(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(12(صفحه(9(صفحه(4(صفحه (2.3.10


دوشنبه 24 تـیـر 1392 - شماره 20542

یک راز نادر!
نگاهی به فیلم سینمایی خودزنی اثر احمد کاوری
حکایت ما و این سینما زنیِ محتوم!
اصلاح ساختار صنفي با تهيه كنندگان توقيفي؟!
آیا خانه اصناف هم به سرنوشت خانه سینما دچار می شود؟
   


آرین امیدوار
بدون تردید یکی از تحفه های شیرین سیما برای مخاطب هایش در شب های ماه مبارک رمضان برنامه «راز» است. برنامه ای که طی سال های اخیر توانسته به یکی از پربیننده ترین و در عین حال تأثیرگذار ترین برنامه های تلویزیون تبدیل شود.
برنامه هاي مختص اين مقطع زماني به طور معمول ، آثاري با درونمايه معنوي و مذهبي هستند. شايد برنامه راز در نگاه اول‌، به صورت مستقيم ، داراي چنين موضوعي نباشد. اين برنامه گفت و گو محور با حضور كارشناسان ، به بررسي زواياي پيدا و پنهان عرصه فرهنگ و رسانه مي پردازد. با اين حال با رويكرد بيدارگرانه و آگاه سازانه اي كه در پيش گرفته به عنوان برنامه اي در راستاي خودسازي جمعي به حساب مي آيد.
يكي از قالب هاي تلويزيوني ، برنامه گفت و‌گو محور است. غالبا چنين برنامه هايي نسبت به مجموعه هاي نمايشي جذابيت كمتري دارند و مخاطبشان به گروه خاصي كه به موضوع مورد بحث علاقه مندند محدود مي شود. اما برنامه “راز” با گرايشي چالشي و افشاگرانه ، مباحثي تازه و عميق را مطرح مي كند. به گونه اي كه مخاطب در مدت تماشاي آن با اطلاعات جديد و حتي شگفت انگيزي درباره رسانه هاي غربي مواجه مي شود.
ویژگی مهم برنامه «راز» در این است که برخلاف برخی از برنامه های گفت وگو خنثی یا شبه روشنفکرانه که معمولا مباحثی بی ربط با نیازهای جامعه را بازتاب می دهند، توانسته صدای متفاوت و تلنگر زننده ای باشد.
نكته ديگر اين است كه مسائل مطرح شده در اين برنامه با شرايط روز هماهنگ هستند. قسمت اول این برنامه در ماه رمضان امسال به موضوع دفاع مقدس و اهمیت توجه به اقدام ضدانسانی آمریکا در انفجار هواپیمای مسافربری ایران نکات تازه ای را پیش روی بینندگان سیما گشود. و یا در قسمت دوم مسئله هالیوود و رسانه های غربی به چالش کشیده شد. توجه به مسائل مصر هم از دیگر بخش های مهم این برنامه در این شب ها بود.
يكي از خصوصيات برنامه “راز” انتخاب مجري و كارشناسان آن است. نادر طالب زاده كه اجراي اين برنامه را بر عهده دارد خودش يك فيلمساز و فعال رسانه اي است و البته در غرب زندگي كرده و آن را به خوبي مي شناسد. اين وضعيت درباره كارشناسان مدعو اين برنامه نيز صادق است. به طوري كه مجموعه مباحثي كه در آن ارائه مي شود ، اين برنامه را به يك كلاس پر بار آموزش غرب شناسي تبديل كرده است.
برنامه “راز” در سال های گذشته، امكان مشاركت بينندگان را نيز فراهم كرده است. به طوري كه در خلال برنامه ، پيامك ها و ايميل‌هاي بينندگان خوانده شده و برخي از آن ها نيز توسط مجري و كارشناس حاضر پاسخ داده مي‌شد. اگر این تمهید در برنامه امسال هم به کار می رفت به افزایش جذابیت آن کمک می کرد.
به اين ترتيب برنامه “راز” با فرآورده ها و محصولات خود شب هايي پر بار و مفيد را براي مخاطبان تلويزيون در نيمه شب هاي مبارك ماه رمضان فراهم كرده است. البته براي تاثيرگذاري بيشتر ، چنين برنامه هايي بايد استمرار يابند و به شكل ها و قالب هاي مختلف به بيدارگري بپردازند. بدون شك افزايش اين نوع آثار و نمايش آن ها در شبكه‌هاي مختلف سيما نتايج خوبي را در پي خواهد داشت. زيرا يكي از ابزارهاي اصلي مردم يك جامعه براي رويارويي با امواج مهاجم فرهنگي ، اطلاعات و سواد رسانه اي بالا است. اين رسالت بر دوش رسانه ملي است كه با برنامه هايي از اين دست آگاهي مردم نسبت به رسانه هاي غربي را افزايش دهد. همچنان كه فعاليت بيشتر صدا و سيما در اين زمينه در يك سال اخير در خنثي شدن فتنه موثر بوده است.

