(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(12(صفحه(9(صفحه(4(صفحه (2.3.10


پنجشنبه 30 خرداد 1392 - شماره 20522

حزب‌الله 2013
انتفاضه سوم در راه است
20 تخلف «سيا»
   


روزنامه صهيونيستي اسرائيل اليوم، در مقاله‌اي تحت عنوان «حزب‌الله 2013» گزارش مفصلي از تحولاتي که در زيرساخت‌هاي نظامي حزب‌الله بعد از جنگ ماه ژوئيه سال 2006 رخ داده، ارائه کرده است.
در اين گزارش آمده است: وقتي جنگ بعدي ميان حزب‌الله و اسرائيل روي دهد در آن صورت تل‌آويو با سازماني طرف است که تهديد اساسي در عمق اسرائيل به شمار مي‌رود. اين تغييرات متفاوت و بيشتر از آن چيزي است که ما مي‌شناختيم و حزب‌الله مستقل‌تر و مسلح‌تر و جسورتر از آن جنبشي شده که فکرش را مي‌کرديم.
هفت سال آرامش در توسعه تسليحات و استخدام نيروها و ايجاد غافلگيري‌هاي جديد براي حزب‌الله کمک بزرگي بود و ديگر نبايد توان آتشي حزب‌الله را ناديده گرفت.
يکي از موضوعات اصلي مورد تمرکز حزب‌الله لبنان تجهيز آرام زرادخانه موشکي اين حزب تا 60 هزار موشک است که يک تهديد واقعي و مستقيم براي اسرائيل به شمار مي‌رود. بيشتر اين موشک‌ها کوتاه برد هستند و ده‌ها کيلومتر برد دارند. حدود 5000 موشک ميان‌برد هستند و 250 کيلومتر برد دارند و حزب‌الله دست کم 300 موشک نيز دارد که دوربرد است.
اگر حزب‌الله در سال 2006 قادر بود صدها موشک با کلاهک جنگي 300 کيلوگرم به اسرائيل و منطقه «غوش‌دان» شليک کند، اما الان مي‌تواند ده‌ها برابر اين مقادير را شليک کند.
البته چيزي که خواب خوش را از سران اسرائيل گرفته، تعداد موشک‌هاي حزب‌الله نيست، بلکه دقت آن است، حزب‌الله در سال‌هاي اخير موشک‌هاي دقيقي مانند ام600 را دريافت کرده که در سوريه ساخته شده است، اين حزب بنا به اعلام رسانه‌هاي خارجي تعداد محدودي موشک اسکاد دي نيز در اختيار دارد. دقت اين موشک‌ها مي‌تواند زيرساخت‌هاي اسرائيل از جمله فرودگاه‌ها و مراکز آموزش نظاميان و مراکز فرماندهي را تهديد کند، ارزيابي‌هاي محافل امنيتي صهيونيست‌ها نشان مي‌دهد که اگر اتفاق فوق‌العاده‌اي در منطقه روي ندهد، حزب‌الله در طول پنج سال آينده موفق خواهد شد به صدها موشک دقيق دست پيدا کند.
اسرائيلي‌ها معتقدند که حزب‌الله لبنان تاکنون موفق نشده به سلاح‌هاي ساخت روسيه «ياخونت» که موشک‌هايي زمين به دريا هستند، دست پيدا کند، اما اگر آنها را که سوريه نيز در اختيار دارد، به دست آورد، مي‌تواند کشتي‌هاي جنگي و زيرساخت‌هاي دريايي و راهبردي اسرائيلي‌ها را تهديد کند.
حزب‌الله لبنان امروزه بالغ بر 20 تا 40 هزار نيرو در اختيار دارد، حزب‌الله تقريبا همه چيز دارد، گروه‌هاي ضدهوايي، غواص‌هاي ماهر، نيروي هوايي، قدرت نظارت و توان اطلاعاتي. آنها در بخش اطلاعاتي خود زبان عبري ياد مي‌گيرند و از دستگاه‌هاي شنود پيشرفته استفاده مي‌کنند. حزب‌الله لبنان هزاران نيرو دارد که به عنوان نيروي ذخيره مي‌توان از آنها استفاده کرد.
