صدیقه توانا برای کسانی که آمار تصادفات موتوسیکلتها را میبینند و
میشنوند و مهمتر از همه تحلیل میکنند، همچنان وضعیت نگرانکننده است. برخی
موتوسیکلتسواران هنوز هم نمیخواهند دست از بیقانونی و این بازی مرگبار خود
بردارند. صحنهای نگرانکنندهتر از این وجود ندارد که یک موتوسیکلت را ببینیم
که پدر خانواده راننده آن است، بچه کوچک تر جلو نشسته با یک مشت بار و بندیل و ساک
و سبد، مادر خانواده و چند تا بچه دیگر هم روی ترک موتور، یا اینکه سه نفر جوان
بدون کلاه ایمنی با موتوسیکلتشان در حال ویراژ دادن بین خودروها هستند... از این
دست موارد کم ندیده و نمیبینیم. آمارها و اخبار هم وضعیت نگرانکنندهای را به
تصویر میکشند. و حالا پلیس که احساس خطر کرده است باید کاری کند کارستان. از
تشکیل کلاسهای آموزشی گرفته تا افزایش جریمهها. اکنون وقت اعمال قانون توسط پلیس
است. مرکب مرگ البته زندگی در شهر مقررات و هنجارهای خاص خود را میطلبد که
هر فرد به عنوان شهروند ملزم به رعایت آن است. مسلما در قانون برای موتورسواران
بندهایی آمده اما به دلایل مختلف در بخش اجرایی آن با مشکل روبهرو هستیم. بارها
شاهد جریمه راکبان موتور و در نهایت انتقال موتور به پارکینگ هستیم اما از تعداد
تخلفهای مربوط به موتورسواران آن طور که باید و شاید کاسته نشده است. هنوز هم در
سطح شهر شاهد ورود موتورسواران به حریم پیادهروها و وحشت عابران هستیم و هنوز هم
شاهد زیر پا گذاشتن قوانین از سوی موتورسواران میباشیم. نامیدن موتور به عنوان
«مرکب مرگ» واقعا بحق است چرا که راکبان موتور نیز از خطرات ناشی از آن باخبر
هستند، اما با احتیاط از این وسیله استفاده نمیکنند. مهدی کیکاووسی کلاه ایمنی
ندارد و در پیادهرو مشغول تردد است. ولی چون سرعت آن به علت ازدحام جمعیت در
پیادهرو کم است، موفق میشوم در مورد این نقض قوانین با او صحبت کنم. پس از
چانهزنی و به اصطلاح مچگیری، وی دلیل این همه تخلفش را اینطور بیان میکند: «در
مورد موتورسواران چون بیقانونی زیادی وجود دارد، من هم مجبور میشوم در این شرایط
قانون را نادیده بگیرم!» وی که 41 ساله است و تا دوم دبیرستان تحصیل کرده و زیر
تیغ آفتاب منتظر مسافر ایستاده کلاه کاسکت را دور مچ دستش انداخته است، دلیلش را در
مورد نقض قوانین این طور مطرح میکند: «برخی از مسافران خیلی عجله دارند و ما
مجبوریم سریع آنها را به مقصد برسانیم بنابراین چارهای نداریم جز اینکه چراغ قرمز
را رد کنیم و ورود ممنوع برویم. البته در بین این افرادی که در این آشفتهبازار
شلوغی خیابانها، آنها هم جزو یکی دیگر از قانونشکنان میشوند، گروه کثیری از
موتورسواران هم هستند که علیرغم گرمای هوا کلاه ایمنی بر سر دارند و به حقوق دیگر
شهروندان در پشت ترافیک سنگین شهری احترام گذاشته و قوانین را زیر پا نمیگذارند و
در خیابانها و بزرگراهها لایی نمیکشند و حقوق همنوعان خود را زیر چرخهای
موتوسیکلتشان له نمیکنند. رضا شرفی یکی از موتورسوارانی است که پس از شرکت در
کلاسهای آموزشی و دیدن فیلمهای آموزنده و صحنههای تکاندهنده تصادفات دوستان
خود، به قول خودش خلاف را بوسیده و کنار گذاشته است و این کلاسهای آموزشی را اگرچه
دیر پلیس برای موتورسواران میگذارد ولی آن را بسیار مؤثر و مفید میداند و از
