(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(12(صفحه(9(صفحه(4(صفحه (2.3.10


پنجشنبه 06 تـیـر 1392 - شماره 20527

فرايند جابه‌جايي قدرت با چراغ سبز آمريکا
قطر کوچک با آرزوهاي بزرگ
   


تأليف و گرد آوري : سيدمحمد امين‌آبادي
اشاره
شبکه الجزيره، منابع عظيم نفت و گاز و يک سياست خارجي بلند پروازانه در منطقه خاورميانه و خليج فارس و اين که با پرداختن رشوه هاي کلان توانسته است ميزباني جام جهاني فوتبال در سال 2022را به دست آورد؛ تمام چيزهايي است که در وهله اول از شنيدن نام کشور قطر در اذهان نقش مي بندد، حال امير اين کشور بسيار کوچک که آرزوي رهبري جهان عرب را نيز در سر مي پروراند؛ قدرتي را که خود زماني با زور و کودتا از پدر تصاحب کرده بود را به پسرش شيخ تميم واگذار کرده است . چرايي اين جابه جايي و تاثير آن در سياست داخلي و خارجي دوحه و احيانا در کشمکش بر سر قدرت در خاندان آل ثاني پرسش هاي روزي است که اذهان تحليل گران را به خود جلب کرده است.
سرويس خارجي کيهان
استبداد، فساد و اقصاد رانتي
شبه‌جزيره کوچک قطر، در ساحل جنوبي خليج فارس و با مساحت 11 هزار و 493 کيلومتر مربع و جمعيت يک ميليون و 854 هزار نفري که کمتر از يک سوم آن را قطري‌هاي اصيل تشکيل مي‌دهند، اين روزها سرگرم آماده‌کردن مقدمات انتقال قدرت از شيخ حمدبن خليفه امير کنوني به فرزندش شيخ تميم وليعهد جوان و جوياي نام کشور است. چرا امير قطر به اين جابه‌جايي قدرت تن داده است؟ نقش مناسبات قدرت در خاندان آل ثاني و نقش همسر سوم شيخ حمد در اين جابه‌جايي قدرت چيست؟ ديدگاه‌هاي امير آينده و تاثيري که در سياست خارجي و داخلي اين کشور خواهد گذاشت چيست؟ سياست خارجي قطر در منطقه خاورميانه و اختلافات اين کشور با عربستان و مصر بر سر رهبري جهان عرب روابط دوحه با رژيم اسرائيل و آمريکا همگي مسائل و سئوالاتي است که در رابطه با اين جابه‌جايي قدرت مطرح هستند.
در تحليل وضعيت سياسي، اقتصادي و اجتماعي کشورهاي عرب حاشيه خليج‌فارس نمي‌توان نسبت مستقيم اقتصاد رانتي مبتني بر نفت، ديکتاتوري، استبداد داخلي و وابستگي خارجي را ناديده گرفت. به دليل درآمدهاي سرشار ناشي از فروش نفت و گاز، دولت‌هاي حاکم بر کشورهاي عربي کوچک ترين نيازي به درآمدهاي مالياتي و پشتيباني مردمي از سياست‌هاي خود نداشته‌اند. چون دولت نيازي به ماليات براي گذران امور ندارد لذا ضرورتي نيز به پاسخگويي نمي‌بيند. اين رابطه مستقيم در کنار فرهنگ قبيله‌اي حاکم بر زندگي اعراب زمينه را براي ايجاد و بازتوليد مستمر ديکتاتوري در کشورهاي عرب حاشيه خليج فارس فراهم کرده است در بيشتر اين کشورها بر اثر کودتا و يا مداخله خارجي و در اين مورد بويژه انگليس خانداني قدرت را به دست گرفته و چرخش قدرت نيز يا بر اثر رسم موروثي اعراب از پدر به پسر و يا برادر منتقل شده و يا اين جابه‌جايي قدرت بر اثر کودتا بوده است. به دليل مستقل نبودن قوا و به ويژه فقدان يک دستگاه قضايي مستقل از خاندان حاکم پاسخگو نبودن و گردش قدرت، زمينه براي تسلط يک يا چند خاندان به تمامي ارکان قدرت و ثروت در اين کشورها فراهم شده که اين خود زمينه‌ساز بروز فسادهاي کلان و دخالت‌هاي گسترده خارجي را در امر داخلي اين کشورها فراهم کرده است. فساد گسترده اقتصادي به دليل درآمدهاي کلان و تمرکز اين درآمدها در دست خاندان حاکم زمينه را براي بروز شکاف‌هاي گسترده اجتماعي در اين کشورها نيز به بار آورده است. در اکثر اين کشورها يک اقليت بسيار ثروتمند وابسته به قدرت در کنار يک اکثريت محروم شکل گرفته است. از آن جايي که خاندان حاکم بر اين کشورها تلقي بسيار عاميانه‌اي از توسعه دارند و آن را تنها در ورود ظواهر مدرنيته بدون بسترسازي اجتماعي تلقي مي‌کنند خود اين مسئله زمينه را براي بروز بحران‌هاي اجتماعي در اين کشورها فراهم مي‌کند.
