(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


سه شنبه 16 خرداد 1391 - شماره 20224

خطوط قرمز گفتاري از نظر امير مؤمنان علي(ع)



خطوط قرمز گفتاري از نظر امير مؤمنان علي(ع)

عليرضا شعاعي
امير مؤمنان علي(ع) پيشواي بزرگ اسلام و وصي و خليفه
رسول الله(ص) الگوي بزرگ انسانيت است. بهره گيري از ايشان بايد فراتر از شناخت شناسنامه اي باشد يا فراتر از اين باشد كه بخواهيم او را واسطه شفاعت قرار دهيم تا از روي محبت ما را به بهشت برد، بلكه مي بايست كاري كنيم كه شيعه ايشان شده و خود واسطه شفاعت محبان باشيم؛ چرا كه اگر بتوانيم شيعه باشيم و بتوانيم امتياز صددرصدي را كسب كنيم ديگر نيازي نيست كه با نمره ضعيف در انتظار باشيم و چشمان ما در اعراف به ايشان و ديگران دوخته شود تا با تبصره اي ما را به بهشت برند.
از جمله اموري كه بايد آن حضرت را در آن به عنوان الگوي خود قرار دهيم و زندگي خود را براساس آن ساماندهي كنيم، چگونگي سخن گفتن و چه گفتن و چه نگفتن است؟ چرا كه بسياري از مشكلات بشر از همين زبان و سخن گفتن برمي آيد و ساماندهي سخن براساس اصولي كه آن حضرت بيان مي كند، مي تواند راهكاري مناسب براي برطرف كردن مشكلات و يا حتي عدم ورود به آن مشكلات باشد. نويسنده در اين مطلب با مراجعه به فرهنگ و سنت و سيره آن حضرت(ع) بر آن است تا بخشي از شيوه هاي گفتاري مطلوب و مناسب از نظر آن حضرت را بيان كند.
جز راست نبايد گفت، هر راست نشايد گفت
از مهم ترين اصول اخلاقي عقلاني كه همگان بر آن اتفاق دارند اصل صداقت و راستي است. صداقت هر چند كه به معناي مطابقت قول و گفتار با واقع و حقيقت است، ولي گاه با قيد ديگري چون مطابقت قول و گفتار با واقعيت يا حقيقت همراه با اعتقاد است؛ چرا كه گاه كسي سخني را مي گويد و از چيزي خبر مي دهد كه واقعيت و حقيقت است، ولي خودش بدان اعتقاد و اذعان نداشته و تصديق نمي كند و در حقيقت برخلاف باور و اعتقاد خويش سخني را بر زبان مي راند. چنين شخصي از نظر ناظري كه از درون او خبري ندارد، انسان صادق و راستگو شناخته مي شود، اما كسي كه از باطن او خبر دارد و مي داند كه اين سخن و خبري كه مي دهد برخلاف اعتقاد اوست، مي داند كه اين شخص انسان دروغگوئي است؛ چرا كه برخلاف اعتقاد خود سخني مي گويد كه از نظر خودش باطل و دروغ است.
خداوند در سوره منافقون نقل مي كند كه منافقان در نزد پيامبر(ص) رفته و گفتند: ما شهادت مي دهيم كه شما رسول خدا هستي. اين گزاره هر چند از نظر واقع و حقيقت درست است و خبري صادق مي باشد ولي منافقان در اين سخن دروغگو هستند و صداقت ندارند؛ چرا كه اعتقاد قلبي و باطني ايشان اين است كه پيامبر خدا(ص) پيامبر نيست. از نظر آنان اين خبر دروغ است و نمي تواند آن حضرت پيامبر خدا باشد؛ اما با اين حال خبر مي دهند كه پيامبر(ص) پيامبر خداست و بر آن شهادت مي دهند.
پس نوعي دروغگويي آن است كه انسان خبري را مي دهد كه برخلاف اعتقاد و باورش است. اين نوع اخبار و سخن گفتن، زشت و قبيح است و عقل و اصول اخلاقي اجازه نمي دهد تا انسان چيزي را بگويد كه خلاف اعتقاد اوست.
