(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(12(صفحه(9(صفحه(4(صفحه (2.3.10


چهارشنبه 08 خرداد 1392 - شماره 20505

صفحه (10)

صفحه (3)

صفحه (2)

     
غفلت مسلمانان موتور جنگ‌هاي نيابتي (يادداشت روز)
کيهان و خوانندگان
صدا (گفت و شنود)
وزير کشور در جمع استانداران: 50 ميليون و 500 هزار نفر در انتخابات رياست جمهوري حق رأي دارند
رئيس ستاد انتخابات خارج از کشور خبر داد
برگزاري انتخابات در 135 کشور و 295 شعبه اخذ رأي
از کدام افتخار سخن مي‌گوئيد؟! (خبر ويژه)
بازي ميام نميام خاتمي اصلاح‌طلبان را 72 فرقه کرد (خبر ويژه)
ما شکست‌خوردگان چرا بايد به هاشمي دخيل ببنديم (خبر ويژه)
آش بي‌عقلي شور شد صداي عضو مستعفي درآمد (خبر ويژه)
گوانتانامو تعطيل نمي‌شود اختصاص 450 ميليون دلار بودجه تازه (خبر ويژه)
 


آمريکايي‌ها بعد از شکست نظامي در افغانستان و عراق به اين جمعبندي رسيدند که امکان موفقيت مداخله پرحجم و مستقيم نظامي در کشورهاي منطقه وجود ندارد و اگر هم مداخله‌اي صورت پذيرد هزينه‌هاي مادي و معنوي آن آنقدر زياد است که دستاوردهاي آن را بسيار کوچک مي‌کند. از اين رو، استراتژي‌ نظامي آمريکا از اواخر سال 2006 ميلادي دوره‌اي از تجديدنظر را تجربه کرد و در نهايت جرج بوش رئيس‌جمهور تندخوي آمريکا از سال 2007 تغيير استراتژي‌ را به طور غيررسمي اعلام کرد. اولين نشانه‌هاي اين تغيير مسير مذاکراتي بود که در اين دوران ميان آمريکا و کشورهاي ديگر بطور رسمي و مستقيم يا غيررسمي و غيرمستقيم آغاز گرديد. از اين سال کشورهاي غربي هم‌پيمان آمريکا شروع به کاستن از شمار نيروهاي نظامي‌شان در عراق و افغانستان کردند و چندي بعد آمريکا مذاکره با ايران را براي بررسي امکان واگذاري امور امنيتي عراق به عراقي‌ها پذيرفت. اين مذاکرات در سه دور انجام شد و در نهايت و پس از آنکه راهکارهاي ديگر به نتيجه‌اي نرسيد، آمريکايي‌ها سند موسوم به «توافقنامه امنيتي بغداد-واشنگتن» را امضا کرده و خروج تدريجي از عراق را آغاز کردند.
جرج بوش در زماني که خروج از عراق و کاستن از مداخلات در اين کشور را امضا مي‌کرد، يک مسئله کليدي ذهن او و ساير دولتمردان آمريکايي را بخود مشغول کرده و آن روند رو به رشد نفرت از آمريکا در خاورميانه بود. در سال 2006 موسسه نظرسنجي «زاگبي» آمريکا فاش کرد که نفرت از آمريکا که در دهه 1980 در کشورهاي اسلامي حدود 15درصد بوده است اينک به ميزان 60 درصد نزديک شده و اين در حالي است که به طور ميانگين 88درصد مردم در کشورهاي اسلامي ديدگاه مثبتي نسبت به آمريکا ندارند. گزارش موسسه نظرسنجي زاگبي از آن جهت نگران‌کننده بود که آمريکايي‌ها هزينه نفرت از خود را در افغانستان، پاکستان، عراق، لبنان و ... به شکل دادن تلفات انساني پرداخت کرده بودند. براي آمريکايي‌ها سال 2007، پرتلفات‌ترين سال حضور نظامي در افغانستان و عراق بود. از اين سال‌ آمريکايي‌ها موضوع تلاش براي جهاني کردن ارزش‌هاي آمريکايي را که توصيه جدي نئوکان‌هايي نظير هانتينگتن، فوکوياما، پل ولفوويتز و ... بود متوقف کردند و پروژه تلاش براي بهبود چهره آمريکا در خاورميانه را شروع کردند. براساس اين پروژه تا زماني که شرايط آن فراهم نشده و مردم منطقه در برابر آن واکنش خشمگينانه نشان مي‌دهند، حمله به يک کشور را کنار گذاشته و از رهبري يک ائتلاف نظامي عليه يک کشور نيز اجتناب نمايند. دقيقا بر همين اساس بود که آمريکايي‌ها رهبري عمليات مداخله در ليبي را به فرانسه سپرده و خود گاه و بيگاه به نقد اين مداخله مي‌پرداختند.
علاوه بر اين آمريکايي‌ها تصميم گرفتند نظريه حفظ رژيم‌هاي همگرا را بار ديگر جايگزين «دمکراتيزه کردن کشورهاي اقماري» نمايند. پيش از اين براساس نظريه «خاورميانه جديد» روي اين موضوع تاکيد مي‌شد که تامين منافع درازمدت ايالات متحده در گرو بازسازي و نوسازي رژيم‌هاي وابسته مي‌باشد. در عين حال اين نکته هم حائز اهميت بود که طرح خاورميانه جديد يا بزرگ که ورد زبان دستگاه ديپلماسي آمريکا بود، رژيم‌هاي پادشاهي و فاسد وابسته به آمريکا را نگران کرده و آنان را در معرض فشار بيشتر از سوي شهروندان خود قرار داده بود. در واقع طرح جديد آمريکا که از سال 2007 به اجرا درآمد از يک سو آب پاکي روي دست مردمي که گمان مي‌کردند آمريکا و غرب آنان را در نوسازي سياسي کمک مي‌کنند، ريخت و از سوي ديگر به امثال ملک عبدالله در عربستان، حسني مبارک در مصر و زين‌العابدين بن علي در تونس اطمينان دادند که حفظ اين رژيم‌ها در اولويت بيشتر است.