تمرکز گسترده نيروهاي حزب‌الله در روستاهاي جنوب لبنان بخش جدايي‌ناپذير از تلاش دفاعي ثابت اين حزب است، به گونه‌اي که در هر روستا تقريبا تا 200 نفر نيز مستقر شده‌اند و وظيفه اصلي آنها دفاع زميني با راکت، موشک‌هاي کوتاه‌برد و موشک‌هاي ضدزره است. آنها وظيفه دارند درگيري‌هاي سنگيني را با نيروهاي پياده و زرهي دشمن آغاز کنند.
حزب‌الله لبنان علاوه بر رويکردهاي دفاعي در جنگ آينده به دنبال ايجاد روحيه هجومي با استفاده از هواپيماهاي بدون سرنشين است. آنها به اين ترتيب مي‌خواهند ناو يا يک هواپيماي اسرائيلي را هدف قرار دهند و يا عملياتي را در داخل اسرائيل به اجرا بگذارند. حزب‌الله لبنان همچنين سعي خواهد کرد با وارد کردن گروه‌هاي خود بخشي از درگيري‌ها را به داخل اسرائيل بکشاند و يا حتي سعي خواهد کرد براي مدت زمان معين يک شهرک صهيونيست‌نشين را تصرف کند.
حزب‌الله لبنان سعي خواهد کرد غافلگيري‌هايي را براي طرف اسرائيلي داشته باشد و از هواپيماهاي بدون سرنشين استفاده کند و انفجارهايي را در عمق اسرائيل انجام دهد. حزب‌الله ده‌ها فروند از اين هواپيماها را در اختيار دارد، برخي هواپيماها نسبتا پيشرفته و برخي ديگر بسيار کوچک هستند که رادار به سختي مي‌تواند آنها را رديابي کند.
منبع: خبرگزاري‌ها

 


فريده شريفي
اعتراض‌هاي گسترده اسيران فلسطيني در زندان‌هاي رژيم صهيونيستي و اعتصاب غذاي آنان راه را براي شروع انتفاضه سوم در کرانه باختري هموار کرده است.
به همين دليل مقامات سياسي و امنيتي رژيم صهيونيستي با اشاره به التهاب اوضاع در کرانه باختري و قدس اشغالي تاکيد مي‌کنند سال 2013 براي فلسطين سال سرنوشت خواهد بود.
«بنيامين بن اليعازر» رئيس کنست (پارلمان) رژيم صهيونيستي درباره وقوع انتفاضه جديد هشدار داده و گفته است: ما در مسير انتفاضه‌اي هستيم که مي‌تواند شديدتر از گذشته باشد. بعد از گذشت 50 سال فلسطيني‌ها آرام نشده‌اند وحتي تنفر آنها بيشتر شده و فلسطيني‌ها و اسرائيلي‌ها در آستانه يک رويارويي بزرگ قرار گرفته‌اند.
اين واقعيتي است که تمام مسئولان رژيم صهيونيستي و تحليلگران به آن اذعان دارند تا آنجا که بنيامين نتانياهو نخست وزير رژيم صهيونيستي و فرماندهان ارتش اسرائيل راه‌هاي مقابله با انتفاضه سوم را در دستور کار خود قرار داده‌اند.
اما اين سؤال مطرح مي‌شود که چه چيز زمينه‌ساز وقوع انتفاضه‌اي ديگر در سرزمين‌هاي اشغالي شده است؟ بدون شک يکي از مهم‌ترين و اصلي‌ترين عوامل زمينه‌ساز انتفاضه سوم تحولات کشورهاي عربي است که آثار مثبتي بر روند جريان مقاومت اسلامي خواهد داشت.
در پايتخت اين کشورها شاهد برگزاري تظاهرات و راهپيمايي‌ها عليه اقدامات وحشيانه‌اي بوديم که رژيم صهيونيستي عليه فلسطيني‌ها انجام داده بود. برخوردهاي خونين با فلسطيني‌ها، احساسات مردمي درکشورهاي عربي را چنان جريحه‌دار ساخته بود که مردم اين کشورها در شعارهاي خود تقاضاي قطع روابط بااين رژيم را داشتند.