به دليل متکي نبودن به حمايت مردمي و نبود مشروعيت داخلي اکثر خاندان هاي حاکم بر کشورهاي عرب حاشيه خليج فارس تداوم حضور خود را بر سر قدرت در وابستگي به قدرت‌هاي خارجي برتر جست‌وجو مي‌کنند.
همه کشورهاي عرب حاشيه خليج‌فارس همگي و بدون استثنا روابط بسيار حسنه‌اي با ايالات متحده دارند چرا که تداوم حضور خود را بر سر قدرت از صدقه سرآمريکا مي‌دانند. حتي اين وابستگي به آمريکا تا حدي است که هرگونه جابه‌جايي قدرت نيز بايد اول مورد تأييد واشنگتن قرار بگيرد. خانواده‌اي که بتواند مناسبات گرم تري با دولتمردان آمريکايي برقرار کند اقبالش براي تصاحب ارکان قدرت بيشتر مي‌شود. به دليل نفوذ گسترده لابي صهيونيستي در آمريکا و نفوذ اين کشور در کشورهاي عرب منطقه خليج‌فارس نوعا اين حکومت‌ها نگاه بسيار مثبتي به اسرائيل داشته و روابط سياسي و بازرگاني و امنيتي گسترده‌اي نيز با تل‌آويو برقرار کرده‌اند.
تاثير بر سياست داخلي و خارجي
کشور بسيار کوچک قطر داراي منبع درآمد بسيار عظيم نفتي و گازي است. قطر سومين کشور دارنده ذخاير گاز پس از روسيه و ايران است. اقتصاد قطر يک اقتصاد کاملا وابسته به نفت و گاز و رانتي محسوب مي‌شود. اگرچه اين کشور درآمدها ديگري نظير گردشگري دارد ولي ذخيره گازي‌اش براي حدود 200 سال آينده کافي است. قطر به علت پيش‌دستي در استفاده از ميدان گازي پارس جنوبي توانسته است بيش از ايران از اين ميدان بهره‌برداري کند و به همين دليل، رشد اقتصادي 20 درصد را تجربه مي‌کند.
اين منبع درآمدي کلان پشتوانه سياست خارجي بسيار بلند پروازانه شيخ حمدبن خليفه آل ثاني حاکم قطر شده است. تمامي اين درآمد هنگفت بدون هيچ حساب و کتابي در اختيار امير قطر قرار دارد. افشاگري‌هاي شيخ خليفه پدر شيخ حمد امير کنوني پس از کودتا عليه خود اين ادعا را ثابت مي‌کند. وي درباره درآمدهاي نفتي کشور قطر گفته بود که بخشي از اين درآمدها به حساب شخصي امير ريخته مي‌شود که درآمدي ساليانه بيش از 10 ميليارد دلار است. همچنين وي گفته بود که 20درصد از اين درآمدها صرف شيوخ قطر و دستگاه‌هاي خدماتي آنها مي‌شود. ديگر آن که امير قطر سهم مشخصي در تمامي شرکت‌ها و موسسات حکومتي و خصوصي دارد و تمامي رشوه‌ها و مبالغ مربوط به توافقنامه‌هاي بهداشت و درمان کشور و خريدهاي تسليحاتي نيز به حساب امير قطر و فرزندانش واريز مي‌شود. اين اسرار زماني علني‌تر شدند که شيخ حمد رسما از بانک‌هاي سوئيس خواست اموال پدرش، شيخ خليفه را از بيم برداشت توسط وي توقيف کنند.
