(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(12(صفحه(9(صفحه(4(صفحه (2.3.10


پنجشنبه 20 تـیـر 1392 - شماره 20539

آثار روزه (چراغ راه )
روزه؛ خیر مطلق الهی برای انسان
فرصت توبه (حکایت خوبان)
رابطه روزه باتقوا (پرسش و پاسخ)
بررسی چگونگی مهجوریت‌زدایی از قرآن
به زنجیر کشیده شدن شیطان در ماه رمضان ( سلوک عارفانه)
   


قال الصادق(ع): نوم الصائم عباده و صمته تسبیح و عمله متقبل و دعاؤه مستجاب.
امام صادق(ع) فرمود: خواب روزه‌دار عبادت، و سکوتش تسبیح، و عملش پذیرفته و دعایش مستجاب است.(1)
1-بحارالانوار، ج 96، ص 253

 


عبدالامیر اردستانی
یکی از مهم ترین عبادات در اسلام روزه است. این عمل عبادی همانند نماز و حج کارکرد بسیاری در تعالی و تکامل انسان دارد و خداوند آن را بستر تقوا دانسته است. نقش بی‌بدیل روزه در تزکیه نفس و کمال روح بشر تا آنجاست که خداوند از آن به خیر یاد کرده است.
نویسنده در مطلب پیش‌رو با مراجعه به آموزه‌های قرآنی بر آن است تا نقش روزه به عنوان یک خیر الهی و عنایت ویژه از سوی خداوند به بشر را تبیین کند.
روزه ماه رمضان، عبادت و عنایتی خاص
روزه که در زبان عربی از آن به صوم و صیام تعبیر می‌شود، نوعی عبادت خاص است که با خودداری انسان از برخی از اعمال تحقق می‌یابد. این عبادت در طول تاریخ بشریت وجود داشته است و اقوام پیشین نیز بدان عمل می‌کردند (بقره، آیه 183)، البته تفاوت‌هایی در موارد امساکی وجود داشته؛ چرا که روزه می‌توانست با خودداری از سخن گفتن تحقق یابد که از آن به روزه سکوت یاد می‌شده است، (آل عمران، آیه 41؛ مریم آیه 26؛ مجمع البیان، ج 1-2، ص 745؛ الکشاف، ج 3، ص 14) یا با امساک از خوردن و نوشیدن برخی از چیزها تحقق یابد که در روزه یهودیان و مسیحیان یافت می‌شود. همچنین از نظر زمان امساک نیز متفاوت بوده است؛ چرا که در شرایع سابق در طول شبانه‌روز تنها یک وعده می‌توانستند به خوردن بپردازند (مجمع‌البیان، ذیل آیه 183 سوره بقره) که آن نیز در سحرگاهان بود و اصطلاح (breakfast ) در زبان انگلیسی به معنای صبحانه در حقیقت به معنای افطار کردن و شکستن روزه است که از سنت روزه‌داری مسیحی گرفته شده است. همچنین تعداد روز‌هایی که واجب بوده روزه نگه داشته شود از سه تا چهل روز متفاوت بوده است.
از طرفی گاهی شخص نسبت به هرگونه نوشیدنی و خوردنی امساک می‌ورزیده است و هیچ چیز نمی‌خورد؛ چنان که در روایات تفسیری است که حضرت موسی(ع) در تمام مدت چله میقات خود با خداوند در روزه بود و چیزی در این چهل روز نخورد. (اعراف، آیه 142)
در اوایل اسلام نیز برخی از احکام روزه با آنچه پس از آن به عنوان احکام روزه تثبیت شده تفاوت‌هایی داشته است. از جمله اینکه در طول شبانه‌روز تنها یک وعده مجاز به افطار کردن بودند. از این رو، وقتی که می‌خوابیدند و مثلا در نیمه شب یا سحرگاهان بیدار می‌شدند دیگر مجاز به افطار کردن و خوردن و نوشیدن چیزی نبودند. همچنین از آیه 187 سوره بقره به دست می‌آید که از موارد امساک، مباشرت با زنان بوده که بعدها هر دو قانون نسخ شد و تغییر یافت و محدودیت‌های روزه تنها از اذان صبح تا اذان مغرب یعنی از طلوع فجر صادق تا شب تعیین شد و با آمدن شب همه چیز مجاز اعلام گردیده و محدودیتی نیست.
در اسلام روزه در ماه مبارک رمضان واجب شده است و هر مسلمانی می‌بایست در طول یک ماه رمضان روزه بگیرد مگر آنکه مریض (بقره، آیه 185)، مسافر (بقره، آیات 183 تا 185) و ناتوان و مبتلا به عسر و مشقت شدید باشد. (همان) پس زنان باردار و یا زنان شیرده و نیز مردان سالخورده و یا هر کسی دیگر که به هر علتی در عسر و حرج شدید قرار می‌گیرد روزه بر آنها واجب نیست.
ماه رمضان به عللی چون نزول قرآن (بقره، آیه185، قدر، آیه1)، شب قدر (همان) و نیز وجوب روزه در آن (بقره، آیات 183 تا 185) از عظمت و ارزش بسیار بالایی برخوردار است.
از پیامبر گرامی(ص) روایت کرده‌اند که فرمود: ماه رمضان، ماه خداست. در سوم این ماه بود که صحف ابراهیم(ع) بر او فرود آمد، در ششم و سیزدهم آن، تورات موسی(ع) و انجیل عیسی(ع) برای آن دو پیامبر بزرگ نازل شد، و در هیجدهم و بیست و چهارم این ماه پربرکت، زبور بر پیام‌‌آور خدا داوود(ع) و فرقان بر محمد(ص) فرو فرستاده شد. (مجمع‌البیان، ذیل آیه 138)
امام باقر(ع) از پیامبر گرامی(ص) نقل کرده است که آن حضرت در روز جمعه و در آستانه ماه پربرکت خدا، ضمن سخنانی جانبخش، پس از ستایش خدا و سپاس از نعمت‌های او، فرمود: هان ای مردم! هم اینک در پایان ماه شعبان، ماهی بر شما سایه افکنده است که در آن، شبی قرار دارد که از هزار ماه برتر و پرفضیلت‌تر است. کسی که یک شب از این ماه را به عبادت خدا بپردازد، مانند کسی است که در ماه‌های دیگر هفتاد شب را به شب‌زنده‌داری و نماز سپری کرده است، و پاداش کسی که کار مستحب شایسته‌ای در آن انجام دهد، به اندازه پاداش عبادت واجبی است که در دیگر ماهها به جا آورد، و آن که عبادت یا کار شایسته واجبی در این ماه انجام دهد، بسان کسی است که در ماه‌های دیگر هفتاد عبادت واجب از واجبات و مقررات خدا را به شایستگی بجا آورده است. هان ای بندگان خدا! ماه خدا ماه شکیبائی است و پاداش آن بهشت پرطراوت و زیبای خداست، ماه یاری رساندن به نیازمندان است و ماهی است که خداوند روزی مردم با ایمان را در آن فراوان می‌سازد. اجر کسی که بنده با ایمانی از بندگان خدا را در این ماه افطار دهد، هم اندازه پاداش آزادساختن بنده‌ای در راه خداست، و افزون بر آن، گناهانش نیز بخشوده می‌شود. سخنان پیامبر(ص) که به اینجا رسید، فردی برخاست و گفت: ای پیامبر خدا! همه ما آن توان مالی را نداریم که به بندگان خوب خدا افطار دهیم. در این مورد، تکلیف چیست؟ پیامبر(ص) فرمود: خدایتان سرچشمه بخشایش و مهر است، آن که بر افطار دادن قدرت ندارد، اگر برای تقرب به خدا، مقداری شیر یا شربتی گوارا و یا دانه‌ای خرما نیز بدهد، همان پاداش به او ارزانی خواهد شد. هان ای مردم! کسی که در این ماه، کار کارگر و خدمتگزارش را سبک سازد، خدای پر مهر و بنده‌نواز در روز رستاخیز، حساب اعمال او را سهل و آسان می‌سازد. بندگان خدا! شما در این ماه بندگی و اخلاص، از انجام دادن چهار کار شایسته، بی‌نیاز نخواهید بود؛ با انجام دادن دو کار از آنها، رضایت و خشنودی خدا را فراهم می‌آورید و به پاداش دو کار دیگر نیز نیازمندید. اما آن دو کار که خشنودی خدا را در پی دارد، یکی گواهی از ژرفای جان به یکتایی و بی‌همتایی خداست، و دیگر ایمان و اقرار به رسالت پیام‌آورش. آن دو عمل که از انجام دادن آنها بی‌نیاز نخواهید بود، یکی خواستن خواسته‌ها با همه وجود و اخلاص از بارگاه خداست که از جمله آنها بهشت پرطراوت اوست؛ و دیگر درخواست نجات از آتش‌سوزان دوزخ و پناه بردن به آفریدگار هستی از شعله‌ها و شراره‌های دردناک آن. (مجمع‌البیان)
به هر حال روزه در این ماه واجب شده تا شرایط تقوایی و تزکیه برای بشر فراهم تر باشد؛ بویژه که در این ماه شیاطین در محدودیت شدیدی هستند و خداوند آنان را به غل و زنجیر می‌کشد. خداوند روزه این ماه را واجب کرده و به هر کسی که حلول این ماه را درک کرده فرمان داده تا در آن ماه روزه بگیرد. البته وجوب روزه حتی با احراز شخصی حلول ماه رمضان کفایت می‌کند و کسی که خود حلول آن را احراز کرده می‌بایست روزه بگیرد. (بقره، آیه 185)
خداوند به بندگانش عنایت کرده تا در این ماه خودسازی و تزکیه نفس نمایند و خود را به دایره تقوا نزدیک کرده و در آن وارد شوند؛ زیرا کسی که از مباحاتی چون خوردن و نوشیدن و ارتباط با همسر خودداری می‌ورزد، می‌تواند بر هواهای نفسانی خود غلبه کند تا در هنگامی که شیاطین آزاد شده و با وسوسه‌های شیطانی خود می‌خواهند او بی‌تقوایی کند، توان مقابله با آنها را داشته باشد. بی‌گمان چیزهایی که شیاطین از طریق آن بر انسان مسلط می‌شوند همین هواهای نفسانی از جمله خوردن و نوشیدن و ارتباط جنسی با همسر است. وقتی انسان بر این مهم ترین غرایز خود مسلط شود دیگر شیاطین با وسوسه‌های خویش کاری نمی‌توانند بکنند؛ لذا خداوند در آیه 183 سوره بقره در بیان فلسفه روزه بیان می‌کند که این روزه موجب می‌شود که انسان در مسیر تقوا قرار گیرد و خود را برای مقابله با هرگونه وسوسه‌ها و انحراف و کژی از مسیر صراط‌مستقیم هدایت آماده کند.
خیربودن روزه برای انسان
خیر، به چیزهایی مانند عقل، عدل و فضل گفته می‌شود که مورد رغبت همگان باشد. لذا به چیز سودمند خیر گفته می‌شود. در فارسی از خیر به خوب تعبیر شده که در برابر آن بد گفته می‌شود. در عربی به ضد خیر، شر گفته شده است.
در فرهنگ قرآنی، خیر بر دو گونه است: یکی خیر «مطلق» است. خیر مطلق آن چیزی است که در هر حال و نزد هر کسی مورد رغبت باشد یعنی بی‌هیچ اما و اگر همگان آن را نافع بدانند. در برابر خیر مطلق نوعی دیگری از خیر وجود دارد که به آن خیر و شر «مقید» می‌گویند. خیر مقید به چیزی می‌گویند که برای یکی خیر و برای دیگری شر باشد؛ مانند مال.
درکاربردهای عربی چنان که راغب اصفهانی می‌نویسد: خیر و شر بر دو وجه مورد استعمال است: یکی اینکه اسم باشد، مانند «و لتکن منکم امه یدعون الی الخیر»، (آل عمران، آیه 104) و دوم اینکه وصف باشد. فرض وصف بودن بر معنای افعل تفضیل است؛ مثل «نأت بخیر منها» (بقره، آیه 106؛ مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ص 300-301، «خیر»).
بنابراین، خیر، هر چیز نافع است. از آیات قرآنی به دست می‌آید که هر نعمتی چون مال نمی‌تواند خیر باشد؛ زیرا زمانی بر آن اطلاق خیر می‌شود که برای شخص مفید و نافع باشد و او را در مسیر کمالی و اهداف سعادت یاری رساند. از این رو دارایی و نداری به معنای خیر و شر نیست؛ چرا که گاه نداری عین خیر برای شخص است در حالی که مال با آنکه به نظر نعمت است برای شخص دیگر ممکن است شر باشد. بر همین اساس خداوند در آیات 16 و 17 سوره فجر دارایی و نداری را نشانه اکرام و اهانت نمی‌شمارد.
ازنظر قرآن، داشتن عقل، خیر نیست بلکه خیر آن زمانی است که شخص از عقل خود استفاده کرده و تعقل و خردورزی کند، آن زمان است که خیر معنا می‌یابد.