در مصر قطع رابطه با رژيم صهيونيستي، قطع ارسال گاز ارزان به اين رژيم، گشودن گذرگاه رفح که دراصل قدمي مهم در رفع محاصره غزه بود از خواسته‌هاي اصلي انقلابيون اين کشور بود و در واقع شکست تاريخي براي رژيم صهيونيستي به شمار آمد.
تاثيرپذيري مردم فلسطين از قيام‌هاي مردم کشورهاي منطقه و درخواست آنان براي تحقق آشتي ملي ميان فتح و حماس از ديگر عواملي بودکه پذيرش انتفاضه به عنوان گزينه‌اي مطلوب براي تحقق حقوق مشروع فلسطين را فراهم مي‌کرد.
شکست در جنگ 33 روزه لبنان در سال 2006 ميلادي‌، ناکامي در جنگ 22 روزه غزه در سال 2008 ميلادي و همچنين شکست مفتضحانه در جنگ 8 روزه غزه شرايطي را براي صهيونيست‌ها پيش آورد که اين رژيم اشغالگر حتي با حمايت کشورهاي غربي نيز نتوانست نفرت جهاني از تل‌آويو را کاهش دهد.
حمايت‌هاي جهاني از مردم فلسطين در برابر تجاوز رژيم صهيونيستي به خيابان‌هاي بسياري از کشورهاي منطقه و حتي کشورهاي اروپايي و آمريکايي نيز کشيده شد.
در چنين شرايطي شکاف بين غرب و رژيم صهيونيستي و توانايي نظامي مقاومت در بازي‌هاي جنگي منطقه‌اي به‌گونه‌اي رقم خورد که جنگ غزه به عنوان يک سند افتخار و پيروزي براي مقاومت اثبات کرد ، جايگاه رژيم صهيونيستي و مقاومت اسلامي نسبت به سال‌هاي گذشته تغيير کرده است.
در اين ميان روزنامه صهيونيستي معاريو نوشت، هم‌اکنون جايگاه حماس و گروه‌هاي مقاومت فلسطيني در عرصه بين‌المللي تقويت شده و جايگاه اسرائيل در نزد جهانيان کاهش يافته است.
نبود افق‌هاي روشن در قبال روند سازش و راه‌حل دو دولت، ادامه روند شهرک‌سازي و شهرک‌نشيني صهيونيستي در کرانه باختري و قدس اشغالي و تعرض به بيت‌المقدس، فشارهاي اقتصادي که جامعه فلسطينيان را به ستوه آورده است و خشم و غضب مردم از رفتار صهيونيست‌ها نسبت به اماکن مقدس و در رأس آنها مسجدالاقصي زمينه را براي شروع انتفاضه سوم فراهم کرده است.
از سوي ديگر ملت فلسطين دريافت که به تشکيلات خودگردان فلسطين نمي‌تواند اتکا کند چراکه اين تشکيلات هيچ‌گاه با خواسته‌ها و مطالبات آنها همراهي نداشته است.
ناظران سياسي تأکيد مي‌کنند اولين قرباني انتفاضه جديد تشکيلات خودگردان فلسطين خواهد بود به ويژه آنکه نخست‌وزير رژيم صهيونيستي با تأکيد بر استفاده از زور و خشونت بيشتر براي سرکوب فلسطينيان از تشکيلات خودگردان خواسته براي کنترل اوضاع در کرانه باختري جديت بيشتري به عمل آورد.
مقامات تل‌آويو از اين واقعيت بي‌خبرند که خشم فلسطينيان کرانه باختري ريشه در عوامل عميق‌تر و قضاياي اساسي‌تري همچون آزادي و استقلال و بازگشت به سرزمين مادري‌شان دارد و همين موجب مي‌شود که هيچ‌گاه نتوانند خشم خود را عليه رژيم صهيونيستي و تشکيلات خودگردان فرو بنشانند.
به همين دليل سران رژيم صهيونيستي سال2013 را سال سرنوشت مي‌دانند. آنها مي‌گويند که در اين سال تشکيلات خودگردان فلسطين به دليل بحران مالي و سياسي فرو خواهد پاشيد و اگر هم عوامل سياسي و اقتصادي موجبات فروپاشي تشکيلات را فراهم نکند، خشم فلسطينيان آن را سرنگون خواهد کرد، مگر اينکه تشکيلات خودگردان فلسطين گزينه سومي را هم مدنظر داشته باشد و آن تشکيل دولت- کشور فلسطين در مرزهاي 1967 و پايان دادن سريع به روند سازش و دستيابي دو طرف فلسطيني و اسرائيلي به توافق نظر در قضاياي اساسي است.
