(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(12(صفحه(9(صفحه(4(صفحه (2.3.10


پنج شنبه 9  آذر  1391 - شماره 20368

جاي خالي سريال هاي مذهبي در ماه محرم سيما
به بهانه پخش مجدد سريال «مختارنامه»
بازخواني حال و آينده در آينه تاريخ
نگاهي ديگر به عملكرد رسانه هاي ضدايراني - بخش اول
تهديد خزنده


جاي خالي سريال هاي مذهبي در ماه محرم سيما

تجربه موفقيت آميز توليد و پخش سريال هاي مذهبي و تاريخي همچون سريال «امام علي»(ع) و نيز سريال هاي «ولايت عشق» و البته «يوسف پيامبر» و به ويژه «مختارنامه» نشان داد كه در انتقال مفاهيم ديني و مذهبي و نيز در القاي آگاهي و بينش عميق تر ديني و تاريخي مي توان از سريال هاي اينچنيني بهره بيشتري برد.
اما وجه مشترك و ويژگي اصلي و بارز اين سريال ها كه اهميت آنها را بيش از ساير مسائل نشان مي داد وجه بصيرت افزايي و روشنگري آنها بود. بي شك سكانس ها و لحظات خاص و استثنايي اين سريال ها تا سال ها در ذهن مخاطب باقي خواهندماند.
ماجراهايي نظير قرآن بر سرنيزه كردن معاويه در دوران خلافت اميرالمومنين(ع) كه تا پايان تاريخ، گنجينه اي از درس هاي عبرت براي مسلمانان و حتي بشريت است همچنان از طريق صحنه ها و سكانس هاي به ياد ماندني آن در سريال «امام علي» (ع) در ذهن مردم مي ماند. ماجراي تنهاماندن مسلم و خيانت كوفيان، چگونگي شهادت امام حسين(ع) در پس حوادث تاريخي و سياسي آن زمان و بسياري از وقايع ديگري كه در سريال «مختارنامه» نمايش داده شد لبريز بود از بصيرت افزايي و مشق عبرت و درك تاريخي و همچنين آگاهي و بينش عميق تاريخي و مذهبي آن زمان.
بي شك توليد اين سريال هاي تلويزيوني از ماندگارترين و جاودانه ترين آثار و توليدات سيماي جمهوري اسلامي ايران بوده و هست و برخي تا آنجايي براي سريالي همچون مختارنامه اهميت و تاثيرگذاري قائل بودند كه همزماني پخش آن در بسياري از كانال هاي ماهواره اي در كشورهاي عربي را با آغاز خيزش هاي مردمي و تسريع يافتن آنها در برخي كشورها مرتبط مي دانستند.
در ماه محرم سال جاري نيز بسياري از علاقه مندان و مشتاقان اين گونه سريال ها كه بخش اعظم جامعه را شامل مي شوند، منتظر توليد و پخش سريال هاي تاريخي- مذهبي با محور بصيرت زايي و نيزر به تصوير كشيده شدن حماسه ها و عبرت ها بودند. اما سيما به جز تكرار آثار قبلي، سريال جديدي به اين مناسبت در دست نداشت. هرچند پخش منتخب قسمت هاي مربوط به حادثه عاشورا از سريال هاي مذكور در اين ايام مناسبت داشت. به عنوان مثال اقدام جالبي كه در شب شهادت حضرت مسلم از سوي تلويزيون صورت گرفت پخش بخشي از داستان «مختارنامه» بود كه مربوط به نحوه شهادت حضرت مسلم بود.
هم از اين رو، رسانه ملي و گروه هاي مربوطه در شبكه هاي متعدد تلويزيوني مي بايستي يك نهضت بزرگ در راستاي توليدات مذهبي فاخر همچون توليدات قبلي را آغاز نمايند و به آرمان بزرگ پخش مستمر و مداوم سريال هاي ديني و تاريخي مذهبي در تمام ايام سال دست يابند.
به اين ترتيب كه با اتمام يك سريال با يك موضوع، بلافاصله سريال ديگري با موضوع ديگر آغاز گردد. حقيقتا بايد گفت كه هركدام از14 معصوم(ع) ظرفيت توليدات سريال و فيلم هاي بسيار زيادي را دارند. بخصوص كه امروز بيش از هر زماني به بازگويي و نشر تاريخ عبرت آموز و بصيرت زاي اهل بيت (ع) نياز داريم و شرايط كشور و انقلاب اسلامي ايران كه با بسياري از تهديدات مشابه صدر اسلام مواجه است اين سريال ها يا توليدات مشابه را بشدت مي طلبد.
لذا به عنوان جمع بندي مي توان چكيده اين يادداشت را اهميت و جايگاه و تاثيرگذاري بسيار بالاي سريال هاي ديني و مذهبي تاريخي در بالابردن بينش و بصيرت مردم جامعه و تلنگرهاي به موقع و ضروري به بخشي از بدنه جامعه كه به هر دليلي ممكن است دچار غفلت يا فراموشي شوند دانست. برهمين اساس بر آغاز يك نهضت و سرمايه گذاري كلان از سوي رسانه ملي و دست اندركاران مربوطه و حتي هنرمندان و دغدغه مندان براي توليد سريال هاي ديني و مذهبي با موضوعات مختلف كه هريك به نوعي دربرگيرنده عبرت و بصيرت و بينش و معرفت هستند تأكيد جدي مي شود.
حسين زينليان بروجني
 


