گشايي ورشكسته هاي سياسي عليه مردم و نظام برخاسته از اراده ملت شدند. به طوري كه در چهاردهمين دوره اين جشن ها، اصغر فرهادي از تريبون مراسم سوءاستفاده كرد و به بزرگداشت تعدادي از پادوهاي دستگاه هاي كشتارجمعي در غرب پرداخت سخناني كه باعث سيل اهداي انواع و اقسام جوايز به فرهادي توسط جشنواره هاي سينمايي وابسته به همان دستگاه ها شد. در همين دوره از جشن خانه سينما بود كه افراد معلوم الحالي براي دهن كجي به مردم، با نشانه هاي فتنه گران در جشن حضور يافتند. متأسفانه مديريت خانه سينما نه تنها به خاطر بروز اين گونه رفتارهاي موهن و ضدمردمي حاضر به عذرخواهي نشد كه در برابر اعتراضات معاون سينمايي و وزير ارشاد نيز، واكنش توهين آميز نشان دادند. اتفاقي كه در دوره بعدي اين جشن هم با دعوت از محمود دولت آبادي و سخنراني اين عنصر سكولار در حمايت از جاسوسان نشان دار انگليس و آمريكا و هنرمندنماهاي وطن فروش تكرار شد. جالب اين است كه مديران خانه سينما پس از واكنش هاي انتقادي، مجبور به صدور بيانيه و ناصواب خواندن حرف هاي دولت آبادي شدند.
از موضوع هاي قابل توجه درباره عملكرد خانه سينما، مي توان به جانبداري خاص رسانه هاي معاند و ضدايراني از اين محفل سياسي شبه سينمايي ياد كرد. رسانه هايي چون بي بي سي فارسي و صداي آمريكا كه با هدف نابودي كشور ايران و استيلاي دولت هاي ضدبشر بر مردم سرزمينمان فعاليت خود را پي گرفته اند، همواره حامي خانه سينما بوده اند. از قضا در برهه اي نيز تعدادي از فيلمسازان نزديك و هدف حمايت مديريت خانه سينما نيز به خاطر همكاري با دستگاه هاي رسانه اي ضدانساني بازداشت شدند.
دعوت از جعفر پناهي (عنصر كاسب كاري كه براي جلب توجه سرويس هاي جاسوسي بيگانه و جشنواره هاي خارجي دست به هر كاري زده است) به برنامه هاي خانه سينما نيز از ديگر تحركات سياسي مديريت خانه سينما محسوب مي شود.
گرايش سياسي خانه سينما در يادداشت رئيس سابق انجمن منتقدان خانه سينما افشا شده بود. سعيد مستغاثي در اين يادداشت كه پيش از اين در كيهان منتشر شد عنوان داشت كه: «در جلساتي كه در خانه سينما با حضور برخي اعضاء و روساي صنوف و البته هيئت مديره وقت طي ايام اغتشاشات فتنه گران برگزار شد، تقريبا اكثر قريب به اتفاق حاضران (به جز يكي دو نفر از تهيه كنندگان كه مصلحت طلبانه پيشنهاد دوري از جريانات روز را مي دادند) خواهان صدور بيانيه در حمايت از جريان فتنه بودند و حتي خيرخواهي برخي افراد در محكوم كردن اغتشاشات را همراهي با حاكميت برمي شمردند. در همان روزها كه برخي از به اصطلاح مستندسازان خانه سينما در ارتباط با جريان فتنه بازداشت شده بودند، سرانجام تصميم گرفته شد تا در حمايت از آزادي آنان بيانيه صادر شود و اين كار يك امر صنفي قلمداد شد! اين در شرايطي بود كه به فرموده مقام معظم رهبري، حيثيت نظام توسط فتنه گران زير علامت سؤال رفته بود و بر همه دوستداران و وفاداران نظام واجب بود كه در مقابل اين بي حيثيتي بايستند.»
هر چقدر كه خانه سينما در زمينه سياست بازي و باج دادن به جريان هاي سياسي ضدمردمي فعال و پرتحرك بود اما در زمينه وظايف اصلي خودش كه همان رسيدگي به امور صنفي بوده كوتاهي كرده است. يكي از اعضاي بلندپايه سابق خانه سينما چندي پيش در گفت وگويي با «كيهان» در اين زمينه گفته بود: وضعيت خانه سينما در سال هاي اخير به گونه اي بوده كه انحلال آن به هيچ كس لطمه نمي زند. اين بدترين شكل موجوديت خانه سينما است كه بود و نبود آن براي اعضايش هيچ تفاوتي نمي كند.
