به بهانه برنامه "صبح و زندگی" شروع یک روز خوب در شبه قاره هند |
|
آیا خواب پاییزی سریال های تلویزیون شروع می شود؟ |
|
دغدغهای به نام «سینمای ملی و دینی» |
|
|
|
|
ابوالقاسم رحیمی برنامه " صبح و زندگی " یکی از برنامه های صبحگاهی شبکه
جهانی سحر است که به زبان اردو و برای چند صد میلیون اردوزبان ساکن در شبه قاره
هند، هر روز در ساعات اولیه صبح به صورت زنده روی آنتن می رود. این برنامه صبحگاهی
که ویژه اقوام و طوایف و ملت های اردو زبان است، با اجرای حسن زیدی و خرم علی
گردیزی از سیمای اردوی شبکه جهانی سحر پخش می شود. این برنامه صبحگاهی هم همچون
سایر برنامه های صبحگاهی سیما دارای ویژگی های ثابت و به اصطلاح دارای چارچوب ها و
اجزای بخصوص خود است. به طوری که برنامه های صبحگاهی باید دارای تیتراژ های متفاوت،
مجریان متفاوت و آیتم های متفاوتی نسبت به سایر برنامه ها باشند. تیتراژ برنامه
"صبح و زندگی" کمی ملایم تر از سایر تیتراژ های برنامه های صبحگاهی تلویزیون ایران
است و ریتم کندتری دارد. اما این ملایمت با شور و انرژی مجریان آن جبران می
شود. مجریان برنامه که آغازگر "صبح و زندگی" هستند از انرژی و نشاط خوبی برخوردار
هستند و این پویایی و نشاط خود را با یک بسته سرشار از انرژی و انگیزه برای آغاز یک
صبح کاری خوب به مخاطب هدیه می کنند که البته اگر تحرک بیشتری در خلال اجرای برنامه
داشته باشند، نتیجه بهتری در انتظار ایشان خواهد بود. یکی از آیتم های این
برنامه تهیه گزارش از نقاط دیدنی ایران است تا برنامه "صبح و زندگی" آینه ای از
انعکاس بهترین نقاط و دیدنی ترین مکان های تاریخی و تفریحی – توریستی ایران برای
مخاطبان آن در شبه قاره هند باشد . مثلا در گزارشی که از اصفهان تهیه می شود،
دوربین برنامه به سراغ "چهار باغ" و "سی و سه پل" و ... می رود و در گفت و گو با
کارشناسان میراث فرهنگی و آثار باستانی در مورد تاریخ فرهنگی و سیاسی این مراکز
تاریخی توضیحاتی شنیدنی برای مخاطبین به ارمغان می آورد. تصویربرداری مناسب از
نماهای دور و نزدیک، در روز و شب و در نماهای مختلف و از زوایای مناسبی که به خوبی
نشان دهنده همه ابعاد و نماهای این آثار باستانی است، به همراه یک موسیقی شاد زمینه
ای، یکی از آیتم های زیبای صبح و زندگی را رقم می زند و شاید خیلی از بینندگان این
برنامه در کشورهای هند و پاکستان که سیمای اردوی شبکه سحر با هدف قرار دادن آنها،
به تولید و پخش برنامه می پردازد، با دیدن این تصاویر و شنیدن سابقه تاریخی و تمدن
کهن این آثار باستانی، علاقه مند و مشتاق بازدید از آنها شوند و خیلی ها هم که به
هر دلیلی امکان سفر و بازدید از این مراکز را ندارند ، با استفاده از فرصت رسانهای
"تلویزیون" بتوانند از این مراکز دیدن کنند. ضمن آنکه در این برنامه میزگرد و
گفت و گوهایی هم با حضور اساتید و کارشناسان در حوزه مسائل مختلف اجتماعی انجام می
شود که این آیتم هم از جمله آیتم های پر بیننده "صبح و زندگی" است . به طور کلی هر
گونه بحث آموزشی و مشاوره ای و علمی که ابتدای صبح و در آستانه حضور در محل کار و
جامعه انجام می شود، مورد استقبال مخاطبین است و بیشتر مردم در هر جای دنیا از این
اتفاق استقبال می کنند. به طور کلی سیمای اردو با وجود برنامه های متنوعی که
دارد که یکی از آن ها همین صبح و زندگی است، توانسته است خود را در حد یک شبکه
نسبتا کامل برای مخاطبان بین المللی معرفی کرده و متناسب با نیاز های مخاطبان و نیز
رقابت های موجود در عالم رسانهها قد علم کند.
