(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


سه شنبه 31 مرداد 1391 - شماره 20286

انسان ، بزرگترين عامل پيروزي
نگاهي به تاثير اجتماعي- فرهنگي ماهواره در جهان
اعضاي خانواده را در برابرآثار تخريبي ماهواره واكسينه كنيم
تصميم گيري و گزينش ها به زندگي ما شكل مي دهند


انسان ، بزرگترين عامل پيروزي

داريوش دهقان
در جريان هياهو و تلاش هاي تقليدي گاهي عمده ترين زندگي فراموش مي شوند يا اصلا تشخيص داده نشده و به چشم نمي آيند. بايد زماني را به توقف و تامل اختصاص داد به تصوير كلي حيات نگريست و ديد كه به كدام جهت مي رويم و تلاش هايمان براي چيست. ترديدي نيست كه همه مي خواهند و حق دارند كه پيروز باشند، اما بسياري از آرزومندان پيروزي پس از صرف وقت و تلاش بسيار و احتمالا رسيدن به مقصد در مي يابند كه به قله اي صعود كرده اند كه نمي خواستند.
پيروزي حقيقي و پايدار جرياني است كه فرد را به سلامت روح و روان و رضايت فردي برساند و خواسته هاي معنوي و ماديش را تامين كند. باتوجه به اين تعريف از پيروزي مي توانيد در خلوت خويش بنشينيد و براي پيدا كردن جاودانه ترين رازهاي آن، به تجربيات گذشته، زندگي فعلي، و اميدهاي آينده خود نگاهي دوباره بياندازيد و ببينيد كه چه عامل، دانش و مهارت هايي بطور پيوسته و پاينده نه بطور ناگهاني در دوره اي كوتاه مدت در زندگيتان موثرترين، با اهميت ترين و ارزشمندترين نقش ها را داشته دارند و خواهند داشت. آنگاه از خود بپرسيد كه از ميان تمام اين عوامل كداميك موثرترين، مهم ترين و ارزشمندترين نقش را درزندگي شما داشته و دارد. اين عامل چيست؟ كيست؟ قبل از اينكه بقيه مطالب را بخوانيد سعي كنيد پاسخي بيابيد و اين عامل مهم را پيدا كنيد.
براي جواب دادن به اين سوال تا آنجا كه مي توانيد به گذشته برگرديد و تمام خاطرات برجسته خود را بياد آوريد. فكر كنيد كه در ميان همه موجودات زنده و غيرزنده اي كه در اطراف خود ديده و مي بينيد كداميك هميشه در زندگيتان بيشترين اثر، اهميت و ارزش را داشته و دليل اين موثر بودن و اهميت و ارزش داشتن چيست؟
شك نيست كه همه شما انسان را موثرترين، مهمترين و ارزشمندترين عامل زندگي خود مي دانيد و دلايل بسياري نيز براي اين گزينش داريد. دليل مي آوريد كه هستيم از انسان است، چون دو انسان مرا به دنيا آورده اند، براي زنده ماندنم كوشيده اند، به كمك ديگر انسان ها برايم امنيت ايجاد كرده، سرپناه ساخته، پرورش و آموزشم داده اند. استدلال مي كنيد كه من چيزي نيستم جز مجموعه اي از يادگيري ها و خاطراتم و هيچ گوشه اي از اين يادگيريها و خاطرات نيست كه انسان در آن نقشي نداشته و يا حداقل رد پايش در آن ديده نشود. مي گوييد انسان پدر، مادر، خواهر، برادر، معلم، معشوق، دختر، پسر، دوست، همسايه، همكار، هموطن و همنوع منست. مثال مي زنيد كه ده ها نفر انسان كار مي كنند تا من روزي را به شب رسانم. مجسم مي كنيد كه اگر كشاورز، نانوا، پليس، قاضي، مهندس،كارگر، رفتگر، پرستار و دكتر نبود، نان، امنيت، خانه، پاكيزگي، بهداشت و سلامت وجود نداشت. اگر شاعر و اديب و هنرمند و موسيقي دان نبود زندگي رنگين ونمكين نمي شد. اگر دلبستگي به محبوب و مهرباني هاي معشوقي نبود،شادي دل، شكوه گلها، و شيريني زندگي معنايي پيدا نمي كرد.
آسايش امروز خود را نه تنها حاصل كار و كوشش و تلاش انسانهاي زمان خودتان مي دانيد كه مشكلات فراواني را حل نموده و بر ميزان علم و دانش افزوده و با خلق رسانه هاي گروهي، مردم را به هم نزديك تر كرده اند، بلكه آنرا به انسان هايي كه هزاران سال پيش از اين مي زيسته اند ارتباط مي دهيد.
انسان هايي كه آتش، آهن، چرخ، جاده، خط، كاغذ، بخار، برق، تلفن، علت امراض، خواص گياهان، قوانين كارآمد اجتماعي و هزاران چيز ديگر را كشف و اختراع و ابداع نمودند و زيربناي پيشرفت و آسايش امروزيان را فراهم كردند. مي گوييد كه هيچ چيزي در اطراف شما نيست كه انسان ها به نحوي در به وجود آوردنش يا تغييرش موثر نبوده باشند. هرچه بيشتر فكر مي كنيد معتقدتر مي شويد كه هستي، سلامت، آموخته هايتان و هر آنچه داريد از انسانهاست. آنها عامل يادگيري، سرچشمه اطلاعات، سازنده وسايل، ارائه دهنده خدمات و منبع لذت و شاديهايتان مي باشند. تصور اينكه در محيطي خالي از آنها به دنيا مي آمديد و از ياري و مصاحبت هيچ كس برخوردار نمي شديد، مرگ را در جلو چشمانتان مي آورد.
