گالیا توانگر گدایان «گ.ت.ت» نامی است که برای گدایان تهرانی و توابع رایج
است. گدایانی که در تهران فعالیت دارند و هر روز و در هر مکان خاصی رویت میشوند که
پرترددند، گدایان انسجام یافتهاند. درحال حاضر اکثر مکانهای جغرافیایی شهر تهران
که در قرق متکدیان قرار دارد، سرقفلی داشته و این طور نیست که گدایی بتواند به
تنهایی آن را تصاحب کند. در واقع گدایان در تهران حوزه و محدوده جغرافیایی دارند و
خود باند به حساب میآیند. مکانهای شلوغ مانند میادین، بقاع متبرکه، ترمینال و
راهآهن دارای سرقفلی هستند و بدون پرداخت حق حساب، هیچ گدایی حق ندارد از آنجا
استفاده کند و معمولا این جاها را بین یک تا 9 ماه به این گداها اجاره میدهند.
متکدیان دو نوعاند: گدایان استیجاری و گدایان ثابت. گدایان ثابت که شغل آنها به
صورت ثابت گدایی است و گدایان استیجاری که بیشتر زنان و کودکان را شامل میشود،
اسباب پرسوز و گداز گدایی قرار میگیرند. صبحها با وانت در محلهایی از قبل
مشخص شده پیاده میشوند و شبها به محل اقامتشان بازگردانده میشوند. از آنجا که
میدانند در حال حاضر اگر به دام ماشین گشت جمعآوری متکدیان بیفتند، تمام پول
توجیبشان به عنوان جریمه گرفته میشود، هوشمندانه عمل کرده و در ساعات مختلف روز
موتورسوارانی اقدام به جمعآوری پول عایدی آنها در چند نوبت میکنند! بنابراین
کار گدایان پایتخت به ایجاد شبکههای مافیایی و زیرزمینی کشیده است. یک عده از
متکدیان هم از سایر شهرها برای تکدیگری راهی تهران میشوند. اینها هم چنانچه نقص
بارزی در جسمشان باشد، برای صحنهسازیهای پرسوز و گداز کرایه میشوند و اگر
بینقص عضو باشند، درقالبهای مختلف به کار کثیف گدایی گماشته میشوند. بنابراین
تهران به مرکز این قبیل فعالیتهای زیرزمینی تبدیل شده و شاید یکی از راههای
مبارزه با تکدیگری این باشد که لااقل امنیت متکدیان برهم زده شود تا افراد برای
چنین منظوری از شهرستان راهی پایتخت نشوند. برخی از آسیبشناسان اجتماعی در مورد
متکدیان حرفهایی میزنند که باورش برای شنوندهها خیلی سخت است. برای مثال زنانی
هستند که تنها مسئولیتشان تولد بچههایی است که از نوزادی برای تکدیگری اجاره
داده میشوند. گاه در دوران بارداری به عمد به شکم خود ضربه می زنند که نوزاد ناقص
به دنیا بیاید و نرخ اجاره رفتنش برای گدایی بیشتر شود! بیشتر این نوزادان از
بدو تولد معتادند. صبح یک حبه تریاک به آنها میدهند که تا شب صدای شیونشان
درنیاید تا برای صحنهسازی از آنها سوءاستفاده کنند. برخی از باندهای تکدیگری
گریمورهای ماهری دارند که فرد متکدی را میتواند به وحشتناکترین صورت و
رقتانگیزترین مدل نقص عضو گریم کنند! کودکان استیجاری با مشاغل رد گم کنی!