|
|
|
رضافرخی ماه رمضان با تمام سريال هايش به پايان رسيد .سريال هايي كه بعضي از
آنها مورد استقبال مخاطبان قرار گرفتند و برخي هم آن چنان كه بايد ديده نشدند.به هر
ترتيب به نظر مي رسد كه سريال هاي ماه رمضان امسال توانست تاحدوي رضايت بینندگان
خود را جلب كند و مخاطبان رسانه ملي را براي ساعاتي پاي گيرنده ها بنشاند. اما
بلافاصله پس از پايان ماه رمضان به نظر مي رسد اتفاقي رخ داده كه هميشه دراين موقع
سال رخ مي دهد.اتفاقي كه همه كارشناسان، آن را يكي از نكات منفي ميدانند وعنوان مي
كنند كه تا حد ممكن نبايد اين اتفاق در رسانه اي با اين حجم از مخاطب رخ دهد.
خواب های پسامناسبتی دوباره میآیند! با نگاهي به شرايط پس از نمايش سریال های
«مادرانه» ، «دودكش» و «خروس» از شبكه هاي تلويزيونی مي توان گفت كه رسانه ملي در
زمینه سریال پس از ماه رمضان به خوابي عميق فرو رفته است.خوابي كه هميشه، پس از
مناسبت های مختلف به وقوع می پیوندد و بارها از سوي كارشناسان به معايب آن اشاره
شده و راه هاي جلوگيري از آن هم مطرح مي شود. در اين ميان به نظر مي رسد كه
مخاطبان هم آمادگي اين را پيدا كرده اند كه پس از يك دوره خوب در رسانه ملي و
مناسبتي مانند ماه رمضان، بايد به انتظار يك رخوت در عرصه محصولات سیما باشند.
مي توان متصور بود كه اين اتفاق وشكل گيري اين گمان در بين مخاطبان چه تاثيري مي
تواند بر مخاطب رسانه ملي داشته باشد.درابتداي امر به اين موضوع بايد اشاره داشت كه
اين خواب رسانه اي سبب مي شود تا مخاطب تلويزيون اين احساس منفي را پيدا كند كه
برنامه ریزی تلویزیون بیشتر مناسبتی است.يعني به اين شكل كه فقط در ايام خاص به سمت
توليد محصولات سطح بالا مي رود و در ديگر ايام سال چنين برنامه اي ندارد.اين نوع
گمان در مخاطب، به تدريج سبب مي شود كه حتي نوعي آمادگي در بين شبكههاي ماهوارهاي
ايجاد گردد.به نحوي كه آنان از فرصت هاي پس از مناسبت ها استفاده كنند و برنامههاي
ويژه خود را پس از اين دوره گاه به گاه به نمايش بگذارند.بايد توجه داشت كه دراين
بخش ،اين فرصت توسط خود رسانه ملي به آنها داده مي شود.در صورتي كه اگر رسانه ملي
نوعي اولويت بندي داشته باشد و به محض پايان يافتن ماه رمضان برنامه هاي بعدي خود
را آغاز كند و طي يك بازه زماني مشخص محصولات ديگري را به نمايش بگذارد،رسانه هاي
خارجي مجال مخاطب دزدي نخواهند داشت. اعتماد مخاطبان هم با این خواب،می خوابد
در مرحله بعدي ،اين خواب رسانه اي سبب از دست رفتن اعتماد مخاطب خواهد شد.نبايد
فراموش كرد كه مخاطبان رسانه ها در عصر امروز به دنبال منابعی هستند كه هميشه براي
آنها برنامه داشته باشد تا بتوانند هميشه از برنامه هاي آن بهره ببرند.بسياري از
روانشناسان رسانه تاكيد دارند كه مخاطب هنگامي كه احساس كند يك رسانه در زمان مشخص
بيدار و سپس به خواب مي رود،به تدريج حس مثبت خود را به آن رسانه ازدست خواهند
داد.از طرف ديگر دائم اين سوال براي مخاطب ايجاد مي شود که چرا رسانه ای فراگیر
برنامه ریزی جدی برای تولید در طول سال و پخش سریال های هم کیفیت با ایام مناسبتی
ندارد؟ برای حل این موضوع واز بین بردن هر گونه سؤال این چنینی در ذهن مخاطب به
نظر می رسد که کارگروه های تولید در رسانه ملی باید به شکل منسجم تری عمل کنند.به