مسعود اطيابي، رئيس اسبق انجمن مديران توليد خانه سينما در اين باره افزوده بود: اعضاي خانه سينما عمدتا يا پي گير بيمه خود بوده اند و يا معافيت از ماليات كه هر دو هم توسط وزارت ارشاد درحال انجام است. ساير نيازهاي صنفي سينماگران نظير حقوق معنوي اعضا و... هم كه در خانه سينما مسكوت مانده بود.
وي به ذكر مثالي درباره غلبه بي عدالتي در خانه سينما پرداخته و گفته بود: به عنوان مثال، صنف مديران توليد را مي گويم كه خودم مدتي رئيس اين صنف بودم. ما تاكنون از خانه سينما هيچي نگرفته ايم. حتي در طول برگزاري جشنواره فيلم فجر هم سهميه بليت بين عده خاصي تقسيم مي شد. اين توهيني بود كه هميشه به اعضاي خانه سينما مي شد. غير از اين ساير رانت ها و امكانات خانه سينما نيز بين همين چند نفر معترض (به انحلال خانه سينما) توزيع مي شد.
اطيابي ادامه داده بود: به نظر من دوستان حاضر در هيئت مديره خانه سينما كه بعضا افراد متشخصي هم هستند طي سال هاي گذشته در مسيري قرار گرفتند كه در مسير منافع عمومي سينماگران نبوده، بلكه در راستاي منافع عده اي خاص بوده. خانه سينما از وقتي لطمه خورد كه اين عزيزان، اعضاي خانه را به درجه يك و دو تقسيم كردند.
وي تصريح كرده بود: خانه سينما هيچ گاه بيمه اي در شأن اعضاي خودرا پي گيري نكرد. هيچ وقت دنبال تأمين امنيت شغلي سينماگران نبود. چرا يك دستيار كارگردان بايد 12سال بيكار باشد و در تأمين معيشت خود مشكل پيدا كند؟ اين درحالي است كه خانه سينما بايد به جاي منافع عده اي خاص به اين مسائل رسيدگي مي كرد.
او بيان كرده بود: اختلاف طبقاتي در سينماي ايران ناشي از حكومت بعضي در خانه سينماست كه دوست نداشتند خانه سينما فعاليت صنفي كند و بيشتر درپي سياسي كردن خانه سينما بودند تا شهرتي كسب كنند و از طريق اين شهرت به منافع و جاهاي بالاتري دست يابند.
رئيس سابق انجمن منتقدان نيز در يادداشت خود براي كيهان به مرور برخي از بي عدالتي هاي رايج و متداول در خانه سينما پرداخته و از جمله نوشته بود: در شرايطي كه در باب هر مسئله سياسي در اين خانه، بيانيه صادر مي شد و اطلاعيه و اعلاميه امضاء مي گرديد ولي در طول سال هاي فعاليت صنفي خانه سينما، به مهم ترين مشكل اهالي سينما يعني مشكل اشتغال و مسكن رسيدگي نشد. تعاوني مسكني كه سال ها پيش تشكيل شده بود، از وقتي كه برخي بنيانگذارانش به نام خانه سينما و براي ديگران! زمين گرفتند، در اغما فرو رفت و بسياري از اهالي سينماي ايران همچنان با مشكل زمين و خانه و مسكن، دست و پنجه نرم كرده و مي كنند.
مستغاثي در بخش ديگري از اين يادداشت عنوان داشته بود كه: در طول اين سال ها خانه سينما پايگاه معدودي به اصطلاح صنوفي بود كه منافع بيشتري از سينما عايدشان مي شد (مانند تهيه كنندگان) و متأسفانه با يك نگاه طبقاتي، اين تبعيض حتي در تركيب هيئت هاي داوري خانه سينما نيز به چشم مي خورد، به طوري كه 70درصد صنوف سينمايي، هر يك تنها و تنها يك نماينده در هيئت داوران داشتند و 30درصد از بقيه صنوف هر يك 11نفر عضو هيئت داوري معرفي مي كردند!
با اين اوصاف تنها نامي كه مي توان براي خانه سينما گذاشت «خانه تخلفات و سياست بازي و بي عدالتي صنفي» است.

