دانشگاه در جبهه-41 دانشجوی شهید محمد علی فنایی |
|
محمود رضا سجادی ؛ رئیس پیشین مرکز همکاری های فناوری و نو آوری
تقویت گفتمان علمی؛ لازمه پیشرفت همهجانبه کشور |
|
اخلاق دانشجویی |
|
به بهانه برپایی اردوی جهادی، در روستاهای محروم کشور رزمندگان
دیروز، جهادگران امروز |
|
|
|
|
شهيد فنايي در سال 1342 در خانوادهاي مذهبي در شهرستان خمين چشم به جهان گشود.
وی با شركت در كنكور سراسري موفق به قبولي در رشته مهندسي برق در دانشگاه تهران شد.
نقش شهید را در اشغال لانه جاسوسي آمريكا در تهران، تعليم قرآن در مساجد مختلف،
شركت در بسيج و پاسداري در شبهاي سرد و تاريك زمستان و نيز فعاليت در انجمن اسلامي
وزارت معادن و فلزات به عنوان مسئول اردوهاي اين انجمن میتوان از جمله فعاليتهاي
سياسي - اجتماعي او نام برد. وی در ارگانهاي مختلفي از جمله وزارت معادن و فلزات،
نفت، امور خارجه، آموزش و پرورش و آموزش عالي فعاليت داشت. او سه بار مورد سوء
قصد منافقين قرار گرفت. با وجود علاقه شديد به تحصيل، جبهه هاي نبرد را خالي نگذاشت
و در طول جنگ اكثراً در جبههها حضور داشت و در بیشتر حمله ها شركت ميكرد. وی
بالأخره در تاريخ 21/4/65 در جبهه مهران و در عمليات كربلاي 1 شربت شهادت را نوشید.
پيكر پاكش چهار روز زير آفتاب داغ و سوزان جنوب مانده بود و بعد با تلاش همرزمانش
به عقب برگردانده و تحويل خانوادهاش شد. در بخشهایی از وصیتنامه شهید آمده
است: هنگامي كه ميخواستم وصيتنامه خويش را بنويسم به فكر فرو رفته و در اين
فكر بودم كه چه مطلبي را در اين وصيتنامه بگنجانم كه بعد از خودم به درد نونهالان
آينده مملكت بخورد. قلم در دست گرفتم؛ دستي كه نيرويي آن را به حركت در ميآورد و
اين نيرو بود كه انسان را بهوجود آورد و به او راه دفاع از خويش و مبارزه را آموخت
و به او نيز نيرو داد تا در دستي قرآن كتاب آسماني و در دست ديگر سلاح برگيرد و بر
عليه ظلم و ستم بپا خيزد. مستضعفين در نهايت حاكمين بر روي زمين خواهند بود زيرا
اين وعده الهي است. عدهاي در جبهه جنگ از جان خويش گذشته ميجنگند، و عدهاي نيز
در پشت جبههها با منافقين از خدا بيخبر؛... اين كوردلان بايد بدانند درختي كه خون
آن را آبياري كرده باشد هيچگاه خشك نميشود و بايد بدانند چون حركت آنها بر ضد
ولايت فقيه و توحيد ميباشد آخرش به بن بست ميرسد. پدر و مادر عزيزم ؛
خداوند را شكر ميكنم كه والديني همچون شما داشتم كه من را طوري تربيت و تحويل
جامعه کرديد كه بتوانم مدافع حق باشم. دوست دارم كه در جلوي ضد انقلابيون چنان
روحيهاي داشته باشيد كه مادران ديگر از شما الهام گرفته و ياد بگيرند زيرا شما
مادران شهيد فرداي قيامت در پيش حضرت زهرا(س) رو سفيد خواهيد بود و آنروز به فاطمه
زهرا(س) خواهيد گفت كه: فاطمه جان اگر در عاشورا كسي نبود كه فرزند تو را ياري كند
ما فرزنداني تربيت كردهايم تا جان ناقابل خويش را فداي راه حسين (ع) و كربلاي
حسين(ع) كنند. در آخر متذكر مي شوم كه امام را تنها نگذاريد.