 


محمدرضا محقق
این متن در رفت و برگشتی که ذهن نگارنده در سکانس ها و کاراکترهای فیلم و فضای درنیامده و مفهوم ژانر و تجربیات پیشین احمدکاوری و چیزهای دیگری از این دست داشت، قلمی شد.
با این حال به نظر می رسد هم برای مخاطب و هم برای خود ایشان نکاتی قابل درنگ و محل تأمل به همراه داشته باشد. اگر دقت کنند!
فیلم خودزنی را می توان در یک جمله، تلاشی مبتکرانه و البته ابتر دانست که به ویژه در اجرای مفاد ایده و سوژه اش چه در نگارش فیلمنامه و چه در اجرای آن ناکام مانده است.
گرچه نویسنده تلاش کرده ایده فیلمنامه را تا حدودی از غرقاب کلیشه برحذر داشته و نمایه هایی از ابداع و ابتکار را چه در نوع ارتباطات و مراودات شخصیت ها و چه در اجرای برخی از سکانس ها لحاظ کرده و تصویری کند، اما نکته اینجاست که یک فیلم سینمایی تنها با این تمهیدات نمی تواند بار خود را به سرمنزل مقصود برساند.
درست است که در «خودزنی» تلاش شده از کلیشه های رایج این ژانر در سینمای ایران فاصله گرفته شود ولی این مسئله به تنهایی مفید فایده و کافی نبوده و در عین ضرورت نمی تواند یک تنه جور فیلم را بکشد.
فیلم در یک منظومه منتظم و یکدست شکل نمی گیرد و قوام نمی یابد و به نوعی می توان گفت یک جور لختی یا از هم گسستگی تماتیک و روایی در آن دیده می شود.
علاوه بر اینکه نوع بازی ها بخصوص بازی لعیا زنگنه حالتی ایزوله و گلخانه ای یافته و امین حیایی هم گرچه مثل اکثر اوقات تمام تلاشش را به کاربسته و کم فروشی نکرده اما در اینجا دچار تکرار برخی از فکت ها و المان های آشنای مسبوق به سابقه اش شده.
وقتی با «خودزنی» روبه رو می شویم و فیلم را می بینیم در انتها نکته ای که ذهنمان را به خود مشغول می دارد این است که اولا فیلم یک کاتالیزور روایی و نخ تسبیح تصویری به لحاظ مداومت جذابیت بصری را کم داشته و دیگر اینکه نوعی رخوت و سستی بر فیلم مستولی است که این نتیجه از اثری در این ژانر بخصوص کمی عجیب و بعید می نماید.
«خودزنی» فیلم ژانر نیست چراکه لحاظ ویژگی های ژانر در آن، به یک اتمسفر مستمر و مابه ازاهای تصویری مشخصی در طول داستان و روایت فیلم منتهی نمی شودگرچه می توان در لحظاتی از آن به این نشانه گذاری ها رسید.
داستان از خلال روایتی انتزاعی و پرداختی آرمانی بیرون می آید و در انشعاباتی از بازی های خودبخودی و بعضا باسمه ای در رفت و برگشت است.
چرا باید فیلمی مثل «خودزنی» برایمان مهم باشد؟داستان گیرا و جذابی دارد؟
داستان که تکراری است و نمونه های خارجی اش با پرداختی خیلی جدی تر و دیدنی تر در دسترس؛ گواینکه وقتی یک محصول وطنی حتی در ابتدایی ترین عناصر بصری به موفقیتی نسبی می رسد همه ذوق می کنیم اما نباید فراموش کرد که کارگردان «خودزنی» آن را برای مخاطبی ساخته که در هجوم سیل آسای محصولات متنوع و متعددی از سینما و تلویزیون جهان قرار دارد و به شکل عجیب و حیرت آوری هم به روز بوده و دیگر نمی شود براحتی سرگرمش کرد و خیلی جدی تر از سالهای پیش، همراه کردنش سخت شده.حالا این حکایت ماست با فیلمی مثل خودزنی.
چند نکته دیگر هم هست.اینکه داستان فیلم اقتباسی است از نوشته نجیب محفوظ و نیز اینکه فیلم در حالت درستش باید در دهه 50 و 60 روایت می شده.
اما چیزی که از همه این ها مهم تر و اولویتش بیشتر بوده و ظاهرا از نگاه کارگردان مغفول مانده فضای خود فیلم است که اصلش مال هر کس باشد و مال هر دوره ای هم که باشد باید دقیق و جدی و قابل قبول درآید نه زمخت و رخوت زده و ابتر.
خودزنی فیلم قابل دفاعی نیست نه در مقیاس سینمای امروز جهان- یادمان باشد سینمایمان هم جهانی نشده باشد، مخاطبش جهانی شده؛ یعنی مخاطبی که در ایران فیلم می بیند، جهانی شده- بلکه در مقیاس و مختصات سینمای ایران هم قابل دفاع نیست.این یک سینمای تجربی- تمرینی است که هنوز ماقبل حرفه و صنعت سینما باقی مانده است.آقای کاوری باید تلاش کند فیلم‌هایش از زمختی و لنگ زدن های تماتیک و روایی و فقدان زیبایی شناسی بصری یکدست و قابل قبول درآید.آن وقت می‌شود بهش امیدوارتر بود و مثلا درباره ژانر فیلم هایش هم حرف زد.
تا آن وقت؛ حق یارش و التماس دعا!