نیروهای انتظامی میخواهد کلاسهای آموزش موتورسواری را قبل از دادن گواهینامه برای
موتوسیکلتسواران دایر کنند. چرا موتور وسیلهای است پرطرفدار؟ به دلیل
افزایش جمعیت و روند رو به رشد زندگی شهرنشینی تعداد موتوسیکلت افزایش یافته و
امروزه در شهرهای بزرگ و کوچک موتور وسیلهای پرطرفدار است. دکتر بهروز شیرگیر، عضو
هیئت علمی دانشگاه خوارزمی و دکترای حمل و نقل و ترافیک در گفتوگو با گزارشگر
کیهان آسیبشناسی ناهنجاریهای موجود بین موتورسواران را مورد بررسی قرار میدهد و
خاطر نشان میکند: «با اینکه کشور ما تنها کشوری نیست که استفاده از موتوسیکلت در
آن رایج است، اما جزو یکی از کشورهایی است که بالاترین آمار تخلفات ترافیکی و
بالاترین تصادفها و حتی کشتهها را به خود اختصاص داده است.» آمار و اطلاعات
مربوط به میزان تصادفات و تلفات ناشی از آن، میزان خلافهای مرتکب شده توسط
موتورسواران، تعداد موتوسیکلتهای توقیف شده و همچنین خسارات مادی و غیرمادی ناشی
از این موارد همگی بیانگر وضعیت بغرنج و نابسامان تردد این وسیله نقلیه در کشور
است.براساس اعلام منابع رسمی حدود 25درصد از کل تلفات رانندگی متعلق به این وسیله
نقلیه است که از این بین جوانان در گروه سنی 18 تا 29 سال، 50 درصد فوت شدگان حوادث
موتوسیکلت را به خود اختصاص دادهاند. دکتر شیرگیر در این مورد میگوید: «اگر
تعداد تلفات ناشی از تصادفات در یک سال 19هزار نفر باشد، 2375 نفر از این افراد
متعلق به سنین جوان کشور که مولد اصلی کار و تلاش و پویایی در کشور محسوب میشود،
خواهد بود.» موتوسیکلت یک وسیله نقلیهای است که در قانون فرقی با سایر وسائل
نقلیه موتوری ندارد، اما متاسفانه در کشور ما با آن مانند دوچرخه برخورد میشود.
این عضو هیئت علمی دانشگاه خوارزمی، وضعیت نامطلوب تردد موتوسیکلت سواران و حجم
گسترده تخلفات آنان در سطح جامعه را دارای پیچیدگیها و زوایای آشکار و پنهان
متعددی میداند و میگوید: «به همین دلیل است که پرداختن به مبحث آسیبشناسی دلایل
ناهنجاریهای موجود بین موتورسواران مستلزم رویکردی چندجانبه است که خود متاثر از
عوامل گوناگونی مانند مسائل و کاستیهای موجود در وضعیت کنونی حمل و نقل، وضعیت
قوانین و اجرای آن و آموزش و فرهنگسازی است. وی اعتقاد دارد: به نظر صحیح است
عنوان شود که مشکل اصلی ما تعداد زیاد موتورسیکلت نیست، بلکه رفتارهای غلطی است که
از سوی موتورسیکلتسواران سر میزند. یکی از دلایل اصلی استقبال مردم از موتورسیکلت
در سطح وسیع، عملکرد ضعیف سایر گونههای حمل و نقلی در مقایسه با موتورسیکلت است در
نتیجه مردم برای جبران ضعفهای موجود در گونههای حمل و نقلی دیگر مانند سرعت سفر
پایین و ضعف در دسترسی به مقاصد مورد نظرشان از موتورسیکلت استفاده میکنند.» وی
میگوید: «در متن قانون، تمام قواعدی که بر خودروی شخصی حاکم است برای موتورسیکلت
نیز وجود دارد. اما قانون مدارترین فرد هم هنگامی که سوار موتور میشود و بیاثر
بودن رعایت یا عدم رعایت قوانین و مقررات را میبیند، پس از مدتی ناخودآگاه به سمت
قانونشکنی کشیده میشود.» اجرای دقیق قوانین، وظیفه همگانی از این عضو هیئت
علمی دانشگاه خوارزمی در مورد مشکلاتی که در اجرای صحیح قوانین در برخورد با