|
|
|
پیشرفت علمی كشور از دغدغههای اصلی حضرت آیتالله خامنهای بوده است. جامعهی
علمی و دانشگاهی كشور مفاهیم و اصطلاحاتی نظیر جنبش نرمافزاری، اقتدار علمی، تولید
علم، چرخه علمی، استقلال علمی، جهاد علمی و... را بهكرات و بهخصوص در ۱۲ سال اخیر
از ایشان شنیدهاند. در دیدار امسال رهبر انقلاب اسلامی با جامعهی دانشگاهی كشور،
ایشان باز هم به این موضوع تأكید كردند كه اقتدار سیاسی و اقتصاد ایران نیاز به حفظ
و تقویت «گفتمان علمی، گفتمان پیشرفت علمی و گفتمان پیشرفت عمومی كشور» در
دانشگاهها دارد. در این شماره مناسب دیدیم تا گفتوگوی ارزندهی مهندس سید
محمودرضا سجادی، رئیس پیشین مركز همكاریهای فناوری و نوآوری ریاست جمهوری با
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله خامنهای(Khamenei.ir) را
منتشر کنیم تا نگاه رهبر معظم انقلاب به مقولهی پیشرفت علمی كشور را مورد بررسی
قرار دهیم. * دغدغهی پیشرفت علمی كشور با توجه به كدام مسألهشناسی و
آیندهپژوهی شكل گرفته و این دغدغه چگونه توانست به یك گفتمان در كشور ما تبدیل
شود؟ نقش رهبر انقلاب در این زمینه چه بوده است؟ در ایجاد گفتمان توسعهی علم و
فناوری در كشور، مهمترین نقش را رهبر معظم انقلاب اسلامی داشتهاند. در تمام
سالهای رهبری آیتالله خامنهای شاهد دیدارها و بازدیدها و نشستها و گفتوگوهای
بسیار ایشان با دانشگاهیان و نخبگان و دانشجویان و دستگاههای مربوط به این حوزه
بودهایم. پیگیریهای خاص ایشان در ماجرای تدوین نقشهی جامع علمی در خاطر بسیاری
از فعالان علمی است؛ یا اینكه ایشان بارها در خصوص كمبودن بودجهی تحقیقات تذكر
دادهاند. همچنین ایشان در سخنرانی عید نوروز سال ۱۳۹۰ در حرم رضوی سلاماللهعلیه
آن جملهی معروف را فرمودند كه: «شكلگیری زنجیرهی تجاریسازی تولید علم و تولید
ثروت ملی از نكات برجستهی حركت علمی كشور است. اگر زنجیرهی تولید دانش، تبدیل
دانش به فناوری، تولید محصول و در نهایت تجاریسازی علم تكمیل شود، مسیر تولید علم
به تولید ثروت ملی كشور و پاسخگویی به نیازهای ملت منتهی خواهد شد.» این را كه
كدام مبانی فكری پشت این مسأله بوده است، میتوان از حدیثی فهمید كه رهبر انقلاب
بارها در این مورد تكرار كردهاند: «العِلمُ سلطانٌ مَن وَجَدَهُ صالَ وَ مَن لَم
یَجِدهُ صیلَ عَلَیهِ.» این حدیث نشان میدهد كه علم از جنس توانایی و باعث عدم
تسلط دشمنان بر ما و راه حل مسائل زندگی ما است. كشور ما امروز هم در مسائل
اقتصادی، هم فرهنگی و هم سیاسی-امنیتی به این تسلط و به توانایی حل مسأله و مقابله
با تهدیدهای دشمنان نیاز مبرم دارد. * دیدگاه رهبر انقلاب نسبت به آیندهی علمی
كشور چیست؟ چرا ایشان تا این اندازه به موضوع پیشرفت علمی تأكید داشتهاند؟ ورود
ایشان به مصادیق پیشرفت علمی -نظیر نقشهی جامع و توجه به نخبگان- با توجه به كدام
ضرورتها اتفاق افتاده؟ رهبر انقلاب در چه موارد دیگری نسبت به مسائل علمی كشور
ورود مصداقی داشتهاند؟ همانطور كه اشاره شد ایشان بیش از دیگران بر مسألهی
حركت علمی كشور تأكید داشته و دارند. نمونههای آن نیز در بحث نقشهی جامع علمی
كشور و دیدارهای متعدد با نخبگان و دانشگاهیان و تأكید بر افزایش بودجههای
تحقیقاتی است. در خصوص آیندهی علمی كشور نیز ایشان در سال ۱۳۸۵ و طی چند سخنرانی
اعلام كردند: «من از جامعهى علمى كشور توقع مىكنم كه شما پنجاه سال دیگر در
رتبهى اول علمى دنیا قرار داشته باشید.» یعنی چشماندازی كه ایشان ترسیم
فرمودهاند، جایگاه اول در دنیا است؛ البته در طول پنجاه سال كه میشود سال ۱۴۳۵.
