(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


چهارشنبه 26 مهر 1391 - شماره 20334

لطفا، جشنواره فيلم كودك را تعطيل كنيد!
چرا اسرائيل بايد 300 كلاهك اتمي داشته باشد و ايران بدون انرژي هسته اي
تأملي بر متن و حواشي ششمين نمايشگاه رسانه هاي ديجيتال
گمشده در دنياي صفر و يك
«راديو لبخند» هم مي آيد
حكايتي از روزگار با صداي ماندگار از راديو قرآن
توليد يك سريال با موضوع منافقين
رونمايي انيميشن «عطر ولايت» در فرهنگسراي ولا
بازيگر آمريكايي:
25درصد زندانيان جهان در آمريكا هستند
از جوانگرايي در مديريت تا لزوم تحول در شبكه ها


لطفا، جشنواره فيلم كودك را تعطيل كنيد!

عليرضا آل يمين
بيست و ششمين دوره جشنواره بين المللي فيلم كودك و نوجوان با هياهوي بسيار برگزار شد. جشنواره اي كه قرار است در توليد و عرضه آثار سينمايي مربوط به كودكان و نوجوانان فعاليت كند و ميدان را براي عرض اندام چنين آثاري در سينماي ايران بازنگه دارد. اما جشنواره، حالا با هر موضوعي كه باشد از تئاتر و سينما و كتاب تا هنرهاي تجسمي و سنتي و هكذا يا براي پر و بال دادن، بزرگ كردن و مورد توجه قراردادن آن موضوع برگزار مي شود و يا هدف از برپايي آن در ويترين قراردادن بخش هاي قابل توجه يك موضوع گسترده است. سوژه اي كه فربه و گسترده شده و به تحليل از آن جشنواره اي برپا مي شود.
اگر جشنواره با هدف اول برگزار شود و اتفاقا از آن جشنواره هاي دنباله دار هم باشد بايد منتظر باشيم تا پس از چند دوره موضوع جشنواره به شكوفايي نزديك شود و اگر جشنواره اي در قامت گزاره دوم برگزار شود، بايد ابتدا نشانه هاي بزرگي را در آن موضوع ببينيم و يقين پيدا كنيم كه موضوع يادشده به مرحله اي از رشد و بالندگي رسيده است و بستر مناسبي براي برگزاري يك جشنواره را دارد.
اما جشنواره كودك و نوجوان كه سابقه اي بيست و شش ساله دارد در كدام يك از اين دوگزاره مي گنجد؟!
اگر در زمان برگزاري اولين دوره جشنواره كودك هدف مجريان آن كمك به رشد و شكوفايي اين ژانر سينمايي بوده باشد. نبايد انتظار داشته باشيم كه پس از گذر از اين همه سال كه حتي نسلي در سينما عوض شده است اكنون دستاورد آغازين دوره هاي جشنواره كودك را بر شاخه هاي بالندگي آن دستچين كنيم.
اما سينماي كودك به كدام جايگاه قابل قبول حتي از نظر كودكان و نه منتقدان در سينماي ايران دست يافته است؟!
مجموعه اي كه طي دو سال اخير اين جشنواره را برپا كرده مدعي است ساخت فيلم كودكان نسبت به دو سال پيش افزايش حدود سه برابري داشته است. اين آمار براي اينكه مدير مربوط ستون آماري بيلان كاري اش را بالاتر بكشد كفايت مي كند. اما تكليف سينماي مظلوم كودك و نوجوان چه مي شود؟!
اينكه چرا بايد پيش از اين سالها فقط چهار يا پنج فيلم با موضوع كودك ساخته شده باشد هم از منظر رسانه اي جاي پرسش دارد و هم از منظر مديريتي جاي توبيخ دستگاه هاي ذيربط.
زماني در ديباچه كتاب هاي دبستان اين كلام از بنيانگذار انقلاب اسلامي نوشته شده بود: «اميد من به شما دبستاني هاست.»
آيا صرفا همين عبارت كوتاه و همه فهم كفايت نمي كند كه مديران سينمايي طي اين سال ها به شكلي جدي تر به موضوع سينماي كودك بپردازند؟! مگر نه اينكه سينما در روزگار ما تبديل به يك ابزار آموزشي و تربيتي بسيار قوي و كارآمد شده است؟! مگر نه اينكه كشورمان با تعداد زياد افراد زير 18 سال جزو كشورهاي جوان به حساب مي آيد؟!
مگر نه اينكه يكي از اهداف فيلم هاي سينمايي و شبكه هاي ماهواره اي تخريب ذهن كودكان و نوجوانان جامعه ماست؟!!
با اين احوال چرا از كنار اين گونه سينمايي و اين فرصت مطلوب با بي توجهي عبور كرده ايم و اكنون هم كه به گفته مديران فارابي رشدي صورت گرفته صرفا از حيث كمي بوده است. فيلم هاي ساخته شده اي كه برگزاركنندگان جشنواره به آن مي بالند اغلب از حيث ساختار و هم محتوا بسيار رنجورند و به اصطلاح سري سازي در آن ها مشهود است. و حتي برخي از فيلم ها كه اتفاقا توسط سابقه داران سينما ساخته شده است بيشتر به تجربه بلندپروازانه دانشجويي شباهت دارد.
چنان كه حتي در ارائه پيام نيز از لكنت زبان رنج مي برند.
حالا سراغ گزاره دوم برويم و فرض كنيم بيست وششمين جشنواره فيلم كودك در پاسداشت تلاش هاي عظيم و پرثمر دست اندركاران سينماي كودك از مديران تا سينماگران برگزار شده است.
كه بي هيچ توضيح و تسديعي اظهر من الشمس است كه هرگز چنين نبوده و نيست. پس هدف از برگزاري عريض و طويل چه مي تواند باشد؟ غير از هياهوي بسيار براي هيچ!
كاش دبير محترم جشنواره فيلم كودك و نوجوان جشنواره بيست وششم را تعطيل مي كرد و باتوجه به اينكه خود مديريت فارابي را برعهده دارد و فارابي هم عهده دار توليد فيلم است، هزينه ميلياردي آن را صرف توليد چند فيلم ارزشمند كودك و نوجوان مي نمود!
جشنواره اي كه براي كودكان ثمره اي جز عكس گرفتن در كنار ستاره هاي تلويزيوني و سينمايي ندارد و سينماگران هم تلخي خشك شدن سينماي كودك را همچون زاينده رود با طعم گز اصفهان شيرين مي كنند.
آيا در اين شرايط برگزاري اين جشنواره جز اتلاف بيت المال بهره ديگري دارد؟ سينماي كودك با جشنواره پا نمي گيرد كه اگر قرار بود چنين باشد پس از گذشت بيست وشش سال از برگزاري آن شاهد سينمايي فاخر و شكوهمند براي كودكان و نوجوانان بوديم.
پس لطفا جشنواره فيلم كودك و نوجوان را تعطيل كنيد.
 


