(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


یکشنبه 21 خرداد 1391 - شماره 20228

شعر
خوشنويسي در مسير عبادت
عليرضا عباسي خوشنويس دوران صفويه
ايران از ديدگاه شعري اقبال لاهوري
گفت وگو با احسان رشيدي ترانه سرا و شاعر جوان
سمفوني شعر در صحنه زندگي
چقدر خاطره جاري است...
بررسي مجموعه شعر «تو سيب و گندم... تو خود حوا» سروده محمد مرادي
كتاب رودكي نامه منتشر شد



شعر

آرزويي محال
هادي سيه چهره (پروانه)
براي بقاي باورمان
جويديم
مجازي را كه در تمام اوقات
مجازي بود
از براي هضم آن
تصورات مكمل را
بلعيديم

احتمال
اتفاقي كه دوست را
پريشان
به قعر سكوت سوق داد
تعريف يك احتمال بود
كه محركي آن را
اثبات كرد

 



خوشنويسي در مسير عبادت
عليرضا عباسي خوشنويس دوران صفويه

مهدي فرخي
علي رضا عباسي نخست در تبريز شاگرد ملا محمد حسين تبريزي و علاء الدين محمد بن محمد تبريزي معروف به علاء بيك بود و خط ثلث و نسخ را نيكو مي نوشت. پس از آنكه در زمان شاه محمد خدابنده پدر شاه عباس، تركان عثماني تبريز را به تصرف درآوردند، عليرضا از آنجا بيرون آمده و به قزوين پايتخت دولت صفوي رفت و در مسجد جامع آن شهر منزل گرفت و به كار كتابت مشغول شد و قسمتي از كتيبه هاي آن مسجد را با چند آيه قرآن كريم در آنجا تمام كرد. امضاء يا رقم او در اين زمان «عليرضا الكتاب» بوده و بدين رقم از سال 981 تا 990 كتابت از او ديده شده است. اين هنرمند اولين بار هنگامي كه مسجد جامع قزوين را با چندين كتيبه تزيين كرد، به شهرت رسيد. وي در شروع سلطنت شاه عباس در خدمت سردار فرهاد خان از سرداران مهم آن روزگار بود.
علي رضا شعر هم مي گفت و علاوه بر خوشنويسي در نقاشي نيز مهارت داشت. از اين رو گاهي وي را با رضا عباسي نقاش پرآوازه هم عصرش اشتباه گرفته اند. از آنجايي كه عليرضا عباسي ، رئيس كتابخانه سلطنتي بوده از اين لحاظ موظف بوده است كه كليه كتابهاي خطي، مينياتورها، تذهيبها و قطعات و مرقعات خطي را كه به شاه عباس تقديم مي شده از لحاظ مسئوليت، نام خود را در روي آنها يادداشت و در دفاتر سلطنتي نيز به ثبت برساند و به علت شباهت اسمي بعضي از مستشرقين اروپايي مانند ميتوخ آلماني و بعضي از مورخين و نويسندگان ايراني به اشتباه علي رضا عباسي را مينياتور ساز و تذهيب كار معرفي نموده اند در صورتي كه اين موضوع به احتمال زياد نبايد درست باشد.
از اشعار معروف علي رضا عباسي يكي اين رباعي است:
تا خانه نشين شدي تو اي در خوشاب
پيوسته مراست از غمت ديده بر آب
من خانه دل خراب كردم ز غمت
تو خانه نشين شدي و من خانه خراب
تذكره نويسان اين رباعي را هم به نام علي رضا ثبت كرده اند.
تا ز آتش عشقت جگرم گشت كباب
پيوسته رود ز ديده و دل نمك آب
آسودگي و عشق تو امري است محال
صبر و دل بي قرار نقشي است بر آب
گفته مي شود اختلاف سليقه و روش او با ميرعماد، كه او نيز هنرمندي خوشنويس بود و در نستعليق نويسي او را سرآمد ديگران مي دانند، موجب كدورت و انگيزه حسادت ميان اين دو استاد گرديد. اين حسادت ها پايان تلخي داشت و به قتل فجيع ميرعماد انجاميد. هر چند به دلايل مختلف اين را يك افسانه بزرگ ساختگي دانسته اند كه در هيچ يك از منابع قديمي اشاره و ثبت نگشته است.
گر خامه هزارسال تحرير كند / در شرح غم فراق تقصير كند
اين قصه به كاغذ و قلم نايد راست / دل خود بر تست با تو تقرير كند
گرانبهاترين اثري كه از او باقيست ، قرآن بزرگ كتابخانه آستان قدس رضوي است.كتيبه هاي سردر و كتيبه بزرگ كمربندي داخل گنبد مسجد شيخ لطف الله به خط ثلث مورخ به سال 1012 هجري اثر اوست كتيبه زيباي سر در تاريخي مسجد شيخ لطف الله به قلم علي رضا عباسي به شرح زير است: «امر بانشاء هذا المسجد المبارك السلطان الاعظم و الخاقان الاكرم محيي مراسم آبائه الطاهرين مروج مذهب الائمه المعصومين ابوالمظفر عباس الحسيني الموسوي الصفوي بهادر خان خلد الله تعالي ملكه واجري في بحار التأييد فلكه بمحمد و آله الطيبين الطاهرين المعصومين صلوات الله و سلامه عليه و عليهم اجمعين كتبها علي رضا العباسي 1012 » دو كتيبه كمربندي داخل مسجد شيخ لطف الله كه در قسمت پايين گنبد بخط ثلث سفيد بر زمينه كاشي لاجوردي معرق جلب توجه مي كند به قلم علي رضا عباسي است. در انتهاي كتيبه اول كه شرح آداب ورود به مسجد از قول پيغمبر اسلام(ص) است نام خوشنويس چنين آمده است: «كتبها علي رضا العباسي في 1025» و در انتهاي كتيبه دوم كه مشتمل بر تمام آيات سوره جمعه و سوره نصر است نوشته شده: «كتبها علي رضا العباسي غفر الله ذنوبه»