تازه اگر معجزه وار زنده مي مانديد نمي توانستيد حرف بزنيد، راه برويد، يا مهارتي هايي از قبيل آنچه داريد، داشته باشيد. به اين نتيجه مي رسيد كه زيستن بدون انسان ها اگر ممكن هم مي بود، ارزشي نمي داشت. مي انديشيد كه نه تنها در دوران كودكي و نوجواني بلكه در سراسر دوران بزرگسالي نيز به انسان نيازمند بوده و هستيد زيرا بياد مي آوريد كه آنها:
بوجودتان آورده اند،
دوستتان داشته اند،
از شما مواظبت كرده اند.
دانش و مهارت هاي زيستن بشما آموخته اند،
در شرايط بحراني حمايت و تشويقتان كرده اند،
امكانات و فرصت هاي لازم برايتان بوجود آورده اند،
مشوق بروز علاقه و استعداد شما بوده اند،
الگوي رفتاري شما قرار گرفته اند،
عشق ورزيدن را به شما آموخته اند.
آسايش و آرامش برايتان بوجود آورده اند.
تقريبا همه آنچه را كه از آنها استفاده مي كنيد ايشان بوجود آورده اند.
مي دانيد كه حتي اگر اوج گرفته و قهرمان قهرمانان و يا هنرمندترين هنرمندان شويد باز به انسانها نياز داريد تا دست آوردها و هنرتان را ببينند و بپذيرند و شكوهتان را جشن بگيرند. مي پذيريد كه از اولين دم تا آخرين نفس وابستگيتان نسبت به آنها كاهش نمي يابد.
براساس اين حقايق و تفكرات است كه عميقا معتقد مي شويد كه انسان موثرتري، مهم ترين و با ارزش تري عامل در زندگيتان مي باشد. اين اعتقاد راستين باعث مي شود كه خود را نسبت به انسان هاي نسل هاي گذشته و حاضر مديون بدانيد و همه آنها را، به هر شكل، سن، باور و رنگي كه باشند دوست داشته باشيد. معتقد مي شويد كه بايد خدمتي كنيد تا نشان دهد كه ارزش كارهايشان را مي دانيد و مي خواهي مراتب سپاس و قدرداني خود را به آنها اثبات نماييد. اين بازنگري و روشن سازي مثل بيدار شدن از يك خواب طولانيست و شما را به جاودانه ترين راز پيروزي يعني محور قرار دادن انسان، خدمت كردن به او و جلب رضايتش هدايت مي كند. اين حقيقتي ابدي و تغييرناپذير است. شناختن و پذيرفتن عمقي اين مطالب معجزه وار به شما كمك مي كند تا از ميان تمام كوره راه هاي زندگي، مسير روشن حال و آينده تان را دريابيد. انسان، يعني كانون توجه تان و بزرگترين و حقيقي ترين راز پيروزي را بشناسيد و به بيراهه نرويد.
شناخت و پذيرش اين راز شما را متقاعد مي كند كه هيچ انساني را بيگانه نپنداريد و هيچ جا خود را غريب ندانيد. مشاهده مي كنيد كه كار برايتان وسيله خدمت كردن به انسان و جلب رضايت او مي شود.
مي پذيريد كه هيچ كس در هيچ كاري پيروز و برجسته نمي شود و درخشش نمي يابد مگر اينكه با خدمات يا ساخته هاي خود نيازي از نيازهاي انسان ها را برآورد و حاصل كارش مورد قبول آنها قرار گيرد. با اين نگرش رفع تكليف و سرهم بندي نمودن و دست بسر كردن مراجع را كار نمي دانيد. از اين ديدگاه كار و خدمت تبديل به تابلوي نقاشي زيبايي مي شودكه شما به انسان ها تقديم مي كنيد و مصرانه مي خواهيد كه اسم و امضايتان بر پايين چنين كاري باشد. آنگاه كه اهميت و عظمت انسان ها را از اين منظر ببينيد و بر اين اساس خدمت به او را سپاسگزاري از زحماتش تلقي كنيد، به اولين، جاودانه ترين و بزرگترين راز پيروزي دست مي يابيد. با اين ديد پيوسته بر ميزان دانش و مهارت ها و نوآوري هايتان مي افزاييد و مي كوشيد تا عاشقانه آنها را به پاي انسان هاي بيشتري بريزيد. با اين نگرش صميمانه و كار انساني و صادقانه، بي ترديد سلامت روح و وروان، رضايت فردي و پيروزي معنوي و مادي دلخواه را نصيب خود مي كنيد، الگويي براي نظاره گران مي شويد و جامعه را جان تازه اي مي بخشيد.
 


نگاهي به تاثير اجتماعي- فرهنگي ماهواره در جهان

اعضاي خانواده را در برابرآثار تخريبي ماهواره واكسينه كنيم

قرني كه در آن قرار داريم، دوران انفجار ارتباطات و عصر تسلط بي چون و چراي رسانه ها بر زندگي انسان هاست. بدون شك برنامه هاي راديويي و تلويزيوني موفق شده اند افكار و عقايد انسان هاي بي شماري را دستخوش تغيير سازند.
