(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


سه شنبه 13 تير 1391 - شماره 20247

چراغ راه
نشانه هاي آخرالزمان
طول عمر امام مهدي(عج)
شاخص هاي تذكر سالك الي الله
بررسي ضرورت اصلاحات، پيش از ظهور مصلح كل جهان در انتظار صالح مصلح
زمينه سازي براي ظهور چرا و چگونه؟


چراغ راه

لزوم شناخت حجت خدا
قال الرضا(ع): لوخلت من حجه طرفه عين، لساخت باهلها.
امام رضا(ع) فرمود: اگر زمين يك چشم به هم زدن از حجت خدا خالي بماند، ساكنان خود را فرو مي برد و هلاك مي گرداند.(1)
ـــــــــــــــ
1- بحارالانوار، ج 32، ص 92
 


نشانه هاي آخرالزمان


از پيامبر(ص) روايت شده است كه فرمود: زماني بر مردمان مي آيد كه صورتشان صورت آدميان است ولي دلهايشان دل هاي شياطين مي باشد. آنان همانند گرگان درنده بيابان خون ريزاني هستند كه از انجام هيچ منكري ابايي ندارند. اگر ايشان را پيروي كني تو را به شك اندازند و اگر با آنان سخن گويي دروغگويت نامند و اگر از ايشان نهان شوي تو را غيبت مي كنند. سنت ها در نزدشان بدعت است و بدعت ها برايشان سنت است. انسان حليم در نزدشان كينه ورز و كينه ورز در ميانشان حليم شمرده مي شود. مؤمنان در ميانشان مستضعف و فاسقان در ميانشان انسان شريف دانسته مي شوند. كودكانشان حاكم بر آنان هستند و زنانشان فاجر و فاسق مي باشند و پيرانشان به معروف امر نمي كنند و از منكر باز نمي دارند. پناه جويي به ايشان خواري است و كمك خواهي ذلت مي آورد و درخواست چيزي از ايشان، فقر است. در اين هنگام است كه خداوند باران را در زمانش بر ايشان حرام مي سازد و در غير زمانش بر ايشان فرو مي ريزد و بارانش در هنگامش نمي آيد. بدان امت بر ايشان مسلط و چيره مي شوند و آنان را به بدترين شكل عذاب كنند و فرزندانشان را ذبح و زنانشان را به فسق و فجور برند و زنده نگه دارند. پس خوبان امت دعا كنند ولي از سوي خداوند اجابت نمي شود. (1)
ــــــــــــــــــ
1-بحارالانوار، ج 22، ص454
 


طول عمر امام مهدي(عج)

پرسش:
مسئله طول عمر امام زمان(عج) چگونه قابل توجيه است؟ آيا ادله عقلي و فلسفي براي اثبات اين مطلب وجود دارد؟
پاسخ:
درباره وجود مبارك حضرت حجت(عج) «برهان عقلي بر امكان» اقامه مي شود يعني بر اساس حكم عقل، ممكن است، انسان كاملي عمر طولاني داشته باشد. ما به ديدن عمرهاي كوتاه عادت كرده ايم، اما اگر شخصي از همه علل و عوامل طبيعي آگاه باشد و آنچه را براي او سودمند است، فراهم كند و از آنچه براي او زيانبار است، بپرهيزد، مي تواند عمر طولاني داشته باشد. اين مسأله خارق عادت است، نه خارق عقل. «معجزه» هم چيزي خارق عادت است، نه خارق عقل. علم نيز به چنين چيزي راه نيافته است، زيرا علم به امور عادي راه دارد، نه امور غيرعادي و كرامت نيز در امور خلاف عادت جاري است.
بنابراين حيات طولاني امام زمان (عج) برخلاف عادت است، نه بر خلاف عليت، يعني به طور عادي كسي نمي تواند هزار يا ده هزار سال زندگي كند، اما به صورت غيرعادي (خرق عادت) اين كار ممكن است. اگر بدانيم انسان چيست و چه كسي بدن او را اداره مي كند.
اصلا اين پرسش براي ما مطرح نمي شود، براي مثال، براي عرفا و حكماي بزرگ، اصلا چنين پرسش هايي مطرح نمي شود. زيرا آنان مي دانند، همه ذرات بدن در حركت و تعويض مي باشند و روح آدمي همه حركات اين ذرات را تحت كنترل دارد. حال اگر روح انسان كاملي، برخلاف عادت (نظم عادي) بهترين سلول ها را جايگزين كند و دقيق ترين كنترل ها را روي قسمت هاي مختلف بدن داشته باشد، يك انسان كامل، مي تواند ميليون ها سال زنده بماند و اين مطلبي است كه در علم پزشكي امروز به اثبات رسيده است.
بنابراين اگر كسي روح و سلطه آن بر بدن خود را بشناسد و سيلان حركات و تعويض ذرات بدن را تحت كنترل روح بداند و نيز كمي با حكمت و عرفان آشنا باشد، اين اشكال كه چگونه يك انسان مي تواند يك يا دوميليون سال يا بيشتر زنده بماند، براي او مطرح نمي شود.
اگر پيوند روح با خالق جهان هستي به اندازه اي بود كه قدرت خاصي مافوق قدرت افراد عادي يافت، مي تواند همان طور كه بدن خود را مي گرداند، خارج از بدن خود را هم اداره كند، زيرا خارج از روح او هم حكم بدن او را دارد. بنابراين حيات و طول عمر امام مهدي(عج) محال عادي است نه محال عقلي.
 


