اخبار اندیشه |
|
رهیافتی برنقش رسانه ها در گسترش مفاهیم دینی |
|
در نشستی با حضور استاد سیدمحمدمهدی میرباقری پنج ویژگی فلسفه
تاریخ شیعی بررسی شد |
|
نقدی بر غربزدگی فلسفی اومانیسم |
|
|
|
|
انتشار دو مجموعه دیگر از مجموعه مقالات شفاهی استاد رحیمپور حقوق و کرامت
زن در فقه اسلامی منتشر شد مجموعه سیزدهم و چهاردهم از مجموعه مقالات شفاهی حسن
رحیمپورازغدی با عنوانهای «حقوق و کرامت زن در فقه اسلامی» و «بحران جنسی، کرامت
جنسی و فمینیسم اسلامی» به همت مؤسسه طرحی برای فردا در فضای مجازی منتشر شد. در
این پرسش و پاسخ صوتی به «حقوق و کرامت زن در فقه اسلامی» به مسائلی نظیر تناسب
حقوق و مسئولیتهای زنان، دختران، زودتر از پسران، صاحب حقوق میشوند، تحقق ظرفیت
خطاب الهی و حضور در محضر عقلانیت دینی، انعقاد شعور انسانی، بلوغ ذهن و زبان و
تقدم در تشرف معنوی و فضایل انسانی در دختران، سریع تر از پسران است، میپردازد.
همچنین بررسی حقوق مدنی و مالی و سیاسی زنان، پیش از مردان، نسبت تکلیف و طاقت،
نگاه سکولار، نگاه مسیحی و نگاه اسلامی به بحران جنسی در جهان، مفهومشناسی استقلال
اقتصادی زن، امنیت اجتماعی زن، فروپاشی خانواده و هجوم به حریم جنسی، اختلاط جنسی و
عاطفی زنان و مردان، نسبت هرج و مرج جنسی با خشونت جنسی، نحوه توزیع فرصتهای شغلی،
گشت ارشاد در آمریکا و دستاوردهای مثبت و منفی فمینیزم برای زن غربی مورد مداقه
قرار میگیرد. در بسته چهاردهم نیز که بخش دوم «بحران جنسی، کرامت جنسی و
فمینیسم اسلامی» است به گفتوگو در حوزه حقوق و اخلاق جنسی اختصاص دارد و به
پرسشهایی در حول الگوی روابط دختر و پسر، کارکرد ازدواج موقت و آسیبشناسی آن،
مفهوم شناسی حجاب، شهوت و کرامت جنسی زن پاسخ میدهد. همچنین بررسی جایگاه عشوه
و آرامش، ازدواج آسان عقلانی و اخلاقی، مفهومشناسی رنج، شادی، سعادت، تحمل،
خوشگذرانی، حد وسط فقر و طغیان و... مورد مداقه قرار میگیرد.
نرمافزار
«پیشوایان گمراهی» در نقد عرفانهای کاذب تولید شد مدیر پروژه تدوین و
آمادهسازی نرمافزار «پیشوایان گمراهی» از انتشار این نرمافزار خبر داد و گفت:
این نرمافزار پیرو منویات رهبری منتشر شده و در آن بیش از 600 دقیقه درسنامه و 130
مقاله اساتید در این نرمافزار گنجانده شده است. به گزارش فارس سیدمهدی روحانی
مدیر پروژه تدوین و آمادهسازی نرمافزار «پیشوایان گمراهی» گفت: کلیت این
نرمافزار درباره معنویتهای نوظهور و عرفانهای کاذب است که در 15 فصل تدوین شد.
وی با اشاره به اینکه فصل نخست نرمافزار کلیاتی است که به جنبشهای نوپدید و
شاخصهای معنویت کاذب و حقیقی پرداخته است، افزود: در سایر بخشها نقد و بررسی شبه
معنویتهای مسیحی، یهودی (کابالا)، دالایی لاما، سایبابا، یوگا، کاستاندا، اکنکار،
پائولو کوئیلو (براساس مباحث کتابهایش)، شیطانگرایی، تصوف، عرفان حلقه و فرضیه
جذب (راز) صورت گرفته است. لازم به ذکر است این نرمافزار توسط مؤسسه فرهنگی
خاکریز ایمان و اندیشه قابل تهیه است.
به همت انتشارات موسسه فرهنگی امام
موسی صدر: سه مجلد جدید از تفسیر قرآن امام موسی صدر منتشر شد جلد ششم تا هشتم
از مجموعه تفسیر قرآن به قلم امام موسی صدر منتشر شد. به گزارش فارس، جلد ششم با
عنوان «زندگی و مرگ» شامل هشت بخش «سخن ناشر»، «زندگی و مرگ(1)»، »«زندگی و
مرگ(2)»، «آزمایش الهی(1)»، «آزمایش الهی(2)»، «شناخت مرگ»، «مفهوم معاد» و «روز
حساب» است که با ترجمه علیرضا محمودی منتشر شده است. «انفاق» عنوان جلد هفتم این
مجموعه است که شامل پنج بخش «سخن ناشر»، «انفاق(1)»، «انفاق(2)»، «انفاق(3)» و
«انفاق(4)» است و علیرضا محمودی مترجم آن است. جلد هشتم این مجموعه نیز با عنوان
«اسرا» شامل شش بخش «سخن ناشر»، «اسرا(1)»، «اسرا(2)»، «اسرا(3)»، «اسرا(4)» و
«اسرا(5)» است که مهدی موسوینژاد آن را ترجمه کرده است. این سه جلد در تیراژ
1500 نسخه برای نخستین بار به همت انتشارات موسسه فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر
منتشر شده است.