در صورت شکل‌گيري انتفاضه سوم مهم‌ترين دستاورد اين انتفاضه را به شرح زير مي‌توان پيش‌بيني کرد:
آزادسازي اراضي فلسطين از چنگ صهيونيست‌ها: رژيم اشغالگر براساس قرارداد اسلو بايد همه اراضي فلسطين در کرانه باختري و نوار غزه را تحويل فلسطيني‌ها مي‌داد و تا ماه مه 1999 کشور مستقل فلسطيني به پايتختي بيت‌المقدس تأسيس مي‌شد. با اينکه تحقق چنين هدفي در واقع تأمين حداقل حقوق فلسطيني‌ها در چارچوب قطعنامه‌هاي سازمان ملل متحد است صهيونيست‌ها به دليل سياست‌هاي توسعه‌طلبانه خود حاضر به تأمين اين حداقل حقوق براي ملت فلسطين نشده است.
لذا آزادسازي فلسطين از اشغال رژيم اشغالگر قدس هدف محوري انتفاضه سوم است.
بازگشت آوارگان فلسطيني: بي‌شک يکي ديگر از اهداف انتفاضه سوم بازگشت آوارگان فلسطيني به سرزمين مادري خود است. از آنجا که رژيم صهيونيستي همواره مي‌کوشد در چارچوب نگرش راهبردي خود، آوارگان فلسطيني هيچ‌گاه به سرزمين خود باز نگردند و در همان کشورهايي که به سر مي‌برند به زندگي ادامه دهند از طرح جدي آن در مذاکرات سازش جلوگيري کرده است.
به رغم اينکه قطعنامه‌هاي بين‌المللي بر حق فلسطيني‌ها بر بازگشت به سرزمين خود تاکيد دارد از جمله قطعنامه 194 سازمان ملل متحد که آشکارا بر اين حق تاکيد کرده است. رهبران رژيم صهيونيستي اصرار مي‌کنند آوارگان فلسطيني که در سرزمين‌هاي عربي به سر مي‌برند بايد باقي بمانند. از ديد بسياري از رهبران رژيم صهيونيستي سرزميني به نام فلسطين براي بازگشت اين آوارگان به آن وجود ندارد. شروع انتفاضه سوم مي‌تواند مجامع بين‌المللي را وادار سازد تا رژيم صهيونيستي را مجبور کنند که به اين خواسته فلسطيني‌ها تن دهد.
توقف شهرک‌سازي در اراضي اشغالي: وقوع انتفاضه سوم تا حدود زيادي مي‌تواند مانع سياست‌هاي شهرک‌سازي رژيم صهيونيستي شود زيرا در سايه ترس و وحشتي که به اين مناطق وارد شده است ديگر انگيزه‌اي براي مهاجرت يهوديان به اين مناطق وجود ندارد.
برخي آمارها نشان مي‌دهد شهرک‌هاي يهودي‌نشين از سکنه خالي شده و مکان‌هاي خالي در اين شهرک‌ها بين 25 تا 40 درصد در نوسان است.
بازدارندگي رژيم صهيونيستي: به رغم تلاش وسيعي که رژيم صهيونيستي براي افزايش اعتبار بازدارندگي خود به عمل آورده است و در سايه اين بازدارندگي توانسته بود اعراب را به پاي ميز مذاکره بکشاند ناگهان با انتفاضه ملت فلسطين روبه‌رو شد. انتفاضه اول در سال 1987 و انتفاضه مسجدالاقصي در سال 2000 ميلادي و عقب‌نشيني نيروهاي رژيم صهيونيستي از جنوب لبنان بر اثر عمليات مقاومت لبنان قدرت بازدارندگي رژيم صهيونيستي را به طور جدي به چالش کشيد. شروع انتفاضه سوم و آغاز درگيري ميان فلسطيني‌ها و نيروهاي اشغالگر مي‌تواند دليلي محکم بر شکست قدرت بازدارندگي اين رژيم محسوب شود، چون اسرائيل به رغم دستيابي به سلاح‌هاي متعارف و غيرمتعارف نتوانست ملت بي‌سلاح فلسطين را از توسل به درگيري در برابر خود بازدارد. مقامات رژيم صهيونيستي اذعان کرده‌اند استمرار انتفاضه توانايي‌هاي آنان را به چالش کشيده است.
