(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


سه شنبه 13 تير 1391 - شماره 20247

دانشجوي شهيد عباس وراميني
ناگفته هايي خواندني از ابعاد پيچيده حادثه كوي دانشگاه (قسمت اول )
مديريت رهبري در تير 87
فراخوان


دانشجوي شهيد عباس وراميني

دانشجوي شهيد عباس وراميني از چهره هاي شاخص و فعال در جمع دانشجويان مسلمان پيرو خط امام و از پيشگامان تسخير لانه جاسوسي آمريكا در سال 1333 در محله مستضعف نشين پاچنار تهران متولد شد. دوران كودكي او در همان محله فقيرنشين و همراه با بچه هايي از طبقه محروم نگه داشته شده جامعه سپري شد. با اين همه، صفاي بچه هاي جنوب شهري مخصوصا در برپايي مراسم سوگواري ائمه هدي سلام الله عليهم اجمعين عباس هم بود و حتي بيش از ديگران، طوري كه در همان دوران نوجواني به «عباس علمدار» مشهور شد. عباس پس از اخذ مدرك ديپلم در رشته مددكاري اجتماعي دانشگاه علامه طباطبايي امروزي پذيرفته شد. روحيه معنوي و صفاي باطني عباس باعث شد كه بخشي از عمر و وقت خود را صرف خدمت به كودكان بي سرپرست و ايتام در مراكز نگهداري آنها و يا رسيدگي به خانواده هاي بي بضاعت و محروم نمايد. همين رفت و آمدها عمق تباهي ها و فساد حاكم بر دستگاه پهلوي را بيش از پيش به او نشان داد و اندك اندك او را با نهضت امام خميني(ره) آشنا و مرتبط ساخت به گونه اي كه تحت نظر ساواك قرار گرفت و منزلش چندين مرتبه مورد هجوم و تفتيش ساواك قرار گرفت. در هنگام ورود حضرت امام به ايران، عباس در حفاظت از امام راحل نقش آفريني كرد و در بهشت زهرا(س) نگهبان جايگاه بود. با پيروزي انقلاب و تشكيل كميته انقلاب اسلامي وي مسئوليت آموزش تاكتيك را به عهده گرفت. روح ناآرام او در خدمت به انقلاب سبب شد كه وي با حضور در جهاد سازندگي به خدمت مردم محروم سيستان و بلوچستان بشتابد. اندكي پيش از تسخير لانه جاسوسي به تهران بازگشت و در روز فتح جاسوسخانه آمريكا، نخستين كسي بود كه وارد سفارت شد و آنجا را فتح كرد. با توجه به سوابق موفق آموزشي، وي مسئوليت آموزش نظامي دانشجويان را به عهده گرفت. در همان سال با عقدي كه امام راحل آن را منعقد نمود، عباس زندگي مشتركش را آغاز كرد. وي سپس به سپاه پيوست و بازهم در امر آموزش نظامي فعاليت كرد. با شروع جنگ به جبهه هاي نبرد شتافت و در عمليات هاي فراواني شركت كرد وي در يكي از عمليات ها، از ناحيه صورت مجروح شد. در سال 61، 2 فرمانده بزرگ سپاه اسلام يعني شهيد حاج همت و جاويدالاثر حاج احمد متوسليان وي را به سمت فرماندهي ستاد لشگر منصوب و اندكي بعد راهي حج نمودند. او بعدها مسئوليت هايي همچون رئيس ستاد سپاه 11 قدر و قرارگاه نجف اشرف و... را به دست آورد اما روح آسماني او در كالبد مسئوليت ها و مناصب زميني نمي گنجيد و سرانجام پرنده بيقرار روحش در ارتفاعات كاني مانگا در عمليات والفجر 4 به آسمان پر كشيد و در اعلي عليين آرام گرفت.
 


ناگفته هايي خواندني از ابعاد پيچيده حادثه كوي دانشگاه (قسمت اول )

مديريت رهبري در تير 87

حادثه كوي دانشگاه تهران را يكي از پرسروصداترين و حساس ترين رويدادهاي تاريخ پس از انقلاب اسلامي بايد دانست كه هنوز برخي از ابعاد پيچيده آن تحليل و تبيين نگشته است. اين حادثه كه داراي يك طراحي خارجي در اتاق هاي فكر آمريكايي، اسرائيلي و انگليسي بود، توسط عوامل اطلاعاتي و امنيتي غرب در ايران كليد خورد و دامنه وسيعي يافت؛ پروژه اي كه اغلب تاكتيك هاي جنگ رواني و براندازي نرم تا مدل هاي سقوط فيزيكال نظام جمهوري اسلامي درآن پيش بيني شد، اما در نهايت با تدبير و مديريت رهبر فرزانه انقلاب اسلامي تمام پروژه دشمن نقش بر آب شد.
