(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(12(صفحه(9(صفحه(4(صفحه (2.3.10


چهارشنبه 12 تـیـر 1392 - شماره 20532

دانشگاه در جبهه-32
نگاهي به استراتژي ترکيه در کتاب «عمق راهبردي»
رؤياي عثماني
پدرانه
نقد منصفانه و نقدپذيري متواضعانه
اخلاق دانشجويي
تا جواني عزمت را راسخ کن
تبارشناسي مؤسسه پرسش – قسمت پنجم
ليبرال دوآتشه
نگاهي به احوالات محمود سريع‌القلم
   


دانشجوي شهيد غلامرضا حُطَم
غلامرضا حطم در سال 1347 در شهرستان دزفول ديده به جهان گشود. دوره ابتدايي و متوسطه را با موفقيت سپري کرد و با شرکت در کنکور دانشگاه امام حسين (ع) موفق به قبولي در آن دانشگاه شد.
وي شرکت در جبهه را مسئوليتي عظيم مي دانست، لذا دانشگاه را رها کرد و بارها در مناطق عملياتي حضور پيدا
کرد.
او همزمان با عمليات والفجر 10 به گردان حماسه ساز بلال لشکر ولي‌عصر پيوست و سرانجام در فروردين ماه 1367 در کردستان، هدف گلوله کفار بعثي قرار گرفت و به شهادت رسيد.
در وصيت نامه اين شهيد آمده است: «اى معبود من، آرزويم اين است که در دنيا زيارت حسين ابن على(ع) و در آخرت شفاعت امام حسين(ع) را نصيبم گردان... پروردگارا امام امت را تا انقلاب حضرت ولى عصر(عج) حفظ بگردان و امت امام را توفيق پيروى از امام عطا بفرما....» او خطاب به دوستان خود مي گويد: « نصيحت برادر کوچکتان را عمل کنيد؛ هميشه بياد خدا باشيد و پيرو خط امام. مسجد را ترک نکنيد و جلسات قرائت قرآن را هميشه برگزار کنيد.»

 


اشاره: به دنبال ارسال مطالب دانشجويان عزيز به صفحه دانشگاه، در اين شماره تصميم گرفتيم مقاله «رؤياي عثماني» به قلم آقاي سيد حسين موسوي‌فر را منتشر کنيم. آقاي موسوي‌فر دانشجوي کارشناسي ارشد حقوق بين الملل دانشگاه شهيد بهشتي است که در ادامه مقاله ايشان تقديم حضورتان مي‌گردد؛ گفتني است رايانامه صفحه دانشگاه به نشاني
Daneshgah@kayhan.ir پذيراي مطالب کليه دانشجويان گرامي مي‌باشد.
چند سالي است که ترکيه هويت خويش را با وقايع خاورميانه و بيداري اسلامي گره زده است. اين موضوع سبب شده است که ترکيه نقش فعالي در کشورهاي بپا خاسته ي اسلامي در جريان بيداري اسلامي ايفا نمايد. اما ريشه ي چرخش استراتژيک و منطقه اي ترکيه کجاست؟
شکي نيست که حزب اسلام گراي عدالت و توسعه که مدتي است از دل ترکيه ي لائيک سر برآورده است، توانسته با حذف رقيبان داخلي و منزوي نمودن امراي ارتش ترکيه و نقش پر رنگي در استمرار لائيک ماندن ترکيه و جلوگيري از ورود اسلام گرايان يا به عبارتي نوعثماني ها به جرگه ي قدرت داشته اند، با کسب اکثريت پارلمان به قدرت برسد.
اين حزب اساسا داراي دو صاحب نظر فکري است که در کنار سياسي انديشاني چون عبدالله گل و رجب طيب اردوغان فعاليت گسترده اي در پيشبرد اهداف حزب دارند: فتح الله گولن و احمد داوود اغلو؛ در اين بين گولن صرفا ايدئولوگي مذهبي شناخته شده است، در حالي که اوغلو ايدئولوگي مذهبي با تفکرات ملي‌گرايانه و اساسا آميخته با سياست است.