البته رژيم‌هاي وابسته به آمريکا عليرغم آنکه بار ديگر در کانون پشتيباني غرب قرار گرفتند اما اکثر آنان نتوانستند در مقابل موج مردمي مقاومت نمايند. رژيم مبارک اگرچه از سوي آمريکا و طرح خاورميانه بزرگ خيالي آسوده پيدا کرد اما از آماج خروش مردم نتوانست گريزگاهي بيابد. اين به آن معنا بود که طرح آمريکا تا آنجا که به رژيم‌هاي اقماري باز مي‌گشت چندان به جايي نرسيد ولي موج آمريکا ستيزي مردم اندکي تخفيف پيدا کرد. سياست‌هاي مبتني بر «تغيير» اوباما اگرچه يک دروغ بزرگ و فريب انتخاباتي بود اما توانست وجهه آمريکا را در فاصله 2008 تا 2011 کمي بهبود ببخشد. بعنوان مثال گزارش مؤسسه «گالوپ» که اخيراً خبرگزاري فرانسه منتشر کرده است نشان مي‌دهد که از ميزان کساني که در جهان اسلام معتقد بودند هر کدام از بوش و اوباما براي انتخاب شدن در دور دوم رياست جمهوري شايستگي ندارند 10 درصد کاسته شده است. گالوپ مي‌گويد ميزان عدم تمايل در جهان اسلام براي انتخاب شدن دوباره اوباما 70 درصد بوده است و حال آنکه اين نسبت در زمان نزديک به انتخابات دور دوم رياست جمهوري بوش (2004) 85 درصد بوده است.
آمريکايي‌ها پس از آنکه متوجه شکست فاحش برنامه مداخله نظامي در جهان اسلام شدند به دو شيوه روي آوردند؛ شيوه اول «چابک‌سازي نظامي» بود. آمريکايي‌ها تصميم گرفتند به مداخله مستقيم در امور نظامي-امنيتي افغانستان خاتمه دهند و کاري به «تروريزم» نداشته باشند و با امضاي يک توافقنامه امنيتي، بخشي از نيروهاي نظامي خود را در حدود 12 پايگاه در افغانستان نگه دارند تعداد اين نيروها بين 12 تا 18 هزار نفر برآورد شده است. آمريکا در اين روزها سرگرم امضاي يک توافقنامه امنيتي با دولت کرزاي از يک سو و مذاکره امنيتي با سران اصلي طالبان است. به گمان آنان طالبان براي حکومت بر افغانستان از شانس بيشتري نسبت به حکومت فعلي برخوردار است. اين در حالي است که هم آمريکايي‌ها و هم طالبان در مواجهه با رسانه‌ها «ژست مخالف مذاکره» به خود مي‌گيرند. آمريکا وجود پايگاههاي استراتژيک در ايالت‌هاي مختلف بخصوص ايالت‌هاي شمالي و غربي افغانستان بمنظور کنترل سه قدرت آسيايي يعني روسيه، چين و هند را براي خود يک ضرورت استراتژيک دانسته و تداوم ابرقدرتي خود در دهه‌هاي آينده را منوط به حفظ اين پايگاهها مي‌داند.
شيوه دوم آمريکا «نيابتي کردن درگيري‌ها» است. آمريکايي‌ها در سال 2002 زماني که طراحي عمليات نظامي عليه رژيم صدام حسين را در دستور کار داشتند با صراحت از پذيرش نقش گروه‌هاي اپوزيسيون عراقي اعلام بي‌نيازي مي‌کردند آنان در اجلاس اربيل که حدود سه ماه قبل از آغاز حمله به عراق برگزار کرده و در آن گروه‌هاي کرد، شيعه و سني را هم دعوت کرده بودند با صراحت گفته بودند: «نيازي به مداخله و مشارکت شما نيست ولي مي‌توانيد نظرات خود را به ما بگوئيد.» البته براساس خاطراتي که بعضي از شخصيت‌هاي امروزي عراق منتشر کرده‌اند تعدادي از رهبران احزاب عراقي از جمله رهبران شيعه اعلام کرده بودند که اداره عراق ربطي به آمريکا ندارد و خود عراقي‌ها بايد زمام امور را به دست گيرند.»
اما اين برنامه يعني دخالت مستقيم و به حاشيه راندن نيروهاي داخلي توسط آمريکايي‌ها نتيجه مناسبي براي غرب دربر نداشت و کنار گذاشته شد. اولين بار انگليسي‌ها در افغانستان طرحي را در «اجلاس 2008 کابل» ارائه کردند که براساس آن بايد «لويه جرگه» با حضور سران طوايف مختلف افغاني- از جمله حزب اسلامي حکمتيار- با همراهي مسئولين دستگاه‌هاي انگليسي و آمريکايي در افغانستان شکل مي‌گرفت و اداره امور محلي سياسي و امنيتي به رهبران افغاني واگذار مي‌شد. لويه جرگه با اين ايده و با حضور 1000 نفر شکل گرفت. آمريکايي‌ها تا آن موقع اين ايده انگليسي‌ها را قبول نداشتند و بگومگوي آمريکايي‌ها بر سر ايده انگليسي‌ها به درگيري و برکناري سرفرماندهي آمريکا در افغانستان منجر شد و پس از آن «ديويد پترائوس» راهي افغانستان گرديد و به محض ورود اعلام کرد که امنيت افغانستان راه‌حل نظامي ندارد. آمريکا در فاصله 2009 تا 2011 درگيري نيابتي را در افغانستان و پاکستان تجربه کرد نتيجه آن مصونيت بيشتر نيروهاي غربي و افزايش تعداد کشته‌هاي افغاني بود و از اين رو وزارت دفاع آمريکا در ارزيابي شرايط سال 2010 و مقايسه آن با 2007 اعلام کرد که استراتژي جديد به ثمر نشسته است.
آمريکا در سوريه درگيري نيابتي را به جنگ نيابتي تبديل کرده است. يعني سازماندهي مخفي يک درگيري طالبان- کرزاي را به سازماندهي مخفي يا نيمه‌مخفي يک جبهه فراگير منطقه‌اي عليه دولت سوريه تبديل کرده است. آمريکا از يک‌سو پشتيباني قاطعي از گروه‌هاي تروريستي دارد و در همان حال از «راه‌حل سياسي» هم در ظاهر حمايت مي‌کند تا وقتي تروريزم به بن‌بست رسيد، راهي براي مشارکت در روند جديد داشته باشد.
جنگ نيابتي يک چاشني و لازمه مهم دارد و آن هم «غفلت» است. اگر مسلمانان بدانند که در جنگ نيابتي به جاي نظاميان متجاوز آمريکا کشته شده و در خدمت يک طرح اطلاعاتي آمريکايي عليه خود و کشور خويش قرار گرفته‌اند، از ميانه راه بازمي‌گردند.
سعدالله زارعي

 