در سيزدهمين سالگرد حادثه كوي دانشگاه تهران روند تحولات و آرايش جريان هاي سياسي كشور گوياي عبرت هاي فراواني براي دانشجويان و دانشگاهيان ايران اسلامي است. اغلب نقش آفرينان آن غائله شوم كه با شعارهاي آزادي و دموكراسي و حقوق بشر وارد ميدان مبارزه با نظام جمهوري اسلامي شدند، در خارج از كشور به سر مي برند و اكنون افتخارشان گرفتن عكس هاي يادگاري با سران آمريكا و اسرائيل است. براي نمونه، فاطمه حقيقت جو، نماينده مشاركتي مجلس ششم و عضو سابق دفتر تحكيم وحدت، اكنون ساكن ايالات متحده آمريكا است و پيوندهاي نزديكي با سلطنت طلبان و منافقين دارد. علي افشاري و اكبر عطري، دو تن از گردانندگان اعتراضات شبه دانشجويي در آن مقطع نيز به آمريكا گريختند و در كنگره آمريكا عليه مردم كشورشان سخنراني كردند. اين به اصطلاح رهبران دانشجويي با بودجه هاي دولت آمريكا به ارائه طرح ها و برنامه هاي خود براي ساخت نيروي سازماني براندازي نرم در ايران پرداختند. محسن سازگارا معاون بهزاد نبوي كانديداي شهرداري
ملي مذهبي ها در دوره اصلاحات هم كه از مديران اجرايي و گردانندگان روزنامه هاي زنجيره اي در آن ايام به شمار مي رفت، سال هاست كه به آمريكا گريخته است و در رسانه هايي مثل VOA و بنيادهاي صهيونيستي مانند «بنياد بوش» مشغول به كار است.
اكبر گنجي كه داستان پردازي هاي او درباره ماجراي قتل هاي زنجيره اي و حادثه كوي دانشگاه از طنزهاي عجيب دوران ماست، از ديگر چهره هايي است كه به خارج گريخته و البته بخشي از عوامل تداركاتي اين غائله نيز سرنوشت هاي غم انگيزي يافتند. كه به اميد ثروت و شهرت از ايران متواري شدند، سال ها در كمپ ها و اردوگاه هاي مرزي كشورهاي اروپايي سرگردان ماندند و در نهايت مجبور به كارگري و... در اين كشورها شدند.
اين رويدادهاي تلخ و غم انگيز از يك سو نشان از پيچيدگي پروژه هاي دشمن دارد و از سوي ديگر حاكي از بصيرت و دشمن شناسي رهبر معظم انقلاب است و گزارش تحليلي ذيل به چنين ابعادي پرداخته است.
اين گزارش بخشي از كتاب «نقش رهبري در مديريت بحران ها» (جلد دوم) نوشته آقاي محمدتقي كرامتي است كه به عنوان جلد 39 مجموعه «نيمه پنهان» روانه بازار نشر شده است.
¤ فاجعه كوي دانشگاه
چند ماه پس از ماجراي پرافت و خيز قتل هاي زنجيره اي، به يكي ديگر از غمبارترين رويدادهاي اين دوره يعني فاجعه كوي دانشگاه مي رسيم.
ماجرا از آنجا آغاز شد كه فضاي فرهنگي كشور سخت مورد تاخت و تاز عده اي قلم به دست بي تعهد و تعدادي فرصت طلب كه در وابستگي شان به دشمن ترديدي وجود نداشت، قرار گرفت. مسئولان فرهنگي نيز بي توجه به هشدارهاي رهبر بصير انقلاب، مراجع عظام تقليد و عناصر متدين و دلسوز نظام، همچنان بر سياست بي ضابطه مدارا و تساهل در عرصه فرهنگي پاي مي فشردند و در حالي كه رهبري نظام پيوسته از تهاجم، شبيخون، قتل عام و توطئه فرهنگي سخن مي گفتند، مسئولين وزارت ارشاد از اين مسايل به عنوان توهم ياد مي كردند.(1)
مجلس شوراي اسلامي با مشاهده اين آشفتگي ها در عرصه فرهنگ كشور و نيز بي نتيجه بودن توصيه ها و ارشادات رهبري و مراجع عظام تقليد، در يازدهم ارديبهشت 1378 به استيضاح عطاءالله مهاجراني، وزير ارشاد اسلامي وقت پرداخت اما با تباني برخي از نمايندگان و ملاحظات سياسي عده اي ديگر، مهاجراني مجددا موفق به كسب رأي اعتماد شد. وي پس از جلب نظر نمايندگان، اين بار بي محاباتر از گذشته همان استراتژي فرهنگي را دنبال كرد.
شماري از نمايندگان مجلس پنجم در اوائل سال سوم دوره نمايندگي، با علم به اين واقعيت كه بخش مهمي از ناهنجاري هاي موجود، ناشي از نقاط ضعف و وجود نواقص فراوان در قانون مطبوعات مصوب 1364 است، تصميم به اصلاح آن گرفتند كه اين تصميم به بهانه تهديد آزادي مطبوعات و تعارض آن با اصول قانون اساسي، با مخالفت صريح وزير ارشاد به عنوان موضع رسمي دولت محمد خاتمي روبه رو شد.
اهميت مطبوعات براي مجريان اصلاحات آمريكايي تا حدي بود كه وقتي خبر طرح تغيير قانون مطبوعات مصوب سال 64 براي مقابله با اين جريان در اوايل سال 78 و اواخر عمر مجلس پنجم منتشر شد موجي از تبليغات و جنگ رواني در كشور به راه افتاد. تشكل آمريكايي خبرنگاران بدون مرز در اطلاعيه خود در اين باره تاكيد كرد: تندروها(!) مبارزه شديدي را عليه مطبوعات آغاز كرده اند و اصلاح قانون مطبوعات ايران در جهت سركوب روزنامه هاي ليبرال است.