گاه انسان چيزي را يقين دارد كه واقعيت است و آن واقعيت و حقيقت را خبر مي دهد. چنين شخصي انساني صادق و راستگو است. اما گاه ديگر، انسان چيزي را يقين ندارد يا درباره آن شك و ترديد دارد، در اينجا اگر خبري ظني و گماني را بگويد اين گونه سخن گفتن نيز نادرست و زشت است؛ چرا كه خبري مي دهد كه خود بدان يقين و قطع ندارد و شنونده گمان مي كند كه خبري صادق و قطعي است. اين نيز، فريب خود است و هم فريب ديگري كه مي بايست ترك شود.
اما گاه انسان چيزي را به قطع و يقين مي داند و بر حقيقت و واقعيت بودن آن اعتقاد دارد و آن را مي گويد. اين خبر و سخن گفتن، هرچند كه از باب قول سديد (نساء، آيه 9؛ احزاب، آيه 70) است و مي بايست انسان اين گونه سخن بگويد، ولي آيا انسان مي تواند هر قول و سخن راست و درستي را بگويد يا اين كه در گفتن هم محدوديت ها و مرزها و خطوط قرمزي است؟
اصولا انسان بايد همواره راست بگويد و دروغ گويي به هر شكل و قالبي، امري زشت و قبيح از نظر عقلي، و حرام و گناه از نظر شرعي است. (مجادله، آيه 2، آل عمران، آيه 61؛ اعراف، آيه 66؛ توبه، آيه 43)
اما با همه اين دعوت به راست گويي و ملعون دانستن دروغ و دروغگويي، آيا هر راستي بايد گفته شود؟
در ضرب المثل ايراني آمده است كه جز راست نبايد گفت ولي هر راست نشايد گفت. به اين معنا كه هر وقت سخني گفته مي شود همواره بر محور صداقت و راستي باشد و سخن دروغ بر زبان جاري نشود، ولي اين دليل نمي شود كه انسان هر راستي را بگويد، حتي اگر اين راست از بهترين شكل و نوع سخن راست و خبر راست باشد؛ يعني از مواردي باشد كه شخص به قطع و يقين و حتي علم شهودي و حضوري مي داند كه اين مطابق با حقيقت و واقعيت است و معتقد به آن باشد و اين اعتقاد هم مطابق با واقع باشد.
ولي اين چنين راستي را نيز نبايد هميشه گفته شود؛ زيرا مصالحي است كه بايد در بيان راستي مورد توجه قرار گيرد؛ چرا كه خداوند با علمي كه دارد ستار است و به سبب مصالحي حقايق راستي را نمي گويد و افشا نمي كند و حتي درباره منافقاتي كه به عنوان صحابه دور پيامبر(ص) گرد آمده بودند، آنان را در بيان رسوا نكرد بلكه تنها با بيان علايم خواست تا هوشياري مومنان واقعي برانگيخته شود.
پس اگر جز راست نبايد گفت ولي شايسته نيست كه هر خبر راستي را گفت و به ديگران رساند؛ چرا كه لازم است مصالح شخص يا جامعه يا نظام را درنظر گرفت. برخي در رسانه ها معتقدند و شعار مي دهند كه حقيقت را بايد گفت و مردم رادر جريان حقايق و واقعيت ها گذاشت. اين ها با اين عنوان كه دانستن حق مردم است، اخباري را مطرح مي كنند كه به شخص يا جامعه ضرر مي رساند. اطلاع رساني درباره اموري چون تجاوز و دزدي و فحشاء هرچند كه بيان حقايق و واقعيت هاي اجتماعي است ولي از باب تشييع فاحشه و گسترش و ترويج آن است و نمي توان به صرف اينكه دانستن حق مردم است و ما نيز جز راست نمي گوييم، مسائل تجاوز و قتل و غارت در صفحات يك و دو روزنامه ها تيتر يك شود يا صفحات حوادث و ويژه نامه هاي خاص توليد كرد و با جزئيات، حقايق تلخ و زشت را نوشت و بيان كرد؛ چرا كه اين گونه بيان حقايق و راست گويي جز تشييع فاحشه و گسترش منكرات در جامعه ثمري ندارد و گناهي بزرگ و نابخشودني است. (نور، آيه 19)
شنيده ها و ديده هايي كه نبايد شنيده و ديده شود
مشكل اساسي بسياري از افراد در جامعه به ويژه رسانه ها اين است كه از ادبيات و فرهنگ رسانه اسلامي دور هستند؛ زيرا پيش از آنكه رسانه اي را در اختيار گيرند، فقه رسانه را نخوانده اند و مسايل فقه رسانه اسلامي را نشنيده و دوره اي را نگذرانده اند. همان گونه كه اميرمؤمنان علي(ع) و معصومان(ع) به افراد بازاري مي گفتند كه اول فقه بياموزيد سپس به كار دادوستد مشغول شويد تا گرفتار حرام و گناه در معامله نشويد؛ در كار رسانه و روزنامه نگاري و خبرنگاري نيز مي بايست نخست فقه رسانه را ياد گرفت تا براساس تكاليف الهي و وظايف آن كار كرد.