احمد داوود اوغلو وزير امور خارجه کنوني ترکيه، فردي است که در سال 2001 ميلادي يعني زماني که در مقام يک متفکر صرف حزبي به شمار مي آمد، مبادرت به تحرير کتابي با عنوان «عمق راهبردي»نمود که در خصوص وضعيت ترکيه در عرصه ي بين المللي و به ويژه خاورميانه است. وي در اين کتاب به مباحثي ازجمله، استفاده از تاريخ ترکيه در جهت ايجاد اقتدار اين کشور در صحنه ي بين المللي، جمهوريت جديد که ناشي از تفکرات ملي-مذهبي اوست، استراتژي نفوذ و نظريه ي مثلث راهبردي و برخي مباحث ديگر پرداخته است.
نوع ديدگاه اوغلو در سال 2001 تا حد زيادي با سياست خارجي کنوني ترکيه در منطقه و کشورهاي متاثر از بيداري اسلامي ديده مي شود. در تحليل دقيق‌تر، ما به سوال مطرح شده بر مي گرديم و ريشه اين چرخش را با توجه به آرا و نظرات و رويه ي دولت ترکيه در سياست خارجي که توسط احمد داوود اوغلو راهبري مي شود، واکاوي مي کنيم.
اوغلو با بازگشت به انديشه ها و اقتدار سياسي-مذهبي امپراتوري عثماني که توانسته بود حاکميتي مستقر و يکدست در قالب خلافت اسلامي در مناطق شمال افريقا، خاورميانه و شرق اروپا بنا نهد را با واقعيات سياسي موجود پيوند زده و براي بهره برداري از تاريخ به نفع اقتدار سياسي ترکيه ي امروزي محملي فراهم نمايد. در همين راستاست که به گفته ي برخي، پروژه احياي عثماني نه به عنوان يک برنامه ي مذهبي که برنامه اي سياسي کليد مي خورد.
وي تمام تلاش خود را نموده است تا ميان تفکرات مذهبي اش که ناشي از تسلط افکار رجعت آميز نگاه به عثماني است و جمهوريت رژيم حاکم بر ترکيه سازش برقرار کرده و بتواند توازني هرچند تئوريک ميان عقايد ديني و رژيم سياسي موجود در جهت ارتقا سياسي-امنيتي ترکيه در منطقه حساس خاورميانه برقرار کند. در ديدگاه اوغلو و امثال وي، توجه به خلافت عثماني فقط در جهت همگرايي ملي و کسب وجهه بين المللي براي ترکيه است و نه صرفا نوع رژيم يا ديدگاه مذهبي.
در ادامه اوغلو در کتابش تحليل علمي اي را مطرح کرده است که مي توان عمق تحولات کنوني منطقه و تحرکات ترکيه در بيداري اسلامي را از آن بازشناخت. اين تحليل علمي «استراتژي نفوذ» نام دارد. داوود اوغلو با طرح مسائل تاريخي و الهام از آن در جهت اقتدار خارجي ترکيه به طور تلويحي از اشتياق خود و هم فکرانش (نوعثماني ها) در بازگشت به سرزمين‌هاي قبل از فروپاشي عثماني و ايجاد حداکثر ظرفيت سياسي-جغرافيايي در مناطق خاورميانه و شمال افريقا پرده برداشته است. ساده لوحانه خواهد بود اگر تصور شود که ترکيه در پي کشورگشايي است؛ زيرا ترکيه مشتاق به ارتقاي جايگاه جهاني و منطقه اي و تاثير گذار، هرگز در پي تهاجم نظامي و امثالهم تا سر حد امکان نخواهد بود. بهترين وسيله در تامين اهداف ترکيه در منطقه و جهان از مساله ي فلسطين آغاز و در قالب موج سواري بر امواج بيداري اسلامي ارزيابي مي گردد.
