(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(12(صفحه(9(صفحه(4(صفحه (2.3.10


چهارشنبه 29 خرداد 1392 - شماره 20521 

نگاهي به تاثيرات توسعه حمل و نقل عمومي در کلان‌شهرها ( بخش نخست)
چرخ‌هايي که همگاني مي‌چرخند
   


گروه گزارش
شايد هنوز يادتان باشد سال‌هايي نه خيلي دور اگر قصد داشتيد مسيري را بدون استفاده از خودروي شخصي و با وسائل حمل و نقل عمومي طي کنيد، چاره‌اي نداشتيد جز اينکه راهي بس طولاني تا رسيدن به ايستگاه ميني‌بوس و اتوبوس و حتي تاکسي طي کنيد. يعني خواسته يا ناخواسته حتي حمل و نقل عمومي هم با مشقت‌هايي همراه بود که تمايل اکثريت را براي استفاده از خودروهاي شخصي افزايش مي‌داد. آن سال‌ها حتي تصور اينکه شما بتوانيد ظرف کمتر از نيم ساعت از جنوبي‌ترين نقطه شهر به شمالي‌ترين قسمت آن برويد آن هم با هزينه‌اي باور نکردني اصلا ممکن نبود. اما اين روزها شهر ما و خطوطي که مسيرها را به همديگر مي‌رساند به کلي دگرگون شده. خطوط مختلف مترو، بي آرتي، ون و تاکسي، پل‌هاي روگذر و زيرگذر، اتوبان‌هاي معلق و... همه و همه فاصله‌ها را به طرز شگفت‌انگيزي کوتاه کرده‌اند.
مقايسه اين سال‌ها و توجه به افزايش حجم قابل توجه وسائل حمل و نقل عمومي شهرهاي بزرگي همچون تهران به خوبي گوياي انقلاب بي‌بديلي در اين زمينه است. انقلاب حمل و نقلي که در حين سودمندي با مشکلات زيادي روبه‌رو است و در واقع هنوز خلأهاي زيادي در اين زمينه وجود دارد. براي مثال با وجود تاثيراتي که اين نوع حمل و نقل‌ها در کاهش ترافيک و به تبع آن آلودگي هوا و ازدحام جمعيت به جا مي‌گذارد، هنوز متناسب با حجم مسافري که در روز با استفاده از اين وسائل حمل و نقلي جابه‌جا مي‌شود نيست و فرهنگ‌سازي لازم صورت نگرفته است و يا اينکه هنوز سيستم‌هاي حمل و نقل موجود پاسخگوي جمعيتي که بايد جابه‌جا شود نيست يا اينکه چرا همچنان نسبت به گسترش سيستم‌هاي حمل و نقل غيرموتوري اعم از راه‌اندازي خطوط دوچرخه و ايجاد مسيرهاي پياده‌روي ويژه عابران پياده کم‌کاري‌هاي زيادي ديده مي‌شود. مي‌توان گفت در واقع شهروندان هيچ شهري تمايل ندارند ساعت‌ها در ترافيک‌هاي سنگين باشند، يا در گل و لاي و پياده‌روهاي غيراستاندارد پياده‌روي کنند يا براي يک دوچرخه‌سواري ساده تا محل کار احساس خطر کنند و عملا نتوانند از اين فرصت‌ها استفاده کنند.
تمامي اينها درحالي است که هر سال تعداد روزهاي با هواي پاک و سالم در تهران نسبت به سال‌هاي قبل کمتر و کمتر مي‌شود. اما نکته قابل توجه، پايداري اين نحوه حمل و نقل است که معمولا چندان به آن توجه نمي‌شود. براي پايداري حمل و نقل در يک شهر موفق در قرن 21 گزينه‌هاي زيادي وجود دارد مثل حمل و نقل غيرموتوري و حمل و نقل با سوخت هاي فرافسيلي. به عبارتي براي باز کردن گره‌هاي کور شهر بزرگي مثل تهران شايد هيچ راهکاري به اندازه گسترش خطوط و البته فرهنگ‌سازي براي استفاده از سيستم‌هاي حمل و نقل عمومي موثر نباشد. اين تجربه موفق بسياري از کشورهاي توسعه يافته است که در واقع با مطالعه، برنامه‌ريزي و آينده‌نگري وسيعي توانسته‌اند سيستم‌هاي حمل و نقل عمومي را به عنوان عنصر جدايي‌ناپذيري از زندگي شهري به شهروندان خود بقبولانند.
رفت و آمد همگاني با ظرفيت تکميل
هر چند در سال‌هاي اخير شاهد توسعه چشمگيري در زمينه حمل و نقل عمومي بوده‌ايم اما اين چرخه همچنان با نواقصي همراه است و در نتيجه نتوانسته تاکنون به موفقيت کامل در زمينه جابه‌جايي‌هاي عمومي دست بيابد.
