مستند «فرقههای سری» روزقدس از شبکه یک ( رودیادها) |
|
نگاهی به عملکرد شبکه های غربی در قبال فلسطین خنجرهای
تلویزیونی در پشت مخاطب جهانی! |
|
تأملاتی در وقایع اخیر خانه سینما-1 دست تو سفره دولت و مشت تو
صورت ارشاد! |
|
|
|
|
به مناسبت روز قدس قسمتهای ۵، ۶ و ۷ مستند «فرقههای سری» از شبکه یک سیما پخش
خواهد شد. سه قسمت از مجموعه مستند «فرقههای سری» قرار است در آخرین روز جمعه
ماه رمضان -روز قدس- از شبکه یک سیما پخش شود.بنا بر این گزارش، این سه قسمت
عبارتند از فرقههای سری و معبد حضرت سلیمان، شوالیههای معبد و شوالیههای مالت
است. مجموعه مستند «فرقههای سری» به تهیهکنندگی اسماعیل حاج حیدری به سفارش
معاونت سیما در سال 1389 در 13 قسمت تهیه شده است که زمان قسمت اول 60 دقیقه و
12زمان قسمت بعدی حدود 40 دقیقه است.
|
|
|
ادب و هنر شکست های پی در پی رژیم صهیونیستی و متحدانش در مقابل جنبش های
مقاومت اسلامی در لبنان و فلسطین طی سال های اخیر تنها به عرصه نظامی محدود نشده،
بلکه در این رویاروییها میتوان نمودارهای مختلفی از سیاه رویی را در رسانه های
صهیونیستی نیز تماشاکرد. از بسیاری از این شبکه ها توقع چندانی نیست. کانال هایی
همچون فاکس نیوز، صدای آمریکا(voa) و ... در خبررسانی یک طرفه و جانبدارانه آن هم
به طور آشکار و افراطی شهره آفاق هستند و به همین دلیل هم از سوی اغلب مردم در اقصی
نقاط جهان چندان جدی تلقی نمی شوند. اما برخی از رسانه های خبری، همواره مدعی
استقلال و بی طرفی بوده اند که نحوه پوشش خبری آن ها در مقاطعی چون جنگ 33 روزه
لبنان، جنگ 22 روزه غزه و تقابل هایی از این دست قابل تأمل است. آنچه از سوی این
رسانه ها در جریان این جنگها رخ داد، به مراتب بدتر بود. چه، شبکههای افراطی
همچون «فاکس نیوز» ظاهر و باطنی یکسان داشته و به اصطلاح، رو بازی میکردند. اما
شبکه هایی چون «سی ان ان»، «بی بی سی»، «فرانس 24» و امثال آن ها که در همه حال
ادعای استقلال و بیطرفی داشته اند، نقشی ریاکارانه داشته و به ذهن و مغز مخاطب خود
از پشت خنجر زدند! به عنوان مثال، این طیف از رسانه ها در روزهای آغاز جنگ 33
روزه که تصور می کردند همه چیز به سود اسرائیل اتفاق می افتد، سعی داشتند ژست بی
طرفانه خود را حفظ نموده و برای رعایت این پرستیژ، حتی گاه به انتقاد از برگزار
کنندگان جنگ هم می پرداختند. این درحالی است که با نمود یافتن استیصال صهیونیست ها
در مقابل ایستادگی مردانه حزب الله لبنان، ناگهان روش این رسانه ها نیز تغییر کرده
و این بار با ژست ضدجنگ، به مظلوم نمایی از اسرائیل پرداخته و جبهه روبهروی آن ها