به همت مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر: نمایشگاه مجازی عکس و
اسناد کودتای 28 مرداد در دسترس عموم قرار گرفت پایگاه اطلاعرسانی مؤسسه
مطالعات تاریخ معاصر مجموعهای از عکسها و اسناد تاریخی مربوط به کودتای 28 مرداد
1332 را منتشر کرد. در این نمایشگاه مجازی که در سایت این مؤسسه به آدرس
www.iichs.org در دسترس است مجموعهای از 19 سند تاریخی و چند مجموعه عکس در اختیار
علاقمندان تاریخ معاصر قرار گرفته است. در بین اسنادی که در این مجموعه منتشر شده
نامه آیتالله کاشانی به مرحوم مصدق در باب احتمال قریبالوقوع بودن کودتا و فرمان
محمدرضا پهلوی در نصب فضلالله زاهدی به سمت نخستوزیری به همراه چندین سند و دست
نوشته دیگر مربوط به کودتای 28 مرداد به چشم میخورد.
|
|
|
سید حامد حسینی تهرانی اشاره: دغدغه اصلی نگارش این نوشتار درک اهمیت زبان
رسانه و تلازم و تناسب روشمند بین دین و رسانه است. به نظر نگارنده عدم تبیین
مقیاسها میان داده های دینی و قالب های رسانه ای یا منجر به شئون تقلیل یافته
مفاهیم دینی می شود،یا مجال ورود دین به عرصه رسانه را مضیق و محدود می کند .
*** دانشمندان پیشرفتهای علمی دهه های آخر قرن بیستم را شروع تحولی در زمینه
تکنولوژی اطلاعاتی و ارتباطی می دانند که آن را (عصر اطلاعات) نامگذاری کردند.
عصر اطلاعات زمینه ساز تحولات گسترده ای در تمدن بشری است که این دوران محور و مدار
تاثیرگذاری در آینده و در فرآیند جهانی شدن می باشد. جهانی شدن ارتباطات در
هزاره سوم میلادی ،تمامی عرصه های فرهنگی اقتصادی ،سیاسی و اجتماعی زندگی بشر را
بیش از پیش تحت تاثیر قرار داده است،چنانچه مک لوهان با تاکیدی که بر نقش محوری
ارتباط از آن به عنوان مدار هستی اجتماعی یاد می کند بر این عقیده است که وسایل
ارتباط جمعی جدید در هر دوره ای به مجرد اینکه جای وسایل ارتباطی متداول را می
گیرند به صورت منابع و اصول فکری جدیدی درمی آیند که می توانند موجب تغییراتی در
اهداف و آرمانهای جوامع گوناگون تمدن بشری شوند. بر همین مبنا الوین تافلر می
نویسد: "تا کنون سه انقلاب بزرگ در ساحت زندگی بشر روی داده است که اول انقلاب
کشاورزی است و بیش از هزار سال طول کشید.دومین انقلاب انقلاب صنعتی است که 300 سال
دوام داشت، اکنون عصر فرا صنعتی است که تغییر و تحول در تمام زمینه ها غیر قابل پیش
بینی شده و قرن حاضر عصر ارتباطات نام دارد." (1) رسانه در عصر ارتباطات د ارای
جایگاهی کلیدی می باشد و در جامعه امروز به عنوان یک ضرورت ، بخشی از زندکی بشر را
تشکیل داده است، به طوریکه آمارهای نسبی نشان می دهد که فقط در قاره امریکا هر شخص
به طور متوسط 6 الی 7 ساعت در روز، وقت خود را به دیدن کانالهای تلویزیونی و
ماهواره ای و جستجوی در اینترنت اختصاص می دهد. جایگاه قدرت و تأثیر رسانه
جایگاه رسانه در دنیای معاصر بالاتر از یک نیاز را فرا گرفته و به یک ضرورت تبدیل
شده است،به طوری که عدم حضور این ضرورت می تواند اختلالات گستردهای را در رفتارهای
اجتماعی ایجاد کند. در حقیقت رسانه مدرن امروز، زمینه ساز و بستر ساز ایجاد پیام
و انتقال آن با فراهم آوری ارتباط بین گروههای انسانی است، و به واسطه پیامی که حمل
می کند می تواند نگرش انسان را نسبت به محیط پیرامونی اش دچار تغییر کند ، و
اقتضائات و کنشهای متفاوتی را فراهم آورد. رسانههای جمعى با استفاده از روشها
و فنون مختلف سعی در چیدمان ذهنی افکار عمومى دارند و در این راستا انبوه اطلاعات
که به وسیله رسانههای همگانی، بهویژه رادیو و تلویزیون، به لایه های گوناگون
طبقاتی جوامع القاء گردیده و در نهایت به تدریج تمامى جامعه را در تحت تاثیر قرار
می دهد . در خلال این جریان افرادی هم که در این جو رسانه ای تنفس مى کنند، از این
اطلاعات تغذیه میشوند و به تدریج در جریان امور قرار مى گیرند و این اطلاعات را
برای سایرین بازگو میکنند و حتی اگر فقط بعضى از آن اطلاعات و اخبار را هم باور
کنند قدرت تاثیر گذار رسانه ای انگیزه آنها را به ایجاد کنش ها و و اکنش های
اجتماعی وادار نموده و همین عامل فضا سازی تاثیر گذاری رسانه را در اجتماع تعمیق می
بخشد .این روند جریان ساز و مولد، بسیاری از ارزشها و هنجارهای اجتماعی را در