 



گزارشي از همايش تلويزيون مردم انقلاب اسلامي
صدا و سيما وارد جنگ نرم شود

همايش «تلويزيون مردم انقلاب اسلامي» با حضور جمعي از صاحب نظران فرهنگي و رسانه اي در تالار انديشه حوزه هنري برگزار شد. در اين همايش دكتر حسين كچويان، شهريار زرشناس، دكتر مجيد شاه حسيني، حجت الاسلام علي اكبر رشاد و سيدناصر هاشم زاده به آسيب شناسي برنامه هاي صدا و سيما پرداختند. آنچه مي خوانيد گزارشي است از ديدگاه هاي مطرح شده در اين همايش.
كچويان: تلويزيون و دغدغه هاي انقلاب اسلامي
عضو هيئت علمي دانشگاه تهران گفت: تلويزيون انقلاب اسلامي بايد محتواي خود را براساس دغدغه هاي انقلاب توليد كند و حوزه تمدني مستقلي با عنوان تمدن اسلامي پديد آورد.
دكتر حسين كچويان جامعه شناس و استاد دانشكده علوم اجتماعي دانشگاه تهران در همايش «تلويزيون مردم انقلاب اسلامي» با بيان اينكه «يكي از راه هاي پيشرفت مدرنيته تلويزيون است» افزود: تمدن مدرن مبتني بر دعوت و يك روش، مردم را جذب نمي كند بلكه مبتني بر تغييرات بسط يافته راه خود را در ميان ساير تمدن ها باز مي كند.
نويسنده كتاب «پايان ايدئولوژي تصريح كرد: با تمدني روبه رو هستيم كه از ما نمي پرسد چه مي خواهيد؟ بلكه خود مدرنيته هر روز به شكلي درمي آيد و ارزش هايي را تعريف مي كند كه فرداي روز ديگر دوباره همان ها را تغيير مي دهد و جهان زندگي را عوض مي كند.
وي ادامه داد: يك فلسفه غالب درباره تلويزيون و ورسانه، نوع بازاري، تجاري و مشتري محور آن است كه فلسفه غالب ليبراليسم محسوب مي شود. اين رسانه براي مخاطب عام تعيين تكليف مي كند و از جهات مختلف مسئله اش مخاطب عام است كه همان لذت بردن و سرگرمي است. بسط و گسترش رسانه براساس اين اصل صورت مي گيرد و از همه ابعاد از جمله سياستگذاري، مديريت، اجرا و نظارت تأثير مي گيرد و اين همان فلسفه اي است كه در بلوك شرق شكل گرفت.
عضو شوراي عالي انقلاب فرهنگي افزود: در چنين مواجهه اي مهم ترين ابزار تغيير، رسانه و در اوج آن تلويزيون است كه عملا استفاده كننده طراز اول آن حتي در سطح دنيا ما هستيم.
اين جامعه شناس بيان داشت: اينكه ما چه رسانه اي و تلويزيوني را مي خواهيم، از مهم ترين سؤال ها و مقولاتي است كه به اجبار تحت تاثير شرايط، درگير آن شده ايم و اينكه تاكنون هنوز پاسخ مناسبي در اين زمينه نداريم از قصور و تقصير حوزه و دانشگاه است. متاسفانه دانشگاه ها به وسيله علوم انساني به جاي درگيري با اين مسئله و تجويز شكل مطلوب رسانه، دائم در حال تجربه گسترش و توسعه شكل هاي بيمار موجود هستند.
كچويان تصريح كرد: تلويزيون ما به خاطر انحرافات علوم انساني دچار انحراف شده است.
وي در پايان به معضل اصلي رسانه و به ويژه صدا و سيما پرداخت و گفت: از معضلات ما از ابتداي انقلاب اسلامي همين است كه تكليف خودمان را با اين موضوع مشخص نكرده ايم وتلاش داريم تا مخاطب را جذب كنيم. ما بايد هدف از صدا و سيما در انقلاب اسلامي را مشخص كنيم؛ تلويزيون در انقلاب اسلامي بايد محتواي خود را براساس دغدغه هاي انقلاب توليد كند و حوزه تمدني مستقلي با عنوان تمدن اسلامي پديد آورد.
زرشناس: صدا و سيما و جنگ نرم
شهريار زرشناس، نويسنده و مدرس دانشگاه نيز در همايش «تلويزيون مردم انقلاب اسلامي» گفت: صدا و سيما رو در روي طيف مختلف و متكثري از مخاطب است كه نمي داند كيستند و به همين دليل هم دچار سردرگمي است.