را ستم کار و جنگ طلب نشان می دادند. در آن روزها که افکار عمومی نسبت به اقدامات
ضدبشری اسرائیل سخت برانگیخته شده بود و جنایات گسترده این رژیم جعلی –به ویژه موشک
باران کودکستانی در قانا- هیچ آبرویی برای اشغالگران باقی نگذاشته بود، شبکه «سی ان
ان» در برنامه ای با عنوان «پوشش بحران خاورمیانه» تنها تصاویری از بمباران شدن
مناطقی از اسرائیل توسط مقاومت اسلامی نمایش می داد و کارشناسان این برنامه از
اینکه لبنانی ها به سوی اسرائیلی ها شلیک میکنند، انتقاد میکردند! این برنامه
همچنین گاهی به سراغ سربازان و افسران نظامی رژیم صهیونیستی می رفت و دل مشغولی ها
و عواطف آن ها را بازتاب می داد یا در نوبت دیگری، درباره هراس ها و نگرانیهای
کودکان اسرائیلی گزارش تهیه می کرد تا مخاطب فراموش کند که چه کسانی کودکان و زنان
بی گناه در لبنان را به خاک و خون می کشند. این روند در طول جنگ 22 روزه غزه نیز
تکرار شد. باز هم رسانه های متظاهر به بی طرفی و اطلاع رسانی شفاف و آزاد، با انواع
و اقسام لطایف الحیل سعی کردند روز را شب و شب را روز نشان دهند. آنچه شبکه هایی
چون «سی ان ان»، «بی بی سی» و ... در آن روزها در دستور کار قرار دادند این بود که
اسرائیل به خاطر رفتارهای تحریک آمیز حماس دست به حملات جنون آمیز علیه مردم بی
دفاع غزه می زدند. یکی از ترفندهای «بی بی سی» در آن روزها این بود که دریچه دوربین
خود را به جای کشته ها و مجروحین فلسطینی روی امدادگران اسرائیلی که درحال نجات
مردم غزه از زیر آوار بودند متمرکز می کرد (!) تا به این وسیله توحش رژیم صهیونیستی
نزد افکار عمومی را کاهش دهد. دو سه سالی هم هست که یک شبکه دیگر هم با عنوان
«من و تو» به خیل بنگاه های لجن پراکنی نظام جنگ طلب حاکم بر جهان پیوسته. شبکه ای
وابسته به صهیونیسم انگلیسی که در درگیری های پیش آمده میان فلسطینی ها و
اشغالگران، با روش های خاصی به سود اسرائیل عمل کرده است. برجسته سازی یک واقعه
فرعی، یکی از تاکتیک های به کارگرفته از سوی این شبکه برای فریب افکار عمومی بوده
است. به عنوان مثال، در یکی از هجوم های رژیم صهیونیستی به غزه که منجر به کشته و
زخمی شدن ده ها انسان بیگناه و غیرنظامی در آن منطقه شد، شبکه «منو تو» بدون
اشاره به این جنایات، به این مسئله پرداخت که جنبش حماس اقدام به شلیک موشک به
سرویس دانش آموزان اسرائیلی کرده است. ترفندی که باعث شد مخاطب ناآگاه بدون چون و
چرا درباره واقعی بودن این موضوع، صهیونیستها را صاحب حق حمله به غزه بپندارد. این
درحالی است که این خبر کاملا دروغ بود.