مدير مسئول روزنامه كيهان در سرمقاله خود تحت عنوان «... رهبر دست مجلس را گرفت»، درباره اصلاح قانون مطبوعات در مجلس پنجم و نقاط قوت آن نوشت:
قانون مطبوعات مصوب سال 1364، اگرچه يكي از بهترين قوانين در نوع خود بود و ضمن تاكيد بر آزادي قلم و بيان، حقوق شهروندان را نيز تامين مي كرد، اما اين قانون با نواقص و كمبودهايي روبه رو بود كه در عرصه عمل و اجراء پديدار شده بودند. اين كمبودها از سوي قانون شكنان قانون دان به صورت دست آويزي به اصطلاح قانوني مورد سوءاستفاده قرار گرفته و عرصه مطبوعات كشور را به ميدان تاخت و تاز دشمنان تابلودار نظام و مردم تبديل كرده بود. براي رفع اين نواقص، طرح اصلاحيه قانون مطبوعات تهيه و بعد ازماهها بحث و بررسي و اظهارنظر از سوي موافقان و مخالفان، سرانجام در آخرين روزهاي عمر مجلس پنجم به تصويب رسيد.
مخالفان اصلاحيه قانون مطبوعات، هيچ گاه حاضر به بحث و اظهارنظر درباره مواد و محتواي آن نشدند و تنها به كلي گويي و شعارهاي دور از واقعيت عليه آن اصلاحيه بسنده كردند، چرا كه ضرورت آن اصلاحيه قابل انكار نبود.(2)
آن ها در ادامه به اصلي ترين مواد اصلاحيه پرداختند كه بخش هايي از آن را مرور مي كنيم:
الف: ممنوعيت فعاليت مطبوعاتي براي عوامل بيگانه، اعضاي گروه هاي تروريست و ضدانقلاب، جاسوسان، وابستگان و سردمداران رژيم طاغوت... و اين در حالي بود كه طيف ياد شده، آزادانه در عرصه مطبوعات داخلي به تخريب افكار عمومي و زمينه سازي براي ديكتاتورهاي خارجي مشغول بودند.
ب: بند ديگري از اصلاحيه قانون مطبوعات، تاكيد داشت كه مديران مسئول و صاحبان امتياز نشريات، بايستي به قانون اساسي جمهوري اسلامي التزام عملي داشته باشند و اين تضمين قانون گرايي و پيشگيري از سوءاستفاده قانون شكنان بود.
ج: براساس بند ديگري از اصلاحيه تصويب شده، مطبوعات كشور از دريافت كمك مالي كشورهاي بيگانه منع شده بودند و در اين بند، تصريح شده بود در صورتي كه يك نشريه از كشورهاي خارجي كمك مالي دريافت كند، و اين اقدام در دادگاه ثابت شود، نشريه مزبور توقيف خواهد شد. بديهي است كه اين بند از اصلاحيه، استقلال مطبوعات كشور و پيشگيري از وابستگي آنها به قدرت هاي بيگانه را تضمين مي كرد...
د: در ماده 4 از قانون مطبوعات مصوب سال 1364 آمده بود كه «هيچ مقام دولتي و غيردولتي حق ندارد براي چاپ مطلب و يا مقاله اي درصدد اعمال فشار بر مطبوعات برآيد و يا به سانسور و كنترل نشريات مبادرت كند.»
در اصلاحيه تصويب شده، نه فقط اين سند گوياي آزادي بيان و قلم تغييري نكرده بود بلكه با افزودن يك تبصره تصريح شده بود كه اگر مقامات دولتي يا غيردولتي از اين ماده تخلف كنند، به حكم دادگاه از خدمات دولتي منفصل و يا تعزير خواهند شد... و اين بند نيز تأكيد دوباره و مستحكمي بر آزادي بيان و قلم و پيشگيري از اعمال قدرت مسئولان بر مطبوعات است.(3)
همزمان با ارسال اصلاحيه قانون مطبوعات به هيئت رئيسه مجلس، مجمع روحانيون مبارز با صدور اطلاعيه اي كه در روزنامه دولتي ايران 12تير 78 به چاپ رسيد، اعلام كرد: «طرحي توسط تعدادي از نمايندگان مجلس در دستور كار اعمال مجلس قرارگرفته كه فقط تحديدكننده مطبوعات است و سايه استبداد را بر فضاي مطبوعات كشور مي گستراند محدوديت و ممنوعيت همان طور كه در گذشته نتيجه اي مطلوب در پي نداشته، اينك نيز چنين دستاوردي نخواهد داشت.»
همچنين روزنامه نشاط در تاريخ 13تير با انتشار بيانيه شوراي شهر تهران و سردبير 10 نشريه دوم خردادي نسبت به طرح اين اصلاحيه در مجلس هشدار داد.
روزنامه سلام هم در 15تير يعني يك روز مانده به مطرح شدن اصلاحيه در صحن علني مجلس، اقدام به انتشار سند محرمانه منتسب به وزارت اطلاعات نموده و با تيتر درشت نوشت: «سعيد اسلامي پيشنهاد اصلاح قانون مطبوعات را داده است.»