شاخص هاي تذكر سالك الي الله

سه چيز اساس و پايه تذكر است و از آن سه ، سالك به تذكر مي رسد:
1-اتعاظ از مواعظ 2-مستبصر شدن از عبر 3-بهره مند شدن از ثمرات فكر
سالك پندي مي شنود متعظ مي شود. اتفاقي مي افتد عبرت مي گيرد. فكر مي كند از فكر بهره مي گيرد. اين هر سه موجب مي شوند كه او به ياد حق افتد و به حق برسد.
سالك وقتي از وعظ واعظ متعظ مي گردد كه بداند واعظ اهل عمل است. اگر سالك به عيوب واعظ واقف باشد پند و اندرز واعظ در او اثري نخواهد كرد. علاوه بر اينكه واعظ بايد اهل عمل باشد متعظ هم بايد قابل باشد... شنونده اگر به وعد و وعيد حق عزّاسمه معتقد نباشد پند و اندرز در او اثري نخواهد كرد. او بايد معتقد باشد خود را محتاج به وعظ بداند و قابل آن باشد تا متعظ شود.
عبر جمع عبرت است استبصار از عبر بصيرت يافتن به سبب عبرت است. سالك مراقب به حال ديگران نظرافكنده از گرفتاري ها، ناكامي ها، انحراف ها، سختي ها، غفلت ها، پيش آمدها، پند گرفته، به حق رو مي كند، متوجه حال خود مي شود. اين توجه از بصيرتي است كه از عبرت براي او حاصل شده است، بديهي است حصول بصيرت هم منوط به وجود عقل و نور حكمت است آنكه از عقل و حكمت بهره مند است متعظ شده و پند مي پذيرد.
فكر يا فكرت به كلمه طيبه و يا به شجره طيبه تشبيه شود.(ابراهيم-24)
فكر چون شجره طيبه اصلش در ضمير ثابت، شاخه و فرعش تا به مقام اعلي و ملكوت اشيا كشيده شده حدود سيرش وسيع و محل دوران آن نامحدود است... بهره مند شدن از ثمرات فكر در وقتي است كه خواب و خور كم، علقه و علاقه منقطع، امل و آرزو تمام، دل به عزلت متمايل باشد و با قطع علائق زمينه استضائه از آيات شريفه قرآن براي سالك فراهم باشد.(1)
ـــــــــــــــــــ
1- مقامات معنوي، محسن بينا، ج1، ص 76
 


