(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(12(صفحه(9(صفحه(4(صفحه (2.3.10


شنبه 04 خرداد  1392 - شماره 20498 

با گنجينه عکس‌هاي دفاع مقدس چه کرده‌ايم؟ ( بخش دوم )
ثبت حقايق ناب با دوربين تعهد
   


شما در عالي‌ترين آثار دراماتيک دنيا، آن جايي که به فداکاري يک انسان برخورد مي‌کنيد، او را تحسين و ستايش مي‌کنيد. وقتي فيلم، آهنگ، تابلوي نقاشي، زندگي فلان انقلابي- مثلا ژاندارک- يا سرباز فداکار فلان کشور را براي شما به تصوير مي‌کشند، در دل و باطن وجدان خودتان نمي‌توانيد کار او را تحسين نکنيد.
هزاران حادثه به مراتب باارزش‌تر و بزرگ تر از آنچه که در اين اثر هنري نشان داده شده، در دوران هشت سال دفاع مقدس و در خود انقلاب، در خانه شما اتفاق افتاد؛ آيا اين زيبايي نيست؟
هنر مي‌تواند از کنار اين قضيه بي‌تفاوت بگذرد؟ توقع انقلاب اين است و توقع زياده‌خواهانه‌اي نيست. مي‌گويند: چرا زيبايي ديده نمي‌شود؟! کسي که به اين مقوله بي‌اعتناست، نمي‌خواهد اين زيبايي را ببيند. (بيانات مقام معظم رهبري در ديدار اصحاب فرهنگ و هنر 1/5/80)
يکي از عکاسان دفاع مقدس در حالي که دفتر خاطراتش را ورق مي‌زند، به ياد نمايشگاه صلح پاريس مي‌افتد که براي ديدن آثار جنگ عکاسان دنيا چندي پيش روانه اين نمايشگاه شده بود.
وي مي‌گويد: «از در سالن که داخل گالري نمايش عکس شدم، درست در بدو ورود چشمم به تابلو عکس بسيار بزرگي افتاد که روي بومي عظيم چاپش کرده بودند.
چهره‌هايي در عکس از سربازان جنگ جهاني با هاله‌اي روشن برجسته شده بود و فرشتگاني دور تا دور چهره‌ها در پرواز بودند. به خاطر زيبايي ارائه اين عکس دقايقي ميخکوب مي‌نگريستم!»
اين عکاس باتجربه معتقداست داشتن گنجينه‌اي از عکس‌هاي ناب جنگي يک سمت کار است و سمت ديگر تاثيرگذاري بستگي به اين دارد که عکس‌ها را چطور پيش چشم عموم ارائه دهيم؟!
براي حفظ عکس‌هاي دفاع مقدس هزينه نکرده‌ايم
در آرشيو انجمن عکاسان انقلاب و دفاع مقدس هم اکنون يک ميليون و پانصد هزار نگاتيو عکس‌هاي دفاع مقدس جمع‌آوري و آرشيو شده است.
محمدحسين حيدري از مؤسسين انجمن عکاسان انقلاب و دفاع مقدس درباره مشکلات جمع‌آوري نگاتيو عکس‌هاي جنگ تحميلي برايمان توضيح مي‌دهد: «ما در اولين گام سعي کرديم اعتماد بيافرينيم. قبل از اين هر عکاسي که از آن زمان نگاتيوهايي داشت، نمي‌دانست کارش را کجا بسپارد که مطمئن باشد لااقل نگاتيوهايش گم نمي‌شوند و از بين نمي‌روند؟
خدا را شکر الان نگاه مطمئني به انجمن وجود دارد. از 450 عکاس عضو انجمن 176 نفرشان با پاي خود و با پيگيري خود در حالي که آثارشان را در دست داشته‌اند به انجمن مراجعه کرده‌اند. ما هيچ عکاس و دارنده گنجينه عکس‌هاي دفاع مقدس را مجبور به سپردن آثار تحت اختيارش به انجمن نمي‌کنيم. تک‌تک افرادي را که يا خود عکاس جنگ بوده‌اند و يا گنجينه عکس‌هاي دفاع مقدس را در اختيار دارند، صدا مي‌زنيم و بنا به مطالبات خودشان قراردادهايي بين ما و اين افراد تنظيم مي‌شود- اگر کسي بخواهد نگاتيوهايش را تحت شرايط استاندارد حفظ و نگهداري برايش به صورت آلبوم درآوريم، اين کار را رايگان انجام مي‌دهيم.