قالبهای نامحسوس و تاثیرگذار طراحی نموده و فرهنگ سازی می کند. شرط استمرار حیات
مشروع رسانه ها همخوانی پیام با توجه به نیاز گیرندکان است که دارای جنبه های مختلف
و لایه های گوناگون فرهنگی و اجتماعی می باشد. ژودیت لازار در مورد اهمییت و نقش
رسانه در ارائه جنبه های فرهنگی و اجتماعی می گوید: "رسانه ها نقشهای متعددی را
در حیات اجتماعی به عهده دارند ، از جمله اینکه صحنه ای را ایجاد می کنند که حیات
سیاسی در آن به نمایش گذاشته می شود ، فرهنگ ، بال می گستراند،مدها جولان می دهند و
سبکهای تازه و هنجارهای زندگی رخ می نمایند " (2) امروزه فرهنگ بر اساس خصوصیت
کثرت گرایانه ای که دارد ،دچار تکثر و تنوع است. ظهور ابزارهای جدید رسانه ای و
ارتباط جمعی منجر به ایجاد واکنشهای جدیدی در جوامع بشری می شود ،که معرف الگوهای
رفتاری جدید بر اساس جهان بینی های القائی از ناحیه این ابزار است. بسیاری از
این ابزارها در خدمت القائات ناهمگون و غیر مطابق با ارزشهای انسانی قرار گرفته که
توسط سیاست های صهیون طیف وسیعی از مردم دنیا را مخاطب قرار داده است و با تبلیغات
وسیع در قالب بازتعریف غیر الهی انسان ، سرنوشت ، خدا ، شیطان ، جهان، موعود و منجی
، به صورت غیر محسوس مولفه های ارزشی ادیان الهی را مورد هجوم قرار داده و تراژدی
جدیدی را از نمایش تمدن مدرن برای انسان رقم زده است. کارشناسان ،رسانه را به
مثابه ابزاری توصیف می کنند،که می تواند در بسط و اشاعه معارف و مفاهیم ارزشی دین
نقش قابل توجهی ایفا کنند. از سویی ذات و ذهن مذهب نیز به خودی خود شامل رسانه است
،که ماموریت برقراری ارتباط میان انسان و خدا وهمچنین انتقال کلام وحی به انسانها
را به عهده دارد. بر این اساس ایجاد معرفت نسبت به عالم هستی وآفریدگار آن ، همچنین
آگاهی یافتن از فلسفه حضور انسان در جهان هستی مهم ترین دلیل ارسال رسل، به جامعه
انسانی است. از این جهت پیامبران الهی به عنوان رسانا و مبلغ دین، وظیفه انتقال وحی
را به عهده داشته و از رسانه های سمعی و مکتوب،برای ارائه حجت در دعوت راستین خویش
بهره می بردند. اگر چه دریافتهای دینی پیامبران عمدتا به صورت وحی و انتقال آن به
صورت مسموع بود. دین به عنوان یک خاستگاه الهی و وحیانی قابلیت و استعداد پایش و
پویش را در فضای رسانه داراست و حتی می توان گفت که روح رسانه جزئی از ذات دین است
. چندی پیش روزنامه آمريكايي "بليد" در گزارشي با عنوان "مذهب و رسانه" به
تاثير رسانه بر زندگي مذهبي انسانها پرداخت و نوشت كه رسانهها روي جست وجوي معنوي
انسانها و دانششان از مذهب خود و ديگر مذاهب جهان تاثير گذاشتهاند. این گزارش
به نبود تعریف خوانا در نسبت تعامل و یا تقابل میان مذاهب و رسانه ها اشاره داشته و
مذهب را به عنوان عنصری نا معلوم در تعريف رسانه یا به تعبیر اسلامی آن "فقه رسانه"
دانسته است. که نتیجه آن تمایز و جدایی مساله تبلیغات دینی در فضای رسانه ای می
باشد. هر چند که دین با هر تعریفی که از آن داشته باشیم، از جنس پیام است. دین
به مثابه یک پیام در برگیرنده بینش ها است و نتیجه آن در گرایش ها و عملکردها آشکار
می شود و از این رو، گسترش طلبی، خصیصه ذاتی آن است. دین می خواهد بگوید که انسان
ها چگونه بیندیشند و چگونه عمل کنند و این جز با یافتن مخاطب معنی ندارد. ماهیت و
حیات فکر، اندیشه و اعتقاد با نشر و گسترش آن رابطه ای تنگاتنگ دارد. اندیشه ای که
به دنبال یافتن مخاطب و گسترش پیام خویش نباشد، یا به «درستی » خویش بی اعتماد است
و یا به «تداوم» خود بی علاقه. به همین دلیل است که مفهوم دین (بطور کلی) با مفهوم
پیامبری و تبلیغ گره خورده است. دین اسلام نیز خود را «پیام» ی می داند که بردل های
آماده مخاطبان مستعد، «ارسال» می شود و آنان نیز به نوبه خود باید «نبی» و «پیامبر»
ی برای همه آدمیان باشند و همه را دعوت به شنیدن این پیام، پذیرش و در نهایت بسط
بیشتر آن کنند. بنابراین دین به رسانه به عنوان ابزاری برای ادامه حیات و گسترش
پیام خویش نگاه می کند. اما در سوی دیگر، رسانه نیز مانند بلندگویی است، که صدای
دین را به دیگران می رساند و از این باب است که دین برای آن احترام قائل است.