بررسي ضرورت اصلاحات، پيش از ظهور مصلح كل جهان در انتظار صالح مصلح

حسين كريم زاده
انسان ها به طور فطري قدرت تشخيص خوب از بد و گرايش به كمالات دارند. اين گرايش ذاتي انسان به كمال است كه خوبي را فضيلت مي شمارد و از بدي ها به عنوان رذيلت گريزان است؛ همچنين براساس همين قدرت تشخيص سعادت و خوشبختي را در كمالات خود و جامعه مي بيند و براي اصلاح خود و جامعه تلاش مي كند.
اما از آنجا كه برخي از عوامل دروني و بيروني مانع از تحقق اين خوشبختي و سعادت بشر است و برخي از انسان ها برخلاف فطرت خويش گام برمي دارند و بدي و زشتي را برمي گزينند، مسئله اصلاح انسان و جامعه از سوي انسان هاي صالح مطرح مي شود. انسان هاي صالح دوست دارند تا محيطي متناسب با كمالات و خوبي ها فراهم آورند و با هرگونه مانع به عنوان فساد مبارزه كنند. با همه تلاش هايي كه انسان هاي صالح از پيامبران(ع) خردمندان انجام دادند، جامعه انساني نتوانسته است بر فساد و تباهي پيروز شود و حتي به عللي فساد و تباهي گسترده تر و شمار فاسدان و مفسدان افزايش چشمگيري يافته است به طوري كه اكثريت جامعه بشري را تشكيل مي دهند. اينجاست كه مسئله منجي بشريت مطرح مي شود و انتظار انسان صالح و مصلح كه بتواند جامعه بشري را نجات دهد، به عنوان يك آرمان مقدس در همه جوامع بشري در طول تاريخ شكل مي گيرد.
نويسنده در اين مطلب بر آن است تا با مراجعه به آموزه هاي وحياني اسلام مسئله انتظار منجي مصلح كل را تبيين كند و نقش منتظران را بيان نمايد.
¤ ¤ ¤
اصلاحات، نياز دايمي بشر
انسان ها به علل و عواملي چون هواهاي نفساني دروني و وسوسه هاي شيطاني بيروني همواره در معرض خطر جدي هستند؛ زيرا اين دو دسته از علل و عوامل اجازه نمي دهد تا انسان ها مسير كمالي آفرينش را بپيمايند و زندگي خوب و متناسبي را در دنيا تجربه كنند. هواهاي نفساني انسان را به سوي تفريط و افراط سوق مي دهد، بگونه اي كه به برخي از نيازها بيش از اندازه بها مي دهد و تمام توش و توان خود را مصروف پاسخ گويي به آن دسته از نيازهاي مادي و شهواني و جنسي مي كند؛ و در مقابل، برخي از نيازهاي طبيعي و فطري خود را سركوب مي كند و اجازه نمي دهد تا به درستي شكل گيرد و رشد نمايد. از جمله اين نيازها كه يا اجازه شكل گيري بدان نمي دهد يا از رشد طبيعي آن جلوگيري به عمل مي آورد نيازهاي معنوي چون عبادت آفريدگار و پروردگار جهان است. (ذاريات، آيه 56)
افراط در پاسخ گويي به برخي از نيازهاي طبيعي و غريزي در كنار تفريط نسبت به برخي ديگر، موجب مي شود كه انسان حالت تعادل خود را از دست دهد و نتواند مسير اعتدالي را در پيش گيرد. اين گونه است كه فساد و تباهي در درون آدمي شكل مي گيرد و موجودي كاريكاتوري به وجود مي آيد كه از هيچ تعادل و تناسبي برخوردار نيست. بسياري از كمالات در چنين انساني شكل نمي گيرد يا اگر تحقق يابد بسيار نارسا و ناقص شكل گرفته است. در مقابل، افراط نسبت به پاسخ گويي به نيازهاي طبيعي ديگر نيز موجب مي شود كه آن امر كمالي نيز از تناسب خارج شود و نقش كمالي خود را دست دهد؛ چرا كه افراط در پاسخ گويي به نيازهاي مادي كه هواهاي نفساني را تشكيل مي دهد، برخلاف نيازهاي معنوي حد و اندازه اي دارد كه اگر بيش از آن بدان پرداخته شود، از حالت كمالي خارج شده و به يك ضدكمالي تبديل مي شود؛ چرا كه جهان ماده به گونه اي آفريده شده كه حيات و ممات، بد و خوب، زشت و زيبا در آن تنيده و آميخته شده است و افراط به ويژه در جنبه مادي آن به جاي آنكه چهره كمالي را به نمايش گذارد، جنبه زشت و بد آن را آشكار مي سازد، اين در حالي است كه در جهان آخرت چنين تنيدگي و آميختگي وجود ندارد و جهان آخرت همه اش كمالي و خير و حيات محض است. (عنكبوت، آيه 64)