رهبران ترکيه به خوبي توانسته اند از نفوذ نظامي عثماني به نفوذ استراتژيک ترکيه چرخش کنند. اين موضوع با ژست تبليغاتي اردوغان در اجلاس داووس 2009 به نفع غزه در برابر متحد استراتژيکش، اسرائيل شروع وتا دخالت لجستيکي و امنيتي-اطلاعاتي تروريست ها در سوريه و عراق ادامه دارد؛ آموزش تروريست ها در خاک ترکيه عليه سوريه و سفر سوال برانگيز اوغلو به شمال عراق بدون اطلاع بغداد در کنار بي توجهي به موضوع بحرين، همه و همه حاکي از اين قضيه است که ترکيه اي جاه طلب و خواستار الگوشدن و سهم خواه در منطقه در راه است!
داوود اوغلو همچنين در بخشي ديگر از کتابش که همچون اصولي راهنما در سياست خارجي کنوني ترکيه اجرايي شده است، از مثلث راهبردي اي نامبرده است که شامل ايران، ترکيه و مصر مي شود. اوغلو به خوبي از نفوذ و نقش عميق منطقه اي ايران در منطقه آگاه است و هرچند در اثر خويش بر لزوم داشتن اتحادي راهبردي با ايران سخن گفته اما رويه ي بروز داده شده در ديپلماسي اين کشور از عدم تحمل کشوري مقتدر مانند ايران در کنار وي حکايت دارد.
ايران کشوري اسلامي است که علي رغم شيعه بودن، در تمام مسائل روز جهان اسلام و منطقه داراي دکترين بوده و وجود آن غيرقابل انکار است. از غزه گرفته تا بحرين و سوريه و عراق و حتي کويت و افغانستان عرصه ي نفوذ عقيدتي و استراتژيک ايران است. بنابراين، علي رغم آنچه که اوغلو در کتابش در سال 2001 از آن با عنوان مثلث راهبردي ياد کرده است، مصر بعد از مبارک و ايران تحت فشار بين المللي هم در تصورات ترکيه قابل حذف به شمار آمده اند! تقويت اين توهم از اوضاع اسفناک اين روزهاي مصر و تشديد فشارهاي نامشروع بر ايران و متحدانش مانند عراق در منطقه قابل درک است.
پربيراه نيست اگر اذعان داشت که ترکيه امروز با سرخوردگي از پيوستن به اتحاديه اروپا، در فکر حوزه اي تازه براي کسب هويت بين المللي و جديد خويش است. بنابراين براي نيل به اين هدف استراتژيک ابتدا مي بايست براي بقاي خود در معادلات و نقش آفريني، بيشتر از آنکه به توسعه ي حوزه ي نفوذ خود بينديشد، در صدد حذف حوزه ي نفوذ رقيب منطقه اي خود، ايران برآيد. تنها استقرار موشک هاي پاتريوت در مرزهاي ايران شاهد بر اين مدعاست که ترکيه در سوريه، عراق، غزه و ...به دنبال چه مي گردد.

 


در محيط دانشگاه، نقد منصفانه و متقابلا نقدپذيري متواضعانه هر دو لازم است
در محيط دانشگاه، محيط دانشجويي، نقد منصفانه و متقابلا نقدپذيري متواضعانه هر دو لازم است. جوان، آن هم دانشجو، در محيط علمي بايد ذهنش و زبانش باز باشد، نقد کند، البته منصفانه باشد. نقد را با عيب جويي و با عصبانيت و با بهانه‌گيري نبايد اشتباه کرد، اما نقادي بايد کرد. در عين حال نقدپذير هم بايد بود. ديگران هم اگر از ما به عنوان دانشجو، به عنوان تشکل دانشجويي نقد کردند، بپذيريم، يعني تحمل کنيم، بپذيريم به معناي تحمل کردن است.
* در ديدار دانشجويان دانشگاه فردوسي مشهد (25/2/1386

 


تا قواي جواني و نشاط آن باقي است، در مقابل مفاسد اخلاقي، بهتر مي‌توان قيام کرد و خوب تر مي‌توان وظايف انسانيّه را انجام داد. مگذاريد اين قوا از دست برود و روزگار پيري پيش آيد که موفق شدن در آن حال، مشکل است و بر فرض موفق شدن، زحمت اصلاح، خيلي زياد
است. عزم خود را قوي کن و اراده ي خويش را محکم نما که اول شرط سلوک، عزم است و بدون آن راهي را نتوان پيمود و به کمالي نتوان رسيد؛ عزم، مغز انسانيّت است.