اهتمام همه ادیان بشری و الهی به تشریع آیین ها و عبادت های جمعی، گفتن و شنیدن
پندها و درس های مورد نظر، ترویج ساخت، توسعه و آبادانی مکانهای مذهبی، تشویق به
قرائت «کتاب مقدس» و آموزش آن، نمونه هایی از علاقه دین به بهره مندی از توانایی
رسانه ها است. اما در ترکيب رسانه دينی، سخن از دو نهاد است؛ که دارای وجوه
اشتراک و افتراق زيادی هستند. اينکه هر دو به عنوان نهادی اجتماعی و تاثيرگذار بر
فرهنگ مطرح میشوند، ديدگاه درستی است، اما بايد به ياد داشته باشيم که دين امری
است سنتی و رسانه مقولهای است مدرن، بنابراين ترکيب اين دو را میتوان به نوعی
ترکيب سنت و مدرنيته خواند و يا بهتر است بگوييم استفاده سنت از مدرنيته برای بقا و
تداوم خويش. لذا در اصطلاح رسانه دينی به جرات میتوان گفت، که دين اصل است و رسانه
فرع، چرا که دين ميخواهد خود را بوسيله رسانه معرفی کند. رویکرد رسانه ای برای
انتقال مفاهیم دینی حال بايد ديد که رسانهها با چه رويکردی میتوانند به مقوله
دين وارد شوند، تا برای مخاطبان خویش تاثيرگذار باشد. دين به مثابه آبی است که قرار
است در ظرف رسانه برای تشنگان واقعی جهان عرضه شود و روح آنها را صيقل دهد. متوليان
امر رسانه زمانی در اين مهم موفق میشوند، که آنرا خالص و گوارا و در ظرفی زيبا و
دلچسب نشان دهند. مرحوم استاد شهید مرتضی مطهری، نه تنها استفاده از رسانه های
جدید را ممکن، بلکه ضروری می داند و معتقد است: « وسایل هدایت، هر زمانی مخصوص خود
آن زمان است». امام خمینی (ره) نیز در خصوص حکم فقهی استفاده از رادیو، تلویزیون
و دیگر وسایل ارتباط جمعی جدید، چنین نوشته اند: « این وسایل نوپیدا، هم کارکرد
حلال عقلایی و هم کارکرد حرام غیر مشروع دارند. هر کدام از این کارکردها حکم خاص
خود را دارد. بنابراین انتفاعاتی نظیر اطلاع رسانی، ارشاد و مانند آن از رادیو و
نشان دادن تصویرهای مجاز برای آموزش حرفه های حلال، یا نمایش کالاهای حلال یا نشان
دادن شگفتی های آفرینش در خشکی ها و دریاها، مانعی ندارد. اما انتفاعاتی نظیر شنیدن
غنا و پخش آن یا چیزهای دیگری که مغایر شریعت مطهره است، جایز نیست ؛ مثل آنکه
احکام صادره از منابع بی صلاحیت که مغایر احکام دین است از آنها پخش شود، یا چیزهای
دیگری که مخالف دین و موجب فساد عقیده و اخلاق مردم گردد.» بنابراین استفاده از
رسانه به مثابه ابزاری برای انتقال پیام از سوی دین طبیعی است و از این جهت منع
اصولی وجود ندارد؛ چرا که رسانهها، در مادی گرایانه ترین تفسیر، خود را ابزار بی
طرفی برای انتقال هر پیامی می دانند که دین هم از جمله آنهاست. آنچه مشخص است
اینکه رسانه، تکنولوژی مباحی است که می توان آن را در مسیر رشد و تکامل انسان به
کار برد و هم امکان بکارگیری آن در مسیر اغواء و گمراهی افراد وجود دارد. در این
میان رسانه های غربی با القائات مخاطره آمیز خود ،عصر حاضر را عصر بحران معرفی
نموده و با فرقه سازیهای مبتنی بر دکترین یهود و آموزه های تلمودی ،فرقه های
گوناگونی را ایجاد نموده اند ، که داعیه نجات بخشی آنها طیف وسیعی از تبلیغات رسانه