چرا اسرائيل بايد 300 كلاهك اتمي داشته باشد و ايران بدون انرژي هسته اي

كارگردان فيلم محمد(ص) گفت: اگر ايران نبايد انرژي هسته اي داشته باشد، چرا اسرائيل مي تواند 300 كلاهك اتمي در انبارهاي خود پنهان كند و اجازه هيچ بازرسي به هيچ نهاد بين المللي ندهد؟
مجيد مجيدي در اجلاس بين المللي استانبول كه روز شنبه 22 مهر در استانبول تركيه سخنراني كرد. در اين اجلاس كه نخست وزير تركيه نيز حضور داشت، هنرمند سينماي كشورمان درباره «عدالت در سينما» سخنراني كرد.
متن كامل صحبت هاي مجيدي به اين شرح است:
«بسم الله الرحمن الرحيم. به عنوان يك هنرمند و فيلمساز شادماني خود را از برگزاري اين اجلاس بين المللي آن هم تحت عنوان عدالت و برابري ابراز نموده و از دست اندركاران اين اجلاس سپاسگزاري مي نمايم و اميدوارم مباحثي كه در اين جلسات مطرح مي شود، پايه گذار راه حل هاي مفيد و ارزشمند براي جهان امروز باشد.
من به عنوان هنرمندي از كشور ايران با گذشته فرهنگي و تمدن چند هزار ساله، نياز امروز جهان را به مبحث عدالت كماكان و حتي بيش از قرن هاي پيش احساس مي كنم؛ زيرا برخلاف شعارها و سخنراني ها و مكتوبات گوناگون و با وجود سازمان ها و مؤسسات بين المللي مختلف كه اهداف خويش را گسترش عدالت در جهان مي دانند، هنوز هم گمشده جهان امروز عدالت است و اگر بخواهم از عمق جان سخن بگويم بايد اعتراف كنم كه عدالت در دنياي مدرن مفهومي است كه حتي بيشتر از جهان كهن به آن بي توجهي شده است و به عبارت ديگر ظلم و ستم در جهان امروز حتي بيش از گذشته است، اگر قرن ها پيش ظلم در قالب كشتار و ويراني و قتل، چهره كريه و زشت خويش را نشان مي داد و نرون ها و چنگيزها و آتيلاهاي خونخوار نماد و سمبل آن بودند، امروز ستمكاري چهره اي زيبا و فريبنده به خود گرفته است و در قالب الفاظ زيبا و دل فريب و حتي با چهره عدالت و نيكي خود را نشان مي دهد.
در دنياي امروز از كشتار و فقر و ويراني چيزي كم نشده است. آمار هفته پيش سازمان ملل مي گويد كه از هر 8 نفر در جهان يك نفر گرسنه است و به عبارت ديگر 870 ميليون گرسنه در جهان ما وجود دارد.
قتل عام و نسل كشي هنوز هم در دنياي امروز ادامه دارد: از فجايع بوسني، سربرنيتسا، حلبچه و صبرا و شتيلا چند سالي بيش نمي گذرد و هنوز هم جنايات و كشتار در گوشه گوشه جهان مثل پاراچنار پاكستان يا ميانمار يا بخش هاي مختلفي از آفريقا ادامه دارد. اما تأسف اينجاست كه ظالمان، قاتلان و جنايتكاران با ظاهري مردم فريب، چهره منجيان و قديسان و حتي پيامبران را بر خود گرفته اند. به اشغال و تجاوز نام آزادسازي مي دهند و به قتل و ترور عنوان نجات و رستگاري هديه مي كنند و تحريم و فشار معناي آزادي و عدالت به خود گرفته است و همه اين ها به مدد و همراهي هنر و قدرت بي نظير رسانه هاي امروز ممكن است. رسانه ها هستند كه زشتي را زيبايي جلوه مي دهند. رسانه ها هستند كه جنايات را عدالت مي خوانند. من امروز به عنوان يك هنرمند مسلمان ايراني مي خواهم از دو ويژگي رنج آور دنياي هنر و رسانه نام ببرم.
اين دو ويژگي اجزاي جدانشدني رسانه در عصر تكنولوژي و مدرنيسم است:
دروغ؛ رسانه ها و هنرمندان امروز به مدد دروغ زمينه ساز جنايت هاي بعدي سياست مداران شده اند. اين ها امروز مي كارند، آن ها فردا درو مي كنند. اينجا مي خواهم از استاد بزرگ دروغ رسانه ها يادي كنم، سال هاست كه از عمر رژيم خونخوار «هيتلر» و «آلمان نازي» گذشته است، اما هنوز روش هاي وزير تبليغات «هيتلر»، «جوزف گوبلز» جاري است و اصول تبليغاتي او تقريبا در همه جاي دنيا اجرا مي شود.