 


آرش فهیم
سينماي ايران در آستانه يك تجربه گروهي جديد است؛ راه اندازي خانه اصناف سینما که درواقع همان خانه سینمای قانونی شده و می‌تواند خلأ یک نهاد صنفی مقتدر را در این عرصه پر کند. اقدامي كه در آغاز، اميدوار کننده می‌نماید. اما روند شكل گيري خانه سینمای جدید با نگراني‌هايي همراه است.
ايجاد چنين تشكلي از يك طرف مي تواند به تشتت شديدي كه در سينماي ايران به وجود آمده پایان دهد. چه، حاکم شدن قانون و تمرکز بر رفع مشکلات درون خانواده هنر هفتم، خاصه حل مسائلی چون بیکاری و مسکن و بیمه که اغلب هنرمندان زحمت‌کش سینما به آن مبتلا هستند می تواند سینمای ما را صاحب یک تشکیلات صنفی واقعی و قدرتمند نماید. درست برخلاف آنچه پیش از این تحت عنوان خانه سینما فعالیت می کرد و به خاطر عدم تعهد به قانون و منحرف شدن به مسائلی غیر از آنچه رسالتش بود در نهایت به انحلال آن و به ضرر سینما و سینماگران کشور انجامید.
اما آنچه موجب نگراني است، حضور برخي افراد و جریان های فاقد سابقه روشن در بدنه تصمیم گیری این تشکل است که بیم آن می رود با صحنه گردانی این افراد، خانه سینمای جدید هم به سرنوشت خانه منحله سینما دچار شود!
اين مسئله از آنجا با نگراني مضاعف همراه است كه متأسفانه این عده طی سال های اخیر نیز با نزدیک‌شدن به مدیریت سینمایی سعی کردند به جای پیش برد اهداف ملی و انقلابی در این عرصه، بیشتر به منافع باندی خود رسیدگی کنند. ازجمله تأثیرات منفی این گروه، نقش آفرینی مخرب آن ها در تعیین اکران فیلم‌ها بود که معمولا به ضرر آثار هنرمندان متعهد عمل می‌کردند. هنوز نوع برخورد برخی از آن‌ها با فیلم شهید کاوه را فراموش نکرده ایم که انواع و اقسام تمهیدات را به کار بردند تا فروش این فیلم به حداقل ممکن برسد.
مخلص کلام اینكه در ميان برپا کنندگان تشكل صنفی جدید سینما افرادي حضور دارند كه نماينده بارز جريانات سينمايي مبتذل و ضد ارزشي هستند. حتی برخی از آثار آن ها از شدت توهین آمیز بودن، سال هاست که در محاق توقیف قرار دارد. با اين اوصاف جاي سؤال است كه چنين افرادي چگونه مي توانند راه روشن سينماي ايران را ترسيم و تضمين كنند؟ چطور مي توان از سپردن مديريت بخشي از سينماي ايران به دست كساني كه به تهيه كننده فيلم هاي توقيفي مشهور هستند نگران نشد؟