اگرچه مقوله کودکان کار و متکدیان دو مقوله جداست، اما امروزه سران متکدیان سعی
دارند با شناسایی کودکان کار و وعده به خانوادههایشان آنها را نیز به ویژه در مترو
به یک تکدیگری پنهان تشویق کنند. این روزها در مترو کودکانی را میبینیم که
علنا با اظهار ناتوانی پیش چشم مسافران، آنها را به خرید نمادین فال، آدامس، بادکنک
و غیره تشویق میکنند. این افراد باید در طول روز به هر طریق ممکن، چه از طریق فروش
اجناسشان و چه از طریق اظهار عجز و لابه، مبلغ مشخصی پول جمعآوری کرده و در پایان
روز تحویل کارفرمایانشان دهند. دستفروش کسی است که اظهار عجز نمیکند و با
سربلندی و اعتماد به نفس جنس خود را به مسافران معرفی کرده و با تبلیغات زبانی جذب
مشتری دارد. چون میپندارد با فروش اجناس خودگرهی از کار مردم باز میکند. اما
متکدی چون میداند نهتنها گرهی از کار کسی باز نمیکند، بلکه با اظهار ناتوانی و
طلب پول دیگران را میآزارد، معمولا سرافکنده است. دستفروشان، جوان و سالم اند
اما متکدیان در لباس دستفروشی کودکان، افراد دارای نقص عضو، زنان بیخانمان و
سالخوردگان کرایه داده شده هستند! هرچند که همه اینها معضلات اجتماعی به حساب
میآیند و باید مورد بررسی و علاج قرار گیرند. ساعت 14- پنجشنبه- متروی حرم مطهر،
سه کودک 10 تا 13 ساله وارد قسمت بانوان میشوند تا فال و جوراب بفروشند. ناگفته
نماند که متکدیان کودک نهتنها دیگر با چشمان به اشک نشسته نگاه نمیکنند، بلکه با
سماجت بیمارگونهشان و گستاخی شیطنتآمیزشان پس از گیردادن به مسافران اصطلاحا
زورکی، چه در ازای فروش کالایی و چه با مطالبه مستقیم، پول میگیرند. این سه
کودک وقتی میبینند دیگر اجناسشان خریداری ندارد و مسافری دلش به حال آنها
نمیسوزد و پولی نمیدهد، شروع به متلکپرانی و آزار و اذیت بانوان میکنند. موهای
دختری را از زیر مقنعهاش میکشند. به زن مسنی که برای رفع خستگی کف کوپه نشسته
است، میگویند: برایمان خواستگاری نمیروی مادربزرگ؟! ادای دستفروش دیگری را در
میآورند که زبانش لکنت دارد. خلاصه زنان این کوپه را ذله کردهاند. یکمرتبه خانمی
که پسربچهای به همراه دارد، سیلی محکمی به بیتربیتترین کودک متکدی میزند. داد و
بیداد و اعتراض مسافرین به سه کودک گستاخ بالا میگیرد. قطار که به ایستگاه بعدی
میرسد، زنان، مأمور قطار را صدا میزنند تا وارد کوپه شود و سه کودک خاطی را
دستگیر کنند. پسربچههای بیتربیت با تنه زدن به مسافران راه باز میکنند و
میگریزند اما زنان آنها را به بیرون کوپه هل میدهند تا به دست مأموران بیفتند و
سرانجام قطار پس از 5 دقیقه تأخیر به راه میافتد. یکی از زنان مسافر میگوید:
«تقصیر ماست که گول ظاهرشان را میخوریم و به آنها پول میدهیم. به خدا پول دادن به
اینها حرام است. آنها را به سمت دزدی و خلافکاری میبرد!» مسافر دیگری از آن
سوتر میگوید: «اینها را باید جمع کنند و ساماندهیشان کنند. شاید اصلا نیازمند
نباشند و همه اینها شگردهای کیفقاپیشان باشد!» گفتههای مسافران این امید را
زنده میکند که مردم کمکم به مدد اطلاعرسانیهای رسانهای آگاه شده و میشوند.