خداوند در آیه 184 سوره بقره روزه را به عنوان خیر معرفی می‌کند و می‌فرماید اگر روزه بگیرید آن برای شما خیر است؛ زیرا روزه حتی در شرایط سخت و دشوار جز نفع کامل چیزی برای انسان ندارد. روزه با همه ظاهر سخت آن به عنوان خیر، معرفی می‌شود که به نظر می رسد در اینجا همان خیر مطلق مراد است نه خیر مقید. به این معنا که جز خیر هیچ چیزی در روزه نیست؛ هرچند که انسان باید از بسیاری از چیزها و لذات مباح محروم شود تا روزه تحقق یابد؛ زیرا در هنگام روزه انسان می‌بایست از ده‌چیز که از آن به عنوان مفطرات روزه یاد می‌شود، خودداری ورزد که هر یک از آنها به نظر برای انسان نافع است. به عنوان نمونه خوردن و نوشیدن به ویژه از غذای حلال و پاک و طیب برای انسان هم از نظر جسمی و هم از نظر روانی و روحی مفید است، ولی خداوند با گفتن این که خیر برای انسان در روزه گرفتن است می خواهد بگوید که روزه نه‌تنها هیچ ضرری ندارد بلکه خیر مطلق برای انسان است؛ به ويژه آنکه انسان روزه‌دار هرچند که در مدتی از شبانه‌روز در محدودیت تغذیه است ولی این گونه نیست که میزان کالری مورد نیاز بدن در بقیه طول شبانه‌روز به او نرسد، بلکه در زمان‌های دیگر می‌تواند به تامین غذایی خود بپردازد و کالری مورد نیاز را تامین می‌کند بی‌آنکه میزان بیشتری از کالری را وارد بدن سازد که به شکل چربی و قند ومانند آن ذخیره می‌شود و برای بدن آسیب‌هایی را به همراه دارد.
برکات روزه
روزه در ماه رمضان از برکات و آثار بسیاری برخوردار است؛ زیرا ماه رمضان ماه خاص و مبارکی است. واژه «رمضان» خود به یک معنا گویای این منفعت است؛ زیرا این واژه در اصل از واژه «رمضی» به معنای شدت تابش خورشید بر ریگها گرفته شده است. واژه «رمضان»، به عنوان یکی از نامهای الهی نیز به کار رفته و از آنجایی که ماه روزه، بسیار پرشرافت و پرفضیلت است، به این نام خوانده شده است. از سویی دیگر روزه‌داری در این ماه، گناهان را می‌سوزاند؛ زیرا «رمضی» به معنای سوزاندن است. وقتی انسان در این ماه روزه می‌گیرد گویی گناهان پیشین خود را به آتش تقوا می‌سوزاند و پس از ماه رمضان گناهی بر گردن او نیست.
خداوند در آیه 183 سوره بقره با لطف خاصی بندگان مومن خویش را ندا می‌کند و آنان را به این خیر مطلق روزه‌داری دعوت می‌کند و می‌فرماید: ای کسانی که ایمان آورده‌اید چون گذشتگان، بر شما روزه فرض شده است. از امام صادق(ع) نقل کرده‌اند که درباره این ندای الهی فرموده است: «لذّه ما فی‌النداء ازال تعب العباده و العناء؛ لذّت روحی و معنوی خطاب و ندای خدا به انسان چنان است که آثار رنج و خستگی عبادت و خستگی عمل به کارهای شایسته را از وجود انسان آگاه و باایمان می‌زداید. (مجمع‌البیان، ذیل آیه)
روزه یک برنامه کامل انسان‌سازی است و این امکان را به انسان می‌دهد تا خودسازی کرده و به دایره متقین نزدیک شود و خود را به مسایلی نیز آشنا کند که شاید در طول زندگی آن را تجربه نکرده باشد. بسیاری از مردم به کارهای مباح چنان عادت کرده‌اند که نمی‌توانند آنها را ترک کنند. روزه این امکان را می‌دهد که شرایط دیگر را نیز تجربه کنند و به ویژه نسبت به گرسنگان و کسانی که از نعمت همسر بی‌بهره هستند آگاه شوند و پس از این برنامه هم دستگیری از دیگران را در دستور کار زندگی خود قرار دهند و اطعام نمایند و یا شرایط ازدواج را برای دیگران فراهم آورند.بر این اساس در فلسفه روزه مطالبی بیان شده که گواه این معنا و مفهوم است. پس روزه، موثرترین برنامه‌ای است که انسان را از گناه و زشتی بازمی‌دارد، همانگونه که از پیامبر(ص) نقل کرده‌اند که: امت من با روزه گرفتن، بر هوا و هوس خویش چیره می‌شوند و به سراغ کارهای ناروا نمی‌روند.از امام صادق(ع) روایت کرده‌اند که در مورد فلسفه روزه فرمود: انما فرض‌الصیام لیستوی به الغنی و الفقیر و ذلک لان الغنی لم یکن لیجد مس الجوع فیرحم الفقیر؛ روزه به این دلیل واجب شد که میان ثروتمند و نیازمند برابری برقرار شود؛ و این بخاطر آن است که ثروتمند و بی‌نیاز طعم گرسنگی را بچشد و حقوق محرومان را رعایت کند؛ چرا که ثروتمندان هرآنچه را بخواهند، برایشان فراهم است. (مجمع‌البیان، ذیل آیه)به هر حال خداوند می‌خواهد بین بندگانش مساوات برقرار شود و طعم گرسنگی و تشنگی و بی‌همسری را به ثروتمندان و همسرداران بچشاند تا آنان به محرومان و گرسنگان و بی‌همسران بیندیشند و به هر طریقی که امکان است با احسان خویش شرایط را برای دیگران نیز بهبود بخشند و عدالت واقعی را گسترش دهند.
از نظر قرآن اگر کسی به هر علتی روزه نگرفت حتی اگر بخواهد با کارهای خیر دیگری چون فدیه و اطعام دیگران و مانند آن که در آیه 185 سوره بقره آمده، خود را تطهیر کند، بهتر آن است که به جای این کارهای خیر، روزه بگیرد که آن خیر مطلق است. این بدان معناست که روزه واقعا برای آدمی در هر حال و شرایطی بهتر است و حتی اگر خودش را به رنج افکند و روزه بگیرد بهتر است مگر آنکه روزه گرفتن موجب هلاکت و زیان جبران‌ناپذیر باشد که در آن صورت خیر نیست. اما اگر شرایط سختی باشد که او ناتوان از انجام فریضه شود، در آن حالت اگر ترس از جان نباشد بهتر است که روزه بگیرد.
از نظر خداوند روزه گرفتن در هر حالی برای توانا و قادر آن بهتر از این است که به کار دیگری بپردازد؛ زیرا هیچ خیری همچون خیر روزه نیست و انسان تا می‌تواند با تطوع و رغبت به این کار اقدام کند و شرایط سخت و دشوار آن را بپذیرد و به اندک بهانه‌ای خود را از این فیض بزرگ و خیر الهی محروم نکند؛ زیرا در روزه تقوایی به دست می‌آید که او را برای مقابله با شرایط دشوارتر آماده می‌سازد. (نگاه کنید: المیزان، ذیل آیه 184 سوره بقره)