انتشار اين نامه توسط روزنامه سلام، تعجب همگان را برانگيخت. روزنامه نشاط- ارگان غيررسمي نهضت آزادي- در واكنش به انتشار اين نامه نوشت: «خطر ريسك (انتشار نامه محرمانه وزارت اطلاعات) به اندازه اي بود كه حتي سعيد حجاريان نيز صلاح را در آن دانست كه چنين بازي خطرناكي را به موسوي خوئيني ها بسپارد. سعيد حجاريان به سردبيرانش توصيه كرده بود كه فتيله را پايين بكشند و اگر خبري يا نامه اي افشاگرانه دردست دارند، آن را به همكاران ديگري كه احتمالا حاشيه امنيتي قوي تري دارند، بسپارند.
به صحنه آوردن مدير مسئول روزنامه سلام- آقاي موسوي خوئيني ها- مرد خاكستري جريان مدعي اصلاحات با هدف ايجاد هزينه اي غيرقابل پرداخت و در نتيجه عدم تصويب اصلاحيه قانون مطبوعات صورت پذيرفت اما با شكايت «وزارت اطلاعات و تعدادي از نمايندگان مجلس شوراي اسلامي، پرونده اتهامي وي به دادگاه ويژه روحانيت ارجاع داده شد و با احتساب حكم تعليقي سال 1372، روزنامه سلام تا تعيين تكليف نهايي تعطيل شد.
البته در همان روز وزارت اطلاعات در پي فشارهاي سياسي حاميان دولت ناچار به پس گرفتن شكايت خود شد(4) در عين حال هيچ گاه محرمانه بودن اين نامه را انكار نكرد، بلكه يونسي وزير وقت اطلاعات بارها پس از اين ماجرا بر محرمانه بودن نامه تأكيد كرد.
وي چند ماه پس از انتشار نامه و توقيف روزنامه سلام، در مصاحبه اي با «روزنامه انتخاب» تصريح كرد:
«روزنامه سلام مستندي را افشا كرد كه كار بسيار بدي بود. اين روزنامه سندي را منتشر كرد كه از اسناد قطعي وزارت اطلاعات بود.»(5)
يونسي چندي بعد در جمع خبرنگاران اين اقدام را سرقت اطلاعات خواند و گفت: «سندي كه روزنامه سلام چاپ كرد، در حقيقت يك نوع سرقت بود كه نبايد چنين كاري صورت مي گرفت.»(6)
دانشگاه تهران كه مدت ها در اثر تحريكات عوامل افراطي، خصوصا گروهك نهضت آزادي و نيز اتفاقات سياسي پياپي در تب و تاب به سر مي برد(7)، پس از اطلاع از ماجراي توقيف روزنامه سلام و نيز با انگيزه مخالفت با تصويب كليات طرح اصلاح قانون مطبوعات، در شامگاه هفدهم تيرماه به صحنه تجمع هاي اعتراض آميز و درگيري هاي خشونت بار تبديل گرديد. دفتر تحكيم وحدت در روز پنجشنبه 17تير 1378 بنابر گزارش كميته تحقيق شوراي عالي امنيت ملي، يك ميتينگ اعتراض آميز را در دانشگاه تهران برگزار كرد. پس از آن واقعه در ساعت 45/22 دقيقه حدود 150نفر از دانشجويان كوي دانشگاه اقدام به راهپيمايي غيرقانوني كرده و سپس با تحريكات عده اي از عناصر افراطي از كوي دانشگاه خارج مي شوند و با سر دادن شعارهاي تند به تشنج آفريني مبادرت مي كنند.
در همين حال نيروهاي انتظامي و پليس ضدشورش به دعوت مسئولان دانشگاه وارد منطقه مي شوند و با تذكرات پي در پي و دعوت از دانشجويان به حفظ آرامش، از آنها مي خواهند كه به داخل كوي دانشگاه باز گردند، اما اين تلاش ها هيچ نتيجه اي دربرندارد.
چندي بعد با ملحق شدن تعدادي از عناصر ضد انقلاب و فرصت طلب در خيابان هاي اطراف كوي دانشگاه، فضا براي اعمال خرابكارانه و كاملا خلاف قانون، نظير سلب آسايش مردم محل، تعرض به عابران و اشخاص درحال گذر، ضربه زدن به اموال عمومي و خصوصي و اهانت و هتاكي عليه مسئولان بلندپايه نظام فراهم مي شود.
پليس نيز پس از تشديد اوضاع، با دريافت مجوز از وزير كشور، مبني بر لزوم برخورد با تحركات غيرقانوني از جمله راهپيمايي هاي بدون مجوز دانشجويان كه به بروز آشوب انجاميد، وارد عمل مي شود اما با مقاومت اغتشاشگران روبه رو مي گردد. با تشديد درگيري ها و آشوب، پليس ضد شورش براي دستگيري تعدادي از آشوبگران و آزادي سه نفر از پرسنل خود كه توسط دانشجويان به گروگان گرفته شده بودند، وارد محوطه كوي دانشگاه مي شوند كه اين امر بر دامنه فاجعه مي افزايد و ماجرا را پيچيده تر مي سازد.