به بهانه پخش مجدد سريال «مختارنامه»

بازخواني حال و آينده در آينه تاريخ

آرش فهيم
مجموعه تلويزيوني «مختارنامه» در حالي دوباره از تلويزيون به نمايش درآمد كه پخش مجدد آن نيز همچون سري قبلي با استقبال غيرمنتظره اي مواجه شد. گرچه پيش از اين نيز سريال ها و برنامه هايي سترگ و عظيم به عنوان آثاري ماندگار در تاريخ سيما ثبت شده است، اما در اين ميان «مختارنامه» با وجود ابتلا به برخي ضعف ها، يك پديده خاص محسوب مي شود.
ترسيم محبوب ترين روايت تاريخ، يعني واقعه عاشورا- با زمينه ها، حواشي و عواقب آن- به وسيله تمهيدات مجذوب كننده نظير جلوه هاي ويژه، اكشن، فضاسازي چشم نواز، فراز و نشيب هاي داستاني و... از جمله عوامل شاخص شدن اين مجموعه شد. به ويژه اينكه روايت مختار ثقفي هر قسمت براي دقايقي مخاطب را به سفر كربلا مي برد و اين مهم ترين ارمغان اين سريال به بينندگانش بوده و هست.
اما قدر و ارزش اين سريال تنها به ويژگي هاي ساختاري و هنري آن محدود نمي شود. آنچه اهميت مجموعه «مختارنامه» را بالا برد، شباهت زياد ماجراها و كشمكش هاي درون آن با واقعيت هاي سياسي و اجتماعي دوره و زمانه كنوني است. به طوري كه گاه فراموش مي كرديم روايت «مختارنامه» به دوره اي دور از ما و حدود هزار و 400سال پيش برمي گردد و دچار اين پندار مي شديم كه اين روايت، شرح حال ماست. البته بخشي از اين موفقيت هم به پتانسيل بي نظير و ذاتي تاريخ اسلام برمي گردد. چه اينكه تاريخ صدر اسلام و مناسبات و حوادث به وقوع پيوسته در آن همواره زنده و كاربردي است. مثل ماجراي عاشورا كه به نماد ابدي رويارويي خير و شر تبديل شده است. اما نكته اينجاست كه «مختارنامه» از اين ظرفيت نهايت استفاده را برده و اين بخش از تاريخ را به گونه اي ترجمه و بازنمايي كرده كه هر قسمت آن مانند آينه اي شده كه زمان و زمانه خويش در آن پيداست.
اين مهم زماني پررنگ تر جلوه مي يابد كه بدانيم، زمان نگارش فيلمنامه ساخت اين سريال به بيش از 10سال قبل برمي گردد. اما داستان و شخصيت پردازي در آن به گونه اي رخ داده كه گويي ميرباقري و يارانش «مختارنامه» را با توجه به اتفاقات و مسائل سه چهار سال اخير ساخته اند.
مصاديق بسيار فراواني از شباهت هاي اين روايات با وقايع دوران ما قابل شمارش است. فقط كافي است به نحوه حيله گري ها و ترفندهاي دشمنان ائمه اطهار(ع) در اين سريال توجه كنيم تا به شباهت و قرابت آن روش ها با آنچه برخي جريان هاي سياسي داخلي و خارجي امروز به آن مرتكب مي شوند پي ببريم. به عنوان نمونه، در قسمت هاي آغازين و مياني سريال ديديم كه شروران «مختارنامه» چگونه از طريق تبليغات كاذب به رعب آفريني و قدرت نمايي پوشالي پرداخته و از اين طريق سعي در استثمار و تسليم نمودن ضعفا را داشتند. درست مانند رفتارهاي امروز دولت هاي غربي كه به خصوص از طريق رسانه هاي خود اين گونه جلوه مي دهند كه داراي قدرتي بي انتها هستند و هيچ كس را ياراي ايستادگي در مقابل آنها نيست. و يا در قسمت هاي اخير ديديم كه سهم خواهي و قدرت طلبي چگونه باعث فتنه آفريني برخي شد. همچنان كه مستي قدرت سبب تبديل شدن برخي نيروهاي خودي به ابزاري در دست اغيار مي شود. شباهت عجيبي بين تبليغات منفي مخالفان امام حسين(ع) و قيام مختار با سخن پراكني هاي امروز رسانه هاي بيگانه عليه انقلاب اسلامي وجود دارد كه در بخش هاي مختلف سريال به آن اشاره شده است.
«مختارنامه» نشان داد، نمايش تاريخ اسلام در سينما و تلويزيون نه تنها داراي ارزش هاي فرهنگي و ديني است، بلكه داراي جذابيت هاي خارق العاده و حيرت انگيزي هم هست. اين سريال با همه ضعف ها و قوت هايش نشانه اي است براي مديران و برنامه سازان سيما مبني براينكه كشاندن مخاطب پاي رسانه ملي تنها از طريق طنز و برنامه هاي سرگرم كننده بي محتوا امكان پذير نيست. مي توان از تاريخ و حماسه و دين و سياست، فيلم و برنامه توليد كرد و در عين حال تماشاگر عام را نيز مجذوب كرد.
سيما بايد به گونه اي برنامه ريزي كند كه آنتن تلويزيون هيچ گاه از سريال هايي چون «مختارنامه» خالي نباشد. به ويژه اينكه ماجراهايي نظير مختار در تاريخ ما فراوان است.
حوادثي كه هم قابليت روايي و دراماتيك بالايي دارند و هم براي شرايط امروزين جامعه ما تأويل پذير و حامل پيام ها و مفاهيم راهنما هستند. هرچند هزينه و زمان توليد چنين مجموعه اي بسيار گران تمام مي شود. اما مي توان طوري كار كرد كه سريال هايي در ابعاد كوچك تر و سبك تر، اما داراي شاخصه هاي محتوايي و پر جاذبه تر به تعداد زيادي ساخته و به نمايش درآيند.
 


