گشت وگذاري در بازار گل و راهكارهاي توسعه اين صنعت ( بخش نخست)
شاخه گل ايراني در سبد سليقه جهاني
گاليا توانگر
در خاطرات كودكي تك تك مان تصاوير حياطي پرگل، بچه گربه هاي چشم بسته و تلوتلوخوران
زير سايه بوته ها، بوي خوش ياس و شب بو و يك دنيا زيبايي موج مي زند. فرقي هم ندارد
يكي مثل من در بوشهر كودكي هايش را گذرانده باشد و يا مثل شما در تهران، شمال، غرب
يا شرق كشور.
آن روزها ما بوديم و طبيعت، ما بوديم و گل ها، ما بوديم و فرصت قشنگ خوب زندگي
كردن. اما حالا زيبايي گل هاي طبيعي، طراوت گياهان و سرزندگي درختان در باغ رويا
دود مي خورند! اين تصاوير به عكس هاي قديمي مي ماند كه يك لايه غبار رويشان را
پوشانده باشد.
مي خواهيم با اين گزارش پرونده صنعت گل و گياه كشورمان را ورق زده و خاطره گل هاي
باغ را لااقل در گلدان كوچكي، كنج آپارتمان مان زنده نگه داريم.
خاك نشسته بر تاج گل اناري باغ كودكي ها را از روي عكس كنار زده و براي استشمام بوي
خوش شب بوها چشم هايمان را مي بنديم. در خيال برگ هاي حسن يوسف و شمعداني را لمس مي
كنيم. تا سرحد كندوي پنهان شده در لابه لاي شاخه و برگ درخت خرما بالا مي رويم و
جشن تولد زنبورها و پروانه ها را به نظاره مي نشينيم.
افسوس... ناگهان پايمان به گلدان گل مصنوعي كنج اتاق مي گيرد و هزار تكه مي شود،
درست مثل روياي باغ!
عصرگاه تابستاني با آب پاشي حياط بزرگ خانه مان آغاز مي شد. بوي خاك نم خورده بر
شانه نسيم در كوچه هاي خاكي مي پيچيد و ما سرخوش خنده هاي كودكي، در باغ لي لي بازي
مي كرديم. نمي دانستيم كه سال ها بعد بايد مرغ باشيم و يك پا روي چهارخانه هاي سياه
و سفيد روزگار محكم بايستيم و جيكمان هم درنيايد!
خورشيد بر سر شاه پسندها، گل هاي انار، شب بوها، خرزهره ها، درخت كنار، درخت ابريشم
و سرشاخه خرما و موز مهربان تر مي تابيد. اگر آن آب پاشي هاي عصرگاهي نبود، گل هاي
انار لب تشنه مي خشكيدند و همان ميوه هاي مينياتوري هم در پاييز نصيبمان نمي شد.
طناب قطوري به شاخه بلند درخت ابريشم بسته بوديم و بي خيال دغدغه هاي دنيا بين زمين
و آسمان مثل پرنده ها پرواز مي كرديم. از گوشه حياط بزرگ خانه كودكي هايمان گل هاي
انار يواشكي به رهايي ما از زمين لبخند مي زدند، ولي هواي شاخه هاي درختان را هم
داشتيم. با پارچه سفيد باريكي محل شكسته و زخمي شده را به درخت پانسمان مي كرديم،
بلكه قلمه شود! هرچند هميشه هم قلمه نمي گرفت و غصه دار مي شديم.
پتانسيل بالقوه براي توسعه صنعت گل و گياه در كشور
وضع جغرافيايي و طبيعي ايران كه آسمان روشن و آفتاب گرم آن عامل مثبتي براي رشد و
نمو گياهان منحصر به فرد است، اين انتظار را در ما ايجاد كرده كه صنعت گل و گياه را
به گونه اي وسعت ببخشيم كه هم از واردات بي نياز شده، هم صادر كننده قدرتمندي در
اين عرصه باشيم. ضمن اين كه فرصت هاي اشتغال زايي براي جوانان را در داخل كشور
افزايش دهيم، اما متأسفانه هم اكنون در بيشتر گلخانه ها از كارگران افغاني استفاده
مي شود. به دليل نداشتن وسايل نقليه ويژه حمل گل به بارهاي صادر شده توسط وانت هاي
معمولي به خصوص در تابستان لطمات شديدي وارد مي شود. مضاف بر اين كه به دليل گراني
بيش از حد اين محصولات، مردم نيز هر روز از گل و گياه بيشتر فاصله مي گيرند.
محمدرضا شريفي، عضو هيئت علمي سازمان تحقيقات، آموزش و ترويج كشاورزي و نيز دبير
كانون هماهنگي دانش و صنعت گل و گياهان زينتي درمورد پتانسيل هاي بالاي صنعت گل و
گياه كشورمان مي گويد: «ما از اين لحاظ شرايط بنيادي خوبي داريم چراكه از تنوع آب و
هوايي برخورداريم و منابع غني ژنتيكي گل ها و گياهان منحصر به فرد نظير زنبق، لاله،
ليليوم ، گلايول، رز و... در اختيار ماست. اين صنعت نزديك به يك قرن است كه در كشور
ما شكل گرفته و هنوز هم فرصت و پتانسيل زيادي براي گسترش آن داريم.