سامانه پيام کوتاه 30002323
* از کانديداهاي رياست‌جمهوري مي‌خواهم
1-اولا قولهاي قابل عمل به مردم بدهند و به شعار بسنده نکنند.
2ـ اگر رأي نياوردند (که قطعا 7 نفر رأي نمي‌آورند) طرح‌هاي سياسي، فرهنگي، اقتصادي و اجتماعي خود را به رئيس‌جمهور منتخب ارائه دهند.
3- اگر رأي آوردند طرح پخته‌تر رقيب را بپذيرند.
4- بلافاصله پس از شکست پيام تبريک را به نامزد منتخب اعلام نمايند.
احمدزاده
* در استقبال از سخنان رهبر‌معظم‌ انقلاب عليه رژيم ددمنش و کودک‌کش اسرائيل غاصب که حرف دل بچه‌هاي بسيجي بود ما جوانان بندرعباس اعلام مي‌کنيم آماده لبيک‌گويي به رهبر عزيزمان هستيم.
کشاورزپور از بندرعباس
* از معاونت فني و عمراني شهرداري تهران انتظار مي‌رود که پس از تکميل پروژه‌ها اقدام به افتتاح آنها نمايند تا از بروز حوادث احتمالي کاسته شود.
به رغم افتتاح بزرگراه امام علي(ع) در سوم خرداد، متأسفانه به دليل ناتمام بودن برخي از قطعه‌ها و مشغول به کار بودن کارگران، بروز حادثه دور از انتظار نيست. از جمله عدم نصب چراغ روشنايي، آماده‌ نبودن پل عابر پياده، عدم‌نصب تابلوهاي هشدار و راهنماي تقاطع‌ها عدم تکميل برخي خروجي‌ها در منطقه 14 با توجه به سرعت بالاي رانندگان و... اين مسير را مستعد تصادف‌هاي ناگوار ساخته است.
حسيني
* مردم روستاي «نوروزي» از توابع بخش خوشاب سبزوار که چند شهيد و آزاده و ايثارگر تقديم انقلاب اسلامي کرده است در زمستان به علت عدم آسفالت حدود 10 کيلومتر از جاده در عسر و حرج هستند. لذا از مسئولين ادارات راه و شهرسازي، جهاد کشاورزي و فرمانداري درخواست مي‌شود قبل از فرا رسيدن زمستان مشکل ياد شده را مرتفع نمايند.
خانواده شهيد مقرب نوروزي
* از مسئولين امر درخواست مي‌شود نسبت به نظافت پل‌هاي عبور عابرين در سطح شهر تهران به ويژه بزرگراه بسيج که بعضا به محل کارتن‌خوابها تبديل گرديده است اقدام نمايند.
يک هموطن تهراني
* با توجه به مصوبه مجلس در مورد بيمه طلايي بازنشستگان کشوري از چه زماني ما بازنشستگان مي‌توانيم از اين بيمه استفاده کنيم از مسئولين امر انتظار داريم تاريخ قابل استفاده را اعلام نمايند.
آب‌پيکر- بستري در بيمارستان بقيهًْ‌ا...
* در حالي که دولت حقوق کارمندان را فقط 25درصد افزايش داده است شرکت واحد تبريز 30درصد نرخ بليت‌ها را گران کرده است ساير گراني‌ها و افزايش قيمت‌ها به کنار بنويسيد مردم چه کار بايد بکنند.
6654---0914
* مگر مسئولان شهري در سال 90 قول نداده بودند که تا سال 92 نرخ کرايه اتوبوس‌هاي داخل شهري هيچ تغييري پيدا نخواهد کرد پس چرا سال 92 نيز قيمت بليت اتوبوس مجددا افزايش پيدا کرد؟
احمدي
* سازمان تعزيرات ناتواني خود را در مقابل گراني و کم‌فروشي کارخانه‌هاي متخلف نشان داده است. صرف جريمه کردن آنها مشکل متضرر شدن مردم حل نمي‌شود. گران‌فروشان و کم‌فروشان بايد مدت طولاني از کسب و کار بيفتند تا حسابي ادب بشوند.
1833---0917
* مالياتي که از قشر حقوق بگيران فرهنگي کم مي‌کنند نسبت به سال گذشته دو برابر شده است. با توجه به تورم بالا و گراني افسار گسيخته آيا انصاف است که از ما فرهنگيان مبلغ بيشتري تحت عنوان ماليات کسر کنند.
3237---0919
* مسئولين دولتي درباره وام ازدواج مطالبي را مي‌گويند ولي مديران بانک‌ها منکر موضوع مي‌شوند و زير بار نمي‌روند. تو را به خدا بنويسيد ما تازه ازدواج کرده‌ها را سرگردان نکنند.
6541---0933
* در روستاي حسنلنگي از توابع شهرستان بندرعباس مشروبات الکلي به همراه ماده مخدر خطرناک شيشه به وفور به فروش مي‌رسد. گلايه‌ بنده اين است که چرا مسئولين استان فکري به حال جوانان اين روستا نمي‌کنند.
4173---0933
* طرح پاکسازي سواحل شمال کشور تاکنون ناموفق بوده است. سواحل شمال کشور متأسفانه با انبوه زيادي از زباله مواجه است و شهرداري‌ها و پرسنل آنها توجهي به نظافت سواحل ندارند. حيف است اين زيبايي‌هاي خدادادي را با دست خودمان آلوده کنيم.
يک مسافر شمال
پاسخ روابط عمومي شرکت آب و فاضلاب
استان تهران
در پاسخ به مطلب مندرج در روزنامه به تاريخ 21/02/92 با عنوان «املاح موجود در آب آشاميدني منطقه نارمک» به اطلاع مي‌رساند، آب آشاميدني محدوده نارمک جزء آبهاي سبک و داراي مشخصات استاندارد ملي آب‌شرب و سازمان بهداشت جهاني است.
شرکت آب و فاضلاب منطقه 2 شهر تهران همواره علاوه بر اينکه کنترل کيفيت آب‌شرب را به صورت روزانه و دوره‌اي انجام مي‌دهد، آب منطقه ياد شده را مورد آزمايش‌هاي مجدد قرار داد. نتايج آزمايش‌ها حاکي از آن است که آب آشاميدني آن محدوده از کيفيت کاملا مطلوب برخوردار است.»
پاسخ روابط عمومي منطقه 12 شهرداري
در پاسخ به مطلب مندرج در روزنامه با عنوان «تعمير و روکش آسفالت زير پل چوبي» به اطلاع مي‌رساند: طبق اعلام حوزه معاونت فني و عمراني منطقه، نسبت به رفع مشکل آسفالت محل مورد نظر اقدام صورت پذيرفت.
پاسخ روابط عمومي منطقه 12 شهرداري تهران
در پاسخ به مطلب مندرج در روزنامه با عنوان «خيابان شوش، مولوي و ميدان محمديه تغييري نکرده است» به اطلاع مي‌رساند:
وظايف حوزه معاونت امور شهري و فضاي سبز در محورهاي مذکور بنحو مطلوب در طول ايام انجام پذيرفته، اقدامات عمراني همچون بازسازي پياده‌رو ضلع شمال و جنوب محور خيابان مولوي، بازسازي نهر ضلع شمال محور خيابان مولوي و روکش آسفالت ميدان محمديه و محور خيابان مولوي نيز انجام پذيرفته است.

