(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


چهارشنبه 7 تير 1391 - شماره 20242

اهميت اخلاص در انجام امور                                       نسخه  PDF
وكلايي كه توسط امام عزل شدند

E-mail:shayanfar@kayhannews.ir


اهميت اخلاص در انجام امور


فصل نهم: استنتاج
آنچه در مجموع مي خواهم عرض كنم، اين است كه شما بايد كاري كنيد كه جبهه خودي را، از هزم و سايش و ريزش نجات دهيد. جبهه خودي هم، به شما برادران و خواهران نگاه مي كند. در حدي كه شما آقايان حاضر در جلسه را مي شناسم -اسامي شريف خواهران را نمي دانم، چون معرفي نشدند- مي بينم از مراكز مختلفي هستيد. از حوزه هنري هستيد، از كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان هستيد، از صداوسيما هستيد و از مجموعه هاي كوچك هنري، از بخش هاي مختلف ديگر هم هستيد. شايد بعضي از شما همديگر را هم نشناسيد، يا با هم كار نكرده باشيد و يا بعضي از شما، در بعضي ديگر عيوبي را سراغ داشته باشيد. به طوري كه اگر بپرسند، حاضريد با بغل دستي خود كار كنيد، بگوييد نه، من با اين فرد كار نمي كنم. ممكن است اين طور باشد و شما عيبي را در همديگر ببينيد. اما من كه از يك نقطه ديگر به مجموعه شما كه بعضي تان شاعريد، بعضي تان فيلم سازيد، بعضي تان نمايشنامه نويسيد، بعضي تان نويسنده ايد، بعضي تان موسيقي دانيد و بعضي تان سينماگريد، نگاه مي كنم، عيوب احتمالي را كه شايد وجود داشته باشد، شايد وجود نداشته باشد؛ نمي بينم. من مجموعه شما؛ چه آخوندتان، چه غيرآخوندتان، چه زنتان، چه مردتان و چه جوان و پيرتان را -پير، الحمدلله خيلي نداريد- همان طور كه گفتم جمعي از آن سيصدوسيزده نفر مي بينم.
شما حركت را علي باب الله و متوكلاً علي الله و قاصداً لوجهه الكريم ادامه دهيد، تا
ان شاءالله خداي متعال از شما قبول كند؛ كه اگر قبول كرد، از همه اينها عظمتش بيشتر است. غصه و درد آنجاست كه تلاشي بكنيم، اما خدا آن را قبول نكند؛ به خاطر اينكه اخلاص ما در آن كم است. مخلصاً، موقناً و متوكلاً علي الله راه بيفتيد، خداي متعال ان شاءالله كمك خواهد كرد؛ هم كمك مادي، و هم كمك غيرمادي.
البته گاهي هم خدا كمك مادي نمي كند. اين طور هم نيست كه ما فرض كنيم در همه حالات خداي متعال موظف است كمك مادي كند؛ نه، طبيعت عالم هرچه هست، نقشه الهي كار خودش را مي كند. زكرياي نبي را با ارّه به دو نيم كردند. من ذيل اين آيه شريفه «الذين قال لهم الناس ا ن الناس قد جمعوا لكم فاخشوهم فزادهم ايماناً و قالوا حسبنا الله و ن عم الوكيل. فانقلبوا ب نعمه م ن الله و فضل لم يمسسهم سوأ»1 سابقاً روايتي ديدم كه اين «فانقلبوا بنعمه من الله و فضل لم يمسسهم سوء» مربوط به همان هايي است كه در راه خدا كشته شدند. كشته شدن در راه خدا، «سوء» نيست. معناي «لم يمسسهم سوء» اين نيست كه يك سيلي هم به ما نخواهد خورد؛ چرا، سيلي هم مي خورد؛ بالاتر از سيلي هم مي خورد؛ منتها اين سوء نيست. با معيار الهي كه نگاه كنيد، «لم يمسسهم سوء»، اما با معيارهاي مادي بشري كه نگاه كنيد، همه اش سوء است. خداي متعال با معيارهاي خودش حرف مي زند؛ با معيار محدود ما مادي دل ها و مادي ذهن ها كه حرف نمي زند.