اگر خواست آلبومش را به آرشيو انجمن هديه دهد و يا حتي بفروشد مقدماتش را فراهم مي‌کنيم. اگر هم خواست آلبوم نگاتيوهايش نزد خودش باشد، باز هم مختار است و ما تا مرحله آلبوم شدن نگاتيوها و قرار دادن آنها در پوشش‌هاي محافظ استاندارد همراهي‌اش مي‌کنيم».
از اين مسئول گنجينه عکس دفاع مقدس سؤال مي‌کنم: چرا برخي افراد هنوز راغب نيستند که نگاتيوهايشان را به آرشيو انجمن بسپارند. يعني همچنان نسبت به نگهداريشان توسط انجمن ترديدي در دل دارند؟
حيدري پاسخ مي‌دهد: «خير، همان طور که گفته شد الان نسبت به انجمن ديد مطمئني ايجاد شده است. همين چندي پيش دانشجويي از مجارستان به ما مراجعه کرد که مي‌خواست براي پايان‌نامه فوق ليسانس خود از منابع عکس‌هاي دفاع مقدس استفاده کند. حالا بماند که به بنده خدا اجازه عکاسي از موزه جنگ را نداده بودند. سؤال ما اين بود که اگر موزه جنگ جايي براي عکاسي، پژوهش و ورق زدن منابع نيست، پس چطور موزه نام گرفته است؟ ما اين جوان را براي عکاسي به شهرک سينمايي دفاع مقدس معرفي کرديم و شکر خدا کارش انجام شد.
بنابراين انجمن در حال حاضر حتي براي آنهايي که محقق دفاع مقدس در خارج کشور هستند، نيز جاي مطمئن و شناخته شده‌اي است. اين دسته افرادي که آلبومشان را نزد خودشان نگه مي‌دارند، اکثراً عکاساني هستند که مطالباتي دارند و مطالباتشان هم بحق است. مي‌خواهند هنرشان، عکس‌هايي که گرفته‌اند با نام خودشان در مجموعه‌اي از عکس‌ها يا در کتابي مستقل به چاپ برسد. ما به مرور برحسب بودجه‌اي که در اختيار داريم تک‌تک ايشان را صدا زده و براي چاپ عکس‌هايشان قراردادهايي منعقد مي‌کنيم.»
از وي سؤال مي‌کنم: برروي اين يک و‌نيم ميليون فريم عکس و نگاتيوي که در آرشيو عکس انجمن موجودند چه کارهايي صورت گرفته است؟
مسئول انجمن عکاسان انقلاب و دفاع مقدس درحالي که پوشش محافظ پلاستيکي نگاتيوهاي عکس را در دست دارد و بيان مي‌کند براي هر کدام از اين پوشش‌هاي پلاستيکي دو هزار تومان جهت وارداتشان هزينه مي‌شود، پيرامون کارهاي صورت گرفته برروي يک و نيم‌ميليون فريم عکس و نگاتيو دفاع مقدس توضيح مي‌دهد: «تمام آثار ساماندهي شده‌اند، کدگذاري‌شان کرده‌ايم و فايل ديجيتال نوپرينت برايشان تهيه شده است. مراحل بعدي باتوجه به توافق‌نامه‌اي که بين انجمن و صاحب اثر منعقد شده به پيش مي‌رود. کارشناسي آثار، به گزيني آثار و اسکن يا تهيه فايل ديجيتال با کيفيت بالا مابقي مراحل پيشرفته‌تر هستند.»