حضرت آيت‌الله شاه‌آبادي (رحمت‌الله عليه)

 


دکتر حسين روحاني
محمود سريع‌القلم به سال 1338شمسي در تهران متولد شد.او فارغ ا لتحصيل دکتراي روابط بين الملل از دانشگاه کاليفرنياي جنوبي مي‌باشد و قريب به بيست و سه سال است که در دانشگاه‌ها ومؤسسات علمي-پژوهشي تدريس مي کند. سريع‌القلم، شاگرد جيمز روزنا از بنيان گذاران مکتب رفتارگرايي در حوزه روابط بين‌الملل مي‌باشد و مانند استاد خويش با رهيافتي پوزيتيويستي و مادي، مسائل سياسي را رصد مي‌کند1. از وي کتاب‌هاي متعددي منتشر شده است که از جمله مي‌توان به کتابهايي چون "عقلانيت و آينده توسعه يافتگي ايران"، "فرهنگ سياسي ايران" و "اقتدارگرايي ايراني درعهد قاجار" اشا ره کرد. سريع‌القلم يکي از نويسندگان ثابت ماهنامه مهرنامه و همچنين استاد مؤسسه پرسش به شمار مي‌آيد. او در غالب آثار خويش درصدد بسط و اشاعه تئوريهاي ليبرالي مي‌باشد و تنها راه توسعه ايران را برگرفتن توسعه به سبک و سياق ليبرالي بر مي‌شمارد. اين استاد نوليبرال مؤسسه پرسش، مميزه‌هاي جوانان ايراني را در موارد زير خلاصه مي‌کند: "الف- علاقه به ابعاد اخلاقي و عرفاني دين، ب- توجه به ابعاد زيبايي شناسانه زندگي، ج- غير فلسلفي و غيرايدئولوژيک بودن، د- علاقه به نمادهاي هنري وفرهنگي ايراني.2" او در جاي جاي آثار خويش از نظم و نسق ليبرالي حمايت به عمل مي‌آورد و موارد زير را در باب پيشرفت ايران اسلامي تجويز مي‌کند:"الف- وانهادن اصل استقلال و برگرفتن اصل تعامل بانظام جهاني، ب- تقويت طبقه متوسط جديد، ج- تربيت نخبگان سياسي بين الملل‌گرا، د- بهبود رابطه با جهان غرب و همنوايي با قدرتهاي بزرگ.3" سريع‌القلم با پشتيباني سران بلند پايه اصلاح طلبان و نيروهاي وفادار به آقاي هاشمي رفسنجاني، توانست موقعيت ممتاز و فائقي را در عرصه دانشگاهي و عمومي کسب نمايد و در ساليان اخير نيز به دفعات طرف مصاحبه نشريات زنجيره‌اي بوده است. اين استاد نوليبرال مؤسسه پرسش در کتاب "عقلانيت و آينده توسعه يافتگي" که مرکز پژوهش‌هاي علمي و مطالعات استراتژيک خاورميانه آن را منتشر نموده است، بر ليبراليزه کردن اقتصاد تأکيد مي‌ورزد و تلويحاً جمهوري اسلامي را به دليل تقابل با نظم ليبرالي، به اقتدارگرايي متهم مي‌کند4. او در کتاب "فرهنگ سياسي ايران" جملات ستايش آميزي را در باب توسعه ليبرالي مطرح مي کند و مي‌نويسد: "اگر قدرت اقتصادي به قدرت سياسي بپيوندد، تمرکز اجتناب ناپذير مي‌شود. به عبارت ديگر، اگر قدرت اقتصادي از قدرت سياسي تفکيک شود، قدرت سياسي تحت نظارت قرار مي‌گيرد. اين جملات از ميلتون فريدمن است.5" او در ادامه خاطرنشان مي‌کند که:"عصاره بحث بر اين اصل مهم مبتني است که آزادي انديشه وعمل و دوري از خصلت‌هاي منفي فرهنگ سياسي در گرو توسعه و ثروت خصوصي است6." استاد مؤسسه پرسش با برشمردن کره جنوبي و مالزي به عنوان دو الگوي موفق توسعه و