ای دنیا را تشکیل میدهد.از طرفی دیگر ناکارآمدی و عدم ارائه برنامه مبتنی بر
نیازهای روز بشر آیین مسیحیت در جوامع غربی نوعی واپس زدگی تاریخی را نسبت به دین
به وجود آورده است. از سویی القائات کاذب نحله ها و گروههای منحرف به عنوان
داعیه داران نجات بخشی، زمیه های بسیاری از انحرافات را بیش از پیش فراهم آورده
است. نتایج این واپس زدگی تاریخی، نوعی آشفتگی فردی و اجتماعی را دامن زده که
انسان و ارزشهای انسانی را در معرض اضمحلال ارزشها ، و نوعی از خود بیگانگی و خود
گرایی مفرط قرار داده است او را به بن بست تمدنی کشانده است. این در حالی است که
در آموزه های اسلامی دین به عنوان متغیری مستقل و تاثیر گذار بر فرآیند کلی جامعه
،از جمله پیامد های اقتصادی ،سیاسی واجتماعی شناخته می شود ، رسالت دین در ابلاغ و
تبیین آموزه های الهی ،به صورت فراگیر تمام جوانب زندگی انسانی را در بر می گیرد.
با این همه گستره فراگیر آموزه های اسلامی این ظرفیت را داراست که با قابلیت به
روزرسانی محتوا در همه ابعاد زندگی بشر طوری نقش آفرینی کرده و بتواند به عنوان
متغیری مستقل و تاثیر گذار بر پیامد های اقتصادی ، سیاسی ، و اجتماعی در اثر
بگذارد.که با تاسف باید اعتراف کرد که از این پتانسیل و ظرفیت پویا چنان که باید
بهره برداری نمی شود. دلیل این مساله را می توان در تعاریفی که نسبت به رسانه
دینی یا رسانه در جامعه دینی به معنای خاص ارائه می شود جستجو کرد ، چرا که هنوز
دیدگاه کارشناسان این حوزه در ایجاد ارتباط دینی رسانهای بسیار متفاوت است و همین
عامل منجر به عدم وجود وحدت رویه و عملکردهای نا متوازن رسانه ای در جامعه ما
گردیده ،که عمدتابه دلیل عدم نگرش جامع به نظریه تاثیر دینی رسانه می باشد ولی
رسانه دینی مانند تمام رسانه ها مسئول اطلاع رسانی ،فرهنگ سازی و تاثیرگذاری بر
افکار عمومی است، اما آنچه رسانه دینی را از سایر رسانه ها متمایز می کند روح حاکم
بر کارکردها و جهت گیری آنها در جامعه دینی است . رسالت کنونی رسانه دینی
آنچه از یک رسانه دینی توقع می رود اینست که با تبیین کارکردهای و خلاقیت های جدید
بتواند حلقه ارتباطی مفیدی میان دین و زندگی مردم باشد که این مساله در پرتو تاثیر
گذاری، عینی سازی ،جذابیت آفرینی می تواند به وقوع پیوندد. در صورتی که ادراکات
در قالب مشاهدات حسی و به صورت ملموس در اختیار مخاطب قرار گیرد، کوتاه ترین پیام
با برد موضوعی بالا به راحتی مورد پذیرش مخاطب قرار می گیرد. با این همه هنوز هم
برخی از کارشناسان دینی معتقدند، رسانه ابزار و جایگاهی مناسب برای تبلیغ معارف
دینی نیست، و یا حیطه فعالیت آن در حوزه دین بسیار محدود است ، بر اساس این نگرش
دین صرفا بر اساس دایره ای محدود از باورهای وحیانی و آن هم فقط به صورت مکتوب یا
نهایتا سمعی قابل ارائه می باشد، که بر این اساس بسیاری از باورهای دینی قابلیت
ارائه به صورت تصویری و حسی را ندارند. شاید در برخی از موارد این نظریه درست تلقی
شود.چنان که ممکن است بعضی از مفاهیم دینی در آیینه تصویر از منزلت قدسی تنزل یابد.
