(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(12(صفحه(9(صفحه(4(صفحه (2.3.10


سه شنبه 19 شهریور 1392 - شماره 20587

خداحافظی با مربی اخلاق فوتبال کرمان
انتخابات ریاست کمیته بین المللی المپیک امروز برگزار می شود
امتیازات ویژه ورزش در صورت انتخاب رئیس آلمانی
مردم، بزرگ ترین سرمایه ورزش
   


صبح یکشنبه مراسم خاکسپاری یکی از خوشنام‌ترین و با اخلاق‌ترین مربیان فوتبال کشور در کرمان برگزار شد. در این مراسم، خیل عظیمی از دوستان و دوست‌داران حاج مهدی، لباس عزا به تن کرده و او را تا بهشت زهرا بدرقه کردند. حدود دو هفته قبل و در هیاهوی خبرهای باشگاه مس بود که خبر بستری شدن حاج مهدی منتشر شد. هیچ‌کس باور نمی‌کرد سکته مغزی می‌خواهد او را از پا دربیاورد. مثل شنبه که کسی نمی‌خواست مُردنش را باور کند. او، بعد از دو هفته کما، امید دوستدارانش را که پشت درهای بیمارستان برایش «امن‌یجیب» می‌خواندند، ناامید کرد و چشم از دنیا فروبست. حمید نیک‌نفس مدیرعامل اسبق باشگاه فرهنگی و ورزشی صنعت مس کرمان، در بیان ویژگی‌های او می‌گوید: مرحوم محمدی یکی از بازیکنان خیلی خوب فوتبال کرمان در اواخر دهه 50 و 60 بود. او یک‌سر و گردن از بسیاری دیگر از هم دوره‌ای‌های خود بالاتر بود. محمدی پله پله بالا آمد و از توپ زدن به مربیگری رسید. مدت کوتاهی روی نیمکت مس نشست ولی هیچ‌گاه به حق واقعی خودش در فوتبال نرسید. نیک نفس ادامه داد: مرحوم محمدی، فرد بسیار با اخلاقی بود. هیچ وقت مطالبۀ حقوق شخصی نمی‌کرد. هیچ‌وقت مبلغ قرارداد را تعیین نمی‌کرد و هر چه که ما می‌گفتیم قبول می‌کرد. در فضای آلوده امروز فوتبال کشور به امثال محمدی بسیار نیاز داشتیم، جای خالی او را به این راحتی نمی‌توان پر کرد. در فوتبال، مربیگری بین یک عده خاصی دست به دست می‌شود، کسی که امسال در یک تیمی نتیجه نمی‌گیرد، سال بعد می‌بینیم که به تیم دیگری می‌رود. فوتبال ما را مافیا احاطه کرده‌اند. در این چرخه، اگر بخواهی در جایگاه‌های بالاتر قرار بگیری، باید اهل باج دادن باشی، اهل دلال‌بازی؛ مرحوم محمدی اما اهل هیچ‌کدام از این کارها نبود و به همین دلیل، هرگز به حق خود نرسید.
فرزاد حسین خانی کاپیتان تیم مس کرمان نیز که برای مراسم تشییع جنازه محمدی حضور داشت، گفت: مهدی محمدی عزیز اکنون در میان ما نیست اما یادش همیشه در قلب مردم زنده است. دلیل محبوب بودن مهدی محمدی مردم دار بودن او بود. من از ایشان خیلی چیزها یاد گرفتم و یکی از شاگردان او بودم. امیدوارم در آینده بتوانم به خوبی وظایف خود را انجام دهم و از عهده این مسئولیت سنگین برآیم، مطمئن باشید یاد و خاطره مهدی محمدی همیشه در ذهن مردم باقی خواهد ماند.
احمد نخعی مربی تیم مس نوین هم گفت: واقعا متاسفم که مهدی عزیزمان را به راحتی از دست دادیم. او به معنای واقعی دلسوز فوتبال بود، مهدی محمدی مرد بسیار بزرگی بود و حرف زدن در مورد او کار بسیار سختی است. حضور مردم در این مراسم نشان داد که مهدی زنده است و هرگز نامش از یاد مردم پاک نخواهد شد.
سرویس ورزشی کیهان بار دیگر درگذشت آقای فوتبال کرمان را به خانواده‌ محترمش، جامعه ورزش و مردم کرمان تسلیت می گوید. یادش گرامی و روحش در پیشگاه حضرت دوست قرین رحمت باد.