نگاهي ديگر به عملكرد رسانه هاي ضدايراني - بخش اول

تهديد خزنده

مصطفي انصافي
تاريخ رسانه از قرن هجدهم به بعد شكل مي گيرد كه رسانه ها به تدريج هم از ساخت قدرت تاثير گرفتند و هم بر آن تاثير گذاشتند. به همين جهت صاحب نظران، رسانه ها را بخشي از قدرت دانسته اند كه تاثير آنها به واسطه همراهي با قدرت، نسبت به آنچه در آغاز براي آنها در نظر گرفته شده بود، تغيير كرد. مثلا راديو كه قرار بود ابزاري براي نيل به جهاني سراسر صلح و آرامش باشد در قرن بيستم به ابزاري براي جنگ طلبي بدل شد. جنگ رسانه اي پديده اي جديد و محصول دوران جنگ سرد است. با پايان گرفتن جنگ سرد و تسليم بلوك شرق در مقابل دنياي غرب، اين ايده تقويت شد كه پيروزي بر كمونيسم در اثر فشار تبليغاتي و كاركرد رسانه هاي غرب بوده است و همين رسانه ها مي توانند در توسعه تفكر و منش غرب در سراسر دنيا كارآمد باشند.
رشد خيره كننده فناوري هاي ارتباطي و اطلاعاتي و ظهور اينترنت و ماهواره به عنوان يك ابزار جديد، سريع و ارزان ارتباطي، عرصه هاي مختلف زندگي بشر را دچار دگرگوني كرد و از بسياري جهات معنا و مفهوم جديدي به ابعاد آن بخشيده است. امروزه هركسي با داشتن تنها يك رايانه مي تواند به اينترنت و ماهواره دسترسي داشته و با تمام جهان ارتباط برقرار كند. اين ابزارهاي دنياي مدرن در واقع مولفه هاي بارز جنگ سايبري و تكنولوژيكي هستند كه با انتشار برنامه هاي مستهجن با هدف انحراف فرهنگي جوانان و همچنين ترغيب به شهوت راني، تغيير الگوي مسائل جنسي و به تبع آن تضعيف باورهاي ديني و مذهبي و برتر نشان دادن سبك زندگي غربي قصد دارد تا فرهنگ ليبرال دموكراسي غربي را به فرهنگ مسلط جهان تبديل كنند.
با ظهور پديده هاي جديد كه در تعارض با نظريه هاي اجتماعي و تاريخي غرب بودند، كه ازجمله مهم ترين آنها انقلاب اسلامي بود، استفاده از اين رسانه ها در چهارچوب جنگ نرم مورد توجه سياستمداران غربي قرار گرفت. راه اندازي رسانه هاي مختلف به عنوان مجراهاي ارتباطي با افكار عمومي، شيوه اي بود كه از بدو پيروزي انقلاب اسلامي به اجرا در آمد و به تدريج كامل شد. اكنون ده ها رسانه مختلف در سطح جهان وظيفه پيشبرد جنگ رسانه اي غرب عليه جمهوري اسلامي ايران را بر عهده دارند و علاوه بر آنها جريان هايي در داخل ايجاد شده يا مورد حمايت قرار مي گيرند تا در زمينه راه اندازي رسانه هاي عامل در اين جنگ به نفع غرب عمل نمايند. تاسيس روزنامه هاي مختلف كه معمولا به شكل زنجيره اي ايجاد مي شوند، يا مجلات خاص كه اقشار روشنفكر مخاطبانشان هستند و يا راه اندازي راديوهاي محلي و منطقه اي يا تلويزيون هاي خصوصي با شعارهاي به ظاهر آزاديخواهانه همگي برنامه هايي در چهارچوب جنگ رسانه اي معنادار مي شوند.
