دستگاهی که زمان مرگ را میگوید |
|
نابودگران زمین |
|
ویلسون نام یک بیماری |
|
اختلال در بینایی |
|
ژنهای مخرب ریشه سرطان هستند |
|
صرفهجویی در مصرف انرژی با پنجرههای جدید |
|
آب سیاه |
|
میمونهای شناگر |
|
در مغز پس از مرگ چه میگذرد؟ |
|
|
|
|
دو دانشمند در دانشگاه «لنکستر» بریتانیا موفق شدند یک دستگاه لیزری برای تخمین
طول عمر انسان اختراع کنند. روزنامه دیلی میل نوشت: «آنتا استفانوفسکا» و «پیتر
مککلینتوک» استادان فیزیک دانشگاه «لنکستر» توانستهاند یک دستگاه لیزری اختراع
کنند که با تخمین وضعیت سلامتی سلولهای بدن میزان تخمینی طول عمر را تعیین میکند.
دکتر استفانوفسکا ابراز امیدواری کرده است که با گذشت زمان با استفاده از این
دستگاه یک بانک اطلاعاتی گسترده ایجاد شود که همه مردم بتوانند طول عمر خود را از
این بانک اطلاعاتی استخراج کنند. این دستگاه شبیه یک ساعت مچی به دست وصل میشود
و با استفاده از لیزر بیماریهایی چون سرطان، ناراحتیهای قلبی و... دیگر بیماریها
را تخمین میزند و فرآیند پیری را با ارزیابی دیواره رگهای خونی تجزیه و تحلیل
میکند. برای مثال درصورتی که این دستگاه تشخیص دهد که شریانهای داخلی «سفت»
هستند، این موضوع میتواند نشانهای از بیماری عروق کرونر قلب یا فشار خون بالا
باشد. این دستگاه طوری طراحی شده که بین صفر و 100 را نشان میدهد و عدد صفر
نشانه مرگ و 100 نشانه طول عمر زیاد است. درواقع این ساعت تخمین عمر، سلولهای
پوستی و رگهای خونی را تجزیه و تحلیل میکند. با اینحال برخی متخصصان میگویند
هنوز نمیتوان به روش اندازهگیری و عددی که این دستگاه نشان میدهد اعتماد کرد چرا
که معیارهای مورد ارزیابی از سوی این دستگاه تمامی دلایل لازم و کافی برای پیشبینی
میزان طول عمر یا دلیل مرگ را شامل نمیشود. اما دیلی میل نوشته است که اختراع
این دستگاه و تولید انبوه آن میتواند تأثیراتی شگرف در شرکتهایی چون بیمه، موضوع
بازنشستگی و حتی مؤسسات نشر و چاپ بر جای گذارد. گفتنی است پیشتر نیز پزشکان
براساس برخی آزمایشها میتوانستند میزان ریسک وقوع برخی بیماریها در افراد و متوسط
احتمالی طول عمر را تخمین بزنند اما مزیت دستگاه جدید این است که به سرعت و با دقتی
زیاد رقم و عدد قطعی را اعلام میکند. پیشبینی میشود این دستگاه تا 3سال دیگر
به تولید انبوه برسد و در اختیار پزشکان انگلیسی قرار بگیرد.
|
|
|
جدیدترین تصویر گرافیکی ناسا به نمایش هزار و 400 جسم خطرناکی که پتانسیل
برخورد با زمین را دارند، پرداخته است. یک تصویر با نمایش نقشه تمام سیارکهای
احتمالا خطرناک به ارائه نموداری از فعالیت شلوغ کیهانی پرداخته است. این
سیارکها به آن دلیل خطرناک درنظر گرفته میشوند که نسبتا بزرگ بوده و اندازه آنها
حداقل 140متر است. همچنین آنها مدارهایی را دنبال میکنند که در نزدیکی زمین (با
فاصله 5/7میلیون کیلومتر) تصور میشوند. این درحالی است که ناسا مدعی است که صرف
طبقهبندی در گروه سیارکهای خطرناک به معنی برخورد سیارک با زمین نیست.