با توجه به همين آميختگي و فسادپذيري امور در دنياست كه مساله اصلاحات دايمي به معناي اصلاح امر فساد و بازگشت آن به حالت طبيعي و اعتدالي از سوي خداوند مطرح مي شود و پيامبران(ع) به عنوان مصلحان بزرگ جامعه اين مسئوليت و نقش اصلاح گري را به عهده گرفته اند. نياز به اصلاحات و مصلحان از همان آغازي كه حضرت آدم(ع) و همسرش حوا(س) در اثر هواهاي نفساني و وسوسه هاي ابليسي و دروغ ها و سوگندهايش از درخت ممنوع خوردند و دچار فساد شده و زشتي هايشان آشكار شد و از بهشت خود رانده شدند، از سوي خداوند در قالب هدايت تشريعي مطرح شده است. (بقره، آيات 30 تا 38 و آيات ديگر)
پيامبران(ع) از سوي خداوند به عنوان انسان هاي صالح و كامل، ماموريت يافتند تا مردم را با حقيقت كمال و راه راست رسيدن به آن آشنا سازند و در نقش مصلح به اصلاحات اموري كه به تباهي و فساد كشيده شده بپردازند. (انعام، آيه 48، اعراف، آيه 35) اين اصلاحات در همه عرصه ها و زمينه ها مساله دايمي است؛ زيرا انسان ها در ا فكار و عقايد به اسراف مي روند و تباهي و فساد مي آفرينند، چنان كه در مسائل اقتصادي و جنسي نيز اين گونه مسير اسراف و افراط را در پيش گرفته و فساد و تباهي در آن پديد مي آورند. (انعام، آيه 141، اعراف، آيات 31 و 85، يونس، آيه 83، شعراء، آيه 151، طه، آيه 127، ذاريات، آيه 34)
اصلاحات، بازگشت به مسير كمالي
هدف از اصلاحات برطرف كردن فساد و تباهي و انجام دادن كار شايسته است. (لسان العرب، ابن منظور، ذيل واژه صلح، قاموس اللغه) پس هرگاه در چيزي برخلاف طبيعت و فطرت آن، فسادي راه يافت، نياز به اصلاحات است؛ چنان كه وقتي ميان دو نفر درگيري و تخاصمي رخ مي دهد و با هم اختلاف دارند، نفر سومي ميان ايشان صلح و آشتي ايجاد مي كند و آن فساد موجود در ميان روابط دو نفر را اصلاح مي كند.
مسير اصلي حركت هاي جهاني براساس سنت هاي الهي، رسيدن هر موجودي به كمال آن است كه نوعي سكونت و آرامش را موجب مي شود كه مخصوص رسيدن به اين كمالات است. وقتي انساني به كمالي در يك امري برسد، در خود يك نوع آرامش احساس مي كند. اين آرامش سكونت ناميده مي شود چون آدمي را در جايي بي حركت و ساكن مي كند. البته از آنجاكه كمالات الهي بي پايان است و هدف انساني، خدايي شدن و رسيدن به كمالات الهي است، پاياني براي حركت هاي كمالي انسان نيست؛ اما ورود انسان به مرتبه اي كه حد نخست كمالي است، موجب آرامشي است كه انسان با اطمينان بيشتر و قوي تر در مسير كمالي گام برمي دارد تا سطوح و مراتب ديگر كمالي را نيز ادراك كند.
به هرحال، انسان در انديشه و هدف كمالي كه آرامش درآن موج مي زند، مي كوشد تا هر گاه در امري فسادي راه يافت با بازگشت به مسير كمالي از طريق اصلاحات به آن كمال برسد. (انعام، آيه 48،اعراف، آيه 35).
در آيات قرآني ميان توبه و اصلاحات، ارتباطي برقرار شده است؛ زيرا توبه به معناي بازگشت به مسير درست كمالي است و انساني كه قدرت تشخيص خود را هنوز از دست نداده است، به اصلاح امر فاسد مي پردازد و در مسير كمالي قرارمي گيرد. (آل عمران، آيه 89؛ نساء، آيه 16؛ مائده، آيه 39؛ انعام، آيه 54؛ نحل، آيه 19؛ نور،آيه 5).
درانتظار صالح و مصلح كل و ويژگي منتظران
چنان كه گفته شد امور دنيايي چنان آميزه اي از حق و باطل، زشت و زيبا و بد وخوب است كه هراز گاهي انسان نيازمند بازبيني و ارزيابي كارهاي انجام شده و راه هاي رفته است؛ زيرا انسان ها هنگام اشتغال به كاري چنان در آن غرق مي شوند كه از امور ديگر غفلت مي كنند.
اينجاست كه لازم است هراز گاهي دست از كار كشيد و به ارزيابي بر اساس نقشه راه پرداخت تا هرگونه انحراف و كژي شناخته و اصلاح شود.