|
|
|
محمد قمی اول اینکه ای کاش آقای عسگرپور و همراهانش در هیئت مدیره خانه
سینما جواب حرف های منتقدان را بدهند که رانت خوار هستند یا نه و از دولت پول
گرفتهاند یا نه و اگر گرفته اند با آن چه کرده اند. سوال خیلی ساده و نیازمند
پاسخ است! بیش از این هم نمی شود با الفاظ بازی کرد و آدرس غلط داد و اردوکشی
خیابانی کرد بهجایش! بله؛ طی روزهای اخیر وقایع عجیب و غریبی که در حواشی خانه
سینما رخ داد افکار عمومی مردم ایران را تا حدودی به سوی خود جلب کرد. این افکار
عمومی مثل اینکه هر روز باید با دلیل و بیدلیل به این سو و آن سو جلب شود و میان
پاسکاریهای خواسته و ناخواسته این و آن و انداختن توپ در میدان حریف، چپ و راست
شود. اما وقایع این روزهای خانه سینما در نوع خود کم نظیر است. پلمب شدن و
تجمع و یورش به سمت در بسته و احیای سنت شعبان بی مخی توسط طیف نسبتا محترم و شبه
هنرمندان فرهنگی کارِ سینمای کشور و بعد هم بیانات مشعشع یکی از این طرفی ها در
رسانه ملی و بمباران توهین و هتاکی و زنندگی و موشک جواب موشک و تجمع جواب تجمع
و...! این است وضعیت «حواشی» سینمای ما! آخر متنش که چیزی برای گفتن ندارد جز دو
تا و نصفی فیلمفارسی مد روز و چند فیلم باسمه ای سفارشی و مقادیری ادا اطوار دیگر و
البته هزار و یک جشنواره بی ربط و بی هویت که مثل انگل افتاده اند به جان بیت
المال. مسئله گرچه در ظاهر پیچیده، اما در واقع واضح و مبرهن است. سال هاست
که میان اهالی خانه سینما و دولتی ها دعوا برپاست و هر روز به بهانه اتفاقی یا حرفی
و حدیثی، بلبشو به پا می شود و آتش زیر خاکستر شعله می کشد. ظاهرا هم از دست
قانون کاری بر نمی آید که اگر می آمد لابد بعد از این همه سال و آن همه دعوا، حتما
قضیه پایان می یافت. این یکی، آن را به سیاسی کاری و باندبازی و حیف و میل بیت
المال متهم می کند و آن یکی، این را به دستاندازی در یک نهاد صنفی و دولتی کردن
امور و زیر بار رأی اکثریت نرفتن و سوء استفاده از قانون و... . مدت هاست –یعنی
سال هاست- که گوش همه پر شده از این حرف ها و ادا و اطوارها و سرو صداها و
دعواها.هر چه که بود تا الان باید تمام می شد.یا قانونی یا مصلحتی و با ریش سفیدی و
ختم صلوات. معلوم است که دو طرف از بیخ و بن، قصد تمام کردن ماجرا را ندارند و
نه به قانون تمکین می کنند و نه به مصلحت ها اعتقادی دارند و نه اهل ریش سفیدی
هستند و نه... . این وسط می ماند افکار عمومی و سینما و اهالیش که باید جور این
دعواها را بر گرده خود حمل کنند و دم برنیاورند. راستش نگارنده معتقد است کار
دیگر از توصیه و سفارش و خیرخواهی گذشته و هرچه زودتر باید این بساط مهوع با معیار
قانون و توسط ضابطینش جمع شود. دوستان ثابت کرده اند که به هیچ صراطی مستقیم
نیستند و مثل اینکه از این بازی خیلی هم بدشان نمیآید و چه بسا اساسا نان برخی ها
در روغن همین دعواها چرب می شود! حقیقت قضیه این است که چه بسا بشود این مسئله
را با حضور محکم قانون و ضابطینش به پایان رساند اما آیا می توان حلش هم کرد؟این
مسئله این جوری حل شدنی است یا راه دیگری می طلبد؟ حقیقت این است که ما در اینجا
با چند صورت مسئله و معادله روبهروییم که اگر عقلای قوم دست به دست هم بدهند به
صورت منطقی و واقع گرایانه قابل حل است وگرنه تا قیام قیامت هم این دعواها و
کشمکشها ادامه می یابد و راه به جایی نمی برد. اولا باید قبول کنیم بخشی از
سینماگران ما مقید به آرمان های انقلاب و نظام و دین اسلام نیستند و این را از پوشش
ظاهریشان گرفته تا فیلم هایشان می شود فهمید. تعارف که نداریم. بالاخره یک روزی
یک کسی باید پیدا شود و این حرف ها را صریح بزند و قال قضیه را بکند. حداقل در بیان
واقعیت ها.حالا نه مثل برخی دوستان ولی محکم و جدی صریح و با رعایت ادب که می شود
حرف زد، نمی شود؟ بیش از سی سال از انقلاب کبیر مردم مسلمان ایران گذشته و بخش
قابل توجهی از این جماعت فیلمساز کوچکترین قدمی در این راه برنداشته اند. خب
این معنایش چیست؟ قبول ندارند؟ بی اعتنایند؟ نسبت به آن دغدغه ندارند؟ یا همه
این ها با هم؟ شاید هم بعضی هایشان زیر چتر تعاریف و «قرائت»های خودشان از دین
و انقلاب و مردم و اسلام و اینها گرد آمده اند. این مورد هم خیلی مهم است.
