(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(12(صفحه(9(صفحه(4(صفحه (2.3.10


چهارشنبه 19 تـیـر 1392 - شماره 20538

نگاهی به جایگاه و نقش قانون
قانون ایده‌آل
پدرانه
فراگیری دانش؛ کسب‌اقتدار معنوی و مادی
تبارشناسی مؤسسه پرسش – قسمت ششم
لشگر شکست خورده
دانشگاه در جبهه-33
شهید ناصر دشتی‌پور
به مناسبت آغاز مهمانی سی روزه خدا
روزهای خوب
   


مهدی نورایی
اشاره:
به دنبال ارسال مطالب دانشجويان عزيز به صفحه دانشگاه، در اين شماره مقاله «قانون ایده‌آل» تقديم حضورتان مي‌گردد؛ گفتني است رايانامه صفحه دانشگاه به نشانيDaneshgah@kayhan.ir پذيراي مطالب کليه دانشجويان گرامي مي‌باشد.
در دنیای کنونی قانون از اهمیت و جایگاه ویژه ای برخوردار است ما در این مجمل بدون بررسی جایگاه و نقش قانون در نظام‌های رایج جهان به کارویژه ی قانون می‌پردازیم تا دریابیم قانون مطلوب از چه ویژگی هایی برخوردار است و چه اوصافی را باید با خود حمل کند. برای فهم بهتر مطلب در ابتدا به دو ویژگی مهم قانون اشاره می نماییم.
چنان که می دانیم هر قانونی شامل دو وصف ذاتی و عرضی است. منظور از ویژگی‌های ذاتی همان وجوه ممیزه و عناصر مقومی است که بدون آنها اساساً قانون شکل نمی‌گیرد. از ویژگی‌های ذاتی قانون می‌توان به الزام آور بودن آن اشاره کرد. اگر قانونی از پشتوانه سیاسی برخوردار نباشد و قوه ی قاهره التزام به قانون را تضمین نکند نمی‌توان برای آن وصف قانون را استعمال کرد. چرا که قانون قاعده‌ای است برای عمل و اصولا یکی از تفاوت‌های اساسی قانون با دیگر رفتارهای هنجاری در الزام آور بودن آن است به نحوی که عدم تبعیت از آن برخورد نهادهای سیاسی و حکومت مستقر را به دنبال دارد.
ویژگی دومی که قانون ذاتاً از آن برخوردار است عام بودن است. به این معنا که قانون باید بر یک نوع کلی رفتاری و بر طبقه عام از مردم حاکم باشد. هرگاه قاعده‌ای از این وصف ذاتی برخوردار نباشد شخصی می‌شود و دیگر نمی‌توان به آن عنوان قانون داد. چنان که روسو معتقد است قانون افراد را به صورت یک مجموعه و اعمال را به صورت یک کل انتزاعی در نظر می‌گیرد. با وجود ویژگی عام و غیر شخصی بودن قانون است که می‌توان حدود آزادی اجتماعی و امنیت روانی جامعه را تضمین کرد. ویژگی ذاتی دیگر قانون، امری بودن آن است که باعث تمایز قانون از قواعد حقوقی اعلام کننده وقایع و خبر دهنده از حقایق و مجموعه ی آرزوها و از این قبیل موارد می‌گردد. اگر چه ممکن است در ضمن بیان بایدها و نبایدهای قانونی اعتقادات و باورها نیز بروز یابد که بلااشکال است و موجب مخدوش شدن ماهوی قانون نمی‌گردد. وصف ذاتی دیگری که قانون باید از آن برخوردار باشد علنی بودن آن است. قانونی که علنی و آشکار نباشد و به صورت مخفی وضع و نگهداری شود برای تابعان نظام حقوقی هیچ گونه الزامی را نمی‌تواند ایجاد کند. به بیان دیگر قواعد و قوانین باید برای عموم مردم قابل دسترسی و شناسایی باشند تا آنان بتوانند اعمال و رفتار خود را بر آن اساس تنظیم نمایند. مسلم است که انطباق رفتار و اعمال با قانون مخفی ناممکن است.
ویژگی ذاتی دیگر قانون واضح بودن آن است. به بیان دیگر وضع قانون برای هدف کاربردی معینی انجام می‌شود. لذا باید آن قدر روشن و واضح باشد که مجریان و تابعان منظور از آن را به خوبی دریابند و دچار ابهام و تردید نگردند. علاوه بر وضوح، صریح، مستقیم و دقیق بودن نیز از مواردی هستند که به ویژگی های ذاتی قانون مربوط می‌شوند و مفید و قطعی بودن آن را تضمین می‌کنند. ویژگی ذاتی دیگر معطوف به آینده بودن قانون است. بنابر این اصل نمی توان قانون را به گذشته تسری داد مگر در موارد استثنایی آن هم در صورتی که برای اشخاص نفع معین و قطعی به همراه داشته باشد. آخرین ویژگی ذاتی قانون که از اهمیت فوق‌العاده نیز برخوردار است تصویب آن توسط نهاد ذی صلاح است. علاوه بر ویژگی‌های ذاتی، هر قانونی از ویژگی‌های عرضی‌ای نیز باید برخوردار باشد که اگر چه بی توجهی به آنها اصل قانون را نفی نمی‌کند ولی اجرا و اِعمال آن را با مشکل مواجه می‌سازد و در برخی مواقع ناممکن می‌کند. از جمله ی این ویژگی ها پاسخگویی به نیازهای جامعه را می‌توان برشمرد. آن دسته از متفکرینی که بر اجتماعی، تاریخی یا تجربی بودن قانون تأکید می‌کنند، مهم ترین وصف هر قاعده ی حقوقی را پاسخگویی به نیازهای فعلی و عصری جامعه می‌دانند. به این معنا که قانون چیزی جز قواعد رافع نیازهای اجتماعی انسان نیست. ویژگی عرضی دیگر قانون آن است که تأمین کننده منفعت عموم جامعه باشد و منافع اکثریت و اقلیت جامعه را پوشش دهد. منطبق با اخلاق و معطوف به عدالت بودن ویژگی های دیگری هستند که قانون باید از آنها برخوردار باشد. قانونی که از اخلاق تهی باشد جامعه را به بی هویتی می‌کشاند. قانونی هم که عدالت محور نباشد دوامی نخواهد داشت و رضایت اجتماعی را نمی‌تواند با خود همراه سازد و در نتیجه موجبات نافرمانی اجتماعی را نیز فراهم می‌سازد.
