(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(12(صفحه(9(صفحه(4(صفحه (2.3.10


یکشنبه 17 شهریور 1392 - شماره 20585

به مناسبت روز ولادت حضرت معصومه (س)
مجموعه اشعار شاعران در وصف حضرت معصومه (س) در قالب کتاب " در سایه‌ی بیت‌النور"
آه بانو، بگیر دست مرا
 نگاهی به آخرین کتاب شعر قادر طهماسبی(فرید ) ؛«پری بهانه ها»
اگر آه تو از جنس نیاز است ...
در خدمت و خیانت روشنفکران به جلال
ادیب جامع الاطراف: جلال آل احمد
   


محمد غفاری
من به پابوسی تو آمده‌ام
شهر گلدسته‌های رنگارنگ
شهر قم، آشیان آل الله
شهر علم و دیانت و فرهنگ

گنبد دلگشای تو از دور
در میان مناره‌ها پیداست
امتداد حضور آینه‌ها
در نگاه ستاره‌ها پیداست

آه بانو، بگیر دست مرا
که به جز تو مرا پناهی نیست
می‌توان با تو تا خدا کوچید
کز حرم تا بهشت راهی نیست

در پگاهی که با دو دست نیاز
به ضریحت دخیل می‌بندم
پر و بال دعای خود را من
به پر جبرئیل می‌بندم

بس که شب‌ها ستاره می‌شمرم
آسمانی شده ست دامن من
کز گناه است عاشقی کردن
گنه عالمی به گردن من

قطعه‌ای از بهشت خوب خدا
آشکارا به منظر حرم است
طایر پرشکسته‌ی دل ما
تا همیشه کبوتر حرم است
این شعر از استاد محمد علی مجاهدی (پروانه) حسن مطلعی است برای کتاب «در سایه‌ی بیت‌النور». مجموعه‌ای از گزیده‌ شعر شاعرانی که در ستایش همسایه‌ بزرگوار خود حضرت فاطمه معصومه(س) طبع‌آزمایی کرده‌اند. شاعران اغلب جوانی که امروز نه تنها در شهر خود، قم بلکه بی‌گمان در کشور از بهترین و موفق‌ترین‌های امروز هستند و شعر آیینی را با زیباترین و دلنشین‌ترین آثار خود همراه می‌کنند.
ابتدای این مجموعه گذری است در سایه‌سار حرم. قم از منظر تاریخی، قم از منظر دینی و ولایی و قم از منظر ادبی و فرهنگی سه بخش اصلی مقدمه‌ی استاد محمدعلی مجاهدی بر این مجموعه است که «در سایه‌ی بیت‌النور» را از یک مجموعه‌ شعری صِرف، فراتر برده است و هر خواننده‌ای با مطالعه‌ مقدمه‌ کتاب می‌تواند اطلاعات اجمالی اما بسیار مفیدی را از شهر قم، تاریخ آن و همچنین حضور بانوی آب و آیینه در این شهر به دست آورد.
سیدمحمدجواد شرافت -مسئول واحد آفرینش‌های حوزه‌ی هنری قم- 26 شعر از 23 شاعر را در این کتاب جمع‌آوری کرده است. شاعرانی چون عباس احمدی، سید حمیدرضا برقعی، زنده‌یاد نجمه زارع، مریم سقلاطونی، سید‌حبیب نظاری و... از آن جمله‌اند. بیشتر اشعار در قالب غزل است و چهارپاره، مثنوی، ترکیب بند و مربع‌ترکیب از دیگر قالب‌های شعری مورد استفاده در این مجموعه هستند.
درددل و گفت وگو با حضرت معصومه (س) و بیان حس و حال حرم مطهر آن حضرت و ساعت‌های لذت‌بخش در حرم بودن، بیشترین موضوعاتی است که شاعران به آن توجه داشته و درباره‌ آن شعر سروده‌اند. علاوه بر این طلب شفاعت از حضرت –همچون عبارت یا فاطمه اشفعي لي في الجنّه از زیارت‌نامه‌ ایشان- و مقایسه‌ شخصیت آن حضرت با بزرگ بانوی اسلام حضرت فاطمه زهرا (س) از دیگر مضامینی است که در اشعار تشکیل دهنده‌ کتاب «در سایه‌ی بیت‌النور» به چشم می‌خورد.
حوزه هنری استان قم «در سایه‌ی بیت‌النور» را در 64 صفحة رقعی و با تیراژ 1100 نسخه در بهار سال 1390 منتشر کرده است و قیمت آن 2000 تومان است.
غزل «می‌رسی دوباره» از مریم سقلاطونی، یکی از اشعار این مجموعه در صفحه 43 است که با هم می‌خوانیم:
چهره‌های آشنا زیر ساعت حرم
باز عصر جمعه‌ها زیر ساعت حرم
اشتیاق آمدن شور و حال پرزدن
لحظه‌های تا خدا زیر ساعت حرم
آسمان، کبوتران... رفته رفته بی‌کسی
می‌رسی دوباره تا زیر ساعت حرم
باز عطر جمکران، عطر ندبه وکمیل
موج می‌زند دعا زیر ساعت حرم
چون پرنده بی‌قرار، منتظر نشسته ام
قول می‌دهی به ما زیر ساعت حرم
خسته‌ایم و در به در، این قرق شکستنی است
در غروب جمعه‌ها زیر ساعت حرم
***
یادمان نمی‌رود ... جمعه‌ها سرقرار
روبه روی صحن، یا زیر ساعت حرم