كوي دانشگاه در شب هجدهم تير ماه درحالي كه آبستن حوادث ناگواري بود، شب بسيار سخت و ناآرامي را سپري كرد. عناصر ضدانقلاب پس از اطلاع از اوضاع شهر به دانشگاه هجوم آوردند و تحريك كنندگان حزبي درون حكومت نيز هرازگاهي با دميدن در تنور احساسات با سخنراني ها و شايعات و جعل اخبار صددرصد كذب نظير به خاك و خون كشيده شدن تعدادي از دانشجويان كوي دانشگاه، زبانه هاي اين آتش را شعله ور ساختند. فرداي آن روز، حادثه غم انگيز ديگري (آشوب هاي خياباني 18 تير) شكل مي گيرد و فصل تازه اي از حوادث رقم مي خورد، حوادثي كه به قطع و يقين دست ناپاك دشمن خارجي در ايجاد و هدايت آن نقش آفرين بوده است.
¤ آشوب هاي خياباني 18 تير 1378
از هيجدهم تير ماه 78 به بعد، اتفاقاتي رخ داد كه كاملا از تصميم و عزم جدي عاملان آن براي براندازي نظام جمهوري اسلامي حكايت مي كرد. در ادامه خط تشنج و خشونت كه در كوي دانشگاه كليد خورده بود، عده اي اوباش و اغتشاش گر به اسم دانشجو در حمايت از جنبش دانشجويي و به انتقام از شهداي دروغين اين حادثه، دست به آشوبي فراگير در سطح شهر زدند.
دانشجويان معترض كوي دانشگاه بي آن كه از عواقب اين بازي خطرناك مطلع باشند، با تحريك عده اي ماجراجوي حزبي و تعدادي از عناصر سرخورده از انقلاب، به ماجرايي كشانده شدند كه ديگر قادر به مهار آن نبودند. تنها كاري كه مي توانستند انجام دهند اين بود كه با اعلان مواضع صريح خود، اقدامات اعتراضي را پايان يافته اعلام كرده و از اتفاقات شومي كه در شرف تكوين بود، بيزاري بجويند.
آشوبگران با شعارهاي تحريك آميز و با ايجاد جوي از رعب و وحشت به عابران و رهگذران حمله ور مي شدند، به اموال عمومي و خصوصي تعرض و آنها را به آتش مي كشيدند و به مسئولان عالي رتبه نظام از جمله امام راحل و مقام معظم رهبري توهين و هتاكي مي كردند. اين اتفاقات ناگوار درحالي رخ مي داد كه دستان پليس كه مأمور حفظ امنيت در جامعه است بسته و دستان پليد اغتشاشگران كاملا باز بود.
سردار نظري كه فرماندهي نيروي انتظامي تهران بزرگ را در آن سال برعهده داشت، در كتاب خود، «براي تاريخ» مي نويسد:
«با توجه به گستردگي آشوب و شورش در حساس ترين مناطق پايتخت در 18 تير 1378 دستور عدم برخورد با تظاهركنندگان و آشوبگران از سوي وزير كشور ابلاغ گرديد و 48 ساعت به طول انجاميد. در اين مدت آشوبگران و اراذل و اوباش نقابدار تحت حمايت بعضي از مدعيان اصلاحات، آزادانه هر كاري كه دلشان مي خواست انجام دادند. از قبيل: داير كردن پست هاي ايست و بازرسي، خلع سلاح بعضي از مامورين گشت هاي انتظامي، ضرب و شتم و مجروح ساختن بسياري از مردم و پرسنل شريف نيروي انتظامي...» (8)
خيابان جلال آل احمد، كارگر شمالي، ميدان ولي عصر، خيابان فلسطين و بلوار كشاورز از جمله ميادين درگيري و خشونت هاي خياباني بودند، آشوب و شورش در حساس ترين مناطق شهر در جريان بود و لحظه به لحظه برگستره آن افزوده مي شد. آشوبگران درحالي كه مجهز به پيشرفته ترين سيستم هاي ارتباطي، حتي بي سيم هاي سازماني بودند، آشوب را به هر نقطه اي از اين شهر بزرگ كه مي خواستند، مي كشاندند.
تلاش برخي از عناصر افراطي براي كشاندن اين حوادث به مسابقه فوتبال بين دو تيم پيروزي و استقلال در استاديوم صدهزار نفري آزادي در روز يكشنبه مورخ 20تيرماه 1378 مي توانست بر ابعاد اين فاجعه افزوده و كشور را در وضعيت بحراني غيرقابل تصوري قرار دهد. فرماندهان نيروي انتظامي پس از ناكامي در متقاعد كردن مسئولان ذي ربط، براي به تعويق انداختن اين مسابقه تنها با اميد به عنايت الهي و تدبير و درايت خود، نگذاشتند آنچه كه خواست بدخواهان نظام بود، اتفاق بيفتد. به هر روي نيروي انتظامي اين بازوي امنيتي كشور دراين بازي سياسي، قرباني توطئه اي شد كه دشمنان نظام آن را طراحي و بازي خوردگان سياسي داخلي نيز آن را به اجرا درآورده بودند. پس از واقعه كوي دانشگاه، هجوم سازماندهي شده بي سابقه اي به نيروهاي انتظامي صورت گرفت و نيروي انتظامي در آن شرايط بس خطير، از ناحيه دوست و دشمن به شدت مورد بي مهري و هتاكي و توبيخ واقع شد.