نحوی که از زمان آغاز مناسبت ها و تولید وپخش محصولات ویژه این بخش بتوانند برای پس
از این مناسبت هم برنامه هایی داشته باشند و حتی کار را با همان کیفیت ماه رمضان
ودیگر مناسبتها ادامه دهند.از نگاه کارشناسان هیچ اشکالی وجود ندارد که رسانه ملی
همیشه برنامه های خود را در سطح برنامه های مناسبتی نگاه دارد و با این کیفیت به
تولید و پخش برنامه ها وسریال ها وفیلم ها بپردازد.ممکن است این کار سبب افزایش
هزینه ها شود اما به هر صورت بعدها می توان نکات بسیار مثبتی را در درعرصه های
مختلف از آن برداشت کرد. تیم های تولید پس از خواب برمی خیزند؟ در مرحله
سوم،خواب رسانه ای به نوعی به خود رسانه ای بزرگ مانند تلویزیون آسیب می رساند.باید
به یاد داشت که تیم ثابتی که برای رسانه ملی محصولاتی تولید می کنند باید به طور
تقریبی در تمام طول سال بتوانند فعالیت های مستمر داشته باشند.هنگام خواب رسانه ای
پس از مناسبت ها این تیم های تولید هم به سمت رخوت می روند.رخوت این گروه های تولید
اولا باعث پاشیده شدن تیم آنها می شود وثانیا برای شروع دوباره، کار را سخت خواهد
کرد.رسانه ملی و برنامه ریزان باید تلاش داشته باشند تا این تیم ها را همیشه در
وادی آمادگی برای تولیدات جدید نگاه دارند.نمونه مشکلات وقفه های طولانی را می توان
در بسیاری از تیم های تولید سریال وفیلم در چندین سال اخیر مشاهده کرد.ضمن اینکه
مثال های عکس این مسئله را هم می توان درباره تیم های همیشه آماده کاملا دید.سیروس
مقدم یکی از این نمونه هایی است که به دلیل فعالیت های مستمر در رسانه ملی، تیم
تولیدش همیشه آماده بوده اند وبه همین دلیل توانسته محصولات خوبی تولید کند.
زنجیره ای که از حلقه مناسبتها ساخته می شود! در کنار همه اینها باید به موضوع
کیفیت وسطح توقعات مخاطب پس از ایام مناسبتی وهمچنین فرصت فوق العاده جلب نظر مخاطب
به کلیت رسانه ملی هم توجه کرد.دراین باره باید به یاد داشت که تلویزیون در ایامی
مانند ماه رمضان بیش از هر زمان دیگری مورد توجه مخاطبان قرار گیرد.این توجه مخاطب
می تواند این پتانسیل را در اختیار رسانه ملی قرار دهد که این رسانه با یک برنامه
روانشناسانه ،فرآیند جلب بیشتر نظر مخاطبان را پس از ایام ماه رمضان ادامه دهد.به
این صورت که قبل از پایان سریال های ماه رمضان ویا محصولات فرهنگی ویژه این ماه
محصولات مشابهی از سوی رسانه ملی آغاز به پخش شود.این مسئله هم از خواب رسانه ای
جلوگیری خواهد کرد وهم از فضای جذب رسانه ملی که در ایام مناسبتی ایجاد شده بیشتر
بهره خواهد برد.درعلم روانشناسی رسانه به این مسئله بهره برداری زمانی –روانی گفته
می شود.به این صورت که چون ذائقه روانی مخاطب آماده پذیرش محصولات از سوی رسانه ملی
است و به سبک و محتوای این تولیدات علاقه پیدا کرده می توان این فرآیند روانی را پس
از یک مناسبت ادامه داد.به عنوان مثال می توان بسیاری از برنامه هایی که در ایام
ماه رمضان از سوی رسانه ملی تولید و پخش شد را با تغییراتی در سبک وسیاق ومحتوا
دوباره به مخاطب عرضه کرد.این روش در بسیاری از رسانه های جهان شناخته شده است.به
شکلی که اکثریت رسانه ها در جهان از فرصت های پیش آمده و از پتانسیل های یک بازه
زمانی جذاب برای سرمایه گذاری های بعدی خود در بین مخاطبان استفاده می کنند.