در حال حاضر بسياري از جوانان وسايل معمولي ارتباط جمعي؛ همچون تلويزيون و يا راديو را جوابگوي نيازهاي خود نمي دانند، به همين علت هميشه به دنبال راهي هستند كه از راه هاي مختلف با دنياي بيرون از خود در ارتباط باشند.
وسايل ارتباط جمعي در هر جامعه اي، فرهنگ ويژه اي را براي مردم آن به وجود مي آورد كه جايگزين فرهنگ، ايدئولوژي و ارزش هاي خانواده و جامعه آنها مي شود. امروزه پيشرفت هاي بزرگ در زمينه اطلاع رساني و ابزارهاي رسانه اي و ارتباطي مانند، اينترنت و شبكه هاي راديويي و تلويزيوني، روابط انساني را بيش از هر زمان تحت تاثير قرار داده است.
وحدت و همدلي اعضاي خانواده، بر اثر استفاده بيش از حد از تلويزيون به سبب كاهش روابط و كم شدن زمان گفت وگو، كم رنگ و آسيب پذير شده است. بدين ترتيب، تلويزيون، در شمار اعضاي خانواده هاي امروزي درآمده است. در ميان اين رسانه ها، تلويزيون بيش از همه توجه مردم را به خود جلب كرده و جايگزين روابط و زندگي اجتماعي و خانوادگي شده است.
هر چند به نظر نمي رسد كه ماهواره نسبت به ديگر رسانه ها، يك وسيله ارتباطي جديد باشد اما اين پديده خصوصيت ويژه اي دارد كه آن را از ساير وسايل ارتباط جمعي جدا مي سازد و آن پوشش جغرافيايي است.
رسانه در انتقال پيام ها، نوعي اولويت يا برجسته سازي بوجود مي آورد. و با برجسته ساختن برخي از موضوعات مي توانند بر اطلاعات مردم تاثير بگذارند. به عبارت ديگر، رسانه ها گرچه نمي توانند تعيين كنند كه مخاطبان چطور بينديشند، اما مي توانند تعيين كنند كه درباره چه بينديشند.
آغاز عصر نوين اطلاعات
پخش برنامه هاي تلويزيوني از طريق ماهواره، پس از آغاز فعاليت هاي فضايي آن از 1957، از اواخر دهه 80 به سرعت گسترش يافت و بسياري از كشورهاي جهان ماهواره را به خدمت گرفته و از طريق آن شروع به پخش برنامه هاي تلويزيوني كردند. از سال 1981، تلويزيون ان اج كي ژاپن پخش مستقيم ماهواره اي را شروع كرد.
در سال 1962 ماهواره «تله استار» با امكان ارسال برنامه هاي زنده تلويزيوني از آمريكا به مقصد اروپا به فضا پرتاب شد و در مدار زمين قرار گرفت.
و براي تماشاگران اروپايي نيز، سال1989، سال ورود تلويزيون ماهواره اي به اروپا بود. برنامه شبكه تلويزيوني بين المللي سي ان ان كه كانال شبانه روز خبري است از طريق ماهواره «اينتلست» كه برفراز اقيانوس اطلس قرار دارد پخش مي شود.
امروزه حدود 90 ماهواره در جهان فعاليت مي كنند كه اين تعداد ماهواره امواج حدود 7000 شبكه تلويزيوني را ارسال مي كنند. از بين اين 90 ماهواره امواج حدود 30 تا 35 ماهواره آسمان كشورمان را پوشش مي دهد.
امروزه، اغلب كشورهاي جهان اقدام به پخش برنامه هاي تلويزيوني از طريق ماهواره مي كنند و در كشورهاي غربي، علاوه بر دولت ها، شركت هاي خصوصي نيز به پخش برنامه هاي ماهواره اي مشغول هستند. ماهواره ها با ويژگي هاي منحصر به فرد خود در تغيير ذائقه مردم از مرزهاي زميني كشورها بر صفحات تلويزيون و تغيير بازيگران اصلي آن از سياستمداران و اقتصاددانان به خبرنگاران، فيلمسازان، كارشناسان فناوري هاي اطلاعاتي- مخابراتي و مفسران خبر نقشي اساسي دارند.
پيشرفت وسايل ارتباط جمعي در قرن هاي متمادي كيفيت و عملكرد اين محتوا را افزايش داده است و در نتيجه تأثيرپذيري افكار عمومي و توده ها سريع تر و سهل الوصول تر شده است.
رسانه هاي قدرتمند ارتباط جمعي
ماهواره، يكي از رسانه هاي قدرتمند ارتباط جمعي به شمار مي آيد. اين ابزار، به دليل ويژگي هاي منحصر به فرد خود، قادر است پيام هاي تصويري را به دورترين نقاط منتقل كند و تعداد بي شماري از افراد را در سراسر دنيا مورد خطاب قرار دهد. همچنان كه ماهواره مي تواند در هشيار كردن، اطلاع رساني و در حوزه پژوهش، سياست و... نقش مهمي داشته باشد؛ برنامه هاي تخريبي و نابهنجاري نيز دارد، تا جايي كه برخي از جامعه شناسان و كارشناسان فرهنگي را برآن داشته تا براي مصونيت جامعه انساني، بويژه نهاد خانواده چاره انديشي كنند. بدين ترتيب، تأثير برنامه هاي اين ابزار قدرتمند بر افكار عمومي و عملكرد آن را به ويژه ازنظر تربيتي و جامعه پذيري نبايد ازنظر دور داشت.