 


امید صدرایی
یکی از ابعاد تحولات عظیم اجتماعی، تأثیرگذاری بر هنر و ادبیات آن جامعه است. به خصوص تحول بزرگی چون انقلاب که تمام شئونات نظام اجتماعی یک کشور را دستخوش زیر و رو ساختن می کند. در کشور ما نیز دو واقعه مهم انقلاب و دفاع مقدس هشت ساله موجب پدید آمدن جریانات جدیدی در عرصه‌های هنری و ادبی شدند. این تحول در دو حوزه شعر و سینما بیش از سایر عرصه ها درخشیده است. به طوری که طی 30 سال گذشته دو جریان سینمای دفاع مقدس و شعر دفاع مقدس، مهمترین و چشم گیرترین آثار را به فرهنگ کشورمان اعطا کردند.
در زمینه شعر، طی سه دهه اخیر، طیفی از شاعران با الهام از حقایق قدسی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، پویایی روشنی را در ادبیات فارسی برملا ساخته و اشعار ناب و خالصی را سروده اند. مرحوم قیصر امین پور، علی معلم دامغانی، مرحوم سید حسن حسینی، علیرضا قزوه، قادر طهماسبی و ... ازجمله این شاعران بوده اند.
قادر طهماسبی متخلص به «فرید» یکی از پیشقراولان این کاروان است. هنوز هم بسیاری از مردم، برخی از سروده های او را زمزمه می کنند، بی آنکه بدانند خالق این شعر ها چه کسی است. و این از شاخصه های هنرمندان بزرگ و مانای تاریخ است که آثارشان بیش از نامشان در افواه شایع شده است.
با این حال او تاکنون هفت مجموعه شعر از خود به یادگار گذاشته است؛ «عشق بی غروب»، «به رنگ خون»، «شکوفه‌های فریاد»، «پری ستاره ها»، «پری شدگان»، «ترینه ها» و«پری بهانه ها». و البته یک رمان هم با عنوان «تلاوت» از فرید منتشر شده است.
«پری بهانه ها» آخرین کتاب شعر طهماسبی محسوب می شود که بخشی از سروده های به یادماندنی این شاعر در آن به چشم می آید. قبل از ورود به بحث کتاب باید گفت که طهماسبی یکی از شاعرانی است که شعر گفتن برایش بهانه است؛ وسیله است! او به دنبال بازی با کلمات و جادوگری زبانی نیست. بلکه آتشی در سینه دارد که با شعر، شعله می کشد. به همین دلیل هم می سوزاند؛ هم دل عشاق را و هم زشتی ها و پلشتی ها را.
همچنان که سخنان او درباره وضع ادبیات نشانه بیزاری اش از روزمرگی و اسارت شعر در روزمرگی است؛«مسئله مهمی که شعر امروز باید با آن مبارزه کند، رواج هنر و ادبیات تجاری و مقطعی است که متأسفانه در سال های اخیر شیوع عجیب و غریبی یافته است. این هنر و ادبیات برای نام و نان و شهرت است و هیچ وقت نمی تواند ماندگار شود.»
دردمندی، هویت اشعار قادر طهماسبی است؛ درد و نیاز، مضمون اصلی سروده هایش است. دردی که نه به نومیدی، بلکه به آگاهی شوق می‌بخشد و مخاطب را به سوی آرمان خواهی سوق می دهد. او خود در این باره گفته بود:«چگونه می‌توان با شکم های از خوشی برآمده شاعران امروز، به پرواز امید داشت؟» از نظر او، بی دردی یک ضعف بزرگ انسانی است: «تو بی دردی برو خود را ادب کن/ تو خود گم کرده ای خود را طلب کن»