اي كاش از حضور افراد دلسوز، زحمت کش و دارای سابقه روشن که اتفاقا از روحیه وحدت گرا و طالب صلح در میان خانواده سینما نیز برخوردار هستند در مدیریت و ساماندهی این اتفاق خوب استفاده می شد. اسامی بسیار زیادی را می توان نام برد که دارای این ویژگی های شاخص هستند. تفاوت در اين است كه افراد متعهد، منافع و مصالح كل سينماي كشور را در نظر دارند، اما مبتذل سازان، در عمل نشان داده اند كه تنها در پي منافع فردي و گروهي خود هستند و بسترسازي براي نقش آفريني آن ها در اداره سينماي كشور هزينه‌هاي فراواني را بر فرهنگ كشورمان تحميل خواهد كرد.
يكي ديگر از نگراني هاي موجود درباره تشکل صنفی جدید سینمای ایران، احتمال افزايش تهيه كننده سالاري در سينماي ايران است. زيرا اکثریت قریب به اتفاق بانیان و همچنین اعضای هیئت مدیره خانه سینمای جدید، از این صنف محترم هستند.
نمي توان جايگاه مهم تهيه كننده را در سينما ناديده گرفت. اما خطري كه تهيه كننده سالاري در پي خواهد داشت اين است كه معضل سرمايه سالاري را بیش از پیش در سينماي كشورمان دامن خواهد زد. همچنان كه يكي از عوامل تضعيف سينماي كشور طي 16 سال گذشته و گسترش ابتذال، تهيه كننده سالاري بوده است.باید این نکته را در نظر داشت که؛ تهيه كننده بیشتر نقش پشتیبان لجستیک و صنعتی سینما را برعهده دارد. اگر این نقش از موضع پشتیبان به جایگاه تصمیم گیرنده تغییر کند، نتیجه ای جز تضعیف وجه هنری و اعتقادی سینما(که مطلوب اصلی نظام است) نداشته و نخواهد داشت. اقتصاد در سینمای انقلابی و ارزشی تنها یک وسیله است. وسیله ای برای تحکیم قوای فیزیکی و ساختاری این عرصه. اما اگر اقتصاد تبدیل به هدف شود، نتیجه اش فقر هویتی و اندیشه ای سینماست. اتفاقی که در صورت اقتدار بیش از پیش تهیه کنندگان در حوزه مدیریت و تصمیم گیری حتمی است. تهیه كنندگان از بافت‌های بسيار مهم سينمای ایران هستند كه هيچ كس نمي تواند و نباید نقش آن‌ها را در پیشرفت سینمای کشورمان در سال های پس از انقلاب نادیده انگارد. اما بهتر است در حوزه های تعیین کننده –نظیر هدایت یک تشکل صنفی فراگیر که قرار است همه سینماگران را پوشش دهد- تعادل و توازن میان همه صنوف برقرار شود.ضمن اينكه باز اين سؤال پيش مي آيد كه اين تشكل با چه ساز و كاري قرار است تا بخشي از مديريت سينماي ايران را به عهده گيرد؟ نقشه راه اين تشكل چيست؟ لازم است كه تبيين شود كه براساس چه تضميني، اين تشكل در آينده به وضعيت امروز خانه سينما مبتلا نخواهد شد؟نکته بسیار مهم این است که باید شرایطی فراهم شود که امکان اتفاقاتی که قبلا درباره خانه سینما رخ داده بود تکرار نشود. یعنی لازم است به نوعی بر عملکرد خانه سینمای جدید نظارت شود که مشکلاتی نظیر تغییر اساسنامه و ... رخ ندهد.

 


(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(12(صفحه(9(صفحه(4(صفحه (2.3.10