ابعاد و اثرات كوتاه مدت و دراز مدت ماهواره به عنوان يكي از فراگيرترين و مؤثرترين وسايل ارتباط جمعي، هميشه داراي اهميت بوده اما با گذشت زمان و تغييرات اساسي در شرايط اقتصادي، اجتماعي و سياسي جهان، هر روز به اين ضرورت افزوده مي شود.
رقابت در عرصه رسانه باعث كشش و گرايش مخاطب به رسانه مي شود، چنانچه تلويزيون فرهنگ رسانه هاي برون مرزي را مغاير با اصول جامعه مي داند بايد به توليد فرهنگ در برنامه هاي خود بپردازد، طبيعتاً زماني كه اين توليد وجود ندارد و فرهنگ اين رسانه ها روزبه روز افزايش پيدا خواهد كرد.
بنابراين عواملي همچون، محيط بسته، رقابتي نبودن، عمل نكردن براساس نياز مخاطب، دروازه باني يك طرفه پيام، آزاد نگذاشتن ذهن مخاطب در انتخاب، قطره چكاني اطلاعات به مخاطب، باعث روي آوردن جوانان به سوي رسانه ها و شبكه هاي متنوع و عدم استقبال از شبكه هاي كسل كننده مي شود.
به گفته يكي از متخصصان برنامه ريزي رسانه ها در شبكه سي بي اس تحولات رسانه ها در خاورميانه به قدري سريع است كه برنامه ريزان و پژوهشگران ارتباطات به يك كابوس تبديل شده است. در سال 1998، مجله پيام يونيكو نوشت: «همه ما در مواجهه با تلويزيون- اين جعبه اسرارآميز- كه تنها چند دهه پيش از اين، ناگهان ظهور كرد، راه خود را در هر دو سوي صفحه آن مي يابيم.
در يك سو تكنيك هاي مداخله و نفوذ، توسعه و افزايش مي يابند و در سوي ديگر، بينندگان به تدريج ياد مي گيرند تا دروغ را برملا سازند، شواهد دروغ را در تصوير كشف كنند و در مقابل موانع ايجاد شده توسط تلويزيون، كه تاكنون مطيع و منقاد آن بوده اند، مقاومت كنند.
تأسيس ماهواره تل استار نقطه عطفي در تاريخ دريافت برنامه هاي تلويزيوني جوامع بيگانه در آسيا محسوب شد.
اهميت اين ماهواره از آن جهت بود كه بيشترين سكنه سياره زمين و پهناورترين قاره آن را زير پوشش قرار مي داد و از اين نظر تا سال 1992 كاملا موفق بود. شبكه مذكور در نخستين سال پخش برنامه هاي خود، 65 ميليون دلار آگهي دريافت كرد.
نرخ آگهي در سال اول عملكرد آن، بين 1200 تا 1680 دلار براي هر 30 ثانيه بود. ضمن آن كه هر آگهي دهنده اي حداقل 2 ميليون دلار آگهي به شبكه مي پرداخت..
به اين ترتيب، محاسبات نشان مي داد كه اين ماهواره در همان نخستين سال عملكرد خود 22 درصد از سرمايه گذاري اوليه را بازگردانده بود و درواقع راه اندازي اين شبكه براي سرمايه داران آن كاملا سودآور بود چرا كه قواعد مربوط به عرضه كالا و جلب مشتري را در عملكرد خود رعايت كرده بود.
براساس اين قواعد، از ديدگاه صاحبان آگهي، بينندگان بيشتر و ثابت تر مي توانند انگيزه گزينش منبع ارسال و پخش آگهي محسوب شوند و به همين دليل شبكه هاي آن براي تأمين خواست آگهي دهنده و در نتيجه دستيابي به آگهي بيشتر و درآمد و سود بالاتر در جست وجوي راه هاي افزايش تعداد گيرندگان پيام و جلب گزينش آنان به سوي كانال هاي ماهواره اي در مقابل كانال هاي تلويزيون محلي و فرستنده هاي زميني بود و اينگونه رقابت براي جلب نظر بينندگان آغاز شد.
به عقيده سرگئي ماتروف جامعه شناس اكرايني نمي شود گفت گرايش انسان به ماهواره چيز غلط، نادرست و زشتي است. ما نيازهاي علمي، پژوهشي در باب مسائل مختلف اجتماعي اقتصادي و... داريم كه با بهره گيري از علوم روز مي توانيم آنها را بهتر و صحيح تر برطرف كنيم. اين كه بگوييم رسانه نباشد اشتباه است. چرا، چون قطعا استفاده صحيح و به جا از رسانه، نقش موثري در پيشرفت و تكامل ما و جامعه مان دارد. بهتر آن است كه در اين راستا چارچوب و چشم انداز درستي را تبيين كنيم تا شاهد رفتاري درست باشيم.