همان گونه كه در فقه رسانه بر اين نكته تأكيد مي شود كه جز راست نبايد گفت و هر راست نشايد گفت، هم چنين بايد دانست كه اصلا جايز نيست كه براساس شنيده ها و ديده ها كه در آن شك و ترديد و ظن و گمان هست، اخبار را تهيه و گزارش كرد.
در بسياري از صفحات روزنامه ها بخش اخبار ويژه و ديگه چه خبر يا ديده ها و شنيده ها وجود دارد كه بخشي از آنها براساس فقه رسانه اسلامي نيست؛ چرا كه اخبار بسيار مهمي در آن مطرح مي شود كه بيشتر تصور و خيال و گمانه زني اين شخص و آن شخص خبرنگار يا نويسنده است و براساس آن، جو جامعه ملتهب مي شود و از شايعه بودن به شكل خبر تبديل مي شود؛ زيرا چيزي كه رسانه اي شود حتي شايعه با اصل و ريشه دروغ به عنوان يك خبر صادق مطرح شده و مردم با آن به عنوان خبر، رفتار و نتيجه گيري مي كنند.
خداوند از اينكه انسان سخني را براساس ظن و گمان بگويد و از قول سديد به دور باشد و بي برهان و مدرك و دليل و حجت سخن بگويد، ناخشنود است و حتي اين روش را در زندگي، روشي نادرست مي داند كه انسان را از حقيقت دور كرده و به گمراهي مي اندازد. انسان مي بايست همواره با دليل محكم سخن بگويد و خبرش راست و مبتني بر قطع و علم باشد. پس چگونه ما به خود اجازه مي دهيم كه شنيده ها و ديده هاي ظني و گماني خود را به عنوان خبر قالب كرده و به خورد مردم بدهيم.
هر چيزي كه مي داني مگو
اين ضرب المثل ايراني كه مي گويد: جز راست نبايد گفت و هر راست نشايد گفت، ريشه در فرهنگ قرآني و اسلامي دارد. به عنوان نمونه حضرت اميرمؤمنان علي(ع) در وصيت و سفارش خود به فرزندش مي فرمايد: يا بني اجعل نفسك ميزانا فيما بينك و بين غيرك فأحبب لغيرك ما تحب لنفسك و اكره له ما تكره لها و لا تظلم كما لا تحب أن تظلم و أحسن كما تحب أن يحسن اليك و استقبح من نفسك ما تستقبحه من غيرك و ارض من الناس بما ترضاه لهم من نفسك و لا تقل ما لا تعلم و ان قل ما تعلم و لا تقل ما لا تحب أن يقال لك؛ فرزندم! خود را ميان خويش و ديگران ميزاني بشمار پس آنچه براي خود دوست مي داري براي جز خود دوست بدار و آنچه تو راخوش نيايد براي ديگري هم ناخوش شمار و ستم مكن چنان كه دوست نداري بر تو ستم رود و نيكي كن چنان كه دوست مي داري به تو نيكي كنند. آنچه را از جز خود زشت مي داري براي خود زشت بدان و از مردم براي خود آن را بپسند كه از خود در حق آنان مي پسندي. هر آنچه را كه مي داني نگو و اگر چه آن چيزي كه مي داني كم و اندك باشد و هر آنچه را كه دوست نداري درباره ات گفته شود درباره ديگران مگو. (نهج البلاغه، نامه 31)
آن حضرت همچنين فرمود: و لا تقل ما لا تعلم بل لا تقل كل ما تعلم و لاتقل ما لا تحب ان يقال لك؛ آنچه نمي داني مگو! بلكه هر آنچه مي داني، اظهار مكن! نيز حرفي را كه دوست نداري به تو بگويند، مگو! (نهج البلاغه، صبحي صالح، ص 397، و نيز همان، قصار 374)
در همين راستا در آيات قرآني نيز اين معنا مورد تأكيد قرار گرفته بطوري كه در آيه 36 سوره اسرا مي فرمايد: ولا تقف ما ليس لك به علم، ان السمع و البصر والفواد كل اولئك كان عنه مسئولا از آنچه به آن آگاهي نداري، پيروي مكن (بازگو نكن) چرا كه گوش وچشم و دل، همه در برابر خدا مسئولند.