عوامل و علل دروني و بيروني درصد خطا و اشتباه آدمي را افزايش مي دهد. از اين رو آدمي گاه چنان درگمراهي غرق مي شود كه قدرت تشخيص خود را نيز از دست مي دهد. (بقره، آيات 8 تا 10) در اين حالت گاه لازم است تا انسان را از جهل مركب بيرون آورد؛ چرا كه افساد را اصلاح مي داند و كارهاي زشت و برخاسته از سفاهت را عين خردورزي و كار صالح و خوب و نيك مي داند . (همان)
گاه تنهايي اشخاصي از انسان ها گرفتار جهل مركب مي شوند ولي گاهي جوامع با تمام افراد و اعضاي آن در محيطي قرار مي گيرند كه قدرت تشخيص حق از باطل وحركت در مسير كمالي از آنان سلب مي شود، هرچند كه اختيار به تمام معنا از ايشان سلب نمي شود، ولي گريختن از چنگال قوي گفتمان غالب و چيره محيط زندگي بسيار سخت و دشوار است. (نوح، آيه 27).
با توجه به شرايط عمومي جهان و گسترش امور ضد كمالي و نابهنجار و زشت درجوامع، انسان هاي صالح تلاش هايي را براي رهايي ديگران به خرج مي دهند؛ زيرا رهايي خويش را در گرو رهايي جوامع بشري از كفر و فجور مي دانند. (سوره عصر) اما تلاش هاي اين افراد صالح همواره قرين موفقيت نبوده و نيست؛ چرا كه مفسدان قدرتمند از هر ابزاري براي رسيدن به اهداف شوم و بدخويش سود مي برند؛ درحالي كه مصلحان با محدوديت ابزارها مواجه هستند؛ چرا كه براي رسيدن به هدف خوب و صالح مي بايست از ابزار نيك و صالح و راه و مسير خوب و هنجاري استفاده كرد و هيچگاه هدف وسيله را توجيه نمي كند.
از آنجايي كه صالحان، اهل ايمان هستند و مي دانند كه جهان در نهايت به سمت كمال مي رود، در انتظار مصلح و منجي كل هستند تا جامعه انساني را به سمتي هدايت كند كه همه از كمالات به شكل مطلوب و مناسبي استفاده برند و به آن برسند.
منتظران مصلح و منجي جهان، خود انسان هاي صالحي هستند كه اهل كمالات نيز مي باشند. از اين رو در روايات صفاتي كه براي منتظران بيان شده صفات كمالي است. آنان خود انسان هاي خوب و نيكوكاري هستند كه براي اصلاح جامعه تلاش مي كنند. انسان هايي هستند كه از تنهايي راه نمي هراسند و در برابر دشمنان و مفسدان چون آهن، سخت و شديد هستند و براي رهايي از بدي ها تلاش مي كنند و استقامت مي ورزند. (هود، آيه 112)
امام سجاد(ع) درباره منتظران واقعي مي فرمايد: اذا قائم قائمنا اذهب الله عن شيعتنا العاهه و جعل قلوبهم كزبر الحديد؛ آن گاه كه قائم ما قيام كند، خدا آفت را از شيعيان ما بزدايد و دل هايشان را چون پاره هاي آهن استوار سازد. (الخصال، شيخ صدوق، ج2، ص541)
منتظران واقعي به عللي برترين مردمان زمان خود و حتي زمان هاي ديگر هستند؛ زيرا اينان با آنكه در شرايط سخت محيطي و گفتماني زندگي مي كنند و از همه جهات بر ايشان فشار است و فساد و تباهي امان ايشان را بريده است ولي هرگز در درستي راه خويش شك نمي كنند و با همه فشارها سعي مي كنند تا صالح باشند و به ميزان توان خويش اصلاحات را پيگير باشند و جامعه را به سوي صلاح و اصلاحات ببرند.
از اين رو امام سجاد(ع) منتظران واقعي را برترين مردمان روزگار برمي شمارد و مي فرمايد: «المنتظرون لظهوره افضل اهل كل زمان؛ منتظران ظهور امام مهدي(عج) برترين اهل هر زمان اند. (بحارالانوار، ج 25 ، ص122)
در همين راستا و به سبب سختي دوران انتظار و مبارزه با اهل فساد و جنگ عملي و علمي با آنان، امام سجاد درجايي ديگر ارزش انتظار را بسيار بالا مي برد و مي فرمايد: «من ثبت علي ولايتنا في غيبه قائمنا، اعطاه الله اجر الف شهيد مثل شهداء بدر و احد؛ هركه در دوران غيبت قائم ما، بر ولايت ما ثابت قدم باشد، خداوند پاداش هزار شهيد مانند شهداي بدر و احد را به او عطا مي فرمايد. (كشف الغمه، ج3، ص312)