آثار ماهواره دو وجهي است. حسن ها و عيب هايي دارد. يك سري فرصت دارد و يك سري تهديد. ماهواره در كنار شبكه هاي مبتذل (تهديدها) يك سري شبكه هاي تخصصي (فرصت ها) هم دارد كه بسياري از كارشناسان از آنها جواب مي گيرند. بهتر است براي مخاطب آثار خوب و بد را روشن كنيم. بگوييم اين جنبه هاي خوب ماهواره است و اين جنبه هاي بد آن. همان طور كه در ابتدا آموزش روش استفاده از هر وسيله اي لازم است.
نياز به واكسينه شدن
روش هاي استفاده از ماهواره اگر در جامعه تبيين نشود، آثار مخربش بسيار تكان دهنده است. درست مانند اعتياد اينترنتي كه روان افراد را تحت الشعاع قرار مي دهد. مهمترين و اساسي ترين معضل ماهواره مي تواند عدم تطابق بسياري از فرهنگ هاي دنيا با فرهنگ ديني ما و چارچوب اعتقادي و فرهنگيمان باشد.
بسياري از شبكه هاي مضر ماهواره در كنار شبكه هاي مفيد وتخصصي با هدف هاي مخرب و از پيش تعيين شده اي ساماندهي شده اند و نقشه هاي شومي را دنبال مي كنند. مثلا گرايش هاي مغرضانه به موضوعات و زيرسؤال بردن نسلي كه مي خواهند آينده ساز يك كشور باشند. آموزه هاي مختلف در كنار همين فرهنگ ها به ما منتقل مي شود. جوان بايد بداند فيلم بد اين است، فيلم خوب چه ويژگي هايي دارد. فردي كه واكسينه نشود به راحتي ويروس وارد بدنش مي شود.
رفاه اقتصادي، ارتباط با جهان خارج، رنگ شادي، مصرف، تبليغات بازرگاني و مفاهيم ديگر به تدريج به زندگي روزمره تزريق مي شد. پديده ماهواره هم در اين شرايط مورد استقبال قرار مي گيرد، چرا كه پديده اي مدرن است كه به راحتي در مدار زندگي قرار مي گيرد.
نكته ديگر آنكه در اين زمان جامعه از محدوديت هاي زمان گذشته كه البته در همه جاي دنيا طبيعي است دور شده ايم. ماهواره روزنه اي بود كه مردم مي خواستند از آن دنيا را ببينند. نكته ديگر آنكه به هر حال اين مورد يك فناوري جديد بود. انسان ها نسبت به فناوري جديد كنجكاوند و دوست دارند آن را تجربه كنند.
رسانه ها مي توانند در درازمدت ساختارهاي ارزشي جامعه را بسازند يا دگرگون كنند. چرا كه تاثير پديده اي مثل تلويزيون و برنامه هاي ماهواره اي بر افكار عمومي و تغيير نگرش افراد به مسايل اجتماعي و فرهنگي از ديگر رسانه ها وسيعتر و عميق تر است.
تلويزيون به سرعت مي تواند طيف وسيعي از اعضاي جامعه را تحت تاثير قرار دهد. اين رسانه مي تواند موانع زماني و مكاني را برطرف كند و امواج خود را حتي به دورترين نقاط ارسال دارد.
اين رسانه ديداري و شنيداري براي دريافت پيامهايش نيازي به سواد خواندن و نوشتن مخاطب ندارد در نتيجه مي تواند براي بخش وسيعي از اعضاي جامعه در حال توسعه، نقش يك آموزشگاه موثر را ايفا كند.
گذراندن وقت بيش تر براي تماشاي ماهواره، نشان دهنده علاقه كم تر به مطالعه است و به احتمال زياد، فرد را تنبل و از نظر رواني، منفعل بار مي آورد، فعاليت ذهني را كند و روح انسان را مسخ مي كند. ماهواره، مبلغ پرخاشگري و ستيزه جويي است و گاه انسان را به ترس از خشونت واقعي مبتلا مي سازد: بدين معنا كه فرد از جنگ و مبارزه واقعي مي هراسد.
مخاطبان فعلي ماهواره با مخاطبان سال هاي اوليه ورود اين فناوري يكي نيست. سطح سواد رسانه اي مخاطبان فعلي بالاتر از مخاطبان اوليه است هرچند در مجموع چندان رضايت بخش نيست.
كشورهاي مختلف در مقابل موج اطلاعاتي ماهواره ها سياست هاي متفاوتي در پيش گرفته اند. روش محدودسازي كه به دو شكل فعال و غيرفعال وجود دارد، روش آزادي دسترسي، سياست تعلل و در نهايت سياست مشروط سازي، شايد بتوان گفت كه در دنياي امروز كمتر كشوري سياست ممنوع سازي فعال را پيش گرفته است.
با توجه به شرايط كشورهاي جهان مي توان گفت كه بيشتر كشورهاي اسلامي بين دسترسي آزاد و ممنوعيت قرار گيرند. يعني با تدابيري تلاش كرده اند تا امكان استفاده مشروط يا كنترل شده شهروندانشان را از اين فناوري فراهم كنند. ضمن اينكه كشورهاي عربي در اين زمينه سرمايه گذاري هنگفتي داشته اند.
در اكثر كشورهاي دنيا مطالعات بسياري درباره ماهواره انجام مي شود. اكثر كشورهاي در حال توسعه و حتي برخي كشورهاي اروپايي از منظر تئوري هاي فرهنگي و نيز روش زندگي، به بررسي آثار ماهواره پرداخته اند. در كل ورود شبكه هاي فرامرزي بر زمينه هاي فرهنگي، اجتماعي، سياسي و حتي اقتصادي تاثيرگذار است.
