* مسعود رضانژاد فهادان در مطلب حاضر، نویسنده کوشیده است بحث ربا را از
ابعاد گوناگون مورد بررسی قرار دهد. به جهت زوایای جدیدی که در این بحث مطرح
شده است اینک مطلب را از نظر میگذرانید... آرامش و نظم، ارزشمند است اما رسیدن
به این ارزش یعنی آرامش و زدودن هرج و مرج فقط با اعمال قانون ممکن خواهد بود اما
اعمال قانون فرع بر وجود قانون است؛ قانون از حیث منشأ بر دو قسمت است: 1- الهی؛
2- بشری. سه امتیاز ویژه قوانین الهی عبارت است از: 1- از مصدری صادر شده است
که احاطه کامل بر تمام جوانب خلقت را داراست؛ 2- از ناحیه وجودی صادر میگردد که
به شدت و به حقیقت کلمه، خیرخواه تمام موجودات است؛ 3- از منبعی صادر میشود که
ابدا منفعت شخصی ندارد. به عکس قوانین بشری که: 1- احاطه کامل بر همه جوانب
خلقت را ندارد بلکه با همه تجربیاتی که بشر تاکنون کسب کرده است هنوز به شدت
سطحینگر است؛ 2- برخلاف قانون خداوند، انسان بیش از آنکه خیرخواه دیگران باشد
پیگیر منافع شخصی خویش میباشد. براساس آنچه گفته شد اگر قرار بر آن شد که انسان
برای زندگی بدون هرج و مرج و آرام در این دنیا، باید تابع قانون باشد با عنایت به
آنچه بیان شد متوجه میشویم آن قانون، باید الهی و وحیانی باشد تا انطباق بیشتری با
حقیقت داشته باشد و بتواند اعتماد ما را به خود جلب نماید. تبلور قانون خدا را
در دو جا میتوان جستوجو کرد: 1- قرآن؛ 2- قول و فعل و تقریر پیامبر اسلام
(ص) و آلالله علیهمالسلام به عنوان مبین و مفسر قرآنمجید. حرمت فقهی ربا در
همه ادیان توحیدی! یکی از این قوانین الهی برای سعادت بشر و مخلوقات که از آن به
«فقه1» تعبیر میگردد بحث «حرمت ربا» میباشد. بشر به اصطلاح متمدن امروز با همه
توفیقاتی که در علوم مختلف کسب نموده اما هنوز نتوانسته است دیدگاه روشن و قانون
ثابتی را پیرامون نزول و ربا ارائه نماید اما خدایی که خالق همه موجودات است از
همان ابتدا نسبت به این مسئله موضعگیری آشکاری داشته و آن را با تفصیلش در همه
ادیان مختلف بیان نموده است. خداوند در آیه 161 سوره نساء میفرماید: و
اخذهم الربوا و قدنهوا عنه؛ برخی از یهودیان، کسب (معامله و قرض) ربوی میکردند در
حالی که خداوند آنها را، از کسب کردن از راه گرفتن ربا نهی کرده بود. این آیه
به حرمت ربا در ادیان قبل از اسلام و مسیحیت یعنی یهود اشاره دارد ما با استناد به
این آیه و برخی روایت دیگر نتیجه میگیریم که بحث حرمت ربا تنها اختصاص به دین
اسلام نداشته بلکه مشترک بین همه ادیان توحیدی است. قالالرضا(ع): اعلم
یرحمکالله انالربا حرام سحت منالکبائر و مما قد وعدالله علیه النار فنعود بالله
منها و هو محرم علی لسان کل نبی و فی کل کتاب2؛ حضرت رضا(ع) میفرماید: بدان که
(...) ربا را خداوند از زبان همه انبیاء(ع) حرام اعلام نموده و در همه کتب آسمانی