هنر انقلاب اسلامی، یگانه متفاوتی است که رگه های آن را معنویت، اخلاق، حماسه، عشق و عدالت خواهی تشکیل می دهد. اما همراه کردن همه این شاخصه ها در قالب یک شعر کلاسیک کار دشواری است. چراکه هر یک از قالب های شعر کهن فارسی برای یکی از این ویژگی ها مناسب است. به عنوان مثال غزل، زبان متناسب با عشق است و یا مثنوی، بیان حماسه است. قصیده، قالبی برای اشعار اخلاقی و تعلیمی است و ... . اما در ادبیات انقلاب اسلامی، ترکیبی از این قالب ها با عنوان «مثنوی-غزل» ابداع شده که راوی همه این حالت ها و حوالت های مضمونی است. این قالب اغلب در اشعار معلم دامغانی دیده می شود. طهماسبی نیز در کتاب «پری بهانه ها» از این شیوه بهره برده است. به این ترتیب که ساختار شعرها مثنوی است، اما محتوای آن ها تغزلی است. او خود در این باره گفته بود: «این مثنوی ها غزل های من هستند در قالب مثنوی؛ در واژه های این اشعار از آن زمختی مثنوی خبری نیست.»
«پری بهانه ها» شامل 10 مثنوی است. نخست، «کتیبه بیداد» قرار دارد که در وصف فضای غربتی کوفه و شهادت امام علی(ع) بی‌قراری می کند. شعری است در ذم جهل و نفاق و در مدح عدالت و امام عدالت:
امشب بریده شده به جهالت
نخل بلند عشق و عدالت
دردا امان نداد جهالت
خوانَد علی نماز عدالت
فریاد رستگاری مولا
در عین روشنی است معما
یعنی مرا نکشت همانا
جز درد این دو فرقه فغانا
همراه دون، منافق دانا
فهم ضعیف و جهل توانا
و این حکایت همیشگی ذبح عدالت به وسیله دو فرقه جهل و نفاق است!
شعر دوم،«بهار غمگین(مثنوی گل ها)» نام دارد که روایت داغ فراقت شاعر است از محبوب حقیقی اش، با این مطلع :
امیدم پشت آن دروازه مانده است
به کوچ سرخ، داغم تازه مانده است
نخواهد رفت با دنیا پرستان
به یک جو آب زیبا پرستان
شعر سوم، «آی مردم» نام دارد و درددلی است با اهالی این دوره و زمانه:
آی مردم! خاک بر سر بادمان
کربلا را می برند از یادمان
چهره را از خشم، آتش گون کنید
ترس را از شهر دل بیرون کنید
تا به کی از فقر،مردم جان دهند؟
زرپرستان سکه روی هم نهند؟
مثنوی چهارم «قبض و بسط» است که یکی از مشهورترین آثار طهماسبی محسوب می شود. شعری که بارها از سوی سرودخوانان در وصف حال و هوای جبهه ها و یاران عاشق خوانده شده است:
سبک باران خرامیدند و رفتند
مرا بیچاره نامیدند و رفتند
سواران لحظه ای تمکین نکردند
ترحم بر من مسکین نکردند
... اگر آه تو از جنس نیاز است
در باغ شهادت باز باز است
مثنوی پنجم «پری بهانه ها»، «حضور یک وجود» نام دارد؛ درباره کسی است که خواهد آمد:
پای برچین باز می آید کسی
دست بر دیوار می ساید کسی
ششمین شعر، «اقامتگاه راز» عنوان دارد و واگویه دردی از دل شاعر است:
ز دست داغ سیلی خورده ام دوش
به درد بی کسی پی برده ام دوش
«سیری در خویشتن» شعر هفتم این مجموعه است که طی آن، شاعر با خودش بگو مگو می کند:
هشدار ای نفس ز خود بیگانه من
بیگانه جوشیده زکاشانه من
مثنوی هشتم، «حالی و قالی» است و شامل ابیاتی عارفانه است:
الهی شمع جانم را برافروز
به نام خود زبانم را برافروز
طهماسبی در مثنوی نهم کتاب «پری بهانه‌ها» روایت و تفسیری تازه را از مثنوی «خسرو و شیرین» ترسیم کرده است. این شعر «شیرین نامه» نام دارد. و شعر پایانی «دوئل دو گاو» عنوانش است؛ یک شعر نمادین سیاسی. و البته این شعر به طور استثنا در قالب ترجیع بند به کتاب پیوسته است و برخلاف مثنوی های دیگر، این یکی رویکردی به طنز دارد:
دو گاو نر، دو گاو چاق و پروار
کشیدند از دو سو موی علف را
ز مرز شرم، بی پروا گذشتند
لگد کردند وجدان و شرف را
هواخواهان دنیا این چنین اند
نهم شهریور امسال، برابر بود با 62 سالگی قادر طهماسبی، شاعری که هنوز جوان است و ما تشنه اشعار جدید او هستیم.