کابوس این خواب، اینجاست! در کنار تمام این مسائل باید به یک مسئله و تهدید کیفی
هم اشاره کرد.به واقع پس از ایام مناسبتی که رسانه ملی درآن برنامه هایی با کیفیت
بالاتر و قویتری را به مخاطب عرضه می کند به طور اتوماتیک وار سطح انتظارات مخاطب
هم از تلویزیون افزایش می یابد.این مسئله هر چند که در مرحله اول مطلوب خواهد بود
اما در مرحله بعدی یعنی پس از پایان آن مناسبت ها چالش های جدی برای تلویزیون ایجاد
خواهد کرد.چرا که سطح انتظارات مخاطب درباره فیلم ها وسریال ها در طول ماه رمضان
بالا می رود.به این ترتیب مخاطب این درخواست را دارد که اولا تعداد سریال های هفتگی
به مانند تعداد آنها درایامی مانند ماه رمضان افزایش یابد وثانیا کیفیت این محصولات
هم به اندازه محصولات مناسبتی باشد. ممکن است دراینجا برخی از اصحاب رسانه این
توقع مخاطب را نادرست بدانند وعنوان کنند که مخاطب خود باید متوجه باشد که آن
برنامه ها مناسبتی بوده و برای همین به صورت ویژه درباره آنها کار شده است.اما این
نوع نگاه برخی فعالین حوزه رسانه ای رامی توان اشتباه دانست.چرا که امروزه باید به
انتظارهای این چنینی و معقول مخاطب از طریق رسانه ملی پاسخ داد.درواقع وقتی مخاطب
پس از مناسبت ها انتظارات خود را چه در بعد کمی و چه در بعدی کیفی افزایش می دهد،
به این معنی است که نگاهش بیش از هر زمانی به سوی تلویزیون جلب شده است.در عصر
امروز ارتباطات و با این همه تنوع رسانه نمی توان انتظار داشت که مخاطب تنها به
انتظار برنامه های خوب در ایام مناسبتی باشد.چرا که وقتی مخاطب رسانه ملی مشاهده می
کند که رسانه ملی می تواند در مقاطع ویژه ای مانند ماه رمضان چنین محصولاتی با چنین
کیفیت هایی تولید کند این سؤال را دائم در ذهن خود تکرار می کند که چطور تلویزیون
چنین کاری را در دیگر اوقات سال انجام نمی دهد؟درواقع پاسخ به این سؤال بسیار مهم
است ، چرا که این موضوع می تواند به پاشنه آشیلی برای رسانه ملی تبدیل شود.هر چند
که به باور بسیاری از صاحبنظران این پاشنه آشیل چندسالی می شود که به صداوسیما
ضرباتی وارد کرده است.
