(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


چهارشنبه 28 تير 1391 - شماره 20259

چالش هاي زيست محيطي و چگونگي روند تلاش ها براي مهار آن ( بخش پاياني) پرندگان بر قامت شكسته طبيعت غمگين مي خوانند

 


چالش هاي زيست محيطي و چگونگي روند تلاش ها براي مهار آن ( بخش پاياني) پرندگان بر قامت شكسته طبيعت غمگين مي خوانند

گاليا توانگر
فرهنگ سازي پايه و اساس هر حركتي محسوب مي شود. انس با طبيعت و احساس مسئوليت در قبال محيط زيست بايد از طريق فرهنگ سازي از همان سال هاي ابتدايي زندگي فرزندان مان نقش بند ذهني شان شود.
اگر اخلاق پاسداري از محيط زيست نهادينه نشود، هيچ برنامه اي در اين راستا پاسخگوي چالش ها نخواهد بود.
اخيرا شاهد حركت زيبايي از سوي برخي نهادهاي دولتي و سازمان ها براي حفظ محيط زيست بوده ايم كه ما را اميدوار مي كند احساس كنيم دغدغه در باب محيط زيست و حفاظت از آن كاملا به فراموشي سپرده نشده است.
نيروي انتظامي جمهوري اسلامي ايران براي خودروهايي كه سرنشينان آنها زباله به محيط اطراف پرتاب مي كنند، جريمه اي در نظر گرفته است.
در حركت ديگري همه مراكز وابسته به شهرداري تهران نظير فروشگاه هاي شهروند موظف هستند تا براي بسته بندي كالاها به تدريج از كيسه ها و پاكت هاي قابل بازيافت غيرپلاستيكي بهره ببرند. اين قبيل حركت ها مي تواند در همه سازمان ها توسعه داشته باشد و پايه فرهنگ سازي عميقي گردد.
بحث در مورد روابط انسان و طبيعت يك بحث قديمي است. مدت هاي مديدي چنين مي انديشيدند كه طبيعت با نيروي فوق العاده تصفيه كننده و تنظيم كننده اش، تعرضات انسان را هضم خواهد كرد و كشفيات علمي زيان هاي احتمالي پيشرفت را خنثي خواهد كرد.
جهان افسار گسيخته است. جمعيت، جنگل زدايي و مصرف انرژي با خطر برهم زدن نظم موزون و شگفت انگيز مكانيزم جهان، سرعت مي گيرد.
انسان هوشمند يا انسان ويرانگر؟ جد گاو اهلي امروزي در سال 1627 در لهستان كشته شد. گورخر كوگاي معروف نيز كه به واسطه پوشش پوستش نيمه اسب و به واسطه گردنش نيمه گورخر بود، در سال 1880 در آفريقاي جنوبي ناپديد شد.
گاهي اوقات هيچ چيز جلوي خشم ويرانگر انسان را نمي گيرد. سازمان بين المللي حفاظت از طبيعت تعداد 5 هزار جانور را در فهرست قرمز انواع مورد تهديد قرار داده است.
شايد بعضي ها بگويند: خوب، كه چي؟ مگر دايناسورها حدود 655 ميليون سال پيش، از كره زمين محو نشدند؟ مسلما بلاياي طبيعي يا تغييرات آب و هوا باعث دگرگوني هاي مهمي در ميراث جانداران ما شده اند. آيا اين مي تواند دليلي باشد براي آن كه انسان بشخصه، مصيبت فقر و حتي انهدام جهان زنده را سازماندهي مي كند؟
تخريب سطح جنگل ها و مراتع كشور، دومين چالش زيست محيطي
پس از چالش افت سطح آب هاي زميني و خشكيدن درياچه ها و تالاب ها كاهش سطح جنگل ها و مراتع بلاي بزرگ ديگري است كه محيط زيست كشورمان را تهديد مي كند.
براساس آمارها، يك دهم فرسايش خاك هاي جهان مربوط به ايران است و اگر روند تخريب خاك در كشور به همين شكل ادامه يابد، تا 30 سال آينده، تمام زمين هاي حاصلخيز نابود خواهد شد. سالانه يك و نيم ميليون هكتار از خاك هاي مرغوب ايران به بيابان تبديل مي شود و يك سانتي متر از قشر خاك كشاورزي كه براي ايجاد آن 700 سال زمان لازم است، در اثر فقدان پوشش گياهي از بين مي رود. فرسايش خاك از 10 تن در هكتار در دهه 70 به 20 تن در هكتار در سال هاي اخير افزايش يافته است. وضعيت تالاب ها نيز بهتر از اين نيست و دليل سياست هاي غلط آبرساني، آلودگي هاي متعدد و هدايت فاضلاب ها و پسماندهاي صنعتي، در حال نابودي هستند، به همين شكل است. وضعيت جنگل هاي كشور، طبق آمارهاي رسمي در هر ثانيه 360 مترمربع و در هر پنج سال يك ميليون هكتار از سطح جنگل ها و مراتع كشور تخريب مي شود وسعت هشت ميليون هكتاري آن به 4412 ميليون هكتار كاهش يافته است.