شايد يکي از مهم‌ترين مشکلاتي که در بخش حمل و نقل و ترافيک کلانشهرها، خصوصا تهران وجود دارد، نبود يک سيستم منسجم حمل و نقل همگاني است. در واقع مي‌توان گفت سيستم حمل و نقل عمومي از مهم‌ترين راهکارهاي موجود براي ارتقا وضعيت تردد و کاهش تراکم و درنهايت کاهش مصرف سوخت است که تاکنون در اين زمينه اقدامات موثري صورت گرفته است.
مهندس مهرداد تقي‌زاده، کارشناس حمل‌ونقل و مشاور عالي شهردار تهران در امور حمل‌ونقل و ترافيک درخصوص وضعيت کنوني حمل‌ونقل عمومي در تهران در گفت‌وگو با گزارشگر روزنامه کيهان مي‌گويد: «معمولاً هر زمان که صحبت از رشد سيستم‌هاي حمل‌ونقل عمومي به ميان مي‌آيد بيشتر ذهن همه ما به سمت ناوگان و تعداد جابه‌جايي‌ها مي‌رود درصورتي که اين سيستم شامل تمام مجموعه حمل‌ونقل عمومي مثل خطوط رفت و برگشت، ايستگاه‌ها، ناوگان‌ها، بليط، پل‌هاي غير هم‌سطح و... مي‌شود. سيستم‌هاي حمل‌ونقل عمومي مدت زمان زيادي است که هم براي مسئولان و برنامه‌ريزان و هم براي مردم در اولويت است. مانند افزايش خطوط‌ مترو و اتوبوس‌هاي تندرو موسوم به بي‌آرتي که البته در اين زمينه اتفاقات خوبي در چند سال گذشته رخ داده است، مثل راه‌اندازي خطوط ويژه که قابليت‌هاي خاصي براي جابه‌جايي دارند. اين اتفاقاتي که طي چند سال اخير در تهران رخ داده دگرگوني فرهنگي در زمينه استفاده از اين سيستم را به همراه داشته است. آنچه که بديهي است تجربه مشابه همه کشورهاي پيشرفته در اين زمينه است که در واقع استفاده از سيستم‌هاي حمل‌ونقل عمومي را کليد رفع معضل ترافيک مي‌دانند.»
او در ادامه مي‌افزايد: «مردم در طي روز به دليل پويايي اقتصادي و ذاتي بودن خصيصه جابه‌جايي در اقتصاد ناچار به ترددهاي طولاني هستند. حالا تصور کنيد تمام جمعيت اين شهر بخواهند براي اين ترددها از خودروي شخصي استفاده کنند آن وقت چه اتفاقي در شهر مي‌افتد؟ در واقع هر چقدر هم که معابر اصلاح شوند باز هم گره ترافيکي باز نخواهد شد بنابراين داشتن شهري بدون ترافيک تنها به اصلاح خيابان‌ها و معابر مربوط نمي‌شود بلکه نيازمند توسعه هرچه بيشتر خطوط حمل‌ونقل عمومي است. خوشبختانه تاکنون رسيدگي‌هاي خوبي در اين زمينه صورت گرفته و شاهد توسعه خوبي بوده‌ايم اما نياز تهران بيشتر از اينها است. هم به جهت توسعه خطوط و مسير هم شبکه. براي مثال ما در طرح جامع حمل‌ونقل ريلي شهر تهران براي مترو خطوط متروي موسوم به اکسپرس را درنظر گرفته بوديم که متأسفانه درشوراي عالي ترافيک حذف شد.
راه‌اندازي خطوط متروي اکسپرس اين امکان را فراهم مي‌کرد که شهرهاي حومه‌اي از طريق مترو به يکديگر وصل شوند. يعني مترو از طريق زيرزمين تا نزديکي‌هاي شهر مبدا و مقصد مي‌آمد و بعد از آن به روي زمين مي‌آمد. اما درحال حاضر هم اين چهار خط، خطوط کاربردي هستند و تقريباً تمام نقاط شهر تهران را به يکديگر وصل مي‌کند. اما با وجود اين اميدوار هستيم در برنامه آتي دوباره طرح راه‌اندازي خطوط متروي اکسپرس براي شهرهايي همچون تهران درنظر گرفته شود تا مشکلات و گره‌هاي کور ترافيکي در مناطقي مثل آزادراه تهران کرج کاملاً مرتفع شود.»