از كتيبه هاي معروف او كتيبه سردر مسجد شاه اصفهان(مسجد جامع عباسي يا مسجد امام خميني) به خط ثلث مورخ به سال 1025 هجري را مي توان نام برد و كتيبه چهارسوي اصفهان، هنوز باقي است و حكايت از كمال پختگي و هنرمندي قلم او دارد.
در مشهد گنبد زرين حرم امام رضا(ع) در پوشش خارجي آن كه طلاكاري است، داراي كتيبه اي زيبا و بزرگ به خط علي رضا عباسي است، متن اين كتيبه كه در چهار ترنج و به عربي نوشته شده، حاكي از زيارت شاه عباس از حرم و تزيين آن به دستور وي به سال1016-1010 ه .ق. (984-978 ه.ش)است. در داخل گنبد، در منتهي اليه چهار ديوار حرم كه زير تاق گنبد واقع شده است، سوره جمعه به خط ثلث عليرضا عباسي نوشته شده است. صندوق چوبي و قديمي قبر مطهر داراي كتيبه اي به خط عليرضاي عباسي است كه در روي آن حك شده است: « كلب آستان شاه ولايت عباس الحسيني الموسوي الصفوي تقديم نمود سنه 1022 » . همچنين كتيبه هاي طلاي در سابق حرم امام رضا به خط اوست كه امروزه در موزه آستان قدس رضوي نگهداري مي شود. كتيبه هاي ضريح مربوط به دوره صفوي نيز به خط علي رضا عباسي بوده است. كتيبه طلاي اين ضريح كه شامل تمام آيه الكرسي در شش لوحه هر يك باندازه195 *254 سانتيمتر مي باشد و اشعار فارسي خط نستعليق روي هشت صفحه هر كدام به طول 88 سانتيمتر و عرض 30 سانتيمتر طلا . كتيبه خط ثلث عليرضا شامل صلوات كبير كه پايين بعضي حاشيه هاي آن ها ريخته شده است. شامل ابيات زير:
بخشي از كتيبه هاي اسبق ضريح امام رضا، نمونه خط نستعليق علي رضا عباسي، قرن يازدهم هجري، تراب اقدام زوار هذالحرم عباس الحسيني -- شفيع خلق بروز جزا توانم بود -- سر بجاي پا درون روضه ات عمداً نهم -- اگر سگي ز سگان رضا توانم بودسر به جاي پا درون روضه ات عمداً نهم زآنكه مي ترسم كه بر بال ملائك پا نهم .
در محشر اگر لطف تو خيزد بشفاعت بسيار بجويند و گنهكار نيابند / شفيع خلق بروز جزا توانم بود اگر سگي ز سگان رضا توانم بود.
و دو لوحه بزرگ و يك لوحه كوچك خط نستعليق شامل تاريخ به اين مضمون: «امر بصياغه المرقد الاشرف الاقدس» و روي لوحه ديگر اين عبارت نوشته شده: « تراب اقدام زوار هذالحرم عباس الحسيني» . و در دو كنار اين لوحه يك طرف نوشته شده: « كتبه عبد المذنب» طرف ديگر چنانكه ملاحظه مي شود نوشته شده «عليرضا عباسي سنه1011» و روي لوح كوچك ديگر تحرير يافته «عمل كلب رضا مستعلي سنه 1012 »
كتيبه هاي سردر بناي خواجه ربيع در مشهد هم به خط اوست. اين دو كتيبه زيبا با تاريخ هاي 1026 و 1031 ه .ق در داخل گنبد و ساقه خارجي آن سال هاي احداث و تزيين بنا را مي نماياند.
يك امضاء از عليرضا عباسي نيز در كتيبه مسجد مقصود بيك اصفهان به تاريخ 1011 ه.ق موجود است.
از آثار خطاطي او رساله عينيه شيخ احمد غزالي به قلم علي رضا عباسي در مصر در كتابخانه محمد علي پاشا موجود است و همچنين رساله مرصاد العباد شيخ نجم الدين رازي كه با آب طلا در روي كاغذ خانبالغ نوشته است در اسكندريه نزد يكي از اروپاييان موجود است. كتاب اسرارالنقطه امير سيد علي ابن شهاب الدين محمد همداني را به خط نستعليق بسيار زيبا به سبك مير علي هروي خوشنويس معروف با قلم خفي (ريز) نوشته كه در اسلامبول نزد يكي از مشايخ سلسله جلالي مي باشد. كتاب منتخب تاريخ الجنان و منتخب كتاب روضه الرياحين از تصانيف امام عبدالله اليافي اليميني را به دستور شاه عباس به خط ثلث، نوشته است. اغلب كتابهاي خطي و قطعات و مرقعات او را به خارجه برده، زينت بخش موزه هاي خارجي و كتابخانه هاي شخصي ساخته اند.