 


پیامبر گرامی اسلام(ص) در مورد دو فرشته‌ای که مراقب انسانند، یکی از آنها در ناحیه راست قرار گرفته و نیکی‌ها را می‌نویسد و دیگری در ناحیه چپ قرار گرفته و بدیها را می‌نویسد، فرمود: «فرشته ناحیه راست رئيس فرشته ناحیه چپ است، پس اگر بنده‌ای گناه کرد، فرشته ناحیه راست به فرشته ناحیه چپ گوید: شتاب در نوشتن گناه مکن، این بنده را هفت ساعت مهلت بده، اگر هفت ساعت گذشت و توبه نکرد، آنگاه می‌گوید: «ای فرشته ناحیه چپ بنویس!، چقدر حیا و شرم این بنده کم است!». که آن قدر به او مهلت داده شد ولی از فرصت استفاده نکرد. ماه رمضان فرصت گرانبهایی برای توبه بندگان و سالکان است که امید است خدای متعال توفیق آن را در این ماه به همه ما عنایت کند.(1)
1- وسایل‌الشیعه، ج 11، ص 355

 


پرسش:
روزه ماه مبارک رمضان چه رابطه‌ای با تقوای الهی دارد؟
پاسخ:
قرآن مجید در مواردی به بیان فلسفه یا حکمت تشریع بعضی از احکام پرداخته است. به عنوان مثال: فلسفه نماز را، ذکر و یادخدا و فلسفه قصاص را ایجادتقوای اجتماعی و خودداری از ارتکاب جرایم می‌داند. درمورد روزه ماه مبارک رمضان نیز پس از اشاره به تشریع آن در امتهای گذشته، به مومنان دستور روزه گرفتن می‌دهد.پس درصددبیان فایده‌اش برآمده و آن را تقویت تقوای مومنان می‌داند. «یا ایها الذین امنوا کتب علیکم الصیام کما کتب علی الذین من قبلکم لعلکم تتقون» ای کسانی که ایمان آورده‌اید، روزه برشما نوشته (واجب) شده است، چنان که بر پیشینیان شما نوشته شد، تا شاید شما تقوا پیشه کنید. (بقره-183)
علل تقوا پروری روزه
روزه از چند جهت سبب تقوی افراد می‌گردد
1- انسان موجودی است که دارای دو بعد مادی و معنوی است و به هر کدام توجه بیشتری نماید، بعد دیگر را تضعیف کرده است و روزه سبب می‌شود شخص روزه‌دار به خوردن و آشامیدن و بسیاری از مباحات دیگر، کمتر توجه کندکه در حقیقت تضعیف بعد مادی و تقویت بعد معنوی است. به عبارت دیگر، انسانی که از خوردن و آشامیدن و شهوت جنسی دوری می‌کند و این تمرین را ادامه می‌دهد، به تدریج قوه خویشتنداری در او تقویت شده، صاحب اراده قوی می‌گردد و کسی که به راحتی در این امور مباح فرمان خدا را اطاعت می‌کند، به طور قهری درپرهیز از محرمات و گناهان مطیع‌تر خواهد بود و این همان تقوایی است که برای روزه‌دار حاصل می‌شود.
2- روزه، طعم گرسنگی و تشنگی و... را به افراد می‌چشاند و سبب می‌شود که انسان به یاد تشنگی و گرسنگی روز قیامت بیفتد و در نتیجه برای آنجا توشه برگیرد. تهیه این توشه، اطاعت و بندگی خدا و انجام عبادات و ترک گناهان است که معنای تقواست.
3- انسان روزه‌داری که از صبح تا شام، طعم گرسنگی و تشنگی را می‌چشد، به فکر اشخاص بی‌بضاعتی می‌افتد که همواره در رنج و گرسنگی‌اند. کمک به این افراد و انفاق در راه خدا، گوشه دیگری از تقوای او را نمایان می‌سازد.
روزه حقیقی
از منظر آموزه‌های وحیانی روزه‌ای دارای آثار تربیتی است که به راستی امساک و خودداری در آن رعایت شده باشد و انسان مراقب اعضا و جوارح خود باشد و تنها به خودداری از خوردنیها و آشامیدنی‌ها نپردازد، چنانکه در احادیث نیز به آن اشاره شده است. به عنوان نمونه امام صادق(ع) می‌فرمایند: «اذا صمت فلیصم سمعک و بصرک و شعرک و جلدک و عدد اشیاء غیرهذا... و لا یکون یوم صومک کیوم فطرک» زمانی که روزه می‌گیری، باید گوش و چشم و مو و پوست ودیگر اعضای تو نیز روزه باشند. پس فرمود: نباید روزی که روزه هستی همانندروزی باشد که روزه نیستی (تهذیب، ج 4، ص 194)چنین روزه‌ای انسان را مقاوم می‌سازد که در صحنه‌های گناه نیز، به دام شیطان گرفتار نشود و از مقام انسانیت و خلیفه الهی سقوط نکند و این همان حقیقت تقواست.

 