اجازه بدهيد چند جمله از او را بخوانم تا صدق گفته هايم را بپذيريد، او مي گويد: دروغ را به حدي بزرگ بگوييد كه هيچكس جرات و فكر تكذيب آن را نكند و بعد خودش اعتراف مي كند كه: بعضي مواقع دروغ هايي مي گفتم كه خودم نيز از آن مي ترسيدم. پيشوايش «هيتلر» نيز مي گويد: اگر دروغي را مكررا تكرار كنيد دير يا زود آن را باور خواهند كرد.
«گوبلز» درجايي ديگر به ترفندي زشت اما موثر اشاره مي كند، ترفندي كه در دنياي امروز رسانه طرفداران بسياري دارد و مي گويد: اندكي حقيقت را با بسياري دروغ در هم بياميز و به مردم عرضه كن.
از شما سوال مي كنم آيا رسانه هاي امروز دنيا چنين روشي را در پيش نگرفته اند؟
براي مثال:
خودتان مي دانيد طالبان و القاعده را چه كساني ساختند و حمايت كردند؟ كدام دولت هاي غربي و دوستان منطقه اي شان پول و امكانات به دامن آن ها ريختند و آنان را درجان و مال ميليون ها انسان افغان مسلط كردند و چه كشتارها و جنايات به دست پيروان بن لادن و ملاعمر به وجود آمد.
اندكي حقيقت اين است:
طالبان ظاهري مسلمان داشتند، اما «بسيار دروغ» اين است كه اسلام را مساوي طالبان و القاعده بناميم و فيلم ها بسازيم و بذر اسلام هراسي را در همه جهان بپراكنيم، فرياد عدالت خواهي سر بدهيم وسپس افكار عمومي جهان را آماده هر حمله نظامي يا هر اشغال و تجاوز كنيم.
اين جاست كه ستمكاري نام عدالت و آزادي را به خود مي گيرد. اين دروغ پردازي ها نه فقط گريبان اسلام را گرفته، بلكه گاه سراغ قوميت ها و مليت ها نيز رفته است.
براي نمونه به عنوان يك ايراني با تاسف ناگزيرم از فيلم «300» نام ببرم كه در آن ايرانيان وحشي و غارتگر و بي فرهنگ و در مقابل يونانيان، مردماني فداكار و دلاور نشان داده مي شوند.
ويژگي دوم كه عدالت را توسط رسانه ها خدشه دار مي كند تبعيض و دوگانگي است. اگر ظلم و ستم زشت است، در همه جاي دنيا بايد زشت شمرده شود، اگر زنداني كردن بي گناهان محكوم است، بايد در همه دنيا محكوم شود.
اگر حقوق اقليت ها بايد رعايت شود در همه كشورها محترم شمرده شود، نمي شود در يك جا اين ظلم ها را ببينيم و در جاهاي ديگر چشم بر آن ها بپوشيم، تبعيض و دوگانگي در اخبار و گزارش هاي رسانه ها و در محصولات فرهنگي هنرمندان جهان به وفور ديده مي شود.
اگر حقوق بشر و آزادي هاي انساني در سوريه مورد توجه است، چطور در كشورهاي ديگر نظير «بحرين» با زندان هايي مملو از مخالفان فراموش مي گردد. اگر اشغال و تجاوز سرزمين ها، از جمله اشغال كويت توسط صدام محكوم است، و همه دنيا بايد به كمك مردم كويت بشتابند چطور در برابر سال ها اشغال ايران توسط همان صدام، اقدام مشابهي صورت نمي گيرد.
اگر ايران نبايد انرژي هسته اي داشته باشد چرا حكومت اسرائيل مي تواند 300 كلاهك اتمي در انبارهاي خود پنهان كند و اجازه هيچ بازرسي به هيچ نهاد بين المللي ندهد.
اگر تخريب مجسمه تاريخي بودا در باميان افغانستان بايد در تمام جهان شوري برانگيزد چطور تخريب حرم تاريخي و مذهبي سامرا در عراق چنين عكس العملي را برنمي انگيزد.
اگر در مورد آزادي مذاهب در ايران حرف ها زده مي شود، چرا در عربستان سعودي همين موضوع فراموش مي گردد.
اگر براي ستم هايي كه بر اقليت مسيحي دارفور سودان مي رود، خبرها و گزارش ها تهيه مي شود بايد در برابر جناياتي كه بر سر اقليت شيعي «پاراچنار» پاكستان هم مي آيد، كاري كنيم.
اگر احترام به عقايد و باورهاي بي خدايان و حتي همجنس گرايان لازم است چطور از كنار توهين به پيامبري كه پيشواي يك ميليارد و ششصد ميليون مسلمان است، آن هم توسط كشيشي كينه توز به آساني مي گذريم.