 



ايران از ديدگاه شعري اقبال لاهوري

اشاره
توجه و علاقه علامه محمد اقبال لاهوري به ايران و ايراني و يا بهتر بگويم به فرهنگ ايران و متفكران ايراني و اينكه زبان فارسي را به منظور بيان احساسات ژرف ديني و سياسي و فرهنگي و ملي خود انتخاب كرده است درخور مطالعه عميق و دقيق و داراي كمال اهميت است. علاوه بر اينها و دو كتاب شعر خود را يكي به نام (زبور عجم(1)) و ديگري به نام (گلشن راز جديد) كه اولي به نام: (كتاب يا نوشته هاي ايران) و دومي تحت تأثير (گلشن راز) شيخ محمد شبستري عارف مشهور ايراني زيسته در قرن هفتم و هشتم هجري نام گذاري نموده و در آنها از افكار عارفانه و حكيمانه ايرانيان به تفصيل سخن رانده است. در «زبور عجم» مي گويد:
غزل سراي و نواهاي رفته باز آور
به اين فسرده دلان حرف دل نواز آور
كنشت و كعبه و بتخانه و كليسا را
هزار فتنه از آن چشم نيم باز آور
ز باده يي كه به خاك من آتشي آميخت
پياله يي به جوانان نو نياز آور
نئي كه دل ز نوايش به سينه مي رقصد
مئي كه شيشه جان را دهد گداز آور
به نيستان عجم باد صبحدم تيز است
شراره يي كه فرو مي چكد ز ساز آور
همچنين در «زبور عجم» مي گويد:
در اين ميخانه اي ساقي ندارم محرمي ديگر
كه من شايد نخستين آدمم از عالمي ديگر
دمي اين پيكر فرسوده را ساز كف خاكي
فشاني آب و از خاك آتش انگيزي دمي ديگر
بيار آن دولت بيدار و آن جام جهان بين را
عجم را داده ئي هنگامه بزم جمي ديگر
منبع: ايران از ديدگاه علامه محمد اقبال لاهوري
تأليف- عبدالرفيع حقيقت (رفيع) مسلم دارايي
(1) زبر: جمع زبر يعني نوشته، كتاب