علیرضا فرجی
قرآن در هر خانه مسلمانی یافت می‌شود. بسیاری از مسلمانان هر روز قرآن می‌خوانند و شماری نیز همه یا چند سوره‌ای از آن را حفظ هستند. با اینکه پس از انقلاب اسلامی تحولی عظیم در بهره‌مندی از قرآن صورت گرفته، اما هنوز قرآن به عنوان کتاب زندگی در خانه و جامعه راه نیافته است. از این رو، هنوز در نظریه‌های دانشمندان برای زندگی بهتر وارد نشده و جهت اصلاح امور اخلاق، تربیتی، آموزشی، اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و مانند آن به کار گرفته نشده است.
هنوز هم سبک زندگی ما التقاطی و برگرفته از فرهنگ‌های ملی و مذهبی از سویی و فرهنگ وارداتی غربی از سوی دیگر است. فلسفه زندگی ما را، مجموعه‌ای شکل می‌بخشد که گاه در اصول، روش‌ها و اهداف، متضاد و ناسازوار هستند. از این رو اگر براساس به ظاهر نظریه‌های علمی، مساله، معضل و بحرانی را حل می‌کنیم، چند مشکل دیگر را سبب می‌شویم. با تدوین قوانینی، ابروی جامعه را اصلاح می‌کنیم ولی با تجویز همین قانون، چشم جامعه را کور می‌کنیم.بازگشت به قرآن، به معنای بازگشت به سبک زندگی برگرفته از اصول، روش‌ها، اهداف و قوانین آن، تنها راه نجات جامعه از مشکلات و معضلاتی است که در آن دست و پا می‌زند. برای رهایی از مهجوریت قرآن می‌بایست قرآن را به عنوان راهنمای سبک زندگی و کتاب زندگی را در همه ابعاد آن وارد سازیم.
نویسنده در این مطلب کوشیده تا علل مهجوریت واقعی قرآن را در جامعه اسلامی براساس آموزه‌های قرآنی تبیین کرده و راه بهره‌مندی از قرآن به عنوان کتاب زندگی را نشان دهد.
***
گلایه پیامبر(ص) از مهجوریت قرآن
قرآن، براساس آنچه خود بیان کرده، راهنمای زندگی و هدایت بشر به سوی خدایی شدن و رسیدن به مقام خلافت الهی است. از این رو هیچ چیزی را برای رسیدن بشر به این مقصد و مقصود فروگذار نکرده است.(نحل، آیه 89)
خداوند پس از هبوط آدم(ع) و پذیرش توبه‌اش، به او وعده داده تا هدایتی از سوی خود بفرستد و انسان با بهره‌گیری از آن بتواند به هدف آفرینش یعنی خلافت دست یابد. (بقره، آیه 38) خداوند به این وعده خود عمل کرده و در طول تاریخ بشریت، پیامبران و کتب آسمانی بسیاری را به سوی بشر جهت هدایت و راهنمای وی فرستاده است. (شوری، آیات 13 تا 16 و آیات دیگر)
مهمترین و کامل‌ترین کتب آسمانی و وحیانی که در اختیار بشر قرار گرفته، کتاب وحیانی و آسمانی قرآن است. لذا خداوند از انسان‌ها خواسته تا از این کتاب جامع و کامل استفاده کرده و بر دین اسلام باشند تا بتوانند سعادت را نه تنها در دنیا بلکه در آخرت برای همیشه به دست آورند. (آل عمران، آیه 19)
اما مردم به جای استفاده از قرآن به عنوان کتاب زندگانی و هدایت، از قرآن تنها به عنوان یک کتاب در کنار کتب دیگر بهره گرفته‌اند. این در حالی است که خداوند به انسان‌ها هشدار می‌دهد که تنها راه هدایت، آن است که کتاب‌های آسمانی از جمله کتاب قرآن را تنها کتاب زندگی بدانند و با قوت آن را در اختیار گیرند و در همه زندگی و ابعادش از آن بهره برند. (بقره، آیه 63) پس هرگونه بهره‌گیری التقاطی از قرآن و دیگر کتب آسمانی نمی‌تواند انسان را به هدف برساند؛ زیرا اگر قرآن تبیان و روشنگر همه چیز است (نحل، آیه 89) می‌بایست همه نیازهای بشر را در زندگی برآورده سازد و چیزی را فرونگذارد. لذا دیگر نیازی نیست تا انسانها برای دست‌یابی به پاسخی، به کتاب دیگری مراجعه کنند و نیاز خویش را از طریق آن پاسخ دهند.
به سخن دیگر، قرآن کتاب جامع و کاملی است که همه ابعاد زندگی بشر را دربر می‌گیرد و به همه آنچه برای کمال و رسیدن به حقیقت نیاز دارد، بیان کرده است. در این صورت مراجعه به غیرقرآن برای دست‌یابی به کمال یا حقیقتی، به معنای مهجوریت قرآن است.
مهجوریت قرآن به این است که انسان به جای استفاده از قرآن جهت پاسخ‌گویی به پرسشها و نیازها، به سراغ غیرقرآن برود و راهکار را از غیر آن بخواهد. علت این مراجعه به غیر قرآن، به هر عنوان که باشد عین مهجورسازی قرآن است.