 


گفت: يکي از نامزدها در تبليغات انتخاباتي گفته است؛ ما در دوران خود اجازه نداديم پرونده هسته‌اي ايران به شوراي امنيت سازمان ملل فرستاده شود.
گفتم: وقتي تمام فعاليت‌هاي هسته‌اي کشورمان به حالت تعليق درآمده و متوقف شده بود و آژانس هم با نصب دوربين‌ها و انجام بازرسي‌ها بر توقف فعاليت هسته‌اي کشورمان نظارت مي‌کرد، ديگر براي چه پرونده را به شوراي امنيت سازمان ملل بفرستند؟!
گفت: چه عرض کنم؟!
گفتم: بچه‌اي از پدرش پرسيد؛ باباجان! دزد چطوري وارد خانه مي‌شود؟ پدر گفت؛ پارچه به پايش مي‌پيچد، آهسته راه مي‌رود، در را يواش باز مي‌کند تا هيچ صدايي شنيده نشود... نيمه شب پسر بچه پدرش را بيدار کرد و گفت؛ باباجون! پاشو پاشو دزد اومده! پدرش پرسيد از کجا فهميدي؟ گفت آخه هر چه گوش ميدم، هيچ صدايي نميآد!

 


وزير کشور اعلام کرد: 50 ميليون و 483 هزار و 192 نفر واجد شرايط راي دادن در انتخابات 92 هستند.
مصطفي محمد نجار در نشست استانداران و معاونان سياسي استانداري‌هاي سراسر کشور با توجه به انتخابات 24 خرداد اظهار داشت: اين انتخابات مي‌تواند حسن ختام ارزشمندي بر کارنامه پرافتخار دولت خدمتگزار باشد و ما نيز با جديت و در نهايت سلامت و بي‌طرفي آن را به سرانجام برسانيم و به هيچ وجه اجازه ندهيم خدشه‌اي به آن وارد شود.
وي افزود: با توجه به همزمان و مصادف شدن دو انتخابات رياست‌جمهوري و شوراهاي اسلامي شهر و روستا بايد گفت برگزاري اين دو انتخابات ملي و محلي انرژي زيادي مي‌طلبد. انتخابات رياست‌جمهوري با 23 فرآيند اجرايي و انتخابات شوراها با 26 فرآيند اجرايي پيگيري مي‌شود ضمن اينکه انتخابات مياندوره مجلس در چهار حوزه و انتخابات ميان دوره خبرگان در دو استان مد نظر قرار خواهد گرفت با اين وجود و با اين گسترده کار بايد همه ظرفيت‌ و توان خود را براي رقم زدن يک انتخابات باشکوه به کار بگيريم.
وزير کشور، تهيه سامانه جامع انتخابات با وجود ويژگي‌هايي چون سرعت، دقت، کاهش هزينه‌ها و مجهز شدن به امضاي الکترونيکي را از جمله ويژگي‌هاي انتخابات پيش رو خواند و ادامه داد؛ افزايش 20 هزار شعبه به شعبات انتخابات موضوع مهمي است و ما شاهد خواهيم بود که با احتساب انتخابات شوراها و ميان دوره‌اي خبرگان بيش از 130هزار صندوق راي را خواهيم داشت.
وي در ادامه با تاکيد بر اينکه «در حوزه اجرا فصل‌الخطاب ما مُر قانون است و عدول از قانون و فراقانوني عمل کردن را انجام نخواهيم داد»، افزود: وزارت کشور صرفا مجري و کاملا بي‌طرف است و ملاک و معيارش فقط قانون است. ضمن اينکه ما در اجراي قانون با احدي رودربايستي نداريم و توصيه‌مان به مسئولان اين است که مبادا از سر بي‌توجهي و بي‌دقتي کار روي زمين بماند و خداي نکرده شبهه و سوءنظر و سوءظني ايجاد شود که البته در اين صورت بايد با آن برخورد کرد.
وزير کشور با بيان اينکه «اينکه نتيجه انتخابات چه مي‌شود، به ما ربطي ندارد»، افزود: اين خود مردم هستند که انتخاب مي‌کنند اما همه بايد ظرفيت و توان خود در راستاي مشارکت گسترده مردم در انتخابات را به ميدان بياوريم. در همين راستا، در هيات اجرايي مرکزي انتخابات نيز بحث مشارکت گسترده مطرح شد و هر يک از اعضا مسئوليتي را پذيرفتند و ارتباطات با حوزه‌ها و تبليغ براي حضور گسترده مردم مورد توجه قرار گرفت.
همچنين مصطفي محمد نجار در حاشيه همايش معاونين سياسي و امنيتي استانداري‌هاي سراسر کشور در جمع خبرنگاران با بيان اينکه 50 ميليون و 483 هزار و 192 نفر واجد شرايط راي دادن در انتخابات92 هستند گفت: در انتخابات پيش رو يک ميليون و 631 هزار و 206 نفر راي اولي هستند که از اين تعداد 831 هزار و 644 نفر مرد و 799 هزار و 562 نفر زن هستند.
وي در ادامه با بيان اينکه 285 مرکز نيز براي ايرانيان خارج از کشور در روز انتخابات درنظر گرفته شده است، افزود: به موازات امکانات داخلي کشور براي ايرانيان خارج از کشور امکانات لازم درنظر گرفته شده است.
تشريح برخي اقدامات امنيتي براي انتخابات
در همين حال، معاون امنيتي و انتظامي وزير کشور تصريح کرد اگر لازم باشد برخي مرزهاي کشور را در ايام انتخابات مي‌بنديم که البته اين عرف هم بوده و ما در اجلاس غيرمتعهدها نيز برخي مرزها را بستيم.
علي عبداللهي در حاشيه نشست معاونين سياسي امنيتي استانداري‌هاي سراسر کشور در جمع خبرنگاران با بيان اينکه «مسئول تامين امنيت انتخابات، وزارت کشور و شوراي امنيت کشور است و همه دستگاه‌هاي امنيتي، انتظامي، نظامي، اطلاعاتي و قضايي عضو آن هستند»، گفت: با مشورت و همفکري همه دستگاه‌هاي موثر تصميمات در اين شورا اتخاذ مي‌شود.معاون امنيتي و انتظامي وزير کشور با بيان اينکه «از خود مرزها اقداماتي انجام داده‌ايم و براي کنترل مرزها مواردي را موردتوجه قرار داده‌ايم»، گفت: استقرار نيرو و تقويت تجهيزات، کنترل گلوگاه و مرزهاي رسمي از جمله اين اقدامات است.وي در ادامه تاکيد کرد: چنانچه آمادگي باشد و اگر لازم شد برخي مرزها در ايام انتخابات ببنديم که البته اين عرف هم بوده و ما در اجلاس غيرمتعهدها برخي مرزها را بستيم منتهي اين بار زودتر گفتيم تا آمادگي باشد و وزارت خارجه اقدامات لازم با کشورهاي ديگر انجام دهد و البته اين احتمال است که اگر لازم شد اين آمادگي وجود داشته باشد. عبداللهي با بيان اينکه «در حوزه آمادگي داخلي نيز هماهنگي‌هاي لازم با نيروي انتظامي انجام شده است»، افزود: شخص من جلسات متعددي با فرمانده محترم ناجا داشته‌ام و همه برنامه‌ها مرور شده مرتب کنترل مي‌شود و ما با معاونين سياسي و امنيتي استانداران جلسات متعددي داريم، تهديدات را پيگيري و رصد مي‌کنيم.