آسماني پاک با رفت و آمد عمومي
آلودگي هوا که اين روزها ديگر مختص تهران نيست و گريبان شهرهاي بزرگ ديگر را هم گرفته به معضل بزرگي تبديل شده که در واقع ديگر با راه‌حل‌هاي موجود قابل حل نيست. در سالي که گذشت تعداد روزهاي پاک تهران از انگشتان دست هم کمتر بود و مقايسه سالهاي گذشته هم به خوبي گوياي اين موضوع است که اين روال تقريباً هر ساله ادامه خواهد يافت.
اما در اين بين توجه به اين نکته مهم است که افزايش حمل‌ونقل همگاني مي‌تواند گام بزرگي براي کاهش آلودگي هوا باشد. همان‌طور که دکتر مجتبي شفيعي دبير شوراي عالي ترافيک کشور در اين خصوص در گفت‌وگو با کيهان مي‌گويد: «حمل‌ونقل عمومي براساس سه محور اصلي تاکسي، اتوبوس و خطوط ريلي صورت مي‌گيرد. ترددهاي ريلي که عمدتاً بر پايه برق انجام مي‌شود و مشکلي از نظر آلودگي هوا وجود ندارد. اما در دو محور ديگر استفاده از تاکسي‌ها و اتوبوس‌ها تأثير غيرقابل انکاري در کاهش آلودگي هوا به جا خواهند گذاشت. درخصوص تاکسي‌ها عمده ناوگان نوسازي شده و مصرف سوخت در اين بخش کنترل شده است. بسياري از تاکسي‌ها مجهز به سيستم سي‌ان‌جي شده‌اند و در تمام شهرها جايگاه داريم و اکثر تاکسي‌ها دوگانه‌سوز شده‌اند. درمورد اتوبوس‌ها هم همان‌طور که مي‌دانيد سوخت اتوبوس گازوئيل است اما در خريداري اخير اين اتوبوس‌ها که بالغ بر هشت هزار دستگاه اتوبوس خريداري شد کيفيت موتورها در نظر گرفته شده بود و تمام آنها با موتورهاي يورو 3 و يورو 4 خريداري شدند. همچنين در کارگروهي که با حضور وزير نفت تشکيل شد، افزايش توليد گازوئيل پاک افزايش يافت و به 20 ميليون ليتر در روز رسيد. درحال حاضر هم سوخت اتوبوس‌هاي تهران و مشهد به صورت شهرهاي پايلوت از گازوئيل پاک تامين مي‌شود. به طور کلي در زمينه اتوبوس‌ها استفاده از گازوئيل پاک و ارتقاي موتورها به موتورهاي هيبريدي که با تکنولوژي جديد است و آلودگي را کاهش مي‌دهد و به عبارتي آلودگي اين موتورها حتي از يک موتورسيکلت هم کمتر است، در دستور کار قرار دارد.»
شفيعي پيش‌بيني جابه‌جايي مسافر را 75 درصد عنوان مي‌کند و مي‌افزايد: «در سومين برنامه پنج ساله پيش‌بيني شده بود که 75 درصد از جابه‌جايي‌هاي روزانه بايد با استفاده از سيستم حمل و نقل همگاني باشد، اما در ابتداي برنامه سوم اين عدد زير 40 درصد بود. در اوايل دولت نهم 41 درصد بود و در حال حاضر به 60 درصد رسيده و اميد داريم در ادامه به چشم‌انداز تعيين شده برسيم.»
يک اتوبوس مساوي با 10 خودرو
مديريت سفرهاي داخل شهري از موضوعات مهمي است که بايد در برنامه‌ريزي‌هاي مسئولان به آن توجه ويژه‌اي شود. چرا که مي‌توان در جهت سياست‌گذاري افزايش تعداد سفرها و رشد حمل و نقل همگاني براي رسيدن به اين هدف گام نهاد. در اين ميان نگاهي گذرا به آمارها و ارقام جابه‌جايي‌هاي روزانه‌اي که با استفاده از سيستم حمل ونقل عمومي صورت مي‌گيرد، خالي از لطف نيست.
امروزه در شهر بزرگي مثل تهران نزديک به 9/58 درصد سفرهاي درون شهري از طريق حمل و نقل همگاني و با استفاده از اتوبوس، مترو، تاکسي مسافرکش، ميني‌بوس و تاکسي تلفني است. اين در حالي است که سهم سواري شخصي در سفرهاي روزانه، خود به تنهايي برابر با 12/32 درصد سفرهاي روزانه است. البته بايد در نظر داشت که حجم بالاي سفرهايي که با حمل و نقل همگاني صورت مي‌گيرند تنها با يک پنجم از وسايل نقليه و سفرهاي شخصي با بيش از نيمي از وسايل نقليه صورت مي‌گيرد که اين امر نشان‌دهنده قابليت بالاي وسايل نقليه عمومي در کاهش ترافيک است.
از سوي ديگر افزايش حمل ونقل عمومي با کاهش مصرف سوخت رابطه مستقيم دارد و مي‌توان از آن به عنوان يک راهکار مناسب براي ذخيره سوخت استفاده کرد.