نويسنده كتاب «نگاهي كوتاه به تاريخچه روشنفكري در ايران» سردرگمي صدا و سيما و عدم شناخت مخاطبش را يكي از عوامل اصلي ضعف آن دانست و افزود: با اين شرايط كه صدا سيما مخاطبش را نمي شناسد اما بازهمچنان مي خواهد همه را راضي كند. در حالي كه چنين چيزي را نمي توان محقق كرد، چرا كه بايد به دنبال مخاطب اصلي جامعه باشد.
زرشناس تأكيد كرد: تلويزيون بايد خودش را باز تعريف كند تا بتوان از آن به عنوان رسانه انقلاب ياد كرد. صدا و سيما بايد به عنوان رسانه انقلاب براساس كدگذاري روي مخاطبين اصلي به فعاليت بپردازد.
اين مدرس دانشگاه با اشاره به پايگاه مذهبي و فرهنگي موجود در ايران بيان كرد: ما بستر مشترك اخلاقي-انساني داريم كه مي توان براي همه لايه هاي متوسط مدرن، مذهبي و بخشي از طبقه كارگر و ضعيف به برنامه سازي در حوزه اين رسانه پرداخت و آن ها را راضي كرد. اما طبقه سرمايه دار را بايد رها كرد چرا كه معاندند و راضي نخواهند شد.
وي در خصوص جنگ نرم و نقش تلويزيون در آن ابراز داشت كه: ما مي توانيم با تكيه بر فرمول جنگ نرم، روي مخاطبين سرمايه گذاري كرده و مدلي را طراحي كنيم تا براساس همان بستر اخلاقي-انساني افراد را جذب كند. در رسانه ملي جنگ نرم را بايد جدي گرفت. همچنان كه دشمن در دانشگاه ها، كتابفروشي ها، سينما و خود صدا و سيما حضور دارد. در جنگ نرم مرزبندي سختي را پيش رو داريم كه به راحتي نمي توان دشمن را شناخت. خطر جدي است و بايد هشدار داد كه صدا و سينما وارد جنگ نرم شود.
شاه حسيني: جست وجوي رسانه توحيدي
مجيد شاه حسيني كارشناس مسائل سينما و رسانه نيز گفت: ما بايد پس از 33 سال از انقلاب اسلامي تكليف خودمان با رسانه را معلوم كنيم.
وي افزود: بايد ماهيت رسانه را براي خودمان مشخص كنيم و بود و نبود آن را نيز مشخص نماييم.
شاه حسيني تصريح كرد: ايراد ما در متدولوژي است نه ذات رسانه. ذات رسانه با دين جمع پذير است. ما پس از يك دهه تشكيك در ميراث گذشتگان نبايد ديگر دچار تشكيك شويم كه تلويزيون را مي خواهيم يا نه؟ در اين زمينه دو نگاه افراطي و تفريطي مردود است.
وي تصريح كرد: تكنوكرات هاي غربي تاكيد بر محتوا دارند ولي ما بر تكنيك تاكيد داريم و از محتوا غافل شده ايم.
شاه حسيني تأكيد نمود: ساخت رسانه توحيدي زحمت دارد، اما محال نيست. اگر در اين زمينه افراط كنيم دچار تايتانيزم فرهنگي مي شويم.
رشاد: مركزي براي راه يابي به رسانه مطلوب
حجت الاسلام علي اكبر رشاد عضو شوراي عالي انقلاب فرهنگي نيز با بيان اينكه با گذشت 33 سال از انقلاب اسلامي هنوز به مقوله رسانه انقلاب نينديشيده ايم گفت: همه نيز فرافكني مي كنند. اگر به موقع به اين مقوله مي پرداختيم به تلويزيون مطلوب نزديك شده بوديم.
وي خواستار داير شدن مركزي براي پي گيري مباني و مبادي ابعاد رسانه مطلوب انقلاب شد و گفت: بايد مركزي داير شود تا مباني و مبادي و همه ابعاد رسانه مطلوب انقلاب را پي گيري كند تا شاهد رسيدن به مطلوبي در مورد رسانه و جلودار آن تلويزيون در جامعه اي كه نام انقلاب اسلامي را برخود مي نهد باشيم.
رئيس پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي با انتقاد از وضع كنوني سينماي كشورمان تصريح كرد: متأسفانه برخي فيلم هاي ما سخيف هستند و گاه در قامت الگو برمي آيند كه نمي توان آنها را پذيرفت.
