صديقه توانا «اين حرف اشتباه نشود با اينکه بنده با مد و تنوع و تحول در
روشهاي زندگي مخالفم، نخير، مدگرايي و نوگرايي اگر افراطي نباشد، اگر روي چشم و
همچشمي رقابتهاي کودکانه نباشد، عيبي ندارد. لباس و رفتار و آرايش تغيير پيدا
ميکند، مانعي هم ندارد، اما مواظب باشيد قبلهنماي اين مدگرايي به سمت اروپا
نباشد، اين بد است. اگر مديستهاي اروپا و آمريکا در مجلاتي که مدها را مطرح
ميکنند فلان طور لباس را براي مردان يا زنان خودشان ترسيم کردند، آيا ما بايد
اينجا در همدان يا تهران يا در مشهد آن را تقليد کنيم؟ اين بد است، خودتان طراحي
کنيد و خودتان بسازيد.» اين متن فرازي کوتاه از بيانات مقام معظم رهبري در مورد مد
و مدگرايي است. مد و مدگرايي پديدهاي است که کمابيش در ميان همه اقشار جامعه
وجود دارد اما در اين ميان، جوانان و نوجوانان بيش از ديگران به مد اهميت ميدهند و
مدگرا هستند. امروزه جوانان با گسترش وسايل ارتباط جمعي و فناوريهاي جديد
رايانهاي ارتباطات گستردهاي با جوامع و فرهنگهاي گوناگون يافتهاند و موقعيت
آنها در شناخت فهم و ارزشها، باورها و انتخاب هنجارهاي مطلوب پيچيدهتر و مشکلتر
شده است و چه بسا زمينههاي موجود باعث شده برخي از جوانان به رفتارها و هنجارهاي
متضاد با ارزشهاي جامعه خويش رو آورند. يک روز مانتوهاي بلند و روز ديگر
مانتوهاي کوتاه، يک روز آرايش موي سر به سبک آلماني و روز ديگر موهاي بلند و اصلاح
نشده، زماني شلوارهايي با پاچه گشاد که روي زمين کشيده ميشود، و زماني ديگر،
شلوارهاي تنگ و کوتاه مد ميشوند. اگر از اين همه افرادي که عادت کردهاند رفتار
و نوع و سبک لباسشان را طبق آخرين مدهاي رايج تنظيم کنند، بپرسيد که به چه علت اين
کار را کردهاند، يا مثلا اين آرم و کلمه روي لباس آنها چه کارکردي دارد، نميتوان
پاسخ قانعکنندهاي شنيد جز آن که: «خب قشنگه!» «براي اينکه مده»! همه اين را
ميپوشند و...! اين پاسخها اگر چه سطحي به نظر ميرسند اما بنابه تحليل
روانشناسان نشاندهنده نوعي از تعلق گروهي، نوجويي، تنوعطلبي و گرايش جوانان به
«امروزي شدن» است و کاملا يک پديده طبيعي و تا حدودي نابهنجار در جهت ارضاي اين
نيازها محسوب ميشود.اما از آنجا که همواره کالاي مد شده، شيوههاي رفتاري، هنجاري
و ارزشهاي خاصي در بين نوجوانان و جوانان رونق و شيوع مييابد و مد عاملي ميشود
براي انتقال هنجار و ارزشي از جامعهاي به جامعه ديگر، بررسي زمينهها و پيامدهاي