اما با روش شناسی و کارشناسی های عمیق می توان به فرآیندی دست یافت که بازنمایی یک
حقیقت دینی را بدون فروکاستگی ادراکی و معنوی را ممکن سازد . اگر چه باید روشها و
مدلهای ابتکاری را در این زمینه ابداع نمود تا نتیجه مطلوب فراهم آید.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ پی نوشتها : 1- موج سوم مقدمه
ص34 2- افکار عمومی ص 136
|
|
|
نخستین جلسه از سلسله سخنرانیهای آیتالله سیدمحمدمهدی میرباقری رئیس
فرهنگستان علوم اسلامی قم با عنوان «فلسفه تاریخ شیعه» به همت مؤسسه فرهنگی- هنری
روزگار نو در تالار مهر حوزه هنری در عصر شنبه 26 مرداد با حضور جوانان علاقهمند
به مباحث تاریخی برگزار شد. وی با بیان اینکه تلاش چندانی برای استخراج و
استنباط دیدگاه اسلام درباره نقش انسان در تاریخ و آینده جهان مطابق آیات و روایات
صورت نگرفته است، افزود: فلسفه تاریخ، علمی نظری است که به تحلیل تاریخ به مثابه
کلیتی فراگیر و منسجم و مبتنی بر روابط قاعدهمند میپردازد، بهگونهای که نتایج
آن معطوف به کارکردهای عینی است و در آن سؤالاتی همانند علل پیدایش و تکامل تاریخ و
مراحل آن، آغاز تاریخ و فرجام آن، نقش خالقیت و ربوبیت الهی و نیز ارادههای انسانی
در پیدایش و تحولات تاریخی مورد بحث قرار میگیرد. خالقیت خداوند محور تحلیل
تاریخ رئیس فرهنگستان علوم اسلامی قم با تأکید بر جایگاه و محوریت خالقیت و
ربوبیت خداوند در تحلیل تاریخ، ابراز داشت: در بررسی فلسفه تاریخ اسلامی، پنج نکته
اساسی را باید مورد توجه قرار داد، اولین نکته اینکه فلسفه تاریخ اسلامی براساس
اعتقاد به حاکمیت اراده و مشیت حق بر کل تاریخ بنا شده است، بهگونهای که تفکر
اسلامی و شیعی عالم را بر محور حاکمیت حضرت حق برکل خلقت، تفسیر میکنند و همانطور
که همه عالم را ناشی از اراده، مشیت و اوصاف جمال و جلال الهی میداند، معتقد است
که آغاز و انجام عالم و تاریخ هم سراسر آیات عظمت الهی و مسیر تحقق اراده الهی است.
وی حرکت تاریخ براساس خالقیت و ربوبیت خدای متعال را از ویژگیهای بارز نگاه شیعی
به تاریخ فلسفی دانست و ادامه داد: خدای متعال خالق کل هستی، از جمله بشریت و جریان
تکامل تاریخی اوست و هم براساس ربوبیت خود عهدهدار سرپرستی و تکامل تاریخ بشری
است، چنان که قرآن میفرماید: «ربنا الذی اعطی کل شیء خلقه ثم هدی»، بنابراین
ربوبیت الهی عهدهدار تکامل و هدایت انسان به سمت کمال است. میرباقری تکاملی
بودن برآیند همه حرکتهای تاریخی را دومین نکته تاریخ فلسفی شیعه بیان کرد و گفت:
اگر ما پذیرفتیم که حکمت و ربوبیت حضرت حق بر حرکت تاریخ حاکم است باید بپذیریم که
حرکت کل تاریخ باید به سوی تکامل باشد، یعنی نمیشود که برآیند حرکت کل عالم، حرکت
نزولی باشد، بلکه باید حرکت رو به کمال باشد تا با حکمت سازگار باشد. وی با
ابراز اینکه سیر کلی تاریخ رو به کمال است، افزود: نظریه فلسفه تاریخ اسلامی
همانطور که به خالقیت و ربوبیت حضرت حق متکی است، به نظریه معاد هم متکی است، یعنی
حرکت کلی عالم را به سمت قرب به سوی خدای متعال تفسیر میکند. از آنجا که کمال،
چیزی جز قرب به سوی خداوند متعال و گسترش عبودیت نیست، حرکت کلی عالم در پایان خود،
به توسعه پرستش خداوند متعال و کمال عبودیت و بندگی ختم میشود. این استاد علوم
اسلامی، درگیری تاریخی ایمان و کفر در سایه مشیت الهی را سومین نکته تاریخی دانست و
خاطرنشان کرد: نکته سومی که در تحلیل فلسفه تاریخ اسلامی باید بر آن تأکید داشت این
است که ارادههای انسانها هم در حرکت تاریخ نقش ایفا میکنند، البته نه به این
معنا که چیزی به انسان تفویض شده، بلکه به همان معنایی که در مبحث جبر و اختیار در
مسلک شیعی متناسب با معارف اهل بیت(ع) تبیین شده است؛ یعنی نه جبر است و نه تفویض،
بلکه امری بین این دو است. وی ادامه داد: خداوند متعال به انسانها اراده داده و
به میزانی که مشیت او اجازه دهد و به میزانی که امداد کند، ارادههای انسانی در
تحقق حوادث عالم به ایفای نقش میپردازند. از همین جاست که حرکت تاریخ دو سمت پیدا
کرده و به دو جبهه تقسیم میشود: در یک جبهه ارادههایی عمل میکنند که برمحور
عبودیت خداوند متعال و خضوع و خشوع و تذلل در برابر او قرار دارند؛ یعنی این
ارادهها در برابر اراده حضرت حق، تسلیم و خاضع و خاشعاند؛ یعنی با اینکه حرکت