|
|
|
پژمان کریمی یک واقعیت مسلم وجود دارد: سینمای ملی و دینی ایران، پس از
گذشت 34سال از پیروزی انقلاب اسلامی، هنوز شکل نگرفته است!آیا کسی میتواند این
واقعیت را کتمان کند؟!آیا سینمای ما که سالی 70 تا 100 فیلم را تقدیم مخاطباناش
میکند، میتواند مدعی شود دارای بن مایههای ملی و دینی است؟چند فیلم از مجموع 70
یا 100 فیلم، دارای بن مایهها و جلوهها و مصادیق ملی و دینی است؟سینمایی که آینه
ارزشهای ملی و بارور از معرفت دینی به شمار نمیرود، سینمایی که اغلب آثارش،
بازنمای سکولاریسم و دست کم بینسبتی با دغدغهمندی دینی است، نه ملی است و نه
اسلامی!طبیعیترین و بجاترین و روشنترین و قطعیترین چشمداشتی که از رویکرد به
آرمانهای انقلاب اسلامی سال 1357 داشتهایم و داریم، به پا شدن و به پا ماندن
سینمایی ملی دینی است! سینمایی که به ما هویت و تاریخ و میراث فرهنگیمان را
یادآوری کند، ثبت کند و به آینده بازنمایی سازد!سینمایی که بگوید چه هستیم و چه
باید باشیم!سینمایی که فلسفه وجود را برشکافد، مسیر دینورزی را شفاف کند، مقصود و
مقصد دینداری را روشن سازد و از تکلیف انسان بگوید. از ارزشهای یک انسان! از حقوق
طبیعی و الهی یک انسان! از فرجام یک انسان ... دنیا ! البته سینمایی میخواهیم
که ضمن مسلح بودن به اندیشه و رسالت ملی و دینی، دارای ساخت و ساختار قوی و حرفهای
شناخته شود.اندیشه زیبا، تنها با اثر خلاقانه و برخاسته از نگاه مخاطب شناسانه، بر
جان و ذهن مخاطب کارگر میشود!سازمان سینمایی کشور، متولی شکل دادن و برپا کردن
خیمه سینمای ملی و دینی ماست! چنان که معاونت سینمایی این وظیفه را داشت!بنا به
دلایلی، باید بپذیریم که موفق نبودیم!کمبود نگاه و دغدغه و اراده دینی در حوزه
سینما، سهلانگاری در بخش شناسایی استعدادهای شگرف و متعهد در سراسر کشور، منفعل
شدن برخی مدیران سینمایی در برابر سینماگران غیردینی، کمبود سیاستهای حمایتی از
فیلمسازان متعهد، از دلایل شکل نگرفتن سینمای ملی و دینی است!امروز، به دلیل
افزایش آگاهیهای سیاسی و اجتماعی و فرهنگی، سخن گفتن از اهمیت سینما و کاربرد آن
در شکلدهی افکار جهانی و پیشبرد اهداف ملی و فراملی و... تا اندازهای کلیشهای به
نظر میآید.پس اگر امروزه هنر و صنعت سینما، به مثابه اهرمی در مسیر تعقیب سیاستها
و استراتژیهای سیاسی و فرهنگی و اجتماعی معنا میشود که قابل معناست، شکلدهی و
جلوه سینمای ملی و دینی هم، ضرورتی ناگزیر است!سازمان سینمایی کشور، امروز باید
ضرورت ناگزیر گفته شده را جدی بینگارد و برای تحقق آن، از همه ظرفیتهای هنری و
فرهنگی، پژوهشی و دانشگاهی، استفاده کند. سازمان سینمای کشور باید، ضمن بهرهگیری
از تجارب گذشتگان، باید ضمن احترام به همه سلایق، به شناسایی و تقویت نخبگان
سینمایی در نقطه به نقطه کشورمان مشغول شود. سینماگران متعهد را در سایه حمایت ویژه
قرار دهد. باید به گونهای سیاستگذاری کند که فیلمسازی جرأت نکند با سوءاستفاده
از فضای باز فرهنگی کشور، دست بزند به تولید فیلمی ضددینی و ضدانقلابی و ضد ایرانی؛
و اتفاقا هم جایزه بگیرد!سینمای ایران باید توصیفگر صادق دغدغههای مردم
باشد!سینماگر ایرانی باید قوانین مربوط به حوزه خود را بداند و آگاه شود و به کار
گیرد! باید دین را به خوبی بشناسد تا بدان التزام یابد.سینماگری که تلاش میکند،
خانه سینما را دوباره سرپا کند. عرصه سینما را میدان تاخت و تاز فعالیت ضدانقلابی
قرار دهد، حتما باید به عنوان عنصری مشکوک هدف مؤاخذه قرار گیرد. اصلا نکتهای
دیگر! کسی که بر مسند رئیس سازمان سینمایی مینشیند، باید با ابزار سینما آشنایی
داشته باشد، از احوال سینما باخبر باشد، در راه گسترش اندیشه و معارف الهی، بکوشد و
با جریانهای سکولار لانه کرده در بطن سینمای ایران، با قاطعیت و بدون رودربایستی
برخورد کند. باید، سراسیمه در پی تحقق سینمای ملی و دینی دوان دیده شود!باور کنیم
اغلب آثار سینمای ایران در هر دو بعد اندیشه و ساختار، غیرحرفهای و بلوغ نیافته
است!سازمان سینمایی کشور، روزهای دشوار و مسیر ناهمواری در پی دارد!
|
|