بارها هم گفتهاند كه این توقع زیادی نیست، چون ما استعدادهای بسیار خوبی در كشور
داریم و حق كشور ما همین است. همچنین در چشمانداز بیست سالهی كشور نیز جایگاه اول
علمی در منطقه را برای كشورمان هدفگیری كردهاند. اصولاً نگاه ایشان به پیشرفت
علمی از یك سو مبتنی بر مبانی اسلامی است كه از ایشان جز این هم انتظار نمیرود. از
سوی دیگر، نگاه ایشان به «علم» یك نگاه سنتی نیست كه صرفاً علوم فلسفی و فقهی و
علوم مربوط به دین و معنویت را با ارزش بدانند. بلكه ایشان «علوم تجربی» و «علوم
دانشگاهی» را نیز در جایگاه صحیح خود قرار میدهند. درست است كه بسیاری از علوم
تجربی برای آخرت ما ممكن است كاربردی نداشته باشد، ولی وقتی تكلیف دینی ما حكم
میكند كه باید در همین زندگی دنیایی، توانمند و پیروز و مسلط بر دشمنان و مسلط بر
عوامل مختلف باشیم و برای ادارهی سیاست و جامعه و اقتصاد و تمامی شئون زندگی بشر
برنامه داشته باشیم، لذا قطعاً كسب علوم تجربی و علوم بشری موجود و سرآمد شدن در
همین علوم نیز یك ارزش و یك اولویت راهبردی برای كشور است. منظور رهبر انقلاب در
بحث میانبر علمی این است كه ما نباید فقط با دنبالهروی از علوم دیگران، به پیشرفت
نائل آییم، بلكه میتوانیم مسیرهای جدیدی را باز كنیم و پیشاهنگ حوزههای جدید علم
باشیم. تحقق این امر اینگونه امكانپذیر است كه دانشمندان ما با توكل بر خدا و
خودباوری، اجازه ندهند كلیشههای متداول علمی، خلاقیت آنها را محدود سازد. در
گفتمان رهبری مشاهده نمیكنیم كه ایشان علوم معنوی را در عرش بنشانند و علوم تجربی
را بر فرش. همچنین این را نمیبینیم كه ایشان علوم متولد در غرب یا در دیگر
كشورهای غیر دینی و غیر اسلامی را ذاتاً نجس بدانند و معتقد باشند كه ما نباید از
تجربهی علمی جهان استفاده كنیم. لذا میبینیم كه طیف موضوع «علم» در گفتمان ایشان
بسیار وسیع است. ایشان بارها در سخنانشان به علومی مانند بیوتكنولوژی،
نانوتكنولوژی، فناوری هستهای، فناوری سلولهای بنیادی اشاره دارند و این نشان
میدهد كه توفیقات كشور در این علوم برای ایشان بسیار مهم است. * تكمیل چرخهی
تولید ثروت از علم نیز یكی از دغدغههای مهم رهبر انقلاب است. این چرخه چه اهمیتی
دارد و كشور ما با چه ضعفها و آسیبهایی در این زمینه روبهرو است؟ به نظر من
بزرگترین رویداد علمی در كشور ما -چه پیش از انقلاب اسلامی و چه پس از آن- تبیین
«چرخهی تولید ثروت از علم» توسط رهبر معظم انقلاب بوده است. این رویكرد و اقدام
ایشان را نمیتوان یك رویداد نامید، بلكه یك انقلاب زیربنایی در حوزهی علم و
فناوری است. این یك تحول بینشی بوده كه سرمنشأ همهی تحولات مربوط به رشد علم و
فناوری در كشور است. تا قبل از بیان این بینش توسط ایشان، ما در كشور معضلات
لاینحلی در علم و پژوهش داشتیم. برخی از این معضلات به قرار زیر است: از نگاه
دانشگاهیان، «پژوهش» یك فرایند بیتعهد و بدون مسئولیت تلقی میشد كه همواره حاكمیت
باید آن را تغذیه و حمایت میكرد، به امید آنكه در آیندهای نامشخص منتهی به
نتیجه گردد. از نگاه صنعت نیز پژوهش یك اقدام تجملاتی به حساب میآمد كه باید
اساتید را سرگرم و مشغول میكرد تا آنها برای دستگاههای اجرایی و مسئولیتهای
سنگین ایجاد مشكل نكنند! در این فضا علیرغم سالها تلاش، تعامل صنعت و دانشگاه
هرگز به صورت جدی اتفاق نیفتاد. در آن فضا، تولید فناوری از پژوهش و تبدیل
فناوری به تولید و ثروت، به عنوان امور ضد ارزشی و بهدور از شأن عالمان تلقی
میشد. نتیجهی این بینش، مصداق زنبور بیعسل و درخت بیثمر بود كه كشور علیرغم
صرف هزینه و نیروی انسانی، عایدی بسیار محدودی داشت. رهبر انقلاب اسلامی با
تبیین این زنجیره و متعهد كردن اركان آن، یك نظام بینشی برای اقتصاد دانشبنیان را
پایهگذاری كردند. اصل این بینش، كامل و فاقد ضعف است، ولی متأسفانه ساختار
اجرایی آن مشكلاتی دارد. رهبر انقلاب نهتنها این بینش را تبیین كرده، بلكه ساختاری
هوشمندانه را در رأس نظام اجرایی كشور برای آن پیشبینی كردهاند. ایجاد پست معاونت
رئیسجمهور بهترین ساختاری بوده كه برای پیادهسازی این بینش، پیشبینی شده است.