حرمت آن را بیان کرده است. رباخوار، همشأن کافر است! با بررسی 4 آیه از
قرآنکریم به سادگی میتوان دریافت که نگاه خداوند به انسان رباخوار، نگاه و قضاوتی
است که به انسان کافر دارد یعنی شأن و رتبه و منزلت انسان مبتلاء به ربا، همان شأن
کافر است به آن چهار آیه دقت کنید: 1- و اخذهم الربوا و قدنهوا عنه و (...) و
اعتدنا للکافرین منهم عذابا الیما3. 2- یا ایهاالذین آمنوا لاتاکلوا الربوا
(...) اتقوا النار التی اعدت للکافرین4 3- یمحقالله الربا و یربی الصدقات و
الله لایحب کل کفار اثیم5. 4- یا ایهاالذین آمنوا اتقوالله و ذروا مابقی
منالربا ان کنتم مؤمنین6. در این چهار آیه خداوند پس از بیان حرمت ربا و لزوم
اجتناب از آن، ربادهنده را از عذابی که برای کفار مهیا ساخته است میترساند مانند
پدری که پس از اینکه پسرش را از استفاده بیمورد از اینترنت منع میکند خطاب به
فرزندش بگوید: من از بچه معتاد بیزارم، ما با این بیان متوجه میشویم که در دیدگاه
این پدر، کسی که بیش از حد با اینترنت، مأنوس باشد معتاد است لذا با یک محاسبه
سرانگشتی متوجه خواهیم شد از منظر الهی بحث ربا و کفر در یک جایگاه قرار دارند و
کسانی را که مبتلا به ربا، هستند نمیتوان مؤمن نامید زیرا مؤمن، به کسی گفته
میشود که در مقام عمل به قوانین الهی ایمان داشته باشد و در مقابل نواهی الهی
سرتسلیم فرود آورد اما کسی که پس از این همه نهی شدیداللحن خداوند از ربا که هرگز
نسبت به احدی از کبائر چنین تعابیری را به کار نبرده است، بازهم خود را مبتلابه آن
میکند قطعا نمیتوان مؤمن نامید. مفهوم ربا و نزول ربا در لغت از ربو گرفته
شده است که به معنای زیادت و رشد و نمو و همچنین بالاآمدن میباشد بر همین اساس
ربوه در زبان عربی به معنای تپه یا باغی میباشد که در جای بلندتری نسبت به سطح
زمین قرار گرفته باشد. نکته قابل توجه اینکه ربا و رب چون با یکدیگر اشتقاق اکبر
دارند و دو حرف مشترک دارند دارای معنایی بسیار نزدیک به هم هستند «رب» از ریشه ربب
اخذ شده است و به معنای تربیت کردن میباشد و میدانیم که کار مربی رشد و نمو و
بالاکشیدن متربی است؛ خداوند در آیه 24 سوره اسراء میفرماید: قل رب ارحمهما کما
ربیانی صغیرا؛ خداوند میفرماید بگو: ای پروردگار! بر پدر و مادرم رحم کن همچنانکه
آنها نیز با محبت مرا در کوچکی بزرگ کردند و رشدم دادند. ملاحظه کردید که رب
دوم (ربیانی) در این آیه به معنای رشددادن میباشد. با توجه به معنای لغوی ربا،
شاید کسی گمان کند که اگر پول ربوی بدهد سرمایه او رشد میکند و برعکس اگر صدقه
بدهد پولش تمام میشود اما جالب اینکه خداوند در آیه 276 بقره میفرماید: یمحقالله
الربا و یربی الصدقات؛ خداوند در این آیه میفرماید: برخلاف تصور شما، آنچه مایه
رشد در مال و دارایی میباشد صدقه است نه ربا، و خداوند ربا را محق کرده است.