موتورسواران متخلف وجود دارد سوال میکنم، میگوید: «از جمله مشکلات مربوط به
قانون در مورد موتورسیکلتسواران، اعمال ضعیف آن است. اجرای دقیق و به موقع بدترین
قانون، بهتر از داشتن بهترین قانون و عدم التزام و رعایت آن است زیرا به مرور زمان
قانون بد اصلاح میشود، اما بهترین قانونی که از آن استفاده نشود، به هیچ کاری
نمیآید. پس نقش بهینه راهور، اجرای بلااستثناء و بدون ملاحظه قانون در قبال تخلفات
موتورسواران است.» وی دیگر مشکل اساسی در قوانین را عدم جرمانگاری آن دسته از
تخلفات که در آنها مخاطره، تکرار، اصرار یا تعمد وجود دارد بیان میکند و میگوید:
«برخی از رفتارهایی که از برخی موتورسواران سر میزند از سطح تخلف بالاتر بوده، به
جرم نزدیکتر است. برای مثال در برخی از کشورها تخلفاتی مانند حرکت در حریم
پیادهرو به عنوان جرم تلقی میشود و مجرم به سرعت بازداشت شده و در دادگاهی که
ویژه تخلفات ترافیکی تاسیس شده است،مورد بازخواست قرار میگیرد. اما دراینجا
شدیدترین و خطرناکترین رفتارها تخلف رانندگی تلقی میشود. بنابر الگوی کشورهای
توسعه یافته، باید دادگاه ویژه پروندههای ترافیکی وجود داشته باشد، تا مشخص کند که
آیا صرفا خطا یا تخلفی رخ داده، یا این که جرمی محقق شده است.» وی میگوید: از
سوی دیگر برخی از رفتارهای خطرناک و تکرار برخی از رفتارهای غلط، باید در سابقه
کیفری افراد ثبت شود. ترکیب آشفته و بیبرنامهای از جریمه و جبران بر روندهای
ترافیکی ما حاکم است که به هیچ وجه شان بازدارندگی و اصلاح تدریجی رفتارهای
نابهنجار را ندارند. مجازاتهایی که قانونگذار برای تخلفات رانندگی در نظر گرفته
چندان قابل توجه و براساس شواهد و مستندات، حتی کاهشدهنده میزان آن جرائم هم
نیستند. وی خاطر نشان میکند: «بررسی موضوع تخلفات موتورسیکلتسواران از زاویه
آموزش و فرهنگسازی نیز بسیار اهمیت دارد. در یک نظرسنجی اخذ شده از کاربران
موتورسیکلت حدود 90 درصد پاسخدهندگان، تلویزیون را ابزار مناسبی برای ارائه
آموزشهای عمومی در زمینه ترافیک دانستهاند.» ویراژ موتورسواران اینکه چرا
موتورسیکلتسواران با این وضعیت خطرناک در شهرهای کشور و بخصوص در کلانشهرها
رانندگی میکنند و چشم بند محکمی بر چشم خود در برابر قوانین زدهاند، موضوعی است
که مهندس حسین شهیدزاده قائممقام اداره کل مهندسی و ایمنی ترافیک به آن پاسخ
میدهد. وی در گفتوگو با گزارشگر کیهان با تأکید بر اینکه رفتارهای رانندگان
واگیردار است و اگر چند نفر مبادرت به تخلف کنند، بلافاصله موتورسواران دیگر هم از
آنها تبعیت میکنند، خاطرنشان میکند: «مثلا اگر دو موتورسوار از چراغ قرمز رد
شوند، بلافاصله بقیه هم پشت سر آنها حرکت میکنند و این یک وضعیت «بهمنی» است که یک
حرکت کوچک است و در نهایت به تودهای بهمنی شکل و بزرگ تبدیل میشود.» وی با
آماری که تا سال90 درمورد وضعیت موتورسیکلتسواران درج شده اشاره میکند و میگوید:
«تعداد رانندگان موتورسیکلت کشته شده نسبت به کل تصادفات 61درصد است و 42/5درصد از
موتورسیکلتسواران نیز کمتر از 25سال سن دارند.» وی میگوید: «آماری که توسط
پزشکی قانونی درمورد این نوع تصادفات در اختیارمان قرار داده به میزان و سطح سواد
موتورسیکلتسواران هم اشاره دارد. 6/1درصد از موتورسیکلت سواران کشته شده بیسواد