حجت الاسلام رشاد در ادامه به اركان رسانه پرداخت و گفت: منبع پيام، موضوع و مضمون پيام، مخاطب و پيام افزارها در دو بخش سخت افزار و نرم افزار اركان اصلي يك رسانه هستند كه توجه به تك تك آنها در رسيدن به رسانه مطلوب و رجوع به متون هاي ديني لازم است.
وي در پايان از تقسيم برنامه ها به ديني و غيرديني و مناسبتي بودن در صدا و سيما انتقاد كرد.
هاشم زاده: تلويزيون و مضامين ديني
سيدناصر هاشم زاده فيلمنامه نويس نيز در همايش «تلويزيون مردم انقلاب اسلامي» گفت: در تلويزيون دم از مضامين ديني مي زنيم ولي شكل ديني به خود نمي گيرد. كارهاي خوبي انجام شده اما كافي نيست چرا كه جاذبه هاي رسانه هاي بيگانه قدرتمندتر و جذاب تر از ما بوده است.
وي با اشاره به مخالفت هايي كه گاهي با اصل تكنولوژي مي شود، ابراز داشت: نبايد با تكنولوژي مخالف بود بلكه بايد با انديشه پشت تكنولوژي به مخالفت پرداخت.
نويسنده فيلمنامه «سيب و سلما» گفت: تلويزيون داراي ساحتي خاص است كه نياز به فعاليت بيشتري در آن احساس مي شود.

 



نگاهي رسانه اي- تاريخي به سريال اسپارتاكوس
سند مصور تمدن يا يك رسوايي؟

رضا فرخي
ريشه ها و گذشته تمدن هاي روم و يونان از مهم ترين بخش هاي تاريخ است كه دنياي غرب هميشه با افتخار از آنها ياد مي كند و به نوعي آن را از سندهاي مهم براي فخرفروشي به ديگر تمدن ها مي داند. اين مسئله از گذشته تا به امروز ادامه داشته و به خصوص پس از اين كه دولت هاي اروپايي در كنفرانس وستفالي به طور رسمي به دولت- شهرهاي مشخصي تبديل شدند اين موضوع براي برخي از اين كشورها اهميت ويژه تري پيدا كرد.
اين موج فخرفروشي نسبت به تاريخچه روم و يونان كه به تدريج به يك اپيدمي در بين اروپاييان تبديل شده بود روز به روز شدت گرفت تا اينكه با شروع عصر رسانه ها و به وجود آمدن شبكه هاي ماهواره اي و مجموعه هايي مانند هاليوود اين مسئله پررنگ تر شد و رسانه هاي غربي به صورت سازمان مندتري سعي در القاي اين مسئله به مخاطبان خود تا به امروز داشته اند.
در همين راستا، شايد بتوان با نگاهي به جديدترين اين گونه محصولات رسانه اي به اصل ماجرا بيشتر توجه كرد و نقطه تمركز موضوع را بيشتر دريافت. چرا كه با بررسي يك سند رسانه اي بهتر مي توان دلايل افتخار و درستي يا نادرستي اينگونه فخرفروشي هاي به اصطلاح تمدني دنياي غرب را دريافت.
نمونه اين گونه آثار سريال «اسپارتاكوس» محصولي از گروه تلويزيوني استارز است كه از تاريخ 22 ژانويه 2010 (ميلادي) به نمايش گذاشته شد. اين سريال توجه به شخصيت تاريخي اسپارتاكوس دارد كه اين كاراكتر زندگي يك گلادياتور كه در سال هاي 71 تا 73 قبل از ميلاد مسيح، رهبر شورش بزرگ بردگان بوده را روايت مي كند.
موج خشونت و ابتذال
در اين بين نكته اي درباره اين سريال در مرحله اول يعني از زمان شروع آن در 2010 به چشم مي خورد موج خشونت فوق العاده و غيرقابل باوري است كه در صحنه هاي مختلف آن به تصوير كشيده شده است. در اين فيلم كه به دست خود كارگردانان غربي ساخته شده تمدن روم و يونان كه از حاكمان و شهروندان درجه يك و دو شكل گرفته، به شدت وحشي نشان داده مي شوند. به گونه اي كه حتي خود كارگردان اين سريال هم كه سعي داشته تا از زاويه ديد خود تاريخچه پسين روم را متمدنانه به تصوير بكشد باز هم ناتوان بوده است. چرا كه موج خشونت و ابتذال آن قدر در اين سريال زياد است كه بيننده در همان مرحله اول از اين استهجان تصويري به شدت دلزده و آزرده خاطر مي شود. استهجاني كه هيچ نشانه اي از تمدن در آن يافت نمي شود.