علاوه بر مواردی که پیشتر گفتیم استمرار در اجرای قانون مادامی که نسخ یا ابطال نشده است و توجه به اصل کارآمدی در وضع، نیز از ویژگی های عرضی قانون‌اند که نباید از آنها غفلت شود. از آنجایی که قانون یک هویت هدفدار است باید بگونه‌ای باشد که نیل به اهداف نهفته در خود را میسر سازد. از طرف دیگر قانون باید انجام شدنی و پیشرو باشد. ویژگی‌های انجام شدنی بودن و پیشرو بودن که از ویژگی‌های عرضی قانون‌اند یکی بر واقع گرایی تأکید دارد و دیگری بر آرمان گرایی. انجام شدنی بودن قانون به این معناست که قانون باید بگونه‌ای وضع شود که قابلیت اجرا توسط مجری قانون در بازه زمانی معین را داشته باشد. لذا درک واقعیات و شناخت کافی از موضوع در وضع چنین قوانینی بسیار حائز اهمیت است. از سوی دیگر واقع نگر بودن نباید منجر شود که قانون در زمان حال متوقف شود بلکه باید افکار قانونگذار حوادث آینده را نیز در نظر گیرد و قانونی که وضع می شود نسبت به حوادث پیشرو باشد و پیشاپیش حوادث حرکت کند.
دقت در تمام اوصاف ذاتی و عرضی قانون روشن می‌سازد که نهاد مقنن تا چه حد از مسئولیت خطیری برخوردار است و قوانین مصوب آن تا چه حد می‌توانند در پیشبرد جامعه به سمت اهداف خود موثر واقع شوند. در جمهوری اسلامی ایران که حکومتی بر پایه ی دین است و با حکومت های رایج دنیا تمایزی چشمگیر دارد اهمیت قانون مضاعف می‌شود. چرا که کارآمدی جامعه‌ی دینی بسته به تصمیمات قوه تصمیم ساز و مقنن آن است و اگر قوه مذکور از عهده‌ی چنین مسئولیتی بر نیاید سرانجام غیرقابل پذیرشی را به همراه خواهد داشت. رهبر معظم انقلاب(دام ظله العالی) در بیانات خود مکرراً مسئولین را به حرکت در ریل قانون دعوت کرده و بر آن تأکید نموده اند. اما نکته ای که مهم و اساسی است آن است که ریل قانون نیز باید از ظرفیت مناسب و لازم برخوردار باشد تا قطار دستگاه های اجرایی کشور بتواند با سرعت مناسب بر روی آن حرکت کند.
* دانشجوی کارشناسی ارشد حقوق عمومی
دانشگاه تهران

 


هر کوششی که از سوی شما جوانان در راه فراگیری دانش به کار می‌رود، گامی در راه بازگرداندن اقتدار معنوی و مادی ملت و کشور شما است که روزی مشعل‌دار دانش و نوآوری در جهان بود. نسل انقلاب می‌تواند عقب‌ماندگی‌های دوران وابستگی و دنباله‌روی را جبران کند. این یک رسالت تاریخی است.
در گزینش رشته‌های درسی و نیز در جد و جهدی که برای آموختن و اندیشیدن به کار می‌برید، نیازهای کشورتان را در مدنظر قرار دهید. از خداوند علیم و قدیر کمک و راهنمایی بخواهید و دل‌های پاک و نیالوده خود را در معرض نور هدایت و تفضل او بگذارید و بدانید که آینده از آن ملتی است که جوانانش کوشنده و پر امید و اندیشه‌ورزند.