 


رئيس ستاد انتخابات خارج از کشور از برگزاري يازدهمين انتخابات رياست جمهوري در 135 کشور و در 295 شعبه اخذ رأي خبر داد.
«سيدکاظم سجادي» مدير کل امور ايرانيان خارج از کشور وزارت امور خارجه و رئيس ستاد انتخابات خارج از کشور به تشريح فعاليت‌هاي اين ستاد براي برگزاري يازدهمين دوره انتخابات رياست جمهوري در خارج از کشور پرداخت.
رئيس ستاد انتخابات خارج از کشور با بيان اينکه اين دوره از انتخابات در 135 کشور و در 295 شعبه اخذ رأي برگزار خواهد شد اظهار داشت: ما در هر 5 قاره جهان شعبات اخذ رأي را فعال کرديم و تعرفه‌هاي مورد نياز براي مرحله اول و در صورت لزوم مرحله دوم همراه با ملزومات انتخاباتي ارسال شده است.
وي در تشريح وظايف نمايندگي‌هاي جمهوري اسلامي در خارج از کشور براي برگزاري انتخابات نيز، گفت: همين مکانيسمي که در داخل کشور اجرا خواهد شد در خارج نيز اجرا مي‌شود و با هماهنگي عضو ناظر شوراي نگهبان اخذ رأي انجام و براي افزايش شعب اخذ رأي با هيئت نظارت مستقر در تهران مشورت و پس از تأييد به نمايندگي‌ها ابلاغ مي‌شود.
سجادي درباره حضور ايرانيان مقيم انگلستان در اين دوره از انتخابات با توجه به تعطيلي سفارت ايران در لندن، اظهار داشت: دفتر حفاظت منافع جمهوري اسلامي ايران در محل سفارت در لندن آماده ارائه خدمات به ايرانيان مقيم براي حضور در يازدهمين دوره انتخابات است.
رئيس ستاد انتخابات خارج از کشور در خصوص حضور ايرانيان مقيم کانادا در اين دوره از انتخابات نيز اظهار داشت: تلاش زيادي انجام شد تا تسهيلات براي حضور ايرانيان مقيم در اين دوره از انتخابات فراهم شود، ولي متأسفانه دولت کانادا همکاري نکرد و نتوانستيم شعبات اخذ رأي را در آنجا داير کنيم.
سجادي اين قضيه را متوجه دولت کانادا دانست که نسبت به حقوق شهروندان ايراني مقيم آن کشور بي‌اعتنا است.
وي در گفت‌وگو با فارس مدارک مورد نياز براي حضور ايرانيان مقيم در انتخابات را گذرنامه عنوان کرد و گفت: اگر افرادي با شناسنامه نيز مراجعه کنند پس از تأييد رئيس نمايندگي مي‌توانند آراي خود را به صندوق‌هاي رأي بيندازند.
سجادي درباره برگزاري انتخابات براي ايرانيان مقيم آمريکا نيز گفت: قبلاً حدود 40 شعبه اخذ رأي براي حضور ايرانيان مقيم آمريکا در برخي از شهرهاي اين کشور داير بود، ولي در انتخابات سال جاري با توجه به محدوديت‌هاي اعمال شده از سوي دولت آمريکا و علي‌رغم تلاش‌هاي صورت گرفته از سوي ما،‌تنها در دفتر حفاظت منافع در واشنگتن و در نمايندگي ايران در سازمان ملل در نيويورک شعبه اخذ رأي مستقر است.

 