خلاصه تا هنگامي كه ويژگي دروغ و تبعيض در رسانه ها و دست اندركاران هنر مورد استفاده قرار مي گيرد و افكار عمومي جهان به يك سو هدايت شود، عدالت و انصاف در مرحله حرف باقي مي ماند و به عمل در نمي آيد.
آقايان و خانم ها!
خداوند در قرآن، كتاب آسماني ما، بارها در مذمت دروغ و دروغ پردازان سخن گفته است. براي نمونه به «سوره نحل آيه 105» اشاره مي كنم كه مي گويد: «تنها آنان دروغ پردازي مي كنند كه به آيات خدا ايمان ندارند و آنان خود دروغ گويانند» در عهد عتيق كتاب «امثال سليمان» باب 12 آيه 17 به بعد مي گويد:
وقتي حقيقت را مي گويي «عدالت» انجام مي شود ولي دروغ عدالت را زير پا مي گذارد.
امر دروغ كوتاه است اما راستي تا ابد استوار مي ماند. عدالت و راستي، راه زندگي و نادرستي، راه مرگ و نابودي است. در ديدگاه اديان الهي، نمي توان هيچ عدالتي را برپا كرد در حالي كه دروغ و ناراستي رواج دارد. اگر نگران بي عدالتي در جهان هستيم، چه خوب است ابتدا تعريف مان را از عدالت روشن و مشخص كنيم. متاسفانه تمام ديكتاتورهاي امروز جهان، همه ظلم ها را به دروغ به نام عدالت به انجام مي رسانند.
من چندسالي است كه به خاطر ساخت فيلمي درباره پيامبر اسلام محمد(ص)، الزاما به مطالعه جدي در زندگي پيامبران و بويژه پيامبر اسلام روي آورده ام. اين مطالعه مرا به يقيني مجدد رسانده است كه عدالت در جهان فقط در پرتو تعاليم انبياي خداوند كه راستي و حقيقت درون مايه آن است، ميسر خواهد شد.
عدالتي كه من در رفتار و منش پيامبر اسلام ديدم در هيچ فرمانرواي دنيايي نديده ام. وقتي به ياران نزديك او نگاه مي كنم و فقير و غني و عرب و غيرعرب، سياه و سفيد را در كنار هم مي بينم، معناي عدالت واقعي را درك مي كنم.
به سراغ كتاب آسماني او قرآن مي روم و بدور از اين دنياي پر از دروغ، چنين مي خوانم:
«اي كساني كه ايمان آورده ايد، نگاه داران و قيام كنندگان به عدالت باشيد و براي خدا شهادت و گواهي راست دهيد. اگر چه اين گواهي به زيان خود شما يا پدر و مادر و نزديكان شما باشد چه غني باشند چه فقير. خداوند سزاوارتر است تا حقوق آنها را رعايت كند. از هوا و هوس پيروي نكنيد تا مبادا از مسير عدالت دور شويد و اگر حق و حقيقت را تحريف كنيد و از آشكارسازي آن سربپيچيد، خداوند به آنچه انجام مي دهيد، آگاه است.» (نسا 135)
اين جا هم سخن از همراهي عدالت و راستي است. به سخن تربيت شده حضرت محمد(ص)، يعني حضرت علي عليه السلام نگاه مي كنم و مي بينم كه در فرمانش به فرماندار مصر، مالك اشتر، مي گويد:
اي مالك، مردم تو دو دسته اند؛ يا برادران تو در اعتقادند يا همنوعان تو در خلقت اند؛ پس بايد به هر دو گروه مهرباني كني و محبت ورزي، عدالت را اين گونه در كلام جانشين پيامبر مي بينم. عدالتي كه به فطرت انساني نزديك است. عدالتي كه غبار روزگاران آن را تيره و تار نمي كند؛ عدالتي كه، رهبر مكتب اهل بيت علي، از شدت رعايت آن ترور مي شود و به شهادت مي رسد.
در روزگاران ما پيامبران الهي ديگر نيستند تا مردم را به خير و نيكي و عدالت دعوت كنند.
ما سينماگران، هنرمندان و اصحاب رسانه مي توانيم در نبود پيامبران، پيام رسان عدالت و نيكي باشيم. به شرطي كه از دروغ، تبعيض و ناراستي پرهيز كنيم.
پيش از ما در دنياي سينما، بزرگاني چون «دسيكا» در دزد دوچرخه، «فليني» در جاده، «كوروساوا» در هفت سامورايي و «جان فورد» در خوشه هاي خشم و بسياري ديگر چنين كرده اند؛ ما نيز مي توانيم.
سخن را با پيام كسي به پايان مي رسانم كه خود و يارانش در صحراي كربلا هزار و چهارصدسال پيش به ظلم و ستم كشته شده اند و سرهايشان به بالاي نيزه رفت. پيام آن روز او، پيام امروز براي همه ماست كه: «اگر دين نداريد و از روز قيامت نمي هراسيد، لااقل آزاده باشيد.»
 