چنان که در مقدمه نيز گفته شد قطر يک کشور با اقتصاد رانتي است. جابه جايي قدرت نيز در آن از طريق انتخابات برگزار نمي‌شود و موروثي است، اين کشور علي‌رغم ژست‌هاي بسيار آزاديخواهانه‌اي که از طريق شبکه الجزيره در قبال بقيه کشورهاي جهان عرب مي‌گيرد و خواهان ايجاد فرايندهاي دموکراتيک در کشورها است ولي سيستم حکومتيش بسيار استبدادي است. به دليل دخالت نداشتن مردم در مشروعيت‌بخشي به حکومت و نيز جابه جايي قدرت، چنان که شيوه معمول همه کشورهاي رانتي و ديکتاتوري منطقه است هرگونه تغيير محسوس و کلان در سيستم حکومتي و سياست داخلي کشور قطر با ايالات متحده هماهنگ مي‌شود. ايالات متحده نيز تا اطمينان حاصل نکند که امير جوان در مسير سياست‌هاي واشنگتن در خاورميانه قدم خواهد برداشت و نسبت به فرايند سازش اعراب و اسرائيل ديدگاه مثبتي ندارد. هرگز اجازه اين جابه‌جايي قدرت را نمي‌دهد.
آمريکا در قطر پايگاه العديد را که بزرگ ترين پايگاه نظامي اين کشور در منطقه است در اختيار دارد. تجهيزات و تعداد نظاميان آمريکايي در قطر بيشتر از ناوگان پنجم دريايي آمريکا در بحرين است. براساس نوشته نشريه «وال استريت ژورنال» پايگاه هوايي آمريکا در قطر بزرگ ترين پايگاه هوايي اين کشور در خاورميانه است به طوري که طول باند آن 4500 متر است و غول پيکرترين هواپيماها مي‌توانند در آن به زمين بنشينند. اين پايگاه هوايي با هزينه‌اي بالغ بر يک ميليارد دلار احداث شده و 3000نظامي آمريکايي در آن حضور دارند و از آنجا هواپيماهاي حامل تانک و ساير تجهيزات نظامي و هواپيماهاي جاسوسي آمريکا به سمت افغانستان به پرواز در مي‌آيند.
شيخ حمد بن جاسم بن جبر آل ثاني وزير خارجه گفته است «وقتي که يک نيروي نظامي بزرگ به قطر حمله کند ما نمي‌توانيم از آن دفاع کنيم، به همين دليل نيازمند حضور نظامي آمريکا هستيم.» به علاوه آمريکا چند پايگاه هوايي ديگر در قطر دارد که از قصر امير اين کشور چندان دور نيست و مسئولان قطري کتبا حضور دائمي نظاميان آمريکايي را در کشور خود تضمين کرده‌اند. قطر با وجود اين پايگاه نظامي حساس و مهم و نقشي که از طريق شبکه الجزيره در راستاي پيگيري سياست‌هاي آمريکا بازي مي‌کند و دلارهاي نفتي کلاني که براي پيشبرد سياست خارجي همسوي خود با واشنگتن خرج مي‌کند در راهبرد کلان آمريکا در منطقه خاورميانه جايگاه ويژه‌اي دارد و طبيعتا کوچک ترين تغييرات را نيز در اين کشور زيرنظر دارد. امير قطر نيز چون امنيت کشورش را به دست آمريکا سپرده است لذا به طور قطع و يقين سياست‌هاي کلان کشور و از جمله همين جابه‌جايي قدرت را با طرف آمريکايي هماهنگ کرده است.