يعني اگر بخواهيم اين سريال را به عنوان يك سند از سوي خود كارگردانان غربي در نظر بگيريم متوجه مي شويم كه روم باستان نه تنها ترويج دهنده حقوق انساني و يا هرگونه مظاهر دموكراسي حتي از جنس دموكراسي غربي نبوده، بلكه به طور كلي دولت- شهرهاي روم دقيقا بر مبناي دو عنصر زور و زر اداره مي شده اند.
در بسياري از سكانس هاي سه فصل اين سريال يعني «خون و شن»، «خدايان ميدان نبرد»، «انتقام» به عينه شاهد اين موضوع هستيم كه پادشاهان رومي كه هنوز غربي ها از آنان به عنوان اولين مروجان دمكراسي ياد مي كنند براي به دست آوردن قدرت و شكست دشمنانشان حتي از دست اندازي به نواميس آنها و گروگان گيري براي شكستن مقاومت شان چشم پوشي نمي كنند.
از طرف ديگر روابط نامشروع براساس آنچه در صحنه هاي مختلف اين سريال ديده مي شود، يك موضوع كاملا عادي در دربار و فضاي عمومي جامعه به شمار مي رفته و حتي تجاوز به نوعي از سوي خود درباريان و پادشاهي روم به جامعه تزريق مي شده است.
سؤالي كه جوابش در سكانس هاي سريال است
حال سؤال اينجاست كه آيا مواردي كه عينا از خود اين سريال بيان شد نشانه هايي از دمكراسي و احترام به حقوق افراد هم در خود دارد؟
براي پاسخ دادن به اين سؤال بايد توجه داشت كه از اولي ترين حقوق انسان ها، آزادي بيان و تأمين امنيت جاني و حتي حق آزادانه زيستن است؛ مواردي كه دقيقا و به عينه در هيچ كدام از سكانس هاي «اسپارتاكوس» مشاهده نمي شود و در تمام فضاي اين فيلم دقيقا تمام اين فاكتورها نقض مي گردد، كه اين مسئله نشان از ساختگي بودن اين تمدن تاريخي دارد كه از روم به عنوان منشأ فرهنگي غرب امروز سخن به ميان مي آورد و تلاش مي كند از طرق مختلف اين مسئله را به مخاطبان القاء كند.
شايد بتوان به اين مسئله هم اشاره داشت كه در روم باستان نيز خلاف تعاريفي كه در تاريخ هردوت آورده شده پادشاه صاحب همه چيز مردم اعم از شهروندان درجه يك و دو بوده است. چرا كه در سريال «اسپارتاكوس» كاراكتر گلابر به عنوان نماينده پادشاه روم براي از بين بردن مخالفان حكومت، مجاز است تا هر كسي را، حتي كساني كه تنها به آنها ظن دارد از بين ببرد كه اين مسئله اصلا با حقوق شهروندي مطابقتي نداشته است.
علاوه بر اين بايد توجه داشت كه بر مبناي سريالي مانند «اسپارتاكوس» پاي بست هاي فرهنگ سياسي موجود در دربارهاي غرب بر مبناي نژاد و قدرت شكل گرفته است.
اين موضوع درحالي در اين سريال مشاهده مي شود كه در بسياري از فيلم هاي باستاني هاليوود كه توصيفي افسانه اي از تمدن روم داشته هم همين مسئله مشاهده مي گردد و با اين تفاسير مي توان پايه هاي فرهنگ سياسي موجود در دربار غرب را بر مبناي قدرت، ثروت، خيانت و فساد اخلاقي دانست كه اين مسئله در هيچ تاريخي جزء مسائل افتخارآميز محسوب نمي شود.
