(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(12(صفحه(9(صفحه(4(صفحه (2.3.10


سه شنبه 10 اردیبهشت 1392 - شماره 20477

PDF نسخه 

ويتامينه
باربي شده‌ايم؟
هشداري در خصوص تغيير نرم سبك زندگي در كلان‌ شهرها
خشت اول
ساعت25
   


نمايشگاه کتاب ما اگرچه با تمام نمايشگاه​هايي که به اسم کتاب در دنيا برگزار مي​شود، تفاوت دارد اما همين که براي روزها و شب​هايي مردم را به صرف کاغذ و کتاب و کباب(!) دور هم جمع مي​کند، ارزشمند است اگر قدرش را بدانيم و با او مثل نمايشگاه مد و لباس يا نمايشگاه اتومبيل​هاي لوکس برخورد نکنيم! گردش ميان راهروهاي دراز و غرفه​هاي رنگارنگي که گاه خستگي را به ما هديه مي​کنند و بعد از يک پياده​روي طولاني و فشرده، ما را به خانه مي​فرستند؛ نقشه مي​خواهد.
تجربه نشان داده اگر در نمايشگاه گردي، برخي ناشران آزمون​پس​داده را سر بزنيد تا حدود 90 درصد وضعيت نشر کشور در سال گذشته و سال​هاي قبلش را مزه​مزه کرده​ايد. براي همين هم اين چند کلمه نقشه گنج پيشنهادي را گوشه ذهن​ داشته باشيد.
اگر شيفته تاريخ معاصر هستيد و دنبال كتاب مستند مي‌گرديد؛ دفتر پژو هشهای کیهان با 4 كتاب خواندني و مستند به نمايشگاه كتاب مي‌آيد كه در هفته بعد این کتابها را بيشتر معرفي خواهيم كرد.
همين قدر بدانيد كه «راز قطعنامه» ( چرایی علل پذیرش قطعنامه 598 ؟‌ ) يكي از چالشي ترين كتاب‌هاي امسال كيهان است؛ طرح مساله چگونگي و چرايي پايان جنگ 8ساله و ماجراي مشهور «جام زهر». اين كتاب بدون ترديد بحث های زيادي به راه مي‌اندازد چرا كه موضوع اصلي كتاب، تا امروز شبهه‌ها و گوشه‌هاي تاريكي داشته است.
كتاب ديگر كيهان كه مطمئنا جزء پرفروش‌ترين‌هاي امسال هم خواهد بود، «امپراطوري وحشت» ( ساواک از آغاز تا پایان ) نام دارد؛ همه چيز درباره ساواك از تولد تا مرگ. خواندني‌هاي تكان دهنده از سايه پهلوي در ميان مردم و شيوه‌هاي كثيف نيروهاي امنيتي جناب شاه!
كتاب سوم كيهان در نمايشگاه امسال بازهم يك كتاب جنجالي و افشاگرانه است؛ «واكاوي در لُجند» كه به بررسي نقش بهائيان در پيدايش و استمرار رژيم پهلوي پرداخته. دانستني‌هايي جالب و قابل تامل از حمايت ها و هدايت‌هاي بهائيان در دستگاه پهلوي.
آخرين كتاب جديد هم يك زندگي‌نامه خواندني است؛ از شخصيتي كه نامش در تاريخ معاصر و ملي ايران زياد شنيده شده اما كمتر به ابعاد مختلف زندگي و مبارزات وي اشاره شده. با نام «فرياد ملت» مروري است بر حيات مرد انقلابي تاريخ ايران؛ آيت الله كاشاني و بازخواني تاريخ پرفراز و نشيب روزگار حيات او.
وعده ديدار؛ نمايشگاه كتاب تهران، پل ارتباطي مخاطبان و نسل سوم. پيشنهادها، انتقادات و مطالب خود را نيز مي‌توانيد به مسئولان غرفه منتقل كنيد. راستي امسال زياد توقع نداشته باشيد ناشران عزيز در اين وانفساي اقتصادي با شما راه بيايند، اوضاع نشر در کشور ما به محتضري شبيه شده که رو به قبله خوابيده و هر آن در انتظار مرگ است؛ با اين حال بازهم به مخاطب خود خيانت نمي​کند و همچنان «مهربان» است.