از سوي ديگر در اين زندگي ماشيني هر روزه مان گل ها و گياهان مي توانند در تمدد
اعصاب و نشاط روح جايگاه خاصي داشته باشند.»
وي به پروتكل «upov» حمايت از حقوق بين نژادها اشاره كرده و از عضو نبودن كشورمان
در اين پروتكل گله مندانه مي گويد: «ما نمونه هاي نادري چون زنبق چلچراغ را در
اختيار داريم. براساس اين پروتكل اگر منابع ژنتيكي بومي هر كشوري و انواع اصلاحي آن
در كشور ديگري تكثير شوند، بايد كشور مقصد سالانه حقوقي به كشور مبدأ بپردازد. براي
عضو شدن بايد يك سري زمينه سازي هايي صورت مي گرفت. مثلاً قانون ثبت گواهي بذر و
نهال در سال83 براي اولين بار در كشورمان تصويب شد.
به دنبال اين گام بايد سريعاً گام هاي ديگري را هم برداريم تا عضو پروتكل مذكور
شويم. در دنياي امروز صنعت گل و گياه از آن كشورهايي است كه نام شان در ليست
نوآوران گل و گياه ثبت شده باشد. هرچه نمونه ها و رنگ ها متنوع تر باشد، بازار
بيشتر در دست شماست.اين نمي شود كه تنوع ژنتيكي ما دزديده شود و يا گمنام بماند.»
وي با اشاره به رقم پايين صادرات- 20تا40 ميليون دلار در سال- كه نسبت به پتانسيل
هاي بالاي كشورمان در اين عرصه رقم ناچيزي محسوب مي شود، مي گويد: «با اين شرايط
خوبي كه داريم مي توانيم رقم صادرات گل مان را به يك ميليارد دلار افزايش دهيم.
درحال حاضر 5هزار هكتار سطح زير كشت گل داريم كه تنها كمتر از يك درصد بازار جهاني
را شامل مي شود.»
هزينه هاي سرسام آور توليد را پايين بياوريد
رنگ ما را احاطه كرده است و در ميان اين همه گل يكي از دلپذيرترين صبح هاي كاري مان
آغاز مي شود. اين احساس من، همكار عكاسم و نيز غرفه داران بازار گل منطقه محلاتي
(اتوبان آهنگ) تهران است. از 8 صبح تا 11 چشم انتظار مشتري گل پسند نشسته اند و
البته بعضي از ايام هم اين انتظار به گل اميد نخواهد نشست!
سعيد شاهاني 10 سال است كه در اين صنف فعاليت مي كند. يك غرفه 12متري در بازار
كرايه كرده و ماهانه 200هزار تومان به بالا كرايه مي پردازد. البته ناگفته نماند كه
اين غرفه ها به هر كسي هم داده نمي شود و به قول قريب به اتفاق فروشندگان بايد حق
آب و گل داشته باشي، يعني بزرگ ترت در اين كار بوده باشد و يا صد البته آشنايي
داشته باشي.
شاهاني 5/3، 4صبح از خواب بلند مي شود و به بازار مي آيد. منتظر بارشان مي نشيند.
بار كه برسد، غرفه ها را آب و جارو كرده و گل ها را مي چينند. گل ها معمولا در
كارتن هاي معمولي و يا سلفون بسته بندي شده اند.
البته اين كارها با همه سادگي و ابتدايي بودنش در شيوه بسته بندي شامل همه گل ها و
گياهان نمي شود. آنتريوم هاي رنگارنگ، ميخك ها، داودي ها متعلق به برخي توليدكننده
ها گل هاي خوش شانسي هستند كه سرنوشت رسيدنشان به دست مشتري با بسته بندي هرچند
ابتدايي كمي ضمانت شده است.
برات علي پورقصاب، فروشنده ديگري است كه 15 سال دراين صنف فعاليت دارد.
اين فروشنده مي گويد: «وسايل بسته بندي از قبيل كارتن، سلفون و... خيلي گران درمي
آيد. مردم الان به دليل گراني گل به طرفش نمي آيند، چه برسد كه با هزينه بالاتر
بسته بندي هم روبه رو شوند.»
از وي سؤال مي كنم:«چرا شاخه هاي گل اين همه گران هستند، مگر از سوي اتحاديه نظارتي
صورت نمي گيرد؟» پورقصاب پاسخ مي دهد: «گل به عنوان يك كالاي لوكس اعلام شده و وقتي
مارك كالاي لوكس به محصولي بخورد قيمت تصاعدي بالا مي كشد و يكدستي در قيمت از بين
مي رود. به همين دليل است كه گل فروشي هاي سطح شهر تا آنجا كه جا داشته باشد مي
توانند گران تر بفروشند و از اين طرف استقبال مردم هر روز كم و كمتر مي شود.»