اگر برای یک مشکل روانی یا اجتماعی نخواهیم از قرآن بهره بریم، به این معناست که در وعده خداوند جهت هدایت بشر تردید روا داشته‌ایم و اگر در مراجعه به قرآن و استنباط نظریه و راهکار نتوانیم موفق باشیم، باید در بیان، روشن بودن، تبیان و روشنگری قرآن شک داشته باشیم. در حالی که خداوند قرآن را کتاب کامل، جامع، روشن و مبین دانسته است.
به سخن دیگر، لازم است قرآن را سبک زندگی خویش قرار دهیم و همه چیز را از او بخواهیم و بر مدار روش و اهداف آن حرکت خود را سامان دهیم و قوانین و احکام آن را در زندگی برای حل مشکلات به کار گیریم و نظریه‌های روان‌شناسی، اخلاقی، جامعه‌شناسی، سیاسی و مانند آن را درعلوم انسانی و علوم پایه و مانند آن به کار بریم؛ وگرنه با هرگونه عدم بهره‌مندی از قرآن در هر زمینه یا جهتی از جهات، قرآن را مهجور ساخته و از زندگی خویش به کناری نهاده‌ایم.
مسلمانان در عصر بعثت در حضور پیامبر(ص) به جای اینکه قرآن را سبک زندگی خویش قرار دهند، به نظریه‌ها و فرضیه‌ها، قوانین و داوری‌های دیگران مراجعه می‌کردند و با این رفتار خویش قرآن را مهجور می‌ساختند. از این رو پیامبر(ص) از رفتار امت گلایه و شکایت می‌کند. (فرقان، آیه 30)
براساس گزارشهای قرآنی تنها بخشی از مومنان، به قرآن به عنوان کتاب هدایتی جامع و کامل نگاه می‌کردند و با اعتقاد کامل بدان پایبند بوده و ایمان داشته و عمل می‌کردند. (رعد، آیه 1؛ حاقه، آیات 38 تا 41) این گروه از معتقدان به قرآن همان خردمندان یا اولوالالباب هستند که عقل خویش را به کار گرفته و دانسته‌اند که تنها در چارچوب قرآن است که می‌توانند به کمال مطلق دست یابند.(آل‌عمران، آیه 7؛ رعد، آیه 19؛ ابراهیم، آیه 52؛ آیه 29) آنان با توانایی که دارند، می‌توانند حقایق قرآن را حتی در میان متشابهات آن دریابند و راه زندگی خویش را براساس آن سامان دهند. (آل‌عمران، آیه 7؛ رعد، آیه 19)
اینان می‌توانند با مراجعه به آموزه‌های قرآنی، نظریه‌هایی را برای مشکلات و مسائل زندگی به دست آورند. بنابراین، چیزی در زندگی نیست که بر ایشان پوشیده ماند و نتوانند پاسخی برای پرسش‌های خویش از قرآن نیابند.(همان)
قرآنی‌سازی جامعه
برای این که قرآن از مهجوریت بیرون آید و به عنوان کتاب سبک زندگی در جامعه مطرح شود و نظریه‌های روان‌شناسی، رفتارشناسی، جامعه‌شناسی، انسان‌شناسی، هستی‌شناسی و مانند آن، از آن استنباط گردد و به کار گرفته شود، لازم است تا صاحبان خرد و اولوالالباب در این امر مشارکت جدی کرده و با یاری اولیای امور سیاسی و اجتماعی، آن را نهادینه‌سازی کنند.
از نظر قرآن، هر چند که قرائت و تلاوت و حفظ قرآن تاثیرگذار است، ولی آنچه حقیقت قرآن را برای شخص و جامعه آشکار می‌سازد، بهره‌مندی از قرآن در همه ابعاد زندگی است. از این رو تدبر و تفسیر قرآن به عنوان گامی برای استنباط و نظریه‌سازی مورد توجه قرار گرفته است تا خردمندان با بهره‌گیری از آیات قرآنی به نظریه‌پردازی اقدام کرده و جامعه را براساس نظریه‌های قرآنی، سامان و شکل دهند و سبک زندگی مردم را براساس آن متحول سازند. این همان معنای واقعی تدبر و تلاوت حقی قرآن است که خداوند در آیه 82 سوره نساء و آیه 121 سوره بقره بر آن تاکید کرده است.
حضرت امام صادق(ع) درباره مفهوم واقعی «یتلونه حق تلاوته» می‌فرماید: آیات آن را به دقت بخوانند و حقایق آن را درک کنند وبه احکام آن عمل نمایند و به وعده‌های آن امیدوار و از وعیدهای آن ترسان باشند، از داستان‌های آن عبرت گیرند، به اوامرش گردن نهند و نواهی آن را بپذیرند. به خدا سوگند منظور حفظ آیات وخواندن حروف و تلاوت سوره‌ها و یاد گرفتن اعشار و اخماس (تقسیماتی که در قرآن می‌شود مانند تقسیم به سی جزء و یا هر جزء به چهار حزب و امثال آن) آن نیست. آنها حروف قرآن را حفظ کردند، اما حدود آن را ضایع ساختند منظور خداوند از حق تلاوت این است که در آیات قرآن بیندیشند و به احکامش عمل کنند؛ چنان که خداوند می‌فرماید: این کتابی است که ما بر تو نازل کردیم تا در آیاتش تدبر کنند.»
(تفسیر نورالثقلین، ج 1، ص 120، تفسیر صافی، ج4، ص 315 و نیز میزان الحکمه، ج 8، ص 84، ر 16217، چاپ اول، سال 1363)