 


صفحات مجلات خانوادگي را ورق بزنيد؛ كل يوم(!) تبليغات محصولات مصرفي است آن هم با برندهاي خارجي؛ انگار ايراني جماعت تشنه برند شده و گرفتار مصرف. نكته اسفناك در ميان اين صفحات رنگارنگ جذاب اين است كه اگر يك خارجي بر اساس مجلات خانوادگي منتشرشده در ايران، تحقيقي راجع به زندگي ما تدوين كند، اينگونه مي‌نويسد كه ايراني‌ها عاشق آرايش‌كردن و خوردن هستند! بزرگترين دغدغه ايراني‌ها، زيبايي بيني و جوش‌هاي چهره است و خوردن در بهترين‌ رستورا‌ن‌هاي داخلي و خارجي. آنها در عين حال دائم در حال يافتن رژيم‌هاي جديد براي لاغري هم هستند! چرا سبك شادي‌هاي ما منحصر شده به خريد؟ چرا با وجود وضع ناخوش احوال اقتصادي، بوتيك‌ها، فروشگاه‌هاي زنجيره‌اي و همچنين پاساژهاي برندزده و مارك‌دار، هرگز خلوت نمي‌شود و هنوز هم از ازدحام نفس‌نفس مي‌زند؟ چرا سنت پس انداز و قرض الحسنه كمرنگ شده؟ چرا ماه به نيمه نرسيده ما همه درآمدمان را خرج كرده‌ايم؟ چرا اينقدر مصرف‌گرا شده‌ايم؟ چرا دائم وسائل زندگي‌مان را تعويض مي‌کنیم؟ و هزاران چراي ديگر كه تنها و تنها به تغيير سبك زندگي ما وابسته است، سبك زندگي كه گاه از شبكه‌هاي فارسي زبان خارجي، گاه از سينماي وطني و گاه از اسباب بازي‌هاي به ظاهر زيبا و دلربا، در خانه‌هاي ما نفوذ كرده است...
تحريريه نسل سوم
باربي چگونه متولد شد؟
کمپانی متل در سال ۱۹۴۵ توسط زوج هندلرومت در ایالت کالیفرنیای جنوبی آمریکا تاسیس شد این شرکت، ابتدا قاب عکس تولید می‌کرد و سپس به ساخت مبلمان خانه و در نهایت به تولید اسباب بازی روی آورد. این کمپانی در سال ۱۹۵۵ با کلوپ میکی ماوس برای تبلیغ اسباب بازی‌ها به همکاری در نمایش‌های تلویزیونی پرداخت که موجب دگرگونی ساختاری در تجارت اسباب بازی شد. در ۱۹۵۹ به دلیل علاقه دختر هندلر به عروسک‌های کاغذی، طرح ساخت عروسک را دنبال کردند که منجر به عقد قرارداد برای دریافت امتیاز عروسک آلمانی
لی لی شد. عروسک لی لی در واقع برگرفته از شخصیت و اندام و چهره زن خیابان‌گرد آلمانی به همین نام بود. عروسک آلمانی لی لی به عنوان یک قطعه کلکسیونی فقط به بزرگسالان به ویژه به کلکسیونرهای اسباب بازی فروخته می‌شد. کمپانی متل امتیاز عروسک لی لی را از آلمان خرید و پس از تغییراتی، صورتبندی نژادی آن را به نژاد آمریکایی همانند کرد و به تولید انبوه آن در آمریکا اقدام نمود. این عروسک تغییر نژاد «باربی» لقب گرفت. (باربی اسم خلاصه شده باربارا دختر کوچک رییس کمپانی متل یعنی آقای هندلر بود.)
باربی به زودی در صف اول اسباب بازی دختران در آمریکا قرار گرفت. در سال ۱۹۵۹ هر عروسک باربی به قیمت سه دلار فروخته می شد. اما اکنون هر عروسک باربی اصل ساخت کمپانی متل تا ۴۵۰۰ دلار قیمت دارد.
دوست خود را انتخاب كنيد!
در سال 2001 عروسک باربي در اولين فيلم کامپيوتري خود به نام باربي در فندق شکن ظاهر شد، از آن پس تا کنون تعداد قابل توجهي فيلم کامپيوتري، انيميشن، فيلم سينمايي و مستهجن در مورد باربي توليد شده است. شاید در نگاه اول به نظر برسد تولید چنین عروسک‌هایی برای فروش بیشتر باشد ولی وقتی موضوع به