مي‌توان گفت که انتفاضه مردم فلسطين موجوديت رژيم صهيونيستي را نشانه گرفته و چهره واقعي غاصبان بيت‌المقدس را براي جهانيان برملا کرده و روح تازه‌اي در کالبد مسلمانان فلسطين دميده است. ملت فلسطين امروز درصدد به دست گرفتن سرنوشت خويش برآمده و ديري نمي‌گذرد که سنگرهاي سلطه‌گران حامي رژيم غاصب صهيونيستي با ادامه انتفاضه مردم مسلمان فلسطين يکي پس از ديگري فرو خواهد ريخت. مردم فلسطين با راه‌اندازي انتفاضه سوم تصميم گرفته‌اند به مقابله با رژيم صهيونيستي و حاميان غربي آنها برخيزند و بار ديگر نشان دهند که قدرتي توان مقاومت در برابر حرکت مردمي را ندارد و مردم چنانچه به حرکت درآيند نتيجه آن براي هيچ‌کس قابل پيش‌بيني نخواهد بود.

 


پس از حادثه 11 سپتامبر در آمريکا، آژانس اطلاعات مرکزي آمريکا (سيا) به همراه تعداد زيادي از دولت‌ها تصميم گرفتند تا برنامه مخفي دستگيري و بازداشت را به بهانه مبارزه با تروريسم در کل دنيا اجرا کنند. دستگيري غيرعادي همان فرآيند انتقال متهمان به ساير کشورها بدون طي مراحل قانوني است.
اين برنامه ظاهرا براي صيانت از آمريکا بود اما انديشکده جامعه باز در گزارشي افشا کرد که اين برنامه مردم را از حقوق اوليه شان محروم کرده و شرايطي را به وجود مي‌آورد که شکنجه‌هاي مخوف به سهولت انجام شود.
طبق اين طرح مردم گاهي به اشتباه دستگير مي‌شوند که اين موضوع جايگاه حقوق بشر آمريکا را زير سؤال برده است.
تاکنون ايالات متحده آمريکا و بيشتر کشورهايي که همراه با آمريکا در اين طرح شريک هستند (که بالغ بر 50 کشور هستند) مشارکتشان را انکار کرده و خسارت قربانيان را جبران نمي‌کنند و هيچ واکنشي براي پاسخگويي به سوءاستفاده‌هايي که از اين طرح مي‌شود از خود نشان نمي‌دهند. انديشکده جامعه باز در اين گزارش به 20 مورد از اقدامات غيرقانوني سازمان سيا پرداخته است که در زير به آن اشاره مي‌شود:
1- براساس برخي گزارش‌ها، حداقل 136 نفر به صورت غيرعادي و مخفيانه توسط سيا بازداشت و دستگير شده‌اند و حداقل 54 کشور براساس اين گزارش‌ها در اين برنامه سازمان سيا، مشارکت داشته‌اند. اسناد طبقه‌بندي شده حکومتي موضوع را بيشتر روشن مي‌کند.
2- براساس برخي از مصوبات دادگستري، استفاده از روش‌هاي شکنجه توسط سازمان سيا مجاز شمرده مي‌شود. دولت بوش از اين روش‌هاي شکنجه به عنوان تکنيک‌هاي جديد بازجويي ياد مي‌کرد. اين تکنيک‌هاي جديد بازجويي شامل موارد ذيل است:
* روش ديوار (در اين شيوه مظنون در کنار يک ديوار سست قرار مي‌گيرد، بازجو فرد مظنون را به سمت خود مي‌کشد و سپس به شدت وي را به روي ديواري که سست است هل مي‌دهد).
* فرو بردن مظنون در زير آب (روشي که در آن چشم‌هاي فرد را مي‌بندند و به تدريج روي او آب مي‌ريزند و فرد گمان مي‌کند که درحال غرق شدن است).