محق در لغت به معنای نابودی و نقصان تدریجی میباشد بر همین اساس عرب به ماه قمری
بعد از شب چهاردهم که قرص ماه کامل میشود محاق میگوید زیرا از شب چهاردهم، ماه
رفته رفته رو به زوال و نابودی حرکت میکند تا به جایی میرسد که کلا ناپدید
میگردد. آری مثل صدقه، مثل ماه از شب اول تا شب چهاردهم در آسمان است که روز به
روز رشد میکند تا به کمال برسد و مثل ربا، ماه از شب چهاردهم به بعد است که لحظه
به لحظه در حال نابودی و زوال است. برخی با این بهانه که چارهای جز گرفتن نزول
نداشتیم گرفتار نزول میشوند اما بایدبدانیم که نزول از اسمش پیداست نزول یعنی
سقوط! برخی گمان کردهاند با پول نزول میتوانند صعود کنند و حال آنکه اگر چنین بود
اسمش را نزول نمیگذاشتند صعود میگذاشتند. رد قرآنی توجیه رباخواران! گاهی
هم افرادی که نزول میدهند برای دلخوشی و توجیه عملشان میگویند: کار ما باعث
گرهگشایی از گرفتاریهای مردم است ما ربا میدهیم تا مردم رشد کنند و گره از
کارشان باز شود اما خداوند در آیه 39 سوره مبارکه روم میفرماید: و ما اتیتم من
ربا لیربوا فی اموال الناس فلا یربوا عندالله و ما اتیتم من زکاه تریدون وجه الله
فاولئک هم المضعفون؛ آنچه به عنوان ربا میپردازید تا در اموال مردم فزونی یابد،
نزد خدا فزونی نخواهد یافت؛ و آنچه را به عنوان زکات میپردازید و تنها رضای خدا را
میطلبید (مایه برکت است؛ و) کسانی که چنین میکنند دارای پاداش مضاعفند. سال رجل
الصادق علیه السلام عن قول الله عزوجل: یمحق الله الربا و یربی الصدقات و قد اری من
یاکل الربا یربو ماله! فقال: فای محق امحق من درهم ربا یمحق الدین فان تاب منه ذهب
ماله افتقر7؛ شخصی از حضرت صادق پیرامون آیه 276 سوره بقره سؤال کرد که خداوند در
این آیه میفرماید: «مال ربوی را نابود میکنم و صدقات و قرضالحسنه را رشد میدهم»
در حالی که گاهی اشخاص رباخواری را میبینیم که مالشان رشد میکند!؟ حضرت صادق(ع)
فرمودند: خداوند در این آیه فرموده است: «ربا، نابودکننده است» و چه نابودکنندهای
بالاتر از آن یک درهم ربوی که اگر صاحبش از رباخواری، توبه نکند تمام دینش را نابود
میسازد و اگر چنانچه توبه کند باید سودهای حاصله از رباخواری را به صاحبانشان
برگرداند و فقیر میشود. نکتهای که در پی این روایت شریف لازم است تذکر داده
شود اینکه با توجه به معنایی که برای «محق» بیان کردیم که به معنای نابودی تدریجی
بود لذا چون ذره ذره به نابودی میرود نه خودش و نه دیگرانی که شاهد نزول خواری او
هستند متوجه آن نمیشوند اما بعد از یک عمر، وقتی محاسبه میکنی متوجه میشوی
نزولخوار به هیچجا که نرسیده است هیچ، سرمایه خود را نیز از دست داده است! نهایتا
مقداری پول بلوکه، فراهم کرده است که هیچ وقت نتوانسته است ذرهای از آنها
بهرهمند گردد. حضرت رسول(ص) در همین باره میفرمایند: الربا و ان کثر فان
عاقبته تصیر الی قل8؛ ربا اگرچه بسیار باشد اما سرانجام آن کمی خواهد بود.