 


علیرضا آل یمین
پای مرا مدیر مدرسه باز کرد به دنیای داستان و بعد سه تار را دست گرفتم و بزرگ تر که شدم زن زیادی، کار را رساند به غرب‌زدگی و بعدتر در خدمت و خیانت روشنفکران، تکلیفم را روشن کرد. با جلال ابتدا یک دوره نگاه انتقادی به مذهب را پشت سر گذاشتیم تا عقل‌رس شدیم و خسی در میقات را دست گرفتیم که به اعتماد اعتقادی و پس از آن تعبدی در مذهب برسیم و وقتی سنمان به مقالاتش رسید برخورد انتقادی با غرب و مقهوران فرهنگ غربی را از غرب زدگی و در خدمت و خیانت روشنفکران آموختیم. زبان تند و تیز جلال که جملاتش را نیز به جنبش وا می‌دارد تلاطمی در جریان اندیشه بسیاری از کسانی انداخت که جوانی شان را طی 50 سال گذشته پشت سر گذاشته اند. آل احمد با پشت سر گذاشتن دوره های مختلف فکری در طول زندگی اش به سیالیت خردمندانه ای دست یافت و در سال‌های پایانی عمر خود به‌مثابه وجدانی برای جریان روشنفکری سرخورده از کودتای 28 مرداد و جا مانده از جریان مردمی و مذهبی 15 خرداد رفتارکرد. چه آنکه دیگر خود او تکلیفش را معلوم کرده بود. بعد انشعاب از حزب توده و پس از آن، وانهادن نیروی سوم با نون والقلم تبلور عقایدش را به رخ کشید. غرب زدگی را فراخوانی از دوستان و دشمنانش باید دانست برای مرز بندی و برائت از مدرنیته ی وارداتی که افسار گسیخته حتی اخلاق را نیز به بهانه سنت زدگی گردن می زند.
اکنون بیش از چهار دهه از مرگ جلال می گذرد اما هنوز برآیند آثار و احوال وی در اواخر عمر و خصوصا پس از مرگش و بیشتر از آن پس از پیروزی انقلاب اسلامی باعث جنگ و جدال جماعت روشنفکران با این روح آگاه زمان شده است. بسیاری از هم دوره‌ای‌های جلال که مانده اند، مهر شاگردی او را بر کارنامه‌اشان دارند. دو زانو نشسته اند و درس گرفته اند اما پس از مرگ او حق استادی نگه نداشتند و هرچه بیشتر مو سفید کردند برای آنکه سری در سر‌ها در بیاورند علیه او لجن پراکندند.
با نگاهی به مطبوعات وابسته به روشنفکری طی یک سال اخیر شدت حمله آن‌ها کاملا آشکار می شود. اتفاقا آن قدر جلال‌کشی برای آن‌ها اهمیت دارد که اغلب مطالب مربوط به نقد که نه، فحاشی به آل‌احمد را با تیتر درشت روی جلد کار می کنند.یکی از این مجلات طی مصاحبه ای با یک کارشناس داستان نویسی تلاش کرده بود ثابت کند که ارزش آثار داستانی جلال صرفا در نثر اوست و البته بنا داشت که این عقیده را به کارشناس هم حقنه کند که چندان به مراد نرسید.
یا مجله دیگری نقل کرده بود از زبان یکی از نویسندگان روشنفکر که حکم مرید جلال را داشته، که بله! جلال ما را وادار و تحریک می کرد که جلسات ادبی را به هم بزنیم. و اخیرا هم یکی دیگر از همین طایفه در گفت وگویی تاخته است به غربزدگی جلال و موضع گیری این کتاب را در برابر غرب ناشی از عدم شناخت آل احمد از غرب دانسته است. جالب اینکه تمام مطالب فوق با تیتر درشت روی جلد این مجلات کار شده اند. گفت وگو کننده تلاش کرده از مصاحبه شونده حرفی هر چند ناقص و ضعیف علیه جلال بیرون بکشد و آن را در بلندگو کند که جلال هم خبری نبوده است.
این عداوت جریان روشنفکری با آل احمد یکی درد ناشی از زخم التیام نیافته ای است که اینان از رویگردانی جلال از اطوار فکری این جماعت خورده‌اند و دیگری هم بابت مورد توجه واقع شدن جلال در محافل مردمی و مذهبی است. یعنی همه آنچه در تعارض با منش روشنفکرانه است. چه آنکه مردمی بودن را پوپولیسم و عوام زدگی می دانند و مذهبی بودن را معادل دگماتیسم و مرتجع بودن می گیرند. مقبولیت آل احمد پس از انقلاب اسلامی هم مضاف بر این هاست. انقلابی که هم مردمی‌ است و هم مذهبی.
اما کاش اینان چنان فهم و هوشیاری داشتند که به جای تاختن به جلال تلاش می کردند تا او را به عنوان یکی از معدود اسناد افتخار جریان روشنفکری در ایران برای خود حفظ کنند. هر چند در صورت انتساب او به جماعت روشنفکر، تن جلال در گور بی سنگش خواهد لرزید.

