(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(12(صفحه(9(صفحه(4(صفحه (2.3.10


یکشنبه 30 تـیـر 1392 - شماره 20547 

اهرم کنترل بهای رهن و اجاره مسکن کجاست؟ (بخش نخست)
خانه به دوشی در بی راهه قیمت های بی ثبات
   


گالیا توانگر
روزهای گرم تابستان که آغاز می‌شود،فصل جابه جایی مسکن اوج می گیرد.در کوچه پس کوچه های محله هرجا کامیون یا وانتی ازاسباب واثاثیه می‌بینید،حتم بدانید که این اسباب کشی با خون دل رقم خورده است.
ازدردسرهای جابه جایی واسباب کشی که بگذریم،اضطراب اصلی برسراین است که با میزان پول پیش ومقدار کرایه ای که می توانیم بپردازیم،چندمتری وکجا گیرمان می آید؟
متاسفانه این روزها دربرخی مناطق تهران نرخ رهن وکرایه نزدیک به دوبرابر سال قبل رسیده است.صاحبخانه های با انصاف تعدادشان کمتروکمترشده ومستاجران هرروز دست وبالشان بسته وبسته تر می شود.خیلی ها دراین ایام به محله های پایین تر شهرسقوط می‌کنند،به این امید که کرایه کمتری بپردازند وشایدتاسال بعد وضعیت مالی شان بهترشود وجای بهتری گیرشان بیاید.اینجاست که ضرب المثل سال به سال دریغ ازپارسال مصداق بارز حال وروز مستاجران می شود ومالکین سرمایه شان چندین برابر می گردد،بدون اینکه سرمایه صرف تولید واشتغال زایی موثر در کشور شده باشد.
ولی عصر- مولوی ،35 متر،یک خوابه،طبقه دوم،شیک،25 میلیون رهن بدون تبدیل.
اتوبان محلاتی ،40 متر آپارتمان تک واحدی،24 میلیون رهن کامل.
قیطریه،نوساز،38 متر تک واحدی،یک خوابه ، بدون پارکینگ ،40 میلیون رهن کامل‌،غیرقابل تبدیل.
سعادت آباد،60 متری،نوساز،50 میلیون پول پیش، ماهی دومیلیون کرایه.
یک سال پیش مورد سعادت آباد با مبلغ ده‌میلیون،ماهی یک میلیون به زوجی کرایه داده شده بوده که امسال طی یک مکالمه تلفنی ازسوی صاحبخانه به رقم 50 میلیون پول پیش وماهی دومیلیون کرایه افزایش قیمت داده شده است!
شاید گزاف نباشد که بگوییم این روزها نیازمندی های روزنامه ها قسمت اجاره و رهن مسکن یکی ازشوک برانگیزترین صفحات روزنامه هاست!
جوانه های زندگی بدون بالکن وسقف!
سرش را می کند زیربالش و رود اشک ازچشمانش جاری می شود.زیرلب زمزمه می‌کند:« خدایا!مگرمن چه می خواهم؟جزیک سقف برای بالای سرم ویک بالکن برای گلدان‌هایم؟!»
صبحی صاحبخانه اش به او زنگ زده وهمان جمله تکراری همیشگی اش را تحویل او داده است: «واقعا ببخشید خانم.می خواهیم پسرمان را داماد کنیم.آپارتمان تا آخر برج تخلیه شود،کار ازدواجش هم زمین نمی ماند.ان شاءالله...شماهم خانه خوبی گیر بیاورید.»
با همین یک جمله ومکالمه کوتاه دنیا پیش چشمش تیره وتارشد.سردرد عجیبی بین شقیقه‌هایش نشست ودیگر کل روز را بی خیال رفتن به اداره،درخانه با غصه های ریز ودرشتش سرکرد.
حال سرش را زیر رواندازش مخفی کرده ودرتنهایی خود آرام می گرید.یاد مادرخدابیامرزش می افتد وهق هق نفس‌هایش تندتر می شود. سعی می کند با حرف زدن خیالی با او خودش را آرام کند.
بعد ازتلفن صاحب خانه سراغ قسمت نیازمندی های روزنامه ها رفت وحتی یک ودوجایی هم زنگ زد.برای رهن یک 40 متری درمکان مناسب شهرحداقل باید30،40 میلیون داشته باشد. ضمنا باید به فکر محله آرام وامنی باشد.یکباره تلفنش زنگ می خورد ویکی از صاحب خانه هایی که صبحی به آنها زنگ زده‌،رضایت خود را از اجاره دادن ملکش به او اعلام می کند.سر ده هزارتومان بابت پایین آوردن نرخ اجاره چانه زنی دارد.حتی به صاحبخانه می‌گوید:« هیچ می دانید اگر به همین ده هزار تومان نیاز واقعی نداشتم،اصلاچانه نمی زدم.اگرتخفیف دهید،خداهم جای دیگری برایتان جبران می کند.»