میگویند: شخصی از یخفروشی سؤال کرد: یخهایت را چه کردی؟ جواب داد: نفروختم اما
تمام شد!! دقیقا مثل نزولخوار، که قطرهقطره سرمایه ایمان و انسانیت و حتی دارایی
مادی خود را از دست میدهد اما متوجه نمیشود و وقتی میفهمد که دیگر هیچ فایدهای
ندارد. حالت باطنی و حقیقت ربا...! هرکدام از افراد رباخوار یا ربادهنده یا
حتی کسی که واسطه این عمل زشت شده است یا حتی پول ربوی دارای حقیقتی میباشد که
دربرخی از آیات و روایات به آن اشاره شده است یا اینکه برخی از عرفا که به خاطر
صفای دلشان، حجاب از چشمشان برداشته شده است توانستهاند باطن آن را مشاهده نمایند،
مثلاً درمورد مال ربوی یعنی اصل پولی که به صورت ربوی قرض گرفته میشود در کتاب «در
محضر لاهوتیان» آمده است: استاد مجاهدی معروف به پروانه نقل کردند: به خاطر دارم
که در معیت آقای مجتهدی رحمهًْالله علیه، ناهار را میهمان یکی از دوستان بودیم؛
صاحب خانه برخلاف قولی که داده بود، سفره نسبتاً رنگینی را تدارک دیده و سرگرم
کشیدن غذا بود، جناب مجتهدی که در کنار سفره نشسته بودند غذا صرف نمیکردند ولی چشم
از سفره، هم بر نمیداشتند اصرار صاحبخانه به ایشان برای صرف غذا سودی نداشت و
میفرمودند: شما راحت باشید! من چندان میلی به غذا ندارم! دوستان میدانستند که
باید به ایشان اصرار نکنند و راحتشان بگذارند، تمامی دوستان به دنبال یافتن پاسخی
برای این سؤال بودند که: چرا ایشان گرسنه از سر سفره برخاستند و حتی لقمهای از غذا
تناول نکردند؟! فردای آن روز به خدمتشان شرفیاب شدم تنی چند نفر از دوستان نیز حضور
داشتند مرحوم مصطفوی از ایشان پرسید: دیروز ظهر، چرا غذا میل نفرمودید؟! گفتند:
آقاجان! من در آن سفره غیر از خون نمیدیدم! این غذا از پول نزول تهیه شده بود و
خوردن نداشت! ساعتی گذشت و مردی که دیروز مهمانش بودیم، آمد، هنگامی که آقای مجتهدی
برای تجدید وضو از اتاق بیرون رفتند، آقای مصطفوی از آن مرد پرسید: غذای دیروز را
از چه پولی تهیه کرده بودید؟! گفت: من به آقا قول داده بودم که برای ناهار، غذای
سادهای تهیه کنم ولی همسرم اجازه نداد و گفت: که ما باید به بهترین وجه از این مرد
خدا پذیرایی کنیم! من هم ناگزیر شدم که از همسایه خود حاجی فلان مقداری پول قرض
کنم! آقای مصطفوی که همسایه آن مرد را خوب میشناخت، گفت: حالا معلوم شد که چرا
آقای مجتهدی دیروز غذا نخوردند، همسایه این مرد در بازار قم به دادن نزول و گرفتن
بهره پول مشهور است و چون غذای دیروز از پول ربا تهیه شده بود، جعفر آقا تمایلی به
خوردن آن نشان ندادند و امروز هم فرمودند: در آن سفره غیر از خون نمیدیدم! اما
در مورد حقیقت باطنی شخص رباخوار، خداوند در آیه 276 سوره مبارکه بقره میفرماید:
«الذین یاکلون الربا لایقومون الا کما یقوم الذی یتخبطه الشیطان من المس (... کسانی
که ربا میخورند، (در قیامت) برنمیخیزند مگر مانند کسی که براثر تماس با شیطان،
دیوانه شده (و نمیتواند تعادل خود را حفظ کند؛ گاهی زمین میخورد، گاهی به پا
