(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(12(صفحه(9(صفحه(4(صفحه (2.3.10


سه شنبه 04 تـیـر 1392 - شماره 20525

نوجواني پرمخاطره‌ترين دوران براي شروع مصرف موادمخدر
کارگران فصلي از مشکلاتشان مي‌گويند : به دنبال لقمه‌اي نان
   


يک پژوهشگر حوزه اعتياد، پرمخاطره‌ترين دوران زندگي از نظر شروع مصرف موادمخدر را نوجواني دانسته و مي‌گويد: خانواده تأثير عميقي در کودک و پي‌ريزي شخصيت او دارد، اگر محيط خانواده سالم باشد آن کودک در آينده، به نوجواني با اعتماد به نفس تبديل مي‌شود، در غير اينصورت آماده کجروي و ناسازگاري نه تنها در خانواده بلکه در جامعه خواهد بود.
به گفته دکتر کامبيز کامکاري اعتياد يک بيماري زيست‌محيطي، روانشناختي و اجتماعي است و عوامل متعددي در اتيولوژي سوءمصرف مواد مؤثرند که در کنار يکديگر منجر به شروع مصرف و سپس اعتياد مي‌شوند.
عوامل فردي، اجتماعي، اقتصادي، سياسي، فرهنگي، تربيتي و آموزشي، خانوادگي، محيطي، بيروني و دروني در ابتلا فرد به اعتياد مؤثرند. از طرفي آشنايي با عوامل مستعدکننده بروز اعتياد و نيز عوامل محافظت‌کننده براي مقابله با آن، از دو جهت يکي شناسايي افراد در معرض خطر اعتياد و اقدامات پيشگيرانه لازم براي آنان و ديگري انتخاب نوع درمان و اقدامات خدماتي، حمايتي و مشاوره‌اي لازم براي معتادان ضرورت دارد.
اين پژوهشگر حوزه اعتياد با اشاره به عوامل متعدد بروز اعتياد بيان مي‌دارد: اختلال در شخصيت فرد، فشارهاي رواني به علت حوادث و محروميت‌ها، نقص جسمي، لذت‌جويي، کنجکاوي و تقليد از جمله عوامل فردي در گرايش فرد به اعتياد مي‌باشد.
در ضمن عدم عدالت اجتماعي، نابرابري‌هاي طبقاتي، در دسترس بودن موادمخدر و وجود مشکلات اجتماعي از عوامل اجتماعي مؤثر در اعتياد است. بحران هاي اقتصادي، گرسنگي، تورم، مهاجرت، بيکاري، رفاه اقتصادي و فقر نيز از عوامل اقتصادي در ابتلا به اعتياد محسوب مي‌شوند.
از عوامل سياسي نيز مي‌توان به جنگ، سياست استعماري دول خارجي، فشارهاي ناشي از جانب حکومت اشاره کرد و از عوامل فرهنگي از بي‌سوادي يا کم‌سوادي، عدم آگاهي به مسائل و آسيب‌هاي اجتماعي و فقدان احساس مسئوليت نام برد.
وي همچنين؛ مدرسه، گروه همسالان و معاشرت با دوستان ناباب را از عوامل تربيتي و آموزشي و همچنين طلاق، مشکلات خانوادگي و روابط بد و نامطلوب بين اعضاي خانواده، بي‌سوادي والدين، فقر مادي، محروميت عاطفي در کودکي را از عوامل خانوادگي در اين خصوص عنوان مي‌کند.