بسيار بعيد است که جابه‌جايي قدرت تغييرات محسوسي در سياست داخلي و سياست خارجي بلندپروازانه قطر ايجاد کند. هرچند بايد پذيرفت که به لحاظ تحليل روان‌شناختي ويژگي‌هاي کلي ساختاري شخصيتي افراد ، مثل خوشبيني يا بدبيني ،توانايي‌هاي ذاتي مديريتي به ويژه در شرايط بحراني، محيطي که در آن رشد کرده و بزرگ شده‌اند، تحصيلات و سن و سال ،همگي از انساني به انسان ديگر فرق مي‌کند و انتقال قدرت از شيخ حمد به شيخ تميم ممکن است تغييراتي نه در راهبردهاي کلان بلکه در تاکتيک‌هاي رسيدن به اهداف ايجاد کند. چرا که تغيير در راهبردهاي کلان لازمه داشتن پشتوانه قوي مردمي است که در اين مورد تميم از آن برخوردار نيست.
رابطه با رژيم صهيونيستي
قطر در شرايط کنوني در کنار عربستان و اردن رهبري جريان سازش اعراب و اسرائيل را برعهده دارد. هر چند دوحه اختلافات بسيار عديده‌اي با رياض بر سر مرزهاي سرزميني و خيز آن بر سر رهبري جهان عرب دارد. چالش‌ها ميان عربستان و قطر به حدي است که مي‌توان گفت نوعي صلح سرد بين آنها برقرار است. عملکرد و موضع‌گيري‌هاي تلويزيون‌هاي الجزيره قطر و العربيه عربستان نيز مويد اين است که اين دو کشور طي سال‌هاي اخير بيش از هر زمان ديگري به سمت واگرايي حرکت کردند. اوج اختلافات اين دو کشور از اين اظهارنظر نخست‌وزير قطر به خوبي روشن است. وي گفته بود: «رژيم عربستان بدون شک به دست قطر سرنگون خواهد شد و نيروهاي ما روزي به شهرهاي «قطيف» و «الشرقيه» وارد مي‌شوند و عربستان را تجزيه خواهند کرد، زيرا اين رژيم پير است و «ملک عبدالله» فقط يک ويترين است. از سوي ديگر، هيچ اميدي به ارتش عربستان براي ايجاد تغييرات وجود ندارد.» علي رغم اختلافات عديده، هر دو کشور در مورد پيگيري خط سازش با اسرائيل در منطقه توافق‌نظر دارند.
شيخ حمد بن خليفه در ديداري که با «بيل کلينتون» رئيس جمهور وقت آمريکا در ژوئن 1997 ميلادي در نيويورک داشت، در ارتباط با روند مذاکرات سازش تشکيلات خودگردان فلسطين با رژيم صهيونيستي و عادي‌سازي روابط دوحه با تل‌آويو گفت: «مسئله برقراري مناسبات اقتصادي با تل‌آويو از درگيري‌هاي سياسي اعراب و اسرائيل جداست. رابطه اقتصادي با تل‌آويو هيچ تاثيري در روند مذاکرات صلح خاورميانه ندارد.» در حقيقت، تاريخ اين روابط به سال 1991 باز مي‌گردد. يعني زماني که شيخ خليفه بن حمد آل ثاني امير سابق قطر از برگزاري کنفرانس صلح اعراب و اسرائيل در مادريد حمايت و تلاش کرد که نقش برجسته‌اي در تحولات خاورميانه ايفا کند. هدف قطر اين بود و هست که با عادي‌سازي مناسبات خود با رژيم صهيونيستي، حمايت‌هاي بين‌المللي به ويژه کشورهاي غربي را از ارتقاي جايگاه دوحه در تحولات خاورميانه و جهان عرب به دست بياورد. قطر اولين کشور عضو شوراي همکاري خليج‌فارس و دومين کشور در جهان عرب بعد از اردن است که اقدام به داير کردن دفتر بازرگاني رژيم صهيونيستي در دوحه کرده است. به دنبال قرارداد صلح «اسلو» که بين تشکيلات خودگردان فلسطين و رژيم صهيونيستي به امضا رسيد شيخ «حمدبن خليفه آل‌ثاني» امير تا چند روز قبل قطر با گشايش دفتر بازرگاني اسرائيل در دوحه موافقت کرد اين در حالي بود که در آن زمان «بنيامين نتانياهو» سمت نخست‌وزيري رژيم صهيونيستي را به عهده داشت.