صاحب خانه حتی یک ریال هم از نرخ پیشنهادی اش پایین نمی آید ومستاجر بالاخره همان قیمت مالک را ناچار می پذیرد.
کسی چه می داند.شاید درآن سوی شهر هم مرد جوان مجردی با درآمد ماهیانه سرجمع یک میلیون تومان دربه در یافتن خانه 40 متری با رهن کمتر از 20 میلیون باشد تا بساط ازدواجش راپهن کند.
کسی چه می داند که امروزچند زوج جوان به دلیل اجاره مسکن بالا به ازدواج نرسیده دچارجدایی می شوند؟حالا غروبی گلدان های لب تشنه توی بالکن هم پژمرده به نظر می رسند!
سیلاب سرمایه سرگردان به بازار مسکن
درست است که درهمه دنیا مالکیت محترم شمرده می شود وصدالبته در دین اسلام محترم تر. اما آیا درجامعه نباید چرخه اقتصادی به گونه ای بچرخد که سرمایه ها به جای رهسپاری به بازارهایی چون سکه ،طلا،ارز،مسکن و...به سمت عرصه تولید جاری شوند؟
آیا یک بیماری بزرگ اقتصادی نیست که مالک بدون هیچ تولیدی صرفا با دردست داشتن چند باب ملک استیجاری پایش را روی پایش بیندازد وازمبالغ اخذ کرایه به نفع رونق تولید بهره نبرد وهمچون مصرف کننده ای ارتزاق کند؟
بنا به نظر اغلب کارشناسان اقتصادی درهیچ جای دنیا بازار مسکن تا این حد درنوسان نرخ نبوده واگرهم سالیانه افزایش قیمتی نشان می دهد،بسیار ناچیز است.اما این روزها سرمایه های سرگردان در کشور پس ازالتهاب بازارسکه وطلا روانه بازار مسکن شده است.
سید محمد هاشم پور یزدان پرست استاد اقتصاد دانشگاه شیراز درشرایط نبود زیر ساخت‌های تولیدی دراقتصاد براین باور است که کمی هم باید حق را به مالکین داد.
وی می گوید:« یک خانه صدمتری درمرکز شهرتهران را درنظر بگیرید.الان اگر بخواهیم به شرط نوساز بودن خانه،خریداری اش کنیم،مالک متری 3میلیون تومان قیمت می گذارد. پس اصل سرمایه 300 میلیون است.اگر مالک می‌خواست می توانست ملکش را بفروشد و300 میلیون سرمایه را دربانک گذاشته وبانرخ سود معمول درصد ماهیانه چیزی حول وحوش 3 میلیون تومان دریافت کند.اما مالک سرمایه اش را در صنعت اجاره مسکن وارد کرده است. درشرایطی که به سرمایه دار چم وخم تولید را یاد نداده‌ایم وراه تولید گشوده نشده،همین که او سرمایه کلانش را وارد صنعت اجاره مسکن کرده ،باید ازاو تشکر کنیم.مالک وسرمایه داری که تولید بلد نیست،جزاین چه می تواند بکند؟! اگر تجارت وتولید بلدبود هم 50 درصد خودش سود می‌برد وهم برای ده ها نفر اشتغال زایی می کرد.پس مالک هم مقصر نیست.»
وی ادامه می دهد:« حتی درمثال بالا مالک نمی تواند خانه صدمتری خود راباقیمت سه میلیون تومان درماه اجاره دهد.چون برایش مشتری پیدا نمی شود.معمولا بین 600 تا 800هزارتومان قیمت کرایه می گذارد تا مستاجر پیداکند.این یعنی دارد یک سوم تا یک چهارم سود واقعی رادریافت می کند.بنابراین تا زمانی که زیرساخت های تولیدی دراقتصاد ایجاد نشود،مالک هم پا به پای مستاجر متضرر می شود.»
این اقتصاد دان صراحتا عنوان می کند: «خیلی ازمالکین برای اجاره دادن وسود بردن خانه شان رانگه نمی دارند،بلکه می خواهند در بازارپر تب وتاب مسکن که یک بازار جدای از تولید است،سرمایه شان نه تنها حفظ شده،بلکه سرسال چندبرابرشود.درواقع راه دیگری برای افزایش سرمایه شان نیافته اند.»
پوریزدان پرست با بیان این آمار که درایران 70 درصد مردم مالک و30 درصد مستاجرند،می گوید:« مردم برای سه منظور خانه می خرند ونگه می دارند:برای داشتن منزل شخصی،برای رهن واجاره دادن ملکشان ونهایتا حفظ سرمایه اولیه وافزایش چند برابری سرمایه شان.»
154متریک میلیاردو
دویست میلیون تومان!