مدگرايي يکي از موضوعات مهم در جامعه ما محسوب ميشود از اين رو در اين دو شماره
گزارش روزنامه کيهان به اين مسئله ميپردازيم و نظر مردم و کارشناسان را ميخوانيم:
به ياد روزهاي جواني روي يکي از مبلها گوشه پذيرايي نشسته بود و کمي آن
طرفتر چند تا از جوانان فاميل هم مشغول خوش و بش بودند. حوصله پدربزرگ سر رفته و
منتظر بود تا زودتر شام را بياورند، در همان حال و هوا به ياد جوانيهاي خودش رو
کرد به چند نوجوان که خاطرات نشاط و شادابي آن روزها را برايش زنده کند. کمي به
رفتار و گفتار آنها دقت کرد، بعد در حالي که لباسهاي غيرمعمول و موهاي عمود بر کله
سعيد نوه دخترياش، خيلي او را متعجب کرده بود، گفت: سعيد بابا! اين چه لباسيه؟ تو
ديگه 20-19 سالته- موهات چرا رو هواست! سعيد هم از خوش اخلاقي پدربزرگ استفاده
(البته سوءاستفاده) کرد و گفت: پدر بزرگ مده! پدر بزرگ گفت: مد چيه بابا؟! آدم
بايد يه چيزي بپوشه که بهش بياد. سعيد هم شروع کرد به توضيح اينکه مدل موهايش، مدل
موهاي فلان هنرپيشه هاليووديه، شلوارش مد فلان سال ميلاديه و پيراهنش مارک فلان
کارخونه اروپايي و... پدربزرگ با حرفهاي سعيد قانع نشد ولي نخواست بيشتر از اين
موضوع را جلوي جمع پيگيري کند و فقط سري تکان داد و...شايد شما هم به اين موارد
برخورد کرده باشيد که وقتي به يک جوان به خاطر پوشيدن لباسهاي غيرمعمول و سر و شکل
نامتعارف و ناشايست اعتراض ميکنيد، عمل خود را با مد و مد روز بودن توجيه ميکنند
و عجيبتر اينکه گاهي حتي خانوادهها و والدين اين جوانان نيز با چنين توجيهاتي
قانع ميشوند و ديگر موضوع را پيگيري نميکنند. به اعتقاد کارشناسان مسائل
اجتماعي اين نوع مدگرايي را نميتوان به حساب هيجانات زودگذر جواني دانست چون آثاري
که بر جاي ميگذارد زودگذر و سطحي نيست، اين طور تابع مد بودن هم براي مدگراها و هم
براي جامعه گرفتاريهاي زيادي ايجاد ميکند که گاهي اساس نظام اعتقادي را خدشهدار
ميسازد و در شکل وسيعتر نظام اجتماعي و جامعه را دچار انحراف مينمايد. افراد
مانکن صفت در جامعه آيا مد و مدگرايي رفتاري ناپسند است يا آنکه تبعات مثبتي هم
به دنبال دارد؟ البته هيچکس منکر اين مسئله نيست که اين تيپهاي عجيب و غريبي که
برخي از جوانان و به تقليد کورکورانه از فرنگيهاي بيهويت در جامعه باب ميکنند،
برازنده يک جوان ايراني نيست و هرگز اين نوع مدگرايي آثار مثبتي نخواهد داشت ولي در
عين حال پيروي از مد به صورت آگاهانه پيامدهاي مثبتي هم با خود به دنبال دارد.