جهت گیری‌های فرهنگی خاص این شرکت می‌رسد قضیه کمی حساس می شود. مثلاً بعد از مدتی از تولید باربی برای دختران کم‌سن و سال دوست پسری برای او ساخته می‌شود که «کن» نام می‌گیرد. بعد از این شخصیت پسر همراه باربی که باید عروسک گردان‌های آن نیز از آن تقلید کنند و برای خود دوست پسری دست و پا کنند، دوستان زرد و سیاه باربی از راه می‌رسند. در سال 1968 کمپانی متل برای اینکه به باربی یک شخصیت تربیتی جهانی ببخشد اقدام به ساخت و فروش عروسک‌های سیاه و زردی نمود که هیکل و اندام آنها کاملا همانند اندام باربی، ولی رنگ پوست و چهره آنها متفاوت بود. عروسک دو رگه آفریقایی آمریکایی برای کودکان سیاه پوست در
آمریکا و آفریقا که به باربی سیاهان معروف شد با نام کریستین توسط کمپانی متل به بازار آمد. این تمام مسئله نبود، چرا که بازار بیش از یک میلیاردی زرد پوستان در آسیا و همچنین تربیت غربی دختران آنان ضرورت نگاه فرهنگ غربی به آن عرصه را جدی ساخته و در سال 1990 کی یرا معروف به باربی ژاپنی‌ها و چینی‌ها را ساخته و روانه بازار کرد. در کنار این دوست زرد پوست باربی دو سال قبل از آن (1988) ترزای آمریکای لاتین به جمع دوستان باربی پیوسته بود.
آمريكا به آسيا مي‌آيد
کمپانی آمریکایی متل برای ترویج باربی در سال 1986 شرکت هنگ کنگی اراکو را تأسیس کرد در سال 1988 با کمپانی والت دیسنی در جهت تولید و بازاریابی اسباب بازی‌ها و فیلم‌های شخصیت‌های عروسکی و کارتونی معروف والت دیسنی در سراسر جهان قرارداد همکاری بست. همچنین در سال 1988 کمپانی متل کل سهام شرکت اسباب بازی سازی فرانسوی «اس ای» را خرید. و در سال 1989 شرکت «کورجی تویز» انگلیسی را تأسیس کرد. بعد از این باربی های مختلفی برای فرهنگ‌های مختلف به بازار آمد تا همه دختران کره زمین تنها باربی را دوست داشته باشند و بر اساس برنامه‌های تنظیم شده برای او رفتار کنند که به احتمال زیاد در سنین بالاتر نیز ادامه پیدا کند.
حجابت را بردار و زيبا باش!
از تبلیغات رسانه‌ای که باربی ابزار اصلی آن است بگذریم به ویژگی‌های اصلی و به عبارتی کارکرد و هدف اصلی تولید باربی می‌رسیم که اساسش تمسخر فرهنگ اسلامی و شرقی و در کل لباس و حجاب اسلامی و البته حياي شرقی است. این عروسک در طول زمان به خوبی هدف اصلی خود را دنبال کرده است. باربی به دختران
آموزش مي‌‌دهد که جامعه مدرن از آنها به عنوان یک زن چه انتظاری دارد. کمر باریک و اندام کشیده باربی باعث شده است تا دختران نوجوان در غرب و سایر کشورها برای اینکه اندامشان شبیه باربی شود یا از الگوی باربی خیلی فاصله نداشته باشند از خوردن غذا به اندازه کافی در سن رشد خود پرهیز کنند. لذا آمار حیرت آور سازمانهای بهداشتی غرب از سوء تغذیه دختران خبر می‌دهد. امروزه باربی بر روی تمامی وسایل مورد استفاده کودکان و نوجوانان اعم از لوازم التحریر، لوازم بهداشتی و آرایشی، پوشاک، اسباب بازی، لوزام تزیینی و... حک شده است و حتی خوردنی های فانتزی کودکان مانند آدامس و شکلات نیز از حضور باربی بی نصیب نیستند. چه اینکه دخترها در سراسر جهان بایستی حضور مدل و الگوی غربی خود (باربی) را همواره در پیرامون خود حس کنند.
آمريكايي مي‌شويم!
اين يك سوال فراگير است كه مادران از خود می‌پرسند؛ چرا دختران ما زودتر از آنچه که باید بالغ می‌شوند؟ دلیل این بلوغ زودرس جنسی دختران ما در چیست؟
خریداران باربی با خرید یک عروسک کارشان تمام نشده بلکه مجبورند تمام وسایل مکمل آن را از قبیل لباس خواب، وسایل حمام، مایوی شنا، لباس میهمانی، وسایل آرایش و... را که همه ساله در چندین نوبت نیز تغییر مد
داده و بازسازی و تولید می‌شوند تهیه و همواره آن را به روز نمایند. بدیهی است مدل لباس باربی و تمام آنچه که تحت عنوان متعلقات عروسک عرضه می شود مدل لباس و سایر وسایل مورد نیاز دختران و زنان قرار گرفته و بدین