تغيير ماهيت افكار عمومي
گذراندن وقت بيش تر براي تماشاي ماهواره، نشان دهنده علاقه كم تر به مطالعه است و به احتمال زياد، فرد را تنبل و از نظر رواني، منفعل بار مي آورد، فعاليت ذهني را كند و روح انسان را مسخ مي كند. ماهواره، مبلغ پرخاش گري و ستيزه جويي است و گاه انسان را به ترس از خشونت واقعي مبتلا مي سازد، بدين معنا كه فرد از جنگ و مبارزه واقعي مي هراسد.
نقش ماهواره در تغيير ماهيت افكار عمومي پيرامون مسائل سياسي و اقتصادي، قابل توجه است. تصميم گيري و اظهار نظر افراد در اين زمينه ها، برخاسته از احساسات ناشي از تبليغات است، زيرا تماشاي تصاوير، قدرت تفكر و تعمق را از فرد سلب مي كند و در عوض، روند تصميم گيري او را با احساسات و عواطفي كه از تماشاي تصاوير به وجود مي آيند، تحت تاثير قرار مي دهد.
بمباران اطلاعاتي كه از جمله پيامدهاي منفي ماهواره هاست، جهان سومي ها را با مشكل مواجه مي كند، چون كشورهاي پيشرفته آن قدر توانايي دارند كه اطلاعات طبقه بندي شده را به مردم برسانند.
شايد به همين خاطر است كه بارها گفته شده كه به جاي بهره گيري از روش هاي سلبي و تحميلي بهتر است در نحوه نگرش و جهان بيني افراد، تغييراتي ايجاد شود.
اين موضوع به اين معناست كه جوانان كشورهاي در حال توسعه نبايد به حدي منفعل باشند كه پذيراي هر بمباران اطلاعاتي قرار بگيرند، و در اين زمينه، خانواده به عنوان نخستين نهاد اجتماعي موظف است فرهنگ سازي كند و راه را براي فرزندان شفاف و روشن كند. وسيله ارتباطي با پيشرفته ترين شكل ممكن، وجود ندارد و نمي توان بر بودن آن مانعي ايجاد كرد. آنچه مهم است اينكه مديريت و تدبير والدين در رابطه با ارتباط فرزندان با تلويزيون، به چه صورت باشد.
در اغلب كشورهاي پيشرفته، برنامه ها با محتواي خاص، به صورت زمان بندي شده پخش مي شوند. به طوري كه مثلا فيلم هاي خشن يا مانند آن با يك علامت مشخص مي شوند تا خانواده ها بدانند در اين ساعت ها كودكان نبايد بيدار باشند و اين فيلم ها را تماشا كنند، اما اوضاع در ديگر كشور به اين صورت نيست. در بيشتر خانواده هايي كه از ماهواره استفاده مي كنند بچه ها آزادند تا هر آنچه را بزرگترها مي بينند را مشاهده كنند. در حالي كه برنامه هاي مختلف هم مخاطبان خاص خود را دارد و عدم توجه به اين مسئله تأثيرگذاري مخربي دارد.
نيازها هميشه در اولويت اند
تمايلات انسان ها در وجه دارد؛ يكي نياز و ديگري خواسته است. نيازها هميشه در اولويت هستند. تخصص مي خواهند و البته اطلاعات. اما خواسته ها با نيازها كاملا متفاوت هستند. ممكن است ما نياز به استفاده از يك تكنولوژي را داشته باشيم و ممكن است بخواهيم براي اين كه در مسير زندگي بيشتر بهمان خوش بگذرد از يك تكنولوژي استفاده كنيم. اين ها بايد كاملا از هم تشخيص داده شوند.
توليد برنامه خوب يك بخش است و آگاهي دادن نسبت به استفاده از برنامه هاي ماهواره اي بخش ديگري است. يعني صدا و سيما بايد در كنار بخش هاي خوبي كه ارائه مي دهد اطلاع رساني خوب هم داشته باشد كه مكمل يكديگر باشند.
نقش ماهواره در تغيير ماهيت افكار عمومي پيرامون مسائل سياسي و اقتصادي، قابل توجه است. تصميم گيري و اظهار نظر افراد در اين زمينه ها، برخاسته از احساسات ناشي از تبليغات است؛ زيرا تماشاي تصاوير، قدرت تفكر و تعمق را از فرد سلب مي كند و در عوض، روند تصميم گيري او را با احساسات و عواطفي كه از تماشاي تصاوير به وجود مي آيند، تحت تأثير قرار مي دهد.
ماهواره، معمولا واقعيت ها را آن طور كه بايد و شايد به تصوير نمي كشاند. گاهي، بنگاه هاي استعماري و... هستند كه مسائل را بزرگ و كوچك مي نمايند و به افراد، مجال تأمل و تفكر و آزادي بيان جزئيات را نمي دهند؛ زيرا رابطه ميان ماهواره و مخاطب، رابطه اي يك سويه است و در اين فرآيند پيام رساني، تعيين نوع پيام ها و آگاهي ها، در اختيار فرستنده است و گيرنده پيام، به گونه اي خنثي و منفعل آن را دريافت مي كند.