 



گفت وگو با احسان رشيدي ترانه سرا و شاعر جوان
سمفوني شعر در صحنه زندگي

گاليا توانگر
وقتي شاعر از احساسات پاكي برخوردار باشد، اين اخلاص و تهذيب نفس مثل يك لامپ نوراني بر تارك آثارش مي درخشد و او را هر روز با مخاطبينش (مردم) بيشتر پيوند مي دهد. شعري كه در چنين بستري متولد شده باشد، سينه به سينه بر زبان خوانندگان در نسل هاي مختلف جاري خواهد شد و چه بسا از نام شاعرش نيز هميشگي تر شود.
احسان رشيدي شاعر جواني 28 ساله اي است كه دوست دارد به دور از هر نوع حاشيه اي به كار سرايش شعرها و ترانه هايش بپردازد. وي مي گويد: « از كودكي به واسطه الگو گرفتن از مادرم كه مديرمدرسه و فرهنگي هم هستند، به مطالعه و سرودن شعر رو آوردم. اما نفس كشيدن جدي در اين فضا و شكوفايي استعدادم را خيلي دير شروع كردم. يكي از بزرگترين حسرت هاي زندگي من اين است كه چرا زودتر شروع نكردم؟»
تكه كلامش اين است كه من «هيچي هيچي» هستم!
آرام مي رود و مي آيد. گاهي شعر و ترانه اي در جلسه شعر حوزه هنري مي خواند و به محافل شعر و ترانه اين گوشه و آن گوشه پايتخت سر مي زند.
احسان رشيدي به خلوت خودش خوش است و انصافا جداي از شعرهاي خوبش ترانه هاي زيبايي هم خلق مي كند.
¤ از چه زماني به محافل تخصصي شعر رفت و آمد كردي؟
دو سال پيش خيلي اتفاقي در مسيري چشم به يك تابلوي تبليغاتي خورد كه در آن انجمن شاعران جوان را تبليغ كرده بودند. دلم لك زده بود براي محافل شعر و شنيدن نقدها. به خانه كه رسيدم، دفتر شعرهايم را از لابه لاي سايه كتاب هايم بيرون كشيدم و يك «يا علي» گفتم. تا آن زمان شعرهايم را در دفتر حبس مي كردم، ولي ديگر تشنه كار حرفه اي بودم.
بعد از مدتي در يك جشنواره ادبي با حضور تعداد زيادي از شاعران جوان شركت كردم.
مجري برنامه، خانم ژاله صادقيان از ما خواست كه با سه كلمه جواني، سرشار و نگاه با لبداهه يك شعر بگوييم. من بعد از مكث كوتاهي اين گونه زمزمه كردم.
نگاهش از غزل سرشار
نگاهم از غمش لبريز
جواني هاي من را برد
شبي تا مقصد پاييز
همه تشويقم كردند و از گرماي تشويق هاي ايشان يخ هاي چندين و چند ساله مخفي كردن شعرهايم شكست. در اين جشنواره ادبي علاوه بر تشويق براي بالبداهه سرايي، در بخش مسابقه نفر سوم شدم و يك جلد شاهنامه نفيس هديه گرفتم. از همان موقع پايم به جلسات شعرخواني آقاي براتي پور در حوزه هنري باز شد.
¤ در حال حاضر زير نظر چه استاداني فعاليت داري و در چه جلساتي شركت مي كني؟
آذرماه 89 به جمع صميمي شاعران فرهنگسراي گلستان وارد شدم. ابتدا تنها غزل مي سرودم، اما از فروردين پارسال كار سرايش چهارپاره و ترانه را هم آغاز كردم.
چشمام و مي گيرم كه اشكام و نبيني
خيلي بدم اما دوباره خوب مي شم
من مطمئنم با همين اشكا يه روزي
مثل يه آهو پيش تو محبوب مي شم...
¤ جلسات شعر حوزه هنري را چگونه مي بيني؟
مهم ترين خوبي جلسات شعر حوزه هنري اين است كه در يك محيط سالم، شاعران از هر گروه سني وارد حوزه هنري مي شوند و با آخرين كارهاي يكديگر ارتباط برقرار مي كنند.
اين براي شروع خوب است. چرا كه بايد زياد شنيد و بيشتر از آن مطالعه كرد، ولي كارهاي خوب در بستر نقدهاي خوب متولد مي شوند. لذا بايد در جلساتي شركت داشت كه شاعران متعهد و بنام كشورمان به ارائه نقد منصفانه بر روي آثار شاعران جوان مي پردازند. من معتقدم جلسات خوب شعر در پرورش استعدادها نقش زيادي دارند.
¤ شعر و ترانه چه تفاوت هايي با هم دارند؟
ترانه زبان عاميانه تري دارد و سريعتر با مخاطب عام ارتباط برقرار مي كند. خيلي از ما ترانه اي را به حافظه سپرده ايم كه در خلوت خودمان زمزمه اش مي كنيم.
اين نشان دهنده اين است كه مخاطبين ترانه ها در بين اقشار مختلف جامعه وسيع ترند.
همين امر باعث مي شود كه در يك جامعه معنوي گرا، سرايش ترانه با معيارهاي متعالي كار سخت تري مي باشد.
اين ظلم آشكار به ترانه سرايان جوان و خوش ذوقي است كه كار آنها را حمايت نمي كنند و برخي از خوانندگان به سراغ كارهاي سطحي و پر از اشكال مي روند.
ترانه بايد بتواند هويت معنوي و ملي سرزميني را كه از آن برخاسته به گوش مخاطبين برساند .
ما هنوز نتوانسته ايم دفتري با فعاليت منسجم در زمينه هدايت ترانه سرايان متعهد و خوش ذوق ايجاد كنيم. معمولا چون اين ترانه سرايان حمايت نمي شوند، كارشان نيز در غبار فراموشي محو مي شود. بعد از آن سو انتقاد مي كنيم كه چرا در وادي ترانه آشفته بازاري برپاست؟!
¤ شعرها و ترانه هاي شما جوششي خلق مي شوند و يا كوششي؟
مسلما جوششي اند. همه ما آدم ها يك لحظات حس برانگيزي در زندگي تجربه مي كنيم كه اگر روي اين لحظات تمركز داشته باشيم، خيلي از جرقه هاي هنري به ويژه تولد شعر و ترانه در آن نهفته است.
¤ يك ترانه براي اين كه ماندگاري داشته باشد، بايد از چه معيارهايي برخوردار باشد؟
براي اين منظور بايد ما به ازاي بيروني داشته باشد. مخاطب بايد با شخصيت ها و اتفاقات ترانه همذات پنداري كند. خاصيت زمزمه پذير بودن داشته باشد و همين طور شاعرانگي.
¤ حرف آخر .
تشكر مي كنم از خانواده ام كه هميشه مرا در اين مسير مشوق بوده اند. از دوست خوبم آقاي «هاني زاده» هم خيلي سپاسگزارم چون هميشه از راهنمايي هاي خوبش بهره مند شده ام.