دانشمندان این سازمان مدعی هستند که هیچ کدام ازسیارکهای به نمایش درآمده در این
تصویر در 100سال آینده برای زمین تهدیدی به حساب نمیآیند. این دانشمندان درحال
برنامهریزی برای پیگیری این سیارکها هستند تا بتوانند مدار آنها را اصلاح کرده و
پیشبینیهای دقیقتری درمورد فاصله این سیارکها در زمان عبور از کنار زمین و
احتمال برخورد را ارائه کنند. به عنوان بخشی از این تلاش، کار بر روی ساخت یک
حسگر مادون قرمز موسوم به حسگر دوربین جسم نزدیک به زمین (NEOCam) بوده که میتواند
قابلیتهای پیگیری سیارک را ارتقا بخشد. این مأموریت فضایی همچنین به جستوجو
برای مقاصد مطلوب تر برای اکتشافات آینده مأموریتهای روباتیک یا سرنشیندار کمک
خواهد کرد. سیارکها نور مرئی را منعکس میکنند. در این حالت در زمان بررسی
اجسام نزدیک زمین با تلسکوپهای نوری، دادههای به دست آمده ممکن است گمراه کننده
باشند. بسته به میزان بازتابندگی جسم، یک سنگ فضایی کوچک با رنگ روشن میتواند
خود را به شکل یک سنگ بزرگ تر تیره نمایش دهد. سیارکها بیشتر تابش خود را در
طول موج مادون قرمز در نزدیکی 10میکرون میتابند که برای انسان به شکل حرارت قابل
تصور است. همچنین تابش نسبتا کمتری از ستارگان و کهکشانها در این طول موج وجود
داشته که شناسایی اجسام کم نور متحرک را سادهتر میکند. یک تلسکوپ فضایی پس از
پرتاب میتواند در موقعیتی حدود چهار برابر فاصله زمین و ماه قرار بگیرد.
|
|
|
یک متخصص مغز و اعصاب با تشریح بیماری ویلسون گفت: از آنجا که این بیماری براثر
تجمع مس در سلولهای کبدی ایجاد میشود، یک نقص ژنتیکی است، در حالی که پدر و مادر
به این بیماری مبتلا نیستند میتوانند هر دو ناقل این بیماری باشند و آن را به
فرزندانشان انتقال دهند. «محمدرضا معتمد» در رابطه با علل و عوامل بیماری ویلسون
در گفتوگو با ایرنا افزود: این بیماری ژنتیکی یکی از انواع بیماریهای ارثی کبدی
است که با اختلال در سوخت و ساز عنصر مس در بدن سبب افزایش رسوب آن در کبد میشود.