همه شما فرزندان عزیزم را به خدا می‌سپارم.*
* پیام خطاب به شرکت‌کنندگان در چهل‌وسومین نشست سالانه اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان در اروپا (2/8/1387)

 


دکتر حسین روحانی
محمدرضا تاجیک یکی از اثرگذارترین اساتید مؤسسه پرسش و استراتژیست‌های اصلاح‌طلبان به شمار می‌آید. او متولد 1337 تهران است ، در سال 1356در رشته علوم سیاسی دانشگاه تهران پذیرفته می‌شود و با‌‌‌‌‌ وقوع انقلاب اسلامی، تحصیلاتش ناتمام می‌ماند. در پی این واقعه، او به مدت دو ‌سال در مدرسه عالی شهید مطهری درس های طلبگی می‌خواند و می‌کوشد با مطالعه کتب دینی- اسلامی، مبانی سیاست را استخراج کند. در سال 1361 در کمیته مرکزی گزینش آموزش ‌و‌ پرورش و سپس به همراه کسانی چون سعید حجاریان در اطلاعات نخست‌وزیری مشغول به کار ‌شد. تاجیک در دوره‌ای کارمند وزارت اطلاعات نیز بود و چون رابطه نزدیکی با سعید حجاریان داشت، به عنوان رئیس دانشکده وزارت اطلاعات منصوب می‌شود. تاجیک یکی از معتمدین امنیتی بسیار نزدیک به سید محمد خاتمی بود و به محض پیروزی اصلاح طلبان در انتخابات ریاست جمهوری سال1376، به عنوان مشاور ارشد سید محمد خاتمی مشغول به کار ‌شد. تاجیک، دکترای خویش را از دانشگاه اسکس انگلستان اخذ نموده است1. او در سال 1376 فصلنامه‌ای تحت عنوان "گفتمان" را انتشار داد و در این فصلنامه سعی نمود ملهم از رهیافت تحلیل گفتمان که رهیافتی نسبی گرایانه درعرصه مطالعات سیاسی-اجتماعی می باشد در خصوص جامعه ایران و مناسبات حاکم بر آن تحلیل نماید. با شروع کارزار انتخاباتی سال 1388، تاجیک به صف اول حامیان میرحسین موسوی می‌پیوندد و در کسوت و قاموس نظریه پرداز جریان اصلاح طلبی قد علم می کند. علی فلاحیان –وزیر اسبق اطلاعات- در‌مورد محمدرضا تاجیک می‌گوید: "فکر می‌کنم تاجیک متأثر از فوکو باشد2" اگر نظری بر سخنرانی‌ها و مکتوبات تاجیک بیفکنیم، بر این سخن علی فلاحیان صحه خواهیم گذاشت که تاجیک دل در گرو آراء فیلسوفانی چون دریدا، فوکو، موفه و ژیژک دارد. او که علاوه بر تدریس در دانشگاه شهید بهشتی، در مؤسسه پرسش نیز تدریس می‌کند در کتابی تحت عنوان "ایران در چشم انداز1400" که مؤسسه تحقیقات و توسعه علوم انسانی آن را انتشار داده است می‌نویسد: "اگرچه درشرایط کنونی امکان بروز و ظهور هرگونه انقلاب رنگی در ایران منتفی به نظر می‌رسد، اما، بی‌تردید این بدان معنا نیست که جامعه اساساً استعداد متولد ‌کردن و پرورش ‌دادن چنین رخدادی را در دامان خود ندارد...جامعه ایرانی در‌معرض نوعی تحول و دگردیسی در زیرساختهای اجتماعی و فرهنگی خود قرار دارد...این تحول و دگردیسی در کوچک ترین سلول اجتماعی (یعنی خانواده) در چهره گذار از نظام مردمسالاری و گرایش به مناسبات دموکراتیک جلوه کرده است.3" تاجیک در فصل جداگانه ای در این کتاب تحت عنوان "قومیت و هویت در ایران امروز" جامعه ایرانی را مستعد خیزش‌های قومیتی می‌داند و صریحاً جمهوری اسلامی را متهم به نقض حقوق اقلیت‌های قومی-مذهبی می‌کند. او با ارائه تصویری به غایت قلب شده از وضعیت هموطنان عزیز کُرد زبان می نویسد: "وضعیت فرهنگی کردستان، چندان امیدوارکننده نیست و در این سال‌ها، تغییرات عمده‌ای در آن حاصل نشده است.4" او در ادامه تحریفات خویش می افزاید: "احساس محرومیت اقوام، صرفا در سطح قلمرو اقتصادی محدود نمی‌شود بلکه عرصه‌های دیگر، همچون ساحت سیاسی و اجتماعی و فرهنگی را نیز در بر‌ می‌گیرد5". این اظهارات خلاف واقع در ‌حالی ازدهان تاجیک بر‌می‌آید که در سایه حاکمیت سی و چندساله جمهوری اسلامی، اقوام ایرانی توانسته‌اند پیشرفتهای خیره کننده‌ای را در عرصه‌های مختلف کسب نمایند و آزادانه سرگرم تبلیغ و ترویج ارزشهای محلی و قومیتی خویش باشند. تحریکات و تهییجات تاجیک برای ایجاد بلوا در ایران به چند فقره‌ای که اشاره شد، محدود نمی شود. او در مقاله‌ای تحت عنوان "خیابان و سیاست؛ تجربه سیاستی از جنس بازیگوشی در ایران امروز" که درست دو‌سال قبل از اتفاقات سال 88 نگاشته است، می‌نویسد: "هرجا سرکوب باشد، مقاومت نیز وجود دارد. یک رژیم هر ‌قدر هم ایجاد هراس کند، مردم راه هایی برای مقاومت در برابر آن پیدا می‌کنند. در واقع این دو، شانه به شانه هم حرکت می‌کنند. بدون