صورت دختران مأنوس با این عروسک با سلیقه باربی (یا دقیق‌تر با سلیقه و خواست یک زن آمریکایی) بزرگ شده و در زمانی که به سن انتخاب می‌رسند؛ دقیقا دارای سلیقه ای همانند باربی (یا یک زن آمریکایی) هستند.
طراحی چهره باربی به گونه‌ای اغراق‌‌آميز صورت گرفته که جامع اکثر زیبایی‌های متصور باشد و البته این طراحی بسیار ماهرانه صورت پذیرفته است. «موی بور و طلایی، گردن باریک و کشیده، گونه‌های برآمده، دماغ و دهان کوچک، چشمانی درشت و آبی، لبانی برجسته، چهره شاداب، پوست روشن، پیشانی و سری متناسب و … مجموع اعضای چهره باربی را تشکیل می‌دهد که به ندرت در یک فرد جمع می‌شود! شرکت متل در سالهای اخیر پا را فراتر از این نیز گذاشته و همراه فرهنگ‌سازی خاص خودش داشتن یک حیوان خانگی را نیز از همان سنین کودکی به دختران آموزش می‌دهد و در حقیقت داشتن انواع حیوانات را جزئی از اعضای خانواده آموزش می‌دهد. سگ، گربه، میمون و پاندا و هر چیزی که سبک زندگی آمریکایی را در ذهن بشر امروزی تزریق کند به این عروسک اضافه می‌کند.
اين هم يك سبك زندگي است
عروسک باربی بر خلاف سایر عروسک‌ها که تداعی کننده کودک بوده و دارای چهره‌ای معصومانه است، یک زن بیست ساله آمریکایی است که لباس‌های ظریف، خوش رنگ و خوش دوختی می‌پوشد که این تنها اختصاص به دختری دارد که نماینده فرهنگ آمریکایی و نمایشگر یک زن تمام عیار آمریکایی است. باربی به کودکان خود می‌آموزد که چگونه با آرامش جسم خود را در معرض چشمان گرسنه قرار دهد و از تن خود به عنوان سلاحی زنانه برای شکار دلهای شهوانی سود جوید. کودکی که با باربی انس می‌گیرد و تمام فکر و ذکرش تن زیبا و لباس زیبا می‌شود. باربی و لوازم جانبی او به صورت پلکانی به کودکان می‌آموزد که چگونه مصرف کردن را به عنوان یک هدف پیگیری کنند. و رقابت در آن را به مثابه یک ارزش قلمداد کنند.
چه شده‌ايم؟
آمار بالا و وحشتناك عمل زيبايي در كشور در كنار آمار تاسف‌بار واردات لوازم آرايشي و همچنين بي رغبتي دخترهاي دانشجو و فارغ التحصيل به ازدواج و در كنار آن بي رغبتي به مادر شدن و فرار از مسئوليت‌هاي مادري به صرف همين نگاه غربي‌شده «مراقبت از خود» در كنار ابزارهاي رسانه‌اي در كشور كه اصولا در ويترين‌هاي خوش‌رنگ و لعاب سينما و تئاتر و تلويزيون، زنان خوشبخت را بدون فرزند نشان مي‌دهد، و در بهترين برنامه‌ها، نقش مادري يك نقش حاشيه‌اي براي زنان جوان است و به جاي آن، نقش كار بيرون از خانه يك ارزش اجتماعي تلقي مي‌شود كه با فرزنددار شدن، دچار بحران مي‌شود، در كنار خواست عمومي براي استخدام و يا دعوت به كار خانم‌هاي جوان و خوش تركيب به جاي كارآمدي، همه و همه نشانگر يك وادادگي فرهنگي در بحث سلامت اجتماعي است و يك زنگ خطر براي كشوري كه تا يك دهه ديگر، تمام كشور در دست مديراني است كه امروز تقريبا به اين القائات غربي روي خوش نشان داده و يا حداقل اراده‌اي براي برخورد با آن نمي‌بينند كه صد البته برخورد با اين پديده بايد از جنس خودش باشد و نه سخت‌افزاري و بخشنامه‌اي. بدون ترديد هم «دارا و سارا» توان مقابله با باربي‌ها را ندارند و بايد دانست كه مديريت فرهنگي با شعار و ميتينگ تبليغاتي كاري از پيش نمي‌برد. ما امروز بيش از هر زمان ديگري به بسيج رسانه‌ها نيازمنديم. تحريم تبليغات غير بومي و هدف‌دار اولين گام است.