تأملي بر متن و حواشي ششمين نمايشگاه رسانه هاي ديجيتال

گمشده در دنياي صفر و يك

آرش فهيم
گسترش رسانه هاي جديد و نفوذ روزافزون آنها در زندگي روزمره انسان ها پديدآورنده فرهنگ، مناسبات و كالبدهاي اجتماعي جديدي در جوامع انساني بوده است. سيطره اين رسانه ها بر روزگار ما به حدي است كه برخي اين دوران را عصر ديجيتال مي نامند .
جامعه ما نيز طي سال هاي اخير از اين دستاورد انساني بي نصيب نبوده است. اما مسئله اي كه يكي از دغدغه هاي فرهنگي در كشورمان محسوب مي شود اين است كه اين رسانه ها نيز همچون ساير پديده هاي تكنولوژيك و مدرن، ضمن كمك به انسان براي سرعت بخشيدن در دستيابي به اهدافش، در صورت عدم استفاده صحيح، عواقب ناگوار و مخربي هم در پي دارد. بدون شك، انفعال در اين عرصه منجر به افزايش ناهنجاري ها و امراض فرهنگي و اجتماعي مي شود. رشد آگاهي و شناخت از ماهيت و كاركرد اين وسايل مي تواند به كاهش اثرات منفي و افزايش بهره مندي مثبت از آن ها بينجامد.به نظر مي رسد كه همين دغدغه نيز انگيزه اوليه راه اندازي جشنواره اي به نام رسانه هاي ديجيتال بوده است.
با مروري بر بخش ها و جنبه هاي مختلف اين جشنواره، مي توان آن را داراي سه كاركرد عملي دانست؛ نخست اين كه فرصتي است براي آشنا شدن مردم با بسياري از فعاليت هاي مثبتي كه در حوزه نرم افزاري و ديجيتالي انجام مي شود. به ويژه اينكه طي سال هاي اخير متخصصان جوان و متعهد در اين عرصه فعاليت هاي قابل توجهي را انجام داده و تلاش هايي را براي تجلي آرمان هاي انقلابي در رسانه هاي ديجيتال بروز داده اند. شايد مهم ترين و بهترين جلوه اين نمايشگاه، همين رويكرد باشد. كاركرد دوم جشنواره رسانه هاي ديجيتال، ترويج فرهنگ استفاده صحيح از اين رسانه هاست. مثلا بخشي از نمايشگاه به معرفي روش هاي غرب در تخريب اخلاق توسط بازي هاي رايانه اي براي والدين اختصاص داشت. همچنين شيوه هاي نظارت ثمر بخش بر بهره گيري كودكان و نوجوانان از رايانه و اينترنت نيز در برخي از بخش هاي اين دوره از نمايشگاه آموزش داده مي شد.نمايشگاه رسانه هاي ديجيتال همچنين داراي كاركرد تجاري هم بود. به اين ترتيب كه غرفه هايي به معرفي و فروش محصولات و نرم افزارها اختصاص يافته بودند. هرچند وجود اين كاركرد، به خودي خود بد نيست. اما متأسفانه ضعف نظارت باعث شد كه برخي از اين فرصت سوءاستفاده كنند و آثار ضدفرهنگي و نامناسب را عرضه نمايند كه أثرات دو كاركرد قبلي را خنثي مي كرد. تقويت نظارت بر غرفه هاي تجاري نمايشگاه و تقويت دو رويكرد مذكور، تاثيرگذاري مثبت اين نمايشگاه را براي دوره هاي آينده افزايش خواهد داد. اين به معناي محدود ساختن فروش محصولات نيست. بلكه مي توان رويكرد بومي سازي را در بخش هاي تجاري نمايشگاه نيز تزريق كرد. اين در حالي است كه در اين دوره از برگزاري جشنواره رسانه هاي ديجيتال نوعي شكاف ميان بخش فرهنگساز و بخش هاي اقتصادي آن وجود داشت و نشان داد كه ما هنوز نتوانسته ايم در دنياي صفر و يك خود و ايده آل هاي خويش را پيدا كنيم.
نكته ديگر، ضعف تبليغات براي برگزاري اين جشنواره بود. ششمين دوره جشنواره بين المللي رسانه هاي ديجيتال در حالي پايان يافت كه بسياري از مردم از برگزاري چنين رويداد فرهنگي مهمي بي خبر بودند!متأسفانه جشنواره رسانه هاي ديجيتال با ضعف بزرگ تبليغات و اطلاع رساني دست به گريبان است و تا اين مشكل را حل نكند، نمي تواند تاثيرگذاري فرهنگي خودش را افزايش دهد. اين ضعف هم در تبليغات شهري و خياباني هست و هم در اطلاع رساني رسانه اي و خبري. بخشي از اين مشكل هم به دليل ارتباط نامطلوب دست اندركاران برگزاري جشنواره با اهالي رسانه است.
به هر حال، تبليغات و روابط عمومي در جامعه جديد و به طور خاص حوزه هاي فرهنگي و رسانه اي، نقش موثر غيرقابل انكاري دارند. در غير اين صورت هر حركتي تبديل به فريادي خاموش مي شود. همچنانكه دشمنان و جبهه فرهنگي و رسانه اي نظام سلطه جهاني بخش زيادي از سرمايه گذاري اش در زمينه تبليغات است و «جذب مخاطب» يكي از شاخصه هاي مهم آن هاست .
در مجموع اينكه جشنواره رسانه هاي ديجيتال براي دوره هاي آينده خود نياز به يك تجديد نظر و خانه تكاني اساسي در سياستگذاري و راهبردهاي نمايشگاهي اش دارد.
 