مقاومت، جامعه چیزی برای سرکوب کردن ندارد و بدون سرکوب چیزی برای مقاومت کردن نداریم.6" او سپس می پرسد: "آیا هویت های مقاومت اتمیزه شده در ایران امروز، همان چریک‌های بزمی هستند که از رهگذر سیاستی از جنس بازیگوشی و باتوسل به گیتار، آرایش و پیرایش ظاهری نامتعارف، پرسه زدن درخیابان‌ها، استفاده اغراق آمیز و طنزآمیز از گنجینه سبک ها، دستکاری و بازاری کردن هویت خود، اختلاط جنسیتی، رهانیدن امیال و فانتزی های خود از احساس گناه، یا خود را به صورت تمثالی از جاذبه سکسی درآوردن، بریکولاژ فرهنگی و... بستر فروپاشی نظم و نظام مستقر را فراهم می‌آورند7" تاجیک عملاً و محققاً در این فقره از نوشته خویش جرقه کودتای مخملی در ایران را می‌زند و در خصوص مختصات جنبش –بخوانید فتنه 88- که نوید آن را در آینده نزدیک می‌دهد، می‌نویسد: "جنبش‌های اجتماعی در ایران، خصلتی ضد‌مرکزیت گرا، ضد ‌ایده نمایندگی و بالاخره خصلتی جنبشی و نه سازمانی دارند.8" او در پایان نامه کارشناسی ارشد خویش می نویسد: "من می‌خواهم بگویم اندک‌اندک عصر جنبش‌های کلاسیک اجتماعی و احزاب فراگیر، دارد به سر می‌رسد و الان شاهد رویش و پیدایش جنبش‌های جدیدی هستیم که استراتژی‌ها و تاکتیک‌های متفاوتی دارند. این جنبش‌های جدید دیگر سلسله مراتب تشکیلاتی احزاب و جنبش‌های کلاسیک را ندارند، ایدئولوژی ‌محور نیستند ولی در عین حال می‌توانند حرکتهای بزرگ اجتماعی را ایجادکنند.9" او در این زمینه می‌افزاید: "می‌خواستم بگویم اتفاقا درایران هم انقلاب اسلامی به شکلی از خصلت جنبش‌های جدیداجتماعی برخورداراست و در اینجا هم جنبش مبتنی بر احزاب و گروه‌های کلاسیک نداریم. جنبش از لایه‌های زیرین جامعه می‌جوشد و عمدتا دارای شاخص‌های جنبش جدید اجتماعی است. جنبش‌های جدید دارای رهبری متعدد هستند، تاکتیک‌های متعدد می‌توانند داشته باشند و به میکروفیزیک و میکروپولیتیک قدرت متوسل می‌شوند. یعنی به قدرت‌های ریز در نهادهای مختلف وابسته است، آنها را تجمیع می‌کند و قدرت بزرگی ایجاد می‌کند ولی جنبش‌های کلاسیک مثل احزاب متوسل به ماکروفیزیک قدرت می‌شوند و در پی کسب قدرت هستند10." نگاهی به عملکرد و شعارهای فتنه‌گران درانتخابات 88 به خوبی نشانگر این امر است که انتخاب شعار "هرشهروند، یک ستاد" از جانب ستاد انتخاباتی میرحسین موسوی، برگرفته از آراء و اندیشه‌های محمدرضا تاجیک می‌باشد. این شعار ترجمان بی‌کم و کاست اندیشه‌های تاجیک می‌باشد. محض نمونه می‌توان به استفاده فتنه گران از ابزارهایی چون فیس بوک، توئیتر و اردوکشی خیابانی اشاره کرد که دقیقا در تناظر با سخنرانی‌ها و مکتوبات تاجیک می باشد. استاد مؤسسه پرسش در مراسمی که در گرماگرم انتخابات سال 1388 در دانشگاه آزاد‌اسلامی قم برگزارشد، طی سخنانی اظهارداشت: "آنچه امروز در جامعه ما در‌حال حادث شدن است، قیام موقعیتها و شرایط است و ما در روزهای اخیر شاهد موج بزرگی هستیم که این موج می‌تواند بنیان‌ها را بر کند و ما را به پیروزی برساند.11" وی بلافاصله در همین سخنرانی می‌افزاید: "نباید فراموش کنیم که همین قیام موقعیتها بودکه ظهور و نزول ادیان الهی و انقلاب از جمله انقلاب دینی ما را موجب شد و دوم خرداد را به عنوان جنبشی سیاسی و اجتماعی و فرهنگی به وجودآورد12." استعمال واژه هایی چون "قیام موقعیتها و شرایط" به وضوح اثرپذیری تاجیک از آراء ریچارد رورتی -فیلسوف نو‌پراگماتیست آمریکایی- را اثبات می کند. رورتی فیلسوف نسبی گرایی می‌باشد که کتابی از او تحت عنوان "پیشامد، بازی و همبستگی" با ترجمه پیام یزدانجو منتشر شده است. رورتی در این کتاب با طرح مفهوم "پیشامد" هر‌نوع آرمانگرایی و تقدس سازی را رد می‌کند و عملاً و محققاً رأی به نیهیلیسم معرفت شناسانه می‌دهد. رورتی در خرداد 1384 و در حالی که در آن زمان هیچ اثری از او به فارسی برگردانده نشده بود، به ایران سفر می‌کند و در طول اقامت خویش در ایران، اصلا ح طلبان را به دلیل تمسک جستن به تئوریهای فلسفی و روشنفکرانه به باد انتقاد می‌گیرد و این سخن را به میان می‌آورد که نهادسازی، عملگرایی و تلاش پراگماتیک برای محقق نمودن دموکراسی امری به مراتب کارآمدتر و وافی به مقصودتر خواهد بود13. در جزوه‌ای که بعد از انتخابات سال 1388 از محمدرضا تاجیک منتشر شد، به وضوح مانیفست فتنه سبز و اهداف و استراتژی‌های مترتب بر‌آن ترسیم وصورت‌بندی شده است. در بخشهایی از این جزوه می خوانیم: "جنبش سبزچیست؟ 