وی اظهار داشت: هر فردی روزانه یک تا 3 میلیگرم مس، از طریق غذا دریافت میکند که
50درصد مس دریافت شده از طریق معده وروده جذب و سپس وارد جریان خون و در سلولهای
کبدی به دیگر اشکال تبدیل میشود. وی افزود: بخشی از این مس صرف تولید آنزیم
میشود و میزانی دیگر به پروتئینی به نام سرولوپلاسمین میچسبد و بخشی دیگر به درون
صفرا ترشح میکند اما در بیماری ویلسون دو شکل آخر دچار اشکال شده و این اشکالات
منجر به تجمع مس در سلولهای کبدی میشود. معتمد تصریح کرد این بیماری علاوه بر
کبد در اندام های دیگری مثل کلیه، مغز، قرنیه چشم، سیستم مغز و اعصاب و در موارد
نادرتر مفصل، استخوان، غدد و قلب رسوب میکند و همچنین گاهی به طور ناگهانی از کبد
آزاد و باعث بروز آسیب شدید به گلبولهای قرمز خون میشود. این متخصص مغز و
اعصاب با یادآوری اینکه علایم این بیماری در افراد مختلف براساس محل درگیر شده
متفاوت است، سن بروز این بیماری را بعد از 5سالگی اعلام کرد و گفت: شیوع این بیماری
یک نفر در 30 تا 40 هزار تولد و در صورت عدم درمان، مرگ بیمار حتمی است. عضو
هیئتمدیره بنیاد بیماریهای نادر یادآور شد: تشخیص این بیماری از طریق سنجش سطح
پروتئینی به نام سرولوپلاسمین در خون و نمونهبرداری از کبد صورت میگیرد. وی
ادامه داد: در بیماری ویلسون محدودیت در مصرف غذاهایی حاوی مس زیاد است زیرا بیمار
باید از خوردن شکلات، فندق، ماهی، جگر، قلوه و قارچ پرهیز کند هر چند رعایت رژیم
غذایی جای مصرف دارو را نمیگیرد. این متخصص مغز و اعصاب انتخاب بهترین روش
درمانی را پیش آگاهی از بیماری و تشخیص زودهنگام بیماری عنوان کرد و یادآور شد: این
بیماری بهطور ارثی نیز منتقل میشود و لازم است تمام افراد خانواده بیمار غربالگری
و با انجام یک معاینه دقیق کامل و معاینه چشم پزشکی و بررسیهای آزمایشگاهی موارد
غیرطبیعی کشف و درمان شوند. معتمد گفت: تمام بیماران باید نکاتی شامل مادام
العمر بودن درمان، خطر نارسایی حاد کبدی با قطع خودسرانه درمان، لزوم پیگیریهای
بالینی و آزمایشگاهی برای اثبات کفایت درمان، انجام بررسیهای غربالگری بر روی تمام
بستگان درجه یک و رعایت رژیم غذایی و محدودیت مصرف غذاهای حاوی مس زیاد و روند
آهسته و تدریجی بهبود علایم طی درمان را بدانند. وی افزود: تاکنون درمان قطعی
برای این بیماری کشف نشده ولی به وسیله برخی داروها از قبیل پنیسیلامین و ترینتن
میتوان به افزایش دفع مس از پیشرفت بیماری و رسوب مس در قسمتهای مختلف بدن
جلوگیری کرد.
|
|
|
هنگامی که وارد یک محیط تاریک میشوید پس از چند دقیقه به تاریکی عادت میکنید
و میتوانید اشیاء اطراف را مشاهده کنید، اما اگر نتوانید پس از پنج دقیقه حتی آنچه
را که در دست دارید، مشاهده کنید، آنگاه پیداست که دید شما در شب آنچنان که باید،
مناسب نیست. یک متخصص بیناییسنجی در گفتوگو با ایسنا، با بیان اینکه مشکل دید
در شب، بخصوص در افراد نزدیکبین بیشتر شایع است، گفت: این افراد حتی قادر به دیدن
ستارههایی که دیگران میبینند نیستند. مرادیان افزود: از دیگر عوامل احتمالی
ایجاد مشکل دید در شب میتوان از دیابت، تخریب ماکولا، بیماری ارثی «رتینیت
پیگمتنوز» و حتی کمبود شدید ویتامینآ نام برد. وی با تاکید بر اینکه هنگام بروز
این مشکل باید تشعشعات نور را کاهش داد، تصریح کرد: برای این کار میتوان از
عینکهای ضدبازتاب یا آنتی رفلکس که تشعشع نور تابیده شده به چشم را کاهش میدهند،
استفاده کرد. همچنین افرادی که نزدیکبین هستند، دست کم بعد از غروب خورشید عینک به