رضا شايسته کارشناس مسائل تربيتي و امور جوانان در دانشگاه آزاد در گفتوگو با
گزارشگر کيهان با بيان اين نکته که نه تنها مد و مدگرايي رفتار پسنديدهاي است،
بلکه به جامعه نشاط و طراوت ميدهد، خاطرنشان ميکند: «80 درصد از مدگرايان فلسفه
مد را نميدانند. زيبايي جويي و برتريطلبي از خصيصههاي رفتاري انسانها مخصوصا در
دوران جواني است.» از ديدگاه اين کارشناس تربيتي، مدگرايان به سه دسته تقسيم
ميشوند. دسته اول مدگرايان حرفهاي هستند، کساني که بخاطر ويژگيهاي رفتاري و
شرايط مالي خوب همواره کوشش ميکنند پوشش و آرايش و پيرايش خود را براساس الگوهاي
روز که همان مد است انجام دهند. از ماهواره تا مجلات و ژورنالها به دنبال لباس و
لوازم آرايش و کفش و در نهايت به دنبال بهترين برندها هستند. وي در ادامه
ميگويد: «دسته دوم به نوعي هنجارشکن هستند و افراد مانکنصفت نام دارند که از
ناتوي فرهنگي حقوق ميگيرند تا برخلاف ارزشهاي اجتماعي حرکت کنند. آنها مانکن زنده
هستند که در کوچه و خيابان و مهمانيها و... بر عرضه مدهاي روز ميپردازند و در
نهايت دسته سوم زنان و مرداني هستند که باتصور زيبا شدن از نظر پوشش و آرايش از
گروههاي اول و دوم پيروي ميکنند.» به اين کارشناس ميگويم با اين توصيف شما مد
را خوب ارزيابي ميکنيد يا بد؟ ميگويد: «در مجموع مدگرايي رفتار ناپسندي نيست. اما
اگر از اعتدال خود خارج شود، جامعه تبديل به سالن مد و باعث ترويج فساد در جامعه
خواهد شد.» به آقاي شايسته ميگويم چگونه ميتوان آثار مثبت را در جامعه طوري
برجسته کرد که يک جوان درجستجوي مد و زيبايي راه را به انحراف نرود و دچار بيهويتي
فرهنگي نگردد؟ وي نقش رسانهها را در اين خصوص حائز اهميت ميداند و در توضيحات
بيشتري تصريح ميکند: «رسانهها با خودداري از انعکاس رفتارهاي نابهنجار که اعتقادي
به ارزشهاي اجتماعي ندارند، ميتوانند با مدگرايي منفي مقابله کنند.» عرضه
الگوهاي مناسب فرهنگي واجتماعي مطابق با ارزشهاي ديني و اقتصادي ما از ديگر
نقشهاي مهم رسانهها براي مقابله با مدگرايي است که اين کارشناس امور جوانان بر آن
تاکيد دارد. شايسته در ارتباط با پيامدهاي مدگرايي در ادامه سخنان خود اضافه
ميکند: «مدگرايي افراطي باعث خروج ارز از چرخه اقتصادي، بحران هويت و تزلزل در
رفتار افراد، تغيير در هنجارها و ارزشهاي اجتماعي، وابستگي اقتصادي و تحميل هزينه
بر خانوادهها ميشود.» وي ميگويد: «بسياري از توليدکنندگان خارجي براي ايجاد
بازار مصرف به تبليغ مد ميپردازند. تا آنجا که غريزه جواني در دختران و پسران
ايجاب ميکند که به اين سمت گرايش يابند. اين تبليغات در حد متعادل قابل قبول است
ولي افراط در آن يک ضدارزش است.» وقتي از درون تهي شويم... مدگرايي تهي شدن
انسان از خودش است. اينکه چگونه مد و مدگرايي باعث بيهويتي و خالي شدن انسان از
خود ميشود سؤالي است که دکتر باقر ساروخاني عضوهيئت علمي واحد علوم و تحقيقات
دانشگاه آزاد درگفتوگويي به آن پاسخ ميدهد. وي با بيان اين نکته که انسان
ميخواهد با مد و ظاهر تشخص ايجاد کند، ولي آيا اين ظاهر دچار فرسودگي نميشود؟
خاطرنشان ميکند: «مدگرايي به نوعي تهي شدن انسان از خودش است و باعث ميشود که
انسان تنها به ظاهر خود توجه کرده و ظاهرش را به گونهاي که فقط جلب توجه کند درست
نمايد.» دکتر ساروخاني آغاز استعمار فرهنگي را در از بين رفتن هويت ملي جوانان
دانسته و ميگويد: «تشخص يک پديده دروني است و انسانهايي که تشخص خود را از ظاهر
خود نميگيرند، انسانهايي بسيار متعالي هستند.» فرصت رابه تهديد تبديل نکنيم
در موردخوب يابد بودن مد و مدگرايي در گفتوگو با کارشناسان نظرات متفاوتي مطرح شد.