* قرار گرفتن فرد در حالات فيزيکي ناراحت‌کننده طوري که شخص نتواند حالتش را تغيير دهد.
3- طبق اظهارات بوش، حدود 100 نفر توسط سازمان سيا ذيل اين برنامه سري دستگير شدند و حدود يک سوم آنها با اين روش موسوم به روش‌هاي جديد بازجويي، مورد بازجويي قرار گرفتند.
4- دفتر کل بازرسي سازمان سيا طي گزارشي، متن گفت‌وگو با شماري از کساني که به اشتباه توسط سازمان سيا دستگير شده بودند را منتشر کرد. يک افسر سازمان سيا به واشنگتن پست گفت: آنها افرادي را انتخاب کرده‌اند که هيچ اطلاعاتي نداشتند.
5- فردي به نام خالد مصري با مليت آلماني که به خاطر تشابه اسمي با يکي از مظنونين القاعده، در مقدونيه دستگير شد. او در مقدونيه و در زندان‌هاي انفرادي مخفي سازمان سيا در افغانستان تحت شکنجه قرار گرفت. در 13 دسامبر 2012 دادگاه حقوق بشر اروپا اعلام کرد که مقدونيه مطابق کنوانسيون حقوق بشر، حقوق خالد المصري را ناديده گرفته است و بنابراين بدرفتاري که در فرودگاه اسکوپيه با اين فرد صورت گرفته، نوعي شکنجه به حساب مي‌آيد.
6- وسام عبدالرحمان احمد الدماوي يکي ديگر از بازداشت‌شدگان بود که به مدت 77 روز در زندان تاريک سيا واقع در افغانستان نگاه داشته شد. او 40 روز را در بگرام سپري کرد. طي اين مدت تحت آزارها و شکنجه‌هايي مثل محروميت از خواب، آويخته شدن از سقف با دست به صورت ضربدري، تهديد شدن به وسيله سگ، تماشاي فيلم‌هاي عذاب‌آور، گوش دادن به صداي اره برقي با ناله‌هاي دردناک، قرار گرفت.
7- تعدادي از بازجويان سابق و کارشناسان ضدتروريسم اعتراف کرده‌اند که بازجويي اجباري بي‌تاثير است. استيون کلينمن، جک کلونان و متيو الکساندر در نامه‌اي به کنگره گفته‌اند سياست بازجويي آمريکا هزينه‌هاي سنگيني دارد و در بسياري از موارد هم‌پيمانان آمريکا از شريک کردن آمريکا در اطلاعات حياتي سر باز مي‌زنند.
8- پس از دستگيري غيرعادي ابن الشيخ اليبي و انتقال او به مصر در سال 2002 به وسيله نيروهاي آمريکايي و تهديد به شکنجه از سوي ماموران مصري، اطلاعاتي جعل شده و وي را به برنامه‌هاي آموزشي و رساندن سلاح‌هاي شيميايي و بيوتکنولوژيک عراقي به القاعده متهم کرد. در سال 2003 وزير وقت امور خارجه آمريکا کالين پاول در سخنراني خود در سازمان ملل از اين اطلاعات جعلي براي حمله به عراق بهره گرفت.
9-ابوزبيده حداقل 83 بار توسط سازمان سيا با روش غرق شدن مصنوعي مورد شکنجه قرار گرفت. علي سوفان يکي از بازپرسان اف‌بي‌آي در مقابل کنگره اعتراف کرد. وي با استفاده از تکنيک‌هاي ايجاد رابطه، «اطلاعات بسيار کارآمدي» از ابوزبيده به دست آورده است اما در نهايت وي دراثر خفگي در آب از بين رفته است.
10- طبق مقررات حقوق بين‌الملل شکنجه تحت هر شرايطي ممنوع است و هرگونه دعوي مرتبط با شکنجه بايد مورد بررسي و تحقيق قرار بگيرد و مرتکبان آن بايد مجازات شوند.
11-در 20نوامبر 2002 گل رحمان از پي دستور يکي از افسران سازمان سيا مبني بر اينکه او را به زميني بتوني ببندند، تمام طول شب را بدون هيچ پوششي دريکي از زندان‌هاي افغانستان که «سالت پيت» نام داشت سپري کرد و براثر انجماد، جان خود را از دست داد.