براساس معيارهاي جهاني چنانچه سطح جنگل هاي يك كشور كمتر از 25درصد خاك آن باشد، وضعيت محيط زيست در آن كشور بحراني است؛ درحالي كه سطح پوشش جنگل و مرتع در ايران 775 درصد از مساحت كل كشور است.
سهراب عسگري يك دلسوز محيط زيست مي گويد: «چندي پيش از مسير همدان به ساوه عبور كردم. ديدم كه اقدامات مهمي در جهت راه سازي و ايجاد جاده درحال انجام است. قبلا در اين خصوص مطلبي خوانده بودم كه مديران بايد در ساخت جاده جانب احتياط را داشته باشند تا آسيب زيادي به طبيعت وارد نشود. اما در اين سفر متوجه شدم كه در ساخت جاده هاي جديد كمترين توجه به محيط زيست صورت گرفته است. به بيان ديگر با وجود شكننده بودن وضعيت طبيعي به ويژه در اين مسير بايد در خاكبرداري و اقدامات ديگر توجه زيادي صورت مي گرفت كه اين گونه نشده است. در نتيجه آسيب هاي جدي به آن وارد گرديده است. حاشيه هاي جاده سازي از خود جاده بيشتر به چشم مي خورد. برخي از افراد هم از اين وضع پيش آمده سوءاستفاده كرده اند.»
وي ادامه مي دهد: «اجراي طرح هايي كه به گونه دقيق كارشناسي نشده اند در بلندمدت نه تنها ثمري نخواهند داشت، بلكه باعث ضرر و زيان ملي قابل توجهي خواهند شد. بايد به ياد داشته باشيم كه طبيعت ديرگيراست و سختگير. هرگونه بي توجهي به آن تاوان زياد در پي خواهد داشت تا حدي كه از كرده خود پشيمان خواهيم شد.»
اين روزها پاسخ سؤال جاده سازي در مناطق بكر و جنگل ها آري يا خير؟ سؤالي است كه ده ها پاسخ متعدد دارد و هنوز هم مسئولان محيط زيست كشور پاسخ روشني براي آن برنگزيده اند. از سوي ديگر دلسوزان محيط زيست دائما اين سؤال را دارند كه آيا نياز به پيشرفت و توسعه اقتصادي آن قدر مهم است كه پايه هاي زيستي كشور را به خاطر اين اهداف به نابودي بكشانيم؟
زماني كه بحث جاده سازي از دل جنگل ابر به اوج رسيد، اين سؤالات نيز پررنگ تر از هر زمان ديگري نقل محافل زيست محيطي بودند. از يك سو رئيس سازمان محيط زيست محمدجواد محمدي زاده اعلام كرد كه اين جاده يك جاده كم عرض روستايي بيش نيست و از سوي ديگر اخبار خبر از قطع شدن ده ها نمونه باارزش درختان سرخسدار در مسير احداث جاده خبر دادند.
همه اين ضد ونقيض ها را كه كنار بگذاريم سؤال ما اين است كه آيا اهميت بزرگ ترين پروژه هاي رفاهي و اقتصادي مهم تر از تخريب جنگل هاي هيركاني ايراني است؟ از ياد نبريم كه همين مقدار جنگل باقي مانده به منزله ريه ها و شش هاي سرزمين ما محسوب مي شوند. با چه هدفي مي خواهيم تيشه را به ريه هاي كشورمان بزنيم؟
چراي غيراصولي دام و تخريب ديرينه جنگل ها
حال و روز جنگل هاي منطقه زاگرس نيز بهتر از جنگل هاي شمال كشور نيست. چراي سنتي و غيراصولي دام، حريق هايي كه از روي ناآگاهي توسط افراد شرور و معتاد در دل جنگل ها برافروخته مي شود، عبور دادن غيراصولي خطوط انتقال گاز از دل اين جنگل ها سه چالش بزرگ پيش روي درختان اين منطقه است.
احمد دهقاني يك كارشناس خاك توضيح مي دهد: «زيان هاي وارده به جنگل ها از راه چراي دام سابقه طولاني دارد. از روزگاري كه اقتصاد شباني زيربناي تكاملي جامعه را تشكيل مي داد و اشتغال به امور دامداري و نگهداري دام از معتبرترين و سودآورترين رشته هاي سرمايه گذاري عصر كشاورزي شناخته مي شد، زمينه هاي تخريب جنگل ها از طريق چراي دام فراهم شد. چراگاه هاي جنگلي ايران به عنوان غني ترين منابع علوفه اي در دسترس دام ها گذارده شد.»