بزرگ نمايي برخي از اتفاقات و درج دروغين برخي از اخبار نظير: كشته شدن تعدادي از دانشجويان، حتي تعدادي از علماي قم را وادار به موضع گيري كرده بود. روزنامه خرداد با تيتر درشتي نوشته بود:
«كوي دانشگاه به خاك و خون كشيده شد» (9)
يكي از اعضاي شوراي مركزي دفتر تحكيم وحدت، در تجمع مقابل درب اصلي دانشگاه اعلام كرده بود:
«اجساد شهداي دانشجو بايد به ما تحويل داده شوند و دولت بايد امنيت تشييع جنازه باشكوه آنها را كه ما برگزار مي كنيم، تضمين كند.» (10)
اين درحالي بود كه به تصريح گزارش كميته تحقيق شوراي عالي امنيت ملي، هيچ دانشجويي در حادثه كوي دانشگاه كشته نشده بود.
درحالي كه در روزهاي بعد از 18تير جمعي از اشرار و ضدانقلاب به كمك و همراهي برخي گروه هاي سياسي و با آتش تهيه برخي روزنامه هاي منتسب به جريان دوم خرداد كه مورد حمايت و پشتيباني دشمنان خارجي بود به فساد و تخريب و ارعاب و عربده كشي در سطح تهران پرداخته و موجب سلب امنيت و آسايش مردم شده بود. رهبر فرزانه انقلاب در ديدار با اقشار مختلف مردم كه براي كسب تكليف از محضر مولا و مقتدايشان در 21تيرماه در حسينيه امام خميني جمع شده بودند، ضمن ابراز ناخشنودي از حمله به خوابگاه دانشجويان و سفارش آنان به دشمن شناسي از سردمداران خطوط و گرايش هاي سياسي خواستند كه از پرداختن به قضاياي بيهوده كه موجبات سوء استفاده دشمن را فراهم مي كند، پرهيز كنند و ملت رشيد و قهرمان ايران خواستند با هوشياري در صحنه حاضر شوند و دشمنان نظام و اسلام و انقلاب را مرعوب و منكوب سازند.
هشدار رهبر انقلاب نسبت به اهداف دشمن
رهبر معظم انقلاب در سخنراني بيست ويكم تيرماه خود با مخاطب قرار دادن دانشجويان، جوانان، جريان هاي سياسي و نهادهاي مسئول نسبت به توطئه هاي پيچيده دشمنان هشدار دادند و شرح كامل و مبسوطي را از اهداف جبهه استكبار و مزدوران و فريب خوردگان داخلي در حادثه كوي دانشگاه ارائه كردند.
الف: دشمن، دانشجو را هدف گرفته است
مقام معظم رهبري ضمن تأسفبار خواندن حادثه كوي دانشگاه و تقبيح حمله عناصر مشكوك به خوابگاه دانشجويان به اسم نيروي انتظامي و با شعارهاي اسلامي، خواستار تحقيق و برخورد با مجرمان اين حادثه مي شوند و از دانشجويان به نحو شايسته اي دلجويي مي كنند. پخش مستقيم اين سخنراني از طريق رسانه ها و به خصوص به وسيله بلندگوهاي اطراف دانشگاه، تأثير بسيار زيادي در فرو نشاندن التهابات سياسي آن روز داشت. مقام معظم رهبري در اين سخنان، خطاب به دانشجويان فرمودند:
«حرف من به شما دانشجويان اين است كه مراقب دشمن باشيد، دشمن را خوب بشناسيد، مبادا از شناسايي دشمن غفلت كنيد، غريبه هايي كه در لباس خودي در همه جا دخالت مي كنند اينها را بشناسيد، دست هاي پنهان را ببينيد، هيچ كس به خاطر غفلت ستايش نمي شود، هيچ كس به خاطر چشم ها را برهم گذاشتن مدح نمي شود. اگر بر آدم غافل ضربه اي وارد شد، اول كسي كه مسئول و مذموم است، خود اوست، مراقب باشيد. دانشجو، قشر فاخر و با ارزشي است. دشمن، دانشجو را هدف گرفته است. چند سال است سعي مي كنند بلكه بتوانند دانشجويان را در مقابل نظام قرار بدهند. اما موفق نشدند، بعد از اين هم موفق نخواهند شد. اگر يك عده نفوذي خواستند از فرصتي استفاده كنند و از آب گل آلودي ماهي بگيرند، وارد اجتماع دانشجويان شدند و شعارهايي درست كردند و حرف هايي زدند، خيال نكنند كه ما اشتباه خواهيم كرد، نه، ما اشتباه نخواهيم كرد. ما مخاطب و طرف خودمان را مي شناسيم. دانشجو، فرزند ماست، متعلق به ماست، متعلق به اين كشور است، دشمن است كه مي خواهد با نفوذ در ميان دانشجويان، فساد و تباهي كند، خود دانشجويان بايستي هوشيارانه متوجه باشند.»(11)
ب: اگر عكس مرا هم آتش زدند بايد سكوت كنيد
مقام معظم رهبري در بخشي ديگر از سخنان خود، با تأكيد بر اين كه دشمن در اين وضعيت، امنيت ملي را هدف گرفته است و در همين راستا به دستگاه هاي اطلاعاتي و انتظامي ضربه اي ناجوانمردانه وارد كرده است، خطاب به جوانان پرشور و از جان گذشته اي كه براي ابراز احساسات خويش به ديدار رهبر مظلوم خويش شتافته بودند، فرمودند:
«يك حرفي هم به شما جوانان عرض مي كنم، جوانان عزيز! شماها اميدهاي انقلاب و اسلاميد. رفتار شماها مي تواند اين مملكت را در جهت شكوفايي با سرعت به پيش ببرد. وقتي جوان مملكت هوشيارانه با تدبير، با حلم، با توجه به موقعيت ها، حرف بزند و تصميم بگيرد و عمل كند، كشور گلستان خواهد شد. وقتي هيجانات كور پا وسط بگذارند دشمن فوراً استفاده خواهد كرد. بارها ما اين حرف را گفتيم چرا گوش نكردند؟! چرا گوش نمي كنند؟! حتي اگر يك چيزي كه خون شما را به جوش مي آورد- مثلاً فرض كنيد اهانت به رهبري كردند- باز هم بايد صبر و سكوت كنيد. اگر عكس من را هم آتش زدند و يا پاره كردند، بايد سكوت
كنيد. نيرويتان را براي آن روزي كه كشور به آن نيازمند است، براي آن روزي كه نيروي جوان و مؤمن و حزب اللهي بايد درمقابله با دشمن بايستد، حفظ كنيد. والا حالا فرض كنيم يك جواني، يا يك دانشجوي فريب خورده اي هم حرفي زد و كاري كرد،چه اشكالي دارد؟ من از او صرف نظر مي كنم.» (12)
ج: در دعواهاي سياسي خط قرمزي قائل بشويد
و اما سران و سردمداران جريان ها و جناح ها كه همواره به دليل نزاع هاي بي حاصل، سعي درايجاد فضاي پرتنش سياسي داشته اند، راهي جز تحمل عتاب و سرزنش مقام معظم رهبري نداشتند. كه اگر اندكي به آنچه اين ديدبان بصير، دراين سال هاي پي درپي، فرموده بود جامه عمل مي پوشاندند، در آن روز شاهد رويدادي از اين دست نبوديم. معظم له خطاب به اين گروه ها فرمودند:
«يك نكته هم به اين خط و خطوط سياسي عرض كنيم. آقاياني كه سردمداران خطوط سياسي و گرايش هاي سياسي هستند، حالا برسيد به اين حرفي كه ما مي گوييم، شما خودي ها وقتي سر قضاياي بيهوده اين طور با هم درگير مي شويد، دشمن سوء استفاده مي كند، بفرماييد، اين يك نمونه! ديديد دشمن چه طور استفاده كرد؟ ديديد دشمن چگونه نيش خود را زد؟! اختلافات سليقه اي و سياسي را كنار بگذاريد. البته ما اصرار نداريم كه همه يك طور فكر كنند، اما براي كار سياسي و درگيري سياسي، حدي قائل بشويد و يك خط قرمزي بگذاريد. بي حساب و كتاب با هم مبارزه نكنيد كه آن قدر مشغول شويد كه به دشمن اجازه بدهيد اين طور بيايد و داخل اين ميدان ها بشود. سر اين قضيه قانون مطبوعات، سر قضاياي گوناگون ديگر، چه جنجال و دعوايي به راه افتاد! همه اش مسائل خط و خطوط! براي چه؟ براي اينكه يك قانوني دارد در مجلس تصويب مي شود!
من به يك جريان سياسي خاص اشاره نمي كنم. خطاب من به همه است. براي من، آن خط و هر خط سياسي و سليقه سياسي ديگر، تفاوت نمي كند. براي من مناط و ملاك، راه خدا و راه امام و راه اسلام و حفظ كشور و رعايت مصالح مردم و حفظ آينده كشور مطرح است. براي من فرقي نمي كند كه فلان كس متعلق به خط «الف» است. فلان كس متعلق به خط «ب» است. من به همه عرض مي كنم، شما هم هوشيار باشيد.»(13)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پانوشت ها:
1. عطاءالله مهاجراني، وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي: «نبايد براساس توهم، وجود توطئه اي را محرز بدانيم»، صبح امروز، 5 ارديبهشت .1378
2-روزنامه كيهان، 16/5/1379، ص 2
3- كيهان، 16/5/1379، ص2
4- در همان روز آقايان علي ربيعي مشاور و عضو دبيرخانه شوراي عالي امنيت ملي و محمدعلي ابطحي رئيس دفتر رئيس جمهور به وزارت اطلاعات رفتند تا اين وزارت خانه را ترغيب به پس گرفتن شكايت خود سازند كه بعد از آن وزارت اطلاعات با انتشار اطلاعيه اي از شكايت خود منصرف مي شود در اطلاعيه مذكور آمده بود: « به منظور جلوگيري از هرگونه تشنج در جامعه شكايت خود را پس مي گيريم» (روزنامه كيهان مورخه 29/2/1378 شماره 16511)
5- روزنامه انتخاب، 29 دي .1378
6-روزنامه بيان، 22 ارديبهشت .1378