اگر خاطرتان باشد هميشه نگاتيوهاي عکس‌هايمان را داخل پاکت مستطيل شکل کوچکي که در آن نگاتيوها در تماس مستقيم باهم هستند، تحويل گرفته‌ايم. اين شيوه نگهداري در گذر زمان موجب سايش نگاتيوها برروي هم، کنده‌ شدن مواد (لايه‌هاي ژلاتيني نگاتيو) از روي آنها و نيز بروز برخي فعل و انفعالات شيميايي و قارچ‌زدگي‌شان مي‌شود.
يکي از سؤالات مکرر دلسوزان گنجينه عکس دفاع مقدس اين است که چرا اين قبيل عکس‌ها را اندک‌اندک وارد اسناد ملي نمي‌کنيم و آنها را تحت شرايط استاندارد حفظ و نگهداري قرار نمي‌دهيم؟ از نحوه ارائه عکس‌ها براي نسل چهارمي‌ها که بگذريم، در گام ابتدايي با اين چالش روبه‌رو هستيم که براي نجات نگاتيوها و عکس‌ها از هجوم فعل و انفعالات شيميايي انجام چه کارهايي ضرورت دارد؟ چطور است که يک نامه تاريخي عهد قجري را با شرايط بسيار کنترل شده و استاندارد حفظ مي‌کنيم اما در برابر حفظ گنجينه عکس‌هاي دفاع مقدس سکوت اختيار کرده‌ايم؟
عکاسان دفاع مقدس
خريدني نيستند
خيلي بايد مرد باشي که به تو از آن طرف آب زنگ بزنند و پيشنهاد همه‌جور تسهيلاتي هم بدهند، اما تو پا روي عطش‌هاي دنيوي بگذاري و همچنان بر باورهاي انقلابي‌ات پافشاري داشته باشي. جنس عکاسان دفاع مقدس هنوز هم از جنس چنين مرداني است. اين قشر هنرمند متعهد چون درحال و هواي شهدا تنفس داشته‌اند و زيسته‌اند، ديگر وعده وعيدهاي دنيوي نمي‌تواند آنها را فريب دهد و از مسير انقلاب جدايشان کند.
چه‌بسا فتنه‌گراني بودند که درغائله 88 مي‌خواستند با پول هنر و هويت عکاسان انقلاب و دفاع مقدس را بخرند، ولي هيچ يک از آنها ذره‌اي از مسير اصلي دور نشدند.
حالا زمان آن رسيده که ما قدر هنر و اين ايستادگي را بدانيم و تلاش انقلابي‌شان را باتوجه و حمايت ارج نهيم.
بهرام محمدي‌فر خالق عکس‌هاي بي‌نظير و شاخص دفاع مقدس با بغض برايمان مي‌گويد: «عکاسان جانباز گمنامي را مي‌شناسم که شيميايي هستند اما باز هم با وضعيت سخت جسمي که دارند، صبح‌ها در مسيرهاي پرتردد شهر به سمت محل کارشان مي‌روند. محل کارشان حتي آسانسور ندارد. خودشان را به هر مشقتي به طبقه محل کار خود مي‌رسانند و بي‌هيج ادعايي، بدون کمترين حمايت و دريافت تسهيلاتي، بدون آنکه حتي شناخته شوند، براي روزي خانواده‌شان جهاد مي‌کنند.
اغلبشان هنوز که هنوز است مستأجرند! مگر تعداد اين‌ها چندنفر است؟ چرا اين قهرمانان را فراموش کرده‌ايم؟»اين روزها نه‌تنها عکاسان جنگ را فراموش کرده‌ايم، بلکه درپي شناختن آدم‌هاي عکس‌هاي ايشان و روايت حماسه‌شان نيستيم.