چشم بزنند. این متخصص با بیان اینکه بسیاری از افراد پس از 60 سالگی درمییابند
که نور زرد لامپهای حرارتی بهتر از لامپهای مهتابی امکان دید بهتری را برایشان
فراهم میآورد، توصیه کرد: این افراد به جای استفاده از لامپهای مهتابی میتوانند
از لامپهای حرارتی و زردرنگ استفاده کنند. مرادیان با ذکر این نکته که در
مبتلایان به شب کوری قدرت تباین و تقابل (کنتراست) دید کمتر است و افراد مبتلا به
تخریب ماکولا باید از تمامی نور دریافتی استفاده کنند، گفت: این افراد باید در
روشنایی قرار بگیرند و در ابتدای بیماری برای مطالعه از لامپهای مطالعه استفاده
کنند و نور را به گونهای تنظیم کنند که از پشت شانه به صفحه مورد مطالعهشان
بتابد. وی مواد غذایی آنتیاکسیدان را در مهار بسیاری از عوامل که منجر به ضعف
دید در شب میشوند، موثر دانست و افزود: این مواد مانع از فعالیت مواد آسیبرسان به
بافت چشم میشوند که در رأس این مواد ویتامینهای A, C, E و نیز فلز روی و
بتاکاروتن که در بدن به ویتامینآ تبدیل میشود قرار دارند.مرادیان ادامه داد: اگر
غذای افراد حاوی مقدار مناسبی حبوبات، میوه و سبزی باشد؛ مقدار قابل توجهی از این
مواد دریافت میشود، اما برای اطمینان بهتر است مکملهای مولتی ویتامین نیز مصرف
شود. این متخصص با بیان اینکه رانندگی در شب چالشبرانگیز است، اظهار داشت: در
هنگام رانندگی در شب نور چراغ اتومبیلهای روبه رو آزاردهنده است، لذا باید سعی شود
چراغهای روبه رو را در اطراف میدان دید خود قرار داد. وی در پایان به افراد شب
کور توصیه کرد: هنگام رانندگی در روز، دو کیلومتر مانده به تونل عینک آفتابی خود را
به چشم بزنید و بلافاصله پس از وارد شدن به تونل آن را از چشم خود بردارید، این کار
باعث میشود که چشمها به تاریکی بهتر عادت کنند.
|
|
|
محققان با شناسایی 21 جهش مهم ژنتیکی دخیل در بخش عمدهای از تومورهای سرطانی،
از پیشرفت چشمگیر خود در تحقیقات سرطان خبر دادند. این تغییرات مخرب در رمز
ژنتیکی 97درصد 30 مورد از رایجترین سرطانها نقش دارند. شناخت دلیل بروز این
جهشها میتواند به ارائه درمانهای جدید منجر شود. برخی عوامل سرطانزا مانند
سیگار شناخته شده هستند اما بیش از نیمی از این عوامل هنوز در پردهای از ابهام
قرار دارند. تومور زمانی شکل میگیرد که یکی از اجزای سازنده بدن یعنی سلول دچار
مشکل میشود. در طول دوره عمر، سلولها آرایهای از جهشها را شکل میدهند که
میتواند آنها را به تومورهای کشندهای تبدیل کند که به طور غیرقابل کنترلی رشد
کنند. از این رو یک گروه بینالمللی از محققان درصدد یافتن عوامل بروز این
جهشها به عنوان بخشی از بزرگترین بررسی ژنوم سرطان برآمدند. قرار گرفتن در
معرض نور فرابنفش و کشیدن سیگار از جمله مهمترین و شناخته شدهترین عوامل آسیبرسان
به DNA هستند که خطر ابتلا به سرطان را افزایش میدهند. هر یک از عوامل
آسیبرسان به DNA اثر ژنتیکی از خود به جا میگذارد که نشان میدهد مثلا آیا سیگار
کشیدن یا نور فرابنفش موجب جهش DNA شده یا خیر. محققان به سرپرستی موسسه Sanger
در انگلیس، به دنبال نمونههای بیشتری از این آثار در هفت هزار و 42 نمونه گرفته
شده از 30مورد از رایجترین سرطانها برآمدند. آنها 21 جهش ژنتیکی جداگانه را
یافتند که در 97 درصد جهشهایی که به سرطان منجر میشوند، دخیلند. به گفته
پروفسور «مایک استراتون» مدیر موسسه sanger این الگوها و نشانهها که در ژنوم سرطان
پنهان شدهاند به ما میگوید چه چیزی در وهله نخست عامل بروز سرطان است. وی
افزود: این یک پیشرفت کاملا چشمگیر در تحقیقات سرطان است. این یافته ما را به مناطق