اين كارشناس خاك در باب زيان هاي ناشي از چراي دام در جنگل ها توضيح مي دهد: «رفت و آمد مدام دام در جنگل ها، باعث فشردگي خاك و خرابي وضع فيزيكي خاك مي شود. به اين ترتيب آب باران به جاي آن كه در خاك فرو رود در سطح زمين جريان پيدا مي كند. در چنين اراضي نه ذخاير زيرزميني آب پر مي شوند و نه رويش دانه صورت مي گيرد. چراي دام باعث مي شود كه تبديل مواد آلي زنده به لاش برگ صورت نگيرد و افراط در چراي دام، پوشش گياهي را در عرصه جنگل حذف مي كند، خاك جنگل عريان و بدون محافظ مي ماند و به تدريج دچار فرسايش مي شود.»
وي ادامه مي دهد: «در دامنه كوهستان ها كه خاك عملا در معرض ريزش قرار دارد، تردد دام ها سبب تشديد ريزش خاك و قطعات سنگي مي شود و فشار وارده از تصادم اين ريزش ها به درختان موجب زخمي شدن پوست آنها مي شود.
دام ها با جويدن پوست و ساقه درخت، آنها را زخمي كرده و زمينه تسهيل نفوذ و رخنه آفت و بيماري هاي گياهي را تدارك مي بينند.»
لازم به توضيح است كه سيل هاي اتفاق افتاده در منطقه گلستان شمال كشور نيز طي سال هاي 82 تا 85 نيز همگي منشأ كاهش سطح جنگل ها، مراتع و تخريب و فرسايش خاك داشته اند، كه مسئولان نيز با بي توجهي از كنار مهار دلايل اصلي وقوع سيلاب ها گذشتند و تنها در فكر جبران خسارت ها بودند.
چالش اجراي طرح هاي عمراني و توسعه، بدون ارزيابي هاي زيست محيطي
خسرو ثاقب طالبي، پژوهشگر مؤسسه تحقيقات جنگل ها و مراتع كشور در مورد مهم ترين چالش هاي زيست محيطي كشورمان مي گويد: «از نظر اجتماعي- اقتصادي كشوري هستيم كه جمعيت ما نسبت به دو دهه قبل رشد چشمگيري داشته است. وقتي جمعيت افزايش پيدا كند، احتياج داريم به اين كه عرصه هاي كشاورزي براي توليد غذا فراهم كنيم. اين در حالي است كه هنوز در كشور ما چراي دام به صورت سنتي و در پي ييلاق و قشلاق صورت مي گيرد.
پايين بودن درآمد بين اقشار شاغل در بخش كشاورزي و دامداري نيز باعث شده كه براي افزايش سطح زير كشت به جنگل ها صدمه زده شود. درخت ها پياپي قطع مي شوند تا سطح كشاورزي افزايش پيدا كند، اما در عوض توليد در واحد سطح بالا نرفته است.»
اين پژوهشگر عرصه جنگل ها و مراتع كشور ادامه مي دهد: «حركت دام در عرصه هاي جنگلي و كمبود علوفه باعث مي شود كه دام از نونهالان و نهال هاي درختان جنگلي تغذيه كند، در نتيجه احيا، نوسازي و جوان سازي جنگل نيز با مشكل مواجه مي شود.
از طرفي در بخش فني در گذشته با شيوه هاي نامناسب از جنگل هاي كشور بهره برداري مي شد كه خوشبختانه امروز اين ديدگاه تغيير كرده و با نگرش اكوسيستمي به جنگل ديگر به عنوان كارخانه توليد چوب نگاه نمي شود. ساير فوايد و كاركردهاي جنگل ارزش بيشتري پيدا كرده اند.»
ثاقب طالبي اجراي طرح هاي عمراني و توسعه بدون ارزيابي هاي زيست محيطي را مشكل آشكار ديگري بر پيكره زيست محيطي كشورمان دانسته و مي گويد: «براي مثال احداث كارخانه هايي كه آلاينده زيست محيطي دارند، احداث جاده درمسيرهاي بكر طبيعي، عبور خطوط انتقال گاز از دل جنگل ها و... باعث مي شود كه بيشترين فشار به محيط زيست وارد شود.
از سوي ديگر هنوز در بحث گردشگري به طبيعت گردان و مسافرين آموزش نداده ايم كه چطور از محيط طبيعي اطرافشان بهينه و بدون زدن خسارت استفاده كنند. زباله ها و پسماندهاي مردم را در جاي جاي جنگل هاي شمالي كشور مي توان به وضوح ديد.»
فرهنگ سازي در باب طبيعت دوستي با ارزش ترين سرمايه گذاري
يكي از حساس ترين اقدامات در باب مهار چالش هاي زيست محيطي كشور اين است كه از سنين دبستان اهميت حفاظت از محيط زيست را به كودكانمان بياموزيم.
روزنامه ها، مجلات و برنامه هاي صداوسيما بايد از اين حيث غني شوند.
گردشگاه ها و پارك هايي را احداث كنيم كه مردم با حضور در آنها به صورت نمادين با نتايج تخريب محيط زيست آشنا شوند و آموزش استفاده صحيح از طبيعت را دريافت كنند. هر چه در زمينه آموزش و فرهنگ سازي حفاظت از محيط زيست بكوشيم، جلوي تخريب دامنه دارتر توسط نسل هاي آينده را گرفته ايم.
گزارش روز

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14