 


ناهید زندی پژوه
جلال آل‌احمد، نویسنده پرکار، آگاه و بسیار پرتوان در سال 1302 در تهران به دنیا آمد. حاصل عمر کوتاه و پرثمرش دهها کتاب ارزنده در زمینه‌های گوناگون (داستان کوتاه، رمان، مقاله، سفرنامه، مشاهدات و ترجمه) است.
آثار جلال به دو دوره کاملا مستقل و مشخص تقسیم می‌شود: دوره تأثیرپذیری و دوره تأثیرگذاری. با مرور داستان‌های کوتاه جلال متوجه می‌شویم از نظر اسلوب و نگارش و آغاز و پایان‌ها و اوصافی که نویسنده در آنها به دست می‌دهد، از بزرگ علوی و صادق چوبک متأثر است. جلال تحت تأثیر ناصرخسرو، بیهقی و خواجه عبدالله انصاری بود و آثارش رنگ و بویی از آنها را دارد. از جنبه رک‌گویی، متأثر از ژان پل سارتر است.
شایان ذکر است که جلال در زمان خودش مورد تقلید قرار گرفت و این برای نویسنده امتیاز بزرگی است.
ایجازی که در کلام جلال آل‌احمد وجود دارد، یکی از مختصات و صور خیالی است که در شعر هم هست. خیال‌انگیزی، ایهام، کنایه، استعاره، و ایجاز از خصوصیات یک شعر زیباست و حال اینکه جلال این را در نثر به انجام رساند.
جلال را باید مبدع «نثر نو» بدانیم. نثری که او به‌کار برد موازین قدیم را شکست و از این‌رو جلال را باید بدعت‌گذار و سنت‌شکن در فنون نثر بدانیم. گرایش جلال به استفاده از واژه‌های کهن، که نمونه آن در «خسی در میقات» وجود دارد، نشان از این است که به نثر کهن، نثر بیهقی و ناصرخسرو و سعدی توجه داشته است و می‌کوشد با صرفه‌جویی در به کار گرفتن واژه‌ها، معانی بسیاری به‌وجود آورد. ولی کاری که آل‌احمد می‌کند باعث می‌شود که عده‌ای به او انتقاد کنند که چرا گاهی جمله‌ها را پا در هوا رها می‌کند.
به‌کارگیری فعل و واژه به جای جمله یکی دیگر از خصوصیات آثار آل‌احمد است. او در نگارش مطالب از شوق درونی پیروی می‌کند. گاهی در نثر، فعل بدون قرینه حذف می‌شود و در مواردی دیگر از وجه مصدری برای عرضه کردن تصویر و حالت استفاده می‌کند. در واقع بعضی قطعات جلال را می‌توان «شعر منثور» دانست.
جلال آل‌احمد به آثار نویسندگان روس علاقه‌مند بود و برخی داستان‌های چخوف را از زبان فرانسه ترجمه کرده بود. توجه به زندگی افراد دون‌پایه و وضع اسفبار معاش ایشان موضوع بسیاری از داستان های کوتاه وی است. سبک ساده و روان و طنزآلود گوگول (نویسنده روس) به همراه انسان‌دوستی عمیق و دلسوزی وی نسبت به طبقات رنج‌دیده جامعه موجب شد، جلال به سبک و سیاق او توجه کند و داستان «سه تار» جلال تأثیرپذیر از «شنل» گوگول است.