ناشناختهای میبرد که از وجودشان بیاطلاع بودیم. نشانههای دیگر به سن و سیستم
ایمنی بدن مرتبط میشدند. واکنش سلولها به عفونتهای ویروسی با فعالسازی طبقهای
از آنزیمها صورت میگیرد که ویروسها را جهش میدهند تا زمانی که دیگر نتوانند به
عملکرد خود ادامه دهند. این پژوهشگران میگویند وقتی سلول سیستم ایمنی دست به
چنین کاری میزند یک آسیب ثانویه نیز ایجاد میکند یعنی ژنوم خود را نیز جهش میدهد
که تبدیل آن را به سلول سرطانی بیشتر میکند. با این حال درحال حاضر فقط 12 مورد
از جهشها قابل توضیح هستند. محققان امیدوارند اگر بتوانند برخی از این جهشهای
ژنتیکی را به محیط مرتبط کنند، روشهای نوینی برای پیشگیری از سرطان ارائه دهند.
با این حال دانشپژوهان میگویند نتایج به دست آمده نیازمند تحقیقات بیشتری است.
یکی از عوامل ناشناخته بروز جهشها فقط در سرطان نوروبلاستوم روی میدهد. سرطان
سلولهای عصبی که معمولا کودکان را درگیر میکند، از این رو میتوان گفت اتفاق
منحصر به فردی در آنجا روی میدهد. پروفسور نیک جونز دانشمند ارشد مرکز تحقیقات
سرطان انگلیس میگوید میدانیم که عوامل محیطی مانند سیگار و قرار گرفتن در معرض
پرتوهای فرابنفش موجب بروز نقصهایی در DNA میشود که میتواند سرطان را در پی
داشته باشد اما برای بسیاری از سرطانها نمیدانیم چه چیزی موجب نقص در DNA میشود
و جهشهای سرطانزا را ایجاد میکند. به گفته وی اثر انگشت ژنتیکی شناسایی شده
در این مطالعه مهم، چندین فرآیند جدید و مهم را شناسایی میکند که در رشد سرطان
دخیلاند. وی افزود: شناخت اینکه چه چیزی موجب بروز این جهشها میشود میتواند
در کشف عامل اولیه ایجاد سرطان کمککننده باشد، از این رو شیوههای نوین برای
پیشگیری از بروز سرطان و همچنین درمانهای نوین برای آنها عرضه میشود. نتایج
این تحقیقات در نشریه نیچر منتشر شده است.
|
|
|
محققان آمریکایی میگویند ماده جدیدی ساختهاند که میتواند با کنترل نور مرئی
و گرمازای فروسرخ، پنجرهها را هوشمندتر کند. دانشمندان بخش انرژی آزمایشگاه ملی
لورنس برکلی میگویند در این شیوه نوین شیشه پنجرهها با لایه نازکی از
نانوکریستالها پوشش داده میشوند. این لایه به طور پویایی نور خورشید را هنگام
عبور از پنجره بنا به دلخواه کاربر تغییر میدهد تا هم در مصرف انرژی صرفهجویی شود
و هم راحتی و آسایش ساکنان را در پی داشته باشد. به گفته «دلیا میلیرون» مجری
این تحقیق در آمریکا حدود یک چهارم انرژی برای روشنایی، گرمایش و سرمایش ساختمانها
صرف میشود. ماده جدید وقتی به عنوان پوشش پنجره به کار میرود میتواند تأثیر
زیادی بر مصرف انرژی ساختمان داشته باشد. این پژوهشگران میگویند: مهار نور
نزدیک به فروسرخ به معنای آن است که ساکنین یک ساختمان میتوانند به طور طبیعی محیط
داخل ساختمان را بدون ایجاد گرمای اضافی و ناخواسته روشن کنند و از این رو نیاز به
تهویه هوا و نور مصنوعی کاهش مییابد. اساس این فناوری جدید، طراحی نوینی از ماه
الکتروکرومیک است که از نانوکریستالهای اکسیدایندیوم و قلع تعبیه شده در ماتریکس
شیشهای اکسی نیوبیوم ساخته شده است و میتواند نور مرئی و نزدیک به فروسرخ را در
واکنش با یک شارژ الکتریکی به کار گرفته شده در پنجرهها کنترل کند. با این پوشش
جدید یک پنجره میتواند کاملا به حالت تاریک درآید و مانع از عبور نور و گرما شود
یا به حالت کاملا درخشان و شفاف تبدیل شود. دانشپژوهان این شیشههای هوشمند را
حاصل ترکیب عملکردهای اوپتیکی منحصر به فرد با شیوههای پردازشی کمهزینه و دوستدار
محیطزیست میدانند.