برخي اين پديده را خوب و برخي بد مطرح کردند. ولي آنچه حائز اهميت ميباشد بيان
فوايد و آثار مخرب اين موضوع به شکل منطقي و درست براي نوجوانان و جوانان در حال
رشد است تا آنها با فکر و ايدهاي باز به سراغ اين پديده يعني مد بروند. دکتر
محمدرضا کرمي محقق و پژوهشگر مسائل تربيتي درگفتوگو با گزارشگر کيهان با تاکيد بر
اين نکته که اصل پديده مد و مدگرايي فينفسه بد نيست و اتفاقا يک فرصت فرهنگي است،
تصريح ميکند: «آنچه امروزه اين فرصت را به تهديد تبديل کرده است، عدم مديريت درست
اين پديده توسط برخي از عناصر فرهنگي خودي است.» وي ميگويد: «متاسفانه در يک
مقطعي از اوايل انقلاب نسبت به اين پديده نگاه انتقادي بسيار زياد و غيرکارشناسي
شکل گرفت و تقريبا باعث شد اين فرصت فرهنگي به يک ضد فرهنگ تبديل شود.» گرايش
جوانان به هر مدل و مد، حکايت از گرايش ها فرهنگي سياسي و اجتماعي جوانان دارد.
دکتر کرمي تاکيد دارد اگر اين پديده دربسته صحيح خود توسط جامعهشناسان، اصحاب
فرهنگ و هنرمندان به طور درست مديريت شود، ميتواند سرآغاز تحول فرهنگي باشد. از
نقطه نظر اين محقق، اگر به تاريخ چند ساله انقلاب از اين منظر نگاه کنيم درمقطعي
شاهد ظهور درست اين پديده بوديم. زماني که تفکر بسيجي و پوشش و گويش و مدل مو و
لباس خاص بسيجيها به عنوان يک شاخص ومعرف اين گروه در سطح جامعه فراگير شده بود،
آن زمان به درستي از ظرفيت مد براي انتقال فرهنگ و فراگير سازي مؤلفههاي فرهنگي
استفاده شد. دکتر کرمي اضافه ميکند: «اما متاسفانه پس از خاتمه دوران دفاع مقدس
نتوانستيم از ظرفيت به وجود آمده استفاده بهينه و بجا نماييم.» وي خاطرنشان
ميکند: «امروز گروهي از جوانان خوشذوق و با سليقه اقدام به توليد لباسهايي با
عکس شهداي دفاع مقدس و شهداي هستهاي براي ترويج فرهنگ ايثار و شهادت نمودهاند اين
اقدام قابل تحسين است، اما به خاطر نبود سياستگذاري درست که وظيفه اصلي مسئولان
فرهنگي است، ممکن است اين حرکت به نتيجه مطلوب نرسد.» به نظر ميرسد مسئولان
فرهنگي بايد با يک نگاه صحيح -بلند مدت و عملياتي نسبت به تدوين سياستهاي کلان و
شاخصهاي سنجش اقدام نمايند و فضاي عملياتي اين مقوله را در اختيار کل جامعه قرار
دهند. از ديدگاه اين پژوهشگر، «حجم بسيار بالاي دانشآموختگان طراحي پارچه و
لباس، منابع بسيار غني فرهنگي و گرايش ها متعالي جوانان ايران اسلامي، سه عنصر مؤثر
و اساسي در شکلگيري هدايت صحيح اين مقوله فرهنگي است که بحمدالله ايران اسلامي از
هر سه مقوله در حد اعلا برخوردار است. مشکل اساسي نبود استراتژي کلان و نگاه جامع
در سطح سياستگذاران و تصميمگيران است.» بنابراين براي حل اين مسئله امروز دولت و
نهادهاي فرهنگي که مسئول اصلي يا به تعبير بهتر مقصر اصلي هستند بايد همت کنند و
براي حل اين مشکلات تلاش مضاعفي نمايند. گزارش روز
|