تمام داستان‌های سه‌تار درباره زندگی مردمان ساده‌ای است که قربانی شرایط نابهنجار زندگی می‌شوند. در سه تار مردی پس از مدتها به آرزوی ساده‌اش- خرید سه تار- می‌رسد، اما پس از درگیری با مردی تمام آرزوهایش بر باد می‌رود.
موضوعات داستان‌های اولیه جلال از عمق به عمق نمی‌رود، به استثنای داستان «مرزون‌آباد» که شباهت‌های بسیاری به داستان‌های کوتاه جان‌اشتاین‌بک دارد.
جلال آل‌احمد در «مدیر مدرسه» محتوای کار را عوض کرد و الفاظ و بیان از صورت رسمی خارج شد. (مدیر مدرسه از بهترین رمان‌های جلال است. این داستان تجسمی از جنبه‌های منفی نظام آموزشی است که اثر مستقیم و آشنایی در خوانندگان داشته است) اینجاست که سبک جلال متولد می‌شود. این سبک خاص به سبک تلگرافی معروف شد.
یکی از موفقیت‌های جلال استفاده از ادبیات عامه است که در کار، طنز به‌وجود می‌آورد. جلال از نظر نثر ضربتی و کوتاه و پرحدت و شدت و آهنگ به اشعار ناصرخسرو نزدیک می‌شود. سبک جلال زمانی اوج می‌گیرد که او به سفرنامه‌نویسی و مقاله‌نویسی می‌پردازد و مشاهداتش را در «تات‌نشین‌ها»، «اورازان» و «جزیره خارک» روی کاغذ می‌آورد. می‌توان گفت آل‌احمد یک مقاله‌نویس درجه یک است تا یک داستان‌نویس خوب. جلال در سفرنامه‌ها با نفس و دم و لحظه‌های زندگی خود عجین شده است.
جلال آل‌احمد، سیاستمدار بود. در عرصه سیاست او را باید به عنوان نظریه‌پرداز سیاسی ارزیابی کرد. «غرب‌زدگی» و «در خدمت و خیانت روشنفکران» را می‌توان در این راستا بررسی کرد. جلال در حالی که عنصر تشکیلاتی بوده، هنرمند هم بود و در جذب افراد به سمت تفکر خودش فعالیت می‌کرد.
در ادبیات معاصر، جلال به چند اعتبار ممتاز است: او تنها نویسنده‌ای است که خاستگاه روحانی شیعی دارد و در خانواده‌ای پرورش‌یافته است که به تعبیر سعدی، همه قبیله او «عالمان دین» بودند. او در حوزه‌های نجف‌اشرف درس طلبگی می‌خوانده است. وجه دیگر جلال توجه به حوزه‌های متفاوت نویسندگی است. او در چهار گستره ناهمگون مطلب می‌نویسد: نخست قصه و داستان که از «دید و بازدید (1324)» آغاز شده است و به «سنگی بر گور (1360)» و در مجموع ده اثر پایان می‌یابد؛ حوزه دیگر فعالیت وی، تک‌نگاری و سفرنامه است که از «اورازان (1333)» آغازمی شود و در مجموع، پنج مونوگرافی پایان می‌یابد؛ سومین زمینه کار توان فرسا آل‌احمد، مقاله‌نویسی است که از «هفت مقاله (1333)» آغاز و کلا با هفت مجموعه ختم می‌شود؛ سرانجام ترجمه‌های او از زبان فرانسه است که از آغاز به قصد و یادگیری این زبان و سپس به هدف شناخت آثار و پدیدآورندگان و به‌ویژه به نیت اثبات دیدگاه‌های فکری خود به فارسی برمی‌گرداند.