امام صادق(ع) نيز مي فرمايد: «المنتظر للثاني عشر كالشاهر سيفه بين يدي رسول الله(ص) يذب عنه؛ كسي كه منتظر امام دوازدهم است مانند كسي است كه در كنار رسول خدا(ص) و براي دفاع از آن حضرت شمشير مي زند. (غيبت نعماني، ص14)
امام موسي كاظم(ع) نيز در بيان علت ارزش و اهميت انتظار مي فرمايد: «طوبي لشيعتنا المتمسكين بحبنا في غيبه قائمنا، الثابتين علي موالاتنا و البراء من اعدائنا، اولئك منا و نحن منهم، و قد رضوا بنا ائمه و رضينا بهم شيعه، طوبي لهم، ثم طوبي لهم، هم والله معنا في درجتنا يوم القيامه ، خوشا به حال شيعيان ما كه در غيبت قائم ما بر محبت و ولايت ما و بيزاري از دشمنان ما پايدار ماندند، آنها از ما و ما از آنهاييم. آنان امامت ما را پذيرفتند، ما هم آنها را به عنوان شيعيان خود پذيرفتيم. خوشا به حال آنها و بازهم خوشا به حال آنها، آنان به خدا قسم در درجه ما و دركنار ما در روز قيامتند. (الزام الناصب، ص86)
امام هادي(ع) مسير درست منتظر واقعي را نشان مي دهد و معلوم مي دارد كه وظيفه منتظر واقعي در عصر غيبت چيست؟ آن حضرت مي فرمايد: اگر نه اين بود كه پس از غيبت قائم آل محمد، برخي از علما وجود دارند كه به سوي او دعوت مي كنند و مردم را به حضرتش سوق مي دهند و از دينش با استدلالهاي الهي حمايت مي كنند و ضعيفان از بندگان خدا از افتادن در دام ابليس و يارانش، رهايي مي بخشند، پس به تحقيق هيچ كس نمي ماند جز اينكه از دين خدا برمي گشت. ولي آن عالمان، زمام قلوب ضعفاي شيعه را مي گيرند همانگونه كه ناخداي كشتي، سكان كشتي را مي گيرد، پس آنها نزد خداي عزوجل از همه برترند. (بحارالانوار، ج15، ص651)
براين اساس ارزش انتظار در همان مبارزه جويي و اصلاح گري اهل انتظار است كه براي اصلاح جامعه خود تلاش مي كنند و منتظر مصلح واقعي هستند و در برابر فشارهاي مفسدان مقاومت مي كنند و از راه درستي كه شناخته اند كوتاه نمي آيند و هيچ گونه اي از فساد را نمي پذيرند، بلكه نسبت به آن واكنشي منفي داشته و مبارزه مي كنند.
برخي بر خلاف آموزه هاي قرآني و روايي خواهان افزايش فساد هستند و اگر خود اهل صلاح و افراد صالحي هستند ولي به جنگ فساد نمي روند و بر اين باورند كه بايد بگذاريم تا فساد و تباهي گسترش يابد و زمينه براي ظهور مصلح كل فراهم آيد؛ در حالي كه براساس آموزه هاي قرآني، انسان هاي صالح به سوي امور كمالي و صالح مي روند و با آن دمخور مي باشند و از فساد و تباهي بيزاري مي جويند. (نور، آيه62)
حال چگونه است كه به جاي گرايش به صلاح و اصلاحات اجازه مي دهند كه امور خبيث و فاسد در جامعه گسترش يابد و با آن مبارزه نمي كنند؟ امام سجاد(ع) مي فرمايد كه انسان هاي صالح نه تنها كارهاي خوب را مي پسندند بلكه با افراد صالح نشست و برخاست دارند تا اين فضاي مناسب را براي خود و جامعه ايجاد كنند: مجالسه الصالحين داعيه الي الصلاح؛ همنشيني با صالحان، به سوي صلاح رهنمون مي شود. (بحارالانوار، ج87، ص403)
پس معنا ندارد كه انسان هاي صالح به انسان هاي طالح و بد گرايش داشته باشند و با آنان همنشين شده و آنان را تقويت كنند يا اجازه تقويت به آنان بدهند در حالي كه اصل امر به معروف و نهي از منكر به گونه اي است كه اگر كسي نسبت به منكر ساكت باشد همانند عامل به منكر شناخته مي شود. (اعراف، آيات461 تا 661)
به هر حال، انتظار مصلح كل شرايط و وظايفي دارد كه شخص منتظر واقعي مي بايست به آنها توجه داشته باشد و براساس آن عمل كند وگرنه تنها مدعي دروغين و منافقي بيش نيست كه ادعاي انتظار دارد ولي در خلاف جهت مصلح و فلسفه انتظار عمل و رفتار مي كند. باشد كه خداوند ما را از منتظران واقعي آن حضرت(عج) قرار دهد.