|
|
|
یک فوق تخصص چشم گفت: آب سیاه (گلوکوم) معمولا در افراد بالای 40 سال دیده
میشود و به دلیل آسیب به عصب بینایی دید از دست رفته در این بیماران باز نمیگردد.
به گزارش روابط عمومی انجمن چشم پزشکی ایران، قاسم فخرایی گفت: گلوکوم (آب سیاه) از
جمله بیماریهای چشمی است که به عصب بینایی آسیب میزند و در اغلب موارد افزایش
فشار داخل چشمی سبب بروز این صدمه میشود. این فلوشیپ چشم پزشکی ادامه داد: در
این بیماری سلولهای عصب بینایی به تدریج از بین میروند و در نتیجه بیمار دچار افت
بینایی میشود و این بیماری بیشتر در افراد بالای 40 سال و اشخاصی که سابقه
خانوادگی گلوکوم دارند، مشاهده میشود. فخرایی در مورد علایم این بیماری گفت:
فشار داخل چشم در آب سیاه حاد به طور ناگهانی افزایش مییابد و بیماران دچار درد
چشم، افت دید، سردرد، درد اطراف چشم و قرمزی چشم میشوند. وی در ادامه گفت: در
نوع مزمن گلوکوم که شایع است، فشار داخل چشم به تدریج افزایش مییابد. به همین دلیل
فرد معمولا متوجه بیماری خود نمیشود و خیلی دیر به پزشک مراجعه میکند و معمولا
مراجعه در مرحلهای صورت میگیرد که بیماری بسیار پیشرفت کرده است. این چشم پزشک
بر این نکته تاکید کرد که اقدامات درمانی در هر مرحله از گلوکوم فقط برای حفظ وضعیت
موجود است و نمیتوان دید از دست رفته بیمار را به حالت اولیه برگرداند. بنابراین
مراجعه منظم و زودهنگام به چشم پزشک برای جلوگیری از پیشرفت بیماری ضروری است.
به گفته وی در مراحل اولیه بیماری دارو تجویز میشود. همچنین در برخی انواع لیزر
میتواند به عنوان جایگزینی برای یک یا دو دارو عمل کند، ولی اثر آنها با گذشت زمان
کاهش مییابد. فخرایی اضافه کرد: در مواردی ممکن است دارو و لیزر هیچ کدام به
درمان جواب ندهد که در چنین شرایطی باید به فکر راهحلهای دیگر مثل جراحی باشیم.