ضرورت تقليد جمهوري اسلامي ايران از اين دو کشور مي‌نويسد: "در دهه1960در مالزي و کره جنوبي، مقرر کردن قوانين حامي خصوصي سازي و تشويق به سرمايه گذاري به ترتيباتي در اين کشورها انجاميد که در نهايت دولت را تابع بخش خصوصي کرد. هم اکنون، دولت کره جنوبي سياست‌هايي را پيگيري مي‌کند که به نفع بخش خصوصي است، همان طور که در سطحي گسترده‌تر و با غلظتي بيشتر و پيامدهاي قابل توجه‌تر، حزب کمونيست چين اين رويکرد را انتخاب کرده است.7" اين دفاع تمام قد از اقتصاد ليبرال در حالي لقلقه زبان سريع‌القلم شده است که در اثر اعمال سياست‌هاي نوليبرالي، قاطبه مردم جهان به سيه روزي گرفتار آمده‌اند. در منطق نوليبراليستي، هرگونه رفتار اخلاقي و ايثارگرانه، نفي مي‌شود و همه امور و وجوه زندگي بشر به ساحت محاسبه و منطق هزينه و فايده صرف تقليل مي‌يابد8. استاد نوليبرال مؤسسه پرسش به تأسي از کساني چون هايک و فريدمن، آرمانگرايي و ارزش مداري را نفي مي‌کند و اين نظر را مطرح مي‌کند که آرمانگرايي و عدالتخواهي در تضاد با منطق توسعه مي‌باشد. در پاسخ به اين مدعاي نوليبرالي، اين سخن را مي‌توان به ميان آورد که در قاموس نوليبرال‌ها، انسان در حد حيوان تنزل پيدا مي‌کند و هدف نوليبرال‌ها از طرد شعار آرمان‌گرايي، حفظ وضع ظالمانه موجود و به عقب انداختن مبارزات مردم جهان عليه تجدد و سرمايه‌داري جهاني است9. استاد سکولار دانشگاه شهيد بهشتي با اشاره به اصل154 قانون اساسي ايران اين نکته را متذکر مي‌شود که: "براساس اين اصل، جمهوري اسلامي مي‌بايد به اعتقادات اسلامي و انقلابي خود وفادار بوده و ازهمکاري با مراکز قدرت پرهيز کند".10 حال سؤالي که به ذهن خطور مي‌کند اين است که دليل اين همه آشفتگي استاد مؤسسه پرسش از مفاد قانون اساسي ايران چيست؟ حقيقت امر اين است سريع‌القلم و جرياني که تفکر او را نمايندگي مي‌کند به خوبي مي‌دانند که مباني ليبرالي مورد وثوق اينان در تضاد کامل با قانون اساسي ايران مي‌باشد و حال که توان تغيير قانون اساسي را ندارند با تشبث به شگردهاي ديگري سعي دارند تفکرات ليبرالي را به خورد مردم بدهند که فتنه 88 يکي از نمودهاي عملياتي اين حرکت خائنانه بود. سريع‌القلم از حمايت تمام قد جمهوري اسلامي از حقوق حقه ملت فلسطين زبان به انتقاد مي‌گشايد و از عدم تطابق اصول نظام اسلامي با اصول سرمايه‌داري ابراز تأسف مي‌کند. او در متابعت کامل از نظريه پردازان غربي، در خصوص نحوه برخورد ايران با نظام جهاني مي‌نويسد: " از آنجا که خواسته‌هاي جمهوري اسلامي با خواسته‌هاي محيط بين المللي در تضاد است، نه تنها در عرصه اقتصاد بلکه در تمامي عرصه‌ها غير دولتي کردن فعاليت‌هاي جامعه برخلاف منافع و اولويتهاي سياسي نظام جمهوري اسلامي است. اگر اقتصاد ايران به روي سرمايه‌گذاري خارجي باز شود و مشروط بر اينکه فضاي عمراني و ساختاري و اداري و تأسيساتي براي اين سرمايه