«راديو لبخند» هم مي آيد

شبكه راديويي لبخند همزمان با دهه فجر امسال راه اندازي خواهد شد.
معاون صدا از راه اندازي شبكه «لبخند» خبر داد و گفت: پس از افتتاح شبكه كتاب و شبكه كودك و نوجوان، شبكه «لبخند» اولويت بعدي است كه در ايام دهه فجر راه اندازي خواهد شد.
محمدحسين صوفي در گفت وگو با ايسنا، ضمن اعلام راه اندازي شبكه كتاب همزمان با هفته كتاب، خاطرنشان كرد: شبكه كودك و نوجوان نيز در آبان ماه راه اندازي خواهد شد اما به دليل شرايط و اقتضائاتي كه وجود دارد، روز افتتاح آن هنوز مشخص نيست.
وي در ارتباط با راه اندازي شبكه «لبخند» گفت: اين شبكه قرار است بيشتر به برنامه هاي تفريحي، سرگرمي، طنز و كمدي بپردازد كه در ايام دهه فجر راه اندازي خواهد شد.
 


حكايتي از روزگار با صداي ماندگار از راديو قرآن

برنامه صبحگاهي «مهر تابان» بخش جديدي را باعنوان «حكايتي از روزگار با صداي ماندگار» به اين برنامه افزوده است.
در اين بخش حكايت هاي آموزنده قرآني و پيام هاي اخلاقي با صداي منوچهر والي زاده ساعت 25:7 پخش مي شود.
سخن روز، كارشناسي موضوعي، طب اسلامي، كارگاه دكتر گوهري، تلاوت هاي درخواستي و اعلام رويدادهاي قرآني از ديگر آيتم هاي برنامه «مهر تابان» است.
به درخواست شنوندگان پس از پخش 11مرتبه سوره توحيد، زيارت امام حسين(ع) نيز از برنامه «مهرتابان» پخش مي شود.
گفتني است، برنامه صبحگاهي مهر تابان توانست به دوازدهمين جشنواره بين المللي راديو نيز راه پيدا كند و در بخش سردبيري دوازدهمين جشنواره بين المللي راديو حائز رتبه دوم و در بخش تهيه كنندگي و گويندگي موفق به اخد جايزه اول شود.
برنامه «مهر تابان» همچنين در بخش انتخاب از سوي مخاطبان در جشنواره بين المللي راديو به عنوان برنامه اول معرفي شد. اين برنامه به تهيه كنندگي سيد نورالدين سجادي، سردبيري محمد سليمي و با اجراي محمدهادي صلحجو هر روز صبح 30:6 تا 9صبح از راديو قرآن موج اف ام رديف 100مگاهرتز تقديم شنوندگان مي شود.
 


توليد يك سريال با موضوع منافقين

يك مجموعه تلويزيوني با موضوع سازمان منافقين درحال ساخت است كه به مناسبت دهه فجر از سيما پخش خواهد شد.
مجموعه تلويزيوني «پروانه» 15 قسمت 40دقيقه اي است كه به نويسندگي و كارگرداني جليل سامان و به تهيه كنندگي منصور سهراب پور با موضوع اتفاقات سال 1354 براي پخش از شبكه 3سيما در دهه فجر ساخته مي شود.
كارگردان اين سريال در گفت وگو با سينماپرس گفت: تصويربرداري سريال «پروانه» از دو هفته پيش آغاز شده و ميدان بهارستان به عنوان اولين لوكيشني است كه هم اكنون گروه درحال انجام كار در آن هستند.
 