بعضیشان خیلی هم مدعی اند و با نقل مکان از حزب اللهی بودن به روشنفکری، حرف هایشان
هم به روز و مطابق مد شده. برخی از مدیران و صحنه گردانان سابق؟ منحل؟
غیرقانونی؟ دروغین؟ خانه سینما را می توان جرثومه این صفات دانست. این آقایان از
یک طرف بودجه همه نهادهای فرهنگی نظام ، از صداوسیما گرفته تا سازمان فرهنگی هنری
شهرداری و حوزه هنری و تا... را بالا کشیده اند، اما آخرش اپوزیسیون قانونی نظام
فرهنگی کشور -یعنی وزارت ارشاد- شده و تمام قد و به مدد تعدادی از بازیگران و
کارگردان های سینما در برابر حاکمیت- یعنی دولت قانونی تنفیذ شده توسط مقام ولایت
فقیه- ایستاده و کوتاه هم نمی آیند! می بینید با چه جریان مظلوم معصومی
روبهروییم؟! این طیف که الان در خانه سینما موضع و سنگر گرفته به شدت پر رو و
ریاکار و عوام فریب است، به قدری که تحیر و تعجب هر آدم منصفی را برمی انگیزد.
طرف مقابل از لزوم کار صنفی و تأمین معیشت میگوید، جواب می دهند بحث را لوث نکنید!
می گویند وضعیت مخاطب در سینمای امروز ایران؟ جا خالی می دهند که ما نبودیم! می
گویند سیاسی کاری؟ با الفاظ بازی می کنند! در همه برنامه هایشان هم پای ثابت
برنامه، فحش به نظام و ارکان قانونی آن است! بعد هم با مظلوم نمایی و رودربایستی
و هزار و یک لابی و رانت و بازی دیگر، شروع می کنند به یارگیری و کولی بازی و شعبان
بی مخ بازی که نمونه برجسته اش را در دو تجمع اخیرشان همه شاهد بودیم. این جماعت
می خواهند پول و سرمایه نظام را بخورند و فحششان را بدهند و افه اپوزیسیونشان را
بگیرند و حاکمیت و دولت هم کاری به کارشان نداشته باشد و بی مزد و منت مواجب معین
بریزد توی کیسه شان! می بینید؟ به این می گویند مظلومیت مضاعف برادر عسگرپور و
شرکاء! گرچه سینما و اهالیش از آن طرف هم دل چندان خوشی ندارند و بی تدبیری و
فرصت سوزی هایش دمار از روزگار سینما درآورده. از بی تدبیری و هرهری مسلکی در
طول سال های مدیریتشان بر سینما گرفته تا قفل شکنی و پلمب کردن بی وقت و وعده ای که
برای یک عمر گزک به دست حضرات مقابل داد. خلاصه اینکه این یک تصویر فشرده و نسبی
است از آنچه این روزها در حواشی خانه سینما می گذرد.چاره چیست؟قانون، مصلحت، گفت
وگو، ریش سفیدی یا همافزایی و حل رفاقت آمیز مسئله؟ شما چه فکر می کنید؟ نظر
شما خیلی مهم است مردم! (ادامه دارد)
|
|