* رهبر انقلاب تاكنون بارها از «میانبر علمی» صحبت كردهاند و رسیدن به قلههای
پیشرفت علمی دنیا را تنها از این طریق امكانپذیر دانستهاند. استفاده از راههای
میانبر در بحث پیشرفت علمی چگونه تحقق مییابد؟ كلمهی میانبر یعنی هر چیزی كه
راه را كوتاه كند و باعث شود ما سریعتر به مقصد برسیم. ضمناً معنی خطشكنى و
نوآوری نیز میدهد. از طرف دیگر میدانیم كه رهبر انقلاب به هیچوجه مرعوبشدن در
برابر كشورهای پیشرفته را نمیپذیرند. ایشان معتقدند كه ما باید دارای خودباوری
باشیم و مسیر پیشرفت علمی در كشور نباید مسیری تقلیدی باشد. ما باید به «تولید علم»
فكر كنیم و خود را دارای توانایی ابداع و نوآوری بدانیم. همچنین دیدهایم كه ایشان
چشمانداز كشور را صرفاً اولشدن در منطقه نمیدانند، بلكه آن را اولشدن در تمام
دنیا -در طول پنجاه سال- دانستهاند. اینها همه تنها با رفتن از «راه میانبر» ممكن
است و از راههای عادی نمیتوان به این اهداف رسید. ولی برخی از این كلمه چنین
برداشت كردهاند كه ما حتماً باید از راههای عجیب و غریب به توسعهی علمی بپردازیم
وگرنه موفق به پشت سر گذاشتن رقبا نخواهیم شد. به نظر من، مصداق «راه میانبر» در
كلام رهبر انقلاب، هم دستیابی سریعتر و با روشهای بدیع به همین علوم موجود در
دنیا است و هم نوآوری و كشف مرزهای جدیدی از علم كه هنوز كشورهای دیگر به آن حتی
فكر هم نكردهاند. هر دوی اینها مصداق «راه میانبر» است چون در هر دو مورد ما راه
را كوتاه كردهایم. رهبر معظم انقلاب بارها از حركت دانشمندان كشور در مواردی
مانند فناوری هستهای و صنایع دارویی تشكر كردهاند و اینكه این عده باعث دستیابی
ما به فناوریهایی شدهاند كه در مسیر عادی شاید دهها سال دیگر هم به آنها دست
پیدا نمیكردیم. بهویژه با توجه به اینكه كشورهای استكباری موانع بسیاری بر سر
راه دستیابی كشورها به برخی فناوریهای راهبردی و حساس قرار میدهند. اینكه
جوانان، دانشمندان و پژوهشگران ما بتوانند با پیگیرى و تلاش خودشان این علوم را به
دست بیاورند، از نظر رهبر انقلاب بسیار با ارزش است. اما ایشان به پیمودن مجدد
راههای رفته توسط دیگران -ولو سریعتر از حالت عادی- قانع نیستند. ایشان معتقدند
ما میتوانیم راههای جدیدتری را نیز در جهان علم كشف كنیم: «من میگویم در زمینهى
علم و فناورى، آن كارى را كه ذهن بشر به آن دست نیافته است، آن را وجههى همت قرار
بدهید و دنبال بكنید. اینطورى است كه ما خط مقدم علم را شكستهایم و یك قدم به جلو
برداشتهایم. [...] البته برداشتن قدمهاى جدید، مستلزم پیمودن راههاى رفتهشده و
طىشده به وسیلهى دیگران است. در این شكى نیست، اما هیچوقت نباید ذهن را از كاوش
و جستوجو براى یافتن راههاى میانبر محروم و ممنوع كرد.» ما در گذشته و در
تاریخ علم كشور نیز دیدهایم كه ستارههایی همچون ابوعلیسینا، خواجه نصیرالدین
طوسی، شیخ بهایی و مانند ایشان فقط پیرو دانش زمان خود نبودند، بلكه با استعدادهای
خارقالعادهشان توانستند راهها و افقهای جدیدی را در عرصهی علم بگشایند. منظور