ما، در سال 88 مجموعه فتنه هايي را از پيش روي گذرانديم كه بالواقع مي توان گفت مهم ترين ابزار بيگانگان بر روند آنها رسانه هاي مختلف اعم از مكتوب و شنيداري و ديداري بوده است. اين رسانه هاخواسته و ناخواسته به طرق مختلف و پيچيده به سمتي هدايت مي شدند كه برنامه تشديد بي ثباتي در ايران و افزايش شكاف ميان ملت و دولت و تقابل آنها را پيش ببرند. چنين استفاده اي از ابزار رسانه تازگي ندارد و پيش از اين هم در مقاطع گوناگون شاهد اين موضوع بوده ايم. از جمله در كودتاي 28 مرداد كه اساسا بخش مهمي از آن به فعاليت هاي مطبوعاتي اختصاص داشت تا از طريق آن افكار عمومي در جهت نقشه كودتاگران شكل بگيرد و از سوي ديگر نيروهاي معارض كودتا در موضع ضعف و انفعال و سردرگمي قرار بگيرند. در آن زمان كودتاگران ماهرانه توانستند نقشه هاي خود را عملي كنند و از يك عمليات شكست خورده نتيجه دلخواه خود را به دست آورند.
اما روند تبليغات رسانه اي عليه جمهوري اسلامي ايران سال به سال تشديد شد. مخالفان و معاندان نظام جمهوري اسلامي پس از آزمودن ملت مقاوم و نظام اسلامي ايران در شرايط جنگ سخت، تحريم هاي طولاني مدت اقتصادي، ترور فيزيكي و شخصيتي مردم و مهره هاي كليدي نظام و حتي مهره چيني در ساختارهاي حكومتي به اين نتيجه رسيدند كه تا زماني كه مردم حامي و پشتيبان نظام اند نمي توان خللي در پايه هاي استوار حكومتي وارد كرد. علم به اين موضوع توسط دشمنان خارجي و مريدان داخلي آنان باعث شد پروژه اي در قالب جنگ نرم و سايبري كليد بخورد كه هدف آن قراردادن مردم در مقابل نظام و تغيير رفتار و در نهايت تغيير ساختار نظام در قالب جنگ نرم و سايبري تعريف شده است. همان چيزي كه مقام معظم رهبري از آن به عنوان ناتوي فرهنگي ياد كردند. جنگ سايبري دشمنان نظام داراي ويژگي هايي است از جمله اينكه در جنگ خاكريز، ميدان عمل و عمق نفوذ آنان تا حدودي زياد نامرئي است و ميزان پيشروي تا زمان هاي خاص مثل انتخابات غيرقابل رصد مي باشد. رسانه ها در اين مدل از نبرد، حرف اول و آخر را مي زنند. تاثير بارز اين نقش آفريني رسانه اي را مي توان در سازماندهي به آشوب هاي بعد از انتخابات 22 خرداد سال 88 مشاهده كرد كه طي آن شبكه هايي مثل «بي بي سي فارسي» و «صداي آمريكا» و ساير شبكه هاي ماهواره اي ضدانقلاب با تمام توان قصد صدمه وارد كردن و مخدوش نشان دادن چهره جمهوري اسلامي ايران را داشتند.
ارتش سايبري دشمن با استفاده از اين نوع جنگ ديجيتالي در قالب استراتژي كلان «هر شهروند يك رسانه» اهداف خود را دنبال مي كند. بدين صورت كه هر فرد با وسايل ابتدايي ارتباطي مثل گوشي تلفن همراه خود مي تواند با عكاسي و فيلمبرداري از رويدادها و نشر آن در فضاي مجازي به يك رسانه كم دامنه با رويكرد اجتماعي بدل شود. در سال هاي اخير بنا به فراخور مسائلي باب روز حملات سايبري دشمن نيز تغيير مي كرد و موضوعات جديد به آن افزوده مي شد موضوعاتي همچون پرونده هسته اي ايران و القاي غيرصلح آميز بودن اين فناوري بومي از طريق رسانه هاي غربي و يا نشانه گرفتن تمدن و فرهنگ ايراني از ديگر نشانگان اين نبرد رسانه اي است. در شرايط كنوني دشمنان نظام سرمايه گذاري گسترده اي را در رسانه هاي ديداري و شنيداري، آژانس هاي تبليغاتي و خبري و شركت هاي فيلمسازي سازمان داده و هدف از آنان ارائه تصويري سياه و خطرناك از ايران براي افكار عمومي جهانيان است كه از جمله نمونه هاي آن فيلم هايي همچون «300»، «پرسپوليس» و «آرگو» مي باشد.