ارادی است، اما هماهنگ با ربوبیت تشریعی خداوند متعال واقع میشود. اصلیترین
تعارض تاریخ میرباقری درباره جبهه دوم تاریخی اظهار داشت: از سوی دیگر، چون
موجوداتی مثل انسان و جن، دارای اراده و اختیار هستند و در اثر این اراده و اختیار،
طغیان هم اتفاق میافتد و جبهه دوم که از آن به جبهه سرکشی و استکبار در برابر
خداوند متعال تعبیر میشود، به وجود میآید، هر یک از این دو جبهه در حرکت خود
دنبال گسترش خویش هستند و به همین دلیل حق و باطل در تاریخ درگیر میشوند، در واقع
اصلیترین تعارضی که در تاریخ وجود دارد، تعارض ایمان و کفر، و عبودیت و استکبار
است و حرکت کلی عالم هم در پایان به سمت غلبه عبودیت و بندگی پیش میرود. وی در
ادامه با بیان اینکه انسانها نمیتوانند قوانین کلی خلقت را که ظهور مشیت خداوند
متعال است تغییر دهند، افزود: این درحالی است که اراده انسانها در چارچوب همین
قوانین عمل میکند و در دل این قوانین و در تبعیت آنها، سطحی از تأثیر هم برای
آنها قرار داده شده است، هم جبهه حق و هم جبهه باطل به میزان مشیت الهی، مأذون
هستند و متناسب با آن مشیت، مورد امداد هم قرار میگیرند، وی با اشاره به تفاوت
سهم تأثیر ارادهها در توسعه حق یا باطل به عنوان چهارمین نکته تاریخ فلسفی، ادامه
داد: در جبهه حق و باطل همه ارادهها یکسان، یکنواخت و همعرض نیستند، بلکه جریان
ارادههای انسانی در طول تاریخ، دارای یک نظام هستند که باید در تحلیل فلسفه تاریخ
اسلامی مورد توجه قرار گیرد، زیرا بعضی از ارادهها، ارادههای محوری در کل تاریخ
هستند، یعنی کل حرکت تاریخ تحت تأثیر آنها واقع میشود که ما در جبهه حق، انبیاء و
اولیای الهی را داریم که محور حق در طول تاریخاند و باقی ارادهها به قوت این
ارادههاست که در مسیر بندگی خدای متعال قرار میگیرند. محوریت انبیاء الهی و
ائمه در فلسفه تاریخ استاد درس خارج حوزه علمیه، محور انبیاء و اولیای الهی را
ذات مقدس و نورانی نبی مکرم اسلام(ص) و اهل بیت(ع) دانست و اظهار داشت: آنها
براساس معارف شیعی محور کل بندگی و پرستش در کل تاریخ هستند. چنانکه فرمودهاند:
«بنا عبد الله، بنا عرف الله» و «لولانا ما عبد الله» یعنی به شدت بندگی و خضوع
آنهاست که همه عالم در برابر خداوند متعال سجده میکنند و به تبع عبادت آنهاست که
دیگران در همه سطوح خداوند متعال را بندگی میکنند، بهگونهای که حتی انبیای
اولوالعزم هم تحت سرپرستی و ولایت آنها به رشد میرسند. وی با اشاره به اینکه
در نهایت ظرفیت عبادت نبیاکرم(ص) و جبهه ایشان، بر ظرفیت استکبار در جبهه باطل
غالب میشود، افزود: البته روشن است که این لطف و ربوبیت خداوند متعال است که امداد
میکند و عمل خیر را رشد میدهد ولی به هرحال، شدت عبادت نبیاکرم(ص) بر شدت
استکبار ابلیس در تاریخ غلبه میکند، در واقع ظهور این موضوع در عالم دنیا غلبه
تمدن الهی بر تمدن مادی است، زیرا جریان تمدنها در طول تاریخ چیزی جز جاری و ساری
شدن ارادههای انسانی در فاعلهای مادون، از جمله فاعلهای طبیعی- که خداوند آنها
را مسخر ارادههای انسانی قرار داده است- نیست. استاد درس خارج حوزه علمیه با
اشاره به فراز و فرودهای تمدنهای انسانی در جهان، بیان داشت، اگر خوب نگاه کنیم دو
تمدن را در طول تاریخ میبینیم، یکی تمدنهای استکباری و دیگری تمدنهایی که بر
مبنای ایمان و عبودیت هستند، در پایان آنچه ظهور میکند تمدن الهی بر محور عبودیت و
ولایت امامزمان(عج) است، پس در پایان همین دنیا غلبه با عبودیت است و در کل خلقت
هم حرکت عالم بر محور ولایت رسولاکرم(ص) و امیرمؤمنان و اهل بیت عصمت و طهارت(ع)
شکل میگیرد.
|
|
|
از مباحث مهمی که در مدرنیته به آن توجه میشود بحث از اومانیسم و انسانگرایی
است که عموما به انسان به عنوان موجودی تک ساحتی و دارای بعد صرفا مادی مینگرد. در
بین متفکرین معاصر از جمله کسانی که به بحث تعقل غربی و نگاه مدرن به انسان پرداخته
است و آن را نقد کرده مرحوم دکتر سید احمد فردید است. وی که زاویه نگاه خود به غرب
را بیشتر بر نقد و بررسی مفاهیمی چون طاغوت و ظلمت و نقد عقل مدرن تعریف میکند در
این گفتار به بحث درباره دو ساحت انسانیت و بشریت پرداخته و به تبیین بحث بشریت
محوری و عدم توجه به بعد انسانیت در تمدن مدرن تمرکز میکند. بحث حاضر از کتاب
«دیدار فرهی و فتوحات آخرالزمانی» به تقریر دکتر محمد مددپور انتخاب شده است.