اظهارات حسن روحاني در برنامه تبليغاتي تلويزيوني تعجب ناظران مطلع را برانگيخت.
وي در برنامه گفت‌وگوي ويژه خبري که با تک‌گويي، بداخلاقي و تحريف ‌واقعيات همراه بود، از دوره امتياز دادن‌هاي يک سويه به غرب بر سر چالش هسته‌اي تصويري طلايي به نمايش گذاشت و به مجري برنامه نيز با تندخويي حمله کرد.
اين در حالي است که به عنوان مثال سيدمحمد خاتمي در تاريخ 28 خرداد 1383 و در جمع خبرنگاران از پيمان‌شکني‌هاي 3 دولت اروپايي انتقاد کرد و گفت: ما تأييد البرادعي را داشتيم که گازدهي به دستگاه سانتريفيوژ، قطعه‌سازي و مسايل ديگري که مربوط به آن مي‌شود و مونتاژ، اصلا جزو غني‌سازي نيست. حال يا بهانه‌گيري کردند يا نظرشان عوض شد و يا مسئله غني‌سازي را تعميم دادند و ما با حسن‌نيت اين را پذيرفتيم و عملي هم کرديم و مسير را پيش مي‌رفتيم که سوال کردند، به آنها اجازه داديم حتي از تشکيلات نظامي ما بازرسي کنند.
خاتمي تصريح کرد:در مقابل، اروپايي‌ها تعهداتي داشتند که زمينه انتقال تکنولوژي و همکاري‌هاي گسترده را بوجود آورند و هم در زمينه منطقه‌اي، دو جانبه و هم با اتحاديه اروپايي همکاري کنند که با بهانه‌هاي مختلف در اين مسير حرکت نکردند. پس از بحث‌هاي فراوان بالاخره در بروکسل اين بحث‌ها ادامه داشت و بنابراين بود که پرونده هسته‌اي ايران در اجلاس ژوئن عادي بشود، يعني از يک مسئله فوق‌العاده بيرون برود. امروز با وجود بازرسي‌ها و همکاري‌هايي که شده، پرونده ايران از حالت فوق‌العاده خارج نشده است.
رويکرد تسليم‌طلبانه باعث شد که علي‌اکبر محتشمي‌پور 11 تيرماه 1383 ضمن سخنراني در حسينيه جماران اعلام کند: در جريان مباحثي که سال گذشته ميان ايران و آژانس انرژي اتمي مطرح شد، ناگهان وزراي کشورهاي انگليس، آلمان و فرانسه به ايران آمده و قراردادي را با دبير شوراي عالي امنيت ملي (روحاني) امضاء کردند که يکي از مفاد آن تعليق موقت غني‌سازي اورانيوم بود. در حالي که اين اقدام ربطي به کشورهاي اروپايي نداشت و اگر ايران با آژانس انرژي اتمي مسئله‌اي دارد، اروپايي‌ها حق نداشتند از موضع قيم‌مابانه با ملت ايران رفتار کنند. آقاي روحاني مجاز نبود در سفر به بروکسل با وزراي خارجه کشورهاي فرانسه، آلمان و انگليس قراردادي را امضاء کند که به موجب آن متعهد شود ايران ساخت قطعات دستگاه‌هاي سانتريفيوژ را متوقف کرده و در مقابل اروپائي‌ها هم قول بستن پرونده هسته‌اي ايران در آژانس بين‌المللي اتمي را بدهند، در حالي که اين کار از عهده آنها برنمي‌آيد.
همچنين کمال خرازي وزير وقت خارجه در تاريخ 18/2/1384 و در جريان سفر نيويورک به واحد مرکزي خبر گفت: ما براساس جدول‌بندي که داشتيم از آغاز پس از مذاکرات پاريس قرار بود در مدت سه ماه مسايل ارزيابي شود و تصميم بگيريم که اگر مذاکرات نتيجه‌بخش است ادامه دهيم و اگر نتيجه‌بخش نيست و تنها وقت گذراني است آنرا ادامه ندهيم.
خرازي در پاسخ به اين سوال که آنچه در مذاکرات گذشته اتفاق افتاده امتيازدهي از جانب ايران بوده آيا باز هم مصلحت است که مذاکرات ادامه يابد، گفت ما نيز احساس مي‌کنيم که اروپايي‌ها در حال وقت‌کشي هستند و ما اکنون به مقطعي رسيده‌ايم که تصميم خواهيم گرفت.
يادآور مي‌شود رهبرمعظم انقلاب سوم مرداد 1391 در ديدار مسئولان و کارگزاران نظام اعلام کردند:« در هر برهه‌اي که ما در مقابل جبهه دشمن انعطاف نشان داديم و عقب‌نشيني کرديم با توجيه‌هايي؛ مثلا گفتيم بگذاريد بهانه را از دست دشمن بگيريم، يک وقت گفتيم سوءظن دشمن را از خودمان زايل بکنيم، به اين بهانه‌ها انعطاف‌ نشان داديم، دشمن مواضع گستاخانه‌تر عليه ما گرفت. در آن روز ادبيات مسئولين ما آلوده شد به حرف‌ها و تعبيرهاي تملق‌آميز نسبت به غرب و فرهنگ غربي، در آن روز اينها ما را محور شرارت معرفي کردند. کي؟ آن کسي که خودش مجسمه شرارت بود، رئيس‌جمهور قبلي آمريکا مجسمه شرارت، ايران اسلامي را محور شرارت معرفي کرد. اين کي بود؟ آن وقتي که ما در ادبيات خودمان در اظهارات خودمان حرف‌هاي تملق‌آميز نسبت به غرب و نسبت به آمريکا را تکرار مي‌کرديم. اين جوري‌اند اينها. در همين قضيه هسته‌اي، آن وقتي که ما با اينها همراهي کرديم، عقب‌نشيني کرديم، البته تجربه‌اي بود براي ما، اما اين واقعيت است. آن روزي که عقب‌نشيني کرديم، اينها جلو آمدند اين قدر جلو آمدند که من توي همين حسينيه گفتم که اگر بنا باشد اين روال از سوي آنها ادامه پيدا کند من خودم وارد قضيه خواهم شد و وارد قضيه شدم. عقب‌نشيني‌ها آنها را گستاخ‌تر کرد، طلبکارتر کرد. يک روزي بود که مسئولين ما قانع بودند که اجازه بدهند که 25 سانتريفيوژ ما توي کشور داشته باشيم؛ 25 تا سانتريفيوژ! آنها گفتند نمي‌شود اينها قانع شدند که 5 تا داشته باشيم، باز هم گفتند نمي‌شود. مسئولان ما قانع شدند که 3 تا سانتريفيوژ داشته باشيم باز هم گفتند نمي‌شود. امروز گزارش را شنيديم. 11 هزار سانتريفيوژ داريم. اگر قرار بود ما آن عقب‌نشيني‌ها را، آن انعطاف‌ها را ادامه مي‌داديم، امروز از پيشرفت هسته‌اي که هيچ خبري نبود- من مي‌خواهم عرض کنم- اين نشاط علمي هم در کشور قطعا لطمه مي‌خورد. اين نشاط علمي که اين چند سال اخير در کشور به وجود آمده، اين حرکت علمي اين جوانها، اين ابتکارات، اختراعات، پيشرفت‌هاي گوناگون در بخش‌هاي مختلف اين هم لطمه مي‌خورد».
بايد از آقاي روحاني که با افتخار ادعا مي‌کند ايشان مانع ارسال پرونده هسته‌اي کشورمان به شوراي امنيت شده بودند، پرسيد؛ در حالي که تمامي فعاليت‌هاي هسته‌اي ايران به حالت تعليق درآمده بود، چه بهانه‌اي براي ارسال پرونده به شوراي امنيت سازمان ملل وجود داشت؟! و اين چه افتخاري است که به آن اشاره مي‌کنيد؟!