«سامي رافل» از ديپلمات‌هاي بلندپايه رژيم صهيونيستي در کتابي که در خصوص روابط دوحه و تل‌آويو نوشته صعود شيخ حمد به هرم قدرت را مرتبط با گسترش مناسبات قطر با اسرائيل مي‌داند و مي‌نويسد: امير قطر به سرعت اقدام به تحکيم مناسبات کشورش با آمريکا از طريق امضاي پيمان دفاعي مشترک کرد و اجازه داد تا اين کشور در قطر پايگاه نظامي ايجاد کند. اين مسئله سبب افزايش حمايت‌هاي آمريکا از قطر در مقابل فشارهاي قدرت‌هاي منطقه‌اي از جمله عربستان شد. سه ماه پس از صعود شيخ حمد به هرم قدرت وي خواستار انتقال گاز قطر به اردن و اسرائيل شد. زماني که «آريل شارون» در سال 1997 سمت وزير زيرساخت‌هاي رژيم صهيونيستي بود، پيشنهاد خريد گاز از قطر را نپذيرفت اما هنگامي که تزيبي ليوني در همين سمت قرار گرفت، موضوع خريد گاز از قطر را پذيرفت و اعلام کرد: تل‌آويو آمادگي دارد که در سال2011 از قطر گاز وارد کند.
در طول سال‌هاي گذشته خبرهاي متعددي از سفرهاي پنهاني مقامات قطري و اسرائيلي به پايتخت‌هاي يکديگر منتشر شده است و امير قطر نيز هيچ ابايي از ملاقات با سران رژيم صهيونيستي ندارد. قطر به قدري در پيگيري جريان سازش با رژيم اسرائيل جدي است که اخيرا خبري منتشر شد که از مقامات گروه حماس خواسته است خاک اين کشور را به دليل آن که اين گروه حاضر نيست طرح صلح قطر را بپذيرد ترک کند. شيوخ حاکم بر قطر چنان که گفته شد به دليل نداشتن مشروعيت داخلي بقاي خود را به حمايت خارجي گره زده‌اند و تداوم اين حمايت خارجي مشروط به حفظ موضع سازشکارانه با رژيم اسرائيل است. جابه‌جايي قدرت نيز خللي در اين رويکرد ايجاد نمي‌کند اگر امير جوان بخواهد در اين مسئله کوچک ترين مقاومتي نشان دهد قطعا افراد ديگري در خاندان آل‌ثاني هستند که در گوشه‌اي نشسته و براي تصاحب جايگاه وي کمين کرده‌اند.
اسنادي که ويکي ليکس در سال گذشته درباره ديدگاه‌هاي شيخ تميم منتشر کرده که به خوبي نشان مي‌دهد که وي نيز همچون پدرش متعهد به سازش اعراب و اسرائيل است. وي در مذاکرات خصوصي خود با آمريکايي‌ها ميل خود به راه‌حل دو کشور در مورد درگيري‌هاي اسرائيل- فلسطين را بيان کرده است و بر اساس اسناد ويکي ليکس در سال 2007 به آلن بويد نماينده جمهوري‌خواه آمريکا اين جمله را گفته بود: «پيشرفت در روند صلح مستلزم روابط با اسرائيل است».
شيخ حمد که بود؟
خانواده‌اي که اکنون در قطر حاکم است، يعني خانواده «آل‌ثاني» يک خانواده سعودي است که به رياست شيخ «حمد آل‌ثاني» از منطقه «نجد» عربستان سعودي به قطر مهاجرت کرده و در آن سکني گزيدند.