با توجه به اينکه هر روز به ميزان قابل توجهي به تعداد وسايل نقليه شخصي در تهران افزوده مي‌شود، در صورت عدم توسعه، تقويت و سياست‌گذاري در سيستم حمل و نقل همگاني، هر سال شاهد تراکم ترافيک و مصرف سوخت بيشتر خواهيم بود. تحقيقات نشانگر آن است که نزديک به 60 درصد از سفرهاي تهران (سفرهايي که با وسايل نقليه عمومي انجام مي‌گيرد) با مصرف حدود 8 ميليون ليتر سوخت انجام مي‌شود در حالي که در بخش خصوصي (سواري)، تقريبا 32 درصد سفر با مصرف حدود 7 ميليون ليتر سوخت انجام مي‌گيرد، اين تحقيقات همچنين نشان مي‌دهد که شدت انرژي در مدهاي حمل و نقل همگاني، بسيار پايين‌تر از خودروهاي سواري است. به طوري که شدت انرژي در سواري بيش از 8 برابر اتوبوس و 4 برابر ميني‌بوس است. درصورتي که اگر يک تاکسي وارد ناوگان حمل ونقل کشور شود، سالانه بيش از 550 ليتر صرفه‌جويي در مصرف سوخت خواهيم داشت. ميزان صرفه‌جويي در صورت وارد شدن يک دستگاه اتوبوس ديزلي بيش از 7 هزار ليتر و در صورت وارد شدن يک دستگاه اتوبوس گازسوز به ناوگان کشور به بيش از 30 هزار ليتر در سال خواهد رسيد که اين آمارها به خوبي نشان‌دهنده تاثير وسايل حمل و نقل عمومي در کاهش ترافيک و البته سوخت‌هاي فسيلي و غيرفسيلي است...
حمل و نقل عمومي با فرهنگ عمومي
تقي‌زاده، کارشناس حوزه حمل و نقل ترافيک با اشاره به فرهنگ‌سازي‌هاي صورت گرفته در زمينه همگاني‌شدن استفاده از وسايل حمل و نقل عمومي مي‌گويد: «در زمينه استفاده از سيستم‌هاي حمل و نقل عمومي اقدامات قابل توجهي صورت گرفته تا جايي که مي‌توان گفت امروز ديگر نياز مردم براي فرهنگ‌سازي در زمينه استفاده از اين وسايل کاملا برطرف شده است. يکي از دلايل اين امر هم اين است که الآن که اين خطوط راه‌اندازي شده‌اند ما با ازدحام جمعيت بالايي روبه‌رو هستيم که به خوبي گوياي استقبال همگاني در جهت استفاده از اين وسايل است. در واقع به عقيده من آنچه امروز بايد مطرح باشدفرهنگ‌سازي در اين زمينه نيست بلکه مناسب‌سازي هرچه بيشتر است. مي‌توان گفت ديگر بعد از گذشت 6، 7 سال از راه‌اندازي خطوط مترو مردم ديگر به فرهنگ سازي براي تشويق و استفاده از اين خطوط نياز ندارند فقط سيستم مناسب براي استفاده مي‌خواهند. به عبارت ساده‌تر اگر ما سيستم‌ها را گسترش دهيم و امکان استفاده هرچه بيشتر مردم از اين سيستم‌ها را فراهم کنيم خود به خود نوعي فرهنگ‌سازي کرده‌ايم. مثلا زماني که مردم با فرهنگ‌سازي نسبت به استفاده از مترو ترغيب شده‌اند اما مترو دير بيايد يا منظم نتواند آنها را طبق پيش‌بيني‌هايشان به مقصد برساند، آن وقت ديگر فرهنگ‌سازي هم موثر نخواهد بود. يا مثلا در کنار خطوط عادي اتوبوس‌هاي بي‌آرتي و حتي تاکسي بايد خطوط ويژه هم داير شود. منظور از خطوط ويژه خطوطي است که بدون توقف در همه ايستگاه‌ها از مبدا تا مقصد با سرعت بالايي قابليت جابه‌جايي مسافران را دارد و مي‌تواند به کمک خطوط عادي درحمل و نقل عمومي تاثير قابل توجهي داشته باشد. بنابراين به نظر من بهترين فرهنگ‌سازي توسعه و به روزکردن سيستم‌هاي حمل و نقل عمومي است. زماني که يک شهروند فقط يک بار تجربه استفاده از يک خط اکسپرس را داشته باشد ديگر براي استفاده هر روزه از اين خطوط و عدم استفاده از خودروي شخصي نيازي به فرهنگ‌سازي ندارد.»
گزارش روز

 

(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(12(صفحه(9(صفحه(4(صفحه (2.3.10