 


محمود محمدی
انتخاب رئیس کمیته بین‌المللی المپیک در شرایطی امروز برگزار می‌شود که طی چند ماه گذشته مسئولان ورزشی کشورمان لابی‌های گسترده‌ای را انجام دادند تا باخ آلمانی به عنوان جانشین ژاک روگ انتخاب شود.
امروز و در آخرین روز نشست اعضای کمیته بین المللی المپیک ، نهمین رئیس IOC انتخاب می‌شود. علاوه بر انتخاب رئیس ، یک نایب رئیس جدید، یک عضو جدید برای هیات اجرایی و 9 عضو جدید و افتخاری IOC نیز برگزیده خواهند شد. در حال حاضر رياست كميته بین المللی المپیک را ژاك روگ بر عهده دارد، اما دوره او امسال به پايان مي رسد. وي در كنگره صد و دوازدهم IOC كه در سال 2001 در مسكو برگزار شد، به عنوان رئیس بر كرسي رياست اين كميته تكيه زد و تا كنون در اين سمت باقي مانده است. توماس باخ آلماني، سر ميانگ سنگاپوري، ريچارد كريون پورتوريكويي، سرگئي بوبكا اوكرايني، وو چينگ كو تايواني و دنيس اوسوالد سوئيسي شش نامزد جانشيني او در كنگره صد و بيست و پنجم هستند. اما از میان این شش نامزد چه کسی قبای ریاست کمیته ملی المپیک را بر تن خواهد کرد؟ پیش از اینکه به پاسخ این پرسش بپردازیم لازم است معرفی کوتاهی از نامزدهای ریاست داشته باشیم.
سودای ریاست در سر قهرمان شمشیربازی
توماس باخ حقوقدانی 59 ساله از کشور آلمان است. وی در المپیک 1976 مونترال موفق به کسب مدال طلای مسابقات شمشیربازی شد و از سال 1991 به عضویت IOC درآمد. از جمله سوابق وی در کمیته بین‌المللی المپیک می توان به عضویت در كميته اجرايي از سال 1996 تا 2004 ، نايب رئيسی از سال 2000 تا 2004، رياست كميسيون‌هاي ارزيابي المپيك زمستاني 2002 و المپيك تابستاني 2004، رياست كميسيون هاي قضايي و ورزشي، ریاست كميسيون‌هاي انضباطي مبارزه با دوپينگ، مذاكره كننده در مورد قراردادهاي پخش تلويزيوني مسابقات در اروپا، اشاره کرد.
بوبکا ریاست را می خواهد
سرگئي بوبكا شناخته شده‌ترین ورزشکار کشور اوکراین است . او با 49 سال سن به عنوان مدیر ورزشی و فعال در عرصه بازرگانی مطرح است. بوبکا در دوران قهرمانی افتخارات زیادی را کسب کرد که از جمله آن می توان به چهار دوره حضور در مسابقات پرش با نيزه در المپيك، دارنده مدال طلای المپیک 1988 سئول، شش دوره قهرماني در مسابقات جهاني و ركوردار جهان بودن، اشاره کرد. این ورزشکار اوکراینی از سال 2008 به عضویت کمیته بین المللی المپیک درآمد.
حضور آقای بانکدار
ريچارد كريون شخصیتی غیر‌ورزشی از کشور پورتوریکو است. وی 60 سال سن دارد و به عنوان یک بانکدار مطرح است. کریون از سال 1990 به عضویت IOC درآمد.
حقوقدانی که در المپیک حاضر بود
دنيس اوسوالد حقوقدانی از کشور سوئیس است و 67 سال سن دارد. وی از جمله ورزشکارانی است که افتخار حضور در مسابقات قايقراني سه دوره بازي هاي المپيك و كسب مدال برنز المپيك 1968 را داشته است. اوسوالد از سال 1991 به عضویت IOC درآمد.
دیپلماتی که در عرصه بازرگانی فعال است
ان جي سر ميانگ یک دیپلمات شناخته شده سنگاپوری است که با 64 سال سن از سال 1998 وارد کمیته بین المللی المپیک شده است. وی که در عرصه بازرگانی نیز فعال است عضویت در كميته اجرايي IOC از سال 2005 و نايب رئيسی آن از سال 2009 را در کارنامه مدیریتی اش دارد.
معماری که رئیس اتحادیه بوکس است
سي كي وو معماری 66 ساله از کشور تایوان است. وی که ورزشکار المپیکی نبوده از سال 1998 به عضویت IOC درآمده است. مسئوليت هاي گذشته در IOC ، عضویت در كميته اجرايي از سال 2012 بوده است. سمت دیگر این معمار تایوانی رياست اتحاديه بين‌المللي بوكس آماتور از سال 2006 بوده است.
تلاش های پشت پرده ایران
از چند ماه قبل توجه مسئولان ورزش کشورمان به نشست امروز کمیته بین المللی المپیک معطوف بود، زیرا آنها به این موضوع واقف بودند که می توانند از این رهگذر امتیازات زیادی را برای ورزش کسب کنند، به همین علت هم حمایت همه جانبه‌ای از باخ آلمانی داشتند ؛ «باخ»ی که در حال حاضر نایب رئیس کمیته بین المللی المپیک است و چند سال قبل نیز سفری به ایران داشت و در اقدامی جالب توجه یک دستگاه مینی‌بوس به کمیته ملی المپیک اهدا کرد؛ مینی‌بوسی که مدتی برای جابه جایی مسئولان و ورزشکاران از آن استفاده می شد اما حالا مشخص نیست چه بلایی بر سرش آمده است!
حمایت امروز ایران از باخ به معنای داشتن روابط حسنه با این دکترآلمانی نیست، شاید اگر پای حمایت های شیخ احمد رئیس شورای المپیک آسیا از باخ در میان نبود، ایران نیز وارد این کارزار مهم نمی شد. تمام کسانی که دستی بر آتش ورزش دارند به خوبی می دانند که روابط ایران و شیح احمد کویتی از سالیان دور حسنه بوده است. گفته می‌شود شیخ احمد در مذاکره با مقامات ایرانی از آنها خواسته که حمایت های لازم را از باخ داشته باشند تا با انتخاب او به عنوان رئیس کمیته بین المللی المپیک ، ایران نیز از برخی امتیازات بهره مند شود.
در این میان، ذکر این نکته نیز ضروری است که تمام فعالیت های ایران به عنوان یکی از اعضای کمیته بین المللی المپیک تنها مختص به لابی کردن بود. اساسا از آنجا که ایران نماینده ای در کمیته اجرایی ندارد، از حق رای نیز بهره مند نیست. به همین دلیل فعالیت مان را در سایه دنبال و با قدرت برای گزینه ای لابی کردیم که منافع مان با انتخاب او تامین خواهد شد.
البته این موضوع تاییدیه کمیته ملی المپیک کشورمان را به همراه ندارد زیرا در مناسبات ورزشی رسم نیست که چنین تحرکاتی جنبه رسانه‌ای به خود بگیرد اما آنچه که نباید فراموش شود این است که در صورت انتخاب باخ آلمانی شرایط برای ایران به واسطه حمایت هایی که از او داشت، بهتر خواهد شد.