شيخ حمد که بنيانگذار قطر به شمار مي‌آيد، در زمان حاکميت خود تلاش کرد تا با بستن راه نفوذ سعودي‌ها به قطر استقلال اين کشور را محقق کند. شيخ حمد داراي برادري بود که وي را به عنوان جانشين خود معرفي کرد، چون او را اصلح‌تر از پسرش «خليفه» براي رسيدن به قدرت ملاحظه مي‌کرد، اما برادرش بنا به دلايلي وليعهدي را به پسر خود واگذار کرد و اين بذر اختلافات و شکاف‌هايي را در خاندان ثاني به وجود آورد. زماني که قطر در سال 1971 از انگليس مستقل شد، حاکميت شيخ «احمد بن علي آل‌ثاني» بر اثر کودتاي نظامي پسر عمويش شيخ «خليفه بن حمد آل‌ثاني» سرنگون شد... پس از کودتا، شيخ خليفه اقدام به تحکيم پايه‌هاي حکومت خود از طريق واگذاري مناصب مهم و حساس حکومتي به فرزندانش کرد. شيخ حمد بزرگ‌ترين پسر شيخ خليفه، امير سابق قطر بود. او در تمام دوران تحصيلش شاگردي ضعيف بود و اين موجب شد تا پدر، فرزند را قبل از اتمام مرحله متوسطه از مدرسه خارج کند و او را به دانشکده نظامي «ساند هرست» در انگليس بفرستد. اما شيخ حمد در آنجا هم نتوانست تحصيلاتش را به پايان برساند. به همين دليل پس از گذشت 9 ماه از تحصيل از دانشکده نظامي «ساند هرست» فارغ‌التحصيل و با درجه ژنرالي به قطر بازگشت تا در سال 1971 ميلادي به سمت فرمانده ارتش و وليعهد قطر انتخاب شود.
حمد که نمي‌توانست تا مرگ پدر صبر کند وتشنه حکومت بر مردم قطر بود زودتر دست به کار شد و عليه پدر به طراحي کودتايي پرداخت که پدر نيز بر عليه پسر عمويش دست به آن زده بود. شيخ خليفه نمي‌دانست مراسم خداحافظي برگزار شده براي او در فرودگاه بين‌المللي دوحه که براي سفرهاي تابستاني خود راهي اروپا مي‌شد، مي تواند آخرين جشن برپا شده براي وي باشد و نمي‌دانست پسري که در برابر دوربين‌هاي تلويزيوني دستش را مي‌بوسد، براي وي تدارک کودتايي را ديده است که به برکناري پدر از قدرت مي‌انجامد.
فرداي آن روز يعني 23 ژوئن 1995 و در اولين ساعات صبح تلويزيون رسمي قطر پس از پخش اعلاميه شماره يک شروع به نشان دادن شيوخي از آل‌ثاني و ديگر قبايل قطر کرد که با شيخ حمد به عنوان جانشين خليفه که به جاي پدر بر قدرت نشسته است، بيعت مي‌کردند. بعدها گفته شد، تصاوير بدون صداي نشان داده شده جعلي بوده ومنابع نزديک به شيخ خليفه افشا کردند که اين فيلم واقعي نبوده و پيشتر فيلمبرداري شده و به زماني باز مي گردد که شيخ حمد از شيوخ سرشناس قطر دعوت و اقدام به فيلمبرداري از آنها به ويژه در حال دست دادن و سلام کردن به شيخ حمد کرده بود و پس از کودتاي شيخ حمد بر پدرش شيوخ قطر هيچ گاه با وي چنين بيعتي نداشتند وهمين موجب شد تا برخي رسانه‌ها اين کودتاي شيخ حمد را «کودتاي تلويزيوني» و برخي ديگر «کودتاي سفيد» بنامند. بعدها گفته شد که «موزه آل مسند» همسر سوم حمد نقش موثري در تحريک وي براي انجام کودتا عليه شيخ خليفه داشته است.
خرم سلطان قطر
مشابهت‌هاي زيادي را بين خرم سلطان سوگلي سلطان سليمان امپراتور مقتدر عثماني با «موزه آل مسند» همسر مقتدر شيخ حمد مي‌توان يافت. هر دو زنان سوم پادشاه هستند، هر دو نقش موثري در دربار عثماني و قطر داشته‌اند، هر دو با دسيسه‌چيني وحذف رقبا زمينه را براي ولايتعهدي فرزندشان فراهم کرده‌اند.