وی در مورد روشهای جدید درمان گلوکوم گفت: بیست و سومین کنگره بینالمللی سالیانه
انجمن چشم پزشکان ایران اداره کننده سمپوزیومی تحت عنوان «روشهای نوین درمان برای
بیماران گلوکومی» است که تازهترین دیدگاههای درمان بیماران گلوکومی مورد بحث قرار
خواهد گرفت. براساس این گزارش، بیست و سومین کنگره سالیانه انجمن چشم پزشکی
ایران از تاریخ ششم تا نهم آبان در مرکز همایشهای رازی تهران برگزار میشود.
|
|
|
یک شمپانزه و یک اورانگوتان به دانشمندان ثابت کردهاند که میمونها نیز
میتوانند به سبک انسانها شنا کنند. دانشمندان از شیوه شنا کردن این دو حیوان
به طور جداگانه فیلم گرفتند. بسیاری از پستانداران خشکی به طور غریزی از طریق
حرکت دادن پنجههایشان شنا میکنند اما به گفته محققان، سبک خاص شنا کردن انسانها
ومیمونها میتواند نتیجه زندگی آنها در میان درختان باشد. میمونهای بزرگ
دارای توانایی شنا کردن نیستند و مواردی وجود داشته که آنها در باغوحش غرق
شدهاند؛ اما هر دو میمون مورد مطالعه در این پروژه توسط انسانها بزرگ شده بودند.
یکی از این میمونها شمپانزهای بود که مهارتهای شناگریاش را در استخری در میسوری
به نمایش گذاشت. این حیوان که «کوپر» نام دارد، نه تنها توانست شنا کند، بلکه از
شیرجه رفتن به عمق 6 فوتی این استخر لذت میبرد. این رفتار برای حیوانی که تصور
میشود از آب میترسد، تعجببرانگیز است. حیوان دیگر، اورانگوتانی به نام
«سرویا» بود که بالغ بر 12 متر را در باغوحشی خصوصی در کارولینای شمالی شنا کرد.
این دو حیوان، دارای سبک شنایی اندکی متفاوت بودند به طوری که کوپر از هر دو پاهای
عقبی استفاده میکرد اما سرویا از آنها به صورت متناوب بهره میبرد. اجداد ساکن
درختان میمونها و انسانها احتمالا غریزه شنا کردنشان را از دست دادهاند و
استراتژیهای دیگری را برای عبور از عرض رودخانه (مانند راه رفتن راست قامتانه یا
استفاده از پلهای طبیعی) گسترش دادهاند. به گفته دکتر نیکول بندر از دانشگاه
برن آلمان ومحقق حاضر در این مطالعه، رفتار میمونهای بزرگ در آب تا حد زیادی در
نسبشناسی مورد غفلت واقع شده و این یکی از دلایلی است که شنا کردن میمونها،
پیشتر از لحاظ علمی توصیف نشده بود.
|
|
|
دانشمندان دریافتهاند بعد از مرگ، فعالیت مغز موشهای صحرایی به مدت 30 ثانیه
افزایش پیدا میکند. این یافته ممکن است تجربه بعد از مرگ را در کسانی که با احیای
قلبی- ریوی (CPR) به زندگی بازگشتهاند، توضیح بدهد. براساس این تحقیق که نتایج
آن در نشریه «پیشرفتهای آکادمی ملی علوم آمریکا» منتشر شده اولین تحقیقی است که به
شکلی سازمان یافته فعالیت مغز را در لحظه مرگ بررسی کرده است. برای این پژوهش،
دانشمندان با جراحی الکترودهایی را در سطح مغز 9 موش صحرایی قرار دادند، سپس موشها
را بیهوش کردند و با تزریق کلرید پتاسیم قلب آنها را از کار انداختند. پژوهشگران
انتظار داشتند پس از توقف ضربان قلب و تنفس، فعالیت مغز اندک زمانی باقی بماند اما
چیزی که آنها را شگفتزده کرد این بود که فعالیت مغز موشها، منسجم و یکپارچه در 30
ثانیه اول بعد از مرگ افزایش پیدا کرد. به گفته «جورج مسحور» استاد بیهوشی
دانشگاه میشیگان، فعالیت الکتریکی مغز- که نشانه هوشیاری و فعال بودن ذهن خودآگاه
است- لحظاتی پس از مرگ بیشتر از زمان هوشیاری و بیداری میشود، این نشان میدهد در
اولین مراحل بعد از مرگ، مغز کاملا توانایی فعالیت الکتریکی سازمان یافته را دارد.