انقلاب اسلامی يا اسلام انقلابی؟
1 - فرق انقلاب اسلامی يعنی انقلابی كه ماهيت اسلامی و راه اسلامی و هدف‏ اسلامی دارد با اسلام انقلابی يعنی اسلامی كه ماهيت و راه و هدف انقلابی‏ دارد به عبارت ديگر فرق ميان آنجا كه اسلام هدف و معيار انقلاب است با آنجا كه انقلاب، هدف و معيار اسلام است.
2 - نقش وارد كردن خود آگاهی طبقاتی و تضاد طبقاتی در شعور مردم و اينكه از نظر اسلام انقلابی يگانه راه همين است بر خلاف انقلاب اسلامی كه به هويت اسلامی و هويت الهی قائل است.
3 - راجع به ريشه مذهب؛ از ديد اسلام انقلابی، خود اسلام و مذهب‏ راستين تاريخ بر خاسته از طبقه محروم است و هميشه جنگ‌ها جنگ مذهب عليه‏ مذهب بوده است و «كفر» خود مذهب است نه بی مذهبی! و اينكه اسلام همواره دعوت به جنگ با مذهب كفر كرده است‏ نه به جنگ با لامذهبی مثلا ماترياليسم و ماركسيسم كه اين جنگها اختراع‏ مذهب شرك است!
4 - يكی از تفاوت‌های اين دو بينش قضاوت درباره اخلاق است از نظر اسلام‏ انقلابی، «مبارزه» محور است، آنتی تز بودن، محور و اساس است (آنچنانكه در اخلاق ماركسيستی اشاره شده) بر خلاف انقلاب اسلامی.
5 - تفاوت ديگر در خوش‌بينی و بدبينی نسبت به گذشته و تاريخ است از نظر اسلام انقلابی گذشته سراسر ظلم و ظلمت و تاريكی است و جهان تاكنون به‏ ناحق و باطل برپا بوده است، بر خلاف انقلاب اسلامی كه معتقد است همواره غلبه با حق است.
6 - تفاوت ديگر در آينده تاريخ است كه هر دو به آينده تاريخ و بشريت‏ خوش‌بينند اما اسلام انقلابی آينده را و پيروزی را از آن محرومين می‏داند و انقلاب اسلامی از انسان مؤمن عامل به رشد فكری و اخلاقی و پيوستگی به عقيده‏ و ايمان رسيده.
7 - از نظر اسلام انقلابی در طول تاريخ همواره مذهب عليه مذهب می‏جنگيده‏ نه مذهب عليه لامذهبی، و اكنون نيز وظيفه مذهب جنگيدن عليه مذهب است‏ پس مذهب توحيد و شرك همواره در برابر يكديگر بوده‌اند نه مثلا اسلام و مسيحيت يا يهوديت، يا اسلام و الحاد، اسلام و ماترياليسم كه اين جنگها انحراف است!
8 - از نظر اسلام انقلابی خاستگاه مذهب توحيدی محرومين هستند و خاستگاه‏ مذهب شرك، اغنيا و مترفين، و جنگ مذهب با مذهب همين جنگ دو طبقه‏ است!
**
بايد گفت هر انقلابی انقلاب در روح است و اگر نه‏ نام هرج و مرج و بی‌نظمی و بلوا و غوغا دارد انقلاب‌های روحی هم درجات‏ دارد يكوقت انقلاب خشم و غضب است يعنی انقلاب قوه غضبيه و تحرك حس‏ انتقام است و يك‌وقت انقلاب عاقله يعنی انقلاب فرهنگی است و يك‌وقت‏ انقلاب وجدان يعنی انقلاب اخلاقی و عاطفی و تربيتی است و البته همه‏ انقلاب‌ها به هم پيوستگی دارد ولی بايد دانست كه وجود انقلاب انتقامی بدون‏ انقلاب عاقله فقط جنبه احساسات دارد و منطق و حالت ندارد و بلااثر است‏ و مايه استفاده دشمن بيدار و آگاه و مجهز به منطق است. و بلكه ضميمه شدن‏ انقلاب فرهنگی بدون انقلاب وجدانی نيز به جائی نمی‌رسد زيرا بشر ابزار و اجزاء ماشين نيست كه بتوان تنها با نيروی علم افراد را به يكديگر متصل‏ كرد پيوندها و روابط اجتماعی را جز عواطف مخصوص كه از ناحيه دين تقويت شود تشكيل نمی‌دهد.
... سه چيز بايد به هم توأم شود: قدرت و تحرك دفاعی و فرهنگ و وجدان سالم و بيدار و آگاه هر چند ما نام همه آنهايی كه‏ گفته شد انقلاب گذاشتيم ولی می‏توان گفت انقلاب مفهوم مضيق‌تری دارد همه‏ آنها تحول هست ولی انقلاب نيست انقلاب يك نوع عصيان و تمرد است عليه‏ وضع حاكم و مسلط موجود بنابراين شورش فكری عليه افكار و عقائد موجود و انقلاب وجدانی عليه رسوم جائرانه موجود نيز انقلاب است مثلا سقراط يك‏ مرد انقلابی بود اما تنها در جنبه فكری و جنبه اخلاقی نه در جنبه اجتماعی‏.
استاد شهيد آيت‌الله مطهري رضوان الله تعالي عليه
................................
اصطلاح «اسلام انقلابى» اولين بار به وسيله گروهك فرقان و منافقين رايج شد.