گفتني است منطقه ويژه جغرافيايي، آداب و رسوم و فرهنگ نيز از عوامل مهم محيطي در بروز اعتياد مي‌باشد و از عوامل رواني مي‌توان به افسردگي، اضطراب و بي‌قراري، عقده حقارت، عدم رشد شخصيت محروميت عاطفي و عدم بهداشت رواني و از عوامل دروني به بيماري‌هاي جسمي و رواني در اشکال مزمن و لاعلاج اشاره کرد.
به گفته وي، عوامل مؤثر بر فرد، محيط فرد و عوامل اجتماعي عوامل درهم بافته‌اي هستند که بر يکديگر تأثير مي‌گذارند.
اين پژوهشگر حوزه اعتياد با تأکيد بر اينکه عوامل مختلف شخصيتي با مصرف مواد ارتباط دارند، مي‌گويد: از اين ميان برخي از صفات بيشتر پيش‌بيني کننده احتمال اعتياد هستند و به طور کلي فردي را تصوير مي‌کنند که با ارزش ها يا ساختارهاي اجتماعي مانند خانواده، مدرسه و مذهب پيوندي ندارند يا از عهده انطباق کنترل يا ابراز احساسات دردناکي مثل گناه، خشم و اضطراب برنمي‌آيند که اين افراد معمولا براي کاهش استرس، ناخودآگاه به اعتياد روي مي‌آورند.
از طرفي عدم پذيرش ارزش‌هاي سنتي و رايج، نياز شديد به استقلال، صفات ضداجتماعي، پرخاشگري شديد، احساس فقدان کنترل بر زندگي خود، اعتماد به نفس پايين، فقدان مهارت مقاومت در برابر پيشنهادات خلاف ديگران، فقدان مهارت‌هاي اجتماعي، اضطراب و بي‌حوصلگي از جمله صفات شخصيتي فرد معتاد است.
وي همچنين افزود: پرمخاطره‌ترين دوران زندگي از نظر شروع به مصرف مواد دوره نوجواني است، نوجواني دوره انتقال از کودکي به بزرگسالي و کسب هويت فردي و اجتماعي است و در اين دوره ميل به استقلال و مخالفت با والدين به اوج خود مي‌رسد و نوجوان براي اثبات بلوغ و فرديت خود، ارزش‌هاي خانواده را زير سؤال مي‌برد و سعي در ايجاد و تحليل ارزش‌هاي جديد خود دارد.
مجموعه اين عوامل، علاوه بر حس کنجکاوي و نياز به تحرک تنوع و هيجان نوجوان را مستعد مصرف مواد مي‌کند.
کامکاري در پايان خطاب به خانواده‌ها تأکيد مي‌کند: خانواده تأثير عميقي در کودک دارد و شخصيت او را پي‌ريزي مي‌کند. اگر محيط خانواده سالم باشد آن کودک در آينده به نوجواني با اعتماد به نفس تبديل مي‌شود و اگر کودک مورد توجه خانواده واقع نشود يا از خانواده طرد شود و يا برعکس اگر بيش از حد مورد توجه و حمايت واقع شود آماده کجروي و ناسازگاري نه تنها در خانواده بلکه در جامعه خواهد بود.