آنچه از فعالیت مغز ثبت شد، افزایش امواج گاما بود که به معنی افزایش هوشیاری است.
این امواج با فعالیتهایی مثل حافظه و قوه تشخیص مرتبط هستند. فعالیتهایی مثل به
یاد آوردن چهره یک فرد یا تشخیص یک چهره خاص در میان جمع. تجربه پس از مرگ از
سالها پیش در انسان بررسی شده است. کسانی که بعد از ایست قلبی به زندگی
برگشتهاند از حرکت در تونلی نورانی یا تونلی که در انتهای آن نوری بوده سخن
گفتهاند. عدهای از کسانی که برای لحظاتی ضربان قلب و تنفسشان متوقف شده
(تعریف بالینی مرگ) اما با احیای قلبی ریوی به زندگی بازگشتهاند از تجربه خود سخن
گفتهاند: احساس حرکت در تونلی که در انتهای آن نوری دیده میشود، احساس بیرون آمدن
از جسم و نگریستن به بدن خود و آنچه در اطراف آن میگذرد از بیرون، رویارویی با
عزیزان و افرادی که مورد علاقه متوفی بودهاند یا مرور سریع زندگی فرد. بعد از این
تجربه زندگی بعضی از آنها کاملا متحول شده است. اما برخی دانشمندان این تجربه را
نوعی توهم میدانند که به دلیل کاهش اکسیژن وقند (گلوکز) در مغز اتفاق میافتد و آن
را تجربه واقعی ذهن خودآگاه به شمار نمیآورند. ییمو بورییگین، محقق ارشد این
پژوهش میگوید: این تحقیق به ما میگوید که کاهش اکسیژن و قند (گلوکز) در مغز در
زمان ایست قلبی، میتواند باعث فعالیت مغز شود؛ آن هم به شکلی که مشخصه فعالیت مغز
در زمان هوشیاری است. پیش از این همه تصور میکردند که پس از ایست قلبی، مغز به
دلیل کاهش اکسیژن و قند از کار میافتد. اما شاید این تحقیق نشان دهد فعالیتهای
پیچیده مغز با وجود کمبود اکسیژن کم هم ممکن است ادامه یابد. با این حال برخی
دانشمندان درباره اینکه این تحقیق نکتهای را در مورد لحظه پس از مرگ در انسان روشن
کند، ابراز تردید کردهاند. آنها میگویند تنها یک پنجم افرادی که از ایست قلبی
به زندگی بازگشتهاند تجربیاتی مثل حرکت در تونل یا بیرون آمدن از جسم را تجربه
کردهاند در صورتی که در این تحقیق تمام موشها افزایش فعالیت مغزی نشان دادند.
برخی دیگر نیز استدلال میکنند در انسانهایی که دچار ایست قلبی شدهاند افزایش
فعالیت امواج مغزی دیده نشده است. ییمو بورییگین میگوید دلیل این موضوع شاید
این باشد که پس از ایست قلبی فعالیت الکتریکی مغز ضعیف است بنابراین نمیتوان آن را
از روی جمجمه ثبت کرد در حالی که دراین تحقیق الکترودها با جراحی مستقیم روی سطح
مغز نصب شده بودند. دانشمندان میگویند انجام آزمایش برای اینکه مشخص شود لحظاتی
پس از مرگ در ذهن انسان چه میگذرد بسیار دشوار است و فقط موارد بسیار نادری امکان
آن فراهم میشود. با این حال این تحقیق شاید به درک بهتری از آنچه در این لحظات
در مغز میگذرد کمک کند هر چند دانشمندان بسیاری درباره اینکه از این تحقیق بتوانند
نتیجه قابل اعتنا درباره انسان بدست آورند تردید دارند.
|
|