 


همکار سابق روزنامه‌هاي اصلاح‌طلب درباره وضعيت آشفته افراطيون مدعي اصلاحات نوشت آنها هفتاد و دو فرقه شده‌اند و حال اپوزيسيون از آنها هم بدتر است.
«آرش ب» که مدتي است به خارج از کشور گريخته در وبلاگ خود (مرثيه‌هاي خاک) مي‌نويسد: از نتايج بي‌برنامگي، عدم نقد گذشته، نشاندن آرزوها به جاي تحليل شرايط واقعي کشور و... اين مي‌شود که 4 سال پس از انتخابات سال 88، دو سال پس از حصر موسوي و کروبي و بيش از يک سال پس از انتخابات مجلس نهم، اصلاح‌طلبان و حاميانشان، هفتاد و دو فرقه شده و هر کدام ساز خود را مي‌زنند و مشخص نيست که با انتخابات رياست‌جمهوري آتي، بايد چگونه برخورد کنند.
وي تصريح کرد: زماني که خاتمي در انتخابات مجلس نهم شرکت کرد، مي‌شد حدس زد که اصلاح‌طلبان- يا لااقل گروه‌هايي از آنان- براي انتخابات رياست‌جمهوري برنامه دارند. بازي «مي‌آيم-نمي‌آيم» خاتمي اما بيش از يک سال طول کشيد و کمپين‌هاي مجازي و ديدارها با خاتمي نيز تنها به التماس و خواهش از او خلاصه شد براي حضور در انتخابات، بدون اين که برنامه‌اي ارائه شود يا راهکاري براي روزي که خاتمي نيايد/نگذارند بيايد.
او مي‌افزايد: با عدم پذيرش خاتمي، تمام اين التماس‌ها عينا به سمت هاشمي رفسنجاني رفت. نه برنامه‌اي، نه تحليل درستي از اوضاع و... حال که هاشمي رد صلاحيت شده، خاتمي نيامده، موسوي و کروبي در حصرند و هر فرصتي از ميان رفته، کاسه چه کنم چه کنم شايع‌ترين ابزار دوستان اصلاح‌طلب است. گروهي به دنبال تحريم‌اند، برخي سوداي حمايت از روحاني يا عارف را در سر مي‌پرورانند و عده‌اي ديگر نيز مايوس و نااميد از رد صلاحيت هاشمي، زانوي غم در بغل گرفته‌اند.
آرش-ب همچنين نوشت: برخي اصلاح‌طلبان پيش از اين گفته بودند که کانديداي آن‌ها يا خاتمي يا هاشمي رفسنجاني است، بدنه سرگردان‌اند. صدايي از خاتمي و هاشمي بلند نمي‌شود، مگر تکرار مکرراتي که هر بچه ده ساله‌اي هم مي‌تواند پيرامون وضعيت بگويد.
وي در پايان نوشت: اپوزيسيون؟ شوخي مي‌کنيد؟ آن‌ها که سي سال است تکيه زده‌اند بر تخت بي‌خيالي و بدون ارزيابي درست از وضعيت کشور، مشغول صدور بيانيه‌هايي براي «ثبت در تاريخ» هستند.

 


«ما شکست خورده‌ايم. اين واقعيتي است که بسياري از ما هنوز به دلايل متفاوت باور نداريم.»
پايگاه اينترنتي روز آن‌لاين وابسته به طيفي از اپوزيسيون مقيم پاريس مطلب فوق را درباره ناکامي سناريوي اپوزيسيون در انتخابات منتشر کرد و افزود: آنان که اين شکست را قبول ندارند جز احساسات حرفي براي گفتن ندارند. ما شکست خورده‌ايم و باور اين شکست اولين اتفاق مهم است که چشمان خسته‌مان را باز مي کند.
اين سايت اينترنتي در عين حال در توجيه علت حمايت از هاشمي نوشت: تنها گزينه قابل بحث که سبب فضاي کنوني در تحريم يا عدم تحريم انتخابات رياست جمهوري شد، حضور هاشمي رفسنجاني بود، با تمام سابقه گذشته‌اش تا خرداد ماه 88 و تا امروز. هاشمي‌اي که هيچ کدام از ما که نماز جمعه بيست و ششم تير ماه و آن روز که اصلي‌ترين تريبون نظام را که با فشار بر هاشمي مصادره کرديم، از خاطر نبرده‌ايم. هاشمي که مي‌توان او را تنها سياست‌مدار غير ايدئولوژيک در نظام جمهوري اسلامي دانست. فردي که سياست را براساس منفعت سياسي مي‌سنجد. هاشمي‌اي که با تمام نقاط تاريک سياست‌ورزي و تمام لحظات تلخ گذشته‌‌اش، امروز بر مسند تنها اپوزيسيون جدي در چارچوب نظام نشسته است. براساس همان سياست منفعت‌سنج هاشمي، امروز منافع شخصي و سياسي‌اش با برخي از منافع حداقلي ما در اين شرايط خفقان از بد يا خوب حادثه يکي‌ست.
نويسنده تصريح مي‌کند: قرار نيست به هاشمي اعتماد کنيم، قرار نيست او رهبر حرکتي‌مان شود، تقدس‌زدايي‌اش کنيم، سياه و سفيد نگاهش کنيم، قرار نيست با او همراه شويم، قسم خورده‌اش شويم يا سينه‌چاکش، قرار نيست فراموش کنيم و ببخشيم.

 