غفلت از شناسایی نقایص طرحهای ساماندهی متکدی فردی است که متاعی از مردم
درخواست کند، حال آن که اعضای جامعه مسئولیتی حقوقی درتأمین معاش وی ندارند. متکدی
سربار و معضل جامعه است و بدون توسل به شیوههای مقبول اجتماعی سعی دارد به هدف
خودش که همانا تأمین روزی است، دست یابد. حال ممکن است دارای مشاغلی چون دودکردن
اسپند، فالگیری، پاک کردن شیشه اتومبیلها باشند یا چون هنرمندان سازی به دست یا
حتی چون محصلان کتابی در بغل داشته باشند. تکدیگری نهتنها چهره شهر را زشت
میکند بلکه با بازگو شدن سناریوهای دردناک و غمانگیز از زبان متکدیان یا دیدن
زخم، جراحات و نواقص بر بدنشان دل شهروندان به درد میآید. تکدیگری سرمایه
بالقوه انسانی را بر باد میدهد مجید کاشانی، یک جامعه شناس که سالهاست روی
معضل تکدیگری در پایتخت پژوهش کرده و عضو تیم تحقیقاتی سازمانهای مختلف مرتبط با
ساماندهی متکدیان بوده است، برایمان میگوید: «به جرأت میتوانم بگویم از صددرصد
متکدیان سطح شهر تنها 3 تا 4 درصد آنها نیازمند واقعی هستند! 96 تا 97 درصد آنها
افراد حرفهای شاغل در باندهای تکدیگریاند که به همراه خانوادههایشان گسترده و
قبیلهای عمل میکنند! بعضا با هم فامیلاند و باندهای بسیار بزرگ و مخوفی را تشکیل
میدهند که همچون شبکه BRT در همه جای شهر پراکندهاند. سران متکدیان برای سه شیفت
در شبانهروز متکدی استخدام میکنند. به گونهای که برای شیفت شب هم مستخدمین ویژه
این ساعات را دارند.» این جامعهشناس تاکید دارد که متکدیان بعد از جمعآوری،
غربالگری شوند و رسوبیها که معمولا کودکان، دختران و زنان فراری و نابسامان هستند،
با روشهای مددکاری به منازلشان برگردانده شوند. باید تا آنجا که در توانمان است
رسوبیها را با غربالگری از چرخه تکدیگری خارج سازیم. وی از پژوهشی میگوید که
این روزها به سفارش شهرداری تهران عهدهدارش شده و روی دلایل عدم نتیجهبخشی
طرحهای ساماندهی متکدیان کار میکند. کاشانی در پاسخ به این سوال که چرا اجرای
طرحهای ساماندهی متکدیان تاکنون آن طور که باید و شاید کارساز نبوده است، میگوید:
«احساساتی شدن مردم ما، نبود هماهنگی بینبخشی بین سازمانهای موظف برای ساماندهی
متکدیان و نبود برخورد جدی قانونی با متکدیان سه مانع اصلی نتیجهبخشی طرحهای
ساماندهی متکدیان به حساب میآیند.» یکی از دستاوردهای تحقیق این پژوهشگر باور
هوشمندانه عمل کردن متکدیان در قالب باند است. وی توضیح میدهد: «سران این باندها
افراد خشن و حرفهای هستند. به شما اطمینان میدهم هیچ گشتی وقتی به صورت آشکارا از
چهارراهی به چهار راه دیگر برای جمعآوری متکدیان راه میافتد، موفق به گرفتن
مهرههای اصلی تکدیگری نمیشود. ما هیچگاه به فکر بررسی نقاط ضعف طرحهای
ساماندهی که تاکنون انجام شدهاند، نبودهایم. اما متکدیان در هر بار دستگیری با
سرک کشیدن به عقبه طرحها نقاط ضعف را به خوبی دریافته و در این رفتنها و بازگشتن
به خیابانها جسورتر و قویتر شدهاند! حتی میدانند مدیران طرحهای ساماندهی چه
کسانی هستند؟ شماره تماس پرسنل گشت را دارند. بعضا با دستگیری مهرهای مستقیما با
افراد گشت تماس میگیرند و پیشنهاد مبالغی برای رشوه میدهند! این جا نمیخواهم
بگویم مامور زحمتکشگشت خدای نکرده رشوه میگیرد. سوال ما این است که چطور متکدیان
این همه هوشمند و صاحب اطلاعات هستند؟» این پژوهشگر علوم اجتماعی ضمن گلهمندی
از این که ماشین گشت حتی اجازه دستگیری خیلی از متکدیان تحت لوای مشاغل کاذب را
ندارد، میگوید: «کودکان و زنانی که در حال فروختن گل و آدامس یا دود کردن اسپند
هستند و سرچهارراهها از ماشینها پول میگیرند، در تعریف تکدیگری میگنجند اما
این افراد مشمول جمعآوری نمیشوند. دایره متکدیانی که مشمول قانون جمعآوری
میشوند، هر روز محدود و محدودتر میشود. سوال اساسی دیگر این است که اگر طرح
ساماندهی به جمعآوری چند متکدی معتاد ختم شود، بخش اثربخشیاش چه خواهد بود؟
کودک متکدی را باید تحویل بهزیستی داد. دختران و زنان فراری متکدی را به خانواده
برگرداند. جوان بیکار متکدی را به مراکز فنی و حرفهای فرستاد و مجرم متکدی را باید
روانه زندان کرد. آن وقت است که میتوان مدعی بود چنین طرحهایی موفق اجرا
شدهاند.» اشکال شرعی در کمک به گدانماها طبق خبرها یکی از مراکز موفق کشور
در مهار تکدیگری طی سالهای اخیر شهر سنندج بوده است. پیش از این خیلی از متکدیان
از سایر نقاط کشور روانه این نقطه میشدند، اما با تمهیدات سفت و سختی که اعمال شد
آن دست از متکدیان جمعآوری شده که محل اصلی سکونتشان شهرهای دیگر بوده، به شهر
خود بازگردانده شدهاند و دیگر اجازه بازگشت به سنندج را ندارند. این گونه با کاهش
60درصدی متکدیان طرح اجرا شده موفقیت خود را ثابت کرده است. بنابراین یکی از
راهکارهای کلیدی دیگر در مهار تکدیگری اجرای سفت و سخت قوانین و نیز تشکیل شوراهای
بین استانی برای تبادل تجربیات مثبتشان در اجرای طرحهای ساماندهی متکدیان است.