به هرحال ان شاءالله خدا كمك مي كند. حركت شما بايد براي قبول و رضاي خدا باشد. در مناجات شعبانيه مي خوانيم؛ «الهي ما اظنّك تردّني في حاجه قد افنيت عمري في طلب ها م نك». آن چيزي كه ما عمر خود را براي آن فنا كرديم، چيست؟ آن ان شاءالله كسب رضا و مغفرت الهي است؛ اصل كار اين است؛ اين بايد به دست بيايد.
همه ما بايد «لاريب فيه» باشيم؛ عقايد ما بايد لاريب فيه و قرص و محكم و استوار باشد و آن را با زبان مناسب بيان كنيم؛ آن وقت خواهيم ديد كه«سحر با معجزه پهلو نزند، دل خوش دار».2 ديگر غصه نخوريد؛ معجزه را به ميدان بياوريد؛ سحر به خودي خود جمع خواهد شد و آن «ع ص يّ و ح بالشان»3 را خواهد خورد و برد. مهم اين است كه ما اين يد بيضا را از جيبمان بيرون بياوريم و نشان بدهيم؛ مهم اين است كه ما اين عصاي موسوي را بيندازيم؛ اين همان ابتكار را لازم دارد.5/12/70
آن جايي كه نوشته هاي شما حاكي از اخلاص است، آن نقطه انسان را تكان مي دهد. هر چيزي شما ارائه كنيد كه نشان گر اخلاص باشد، خيلي اهميت دارد؛ وا لّا همه فداكاري مي كنند؛ براي تعصب و خودنمايي هم فداكاري مي كنند؛ خطر مرگ هم دارد. مثلاً خلباني در يك مانور، جلوي چشم مردم چند معلق مي زند و صدي، پنجاه هم ممكن است سقوط كند، اما او اين را براي خودنمايي قبول مي كند. به خاطر خودنمايي، بيش از اين را هم مي كنند؛ مثلاً بعضي خودشان را آتش مي زنند! اينها ارزشي ندارد. آنجايي كه كار با اخلاص همراه است، يعني انسان فقط براي خاطر خدا و براي انجام وظيفه الهي كاري را انجام مي دهد، آن صفا و درخشندگي اين را دارد. در نشان دادن اين نقطه ها و جاري كردن اين روحيه در طول و امتداد تاريخ ما، بايد خيلي تلاش كرد. از آن هشت سال جنگ بايد استفاده كرد.25/4/70درست است كه هشت سال دائماً جنگ و خون دل و دلهره و نگراني بود و روزي نبود كه از خواب برخيزيم و در باب مسائل اساسي كشور كه در رأس و اهمّ آنها جنگ بود؛ نگراني و غصه اي نداشته باشيم و درست است كه جنگ، مشكلات و ناتواني هاي زيادي را بر ما تحميل كرد كه شايد جزو طبيعت ما نبود. بسياري از كارها را خيلي مجموعه ها مي توانند بكنند، اما وقتي عارضه اي مي آيد، امكان آن كار و حتي كارايي اش را از آنها مي گيرد. اين واقعيتي است كه وجود داشت و تلخ و سخت و همراه با زجر و ناراحتي بود؛ ليكن به مقتضاي اينكه در راه خدمت و محبت و مطلوب و هدفي كه معشوق انسان است و انسان به او عاشقانه دل بسته است، بوده، هر زحمتي به يك معنا لذتي است. 18/5/68
پاورقي