 


از گروه اجتماعي
طبق آمارهاي رسمي معاونت اجتماعي و فرهنگي شهرداري تهران، سالانه حدود 50هزار نفر کارگر فصلي به تهران مراجعه مي‌کنند، البته با توجه به سيال بودن جمعيت کارگران فصلي، آمار دقيقي از ميزان حضور آنها در شهر تهران موجود نيست. جامعه آماري کارگران مهاجر فصلي در سطح شهر تهران، نشان مي‌دهد که مصرف سيگار، قليان، مصرف مواد مخدر، خريد و فروش سي‌دي و ورق بازي، بيشترين نوع آسيب‌هاي اجتماعي را در بين کارگران فصلي دارد.
توسعه برابر و متوازن و دوري از شرايط آرماني توسعه همه جانبه، باعث شده است که هر سال نيروهاي کار جوان از مناطق کمتر توسعه يافته کشور در جست وجوي کار به تهران وارد شوند. اين افراد به دليل آن که جذب نظام اجتماعي، اقتصادي شهري نمي‌شوند متاسفانه در بسياري از آسيب‌هاي شهري گرفتار مي‌شوند.
اين افراد ظاهرا در شهرها هستند، ولي بنا به دلايلي تمايلي به ماندن ندارند و جذب متن شهري نمي‌شوند و با وجود آن که در متن شهر هستند در حاشيه آن به سر مي‌برند و در عين حال که در حاشيه هستند در متن آن قرار دارند. حضور اين افراد در شهر تهران سبب بروز مسائل متعددي براي آنها، خانواده‌هايشان و همچنين فضاهاي شهري تهران مي‌شود.
اين افراد به صورت گروه‌هاي پرجمعيت زندگي مي‌کنند و اغلب در محل کار خود از سکونت‌گاه‌هاي خوابگاهي برخوردارند. از مصاديق اين گروه‌ها مي‌توان به کارگران ساختماني، کارگران کارگاه‌ها، کارگران ميادين ميوه و تره‌بار، رستوران‌ها، نانوايي‌ها، فضاي سبز پارک‌ها و گروه‌هايي که براي پيدا کردن کار در ميادين اصلي و بر سر چهارراه‌ها تجمع مي‌کنند، اشاره کرد. برخي از مطالعات در مورد اين گروه‌ها نشان مي‌دهد که اين گروه‌ها از لحاظ اجتماعي و اقتصادي آسيب‌پذيرند و نسبت به کارگران بومي علي رغم ساعات کاري بيشتر و انجام کارهاي سخت و خطرناک از دستمزدهاي کمتري برخوردارند. عدم امنيت شغلي و شرايط ناپايدار فعاليت موجب مي‌شود که آنها به منظور کسب درآمد بيشتر و تلاش براي بدست آوردن حداقل پس‌اندازي براي خود و خانواده که معمولا در مبدا زندگي مي‌کنند، تن به کارهاي بسيار خطرناک و سخت بدهند و به لحاظ عدم برخورداري از تغديه، بهداشت و مسکن مناسب، از نظر جسمي و رواني بسيار آسيب‌پذير شوند و به دليل بروز بيماري‌هاي مزمن و عدم درمان به موقع از ضريب بسيار پاييني در اين زمينه برخوردار باشند.
به سراغ تعدادي از کارگران فصلي مي‌رويم تا در مورد مشکلات و خواسته‌هايشان به گفت‌وگو بنشينيم.
مجيد مرد جوان و لاغري است که کلاه نمدي آبي به سر دارد حدود 4 سال است از شهرش تبريز به تهران آمده و مدرک تحصيلي ديپلم دارد. او مي‌گويد: زماني که براي کار به سرساختمان مي‌رويم هر کسي که مزد ارزان‌تري بگيرد، انتخاب مي‌شود. مي‌خواستم در شهر و ديار خود کار کنم که بعد از حدود 2 سال بيکاري تصميم گرفتم به تهران بيايم تا نان زن و بچه‌ام را تامين کنم.
مجيد ادامه مي‌دهد: روزانه 20 تا 30 هزار توماني را که از کارگري در ساختمان به دست مي‌آورم براي خانواده‌ام در تبريز مي‌فرستم. خانواده‌ام 5 نفرند و ماهيانه دويست تا سيصد هزار تومان براي خوراک و پوشاک آنها هزينه مي‌کنم. چون من در ورامين ساکنم و خانواده‌ام در تبريز مي‌دانم که خيلي کم است ولي کار ديگري بلد نيستم.
مجيد ادامه مي‌دهد: من در ورامين مستاجر هستم و ماهيانه 160 هزار تومان بابت جاي خواب مي‌پردازم ، در حاليکه هم مي‌بايست خرج زندگي خود را تامين کنم و هم اضافه درآمدم را براي خانواده ام بفرستم.
اينجا از جوان 16 ساله داريم تا پيرمرد 70 ساله که هر کس مزد کمتري بگيرد، انتخاب مي‌شود. سابقه کار اصلا مطرح نيست!
هيچ کس از ما نمي‌پرسد سابقه کارت چقدر است؟ فقط مي‌گويند «روزي چند؟!»
تيپ ظاهريش با بقيه کارگران فرق دارد و مظلومانه کنار بقيه کارگران نشسته است. او کارگر نقاش ساختمان است. لحن صحبت‌هايش با بقيه فرق مي‌کند، و به حق و حقوقش آگاه است.