علي فريدوني عکاس شناخته شده و موفق عکس‌هاي شاخص پيروزي انقلاب اسلامي و دفاع مقدس درحالي که به يکي از عکس‌هايش خيره مانده- گويي دوباره دارد از صحنه‌هاي آن روزها در ذهنش عکس مي‌گيرد- برايمان مي‌گويد: «يک کار خوبي که اين روزها توسط بچه‌هاي انجمن دنبال مي‌شود، اين است که عکس‌هاي قديمي‌شان را واکاوي مي‌کنند و به سراغ چهره‌هايي در عکس‌ها مي‌روند که هنوز زنده‌اند. محل سکونتش را با تحقيق و پيگيري پيدا کرده و پس از گذشت اين همه سال عکس چاپ شده برروي شاسي MDF بزرگ را به در منزل او مي برند.»
وي ادامه مي‌دهد: «براي مثال دراين عکس امدادگري را مي‌بينيد که بالاي سر شهيدي نشسته است. او براي نجات آن رزمنده همه تلاش خود را به کار گرفت. همه بچه‌ها شهيد شده بودند. به او گفتم: بروعقب. اگر مي‌تواني از اين جا برو.
ولي او تا آخرين لحظه شهيد را همراهي کرد. چندي قبل محل سکونت فعلي‌اش را پيدا کرديم و برايش عکس چاپ شده بر روي شاسي را هديه برديم. همه اين کارها خودجوش صورت مي‌گيرد. آن دوستي که زحمت چاپ عکس‌ها را مي‌کشد چون مي‌داند ما براي چه مي‌خواهيم تخفيف خوبي هم مي‌دهد.
خلاصه امدادگر که حالا برف پيري موهايش را سفيد کرده بود با ديدن عکسش در جبهه بسيار منقلب شد. اصلا همه ما با هم گريه مي‌کرديم.»
وي ادامه مي‌دهد: «وقتي از او سؤال کردم به چه چيز احتياج داري؟ هرچه بخواهي در حد توانمان برايت فراهم مي‌کنيم. هيچ‌چيز طلب نکرد، مگر اين که همين عکس را روي سنگ قبرش بيندازيم. آدم‌هاي اين عکس‌ها براي اين دنيايشان چيزي طلب نمي‌کنند. حتي نمي‌خواهند براي خودشان تبليغي شود. عکس را روي سنگ قبرش چاپ کرديم و الان دو سالي مي‌شود که آن را گوشه اتاقش نشانده است تا زماني که به کاروان شهدا بپيوندد.»
با برنامه به عکاسي مستند جنگ وارد نشديم!
محمود بدرفر با عکاسي از عمليات فتح‌المبين در سال 60 وارد حيطه عکاسي دفاع مقدس شده است. او خيلي آرام به نظر مي‌رسد، اما فريادي خاموش در سينه سوخته‌اش دارد. مطالبه او اين است که برويم و از آقايان دست‌اندرکار حفظ آثار و ارزش‌هاي دفاع مقدس بپرسيم چرا به عکس به اندازه ساير هنرها بها نداده‌ايد؟ در حالي که عکس خود به تنهايي فارغ از هر روايتي گوياترين ابزار انتقال حقايق است.
وي که در زمان ورودش به عکاسي مستند جنگي تنها در هنرستان يک مقدار آموزش عکاسي ديده بوده برايمان مي‌گويد: «ابتداي جنگ همه توجهات معطوف به پيش بردن جنگ ازميانه فراز و نشيب‌هاي بسيار بود. بنابراين اين طور نبود که به يک عده عکاس آموزش خاص بدهند، توجيه‌شان کنند که چطور عکسي مي‌خواهند و بعد آنها را به منطقه اعزام کنند. هيچ برنامه خاصي در رابطه با عکاسي جنگ نداشتيم. در اواسط جنگ که بچه‌ها بعضا دوربين مي‌آوردند و عکس‌هاي يادگاري مي‌گرفتند، کم‌کم حلقه فيلم‌هاي عکاسي شده از منطقه براي چاپ سر از عکاسخانه‌هاي شهرها درآورد. از نظر سپاه به دليل لو رفتن برخي اطلاعات مربوط به منطقه و عمليات‌ها از لابه‌لاي همين عکس‌ها که به داخل شهرها رسيده بودند، عکاسي به اين شکل صحيح نبود. بنابراين براي حفظ اطلاعات و نيز تأمين نياز رزمندگان خودشان برخي افراد يگان‌ها را مسئول عکاسي کردند و بالطبع آموزش‌هايي داده شد.»