تدبر به معنای تعمق و شناخت نهایت و پیامدهای هر آیه و آثار و تبعات آن است. تدبر به معنای بهره‌گیری از نظریه‌هایی است که در هر آیه وجود دارد تا با آن زندگی را تفسیری درست کرد وبراساس روش‌‌ها واصول آن، زندگی را سامان بخشید. از این رو امیرمومنان علی(ع) می‌فرمایند: «الا لاخیر فی قرائه لیس فیها تدبر، آگاه باشید در آن قرائت قرآنی که تدبر نباشد هیچ خیری (یعنی خوبی و رشد عقلانی و معنوی) وجود ندارد»، (میزان الحکمه، ج8، ص88، ر 16234).
جامعه اسلامی باید در همه بخش‌ها و ابعاد فکری و عملی‌اش، قرآنی باشد. این در حالی است که جامعه‌های کنونی مسلمانان با همه مشکلاتی که دارند، به سبب تفکر التقاطی دچار بحران شده‌اند. جوامع کنونی، بخشی از نظریه‌های حقوقی را از اسلام و بخشی را از قوانین رومی وایرانی و سنت‌ها و مانند آن گرفته است. از این رو نمی‌تواند خانواده‌ها را چنان که خواسته اسلام است سامان دهد و مشکلاتی را برای شوهران وزنان وفرزندان و در نتیجه جامعه پدید می‌آورد.
در حوزه اقتصادی نیز نیم بند عمل می‌شود و ترکیبی از نظریه‌های غربی سرمایه‌داری و افکار شرقی و اسلامی به عنوان نظریه‌های اقتصادی در بانکداری و بازار عمل می‌شود و نتایج آن همین وضعیت نابسامان کنونی در حوزه اقتصاد است.
در علوم انسانی، نیز نظریاتی التقاطی در حوزه‌های روان شناسی و جامعه‌شناسی و علوم سیاسی و مانند آن به کار گرفته می شود و جامعه در یک ملغمه و شوربایی گرفتار می‌شود که نمی‌تواند خود را رها سازد و به سامان برسد.
برای رهایی از این وضعیت لازم است که جامعه یا رومی روم یا زنگی زنگ باشد و هرگونه ترکیب التقاطی نمی‌تواند انسان و جامعه را رهایی بخشد. بنابراین لازم است تا با تدبر در آیات قرآنی، نظریه‌های مناسب با هر حوزه به دست آید و با کمک اولیای امور سیاسی و اجتماعی عملیاتی شود و جامعه‌سازی براساس آموزه‌ها و نظریه‌های قرآنی شکل گیرد.
هر امت و جامعه‌ای باید براساس آموزه‌های وحیانی، مسیر زندگی خویش را بیابد و سبک زندگی‌اش را براساس آموزه‌های آن سامان دهد، در غیر این صورت نمی‌توان مدعی ایمان به شریعت و کتابی بود که بر خلاف آن رفتار می‌شود. خداوند بارها در آیات قرآن به این نکته توجه داده است که تنها زمانی می‌توان مدعی ایمان واقعی شد که کتب آسمانی را خواند و در آن تفکر و تدبر کرد و براساس آموزه‌های آن عمل کرد و هیچ کوتاهی نکرد و دنبال قوانین طاغوتی نرفت. (مائده، آیات66 و 68)
خداوند به صراحت کسانی را که التقاطی عمل می‌کنند و بخشی از فرهنگ و سبک زندگی خویش را از آموزه‌های قرآنی و بخشی دیگر را از آموزه‌های دیگران می‌گیرند، به عنوان کافر معرفی کرده (بقره، آیه 85) و به آنان هشدار می‌دهد که این گونه رفتار التقاطی هیچ سودی برای آنان و جامعه ایشان نخواهد داشت. (اعراف، آیات52و 53)
بنابراین، هرگونه تفکر و عمل التقاطی از نظر قرآن عین مهجوریت قرآن است؛ زیرا کسانی که قرآن را سبک زندگی خویش قرار می‌دهند می‌بایست در همه زندگی خویش آن را به کار گیرند و آن را به عنوان راهنمای کل و جامع و کامل و تمام قبول کنند و تردیدی در هیچ یک از آموزه‌های آن نداشته و در انجام و عمل بدان کوتاهی نکنند.
تجویز هر گونه نظریه بیرون از آموزه‌های قرآنی و عمل به نظریه‌های دیگر غیرقرآنی به معنای مهجوریتی است که خشم خداوند و گلایه پیامبر(ص) را در آخرت نسبت به امت به همراه خواهد داشت. بنابراین، نخبگان جامعه و خردمندان می‌بایست با تمام تلاش و جدیت این معنا را پی‌گیری کنند که نظریه‌های قرآنی را در همه ابعاد به دست آورده و در اختیار مردم قرار دهند تا آنان در زندگی خویش به کار گیرند. هرگونه کوتاهی به ویژه از سوی خردمندان جامعه و اولیای امور در مرحله نخست جز خشم الهی چیزی را به همراه نخواهد داشت، چنانکه کوتاهی مردم پس از ارائه راهکارها و نظریه‌ها نیز به معنای مهجوریت قرآن بوده و جز سرگردانی و بدبختی برای جامعه در دنیا و خشم و عذاب الهی در آخرت ثمری نخواهد داشت.