نوجوانان بايد به گونه اي تربيت شوند كه آگاهانه و با اختيار كامل، جهت گيري انواع برنامه ها را تشخيص دهند. از برخوردهاي فيزيكي و محدوديت آفريني در استفاده از ماهواره و اينترنت و... نيز تنها بايد به عنوان برنامه تكميلي و يكي از راههاي ايمن سازي، بهره برد.
اگر محدوديت آفريني در استفاده از برنامه هاي ماهواره، بدون جايگزين كردن برنامه هاي سازنده و مورد علاقه جوانان باشد، به نتيجه نخواهد رسيد و جوانان به انحراف ها و مشكلات ديگري دچار خواهند شد. بنابراين، با انتخاب برنامه هاي مناسب با جايگزين كردن فعاليت هاي ديگر به جاي تماشاي برخي برنامه هاي ماهواره اي، مي توان از پيامدهاي منفي آن ها پيش گيري كرد.
عليرضا سزاوار
 


تصميم گيري و گزينش ها به زندگي ما شكل مي دهند

تصميم گيري و گزينش از جمله مهارت هاي لازمي است كه بشر در سراسر عمر بدان نيازمندست. اين مهارت ضروري يكي از ويژگي هاي مهم هر مدير و مسئول توانايي نيز محسوب مي شود. تمام سازمان ها با تصميم گيري و نظارت بر اينكه تصميم ها اجرا شوند، اداره مي گردند. بدون تصميم گيري پيشرفتي ممكن نيست. واقعيت اينست كه ما پيوسته براساس نيازها و انگيزه هايمان در خانه و بيرون از آن تصميم گيري و انتخاب مي كنيم. اين تصميم گيري ها و گزينش ها مي توانند در موارد مختلف زندگي از جمله زمينه هاي شخصي، حرفه اي، خانوادگي، آموزشي، معنوي و اجتماعي باشند. اينكه چه بخوريم، چه بپوشيم، كجا برويم، چكار كنيم، چه بخواهيم، چگونه رفتار كنيم، چه رشته اي بخوانيم، وقتمان را چگونه بگذرانيم، كدام هدف را دنبال كنيم بعضي از گزينش هاي ما هستند. گزينش بر پايه تصميم گيري درست از امتيازات بزرگ انسان است و بعضي آن را يكي از ابزارهاي شادي او مي دانند. دانش عمومي، اطلاعات ويژه، ارزش و سليقه افراد مي تواند بر تصميم گيري آنها اثر گذارد.
اگرچه بعضي از تصميم گيري ها كوچك و كم اثرند بعضي ديگر چنان مهم اند كه جريان زندگي ما را تحت تاثير قرار داده و جهت حركت و مسير تلاش هاي ما را معين مي كنند. تصميم گيري و گزينش ها در شكل دهي به زندگي ما چنان نقش مهم و زيربنايي دارند كه گفته اند زندگي انسان هر چه هست حاصل مجموعه گزينش هاي اوست. بعبارتي ديگر هر انساني با گزينش هايي كه مي كند و تصميماتي كه مي گيرد زندگي خويش را بصورتي خاص شكل مي دهد. گزينش علاوه بر آنكه نشان دهنده توانايي تصميم گيري ماست، آشكاركننده دانش، ارزش و سليقه ما نيز مي باشد.
تصميم گيري و گزينش ها تنها زندگي مادي و بيروني ما را تحت تاثير قرار نمي دهند بلكه بر درون ما و تصويري كه از خويش ساخته ايم نيز اثري عميق مي گذارند. مثلا تفسير ما از حاصل ناخوشايند چند گزينش ممكن است اين باشد كه خود را ناتوان بدانيم و سزاوار وضعي بهتر از آنچه داريم، نشناسيم. اين تعبير و تفسير نادرست كه تصور ما را نسبت به خودمان مخدوش و منحرف مي كند، مي تواند از اين به بعد ما را به ترس و شك انداخته اعتماد به نفسمان را كم كرده و از قدرت عمل، ابتكار و تلاشمان بكاهد. از طرف ديگر نتيجه دلخواه چند گزينش مناسب و تفسير مثتبي كه از آن مي كنيم مي تواند موجب افزايش اعتمادمان به خود شده و بر قدرت عمل، ابتكار و تلاشمان افزوده و از ما فرد ديگري بسازد.
عمل تصميم گيري را مي توان بصورت هاي زير تعريف كرد:
-تصميم گيري بررسي اطلاعات و انتخاب يك گزينه از ميان گزينه هاي مختلف است.
-تصميم گيري موضع، عقيده، يا قضاوتي است كه پس از بررسي بدست مي آيد.
-تصميم گيري روند شناختي گزينش يك روش عمل از ميان روش هاي متفاوت است.
تصميم گيري روند بررسي اطلاعات، ارزشيابي راه هاي گوناگون حل مسئله، و انتخاب و بكارگيري بهترين راه مي باشد.
هر كس با توجه به تعريف خود براي تصميم گيري از روش ويژه اي استفاده مي كند. گروهي به احساس خود تكيه مي كنند، جمعي اولين امكان را برمي گزينند، بعضي آنقدر در مورد امكاناتشان فكر مي كنند كه بطور كلي تصميم گرفتن را فراموش مي كنند. حتي ديده مي شود كه عده اي اجازه مي دهند ديگران برايشان تصميم بگيرند. گروه هاي ديگري نيز هستند كه تصميم گيري را هرچه بتوانند به عقب مي اندازند يا آن را بدست سرنوشت واگذار مي كنند.