گذاري فراهم باشد، طبيعي است که با گذشت زمان، حجيم شدن و موثربودن اين حضورخارجي ممکن است تقاضاها و شرايط خود را براي نظام سياسي و به ويژه قوه مقننه کشور مطرح کند. حداقل اثرگذاري چنين فرآيندي اين است که جمهوري اسلامي بايد با شرکاي اقتصادي خارجي خود در تنظيم اولويتهاي سياسي کشور مشورت کرده و با نظر آنها امور مختلف را تمشيت کند.11" سريع القلم در اين بخش از نوشته خويش عملاً فتواي سرسپردگي و وابستگي کشور به اجنبي را صادر مي‌کند و ابايي هم ازگفتن آن ندارد. خدشه و ايراد بنيادين آراء اين استاد ليبرال و غربگراي مؤسسه پرسش اين است که جمهوري اسلامي هرگز و در هيچ مقطعي مخالف تعامل و ارتباط با مردم دنيا نبوده است، آنچه که جمهوري اسلامي با آن مخالفت مي‌ورزد وابستگي و سرتسليم فرود آوردن در برابر قدرت‌هاي زورگو مي‌باشد همان اصلي که سريع‌القلم بارها و جا به جا بر مخالفت خويش با آن تاکيد مي‌ورزد. خصوصي‌سازي مورد نظر سريع‌القلم با آنچه که نظام اسلامي در پي محقق ساختن آن است زمين تا آسمان متفاوت است. امام راحل به عنوان نظريه پرداز و معمار کبير انقلاب اسلامي درتمامي سخنراني‌ها ومکتوبات‌شان، سرمايه‌داري و سوسياليزم رابه عنوان دو بال تجدد به مهميز نقد مي‌کشند و در خصوص نفي وابستگي به دو ابر قدرت شرق و غرب سخن به ميان مي‌آورند. از نظر حضرت امام، مالکيت خصوصي در اسلام با توجه به حدود و قيود و شرايط آن، محترم شمرده شده و جايز است. دليل به رسميت شناختن مالکيت خصوصي توسط دين مبين اسلام، فطرت انسانها است. انسانها اصولاً آزاد و مختار خلق شده‌اند. البته اسلام براساس همان گرايش فطري، قائل به آزادي مطلق و بي‌قيد و بند انسان نيست و معتقد به آزادي با ضابطه است که اين امر در تمامي شئون جاري مي‌باشد، لذا مالکيت خصوصي مطلق و بدون حد پذيرفته نيست.12" کينه توزي‌ها و لجاجت‌هاي استاد دانشگاه شهيد بهشتي به جايي مي‌رسد که او متناظر با آراء نويسندگان ضدانقلاب مي‌نويسد: "جمهوري اسلامي ايران به عنوان يک نظام سياسي مستقل، عمده همت خود را صرف راهبرد حفظ محوري کرده است و از اين جنبه است که مي‌توان آن را يک پديده امنيتي-سياسي تلقي کرد13." او در جاي ديگري با تحريف و جعل واقعيات جامعه مي‌نويسد: "در سال 1356، تجارت ايران حدود سه درصد تجارت بين‌المللي بود و هم اکنون به دو دهم درصد رسيده است و با روند فعلي در ده سال آينده به کمتر از يک دهم درصد خواهد رسيد.14" سريع‌القلم که از مقاومت ايران در برابر زياده خواهي‌هاي شرکت‌هاي فرا مليتي ناخشنود است در اظهاراتي به دور از حقيقت مي‌نويسد: "جايگاه اقتصادي بخش خصوصي در مراکز قدرت ايران بسيار محدود است. در کشورهايي مانند آمريکا، ژاپن وآلمان، حاکميت و بخش خصوصي دو دايره‌اي هستند که کاملا در داخل يکديگرند؛ در روسيه، هند، برزيل و چين، دو دايره متداخل را تشکيل مي‌دهند اما در ايران، حوزه بخش