1-شورش موقعیت (هرکس، هرزمان، هرمکان) یا قیام شرایط است. 2-تبدیل جشن انتخاباتی به جنبش است. 3-ایجاد زنجیره همگونی میان هویت‌های متمایزاست. 4-خیزش قدرت و مقاومت از ریزبدنه‌های جامعه است.14" استاد مؤسسه پرسش در بخش دیگری از این جزوه می نویسد: "اهداف جنبش در سه مرحله قابل بررسی و پیاده سازی است. 1-تصحیح وتغییررفتار 2-بازگشت به امام و انقلاب 3-نظام دینی مردمسالار و دموکراتیک." او در ادامه می‌افزاید: "فردای بعد از انتخابات، فردایی بسیار متفاوت برای آن جامعه و کشور است...فردایی که در آن باید انتظار تغییر در کارکردهای حفظ نظام، تداوم و بقای نظام را داشته باشیم.15" این متخصص انقلاب مخملی، درخصوص انقلاب رنگی نکاتی را متذکر می‌شود و می‌نویسد: "انقلاب رنگی را می‌توان در هم‌نشینی و جانشینی آن با پدیده‌هایی نظیر انقلاب پست مدرن، کودتای سفید، پارلمانتاریسم حزبی، جنبش جوانان، جنبش‌های اجتماعی جدید، انقلاب سیاسی و براندازی نرم تعریف کرد. انقلاب پسامدرن از یک منظرانقلابی است مدنی، بدون خشونت که در قالب جنبشی خودجوش، غیر‌ایدئولوژیک، کارناوالیستی، ضد‌مرکزیت‌گرا، روشنفکرانه، بدون آوانگارد و با بهره گیری از تکنیک‌ها، تکنیک‌های نوین (میکروفیزیک قدرت) و سیاست میکروپلیتیک، کنش و واکنش متکثر و پخش و گسترش دامنه عملکرد خود، تا بیخ و بن ذهن و روان افراد جامعه معنا می‌یابد. نمونه چنین انقلابی را می‌توان در جنبش 1968 دانشجویی در اروپا مشاهده کرد.16" استاد دانشگاه شهید ‌بهشتی بر شیوه فعالیت شفاهی و علنی در یک جنبش تأکید می‌ورزد و می‌نویسد: "شیوه فعالیت شفاهی و علنی بر شیوه متمرکز و سازمانی جنبش ارجحیت دارد. این شیوه به راحتی می‌تواند تبدیل به اشکال شورشی شود؛ مبادله لفظی و شفاهی که هر شرکت کننده را در بیان، مناظره و دریافت مستقیم درگیر می‌سازد، هر‌کسی را در اشکال جدید بیانی و زبانی شرکت می‌دهد و گروههای ابتدایی را در چارچوب یک طرز تفکر متحد می‌سازد و جنبش شورشی، در این مبادلات لفظی متعدد عمق می‌یابد، هر‌کسی می‌تواند در‌آن بازیگر و سخنگو شود17." او در جای دیگری با تشریح فضای کنونی جامعه ایران چنین اظهار نظر می‌کند که: "جامعه ایرانی در شرایط کنونی خود، در بطن و متن چنین لحظه ناسازه گونی قرار دارد. اینان بر این باورند که دوران گذار، با خود نوعی گذار تغییر ارزشی-هنجاری را نیز به ارمغان آورده است. نسل دوم انقلاب، رو به سوی حاملان ارزش‌های بدیع دارد و با نظام ارزشی نسل نخست، احساس نوعی بیگانگی می کند. سویه و درون‌مایه تغییر ارزش‌ها در جامعه کنونی ما، نشان از نوعی گذار از ارزش‌های سنتی به ارزش‌های مدرن، از ارزش‌های دینی به ارزشهای دنیوی، از ساده زیستی به تجمل گرایی، از قدرت گریزی به قدرت پرستی، از غرب‌ستیزی به غرب مداری دارد18." این نوشته‌های تاجیک به وضوح مبین و مؤید این امر است که فتنه‌گران از مدتها قبل با پراکندن بذر بدبینی و ترسیم افقی نا امید کننده از آینده ایران اسلامی، بر آن بودند بستر و زمینه لازم جهت فروپاشی نرم نظام و دست ‌آخر سقوط فیزیکال آن را فراهم سازند. سؤالی که به مجرد‌‌خواندن مکتوبات تاجیک به ذهن متبادر می‌شود این است که او از کجا و بر اساس چه شواهد و قرائن مقنعی رأی به دنیاپرستی ایرانیان می‌دهد؟ این در‌حالیست که براساس رهیافت تحلیل گفتمان که تاجیک دل در گرو آن ندارد، نتیجه گیری‌های قطعی و متعین در تحلیل‌های سیاسی، امری خطا و رهزنانه می‌باشد. استاد مؤسسه پرسش، در جای دیگری با ارائه تصویری معوج و تلخ از فعل و انفعالات جامعه می‌نویسد: "دیری نپایید که نشانه‌ها و علائم بیماری افول ارزشها در چهره جامعه ما ظاهرگشته و به شکاف ها و شیارها و ناسازه‌های گوناگون اجتماعی، فرهنگی، معرفتی و سیاسی، مجال ظهور و بروز داد. اگرچه، فرایند این فرود ارزشی از شیب ملایمی برخوردار است، لکن دارای رشد و گسترش محسوسی نیز هست و چنانچه تدبیر شایسته‌ای برای تحدید، مهار و سمت ‌دهی آن اندیشیده نشود، در آینده نزدیک به صورت یک مشکل جدی اجتماعی رخ نموده و روح و روان جامعه ما