برمیخیزد). «خبط» در لغت عربی به معنای افتادن و برخاستن و عدم تعادل به هنگام
حرکت است که در اثر چوب خوردن و کتک خوردن، بر انسان عارض شود.9 همچنین «مس» به
معنای شدت تماس و چسبندگی میباشد واژه تماس با این کلمه در ریشه مشترکند. در
واقع خداوند در این آیه میفرماید: در سرای آخرت که سرای حقیقت اعمال است رباخوار،
موقع خروج از قبر و ورود به صحرای محشر بر اثر تماس شدیدی که در دنیا با شیطان
داشته است، تعادل نداشته و نمیتواند قدم از قدم برداشته و دائم بر زمین میخورد؛
این مجازات به خاطر آن است که او در دنیا با رباخواری، تعادل جامعه را برهم زده است
و یکی از ارکان مهم جامعه اسلامی را که همان اقتصاد است را متشنج کرده است که تبعات
برهم ریختگی اقتصادی، شکلگیری طبقات اجتماعی و شیوه فقر فرهنگی و مفاسد اجتماعی
است در واقع او با این عمل خود، به تمام معنا، تمام هستی جامعه اسلامی را به هم
ریخته است لذا در سرای آخرت تعادل نداشته و دائم بر زمین میخورد. از نبی مکرم
اسلام حضرت محمدمصطفی(ص) در مورد باطن رباخوار نقل شده است: اتیت لیلهًْ اسری
بیعلی بطونهم کالبیوت فیها الحیات تری من خارج بطونهم فقلت: من هولاء یا جبرئیل؟
قال: هولاء اکله الربا10؛ چون مرا شبانه به آسمان بردند، مردانی را دیدم که
شکمهایی مانند خانه داشتند و در آنها مارهایی بود که از بیرون شکمهاشان دیده
میشد، گفتم! ای جبرئیل! اینها چه کسانی هستند؟ گفت: اینان رباخوارانند. اعلان
جنگ با خدا! خداوند در آیه 279 سوره بقره برای رباخوار تعبیری بیان میکند که
نمونه آن را برای احدی از گناهان دیگر مثل زنا و سرقت و دروغ و غیبت و تهمت و امثال
آن بیان نفرموده است؛ خداوند میفرماید: فان لم تفعلوا فاذنوا بحرب منالله و
رسوله11؛ پس اگر چنین نکردید (رباخواری را ترک نکردید)، (بدانید که) اعلان جنگ با
خدا و رسولش دادهاید. به نظر شما در کارزار با خداوند قهار و رسولش(ص) چه کسی
پیروز میدان است اصلا چه کسی را یارای کارزار است؟ بر همین اساس پیامبر اسلام(ص)
در خطبهای بالای منبر درباره ربا و خطرهای بزرگ آن سخن میگفتند و فرمودند: درهم
ربا اعظم عندالله من سبعین زنیه بذات محرم فی بیتالله الحرام 12؛ نزد خدای متعال
یک درهم ربا از 70 بار زنای با خواهر و مادر آن هم در بیتالله الحرام زنندهتر و
پستتر است. چوب خدا یا چوب شیطان؟ خداوند برای هر گناهی مجازاتی در نظر
گرفته است که خطاکار را با آن چوب میزند چوب خداوند مایه رشد و پاک شدن است اما
خداوند میفرماید: رباخوار را شیطان چوب میزند یعنی به قدری نزد خداوند بیارزش
است که حتی وقتی قرار است برای خطایش چوب بخورد لیاقت ندارد از خدا چوب بخورد بلکه
شیطان چوبش میزند برخلاف چوب خدا که سبب رشد بود چوب شیطان بیشتر مایه سقوط و نزول
و تباهی و جنون و دیوانگی است. امام صادق(ع) میفرمایند: آکل الربا لایخرج من
الدنیا حتی یتخبطه الشیطان13؛ خورنده ربا از دنیا نمیرود مگر آنکه شیطان به او چوب