در مراحل تصميم گيري توجه به نكات زير سودبخش است:
-تصميم گيري بايد براساس استدلال باشد.
-هميشه براي هر مسئله اي راههاي عملي مختلفي وجود دارد.
-تصميم خوب در هر شرايطي؛ برگزيدن بهترين راه حل عملي مي باشد.
-تصميم گيري بايد بموقع انجام شود وگرنه سودبخش نيست.
-تصميمات مهم آنها هستند كه اثر بلندمدت و اساسي بر زندگي فرد و ديگران داشته باشند.
-پيدا كردن راه حل هاي بيشتر امكان تصميم گيري بهتر را افزايش مي دهند بنابراين خوبست هميشه از بارش مغزي استفاده شود.
-اولين راه حلي كه به ذهن مي آيد بهترين راه حل نيست. اگرچه شرايط فيزيكي يا عوامل بيروني گاهي موجب محدود ساختن انتخاب ما مي شوند ولي در هر حالتي كه بسر بريم توانايي گزينش داريم. دانش عمومي، اطلاعات ويژه، ارزش و سليقه افراد بر تصميم گيري آنها اثر مي گذارد.
-تصميم گيري هايي كه مهم و غيرقابل برگشتند اطلاعات و دقت بيشتري مي خواهند.
-نوشتن موارد مختلف تصميم گيري موجب روشني و فراموش نشدن اطلاعات مي شود.
-افرادي كه تصميمات بر آنها اثر دارد بايد در تصميم گيري شركت داده شوند.
-بدترين كار به فردا فكندن و تصميم نگرفتن است.
يادگيري و بكارگيري روش منطقي گزينش و رعايت موارد ذكر شده، تصميم گيرنده را در گزينش هايش موفق مي سازد، و چنانكه گفته شد هر موفقيتي اعتماد به نفس او را افزايش مي دهد و بر همه زندگي اش اثر مطلوب مي گذارد. اما با توجه به نقش اهميتي كه تصميم گيري و گزينش در زندگي حال و آينده ما دارد بجاست كه براي انجام آن از روش منظم، منطقي و حساب شده تري استفاده كنيم.
چنين روشي شامل شش مرحله زير مي شود:
1- روشن و مشخص كردن موضوع تصميم گيري با تعريف آن.
بديهي است كه تا مسئله اي روشن نباشد نمي توان راه حلي براي آن يافت. اين تعريف و بررسي جنبه هاي موضوع مورد تصميم گيري هدف، اهميت و نحوه پيگيري آن را مشخص مي كند و منابع اطلاعاتي و حاصل موردنظر را روشن تر مي سازد.
2- جمع آوري اطلاعات مربوط به موضوع تصميم گيري.
تصميم گيرنده بايد از همه جنبه هاي موضوع مورد تصميم گيري آگاه شده و آنها را مورد بررسي قرار دهد. بسته به نوع تصميم گيري و گزينش، فرد تصميم گيرنده، افراد خانواده، همكاران و دوستان، و يا افراد صاحب نظر و باتجربه مي توانند اين اطلاعات را در اختيار داشته باشند. بديهي است كه در صورت لزوم مي توان از اينترنت و كتابخانه ها نيز اطلاعات لازم را بدست آورد.
3- بررسي راه حل هاي مختلف.
هميشه براي هر مسئله اي راه هاي عملي مختلفي وجود دارد. معمولا در اين مورد هم علاوه بر تصميم گيرنده، ديگران كه تصميم مشابهي گرفته اند يا صاحب نظران مي توانند راه حل هاي گوناگوني براي حل مشكل مشخص كنند. مهم اينست كه از اثر مشورت با ديگران چشم پوشي نشود و همه راه حل ها صرفنظر از اثر احتماليشان يادداشت شوند.
4- نوشتن امتيازات كمي و كيفي هر راه حل.
هر راه حلي پيامد ويژه اي دارد. در اين مرحله بايد با دقت نكات مثبت و منفي هر راه حل را مشخص نمود و به هر يك امتيازي داد تا بتوان هر گزينه را با ديگري مقايسه كرد. رسم جدول ساده اي كه اين امتيازات را نشان مي دهد كار مقايسه را آسان تر مي كند.
5- انتخاب بهترين گزينه.
پس از انجام مقايسه دقيق و بررسي كامل تمام جوانب، عملي ترين گزينه يا راه حلي كه بيشترين امتيازات و بهترين پي آمد دارد برگزيده مي شود.
6- بكارگيري بهترين راه حل يا گزينه.
لازم است قبل از اجرا تصميم خود را در مورد اين گزينه براي آنها كه در موضوع ذينفع هستند توضيح داد و گزينه خود را به بهترين شكل ممكن به اجرا درآورد. اين روش تصميم گيري به سرعت ياد گرفته مي شود. يادگيري و بكارگيري روش منقطي گزينش و رعايت موارد ذكر شده، تصميم گيرنده را در گزينش هايش موفق مي سازد، و چنانچه گفته شد هر موفقيتي اعتماد به نفس او را افزايش مي دهد و بر همه زندگيش اثر مطلوب مي گذارد.


(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14