بودند 29/2درصد تا پنجم ابتدایی سواد داشته و 55/7درصد نیز زیر سوم راهنمایی
تحصیلات داشتهاند و بدین ترتیب بیش از نیمی از این هموطنانی که با موتور کشته
میشوند تا سوم راهنمایی و کمتر از سطح سواد برخوردارند و این مسئله مسئولیت
مسئولان را بر آموزش بیشتر این قشر از رانندگان در جامعه، سنگینتر میکند.» در
آمار دیگری هم اعلام شده است آمار اول کشته شدهها در تهران عابران و سپس
موتورسواران هستند. شهیدزاده خاطرنشان میکند: «12/9درصد از عابران کشته شده،
توسط موتورسیکلتسواران جان خود را از دست میدهند و این آمار کمی نیست و نشانگر
این است که موتورسواران رعایت حال عابران بیمحافظ را نمیکنند.» همچنین تعداد
کشتههای موتورسواران در آزادراهها و بزرگراهها 40درصد اعلام شده است که این رقم
هم بیانگر عدم رعایت قوانین در بزرگراهها از سوی موتورسیکلتسواران است. در ضمن
بیشترین آمار تخلفات و تصادفات رانندگی در تهران در مناطق 15،14 و 20 و مناطق
حاشیهای است.» 3میلیون موتور در تهران تردد میکند از آنجایی که اکثر
کارشناسان و صاحبنظران در حوزه حمل و نقل و ترافیک بحث آموزش را در کاهش تلفات و
جلوگیری از تخلفات بین موتورسیکلتسواران حائز اهمیت دانستند با شهرام جباریزادگان
معاون آموزش حمل ونقل و ترافیک شهرداری تهران هم گفتوگو کردیم تا اقدامات آموزشی
که تا این برهه از زمان برای این قشر عظیم استفاده کننده از این وسیله نقلیه صورت
گرفته را جویا شویم. وی با بیان این مطلب که هر آموزشی باید چندین مؤلفه را دربر
گیرد خاطرنشان میکند: «تعداد ساعتی که آموزش صورت میگیرد، محتوای آموزشی و
استمرار آموزشها نکاتی است که باید مورد نظر کارشناسان امر آموزش بخصوص آموزش
موتورسواران قرار گیرد.» جباریزادگان میگوید: «در تهران 3میلیون دستگاه
موتورسیکلت درحال تردد هستند که هر کدام از راکبان اگر 2 ساعت آموزش ببینند،
6میلیون ساعت آموزش لازم است تا رانندگان توجیه شوند. وی میگوید: «در پارک
ترافیک در سطح 22 منطقه، 12 پارک آموزش ترافیک ویژه کودکان و نوجوانان داریم که
تلاش ما بر این است تا بچهها از سنین پایین با فرهنگ موتورسواری آشنا شوند و
اساساً رویکرد ما نحوه استفاده از وسایل دو چرخ و حملونقل انسانی و پیاده و دوچرخه
میباشد.» ایران بعد از مصر، لیبی، افغانستان، عراق و... جزو 10 کشور دنیاست که
ازنظر میزان تصادفات و شدت جراحات و تلفات رتبه بالایی را به خود اختصاص داده است.»
معاون آموزش حملونقل و ترافیک شهرداری تهران، آموزش ناپذیرترین قشر در جامعه را
موتورسواران عنوان کرده و میگوید: «بخشی از موتورسواران را با هیچ لطایفالحیلی
نمیتوان پای میز و صندلی آموزش نشاند و اکثراً حین آموزش بیتوجه هستند چراکه
مسئله معیشت از هر چیز دیگری برای آنها مهم تر است.» جباریزادگان با اشاره به
اینکه ما از معدود کشورهایی در دنیا هستیم که موتورسواران ما در کشور بدون آموزش
گواهینامه میگیرند، میگوید: «متأسفانه حتی یک آموزشگاه موتورسواری در کشور وجود
ندارد و این جای بسی تأمل دارد. بنابراین نتیجه این عدم آموزشگاه و جای خالی این
آموزشگاهها این میشود که هیچ چراغ قرمزی برای موتورسواران قرمز نیست و بدون اغراق
میتوان گفت متهم ردیف اول تصادفات در کشور موتورسواران هستند!» گزارش روز
|