اين فروشنده دليل ديگر گراني گل را افزايش تعرفه هاي انرژي نظير آب، برق و گاز مي
داند كه براي اداره كردن گلخانه ها حياتي اند. وي مي گويد: «كود كريستالون كه مخلوط
چند ماده است با آهن، كيسه 25كيلويي اش را تا دوسال پيش 40 هزار تومان مي خريديم،
اما الان قيمتش به 125تا 130هزار تومان رسيده است.
هر 25روز براي گلخانه ما فيش 500هزار توماني برق مي آيد. اگرچه با آبياري قطره اي
گل ها را پرورش مي دهيم ولي همچنان هزينه آب هم بالاست و در زمستان فيش گاز سر به
فلك مي گذارد. جا دارد دولت در راستاي تحقق شعار حمايت از توليدكننده از اين منظر
كمك هاي حمايتي خوبي از ما داشته باشد كه بعداز اين همه سختي ها مايه دلگرمي مان
شود.»
مشكل بزرگ حمل و نقل در صادرات محصولات گل و گياه
تن نحيف و شكننده گل ها را پشت وانت روي هم تلنبار كرده و بدون هيچ بسته بندي و يا
وسيله حمل ونقل ويژه اي از محل توليد راهي شهرستان هاي دور و نزديك مي كند. براي
مثال براي فرستادن گل از تهران به مشهد گاه از صندوق بار اتوبوس هاي مسافربري نيز
استفاده مي شود!!
يكي از فروشندگان گل در بازار با خنده اي عصبي مي گويد: «به نظر شما گلي كه اين
گونه فرستاده مي شود، سالم به مقصد مي رسد؟ در بهترين حالت 40 تا 50 درصد ضايعات
دارد.»
محمدرضا شريفي، كارشناس صنعت گل دلايل سهم كم صادرات گل كشورمان در بازار جهاني را
اين گونه توضيح مي دهد: «ما مشكلات پس از برداشت گل را داريم. امكانات استاندارد
نقل و انتقال زميني و هوايي نداريم. تاكنون حتي يك مورد هواپيماي ويژه حمل گل و
محصولات فسادپذير در كنار ناوگان مسافربري نداشته ايم.كاميون هاي حمل بار ما معمولي
است و شرايط استاندارد حمل گل را ندارند. تجهيز گلخانه ها به وسايل مدرن روز نيز
براي توليدكننده ما هزينه بالايي دارد كه زيربار آن نمي روند. از سوي ديگر به جاي
اين كه بودجه ها معطوف گلخانه هايي شود كه در مناطق داراي شرايط مناسب و پتانسيل
بالا قرار گرفته اند، هركسي توانسته از تسهيلات تأسيس گلخانه استفاده برده حتي اگر
گلخانه در منطقه فاقد پتانسيل احداث شده باشد و از كارگر ارزان قيمت خارجي بهره
برده باشند. درچنين شرايطي گلخانه هاي بزرگ با هزار و يك سختي به حال خود رها شده
اند.
درحالي كه اگر به گلخانه هاي فعال رسيدگي شود، از لحاظ اشتغال زايي براي جوانان در
خط پرورش گل و گياه نيز سرمايه گذاري كرده ايم.»
وي ادامه مي دهد: «با وجود چنين چالش هايي در صنعت گل وگياه كشورمان در مقايسه با
كشورهاي رده يك بازار جهاني درمي يابيم كه كشورهايي چون هلند علي رغم اين كه از
لحاظ خاك خوب، نور كافي و دماي مناسب شرايط به مراتب پايين تري نسبت به كشور ما
دارند، ولي موفق ترند. آنها به مدد حمل و نقل هوايي مناسب و بسته بندي ايده آل
توانسته اند رتبه هاي بالاي صادرات را از آن خود كنند.»
گل در سبد خريد روزانه
سرانه استفاده از گل طبيعي در هلند 150 تا200 شاخه گل، در ساير كشورهاي غربي 80
شاخه گل اما در كشور ما 5 تا8 شاخه گل است.
جالب است كه ما هميشه در عروسي و عزا آن قدر خرج گل مي كنيم كه گويي قاتل شاخه هاي
گل شده ايم و با پرپرشدن صدها شاخه گل مي خواهيم به اصطلاح به شكوه مجلسمان و در
حقيقت طومار بريزو بپاش ها بيفزاييم، اما در طول روزهاي سال حتي يك شاخه گل هم براي
خودمان و درمان زخم هاي روحي خود نمي خريم!
در ساير كشورها همان طور كه خانم خانه براي خريد مايحتاج روزمره مي رود، در سبد
خريد روزانه جايگاهي نيز براي گل باز كرده است، اما متأسفانه در كشور ما چنين چيزي
فرهنگ سازي نشده است.
در فشارهاي زندگي ماشيني بايد به گل نه به عنوان يك كالاي لوكس بلكه به عنوان
درمانگري نگريست كه بعداز يك روز كار سخت روزانه، آرامش را با رنگ ها و بويش به
خانه ما مي آورد.
گزارش روز
|