12-فاطيما بوچار توسط ماموران سازمان سيا و افرادي که گفته مي‌شد تايلندي هستند در فرودگاه بانکوک چندين روزمورد آزار و اذيت قرار گرفت. بوچار اظهار کرد که او را به ديوار بسته بودند درحالي که 4 ماه ونيم حامله بوده و 5 روز به او غذا ندادند. سپس او به صورت مخفيانه به ليبي منتقل شد.
13-اردن نيز همانند مصر يکي از مراکز اصلي است که مظنونين به آنجا منتقل مي‌شوند. دراين زندان‌ها سلول‌هاي انفرادي درست شده است که به اندازه يک تابوت هستند. بازداشت شدگان اظهار داشته‌اند که به صندلي آلماني متصل شده‌اند؛ صندلي که ستون فقران فرد را به شدت تحت فشار قرار داده و مورد شکنجه قرار مي‌دهد.
14-محمد الزيري و احمد گنيزا درحالي که درصدد کسب مجوز پناهندگي در سوئد بودند، از اردوگاه اين کشور به مصر منتقل شدند و مورد شکنجه قرار گرفتند. همچنين الزيري را مجبور کرده بودند بر روي تخت الکتريکي بخوابد.
15-ابوعمر شهروند ايتاليايي، در يکي از خيابان‌هاي ميلان ربوده شد و به مصر منتقل شد و به طور سري به مدت 14 ماه توسط ماموران شکنجه سازمان سيا با استفاده از شوک الکتريکي مورد شکنجه و بازجويي قرار گرفت. دادگاه ايتاليايي يک خلبان و 22مامور سازمان سيا را به خاطر ايفاي نقش درشکنجه و بازداشت غيرقانوني ابوعمر مقصر اعلان کرد.
16-ساختمان‌هاي بسياري شناسايي شده‌اند که داراي زندان‌هاي مخفيانه سازمان سيا درخاک کشورهايي مثل افغانستان، ليتواني، مغرب، لهستان، روماني و تايلند هستند.
17- عبدالرحمان النشير پس از دستگيري درلهستان در يکي از اين زندان‌هاي مخفي حبس شد. بازجويان آمريکايي النشير را مجبور کردند که برهنه شود و سرش را با کلاهک پوشاندند و شرايط اعدام مصنوعي را به وجود آوردند و سلاحي نيمه اتوماتيک را درکنار گوش او قرار دادند تا او را مورد آزار فيزيکي قرار دهند.
18- دستور منع شکنجه اوباما در سال 2009، مانع بازداشت‌هاي غيرقانوني سازمان سيا نشد. اين دستور صريحا به مقامات سازمان سيا اين اجازه را مي‌داد که مظنونين به تروريسم را قبل از انتقال‌شان به ساير کشورها به مدت کوتاهي براي بازجويي و محاکمه بازداشت کند.
19-فرمان اجرايي سال 2009 اوباما همچنين يک تيم عملياتي ويژه را ايجاد کرد تا به بررسي سياست‌هاي بازجويي و انتقال مظنونين بپردازد وهمچنين پيشنهادهايي درمورد نحوه انتقال مظنونين به ساير کشورها ارائه دهد. اين تيم عملياتي ويژه درسال 2009 گزارشي را منتشر کرد. اما از انتشار اين گزارش به صورت عمومي خودداري کرد. شواهد نشان مي‌دهد آمريکا به سياست‌هاي ضدتروريستي کشورهاي ميزبان اعتمادکرده است و نظارت بر رفتار با متهمان منتقل شده را خود عهده‌دار شده است. اما اينها هرگز باعث نشد مظنوني همچون «ماهر آرار» در اردن و «احمد گيزا» و «محمد الزيري» در مصر شکنجه نشوند.
20-کميته منتخب امور اطلاعاتي سنا گزارشي 6000 صفحه‌اي تهيه کرده است که با دستيابي به اطلاعات طبقه‌بندي شده جزئيات بيشتري را درباره عمليات بازداشت و بازجويي‌هاي سازمان سيا ارائه مي‌دهد. اگرچه خود اين گزارش به صورت طبقه‌بندي شده باقي مانده است و هيچ‌گاه منتشر نشده است.

 


(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(12(صفحه(9(صفحه(4(صفحه (2.3.10