وكلايي كه توسط امام عزل شدند


¤ در يكي از نشريات دفتر نشر آثار امام، مقاله اي از حجاريان آمده بود كه امام تدريجاً به ايده ولايت فقيه رسيد و اين مسئله از ابتدا براي امام مطرح نبود. سؤصال اين است كه اصل اعتقاد به ولايت فقيه و حكومت اسلامي، صرف نظر از تدرّجي كه براي تحقق آن لازم بود، براي امام ايده جديدي بود و در سال هاي مشرف به پيروزي انقلاب به آن رسيدند يا از قبل به آن اعتقاد داشتند؟
ناصري: من معتقدم قبل از پاسخ به اين سؤال بايد شخصيت امام و پيشينه حركت هاي ايشان را بررسي كنيم. امام در سال 22 كشف اسرار را مي نويسد و در آنجا اشاراتي به حكومت اسلامي دارد. در سال 31 يا 32 در كتابخانه وزيري يزد آن نامه را در مورد سفارش به علماي اسلام در باره مصالح اسلام و «أن تقوموا ل لّه مثني و فرادي» مي نويسد و ايده حكومت اسلامي و نحوه پايه گذاري آن را مطرح مي كند. شاگردان ايشان از جمله مرحوم آقاي بهشتي ايده امام را گرفته بودند و در قم جلساتي را براي بحث در باره حكومت اسلامي برگزار مي كردند. امام در قضيه مشروطه و قبل و بعد از آن تجربه هاي فراواني را اندوخته و قضيه مرحوم مدرس و آيت الله كاشاني و مرحوم نائيني را ديده و حضور پيدا كرده بودند. در مجلس مدرس مي نشستند، با آقاي كاشاني ارتباط داشتند و با اين سيري كه طي مي كنند و اين قضايايي كه مي بينند و بحث هايي كه با بزرگان و علما داشتند، بحث حكومت اسلامي، يعني حكومت اميرالمؤمنين(ع) و حكومتي را كه امام باقر(ع) و امام صادق(ع) پايه ريزي كردند، منتهي اجراي آن در زمان خودشان امكان نداشته است، با ظرفيت هاي بالاي علمي و عرفان و معرفت خاصي كه نسبت به ولايت داشتند، مطرح و محقق مي كنند.
ولايت الله، ولايت رسول(ص) و ولايت اهل بيت(ع) بر جامعه و ضرورت حاكميت خداوند بر جامعه و ضرورت حاكميت اسلام بر جامعه چيزي نيست كه پوشيده باشد و امام هم نداند. اين ايده همه بوده است، منتهي بزرگان ديگر يا احتمالش را نمي دادند كه بتوانند عمل كنند يا فكرشان تا اينجا نمي رسيده كه مي شود اين كار را كرد.
امام همه اين تجربيات و اطلاعات را گرفته و همه اين مباحث را طي كرده بود و لذا در همان سخنراني هاي اوليه فرياد مي زند: اي علماي اسلام! به داد اسلام برسيد، اي نجف! اي قم! به داد اسلام برسيد. معناي اين فريادها اين است كه امام مي خواسته شاه را اصلاح كند؟ يا شاخ و برگ براي حكومت شاه درست كند؟ اين حرف ها نيست. همه اينها به اين نكته برمي گردد كه نظر امام از اول، تحقق حاكميت اسلام بوده است، منتهي امام با درايت و برنامه ريزي زيبايي، مرحله به مرحله پيش رفت. اين بسيار هنر بزرگي است، چون ديگران كه به ميدان آمدند و همه چيز را ناگهان مطرح كردند، دشمنان عليه آنها قيام و نهضت را خراب كردند، از جمله فداييان اسلام كه به ميدان آمدند و آشكارا كارهايي كردند، زود جمعشان كردند. البته شيوه آنها با امام فرق مي كرد. امام يك مجتهد و فقيه عالي مقام در دين است و تمام احكام دين را مي داند و با اجتهاد عمل مي كند. امام يك عارف بزرگ و يك انسان مبارز مجاهد اخلاقي است و جهاد خدايي مي كند.
رحيميان: امام بحث حكومت اسلامي را در سال 48، 49 مطرح كردند، ولي در سخنراني 4 آبان 1343 در منزلشان عليه كاپيتولاسيون جمله اي دارند كه ذكر آن جالب است. ايشان مي فرمايند وكلايي كه بلند شدند و نشستند و اين قانون را تصويب كردند، وكيل ملت نيستند.