 



چقدر خاطره جاري است...
بررسي مجموعه شعر «تو سيب و گندم... تو خود حوا» سروده محمد مرادي

فهيمه بافنده
«تو سيب و گندم...» از ديگر انتشارات مركز آفرينش هاي ادبي است كه توسط محمد مرادي سروده شده و چاپ اول آن در شمارگان 2500 نسخه، در قطع رقعي و با قيمت 4500 تومان روانه بازار كتاب گرديده است.
مرادي در اين دفتر در قالب هاي مختلف غزل، قصيده، رباعي و دوبيتي طبع آزمايي نموده است و بحر طويل نيز محملي براي سروده هاي اين شاعر بوده است. مضامين و آموزه هاي آييني، پايداري، عاميانه و عارفانه در اشعار اين دفتر حضوري چشم گير دارند. اما در اين ميان يكي از ويژگي هاي برجسته شعر مرادي تلفيق و تركيب مضامين عاشقانه و عارفانه يا اجتماعي و آييني با طنز و تراژدي است. در سروده هاي اين دفتر شاهد نگاه عميق و معنابخشي شاعر به انسان و زندگي انسان امروزي هستيم. ويژگي برجسته اين نگاه شاعرانه، جامع بودن و آكنده بودن آن با آلام و دردها و رنج هاي انسان امروزي است كه گاه با روياها و آرزوهاي او تركيب شده است. از سويي ديگر شاعر علاوه بر نگاه ماورائي و عارفانه به انسان و ارتباط او با خالق هستي و پرداختن ادبي به اين مسئله، نگاهي عاميانه و اجتماعي كه گاه مايه هاي طنز و تراژدي نيز به خود مي گيرد، به انسان، زندگي و اجتماع دارد كه اين حاكي از آگاهي، بينش و نگاه عميق و شاعرانه وي است كه در سروده هاي: «چاي»، «خاطره»، «قطار» و «كوچ» نمودي آشكار يافته است.
مرداي در سروده هاي روايي خويش به لحظه هايي از زندگي روزمره كه با خاطرات تلخ و شيرين عجين شده است، مي پردازد، اين سروده ها برخوردار از تجربيات عيني و ملموس زندگي است كه شرح و توصيف هاي ادبي شاعر نقاط تاريك و روشن آن را به نمايش مي گذارد. از طرفي شاعر با عنايت به ريشه هاي عاطفي و آهنگين سخن، از شاخ و برگ دادن صوري به كلام هم غافل نبوده، و از ابزارهاي بياني و تصويري لازم براي روشن سازي بيان خويش استفاده نموده است. وي در سروده «آلبوم» كه نوعي پيوند نيز ميان ديروز و امروز ايجاد نموده است، جوهره كلام و هنر خويش را به خوبي نمايان ساخته است:
چقدر خاطره جاري است در حوالي تان
گذشته ها كه چه سبز است جاي خالي تان
هنوز هم اي گل دسته هاي مسجد دور
دلم خوش است به بانگ خوش بلالي تان
...
سلام مادرهايي كه بوي سبزي و نان
هنوز مي وزد از سمت بي حوالي تان
...
درود پنجره هايي كه مي توانم ديد
هنوز دنيا را از پس زلالي تان
....
كجا رها شد اي بچه هاي بازيگوش
حياط و شيطنت عمر نو نهالي تان؟
...
كجا رها شد اي خانه هاي پر مهمان
نشاط و جنبش پيوسته اهالي تان؟
اتل متل ها، شش خانه ها كجا رفتيد؟
چه شد هياهو و شور فراغ بالي تان؟
...
دوشنبه ها رها بي خيال برگرديد
كه دلخوشيم به خوش بودن خيالي تان
سه شنبه ها صف شير و شور تازه شويد
كه راضي ام به همان حس لاابالي تان
ولي نه اين منم و سي بهار درد و دريغ
اتاق و آلبوم و... شعر و... جاي خالي تان
نگاه فلسفي شاعر به انسان، هستي و خالق هستي و توجه او به مسئله وحدت و كثرت يكي از ابعاد رويكرد ادبي وي را تشكيل مي دهد. در اين رويكرد خاص ادبي توجه شاعر از پس تمام قيل و قال ها، معطوف به مسئله اصلي، بنيادين و دروني هر انسان يعني ارتباط او با خالق هستي و سرچشمه آفرينش مي شود و صفحه دل را رو به سوي انوار الهي مي گشايد و نغمه اي عارفانه با معبود و معشوق الهي سر مي دهد:
من: تو
در من مگر تو منعكسي چندي ست كه دشمن اند آينه ها باتو
اين لاشريك كيست كه الا من؟ اين لااله كيست كه الا تو؟
زل مي زنيم خيره به سمت هم، از پشت پرده اي هيجان انگيز
هر عصر در نقاب تقاضا: من، هر صبح در حجاب تماشا: تو
...
دنبال ردپاي تو مي گشتم، يك عمر در تلاقي مذهب ها
در كفر، در يهود و در اسلام، در اشك، در دعا و مناجات و...
...
عمري است يك تفاوت نامفهوم بين من و تو جنگ به پا كرده است
تو اعتماد مي كني اما من... من اشتباه مي كنم اما تو...
از آن جايي كه يكي از ويژگي هاي هر هنرمند آگاه و توانا، تسلط و آگاهي او بر حقايق و مسايل موجود در جامعه وي است انعكاس اين مسايل نيز در قالب آثار هنري، از رسالت هاي هر هنرمند متعهدي است كه اين شاعر نيز از اين اصل مهم غافل نمانده است و رسالت هنري خويش را به خوبي ايفا نموده است.
گاه اين نگاه شاعرانه شاعر به وسعت دريا مي شود و طوفان و بندر و پدر و دريا را در ساحل چشمان خويش به نظاره مي نشيند و خود در مسير حادثه ها سوار بر قايق خيال شده و تلخ و شيرين زندگي دريايي مردان دريا را به تصوير مي كشاند:
خواب
عمري است از عشيره هم هستند، توفان و بندر و پدر و دريا
مردان ما هميشه همين طورند پهلو به پهلوي خطر و دريا
مردان ما به وسعت يك تاريخ، جغرافياي درد زمين هستند
رودند و در مسير جاري از اوج قله تا كمر و... دريا
...
هر صبح شال حادثه مي پوشند با تور مي روند به جايي دور
ول مي كنند خاطره هاشان را در موج موج دردسر و دريا
...
بابا كه رفت دريا ساكت بود آن قدر لنج رفت كه كوچك شد
كم كم شبيه نقطه ريزي شد از دور عرشه و پدر و دريا
...
بابا كه رفت دريا ساكت بود تا چند لحظه بعد خروشان شد
نزديك هاي عصر لب ساحل مادر دلش شكست و توفان شد
يك تور پاره پاره در اين خانه هر عصر خواب دلهره مي بيند
بيدار شو: چه خواب بدي، يك لنج از دور دست موج نمايان شد
يكي ديگر از مضامين اصلي اين دفتر را آموزه ها و معاني ديني و مذهبي تشكيل مي دهند. چنانچه شاعر با بياني روشن، دلنشين و تازه از زواياي مختلف به زندگي، امامت، شهادت و ارادت قلبي خويش به ائمه معصوم(ع) پرداخته است. در اين سروده ها شاعر با اشراف بر زندگي، آثار و دوران تاريخي اين معصومين، ارزش ادبي سروده خويش را دوچندان نموده است و صورتي كاربردي به آن بخشيده است كه سروده «سوره سوره شكوفه» شاهد مثالي بر اين ادعاست:
روزگاري شراب هاي جهان مست چشمان عاشقت بودند
رودهاي زلال دشت به دشت سالكان مناطقت بودند
نام تو را ز هشتمين خنده ششمين ماهتاب تابنده
روح نوراني اي كه مغرب ها سايه بوس مشارقت بودند
...
ناكثيني كه عهد كين بستند ناكساني كه مارقت بودند
پيش رو يا امام مي گفتند پست سر با تو تيغ و خون بودند
...
تو همان نجم ثابتي كه هنوز شب تاريك مست هيبت توست
جبل الطارقي كه طوفاني ها، خيره در برق طارقت بودند
نه فقط حنبل از تو فقه آموخت از صحيح، از ابو حنيفه بپرس
سال ها شافعي و مالك هم جزوه خوان حقايقت بودند.