رونمايي انيميشن «عطر ولايت» در فرهنگسراي ولا

انيميشن سينمايي «عطر ولايت» به كارگرداني مهدي صمدي، امروز با حضور عوامل توليد اين انيميشن در فرهنگسراي ولا رونمايي و نقد و بررسي مي شود.
رئيس سازمان بسيج مستضعفين، رئيس سازمان فرهنگي هنري شهرداري تهران، رئيس سازمان سينمايي، مديرعامل موسسه فرهنگي شهيد آويني، فرمانده سپاه استان تهران، شهردار و فرماندار شهرستان ري و... به عنوان ميهمانان ويژه در اين مراسم حضور خواهند داشت.
همزمان با رونمايي از اين انيميشن از خانواده شهداي هسته اي نيز تجليل به عمل مي آيد.
اين برنامه امروز بعد از نماز مغرب و عشا در تالار اجتماعات ولي عصر(عج) برگزار مي شود.
 


بازيگر آمريكايي:

 25درصد زندانيان جهان در آمريكا هستند

يك بازيگر آمريكايي با انتقاد از سياست هاي دولت كشورش در مبارزه با مواد مخدر گفت: با اينكه ايالات متحده تنها پنج درصد از جمعيت جهان را تشكيل مي دهد، اما 25درصد از كل زندانيان جهان را دارد.
به گزارش ايسنا، «براد پيت»، بازيگر آمريكايي برنده اسكار با حمايت از مستندي با نام «جنگ با موادمخدر» ساخته «يوجين ژاركي» به انتقاد شديد از روند 40ساله مبارزه با موادمخدر در آمريكا پرداخت.
وي در مصاحبه با رويترز گفت: باتوجه به ناكارايي سياست هاي دولتمردان آمريكايي در زمينه مبارزه با موادمخدر، نياز به بازبيني اين سياست ها امري ضروري است.

 