گفت وگويي از جنس خون و كشتن و برده كشي
البته نبايد اين مسئله را هم ازنظر پنهان داشت كه برخوردهاي متعدد اسپارتاكوس با فرماندهان حكومت مركزي روم در اين سريال، دقيقاً حكايت از اين دارد كه برعكس گفته هاي تاريخنگاران غرب، در اين دوران نه تنها بحث و تبادل نظر و رويكردهاي مسالمت آميز يا گفت وگو جايي در برخورد حاكمان نداشته، بلكه پادشاه و درباريانش در برابر هرگونه مخالفت تنها خون را مي شناخته اند و به دنبال از بين بردن مخالفان و خانواده شان به هر قيمتي بوده اند. براي درك بهتر اين موضوع حتي مي توان اين صحنه هاي سريال «اسپارتاكوس» را كه در آن با مخالفان با شمشير و آهن گداخته برخورد مي شود و به خانواده هايشان تجاوز مي گردد در كنار صحنه اي از فيلم «گلادياتور» محصول 2011 قرار داد كه در آن زن و فرزند ماكسيموس به دليل مخالفت وي با پادشاه سوزانده مي شوند.
علاوه بر اين بايد دقت كرد كه براساس آنچه در «اسپارتاكوس» مشاهده مي شود پادشاهان و سيستم حكومت روم بر مبناي برده داري و به بردگي كشاندن استوار بوده، يعني از يك طرف مردم ديگر كشورها را به بردگي مي گرفته اند و از طرف ديگر مخالفان داخلي خود را هم با زور برده خود مي كردند.
از سوي ديگر بايد به اين مسئله هم توجه داشت كه در اين سريال كه به تعبير نويسنده آن براساس تمثيلي از واقعيت هاي تاريخي نوشته شده، شخصيتي مانند باتياتوس كه دارنده و صاحب بردگان است ارتباط مستقيمي با دستگاه حكومتي دارد كه اين مسئله نشان دهنده حمايت بي چون و چراي حكومت روم باستان از برده داري است.
بحث برده داري درحالي در اين سريال به اين صورت به تصوير كشيده شده كه براساس خود نقل تاريخي موجود در سريال «اسپارتاكوس»، روميان يكي از حكومت هاي باستاني بوده اند كه از اعدام بيشترين استفاده را مي كردند. آنچنان كه در فصل اول و دوم اين سريال يعني فصل هاي «خون و شن» و «خدايان ميدان نبرد» فرماندهان حكومت مركزي بدون كوچك ترين اغماضي و حتي بدون دليل، دست به اعدام هاي دسته جمعي ميداني مي زنند كه اين مسئله به هيچ وجه با بحث هاي حقوق بشري كه مورخان غربي معتقدند ريشه در روم باستان دارد منطبق نيست.
جامعه اي با تناقض هاي رفتاري فراوان!
اما علاوه بر توجه به اين ساختار حكومتي و شيوه برخورد سيستم سياسي روم، شخصيتي كه غربي ها از خودشان به گواه اين فيلم در پيش چشم بيننده به تصوير كشيده شده هم در نوع خود جالب به نظر مي رسد.
ويژگي هايي همچون: 1- اين مردمان از ديدن خون و كشتار انسان ها لذت مي برده اند. 2- در فضاي عمومي جامعه به شدت به افرادي كه از آنها به عنوان شهروندان درجه دو يا سه ياد مي شده فخرفروشي مي كرده اند و به نوعي اصلاً قائل به كوچك ترين حقوق انساني براي اين افراد نمي شدند. 3- جان هم وطنانشان در هنگام خطر اصلاً برايشان مهم نبوده و به راحتي به همديگر خيانت روا مي داشتند.
در اين بين علاوه بر تمام مسائلي كه در اين سريال بعينه ديده مي شود از هشدار روانشناسان هم درباره موج هاي ابتذالي كه در اين سريال ديده مي شود نبايد غافل شد. آن چنان كه همه آنها بالاتفاق درجه سني 17+ و حتي 20+ را براي آن درنظر مي گيرند كه اين مسئله نشان دهنده عمق نگراني خود جامعه غرب از تبعات پخش چنين سريالي است. چراكه اين دست از كارشناسان براين مسئله تأكيد مي كنند كه يك سريال به اين صورت كه روتين از يك شبكه تلويزيوني مانند استارز پخش شود و در آن خشونت و فساد اخلاقي از محتويات اصلي هر قسمت باشد مي تواند براي جامعه فاجعه اخلاقي به باور بياورد.
اين موضوع در شرايطي هشدار داده مي شود كه روزبه روز آمار مناسبات غيراخلاقي و تبعات آن در جوامع غربي افزايش مي يابد و بدون ترديد اين گونه سريال ها با چنين محتوايي نقش قابل توجهي در دامن زدن به معضلات فرهنگي حتي در خود جامعه غرب خواهد داشت.