خصوصي، حوزه قدرت و حاکميت دو دايره مجزا هستند.15" اگر اين اظهارات سريع‌القلم را در کنار اظهارات کساني چون محمد طبيبيان -اقتصاددان طرفدار اصلاح طلبان- و همچنين سخنان حسين مرعشي که حزب کارگزاران سازندگي را يک حزب ليبرال دمکرات معرفي کرد قرار دهيم به وضوح تقاطع و هم‌پوشاني اظهارات و اقدامات فتنه‌گران و بازوي رسانه‌اي و پژوهشي اين جريان را در خواهيم يافت. سيد محمد خاتمي نيز به عنوان ليدر جريان اصلاح طلبي بارها در مدح جامعه مدني و گسست ازمباني ديني داد سخن سر مي‌دهد. او در مراسم وداعش با وزارت ارشاد در دوران سازندگي اين سخن رابه ميان مي‌آورد که: "انقلاب ما نيازمند انديشه‌اي ديني متناسب با مقتضيات زمان و نيازهاي اساسي انسان روزگارماست و عالمان روشن ضمير بايد شجاعت شکستن قالب‌هاي تنگ عادت‌هاي ذهني که رنگ تقدس يافته و مطلق شده را داشته باشند.16" اين اظهارات سيد محمد خاتمي شباهت قريبي با مکتوبات و سخنراني‌هاي محمود سريع‌القلم دارد. بعد از وقوع فتنه 88 ، درجلسه دادگاه متهمين کودتاي مخملي، معاون دادستان عمومي و انقلاب تهران در خصوص ارتباط احزاب و جريانات داخلي با طراحان کودتاي مخملي در خارج از کشور گفت: "در داخل ايران نيز افرادي که به حزب کارگزاران سازندگي نزديک هستند با مؤسسه بوفر همکاري دارند. به طور نمونه عطريانفر در هرمجله يا روزنامه‌اي که کار مي‌کند از عباس ميلاني تحت پوشش يک تاريخ نگار مصاحبه مي‌گيرد. اهميت عباس ميلاني براي سيا از رضا پهلوي هم بيشتراست. زيرا او با اصلاح‌طلبان رابطه خوبي دارد وحتي تمامي هزينه‌هاي مالي اکبر گنجي را تامين مي کند17."حال با توجه به اظهارات معاون دادستان عمومي و انقلاب تهران به راحتي مي‌توان به اين نکته پي برد که چرا کساني چون سريع‌القلم مورد توجه نشريات زنجيره‌اي –بخوانيد فتنه گر- قرار مي‌گيرد. معاون دادستان عمومي و انقلاب تهران در ادامه کيفر خواست عليه متهمين کودتاي مخملي مي‌افزايد: "افراد ديگري مانند محمود سريع‌القلم، ناصرهاديان و هادي سمتي با تفکرات خاصي شروع به تئوري سازي در زمينه تاسيس منافع آمريکا در ايران کردند. آنها موضوعاتي مانند انرژي اتمي و موشکي، حمايت از لبنان و فلسطين را آرام و آرام مورد هجوم قرار مي‌دادند. اين تئوري‌ها در مراکز تحقيقاتي مختلفي در دولت اصلاحات پرداخته شد و در مطبوعات به صورت گسترده در جامعه پخش مي‌شد.18" سريع‌القلم در تحقيقات و تتبعات خويش که نوعي رونويسي از روي دست فيلسوفان دست چندم غربي محسوب مي‌شود، مي‌نويسد: "آزادي انديشه و عمل و دوري از خصلت‌هاي منفي فرهنگ سياسي در گرو توسعه و ثروت خصوصي است. آزادي به معني حق انتخاب‌هاي متفاوت در نحوه زندگي کردن، اظهار نظر و تحليل مسائل عمومي و ملي و تعامل داخلي و بين المللي است.19"استاد سکولار دانشگاه شهيد بهشتي، از محققي به نام" آيان برمر" اسم مي‌برد که بر اهميت گسترش اقتصاد