اگر هم وكيل باشند، من آنها را عزل كردم. وظيفه يك مجتهد و مرجع تقليد از موضع مرجع تقليد بودن كه بيان احكام است، آيا اگر او ولايت نداشته باشد، مي تواند وكيل كسي را عزل كند؟ عزل وكيل از جايگاه ولايت و اعمال ولايت ممكن است، پس امام از آغازين مراحل نهضت، از منظر ولايت فقيه نهضت را شروع مي كند. شايد هم يكي از تفاوت هاي اساسي نهضت امام كه به نتيجه رسيد و ساير نهضت هايي كه به نتيجه نرسيدند و ناكام ماندند، همين است كه امام وقتي نهضت را از جايگاه و خاستگاه ولايت و اعمال ولايت شروع مي كند، طبعاً ساز و كارهاي آن را هم مي داند و به نتيجه مي رسد.
اختري: من كه اين طور معتقدم كه امام به مناسبت درك درست از دين و شناخت خوب از خداي متعال، اصلاً حاكميت غير از خدا روي زمين را نمي توانسته ببيند.
¤ مجتهدهاي ديگر هم كه همين قرآن را خوانده بودند.
اختري: بحث شناخت است. يك كسي مي رود سراغ عرفان و بالاخره سر از اينجا در مي آورد كه مي شود بت، يكي فناي في الله مي شود و خودش را نمي بيند و هرچه مي بيند خداست.
رحيميان: اصولا بخش اعظم قرآن و احكام اسلام، از جمله جهاد، دفاع، مسائل اقتصادي كلان و... جز با شكل گيري حكومت اسلامي محقق نمي شوند.
اختري: اين يك واقعيت است، اما مي خواهيم ببينيم نظر امام در اين قضيه چه بوده؟ مرحوم صاحب جواهر و ديگران هم در باره حكومت اسلامي يا ولايت فقيه بحث و اين واقعيت را بيان كرده اند، اما در اين صدد نبوده اند كه حكومت را محقق كنند.
¤ باور نداشتند كه امكان تحقق پيدا كند!
ناصري: امتياز امام درايت، شجاعت و تعصب شديد نسبت به خداي متعال است. به قول اميرالمؤمنين(ع) «...خشن في ذات الله»، مي خواهد حاكميت خدا در زمين را محقق كند. وقتي امام را از حرف ها، كردارها، نوشته ها و سخنراني هايش به اين طرز شناختيم، آن وقت مي بينيم كه امام به يك عقل ولايي و اجرايي مي رسد. امام حتي اوايل كه اعلاميه ها را به دوستان ما در تهران مي دادند، مي گفتند چگونه پخش كنيد، كجا برويد يا كجا نرويد و چه كار كنيد. يك بار كه يك دسته اعلاميه بزرگ به ما دادند، گفتند تهران را چند قسمت كنيد و ما اين كار را كرديم، رئيس شهرباني تهران پاسبان ها را جمع كرده بود كه شما ديشب كجا بوديد كه توي خانه من اعلاميه انداخته اند. با درايت و فطانتي كه خدا به امام داده بود و نمونه است، طوري حركت كرد كه همان اول، خودش را برملا نكرد و بروز نداد، چون هنوز زمينه آماده نشده بود و مردم اطلاع نداشتند و روشن نشده بودند و امام نمي خواست چيزي را بيان كند كه مردم نتوانند درك كنند، ولي دشمنان فوراً بفهمند و نيست و نابودش كنند. امام مرحله به مرحله و پله پله پيش رفت.
رحيميان: بنابراين نتيجه مي گيريم كه امام در اساس به ولايت فقيه و جامعيت احكام اسلام كه سعادت دنيا و آخرت جامعه و انسان در سايه آن محقق مي شود، ايمان داشت و اگر تدرّجي هم در بين بود، در زمينه سازي براي وقوع بوده است.
ناصري: من معتقدم امام وقتي به نجف آمد و كتاب مكاسب را شروع كرد، به خاطر اين بود كه به اينجا برسد.
رحيميان: بله، وگرنه مي توانستند درس خارج فقه خود را از كتاب صلوه شروع كنند.
پاورقي

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14