میزند. مجازات و کیفر دنیایی رباخوار: پیامبر(ص) هم او که مظهر مهربانی
خداست میفرماید: من اخذ الربا وجب علیه القتل 14؛ هر کس ربا گرفت، کشتن او واجب
است. ابنبکیر نقل میکند که روزی به امام صادق(ع) خبر رسید که مردی ربا میخورد
و آن را «لبا»(=آغوز، اولین شیر گوسفند پس از زایمان) مینامد کنایه از اینکه آن را
طاهر و مطهر میداند حضرت صادق(ع) فرمودند: اگر خداوند به من قدرت میداد گردن او
را میزدم. 15 ابوبصیر میگوید: به امام صادق(ع) عرض کردم حکم رباخوار پس از
ثابت شدن چیست؟ فرمودند: باید او را تادیب کرد، و اگر دوباره مرتکب شد باز باید
تادیب شود؛ و اگر برای بار سوم ربا خورد باید کشته شود.16 * شیخ طوسی (شیخ
الطائفه) رحمتالله علیه در تفسیر آیه: «فان لم تفعلوا فاذنوا بحرب من الله و
رسوله...» میفرماید: ابن عباس و قتاده و ربیع گفتهاند: هر کس رباخواری کند، امام
باید از او بخواهد که توبه کند، و اگر توبه نکرد او را بکشد. بلخی گفته است: اگر
اهل روستایی همگی اقدام به معاملات ربوی کنند، بر امام است که با آنان به جنگ
برخیزد.17 شیخ طوسی در تفسیر التبیان در جمعبندی نظرات مختلف پیرامون مجازات
دنیایی رباخوار میفرماید: امام سه بار او را چنان مجازاتی میکند که از کار خود
دست بردارد، و اگر برای بار چهارم ربا خورد او را میکشد.18 ربا گناهی دامنگیر!
آتش ربا چنان عظیم و گسترده است که نه تنها دامان رباخوار و گیرنده ربا را میگیرد
بلکه دودش در چشم همه کسانی که به نحوی در شکلگیری این گناه دخیل بودهاند میرود؛
از امیرالمؤمنین علی(ع) منقول است که: «ان الله عزوجل لعن آکل الربا و موکله و
کاتبه و شاهدیه 19؛ خداوند متعال، ربادهنده، رباگیرنده، نویسنده و شاهد در معامله
یا قرض ربوی را لعنت کرده است. در حدیث فوقالذکر، لفظ شاهد فقط شامل شاهد
اصطلاحی در ضمن عقد ربوی نمیشود بلکه دربردارنده همه کسانی هم که به هر شکل ممکن
از معامله یا قرض ربوی مطلع میشوند و شاهد رباخواری در جامعه باشند اما ترک نهی از
منکر کرده و سکوت نمایند نیز میشود. برهمین اساس نبیمکرم اسلام حضرت محمد
مصطفی(ص) میفرمایند: اذا ظهر الزنا و الربا فی قریه فقد احلوا بانفسهم عذابالله
20، هرگاه گناه زشت زنا و ربا در دیاری آشکار شود به تحقیق خودشان با دستان خودشان
مقدمات نزول عذاب الهی را بر خودشان فراهم نمودهاند. در این حدیث شریف به عذاب
شدن عدهای در یک شهری فقط به بهانه ترک نهی از رباخواری اشاره شده است یعنی دود
آتش رباخواری حتی تا آنجا سرایت میکند اطلاع از رباخواری دیگران و سکوت در مقابل
آن، انسان را در معرض لعن پروردگار و مستحق عذاب الهی میسازد. سیدعطاءالله مجدی
این حدیث را اینگونه به نظم کشیده است21. چو در قریهای رسم زشت زنای شود
آشکار و خورندی ربای خرند از خداوند یکتا عذاب براه هلاکت کنندی شتاب
مجازات و کیفر اخروی رباخوار از رسول معظم اسلام(ص) منقول است: من اکل الربا