را جریحه‌دار خواهد کرد. بی‌تردید، برای دستیابی به رهیافت‌ها و راهبردهای مشخص جهت مواجهه و مقابله با این پدیده، نیازمند تأمل و تعمق بیشتری پیرامون موضوع هستیم.19" این اظهارات ساختارشکنانه تاجیک نه تنها در نشریات زنجیره‌ای انتشار می‌یابد، بلکه در یکی از فصلنامه‌های علمی-پژوهشی علوم سیاسی به نام "رهیافت‌های سیاسی-بین المللی" نیز اجازه انتشار پیدا می‌کند. رهیافت‌های سیاسی-بین المللی یک فصلنامه تخصصی است که صاحب امتیاز آن گروه علوم سیاسی دانشگاه شهید ‌بهشتی می‌باشد. اساتیدی از دانشگاه‌های تهران، شهید بهشتی، امام صادق و اصفهان از اعضای شورای علمی این فصلنامه هستند. تاجیک در مقاله‌ای تحت عنوان"ایران و انقلاب‌های رنگی" که در این فصلنامه انتشار یافته است، می‌نویسد: "ماهیت رژیم را افشا کنید و رازها را از پرده بیرون برید، به هراس اخلاقی رژیم دامن بزنید و تلاش کنید گروه کوچک خود را در مقابل دولت، بزرگ مطرح و بزرگنمایی کنید، در مقابل استبداد مقاومت کنید، دختران جوان را با لباس‌های روشن و در ردیف اول تظاهراتی که ممکن است به خشونت بینجامد قرار دهید، با‌ تخریب وتحریف چهره رژیم حاکم را مخدوش کنید، از آوازها و سرودهای مهیج و تحریک کننده دسته جمعی بهره جویید20." تعجب نکنید این سخنان نه از زبان یک مخالف خارج نشین ، بلکه از زبان استاد دانشگاه شهید ‌بهشتی و رئیس مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست جمهوری در دوره سیدمحمدخاتمی بر می‌آید که آشکارا و با وقاحتی کم‌نظیر در یک نشریه علمی-پژوهشی که مجوز وزارت علوم را نیز بر ‌پیشانی خود دارد، راهکارهای لازم جهت اسقاط نظام اسلامی را معرفی می‌کند. تاجیک اخیراً نیز با برگزاری سلسله جلساتی در مؤسسه پرسش با عنوان "امر سیاسی چیست؟" این سخن را به میان می‌آورد که: "ما امروز شاهد زدودن رسوب‌های امر اجتماعی و از‌نو فعال کردن آن از طریق بازگرداندن آن به سویه سیاسی تأسیس آن هستیم. این فرایند رسوب‌زدایی در عین حال، نوعی فرایند تمامیت‌زدایی از امر اجتماعی است. چرا چنین است؟ چون با ‌توجه به اینکه دیگر جامعه تمامیتی قلمداد نمی‌شود که نوعی منطق زیرساختی و درون‌زا بدان وحدت بخشیده است و با‌توجه به خصلت امکانی و حادث‌شونده اعمال نهاد سیاسی، هیچ جایگاهی وجود ندارد که از آنجا یک حکم مطلق یا فرمان بی‌چون و چرا بتواند صادر شود21." تاجیک در این عبارات ثقیل و مغلق سعی دارد با مشاطه‌گری و شعبده‌گری، مقصود اصلی خویش را که همانا تخطئه اصل مترقی ولایت فقیه است، در پس جملاتی فلسفی و شاعرانه مکتوم نگه دارد؛ ولی اگر لختی بر کلید واژه "حکم مطلق یا فرمان بی چون و چرا" مورد استفاده تاجیک، تأمل کنیم، به روشنی درخواهیم ‌یافت که او با کار بست این واژه سعی دارد ولایت فقیه را به استبداد و تمامیت خواهی متهم کند و از این رهگذر زمینه تئوریک لازم برای ساختار شکنی از این اصل مترقی را فراهم کند. استاد مؤسسه پرسش، در جای دیگری با توشه‌گیری از آراء هوشنگ امیراحمدی -دلال خود‌خوانده رابطه ایران و آمریکا– و تکرار بی‌کم وکاست نظرات او، می‌نویسد: "در شرایط امروز ایران که دوره ایران-اسلام است، ایرانیان و به ویژه جوانان به طور فزاینده فکر می‌کنند که اسلام حتی در شکل اصلاح شده آن کاملاً مناسب مملکت داری مدرن نیست. ملی‌گرایی سکولار، حتی در بین مذهبیون مسلمان نیز در حال افزایش هست. ملی‌گرایان ایران ادعا می‌کنند که از نظر تاریخی زمانی که اسلام به ایران آمد، ایران به انتها رسید، در‌واقع، به این خاطر که اسلام برای ایران مهم شده بود. در حالی‌که به میزانی که اسلام برای اعراب محوریت دارد، برای هویت ایرانی محوریت ندارد.22" تاجیک با برداشتی آزاد از نظرات امیراحمدی می‌افزاید: "از نظر وی -امیراحمدی- وقت آن فرارسیده که تصور ایران به عنوان یک جامعه مذهبی انعطاف‌ناپذیر که توسط بنیادگرایان اسلامی اداره می‌شود، مورد توجه دوباره قرار بگیرد. ایران و حکومت آن به طور فزاینده‌ای از اسلام سیاسی دور شده و به سوی ملی‌گرایی سکولار پیش می‌رود. این روند از زمان دور دوم ریاست جمهوری علی‌اکبر هاشمی‌رفسنجانی در سال 1993 روشن بود.23" اگر متن فوق‌الذکر را که تاجیک با برداشتی آزاد از نظرات امیراحمدی، منتشر نموده است بررسی کنیم