 


سرویس ورزشی -
بدون اغراق و شعار «مردم» بزرگ ترین سرمایه ورزش به حساب می‌آیند. سرمایه‌ای بی‌بدیل و بی‌نظیر هم در بعد معنوی و اجتماعی و هم حتی از جنبه مادی و اقتصادی، سرمایه‌ای که مانند دیگر سرمایه‌های انسانی و مادی، مسئولان و برنامه‌ریزان باید عملا قدر آن را بدانند و در برنامه‌ریزی‌ها و سیاستگذاری‌های خود جایگاه و نقش بایسته را برای آن‌ها در نظر بگیرند و فراتر از شعارها و تعارفات عملا بها و حرمت لازم را برای این عنصر مهم و تعیین‌کننده قائل شوند. ورزش- با مسائل دیگر کاری نداریم- بدون حضور و حمایت و پشتوانه مردمی، کمیتش حسابی لنگ است و اصلا معنی ندارد. این اصلی است که باید به شکل یک «باور» در ذهن کسانی که جرئت داشته و در عرصه اجتماعی- و اینجا ورزش- زیر بار مسئولیت رفته، خوب نشسته و جاافتاده باشد. از کسی که بدون اعتقاد به این اصل و بدون باور داشتن این واقعیت، مسئولیت اجتماعی پذیرفته، نمی‌توان توقع کاری اساسی و خدمت واقعی داشت. او عوضی آمده‌ای است که اصلا نمی‌داند برای چه کسانی مسئولیت پذیرفته و عهده‌دار امری از امور اجتماعی شده است. او مردم را حداکثر «سیاهی ‌لشکر»های بیکار و علافی می‌داند که فقط به درد پر کردن سکوها و خراش دادن حنجره‌های خود برای تشویق این و آن می‌خورند! و در نتیجه بها و ارزش لازم را نمی‌تواند برای آنها قائل باشد. متأسفانه ورزش ما از این دست مسئولان در مناصب ریز و درشت، در مرکز و نقاط مختلف کشور کم نداشته است. کسانی که نمی‌دانند و نمی‌فهمند این ورزش و این لیگ و این تیم‌ها و این برد و باخت‌ها و این رفت‌وآمدها و بگیر و ببندها و... همه باید برای مردم و رضایت آنها خرج و به کار گرفته شود و تازه فکر می‌کنند از بابت راه دادن مردم به ورزشگاه‌ها منتی هم بر سر آنها دارند. رفتاری که گهگاه درباره حضور مردم در عرصه ورزش و استقبال آنان از فعالیت‌های ورزشی می‌شود و همگی حکایت از برخورد غیرمؤدبانه و تحقیرآمیز دارد، گویای همه چیز است. همین هفته پیش بود که باز در برنامه‌ای تلویزیونی- و البته غیرورزشی- می‌دیدیم چگونه در یکی از ورزشگاه‌های کشورمان، تماشاگران از نحوه برخورد و رفتار مسئولان(؟!) فلان ورزشگاه برآشفته و ناراحت هستند. و اینکه بلیت فروخته و پولمان را گرفته‌اند اما به ورزشگاه راهمان نمی‌دهند! با اینکه به ورزشگاه به هر شیوه و ترفندی بلیت به دست وارد شده‌ایم، اما از فرط تشنگی تا مرز هلاکت پیش رفته و در ورزشگاه به این بزرگی آبی برای آشامیدن یافت نمی‌شود شیرهای آب خراب است و...! این در حالی است که دنیا برای جلب و جذب تماشاگر و کشاندن او به ورزشگاه‌ها دست به چه کارها و تبلیغات و تسهیلاتی نمی‌زند و از چه عناصر و وسایلی که برای پر کردن سکوهای سالن‌ها و ورزشگاه‌های خود استفاده نمی‌کند. آنها