در روايتي آمده است كه مردي خدمت رسول خدا(ص) رسيد و عرض كرد: همه وظايف خود را به خوبي انجام مي دهم ولي يك گناه را نمي توانم ترك كنم و آن رابطه نامشروع است. اصحاب از اين سخن برآشفتند. حضرت فرمود: شما كاري نداشته باشيد، من مي دانم چگونه با او بحث كنم. آنگاه فرمود: شما مادر، خواهر و به طور كلي ناموس داريد؟ جوان عرض كرد: آري. رسول خدا(ص) فرمود: آيا مي پسندي ديگران با ناموس و محارم تو چنين روابط نامشروع داشته باشند؟ عرض كرد: خير. حضرت فرمود: پس چگونه حاضر مي شوي دست به چنين كار نادرستي بزني؟ جوان سر به زير افكند و عرض كرد: ديگر تعهد مي كنم دنبال چنين گناهي نروم. (زين العابدين قرباني، اخلاق و تعليم و تربيت اسلامي، ص 274)
بسياري از مشكلات مردم در جامعه امروز اين است كه سخن بسيار مي گويند و كمتر عمل مي كنند. هر كسي هر چيزي را مي داند، مي خواهد بگويد بلكه حتي چيزهايي را نمي دانند و شك و ترديد دارند مي گويند و اين موجب شده كه هم خودشان و هم ديگران به دردسر بيفتند.
مشكل اينجاست كه در گذشته به سبب فقدان وسايل ارتباطي اين سخن در يك محدوده كم انتشار مي يافت و آثار زيانبار و مخرب كمتري داشت، ولي امروز به سبب وجود فن آوري هاي جديد و ابزارهاي ارتباطي متنوع به سرعت از طريق پيامك و تلفن همراه و اينترنت و روزنامه ها و رسانه هاي گفتاري و شنيداري و نوشتاري پخش مي شود و آثار آن بيشتر و گسترده تر است و گاه امنيت رواني جامعه را به خطر مي اندازد و مشكلاتي را براي مردم ايجاد مي كند در حالي كه اين سخن هيچ پايه و اساسي ندارد، بلكه حتي اگر داشته باشد مگر لازم است كه انسان هر خبر راستي را بگويد كه موجب تشويش اذهان و اضطراب در جامعه مي شود؟
در آيات قرآني آمده است كه اگر خبر راست است و به جامعه و امنيت مردم صدمه مي زند نبايد گفته شود و اگر شخصي خبري را شنيده يا ديده كه درباره محتوا و آثار اجتماعي و رواني آن شك و ترديد دارد آن را به رهبران جامعه اطلاع دهد پيش از آنكه پخش و انتشار دهد چرا كه ممكن است مسئولان درباره آن تدابيري بينديشند. (نساء، آيه 83)
به هر حال، توجه به خطوط قرمز در گفتار و نوشتار مي بايست مورد توجه قرار گيرد و حتي هر راستي شايسته گفتن نيست چه رسد كه براساس ديده ها و شنيده ها اخبار ارائه و يا تحليل شود كه موجبات تشويش جامعه و اضطراب مردم و سلب اعتماد عمومي جامعه مي شود. در اين ميان بر اصحاب رسانه، امر دشوارتر است؛ زيرا بايد نخست فقه رسانه را بياموزند بعد در ميدان عمل وارد شوند.

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14