از جوانگرايي در مديريت تا لزوم تحول در شبكه ها

مريم كبيريان
رياست شبكه سوم سيما در حالي تغيير يافته كه به نظر مي رسد اين شبكه ، بيشتر محتاج تحول در بدنه است.
تغيير مديران يك امر طبيعي و گاه لازم در ارگان ها و سازمان هاست. به ويژه در كشورهايي مانند ما كه يكي از شعارهاي اصولي و اساسي شان جوان گرايي است. برهمين اساس تغيير يافتن مدير شبكه سه سيما آن هم در شرايطي كه سال ها در اين سمت مشغول به كار بوده و جايگزين شدن يك مدير جوان يك اتفاق خوش آيند محسوب مي شود. نكته مهم اين است كه شبكه سه به برخورداري از رويكرد جوانانه مشهور است و اين لقب، ايجاب مي كند كه مديريتي جوان نيز برسر كارآن باشد.
جوانگرايي يكي از مولفه ها وشاخصه هايي است كه براساس آن مي توان ميزان پويايي يك مجموعه را تعيين كرد و تخمين زد. جوانگرايي به عنوان فاكتور اصلي تداوم تحرك و استمرار آن در هر مجموعه اي به حساب مي آيد و هر چه دامنه فعاليت يك نهاد يا ارگان دولتي يا خصوصي بزرگ تر باشد اهميت اين تحرك و پويايي بيشتر است و البته اهميت جوانگرايي در عرصه هاي مديريتي و فكري هم به تبع آن افزايش مي يابد.
صدا و سيما هم به عنوان يك نهاد رسانه اي و فرهنگي و سياسي و اجتماعي بسيار بزرگ و تاثيرگذار ، مطمئنا جزئي از اين مصداق هاي لزوم جوانگرايي محسوب مي گردد و توجه به مديران جوان تر مي تواند به عنصر «تحرك» و «پويايي» اين مجموعه عظيم و حساس بينجامد.
نهاد رسانه ملي با داشتن قريب به 18كانال تلويزيوني و هر كدام از كانال ها با داشتن گروه هاي مختلف فرهنگي و سياسي و اجتماعي خبري و ... داراي ده ها مدير با سلايق مختلف و ويژگي هاي مختلف است كه هر كدام از شايستگي هايي برخوردار هستند و به نوعي با وجود اين تجربيات گران بها كه طي سال هاي دراز فعاليت و كار دلسوزانه بدست آورده اند از سرمايه هاي ملي و سرمايه هاي صدا و سيما محسوب مي شوند.
ولي مشخصا با گذشت زمان هر مديري ممكن است دچار يكنواختي يا عدم نوآوري و حتي فقدان انگيزه مواجه گردد. اين مسئله موجب مي شود كه علي رغم تجربه هاي بسيار زياد و دغدغه هاي فراوان، تحرك و پويايي لازم وجود نداشته باشد و لذا درعرصه رقابت تنگاتنگ رسانه هاي دنيا با كشورمان و همچنين نيازهاي لحظه به لحظه مردم و مخاطبين به تنوع و ديناميك محتوايي و موضوعي و كيفي، اين قبيل شبكه ها و كانال هاي تلويزيوني كه با مديريت هاي طولاني مدت مواجه هستند نتوانند نيازهاي مخاطبين بي شمار خود را برآورده كنند.
حتي اين موضوع را مي توان از دل مطالبات و انتظارات و توقعات مردم هم بيرون كشاند و در يك نظر سنجي ساده هم مي توان فهميد كه مردم هم مخالف مديريت هاي طولاني در عرصه هاي مختلف رسانه ملي هستند. چرا كه مردم با وجود تخصيص روزانه چندين ساعت از اوقات فراغت خود در پاي تلويزيون به خوبي يكنواختي يا بالعكس، پويايي يك شبكه را درك مي نمايند و نسبت به آنها واكنش مثبت يا منفي از خود بروز مي دهند كه اين واكنش هاي مثبت به صورت افزايش گرايش و رغبت به برنامه هاي يك شبكه و يا در صورت واكنش منفي، رويگرداني از برنامه هاي يك كانال تلويزيوني مي تواند باشد.
البته استفاده از جوانان در مديريت هاي سطوح مختلف رسانه ملي مستلزم تربيت نيروهاي شاخص و توانمند هم هست و در عين حال كه شعار جوانگرايي داده مي شود مي بايستي در حوزه هاي مختلف مورد نياز افراد مستعد جذب و پرورش يابند و آماده پذيرش مسئوليت هاي مهم باشند.
نكته ديگري كه نبايد از قلم بيفتد اين است كه اصل حضور يك نيروي جوان در يك ميدان حساس مديريتي خود به خود موجب تزريق نشاط و تحرك و انگيزه در آن محيط است و به طور موثري در افزايش نوآوري و بهره وري و نيز افزايش راندمان كار و كيفيت كاري آن مجموعه دخيل خواهد بود.
رسانه ملي با وجود ميليون ها مخاطب در داخل و خارج از كشور و با وجود اهميت و جايگاه فوق العاده حساس فرهنگي، اجتماعي، سياسي خود، بيش از هميشه به جوانگرايي و حضور متعدد و متكثر جوانان در ميادين مديريتي خود نيازمند است و بيشتر از گذشته تشنه خلاقيت ها و نوآوري هاي جوانان با انگيزه و سرشار از استعداد اين مرز وبوم است. چرا كه اين جوان است كه زبان نسل امروزي را بهتر متوجه مي شود و از نيازها و اولويت هاي جوانان امروز بيش از هر كسي آگاه است و البته بيشتر از بقيه انگيزه و اميد و دغدغه فعاليت مفيد و موثر در راه آرمان هاي انقلاب اسلامي را دارد.
هرچند تغيير در رياست يك مركز يا نهاد از جمله شبكه سه سيما به تنهايي براي ارتقاي آن مجموعه كافي نيست و تحول زماني رخ مي دهد كه برخي خط مشي ها و سياستگذاري ها نيز سمت و سوي مطلوب تري بيابند. متأسفانه طي سال هاي اخير در كنار بسياري از برنامه هاي مفيد و مثبت شبكه سه، برخي برنامه ها درشأن اين شبكه و ارزش هاي جوان ايراني نبوده است. نمونه بارز چنين برنامه هايي، سريالي با نام «مسير انحرافي» بود كه امسال روي آنتن رفت. اين سريال علاوه بر ضعف مفرط ساختار، داراي محتوايي نازل و مشكل دار هم بود. بنابراين مدير جديد شبكه سه براي اعتلاي مركز تحت اداره خود بايد تغيير در برخي زير مجموعه ها و گروه هاي برنامه سازي اين شبكه را در اولويت قرار دهد.
البته نمي توان و نبايد زحمات مدير سابق شبكه سه طي سالياني كه در رأس امور بودرا ناديده گرفت. اما متأسفانه حركت بروز يافته از سوي برخي از برنامه سازان سيما و صدور بيانيه در حمايت از اين مدير محترم بيشتر از اينكه حاوي تقدير از زحمات او باشد بار منفي داشت. به ويژه اينكه تعدادي از هنرمنداني كه نامشان به عنوان امضا كننده هاي اين بيانيه آمده بود، از چنين موضوعي اظهار بي اطلاعي كردند. علاوه بر اين، ساير افرادي هم كه نامشان در بيانيه نوشته شده بود همه از ذي نفعان و كساني بودند كه طي سال هاي اخير از شبكه سه بودجه گرفته اند. به همين دليل هم اين بيانيه بيش از پيش از آنكه معناي تقدير از مدير پيشكسوت و سابق شبكه سه را بدهد، رنگ مادي و منفعت طلبانه دارد.
اميد است رسانه ملي لباس جواني به تن خود بپوشاند و به زودي شاهد تزريق نيروهاي جوان كارآمد و توانمند زيادي در حوزه هاي مختلف اين رسانه عظيم و بزرگ باشيم.
 


(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14