 


(ای سالک مجاهد!) نقل شده است که شخصی فایده و نفع زیادی را برای در غل و زنجیر بودن شیطان در ماه مبارک رمضان نمی‌دید، و گویا تصدیق و باور کردن آن برایش مشکل‌ بود و یا مراد از آن را نمی‌فهمید و حال آنکه شیطان در ماه رمضان محبوس است و آثار آن در عالم از جهت کثرت عبادات و خیراتی که در آن ماه می‌شود، ظاهر است و کسی را در آن شکی نیست و کسی که حقیقت شیطان را بشناسد و جهت ارتباط و طریقه تاثیر و مداخل او را با بشر بداند، می‌داند که همان خودداری از خوردن و آشامیدن، به خصوص اگر توأم با بستن زبان از بسیار سخن گفتن باشد، سبب منع و جلوگیری از تصرف شیطان در دل روزه‌دار خواهد بود. همان‌گونه که در فرمایش معصومین(ع) به بعضی از آن اشاره شده است که: «مجاری سیر شیطان را به وسیله گرسنگی تنگ کنید، زیرا شیطان در بدن انسان، مانند خون جریان دارد.»(بحارالانوار، ج 60، ص 322)
و به هر صورت، زیادی عبادات و خیرات و قربانی که در ماه رمضان از عموم مومنان دیده می‌شود، چیزی است که نمی‌توان آن را انکار کرد. بله این مطلب نسبت به تمام شیاطین و نسبت به تمام مکلفین نیست و این امر برای اهلش آشکار است.(1)
1- المراقبات، میرزا جواد آقا ملکی تبریزی، ج1، ص 296

 

(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(12(صفحه(9(صفحه(4(صفحه (2.3.10