حتی در حرفه‌ای‌ترین مسابقات و با حضور پرآوازه‌ترین ورزشکاران سعی شان در این است که چگونه آمار استقبال تماشاگران را بالا ببرند و ما و البته آن عوضی آمده‌هایی که هنوز معنای استقبال مسئولیت را نشناخته و عهده‌دار کاری از امور «مردم» شده‌اند همه تلاششان در فراری دادن مردم از «ورزشگاه‌ها» و سوزاندن این سرمایه اصیل وکم‌نظیر ورزش است. هفته پیش باز در برنامه‌ای تلویزیونی از قول بازیکن خارجی و حرفه‌ای یکی از تیم‌های تهرانی که تا دو سال پیش در یکی از معروف ترین و حرفه‌ای‌ترین لیگ‌های فوتبال دنیا بازی می‌کرد، شنیدیم که در پاسخ به سؤال توام با اعجاب مجری یک برنامه معتبر ورزشی تلویزیونی خارج از کشور که تو چرا لیگ انگلستان را رها کردی و به لیگی مثل لیگ ایران پیوستی؟ یکی از دلایلی که ذکر کرد این بود که «دربی ایران صدهزار تماشاگر دارد!» یعنی برای یک بازیکن حرفه‌ای و حاضر در لیگ انگلستان حضور صدهزار نفر تماشاگر برای یک بازی کافی است تا او از همه جذابیت‌های لیگ انگلستان بگذرد و به لیگ ایران بپیوندد! راستی ما خودمان برای این «دربی» چقدر ارزش و احترام قائل هستیم؟ اصلا آن را نعمت و سرمایه این فوتبال می‌دانیم یا دنبال این هستیم که با چزاندن مردم و تماشاگر مشتاق آن را از تب و تاب بیندازیم و به یک بازی معمولی تبدیل کنیم و... خلاصه مثل سایر سرمایه‌های مادی به‌ویژه انسان با تحقیر و تخریب آن، همچنان با تیشه‌ای که به دست گرفته ریشه ورزش را بزنیم؟!
سخن را کوتاه کنیم، «مردم»، سرمایه اصیل و بی‌نظیر ورزش هستند. آنهایی که دلسوز ورزش هستند، آنهایی که به دنبال ارتقاء و پیشرفت این ورزش مستعد هستند، باید «مردم» را محور برنامه‌ها قرار دهند و رضایت آنها را «هدف بزرگ» ورزش بدانند. همین هفته پیش بود که رهبر معظم انقلاب در دیدار هیأت دولت «خدمت به مردم» را گفتمان اصلی دولت اسلامی و فلسفه وجودی مسئولان خواندند. این سخن شاید تکراری باشد اما لازم است اینجا هم تکرار شود، اگر در پیام‌های تبریک و کوتاه رهبر معظم انقلاب به مناسبت موفقیت ورزشکاران در عرصه‌های جهانی دقت کنیم خواهیم دید که ایشان از ورزشکاران پیروز به این خاطر تشکر می‌کنند که «موجب شادی دل مردم»، «موجب خرسندی ملت ایران»، شده‌اند، نه به خاطر اینکه فلان رکورد را شکسته و بهمان مدال را به چنگ آورده یا حریفی را مغلوب کرده و... از ما مسئولان و عوضی آمده‌ها توقعی نیست، اما از مسئولان واقعی آنها که غیرت مسئولیت دارند و خود را خادم «مردم» می‌دانند، توقع دارد با درک این معنی، ضمن بها دادن به جایگاه مردم، بساط تحقیر و تخریب آنان را جمع و دست نامسئولان را از مسئولیت‌های بناحق کوتاه کنند.

 


(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(12(صفحه(9(صفحه(4(صفحه (2.3.10