وي ادامه مي‌دهد: «از سوي ديگر بحث اثبات مظلوميت ايران در جنگ تحميلي با ارائه کتاب‌هاي عکس جنگ در ميان مجامع بين‌المللي به ميان آمد. اين فرصتي شد که بچه‌ها به سمت عکاسي مستند جنگي جهش پيدا کنند.تلاش سيف‌الله صمديان بود که با شناخت اغلب عکاسان جنگ توانست کتاب‌هاي ايمپوزد‌ وار را از سال سوم جنگ به بعد چاپ کند. او عکس‌هايش را از ميان عکس‌هاي عکاسان مستند، و عکاسان يگانها گلچين مي‌کرد.»
ايجاد کرسي تحليل
عکس‌هاي دفاع مقدس در دانشگاه
بدرفر عکاس باتجربه دفاع مقدس معتقد است در طول جنگ تحميلي علي‌رغم کمبود امکانات توسط رزمندگان بي‌شمار کارهاي بزرگ در هر شاخه‌اي که تصورش را کنيد از پزشکي گرفته تا لجستيک به ثمر رسيد که متاسفانه از روند چگونگي انجام اين پروژه‌ها عکس‌هاي مستند زيادي در دست نيست. اگر چنين عکس‌هايي را در دست داشتيم، شايد الآن بيان عظمت کارهاي صورت گرفته در دفاع مقدس براي نسل چهارمي‌ها و باورپذيري آنها اين قدر سخت نمي‌شد.
از وي سؤال مي‌کنم: هنوزهم ممکن است عکاساني از دفاع مقدس گمنام مانده باشند و آثارشان را به جايي ارائه نداده باشند؟ دليل اين چالش چيست؟
وي پاسخ مي‌دهد: «کانال‌هاي ارتباطي را نمي‌شناسند و تبليغي هم در سطح جامعه در اين خصوص نمي‌شود. خيلي‌ها اصلا نمي‌دانند بايد به کجا مراجعه کنند؟ بايد گله‌کرد که هنوز هم متولي شاخص در زمينه حفاظت از گنجينه عکس دفاع مقدس نداريم. انجمن عکاسان انقلاب و دفاع مقدس هم با ظرفيت‌هاي بودجه‌اي محدود به صورت خودجوش توسط برخي عکاسان جنگ که احساس دين به آن دوره مي‌کردند، بنا نهاده شده است.
از منظر ديگر که نگاه کنيم حقوق هنرمند بايد ادا شود. بالاخره عکاس هم براي خودش يک حق و حقوقي دارد. يا بايد آثارش را خريد و يا حمايت کرد تا نشرشان دهد.»
وي در تکميل صحبتهايش مي‌گويد: «بزرگ‌ترين چالش اين است که در جامعه ما هنوز هم افرادي هستند که اصلا عکاسي را هنر نمي‌دانند و به اهميت عکس پي نبرده‌اند. خيال مي‌کنند هر فردي باهر سطح آگاهي از عکاسي مي‌تواند عکاس مستند باشد! تا زماني که نگاه‌ها اين‌گونه است کرسي تحليل عکس‌هاي مستند دفاع مقدس در دانشگاه نيز شکل نخواهد گرفت. وقتي روي عکس‌هاي گرفته شده براي نسل چهارمي‌ها تحليلي ارائه نشود، آنها چطور مي‌توانند با ذهني خالي از اطلاعات باعکس‌ها ارتباط برقرار کنند.
در حقيقت ما هويت عکس‌هاي جنگ تحميلي و اهميتشان را براي نسل امروز روايت نکرده‌ايم.»
گزارش روز

 

(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(12(صفحه(9(صفحه(4(صفحه (2.3.10