عضو تندرو و مستعفي حزب مشارکت، اصلاح‌طلبان را دعوت به عقلانيت کرد.
وي در مصاحبه با يکي از رسانه‌هاي ضدانقلاب درباره ترجيح ميان عارف و روحاني گفته است: حساسيت چنداني به اين مسئله ندارم ولي مسئوليت وضع فعلي با اصلاح‌طلباني است که هيچ کوششي براي ثبت‌نام آقايان دکتر نجفي و جهانگيري نکردند و همه راهها را به رم ختم کردند. برداشت بنده اين است که قصد واقعي آنان هم عدم مشارکت بود رويشان نمي‌شد بگويند، اين راه را رفتند تا به اين نتيجه برسند. اما گذشته گذشته است. الان هم ميان اين دو ترجيحي ندارم به نظرم هر دو را حمايت کنند هرکدام تا 15 خرداد راي بيشتري در تهران داشت او را حمايت کنند، اما اصلاح‌طلبان هنوز دنبال آقاي هاشمي و خاتمي هستند، وقتي بهترين نيروهاي خود را کم‌محلي مي‌کنند و تحويل نمي‌گيرند و اعتباري براي نامزدي آنان قائل نيستند همين مي‌شود که شده. اين رفتارها غيرمنطقي بود.
وي با انتقاد از نامزد شدن هاشمي گفت: «آيا آقاي هاشمي مي‌دانست که با چنين وضعي مواجه مي‌شوند يا خير؟ اگر بگوييم نمي‌دانست، قدري بعيد و ناپذيرفتني است، چون ايشان در سطحي از سياست ايران حضور دارند که به خوبي مي‌توانند اين نکات را متوجه شوند، ضمن آنکه بارها هم بر مشکلات و سختي‌هاي اين راه اشاره کرده بودند. اگر بگوييم که ايشان مي‌دانست چنين مي‌شود و آمد، در اين صورت بايد بگوييم که آمدن با علم به اين واقعيت، جز ايجاد هزينه براي نظام و نيز کسب اعتبار شخصي، هدف ديگري نمي‌توانسته داشته باشد، و اين نيز با اظهارات صريح و مکرر آقاي هاشمي که خواهان اقدامي هستند که هزينه‌اي را به حکومت تحميل نکند، ناسازگار است. پس چرا ايشان آمد؟ اگر به سخنان اخير ايشان ارجاع دهيم، حداقل از منظر خودشان پاسخ روشن است. صريحا مي‌گويند که «من خودم مي‌دانم که نبايد مي‌آمدم.» به اين معنا که مي‌دانستند چنين مي‌شود، ولي به علت فشارهاي زياد چاره‌اي جز پا گذاشتن در اين راه نداشته‌اند. در واقع اين کار، انتخاب ايشان نبوده، بلکه اقدامي از روي اجبار بوده است. اين همان فرآيندي است که در سال 1388 هم به آقاي خاتمي فشار آورد و ايشان را وارد ميدان کرد، ولي خيلي زودتر از آنکه کار به بررسي صلاحيت برسد، ايشان کنار رفت و موضوع منتفي شد. اين تير از چله همان فرآيندي بيرون آمده است که در اين دور هم ابتدا بسوي آقاي خاتمي هدف‌گيري شد و هنگامي که ديدند نتيجه‌بخش نيست، به سوي آقاي هاشمي نشانه رفتند.»
عبدي با انتقاد از عوام‌زدگي اصلاح‌طلبان گفت: نيروي سياسي بايد متوجه عواقب رفتار خودش باشد، نمي‌تواند بگويد ما نمي‌دانستيم چنين مي‌شود، اگر بگويد، فرقي با مردم عادي ندارد و نبايد داعيه سياست داشته باشد. نيروي سياسي حق ندارد که به افرادي امثال آقاي هاشمي يا خاتمي يا هر کس ديگر اصرار کند و کمپين دعوت راه بياندازد، و با زور و فشار رواني و تبليغاتي آنان را علي‌رغم دانش و ميل خودشان وارد ميدان کند، حضور در ميداني که بايد مبتني بر عقلانيت و محاسبه سود و زيان جامعه باشد. اين کارهاي تبليغاتي خوب است به شرطي که بعد از اعلام آمادگي اين افراد صورت گيرد، نه آنکه قبل از تصميم عقلاني، آنان را در فشار قرار داد و پس از پذيرش اين فشارها احساس موفقيت کرد.
وي اضافه کرد: مهم‌ترين اشکال سياست برخي از دوستان اصلاح‌طلبان در چند دوره اخير، همين سياست «راه بنداز و جا بنداز» است. مثل برخي از سياست‌هايي که در دهه 1360 در حوزه جنگ و حتي مديريت اقتصادي صورت مي‌گرفت. آنان که دل در گرو منافع و هيجانات شخصي خود دارند، مي‌توانند سياست را تبديل به يک تفنن و بازي کنند و با اين رفتارها افراد و شخصيت‌ها را تحت فشار قرار دهند، ولي وقتي که کار به اين جاها رسيد، بجاي آنکه حدود مسئوليت خود را تعيين کنند، نبايد به سادگي عليه ديگران به سخن‌پراکني مشغول شوند.

 


صداي آمريکا اعلام کرده است اين کشور براي ادامه فعاليت شکنجه‌گاه گوانتانامو درخواست 450 ميليون دلار بودجه جديد از کنگره کرده است.
شکنجه وحشيانه افراد بازداشت شده در زندان گوانتانامو طي دهه گذشته باعث انزجار جهاني و سرشکستگي مقامات آمريکايي شده و به همين دليل هم اوباما سال 2008 وعده تعطيلي اين بازداشتگاه را صادر کرد اما با وجود سپري شدن 5 سال از آن زمان، وعده اوباما عملي نشده است.
در همين حال صداي آمريکا درخبري کوتاه اعلام کرد: با وجود آن که رئيس‌جمهوري ايالات متحده در پي يافتن راهکارهايي براي تعطيلي زندان گوانتانامو است، دولت اوباما از کنگره خواسته تا براي تعمير و مراقبت از زندان گوانتانامو 450 ميليون دلار بودجه اختصاص دهد. اين بازداشتگاه يازده ساله در پايگاه دريايي ايالات متحده در کوبا ساخته شده و محل نگهداري زندانيان متهم به فعاليت‌هاي تروريستي است.
جرج دبليو بوش، رئيس جمهوري وقت آمريکا در سال 2002 و پس از حمله‌هاي تروريستي القاعده در سپتامبر سال 2001 بازداشتگاه گوانتانامو را تأسيس کرد تا مظنونان به فعاليت‌هاي تروريستي را در آن نگهداري کند.
صداي آمريکا اضافه کرد: از زمان گشايش اين بازداشتگاه تاکنون حدود 780 مظنون در آن بازداشت شده‌اند. طي سال‌هاي گذشته بيش از 600 مظنون آزاد و يا به کشورهاي ديگر منتقل شدند و بسياري از آنها هنوز بدون صدور حکم رسمي و محکوميت اسير مانده‌‌اند. در حال حاضر 166 مظنون در گوانتانامو در بازداشت هستند.
پرزيدنت اوباما پيش از اين گفته است «وجود زندان گوانتانامو براي حفظ امنيت مردم آمريکا ضروري نيست، هزينه‌اي که صرف اين بازداشتگاه مي‌شود، بالا و ناکافي است و به وجهه بين‌المللي ما لطمه مي‌زند و همکاري ما در زمينه مبارزه با تروريسم را با متحدانمان کاهش مي‌دهد.»
صداي آمريکا گفت، يکي از دادستان‌هاي نظامي پيشين در گوانتانامو هفته گذشته دادخواستي را تسليم کاخ سفيد کرد بيش از 370 هزار نفر آن را امضا کرده بودند. امضاکنندگان خواهان تعطيلي فوري اين بازداشتگاه در کوبا شده بودند.موريس ديويس، دادستان پيشين و سرهنگ بازنشسته نيروي هوايي گفت اين زندان لکه ننگي بر پيشينه آمريکا است. اعتصاب غذاي تعداد زيادي از زندانيان گوانتانامو که هم اکنون بيش از سه ماه است ادامه دارد يکي ديگر از ابزارهاي فشار روي اوباما براي تعطيلي اين زندان است. بسياري از اين زندانيان با تغذيه اجباري زنده نگهداشته شده‌اند.

 


صفحه (10)


صفحه (3)


صفحه (2)

     


(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(12(صفحه(9(صفحه(4(صفحه (2.3.10