شايد به جرئت بتوان گفت ازدواج شيخ حمد با موزه فصل جديدي در دوران سياسي وي ايجاد کرد. ازدواج ميان آل‌خليفه و آل مسند در درجه اول يک توافقنامه سياسي بود که قصد داشت تا مانعي بر سر راه خواسته و چشم داشت‌هاي بيش از حد آل‌مسند قرار دهد. موزه به عنوان همسر سوم شيخ حمدبن خليفه وارد خانواده ثاني شد و به جاي اينکه او براساس برنامه‌ريزي‌هاي انجام شده در حاشيه به سر برد و به زندگي خود ادامه دهد، توانست شيخ جوان را تحت سلطه درآورد که چشم به خلافت پدر دوخته بود.
هنوز يک سال از کودتاي شيخ حمد نگذشته بود که در سال 1996 ميلادي از کشف توطئه‌اي براي سرنگوني نظام حکومتي جديد به رهبري پسر عمومي شيخ خليفه سخن به ميان آمد و اينکه در اين توطئه پسران شيخ حمد نيز مشارکت داشتند. نتيجه‌اي که اين کودتا به دنبال داشت کلا به نفع موزه آل‌مسند و فرزندانش تمام شد.
به همين منظور «شيخ فهدبن حمد» از يگان زرهپوش که مسئوليت آن را برعهده داشت، طرد و به بنيادگرايي متهم شد. همچنين «شيخ مشعل بن حمد»، فرزند شيخ حمد امير قطر که از جمله افراد شرکت‌کننده در اين توطئه بود، از کشور تبعيد شد. در آن زمان گفته شد که متهم کردن شيخ مشعل بن حمد به عمد توسط موزه صورت گرفت تا با دور کردن وي از قدرت زمينه ولايتعهدي را براي دو پسرش «جاسم» و «تميم» فراهم کند.چون پس از اين حادثه بود که در اکتبر سال 1996 ميلادي «شيخ تميم بن حمد» به عنوان وليعهد قطر انتخاب شد. او پسر بزرگ موزه بود وهمانند پدر و ساير فرزندان حکام منطقه خليج‌فارس از دانشکده نظامي ساندهرست انگليس فارغ‌التحصيل شده بود، بدون آن که دوره متوسطه خود را به پايان برساند.همين موجب شد تا منابع آگاه قطري موزه را عامل اصلي اين کودتا در خاندان ثاني بدانند. در واقع موزه نوک پيکان اين انقلاب بود و با استفاده از خود افراد خاندان ثاني آن را به اجرا گذاشت. اين منابع پس از موزه از «شيخ حمدبن جبر آل‌ثاني»، نخست‌وزير و وزير خارجه قطر نيز ياد مي‌کنند که در اين کودتا شرکت داشت.
به اين ترتيب موزه موفق شد، پس از انقلاب 1996 پسرش شيخ جاسم را به عنوان وليعهد منصوب کند. اما اين امر مانع از توسعه روابط و ايفاي نقشش در محافل خاندان حاکم نشد، حتي موزه متعهد به حمايت از پسرش پس از مرگ همسرش نيز شد. اين در حالي بود که شيخ کوچک دشمنان متعددي داشت. برادران ناتني‌اش که از زنان ديگر شيخ حمد بودند، در پي کسب قدرت بودند و شيخ عبدالله عمويش نيزخود را بيش از او و هر کس ديگر در قطر شايسته وليعهدي مي‌دانست.
اين موجب شد تا موزه روابط خود با آمريکا را تقويت کند، به همين دليل پسر را براي اولين بار پس از رسيدن به وليعهدي راهي آمريکا کرد. سفر پسر موزه به آمريکا با توجه بسيار توسط رسانه‌ها پوشش داده شد، چون آنها تمايل بسياري داشتند تا هر آنچه را که نمي‌دانستند از وي دريابند. به ويژه نقشي که وي و پدرش در کودتا عليه شيخ خليفه ايفا کردند و اينکه وي چگونه توانست با کمک مادرش برادران بزرگ‌تر خود را از وليعهدي محروم کند و پس از متهم کردن آنها به کودتا عليه پدرش آنها را تحت اقامت اجباري قرار دهد و آنها را به دقت زير نظر داشته باشد.