 


زمينه سازي براي ظهور چرا و چگونه؟

محمدجواد مروجي طبسي
اين روشن است كه هر انقلابي براي اينكه ابعاد آن شناخته شود و يا با شكست روبه رو نگردد نياز به زمينه سازي دارد و قيام و انقلاب حضرت مهدي(عج) اگرچه محكوم به شكست نمي باشد، اما براي اينكه ابعاد آن براي همگان روشن شود، بدين جهت بايد پيشاپيش براي آن زمينه سازي كرد.
البته اين زمينه سازي از قرآن شروع شده، سپس پيامبر و معصومين به ابعاد آن پرداخته اند. قرآن مجيد در چند آيه، وراثت صالحان را نسبت به زمين نويد داده و همچنين حكومت روي زمين را كه در آينده به آن ها واگذار خواهدكرد بيان داشته است، آنجا كه مي فرمايد: ولقد كتبنا في الزبور من بعد الذكر أن الأرض يرثها عبادي الصالحون(1) پس از تورات در زبور نوشتيم كه وارث نهايي زمين، بندگان نيكوكار من خواهند بود. و همچنين فرموده: و نريد أن نمن علي الذين استضعفوا في الأرض و نجعلهم أئمه و نجعلهم الوارثين(2) ما مي خواهيم بر مستضعفان زمين منت نهيم و آنان را پيشوايان و وارثان روي زمين قرار دهيم. و فرموده: وعد الله الذين آمنوا منكم و عملوا الصالحات ليستخلفنهم في الأرض و ليمكنن لهم دينهم الذي ارتضي لهم و ليبدلنهم من بعد خوفهم أمنا يعبدونني لا يشركون بي شيئاً. (3)
خداوند به مؤمنان و شايسته كاران وعده داده است كه آنان را جانشينان زمين قرار دهد، ديني كه براي آنها آن را پسنديده است، مستقر سازد. دوران خوف آنان را تبديل به امنيت نمايد تا بدون هيچ ترس و واهمه اي خداي خويش را بپرستند و اطاعت غير خدا را گردن ننهند.
آيات فوق مردم را به فكر و انديشه واداشته كه اين صالحان كيانند كه هم وارث زمين خواهند بود و هم حكومت را به دست مي گيرند و هم اسلام را فراگير و جهاني كرده و بدون هيچ ترس و وحشتي و در امنيت كامل به عبادت خدا مي پردازند.
آنان در اين فكر خواهند بود كه آيا تاكنون چنين حادثه اي رخ داده است يا نه و آيا چنين حكومتي روي كره زمين برقرار شده يا نه و اگر برقرار نشده چه چيز باعث تأخير آن گشته است.
به دنبال طرح اين آيات از سوي پروردگار در قرآن مجيد، پيامبر(ص) از همان ابتدا مسلمانان را به حكومتي جهاني به رهبري يكي از فرزندانش كه همنام و هم كنيه اش بوده خبر داده است.(4) و روايات فراواني كه از ايشان نقل شده مردم و مسلمانان را به اين چهره مقدس و اين حكومت الهي آشنا ساخته و معصومان با تبيين مسائل بيشتري به تمام ابعاد آن پرداخته اند. به گونه اي كه تمام احاديث اسلامي درباره امام مهدي(ع) با زمينه سازي كاملاً مرتبط است.
چگونه زمينه سازي كنيم؟
ما وظيفه داريم كه زمينه ظهور حضرت را فراهم كنيم، اين زمينه ها فراوان است كه به برخي از آن ها اشاره مي كنيم:
1- شناختن و شناساندن ولي عصر(عج)
مسئله شناخت امام زمان(عج) از مسائل ضروري است كه به تعبير روايات، اگر كسي امام زمان خويش را نشناسد به مرگ جاهليت مرده است.(5) و شناخت بقيه الله بدين جهت لازم است كه اگر او را نشناسيم نه تنها عمل ما باطل است بلكه منحرف و گمراه خواهيم شد. امام موسي بن جعفر(ع) فرمود: امام، حجت بندگان است و هركه او را رها كند گمراه مي شود و هر كه با او باشد نجات مي يابد و رستگار مي گردد. (6) به همين جهت است كه در دعا مي خوانيم: اللهم عرفني نفسك فانك ان لم تعرفني نفسك لم اعرف رسولك اللهم عرفني رسولك فانك ان لم تعرفني رسولك لم اعرف حجتك، اللهم عرفني حجتك فانك ان لم تعرفني حجتك ضللت عن ديني، اللهم لاتمتني ميته جاهليه ...(7) خدايا خودت را به من بشناسان كه اگر خودت را به من نشناساني رسولت را نخواهم شناخت، خدايا پيامبرت را به من بشناسان وگرنه حجتت را نخواهم شناخت، خدايا حجتت را به من بشناسان وگرنه از دين خود گمراه خواهم شد، خدايا مرا به مرگ جاهليت نميران.
درهمين زمينه احاديث فراواني در كتابهاي شيعه و سني از پيامبر(ص) آمده است كه آن حضرت روي شناخت امام، زياد تكيه كرده اند به گونه اي كه اگر كسي امام زمان خويش را نشناسد به مرگ جاهليت از دنيا رفته است.
2- مبارزه با انحرافات و كجروي ها
يكي از حكمتهاي غيبت امام عصر(عج) وجود گناهاني است كه در جامعه به آنها دامن زده مي شود، اينجاست كه مبارزه با گناهان زمينه اي است براي ظهور امام، زيرا يكي از اهداف بسيار مهم امام مبارزه با انحرافات و كجرويها و ريشه كن كردن مفاسد است. امام مي آيد تا به ظلم و ستم فرجام داده و عدل و داد را روي زمين بگستراند. پيامبر(ص) در يك پيشگويي فرمود: يملأ الله به الارض قسطا و عدلا كما ملئت ظلما و جورا. (8)