 


چراغ سه رنگ راهنمایی برای همه ما یادآور مفهوم ساده نظم است. فرقی ندارد که سواره باشیم یا پیاده، رنگ قرمز آن را با بی‌حوصلگی تحمل می‌کنیم و با سبز به حرکت  در می آییم. برای دخترک گل فروش اما چراغ راهنما معنای دیگری دارد؛ چراغ قرمز فرصتی است برای او تا تمنا کند فروش گل هایی را که حالا درگرمای بعدازظهر یک روز کسل کننده از پژمردگی درامان نیستند. و چراغ سبز دمی است برای شمارش پول های خرد و گاه اسکناس‌های مچاله ای که دردستان کوچک وکثیفش می فشارد. تا شب فرصت زیادی نیست، کودک با نگرانی به شاخه گل‌های باقی مانده در دستانش می نگرد...«آقا گل می‌خرید؟ فقط یک شاخه...» مرد مغرورانه شیشه‌های اتومبیل گران قیمتش را بالا می‌برد تا نگاه حسرت بار دخترک آلوده به فقرش نکند! چراغ مرتب رنگ عوض می کند و من که درگوشه‌ای از چهارراه به انتظاردوستی ایستاده‌ام؛ محو تماشای تصویر ناهماهنگ گل‌های سرخ شاداب وچهره پژمرده و رنگ پریده دخترک گلفروشی شده‌ام که جز معصومیت چشمانش نشان دیگری از کودکی برایش باقی نمانده. به نظر می‌رسد او چیزی از زیبایی گل‌ها درک نکند و فقط به دنبال خریداری‌ است تا گل‌هایش را بفروشد تا در امان باشد از خشم مردی که در انتظار اوست... شاید به او بگویند پدر و یا ناپدری و... و چراغ دوباره و دوباره سبز و زرد وقرمز می شود اما این جماعت عجول گویی کودک را نمی‌بینند. از نگاه مهربان ترینشان اویک معضلی اجتماعی بیش نیست. اما کودک نمی‌داند معضل اجتماعی یعنی چه وچرا وجودش به زشتی چهره شهر می‌انجامد؟! بیش از این تاب ایستادن و تماشا کردن ندارم تصمیم می گیرم شادمانی کودک را حتی شده برای چند ساعت خریداری کنم... گل‌های دودآلود باقی مانده را ازش می گیرم و دخترک که گویی تازه کودکی‌اش را باز یافته، جست و خیز کنان به طرف دیگر خیابان می‌دود و کنار پیاده رو با مردم همراه می‌شود تا با طلوعی دوباره روزی دیگر را زیر آسمان نه چندان آبی پایتخت شروع کند. سارا ایمانی

 


(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(12(صفحه(9(صفحه(4(صفحه (2.3.10