به هر ترتيب به نظر مي رسد كه سريال «اسپارتاكوس» را مي توان يك سند مصور تاريخي از دوره روم باستاني دانست كه در آن نشانه هايي از دمكراسي، حقوق مردم، مردم سالاري، شهروندي و هر چه برخي تاريخ نويسان ناسيوناليست اروپايي درباره روم مي گويند ديده نمي شود، بلكه براساس همين سريال هرآنچه در روم باستان وجود داشته برعكس چنين مسائلي بوده است.

 



واكنش منفي منتقدان به فيلم جديد كيارستمي

ناكامي هاي اخير «عباس كيارستمي» در شصت و پنجمين جشنواره فيلم كن نيز ادامه يافت. به طوري كه نمايش فيلم جديد او با واكنش منفي منتقدان مواجه شده در نظرسنجي ها نيز نمره پاييني را كسب كرده است.
21 ماه مي و در پنجمين روز از برگزاري شصت و پنجمين جشنواره كن، فيلم «مثل يك عاشق» به كارگرداني عباس كيارستمي به نمايش درآمد. اما ساخته جديد اين كارگردان واكنش مثبتي را در پي نداشته است. «بي سروته»، «مضحك» و «بي تاثير» از جمله عباراتي است كه برخي منتقدان درباره فيلم «مثل يك عاشق» ساخته عباس كيارستمي به كار برده اند. همچنين در نظرسنجي انجام شده از منتقدان حاضر در جشنواره كن، اين فيلم رده پاييني را به خودش اختصاص داده است.
گفتني است، آثار اخير كيارستمي به خاطر ضعف و ناتواني در برقراري ارتباط با مخاطب، به آثار ناكامي تبديل شده اند.
جالب اين است كه كيارستمي اين آثار سطح پايين را در خارج از كشور مي سازد. آخرين فيلم اكران شده از او در ايران با نام «شيرين» نيز نتوانست نظر مردم را به خود جلب كند.



روزنامه القدس العربي در گزارشي در خصوص حمله اخير نيروهاي امنيتي و پليس مصر به دفتر شبكه العالم در قاهره، اين حمله را با هدف مقابله با پوشش خبري رويدادهاي منطقه از سوي اين شبكه عرب زبان و در نتيجه فشارهاي بحرين و عربستان سعودي بر مسئولان مصري دانست.
به گزارش فارس روزنامه القدس العربي چاپ لندن در خبري به نقل از منابع امنيتي مصري نوشت: دوشنبه گذشته پليس مصر به دفتر شبكه خبري العالم ايران در شهر قاهره يورش برده و تجهيزات اين شبكه عرب زبان را به بهانه نداشتن مجوز رسمي مصادره كرد، اما منابع آگاهي به القدس العربي گفتند كه بستن شبكه العالم در پي فشارهاي كشورهاي عرب حوزه خليج فارس بويژه بحرين و عربستان صورت گرفت.
القدس العربي به نقل از اين منابع افزود: اقدام العالم در پوشش خبري رويدادهاي بحرين، حكام منامه را خشمگين كرده است و علاوه بر اينكه شبكه العالم به طور مكرر ميزبان مخالفان سعودي بوده است، كه اين امر در چارچوب كشمكش شديد بين ايران و كشورهاي عرب حوزه خليج فارس در پي طرح اتحاد بين اين كشورها با يكديگر به ويژه بين عربستان و بحرين و مخالفت تهران با آن صورت مي گيرد.
اين وضعيت باعث شد تا كشورهاي عرب حوزه خليج فارس به مصر براي بستن دفتر شبكه العالم در قاهره فشار بياورند.

جهان اسلام در بيست و نهمين جشنواره بين المللي فيلم كوتاه تهران
بخش جهان اسلام در بيست و نهمين جشنواره بين المللي فيلم كوتاه تهران معرفي شد.
به رويكرد هنري نسبت به اصول راستين اسلام و براساس مفاهيمي همانند عدالت، راستي و كمال، نقش آيين ها در زندگي امروزي و اعتقادات معنوي در ايجاد ارتباطات انساني و همچنين با آرزوي ساختن جهاني بهتر اختصاص دارد.
بهترين فيلم در اين بخش علاوه بر تنديس جشنواره مبلغ سه هزار يورو جايزه نقدي دريافت مي كند.
بيست و نهمين جشنواره بين المللي فيلم كوتاه تهران از 10 تا 16 مهر توسط انجمن سينماي جوانان ايران در تهران برگزار مي شود.

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14