7 -چند سال بعد روزنامه ايران در يك گزارش خبري تحت عنوان «18تير از حادثه تا حماسه» درباره ماجراي 18تير و نقش جريان موسوم به اصلاحات و عملكرد روزنامه هاي زنجيره اي در اين ماجرا نوشت: «روزنامه هاي موسوم به زنجيره اي در اقدامي هماهنگ، تعطيلي روزنامه سلام را مهمترين سوژه خبري خود قرار دادند و از آن به عنوان «اقدامي غيرقانوني»، «مقابله با دولت» و «مخالفت با توسعه سياسي» ياد كردند. روزنامه نشاط با عبارت معناداري در زير تصوير مدير مسئول روزنامه سلام نوشت: «آيا محافظه كاران هزينه به صحنه آوردن آقاي موسوي خوئيني ها را محاسبه كرده اند؟» و روزنامه صبح امروز با مدير مسئولي سعيد حجاريان، در نخستين روز توقيف روزنامه سلام تصريح كرد: «بايد به ياد داشته باشيم كه بازي دموكراسي، اگرچه بازي ناميده مي شود، ولي اگر قواعد آن را پذيرفتيم، ديگر بازي نيست. راي مردم به جمهوري اسلامي، راي دموكراسي است و «اگر اين قاعده چه در مطبوعات و چه در انتخابات در هم شكسته شود، آن گاه سياست ورزي به پايان مي رسد...» هماهنگي روزنامه هاي پنجشنبه 17تير در اختصاص تيترها و سرمقاله هاي خود به عواقب غيرقابل پيش بيني و كنترل توقيف روزنامه سلام، نشان از آن داشت كه يك تيم پشت پرده، هدايت اين جريان را برعهده دارد؛ چرا كه خبر توقيف روزنامه سلام ساعت 10 شب اعلام شد و آن زماني بود كه اكثر روزنامه مي بايست با انجام مراحل نهايي، صفحات روزنامه ها را به چاپخانه مي فرستادند تا در توزيع فردا صبح خود دچار مشكل نشوند. روز پنجشنبه 17 تير، 10 روزنامه زنجيره اي با تيترهايي چون «محدوديت مطبوعات خشم مردم را شعله ور خواهد كرد»، «زمان حامل حوادث خشونت بار است»، «نظام بايد هزينه هاي سنگيني بپردازد»، «دانشجويان ساكت نخواهند نشست»، «ورود به قلعه چپ گرايان يك ريسك خطرناك براي محافظه كاران است»، «مقابله با دولت و مخالفت با توسعه سياسي»، و «پايان سياست ورزي»، درصدد القاي فضاي بحراني و ناآرامي به جامعه برآمدند تا در همان شب عليرضا نوري زاده، مفسر راديو بي بي سي در تقدير از عملكرد مطبوعات اصلاح طلب بگويد: «ما بايد سرافراز باشيم كه پرچمداران جامعه مدني در ايران يعني نشريات نشاط، صبح امروز، خرداد، همشهري و ايران، مراكز قدرت را نشانه رفته اند و با زير سوال بردن مشروعيت و مقبوليت نظام اسلامي، چالشي جدي فراروي حاكمان اسلامي گشوده اند.»
حادثه 18تير در حالي رقم خورد كه رسانه هاي غربي از هفته ها قبل آتش تهيه خود را ريخته بودند. نشريه آمريكايي «ميدل ايست اكونوميك دايجست» در هفتم تير نوشته بود: «بيشتر ناظران در تهران بر اين اعتقادند كه تابستان امسال شاهد يك آزمون حياتي قدرت و حتي شايد دور نهايي رويارويي جدي بين جناح محافظه كار و اصلاح گرايان خواهد بود. اصلاح طلبان يك تابستان سياسي داغ را در پيش روي دارند تا جناح محافظه كار را از ميدان مبارزه خارج نمايند.»
گري سيك مشاور امنيت ملي در دولت هاي كارتر و ريگان و از مسئولان سازماندهي عناصر ضدانقلاب در اظهاراتي اعلام كرد: «براي آنها كه خواستار توسعه سياسي هستند زمان بسيار خطرناك است. در طي دو سال گذشته علي رغم وجود حمايت تبليغاتي و فيزيكي، اين افراد در نگاه داشتن خود، شجاعت به خرج داده اند و شجاعت آنها در روزهاي آينده به نمايش گذاشته خواهد شد.»
و «ايلينا روزلهتين»، عضو جمهوري خواه مجلس نمايندگان آمريكا در جمع مراسم راهپيمايي منافقين در 31 خرداد اعلام كرده بود: «تنها راه حل باقيمانده براي تغيير در ايران، تغيير حكومت مذهبي است. »(روزنامه ايران 18/4/1386)
8- كتاب براي تاريخ، سردار نظري، ص 40 و 41
9- روزنامه خرداد، 18تير .1378
10- همان
11. مقام معظم رهبري، 21تير .1378
12-مقام معظم رهبري، 21تير .1378
13- همان
 


فراخوان

صفحه دانشگاه قصد دارد در شماره هاي آتي، نشريات دانشجويي را معرفي و مطالب ارزشمند و خواندني آنها را در معرض مطالعه عموم قرار دهد. اين امر علاوه بر اين كه دانشجويان دانشگاه هاي مختلف را از وجود پتانسيل هاي ارزشمند در ديگر دانشگاه ها مطلع مي كند، زمينه ارتباط تشكل ها و نشريات دانشگاه ها با يكديگر را نيز تسهيل نمايد. اكنون كه صفحه دانشجو به عنوان حلقه اتصال دانشجويان دانشگاه هاي سراسر كشور، قصد عملي نمودن اين ايده را دارد، مسئولين تشكل ها و نشريات دانشجويي مي توانند يك نسخه از هر شماره نشريه خود را به نشاني Daneshgahkayhannews.ir ارسال نمايند تا پس از بررسي، نسبت به معرفي نشريه و استفاده از مطالب آن بنام همان نشريه اقدام شود.
 


(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14