ماجراي انتقال قدرت در قطر
منابع خبري ماه گذشته خبر دادند که حمد بن خليفه آل ثاني، امير 61 ساله قطر در حال مهيا کردن شرايط براي انتقال رهبري به پسر چهارم خود، شيخ تميم بن حمد است. بر اساس اين خبر امير قطر از بيماري شديد کليه رنج‌ مي‌برد و پزشک‌هاي معالج به وي توصيه کرده‌اند که بايد استراحت مطلق داشته باشد. به همين دليل وي تصميم گرفته است قدرت را به فرزندش واگذار کند. ولي مشخص نيست که اين تصميم يک تصميم شخصي بوده است يا به دليل رقابت قدرت در خاندان آل ثاني و يا فشار خارجي اين تصميم اتخاذ شده است، پيش از اين روزنامه السفير لبنان نوشته بود که يک فرستاده آمريکايي تصميم قطعي واشنگتن مبني بر کناره‌گيري امير قطر را به وي ابلاغ کرده و از او خواست فرد مورد نظر آمريکا را جايگزين خود کند سرانجام شيخ حمد بن خليفه آل ثاني امير قطر در يک سخنراني که سه شنبه گذشته به طور مستقيم از شبکه تلويزيون دولتي اين کشور پخش شد اعلام کرد که بعد از 18 سال حکمراني، قدرت را به وليعهد (شاهزاده تميم) مي سپارد.او همچنين از مردم قطر خواست تا از امير جديد در ماموريت جديدش حمايت کنندتميم تنها 33 سال دارد و پيش از فارغ التحصيل شدن از آکادمي نظامي سندهورست در سال 1998 در انگلستان به مدرسه مي رفت. وي در سال 2003 به عنوان جانشين پادشاه قطر معرفي شد تا بي سر و صدا به جاي برادر بزرگ تر خود، شيخ جاسم وليعهد شود کسي به درستي نمي داند که جاسم چرا به نفع برادر خود وليعهدي را واگذار کرد. وب سايت شخصي تميم، فهرستي از عناويني چون رئيس کميته ملي المپيک قطر، مدير شوراي عالي آموزش و پرورش و معاون فرمانده نيروهاي مسلح را براي او عنوان کرده است. شيخ تميم در بسياري از طرح هاي ديپماتيک منطقه اي قطر، از جمله مذاکرات در دارفور، لبنان و يمن شرکت داشته و او در سال 2010 رياست هيات نمايندگي ترميم روابط ديپلماتيک قطر با عربستان را نيز بر عهده داشته است.
برخي گمان مي کنند روابط نزديک شيخ تميم با اخوان المسلمين، سياست قطر را در مسير محافظه کارانه قرار مي دهد و احتمالا روابط با آمريکا را تيره مي کند. اين فرض از اساس باطل است چرا که در صورتي که آمريکا کوچک ترين مخالفتي با جانشيني تميم داشت قطعا فرايند جانشيني تميم با مشکل جدي مواجه مي شد.
در کل، شيخ تميم بر منافع مشترک قطر و آمريکا تاکيد مي ورزد. و چنان که در بخش قبلي نيز اشاره شد وي در مذاکرات خصوصي خود با آمريکايي ها تمايل خود را به راه حل دو کشور در مورد مسئله فلسطين را بيان کرده است و بر اساس اسناد ويکي ليکس در سال 2007 به آلن بويد نماينده جمهوري خواه آمريکا اين جمله را گفته بود که “ پيشرفت در روند صلح مستلزم روابط با اسرائيل است.
نتيجه‌گيري
مي‌توان گفت جابه‌جايي قدرت در قطر از شيخ حمد به شيخ تميم 33 ساله به هر دليلي که باشد مناسبات قدرت در خاندان آ‌ل‌ثاني در راهروهاي سياست کاخ سفيد تعيين خواهد شدو با توجه به قراردادهاي امنيتي دوحه- واشنگتن مي توان نتيجه گرفت که قطر در زمان امير جديد نيز در مدار آمريکا و خط سازش اعراب و اسرائيل حرکت خواهد کرد هر چند ممکن است در اين چارچوب کلي استقلال عمل جزئي نيز براي پيگيري سياست خارجي بلندپروازانه خود- البته تا جايي که آمريکا تعيين مي‌کند- داشته باشد.

 


(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(12(صفحه(9(صفحه(4(صفحه (2.3.10