در روزگار جلال باید می‌دانستی تا از روزگار عقب نمانی، و برای همین بود که جلال هم نویسنده بود و هم مترجم. زندگی برای او در دانستن خلاصه می‌شد و این دانستن چیزی نبود که آسان بدست آید. داستان کوتاه «خواهرم و عنکبوت»، سومین داستان از مجموعه پنج داستان (1350) جلال، بحق یکی از هنرمندانه‌ترین داستان‌های او در این مجموعه است که به اعتبار ساخت و پرداخت از یک سو و لایه‌های دوگانه، معنایی از سوی دیگر، اهمیتی خاص دارد، در این داستان آل احمد از تکنیک داستان در داستان استفاده کرده و قهرمان داستان با وجود آنکه به روشنی به وجود پوچی دنیا پی برده و مرگ خواهر خود را علی رغم تمامی تلاش‌های خانواده با چشم عیان دیده است.
در این داستان کوتاه طغیان علیه پوچی دنیا در لایه‌های زیرین متن به طرزی مبهم و پیچیده پنهان است که با نگاهی عمیق‌تر می‌توان به راحتی با نفوذ به این قشرهای تاریک و مرموز متن، به ناخودآگاه آل‌احمد که چیزی جز اندیشه ، مدرنیته ستیزی و غرب‌زدگی پی برد؛
جلال آل احمد، نویسنده روشنفکر راستین آگاهانه زیست و در اوج هوشیاری در ساعت چهار بعدازظهر روز هفدهم شهریور 1348 در اسالم گیلان از دنیا رفت. کارنامه درخشان این ادیب بزرگ در زمینه کاری‌اش عبارت است از:
داستان و رمان: دید و بازدید، از رنجی که می‌بریم، سه تار، زن زیادی، سرگذشت کندوها، مدیرمدرسه، نون والقلم، نفرین زمین، پنج داستان، سنگی بر گور.
مقاله‌ها: هفت مقاله، سه مقاله دیگر، غرب‌زدگی، کارنامه سه ساله، ارزیابی شتابزده، یک چاه و دو چاله، در خدمت و خیانت روشنفکران.
مشاهدات و سفرنامه‌ها: اورازان، تات نشین‌های بلوک زهرا، در یتیم خلیج، جزیره خارک، خسی در میقات، سفرنامه روس.
ترجمه‌ها: قمارباز داستایوسکی؛ بیگانه آلبرکامو؛ سوءتفاهم آلبرکامو؛ دستهای آلوده سارتر؛ بازگشت از شوروی آندره‌ژید؛ کرگدن اوژن یونسکو؛ عبور از خطر ارنست یونگر و...
در خاتمه یاد و خاطره جلال آل احمد نویسنده و ادیب بزرگ را گرامی می‌داریم.

منابع:
1- جلال مرد امروز (بررسی شخصیت جلال آل احمد درگفت‌وگو با دوستان دیرین او). کیهان فرهنگی، شماره 180، مهر 1380.
2- حسینی، مریم. بررسی تطبیقی زنده به گور هدایت و سه تار جلال آل احمد با یادداشت‌های یک دیوانه و شنل نیکلای گوگول. ادبیات تطبیقی، شماره 2، بهار 1389.
3- زیار، محمد؛ شرکت مقدم، صدیقه. بررسی تطبیقی خواهرم و عنکبوت جلال آل احمد با طاعون و بیگانه آلبرکامو. ادبیات تطبیقی، شماره 9، بهار 1388.
4- صدر آرا، روزبه. میان بری به داستان‌های جلال ‌آل احمد، نگاه تازه، شماره اول، پاییز 1376.

 


(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(12(صفحه(9(صفحه(4(صفحه (2.3.10