آزاد و ارتباط آن با توسعه سياسي تاکيد مي‌ورزد. مفروض برمر اين است که ثبات کشورهايي مانند ژاپن، سوئد و آمريکا بر اين امر مبتني است که آنها از قرن گذشته به اين سو، عميقاً در نيروهاي جهاني ادغام شده‌اند. در اين کشورها، نزاع‌هاي سياسي از طريق نهادهايي که از يکديگر استقلال دارند، حل و فصل مي‌شود.20" شيفتگي و دلدادگي سريع القلم به دولت آمريکا نمود و جلوه ديگري پيدا مي‌کند آنجايي که او مي‌نويسد: "مايکل مور، کارگردان آمريکايي، به دليل برخورداري از فضا و ضمانت قانوني توانست عليه سياست‌هاي بوش فيلمي بسازد و مباني فکري و علمي او را ابطال کند و ميليون‌ها نفر نه تنها در آمريکا بلکه در سراسر جهان، نقادي‌هاي يک کارگردان از رئيس جمهور را بشنوند. در همين چارچوب، فشارها و مطالعات مستقل سناي آمريکا بود که دولت بوش را مجبورکرد در روش‌ها و سياست‌هاي اعمال شده در زندان گوانتانامو تجديد نظرکند. به اين ترتيب، فضاي غير دولتي مانع يک جانبه گرايي دولت‌ها مي‌شود. يکي از دلايل اصلي اينکه مايکل مور مي‌تواند در آمريکا اين کار را انجام دهد ولي کارگردان روسي، کوبايي يا اهل کره شمالي توان چنين کاري را ندارد، استقلال اقتصادي جامعه و افراد از نهاد دولت در آمريکاست.21"حال سؤالي که به ذهن خطور مي‌کند اين است که چرا با وجود اذعان صريح سريع‌القلم به دلدادگي خويش به افکار سرمايه‌داري عقب افتاده غربي هنوز هم که هنوز هست آثار و نوشته‌هاي او منتشر مي‌شود و اقدام جدي در خصوص برخورد با او از سوي مراجع ذي صلاح صورت نگرفته است.
* استاد علوم سياسي دانشگاه اصفهان
ــــــــــــــــ
1 سريع القلم،محمود.از: ويکي‌پديا فارسي
2 پيشين،ص130
3 پيشين،صص130-126
4 سريع القلم،محمود.عقلانيت وآينده توسعه يافتگي،تهران:مرکزمطالعات استراتژيک،1381،ص52
5 سريع القلم،محمود.فرهنگ سياسي ايران،تهران:
مرکزمطالعات استراتژيک،1381،ص175
6 پيشين،ص177
7 پيشين،178
8 نوليبراليسم،ايدئولوژي سرمايه داري دوران پست مدرن،ماهنامه فرهنگ عمومي،مهروآبان 1390،شماره پنجم،ص13
9 پيشين
10 سريع القلم،محمود.ايران وجهاني شدن،چالشها و راه‌حل‌ها،تهران:مرکزتحقيقات استراتژيک،1384،ص100
11 پيشين،ص105
12 آژيني،محسن.اسلام واقتصاداسلامي.تهران:انتشارات کيهان،1374،ص157
13 سريع القلم،محمود.ايران وجهاني شدن،چالشها و راه‌حل‌ها،تهران:مرکزتحقيقات استراتژيک،1384،ص110
14پيشين،ص114
15 پيشين،ص116
16 سخنراني خداحافظي سيدمحمدخاتمي،مجله کيان ،شماره 8،صص46-45
17 جلسه دادگاه متهمين کودتاي مخملي(1)،ارتباط گسترده حزب کارگزاران باکودتاي مخملي درايران.از:
www.rajanews.com/prinfriendly.asp?.id+33481
18 پيشين
19 سريع القلم،محمود.فرهنگ سياسي ايران.تهران،پژوهشگاه مطالعات فرهنگي واجتماعي،ص177
20 پيشين،ص179
21 پيشين،ص183

 


(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(12(صفحه(9(صفحه(4(صفحه (2.3.10