مسئله حقوق بشر نيز از جمله مضمون هاي حمله رسانه اي غرب است . در واقع ادعاها و شعارهايي مثل حمايت از ايده جنبش دموكراسي خواهي، حقوق زنان، دامن زدن به مطالبات صنفي و اجتماعي، جنبش كارگري و تشويق به نارضايتي مدني از طريق مطبوعات و احزاب در اين قالب ارزيابي مي شود. در اين نبرد سايبري غرب حتي برخي شخصيت هاي كاذب را به گونه اي ويژه برجسته سازي مي كند. بنا براين موضوع برخي افراد مورد توجه غرب قرار مي گيرند به اين معنا كه اين افراد در قالب روشنفكر و به اصطلاح مبارز در راه حقوق بشر و آزادي معرفي مي شوند و در اين پروژه مورد بهره برداري سياسي واقع مي شوند.
رسانه ها مهم ترين ابزار جنگ نرم هستند. در واقع، سخن گفتن از جنگ نرم بدون توجه به نقش رسانه ها، امري گزاف و غيرقابل قبول است. نقش رسانه ها در جنگ نرم تا آنجاست كه به گمان عده اي جنگ نرم همان جنگ رسانه اي است. با تاملي اندك در ماهيت و كاركرد رسانه در دنياي جديد اين حقيقت را مي توان درك كرد كه رسانه ها مكمل سياست و قدرت اند و قابل انفكاك از يكديگر نيستند. هر جا سياستي اثرگذار وجود دارد، همراه با آن رسانه هاي اثرگذار نيز ديده مي شوند. رسانه هاي صوتي، تصويري و نوشتاري، بهترين راه براي تغيير ذهنيت ها، باورها و ارزش هاي يك ملت هستند. به همين دليل هزينه هايي كه كشورهاي غربي در حوزه رسانه مي كنند بسيار سرسام آور و خيره كننده است.
با نگاهي به اسامي صاحبان رسانه هاي تاثيرگذار بين المللي معلوم مي شود كه عمده آن ها در اختيار صهيونيست هاست. صهيونيسم بين الملل با بهره گيري از ابزار قدرتمند رسانه اي، سعي در جلوگيري از گسترش موج بيداري اسلامي در سراسر جهان دارد، اين رسانه ها با هدف قراردادن اعتقادات اساسي و اصيل جوانان مسلمان در سراسر جهان، با استفاده از پخش موسيقي هاي مبتذل، تبليغ مد، لباس و آرايش غربي، توليد و پخش فيلم هاي مستهجن و غيراخلاقي، تبليغ اديان ساختگي و تلاش در جهت ايجاد و تعميق شكاف هاي قومي-مذهبي به فروپاشي از درون مي پردازد.
در يك نگاه كلي بايد اذغان داشت كه اجراي جنگ نرم بدون ابزار رسانه معنايي ندارد و سيل دلارهايي كه ايالات متحده در اين خصوص خرج مي كند و برخي از رسانه هاي ايران هم از آن ها بي نصيب نمي مانند بيانگر اين واقعيت است. در ادامه اين مقاله به نقش و كاركرد دو رسانه پيش برنده جنگ نرم ضدجمهوري اسلامي ايران يعني شبكه «صداي آمريكا» و «بي بي سي فارسي» مي پردازيم.
 


(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(12(صفحه(9(صفحه(4(صفحه (2.3.10