 



كتاب رودكي نامه منتشر شد

انتشارات بنياد فرهنگي هنري رودكي، كتاب « رودكي نامه » نوشته ايوب هاشمي را منتشر كرد.
اين كتاب در هشت فصل ، به بررسي احوال و اشعار ابوعبدالله جعفربن محمد رودكي سمرقندي؛ پدر شعر فارسي مي پردازد، به مواردي چون روزگار رودكي ، زندگي رودكي، آثار رودكي، ويژگي هاي سخن رودكي، ممدوحان رودكي، آموزه هاي اشعار رودكي، رودكي در آيينه ديگران ودر فصل هشتم به كتاب شناسي آثار رودكي پرداخته است.در بخشي از مقدمه كتاب كه با عنوان « خداي را بستودم كه كردگار من است » آمده است :
«در روزگاري كه تهاجم ها از حوزه نظامي به حوزه فرهنگي كشانده شده است و سلطه گران سعي دارند در كنار سلطه گري هاي سياسي ، سلطه فرهنگي خود را بر جهان بگسترانند ، ملت ها بايد با بازشناسي تاريخ و فرهنگ و هويت خويش در مقابل اين سيل ويرانگر ، ايستادگي كنند . امروز زمان بازگشت به خويشتن خويش است و ملت هاي پارسي زبان بايد با شناسايي و معرفي مفاخر خود سهم خويش را در شكل گيري و ماندگاري فرهنگ و تمدن بشري به جهانيان بشناسانند. »
اين كتاب در 330 صفحه فارسي و به انضمام 78 صفحه انگليسي با قيمت 12 هزار ريال در بازار كتاب موجود است .

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14