خودبنیادی اومانیسم وقت امروز اگر حضوری باشد و حصولی، جهت اشتراکش وقت
خودبنیادانه است، انسان در متن وقت خودبنیادانه و زمان خودبنیادانه و نیستانگاری
است. این نیستانگاری با یونان شروع میشود. یونان تماسی که با وقت پیدا میکند،
نیستانگارانه است، ولی هنوز خودبنیادانه نیست. یونان بنیاداندیش طاغوتزده است،
ولی این طاغوت که خدای یونانی است، با زئوس یکی است. طاغوت برای آنها ظاهر و خودشان
مظهر آنند، اما خود این خدای یونانی یعنی خدای آخرالزمان، با سقراط شروع میشود. در
دوره جدید این طاغوت یونانی وارونه میشود و انسان طاغوت میشود و طاغوت مظهر
انسان. وجود انسان اصالت پیدا میکند و وجود طاغوت تابع وجود انسان میشود، این
یعنی اومانیسم. اومانیسم غربی یعنی اصالت وجود انسانی و اصالت طاغوت، از این جهت
که انسان طاغوت است. در تمام تاریخ غرب من این را میبینم. این طاغوتزدگی و غفلت
است که کلمه اومانیسم را ترجمه میکنند به انساندوستی، اصلاً اومانیسم عین
کینتوزی است. آنها که اومانیسم را به بشردوستی ترجمه میکنند، اطلاع ندارند و این
از طاغوتزدگی و بیسوادی آنهاست. بشردوستی به یونانی میشود فیلانتروپی، فیلوس
یونانی یعنی دوستی و آنتروپوس یعنی انسان. میزآنتروپی یعنی مردم گریزی و دشمنی نسبت
به انسان. در عصر اومانیسم که اصالت به انسان داده میشود، دشمنی با انسان آغاز
میشود، افراد با هم دشمناند، افراد نسبت به هم گرگخویی پیدا میکنند. ما امروز
در پایان میزآنتروپی هستیم. بشریت و انسانیت ممکن است انسانیت انسان را دو
قسم کنیم، یکی بشریت و یکی انسانیت. مولانا انسانیت را گمگشته خود میداند. دی
شیخ با چراغ همی گشت گرد شهر که از دیو ودد ملولم و انسانم آرزوست گفتند یافت
مینشود جستهایم ما گفت آنچه یافت مینشود آنم آرزوست بشریت انسان «وجود»
اوست و انسانیت انسان «ماهیت» اوست. این انسانیت انسان متعالی از بشریت است، انسان
دیگر نمیتواند بین بشر و انسان فرق بگذارد. انسانیت انسان «عین ثابت» اوست،
انسانیت انسان حقیقت اوست. عین ثابت انسان است که وجود بشری پیدا کرده، بدین معنی
اصالت با ماهیت است. عین ثابت انسان قدیم است و بعد بشریت انسان حادث است. امروز
بشر تنها به بشریت اصالت میدهد وعین ثابت خود را فراموش کرده است. این «عین» که
حافظ به آن اشاره دارد یا چشم همان انسانیت انسان است. چند مورد عین و«چشم» را حافظ
به معنی انسان آورده است. آنچه یافت نمیشود انسانیت انسان است و بیشتر انسان آن
چیزی است که یافت میشود و چون انسانیت انسان یافت نمیشود، بشر زمان باقی را
فراموش کرده، و از بین رفته، او اصالت را به زمان فانی میدهد و کل مطلق را فراموش
میکند. کل مطلق، عین ثابت ماست، کل مطلق ما انسانیت ماست. کل مطلق ما ماهیت ماست.
بدین ترتیب است که در فلسفه اگزیستانسیالیسم گفتهاند اصالت با ماهیت و انسانیت
انسان است و ما فراموش کردهایم. پرسش از انسانیت انسان را فراموش کردهایم و این
اصالت بشر که باعث فراموشی پرسش از انسانیت انسان شده است در قرن هجدهم تمام شده و
جریانی که اکنون از اصالت بشر دفاع میکند، همان انجمن نهانروشی و فراماسونری است
و در این چند صد ساله در ممالک اسلامی همهکاره شدهاند. اینها امروز از فیلسوفان
گذشته دفاع میکنند، ولی همه مدافع جدی و سرسخت وضع موجود جهان امروز هستند. اینها
همه مخالف مونیسم و طرفدار پلورالیسم اند.
|
|