بنابراين اگر بخواهيم زمينه ظهور را فراهم كنيم بايد به كمك امام شتافته و دراين كار با او همگام شويم. در اينجا ممكن است برخي باسكوت و بي تفاوتي خود در برابر انحرافات و مفاسد اجتماعي چنين فكر كنند كه بايد به مفاسد در جامعه دامن زد و يا حداقل سكوت كرد تا مفاسد در جامعه صدچندان شود تا براثر زياد شدن آن، امام ظهور كند، اما اين نظريه و انديشه كاملا غلط و بي اساس است. چرا كه حضرت پس از آمدن، زمين را پراز عدل و داد مي كند نه اين كه تا زمين پراز ظلم و جور شده است امام نخواهد آمد و دليلش اين است كه زمين درحال حاضر به اندازه كافي پر از ظلم و جور شده است پس چرا امام نمي آيد؟
3- ضرورت خودسازي
يكي از مسائل اساسي درخصوص زمينه سازي براي ظهور، مسئله خودسازي ياران حضرت مهدي(عج) است. كساني كه مي خواهند جزو ياوران و ياران حضرت حجت باشند بايد خود را به مرتبه اي از تهذيب و كمال و خودسازي برسانند تا بتوانند لياقت همراهي و ياوري آن حضرت را داشته باشند.
كساني كه فرآيند خودسازي را در وجود خود طي نكرده اند نمي توانند اميدوار باشند كه زمينه را براي ظهور منجي آخرالزمان فراهم كرده اند. ياور حضرت بايد به درجه اي از كمال رسيده و فضايل اخلاقي را در خود پياده كرده باشد كه بتواند ادعا كند در ركاب حضرت به ياري دين خدا خواهد پرداخت.
مسلما حضرت با افراد خودساخته خواهد توانست به رفع ظلم و اصلاح جوامع بپردازد.
4- تبيين اهداف امام
مسئله ديگري كه زمينه ساز ظهور امام زمان(عج) است، اينكه پس از شناخت و معرفت به امام عصر(عج)، اهداف وي را بررسي و مورد مطالعه قرار دهيم. مثلا ويژگي هاي حكومت امام و تمايز آن از ساير حكومت هاي پيشين و اينكه حكومتي كه در قرآن بدان اشاره شده و پيامبران پيشگويي كرده اند، با تمام حكومت ها تفاوت اساسي خواهد داشت. حكومت امام عصر(عج) جهاني و الهي و حكومت الهي دين و قرآن و اهل بيت پيامبر است. حكومت برقراري امنيت جهاني است، حكومت بسط عدالت است. حكومت حاكميت اخلاق و ارزش هاي انساني است. بدانيم كه امام مي آيد تا اهداف پياده نشده تمام انبياي الهي را به انجام برساند، امام مي آيد تا عالي ترين مظاهر يك حكومت مترقي را به نمايش بگذارد امام مي آيد تا بشر را به كمال واقعي خود برساند. و خلاصه كاري كه امام عصر(عج) مي كند، تاكنون به دست هيچ پيامبر و يا حاكمي در جهان در طول تاريخ صورت نگرفته است.
اعتقاد به اين مسائل سبب مي شود كه براي رسيدن به چنين حكومتي تلاش كرده، موانع را از سر راه برداريم و همچنين ديگران را تشويق بنماييم كه چنين كاري خود زمينه سازي براي ظهور خواهد بود.
5- انتظار فرج
از ديگر موارد زمينه سازي ظهور امام زمان(عج) انتظار فرج است، انتظاري كه پيامبر و معصومين ما را به آن دعوت كرده اند، انتظاري كه در روايات، برترين اعمال و بهترين عبادت مؤمنان شمرده شده است، انتظاري كه به تعبير امام صادق(عج) اگر شخص درحال انتظار بميرد شهيد خواهد بود، اگر چه در بستر هم مرده باشد.(9)
6- شناخت وظايف و عمل به آن
بزرگان ما براساس روايات و احاديث و سفارش پيامبر(ص) و معصومين عليهم السلام وظايفي را براي مردم درحال غيبت كبري بيان كرده اند كه هر يك از آنها خود زمينه ساز ظهور مهدي موعود(عج) خواهد بود. مرحوم محدث قمي به چند مورد از آن ها اشاره كرده است:
1- مهموم بودن براي آن جناب در ايام غيبت.
2- دعا كردن براي حفظ وجود مبارك امام عصر(عج) از شر شياطين انس و جن و طلب تعجيل فرج و نصرت و پيروزي او بر كفار و ملحدين و منافقين.
3- صدقه دادن در حد توان براي حفظ وجود مبارك ولي عصر(عج).
4- به جا آوردن حج به نيابت از امام عصر(عج) چنان كه در گذشته ميان شيعه مرسوم بوده است.
5- برخاستن از براي تعظيم به هنگام ذكر نام مبارك آن حضرت به ويژه نام مبارك قائم(عج).
6- تضرع و درخواست از خداوند براي حفظ دين و ايمان از دستبرد شياطين و رهايي از شبهات.
7- استمداد و استعانت و استغاثه به آن جناب در هنگام سختي ها و گرفتاري ها و بيماري ها و شبهات و فتنه ها (01)
به اميد ديدار يار.
پانوشتها :
1. قصص آيه5
2. انبيا آيه501
3. نور آيه55
4. تذكره الخواص ص362، عقد الدرر ص23، منهاج السنه ج4 ص211
5- محاسن برقي ص 551، كمال الدين ج 2 ص 412
6- معجم احاديث الامام المهدي ج 4 ص 148
7- مرحوم شيخ عباس قمي اين دعا را از جمال الاسبوع ابن طاووس حلي نقل كرده است.
8-غيبه نعماني ص 18
9- الشيعه و الرجعه ج 1 ص 234، ضمنا در كتاب هاي اهل سنت به انتظار فرج نيز اشاره شده است كه مي توان به كتاب المعجم الكبير طبراني ج 01 ص 421، و مسند شهاب ج 1 ص 26 و تاريخ بغداد ج 2 ص 451 مراجعه كرد.
01- منتهي الآمال ج 2 ص 384.
 


(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14