نسبت به این امر التفات پیدا خواهیم کرد که چرا امیراحمدی از اسفندیار رحیم‌مشایی دفاع تمام قدی می‌کند. رحیم‌مشایی نیز همچون امیراحمدی از مکتب‌ایرانی سخن می‌گوید و خواهان احیاء و تجدید ارزش‌های ایران باستان می‌باشد. امیراحمدی در حمایتی سربسته از مشایی می‌گوید: "جو علیه آقای مشایی سنگین و بسیار سیاه است... واقعیت این است که یک نیروهایی درون دولت، جو را علیه آقای مشایی ایجاد کرده‌اند24". همدلی محمدرضا تاجیک با رویکرد ناسیونالیستی امیراحمدی و از طرفی هم‌پوشانی نظرات امیراحمدی با دیدگاه‌های اسفندیار رحیم‌مشایی، به وضوح نشانگر این امر است که گروه‌های ضدانقلاب با وجود اختلافات فکری و عقیدتی بر سر یک موضوع که همانا به حاشیه راندن دین می‌باشد اتفاق ‌نظر دارند. بر سر هم می‌توان گفت، تاجیک که منظومه فکری‌اش در دامن پست مدرنیزم پرورانده شده است، درصدد است با برگزاری سلسله جلساتی در مؤسسه پرسش و نشرآثار خویش در نشریات زنجیره‌ای، بستر و زمینه لازم برای انقلاب مخملی در ایران را فراهم سازد و در راستای نیل به این مقصود، رهروانی نیز تربیت نموده است که از جمله می‌توان به سیدعلی‌اصغر سلطانی اشاره کردکه با نوشتن کتابی تحت عنوان "قدرت، گفتمان و زبان؛ ساز‌و‌کارهای جریان قدرت در جمهوری اسلامی ایران" تلاش نموده است با رویکردی پسامدرنی، فراز و فرود جریانات سیاسی در ایران بعد از انقلاب اسلامی را بررسی کند. سلطانی نیز به اقتفای تاجیک و اصلاح‌طلبانی که رویکردی کینه‌توزانه به انقلاب اسلامی دارند، می‌نویسد: "در دوران اصلاحات، مطبوعات به صورت گروهی، بدون کوچکترین توجهی به افکارعمومی به تعطیلی کشانده شد و روزنامه‌نگاران، توقیف، محاکمه و محبوس شدند. به همین سیاق، شخصیتهای اصلاح طلب زیادی از قشرهای مختلف دستگیر، زندانی و توبیخ شدند. این حملات سخت‌افزاری به گونه‌ای بود که نه تنها در تاریخ مطبوعات ایران، بلکه در تاریخ روزنامه‌نگاری جهان کم‌نظیر است ولی در هر صورت این کار را کردند25. " این فقره از نگاشته سلطانی، تنها بخش کوچکی از اهانت‌ها و گستاخی‌های نظریه‌پردازان جریان فتنه می‌باشد. سلطانی طوری سخن می‌گوید که گویی این نشریات به طور غیرقانونی توقیف شده‌اند و این درحالی است که این نشریات به دلیل وابستگی به نظام سلطه و اخلال در امنیت ملی به محاق توقیف افتادند. در هر کشور دیگری نیز به محض احساس خطر دولتمردان در خصوص امنیت ملی، مسئولین از هیچ اقدامی جهت فرونشاندن تهدیدات دریغ نمی‌کنند.
* استاد علوم سیاسی دانشگاه اصفهان
1 ازمحمدرضاتاجیک چه می دانید؟از:
www.barzagar.mihanblog.com/post3
2 مصاحبه علی فلاحیان باروزنامه جام جم.13آبان1380.از:
3 www.barzagar.mihanblog.com/post
3 تاجیک،محمدرضا. ایران درچشم انداز1400.تهران،مؤسسه تحقیقات وتوسعه علوم انسانی،1388،ص117-116
4 پیشین،ص90
5 پیشین،ص87
6 تاجیک، محمدرضا. خیابان وسیاست؛ تجربه سیاستی از جنس بازیگوشی در ایران امروز، پژوهشنامه علوم سیاسی، 1386، سال دوم، شماره چهارم، ص38
7 پیشین،صص64-63
8 پیشین،صص64-63
9 ازمحمدرضاتاجیک چه می دانید؟از:
2 www.barzagar.mihanblog.com/post
10 پیشین
11 پیشین
12 پیشین
13 رورتی،ریچارد.از:
www.fa.wikipedia.org/wiki
14 نا گفته های رجانیوز درباره جزوه مشهورمحمدرضاتاجیک.از:
16127 www.shafaf.ir/fa/news
15 پیشین
16 تاجیک، محمدرضا. خیابان وسیاست؛ تجربه سیاستی از جنس بازیگوشی در ایران امروز، پژوهشنامه علوم سیاسی،1386، سال دوم، شماره چهارم، ص60
17 پیشین،ص64
18 تاجیک، محمدرضا. ایران درچشم انداز1400.تهران،مؤسسه تحقیقات وتوسعه علوم انسانی،1388،ص128
19 پیشین،ص136
20 محمدرضاتاجیک دردانشگاه شهیدبهشتی چه می کرد؟ از:www.ammarha.com/archives/15199.htm
21 تاجیک، محمدرضا. درس گفتارهای مؤسسه پرسش؛ امرسیاسی چیست؟ از:
22 Amir Ahmadi,Hoshang.”From Islam to Secular Nationalism ,www.irna:an.com.jan1996.Secularationism,htm
23 تاجیک، محمدرضا. ایران در چشم انداز1400. تهران، مؤسسه تحقیقات و توسعه علوم انسانی، 1388، ص147
24 پیشنهاد هوشنگ امیراحمدی به مشایی. از:
191896 www.tabnak.ir/new/
25 نشرنی، 1387، ص214 سلطانی، سیدعلی اصغر. قدرت، گفتمان، زبان؛ سازوکارهای قدرت درجمهوری اسلامی ایران.