راهکار اصلیتر فرهنگسازی در بین آحاد مردم است که بدانند چطور کمکهایشان را به
دست مستمند واقعی برسانند؟ حجتالاسلام علی نجات اللهی، یک کارشناس مسائل
اجتماعی و فرهنگی در باب چگونگی کمک به مستمندان و این که آیا کمک به هر نوع فقیری
در اسلام جایز شمرده شده یا خیر، توضیح میدهد: «اسلام دستور داده است که مردم تن
به مذلت و خواری ندهند، خود را زبون و پست نکنند، دست گدایی به این و آن دراز نکنند
و تا میتوانند زیر بار منت کسی نروند و چیزی خواهش نکنند.» پیامبر اکرم(ص)
میفرماید: «اگر مردم میدانستند در سوال و تکدی چه بدیهایی وجود دارد هرگز کسی از
کسی چیزی درخواست نمیکرد.» وی ادامه میدهد: «برخلاف عقیده برخی از هموطنان که
بر این باورند باید به هر نوع فقیری کمک کنند، ما در روایات داریم بعضی اوقات
مستمندی به یکی از پیشوایان مراجعه میکرده، ولی آن بزرگوار او را از سائلی نهی و
به کار و تلاش فرا میخوانده است.» این کارشناس مسائل فرهنگی صراحتا میگوید: «
اگر مردم بدانند پولی که به گدانماها میدهند، صرف گسترش هزار و یک مورد بزهکاری از
قبیل اعتیاد، فساد و فحشا، لاابالیگری، سرقت و... میشود، شاید از کمکهای
غیراصولی و غیرکارشناسانه خود به متکدیان بپرهیزند.» لطفا دوباره گول نخورید!
نوع مکان نیز عامل مهمی در تعیین شیوه تکدیگری است. معمولا گداهای شمال شهر سعی
میکنند صورت ظاهر را حفظ کرده از راههای آبرومندانهای گدایی کنند. شکوه
قاسمی، کارشناس ارشد جامعه شناسی میگوید: «اگر در نقاط مرکزی و جنوب شهر با
گداهایی روبهرو میشویم که دست و پای خود را به طرز ماهرانه و با گریم به شکل ناقص
درآوردهاند یا زنهایی که با یک قوطی اسپند در میان ماشینها وول میخورند یا مردی
همراه با چند تا از همان بچههای بیگناه و در حالی که تکه کاغذی در جلوی خود گذاشته
و قصه ادعایی زندگیاش را روی آن نوشته است، گدایی میکند. در نقاط ثروتمند شهر آقا
یا خانمی با لباسهای تمیز جلو آمده به عنوان این که مثلا مسافری از شهرستان است و
کیفش را دزیدهاند، مودبانه فقط برای یک بلیت اتوبوس پول طلب میکنند!» وی در تکمیل
صحبتهایش میگوید: «اگر چه این شیوهها قدیمی شده و اکثر مردم نیز از آن مطلعند،
باز هم به این ثروتمندان گدانما و به این لکههای ننگ شهر کمک میکنند، که این
مسئله جای تعجب دارد!» گزارش روز
|