املا الله بطنه من نار جهنم بقدر ما اکل و ان اکتسب منه مالا لایقبل الله تعالی منه
شیئا من عمله و لم یزل فی لعنه الله و الملائکه ما کان عنده منه قیراط واحد22، هرکس
رباخواری کند یا پولی ربوی بگیرد خداوند شکمش را به همان مقدار، از آتش جهنم پر
میکند و اگر ربا دهنده باشد تا زمانی که قیراطی (ذرهای) از سود ربوی در نزدش باقی
باشد خداوند هیچ عمل صالحی را از او نمیپذیرد و دائما در لعنت خدا و ملائکه خداوند
میباشد. سعدی در کتاب بوستان خود، داستان مرد نزولخواری را بیان میکند که
بلافاصله بعد از مردن، بدون اینکه نکیر و منکری را دیده باشد وارد جهنم شده است:
رباخواری از نردبانی فتاد شنیدم هم اندر زمان جان بداد به خواب اندرش دید و
پرسید حال که چون رستی از حشر و نشر و سوال بگفت ای پسر قصه بر من مخوان
به دوزخ در افتادم از نردبان الفقه ثم المتجر! باتوجه به آنچه از زشتی و قبح
ربا بیان شد و اینکه ابتلاء به ربا با دو شکل متصور است: گاهی آگاهانه و گاهی
ندانسته و از روی جهل به مسئله ناخواسته به آن مبتلا میشویم لازم است طبق سفارش
امیرالمؤمنین(ع) قبل از ورود به تجارت و کسب، خود را به قوانین و فتاوای مربوط به
آن مجهز نماییم تا ناخواسته در دام آن نیفتیم. قال امیرالمؤمنین علیهالسلام:
معاشر الناس الفقه ثم المتجر الفقه ثم المتجر و الله الربا فی هذه الدنیا اخفی من
دبیب النمل علی الصفا23، یا مردمان! اول خود را به احکام فقهی تجارت مجهز کنید سپس
به سمت تجارت بروید و این جمله را دو بار تکرار کردند سپس فرمودند: به خدا قسم
تشخیص ربا در این دنیا از تشخیص دادن مورچه سیاهی که بر سنگ صاف و سیاهی راه میرود
سختتر است. فقهاء نیز در مسئله شماره11 رسالههای عملیه میفرمایند: آموختن
مسائلی که مورد نیاز انسان است واجب است انسان آنها را بیاموزد. ربای مجاز!
قال الرضا علیهالسلام: لیس بین الوالد و ولده ربا و لابین الزوج و المراه ربا 24،
امام رضا علیهالسلام میفرمایند: میان پدر و فرزند و شوهر و همسرش ربا اشکالی
ندارد. 1- فقه یعنی قانون و الگوی خداوند برای سعادت بشر. 2- فقهالرضا
علیهالسلام، صفحه 256. 3- آیه 161 سوره نساء. 4- آیه 130 و 131 سوره
آلعمران. 5- آیه 276 سوره بقره. 6- 278 سوره بقره. 7- من لا یحضره
الفقیه، جلد 3 صفحه 279 8- نهجالفصاحه، حدیث 1684. 9- تفسیر نور (10 جلدی)
جلد1، صفحه436. 10- الحیاه با ترجمه احمد آرام جلد5، صفحه617. 11-آیه 279
سوره بقره. 12-ارشادالقلوب- ترجمه سلگی، جلد1، صفحه 304. 13-تفسیر
نورالثقلین 291/1. 14-«تفسیر قمی» 93/1. 15-(وسائل الشیعه، 429/12)
16-(«وسائل» 580/18) 17-الحیاه با ترجمه احمد آرام، جلد 5، صفحه: 613.
18-تفسیر تبیان، 367/2. 19- امالی الصدوق، ص: 425. 20- کتاب نهجالفصاحه،
حدیث 118. 21- گلهای جاویدان (هزار کلمه قصار)، صفحه72. 22- ثواب الاعمال و
عقاب الاعمال، صفحه285. 23- روضه الواعظین و بصیره المتعظین، جلد2، صفحه465.
24- فقه الرضا علیهالسلام، صفحه258.
|