 


شهید ناصر دشتی‌پور در مهرماه سال 43 در اهواز دیده به جهان گشود. وی در اوج گیری‌های انقلاب و با وجود سن کم فعالانه حضور داشت. در سال ۶۳ در دانشگاه صنعتی اصفهان پذیرفته شد و در این سال‌ها همچنان به فعالیت فرهنگی و اعتقادی می‌پرداخت. در سال ۶۴ از طرف جهاد به منطقه کردستان اعزام و در هیئت‌های هفت نفره واگذاری زمین مشغول به کار شد. شهید چندین بار به جبهه اعزام شد تا اینکه در آخرین اعزام، در عملیات والفجر ۸ به درجه رفیع شهادت نائل آمد .
در وصیت نامه این شهید آمده است:
"خدایا، چقدر جای‌ شگفتی‌ است‌ که‌ انسان‌ برای‌ سلامتی‌ تن‌ و رهایی‌ از بیماری‌های‌ بدن‌ کوشش‌ها می‌کند و از صرف‌ دارایی و داروهای‌ تلخ‌ و جراحی‌ پرهیز و دریغ‌ ندارد ولی‌ برای ‌سلامتی‌ دل‌ و شفای‌ بیماری‌های‌ روانش‌ که‌ هزاران‌ مرتبه‌ بالاتر است،‌ جنبش‌ نمی‌کند و درمانش‌ را ندیده‌ و نشنیده‌ گرفته‌، به‌ رنج‌هایی‌ که‌ در دنیا از آن‌ بیماری‌ها می‌برد، می‌سازد و عذاب‌هایی‌ که‌ در آخرت‌ برای‌ او آماده‌ شده‌ است‌ را از خود دور می‌بیند.
... خدایا، تو را به‌ حق‌ فاطمه‌ زهرا (س‌) عقلم‌ را به کار بینداز و مرا از خواب‌ غفلت‌ بیدار کن‌. خدایا، کمکم‌ کن‌ تا کوچک ترین‌ حرکتی‌ که‌ می‌کنم‌ در جهت‌ رشدم‌ باشد و از کارهای‌ اضافی‌ پرهیزکنم‌. خدایا، می‌خواهند جلوی‌ ندای‌ زیر بار ننگ‌ و زور نرفتن‌ را با جنگ‌ و گلوله‌ و توپ‌ وخمپاره‌ بگیرند، خدایا کمکمان‌ کن‌ که‌ زیر بار ظلم‌ نرویم‌ و دچار غفلت‌ نشویم‌.
... از کلیه‌ اشخاصی‌ که‌ در طول‌ بیست‌ و دو سال‌ زندگیم‌ با آنها برخورد داشته‌ام‌ و آشنا بوده‌ام‌،خواهشمندم‌ حقوقی‌ را که‌ نسبت‌ به‌ آنها بدهکارم‌، اگر ممکن‌ است‌ به‌ بزرگی‌ خودشان‌ ببخشند و من‌ نیز به‌ نوبه‌ خود اگر حقی‌ برگردن‌ کسی‌ دارم‌ آنها را می‌بخشم‌.

 


امسال هم همان بساط هر ساله را داریم. انگار همین دیروز بود که تو را دیدیم نمی دانم چرا این روزهای خدایی زود از پی هم می‌روند و نمی‌توان عقربه های ساعت جهان را لحظه‌ای نگه داشت. تو امسال هم آمدی اما بی سر و صدا درست مثل هر سال حتی نفهمیدیم چطور گذشت دوباره رسیدیم به لحظه دادن کارنامه‌های شاید تکراری، شاید هم جدید. آن هایی که الآن تقدیرشان چنان رقم خورد که افطار را در برزخ بگشایند و مایی که ماندیم تا ببینیم امسال را چه کردیم.
امسال دست خالی‌تر از همیشه‌ایم. یعنی شرمنده‌ایم هر سال شرمنده‌ایم اما آن قدر بخشندگی تو را خوب می‌دانیم و دست‌های‌مان را دراز می‌کنیم شاید که نه حتما از این سفره با برکت به ما هم می‌رسد.
نمی‌دانم سال دیگر نیز همین گونه نشسته‌ام و دست نوشته‌ای می‌نویسم یا...
این را هم فقط تو می‌دانی ...
اصلا از اینکه ما چه وقت ببینیم و بدانیم هم تو با خبری. تو از همه چیز با خبری و ما از هیچ چیز. . .
امسال هم هلال نازک آسمان را با دستگاه‌ها و با چشمان و با گفته های بزرگان تصدیق می‌کنیم و منتظر می‌مانیم برای تکرار شدن لحظه‌های شرین، برای شیرین شدن لحظه‌های تلخی که دست پخت ماست و برای روز هایی که تا ابد یادگاری خواهد ماند.
شروع می‌شود امسال هم بی هیچ کم و کاستی؛ این ما هستیم که دوباره بسیار دوریم و حالا باید در این ماه فاصله‌ها را کم کنیم... یعنی زندگی‌مان را عوض کنیم ... یعنی عوض می‌شود اگر تو بخواهی و خدای تو ...
یعنی می‌شود کن فیکون.
اصلا این ماه یعنی کار نشد ندارد.
حالا ماییم و آغاز یک ماه از خواب برخاستن برای تو و لب بستن از همه چیز  برای تو.
تنها سی روز تا کن فیکون درونی... تا تغییرات داخلی تا یک بنای جدید ...
خدایا کمک‌مان کن که ما  فقیریم و تو غنی.
زهرا کریمی – دانشجوی الهیات دانشگاه الزهرا(س)

 


(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(12(صفحه(9(صفحه(4(صفحه (2.3.10