داوود در ادامه صحبت‌هاي همکارش مي‌گويد:« 6 ماه سال کار مي‌کنيم. بيشتر موقع‌ها در زمستان و پاييز همسرم با غرغر مرا از خواب بيدار مي‌کند که «بلند شو برو سرکار»
«هر چقدر به او مي‌گويم که کار ما روزي و فصلي است، باورش نمي‌شود.»
تمام زمستان را مجبورم در خانه زنداني شوم تلاشم ثمري ندارد چون مشتري وتقاضا نيست تا ساختمان را نقاشي کنم. کاشکي ارگاني و سازماني بود که روزهاي بيکاري از ما حمايت کند که شرمنده خانواده نشويم. 6 الي 7 ماه سال نقاش ساختمان هستم و بقيه روزها هم بيکار!!!
او که روزي 40 هزار تومان از کارفرما مي‌گيرد، اشاره مي‌کند: البته گاهي اين هزينه هم متغير است و در بعضي مواقع به روزي 30 هزار تومان هم مي‌رسد!!!
داوود و همسرش در منطقه 4 (شميران‌نو) مستاجر هستند. کرايه خانه‌شان ماهيانه 400 هزار تومان و هزينه خوراک و پوشاک تقريبا 700 هزار تومان در ماه است.
او مي‌گويد: در بعضي مواقع که فصل کم‌کاري است نمي‌دانم چگونه هزينه‌هاي معاش خود و همسرم را تامين کنم. در نهايت با توجه به درآمدم ماهيانه دويست و 50 هزار تومان بابت هزينه اوليه مي‌پردازم. البته کمبود شرايط مالي را هم خانواده‌ام احساس مي‌کنند. از طرفي به علت نداشتن بيمه بيکاري، نمي‌توانم در فصل‌هاي بيکاري معاش خانواده‌ام را تامين کنم.
او ادامه داد: متاسفانه برخي از کارگران فصلي ساختمان با مهاجرت به تهران مشکلاتي را براي بقيه درست مي‌کنند مثلا با توجه به اينکه نرخ ثابتي در کارمزد ندارند و از آنجا که کار ما تعرفه مشخصي ندارد، بنابراين کارفرمايان آنهائي را که دستمزدهاي پايين‌تري دارند انتخاب مي‌کنند که اين عوامل سبب بيکاري بقيه کارگران مي‌شود آن هم در برخي فصل‌هاي پرکاري مانند تابستان، بهار و پاييز که کارفرما در جست‌وجوي کار ارزان است.
داوود يادآور مي‌شود: البته دستگاه‌هاي ذي‌ربط مي‌توانند همه کارگران را به صورت قراردادي استخدام کنند و وام‌هاي خوداشتغالي و مسکن را به همه کارگران بپردازند تا شايد گوشه‌اي از مشکلاتشان حل شود. چه اشکالي دارد ما هم براي روزهاي بيکاري هم حقوقي مکفي و بيمه پشتيبان دريافت کنيم.
قاسم «کارگر لوله‌کشي ساختمان» در منطقه 15 (خاوران) تهران سکونت دارد، او مي‌گويد:؛ اگر سوانحي در عين کار ساختمان برايمان اتفاق بيافتد هيچ بيمه‌اي نداريم که از خانواده‌مان حمايت کند. هميشه هراس داريم که اگر دچار سانحه شويم سرنوشت همسر و فرزندانمان چه مي‌شود؟
او ادامه مي‌دهد: متاسفانه ماه گذشته يکي از دوستانم در حين کار از داربست سقوط کرد و الان در منزل بستري شده مخارج بيمارستان هم آنقدر زياد است که با پس‌انداز اندک قادر به تامين هزينه‌هاي درمان نيست. کاشکي سازمان يا اتحاديه‌اي باشد تا در مواقع ضروري به فرياد ما کارگران فصلي برسد اگر کمک مردم نبود حتي نيازهاي اوليه زندگي مانند خوراک و پوشاک همسر و خانواده‌اش هم تامين نمي‌شد چه برسد به هزينه‌هاي بيمارستان و خرج درمان.
همه ما کم و بيش با اين درد و دل‌ها آشنا هستيم اگر چهره شهر تهران را برانداز کنيم متوجه مي‌شويم کارگران فصلي نقاشي، لوله‌کشي، آهنگري، ساختمان و... در همه سنين براي تامين معاش زندگي خود بدون توجه به سرنوشت شغلي‌شان مانند بازنشستگي و حق سنوات خدمتي مشغول به کارهستند.شايد کار روزمزدي از اين قشر زحمتکش چهره‌اي ساخته که روزانه براي تامين معاش خود کار مي‌کنند. ولي باز هم با مشکلات عديده‌اي مواجه هستند. همچنين از ميان کارگراني که در سطح شهر مشاهده مي‌کنيد مشکلات خيل وسيعي از اين قشر توسط رسانه‌هاي مختلف انتشار مي‌يابد در حالي که آمار دقيقي از کارگران فصلي نداريم و وعده‌هايي که از سوي مسئولان به صورت طرح عملياتي داده شده به مرحله اجرا نرسيده است.

 

(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(12(صفحه(9(صفحه(4(صفحه (2.3.10