علی اکبر دائمی بید گلی که 33 سال در محدوده بلوار ابوذر (شرق تهران)بنگاه دار است،با ناامیدی می گوید:« همین امروز وفرداست که ماهم جمع کنیم. دیگر بنگاه داری برخلاف آن چه همگان می پندارند سود وصرفه ای ندارد.الان 4 ماه ازسال جدید می گذرد ولی از اسفندسال گذشته حتی یک مورد هم خرید وفروش نداشته ایم.»
وی ادامه می دهد:« کارازدست بنگاه دار گرفته شده است.فلان مالک می آید برای فروش،رهن،یا اجاره خانه اش مبلغی را پیشنهاد می دهد.به او می گوییم انصافا این قدر نمی ارزد واگر می خواهی زودترمشتری پیدا کنی،قیمت را منصفانه بگذار.گوشش بدهکار نیست.اگرماهم معامله اش را جوش ندهیم،می رود دوتا کوچه پایین تر،یک بنگاه بی مجوز بازشده،مبلغی زیر میزی می دهدوحتی بدون ثبت درسامانه املاک ازترس مالیات یا می فروشد یا رهن می دهد.»
وی که دل پری ازبنگاه های بی مجوز دارد،درپاسخ سوالم که باتعجب ازاو می‌پرسم:واقعا بنگاه بی مجوز هم وجود دارد؟می گوید:«تا دلتان بخواهد بنگاه های بی مجوز درسطح شهر مثل قارچ رشد کرده اند.مردم هم غافلند واصلا به فکر ازبین رفتن سرمایه شان نیستند.حتی نگاه نمی‌کنند که پروانه کسب فلان بنگاه واقعی است یا کپی وجعلی؟!فقط درفکر این هستند که کمی کمتر حق بنگاه بپردازند ویا با دور زدن قانون ابلاغ شده درمورد ثبت معاملات،قولنامه ای بین خودشان عمل کنند!»
این بنگاه دار باسابقه درمورد نرخ خرید وفروش خانه در محدوده پیروزی وبلوار ابوذر رقم‌هایی را اعلام می کند که اگر چه باورش خیلی سخت است،اما حقیقت محض است.
وی می گوید:« خیلی وقت است با خانه‌های متری دوتا دو ونیم میلیون تومانی در این محدوده خداحافظی کرده ایم!خانه کلنگی 154 متری که تا یک دهه پیش قیمتش 100 میلیون تومان بوده درحال حاضر در این منطقه به یک میلیاردو دویست میلیون تومان رسیده است!در این منطقه اغلب خانه های نوساز وحتی کلنگی با متراژ بالای 100متر کمتر ازمتری 3میلیون تومان معامله نمی شود وبه همین نسبت نرخ رهن وکرایه هم بالا رفته است.»
این بنگاه دار درتکمیل صحبت هایش می‌گوید:« دیگر کسی ازما مشاوره در مورد مسکن نمی خواهد.هرچه خود بگویند باید به تصویب برسد ونقش بنگاه دار چشم گفتن و جوش دادن معامله حتی با رقم های غیر‌منصفانه شده است.سختی زمانی بیشتر می‌شود که دوطرفه معامله ،بنگاه دار را به وقت گرفتن مبلغ جوش دادن معامله به زیادترگرفتن از حقش متهم می کنند.»
رشد قارچ گونه بنگاه ها آری یا خیر؟
حنانه صمدی چهل ساله هم قد سنش درخیابان سهروردی تهران ساکن بوده است. او را روبه روی یکی از بنگاه های تازه تاسیس محل سکونتش می بینیم. وی گله مندانه و مبهوت می گوید:«تا همین دیروز از این مغازه لبنیاتی خرید می کردم. اما امروز تبدیل به بنگاه شده است! معلوم نیست مجوز بنگاه داریش را با توجه به این که تجربه و سابقه ای هم در این صنف ندارد، چطور توانسته ردیف کند؟!»
رضا قلی خسروی رئیس اتحادیه مشاوران املاک نیز صراحتا عنوان می کند که روزانه 180تا220نفر به طور مستقیم به اتحادیه برای گرفتن مجوز کسب مراجعه دارند.
وی می گوید:«در حال حاضر در تهران 30پزشک و 1700مهندس در این صنف فعالیت دارند!»
حال این میزان رشد بنگاه ها و این تعداد بنگاه دار- که اساسا تخصصشان چیز دیگری است و به بنگاه داری رو آورده اند - به نفع صنعت مسکن است یا خیر؟
واینکه آیا نباید بنگاه دار هم از تخصص دانشگاهی و تجربه کاری این صنف برخوردار باشد یا خیر؟ سوالات اساسی هستند که باید توسط مسئولین صنعت مسکن پاسخ داده شود.
ضمن این که از یاد نبریم رشد کمی بنگاه ها بر قیمت ها در بازار مسکن بی تاثیرنخواهد بود.
گزارش روز

 

(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(12(صفحه(9(صفحه(4(صفحه (2.3.10