رهبر معظم انقلاب در بحث میانبر علمی این است كه ما نباید فقط با دنبالهروی از
علوم دیگران، به پیشرفت نائل آییم، بلكه میتوانیم مسیرهای جدیدی را باز كنیم و
مانند گذشته، پیشاهنگ حوزههای جدید علم باشیم. تحقق این امر نیز اینگونه
امكانپذیر است كه دانشمندان ما با توكل بر خدا و خودباوری، به حوزههای جدید علم
ورود كنند و اجازه ندهند كلیشهها و عادتهای متداول علمی، ذهن و خلاقیت آنها را
محدود سازد. رهبر انقلاب پیشرفتهای علمی را بهنوعی زیربنای حركت و پیشرفت كشور
میدانند. چرا و چگونه پیشرفت علمی میتواند نقش زیربنایی در پیشرفت همهجانبهی
كشور را ایفا نماید؟ درستی این دیدگاه در حوزهی صنعت و فناوریهای مختلف مادی
كه روشن است. با پیشرفت علم، خواص مواد و انرژیها و فرآیندهای مربوط به تبدیل
آنها شناخته میشود. لذا انسان توانایی مییابد آنچه را در محیط پیرامونی خود
دارد، بهتر بشناسد و آن را تبدیل به محصولات مناسبتر كند تا هم نیازهایش را رفع
كند و هم از آن كسب درآمد كند. از طرف دیگر، در گذشته خصوصیت صنایع و اقتصاد به
گونهای بود كه غالباً نیروی كار ساده، مواد اولیه یا سرمایه، علت اصلی پیشرفت
اقتصادی جوامع بودند. امروزه اما ماهیت صنعت و اقتصاد متفاوت با گذشته است. امروزه
هركسی دانش فنی نداشته باشد، هر قدر هم نیروی كار ارزان یا منابع طبیعی داشته باشد،
نمیتواند از نظر صنعتی و اقتصادی با دیگران رقابت كند. این دانش فنی است كه نقش
اصلی را در ایجاد ارزش افزوده در محصول یا خدمات ایفا میكند. بنابراین هرچه
دانش بیشتری در یك حوزه به كار گرفته شود، ارزش افزودهی بیشتری خلق خواهد شد و
سرعت رشد جامعه را بیشتر خواهد كرد. در حوزههای علوم انسانی و علوم اجتماعی نیز
دانش باعث تسلط بیشتر بر ابعاد مختلف جامعه و توان مدیریت آن میشود. پس به دلیل
پیچیدگیهای امور مدیریتی در جهان امروز، نمیتوان بدون دستیابی به علوم اجتماعی و
مدیریتی، جامعه را اداره كرد. * از جمله واقعیتهای كشور ما در بحث پیشرفت علمی،
بهدستآمدن این پیشرفتها در زمینههایی همچون دارو، هوافضا، نانو و انرژی هستهای
در شرایط تحریم و فشار دشمنان است. این پیشرفت در چنین شرایطی چگونه و بر اساس چه
سازوكارهایی به دست آمده است؟ علت این پیشرفتها در زمان تحریم به عوامل متعددی
بازمیگردد، اما به نظر من سه عامل نقش اصلیتر را دارند: ۱. مردم ما دارای
استعدادهای چشمگیری هستند. ویژگی این استعدادها این است كه در شرایط چالش و فشار به
منصهی ظهور میرسند. مردم ما وقتی احساس خطر و نگرانی برای كشور بكنند، آستینها
را بالا میزنند و تا پای جان، احساس مسئولیت و تلاش میكنند. همین روحیه باعث شده
كه ما در شرایط فشار و تحریم بهتر عمل كنیم و دستاوردهای بیشتری داشته باشیم. ۲.
دولتها نیز در شرایط عادی، خیلی به تواناییهای مردمی توجه نمیكنند و سعی میكنند
نیازها و مشكلات كشور را با كمكگرفتن از تولیدات و خدمات خارجی رفع كنند. در شرایط
تحریم، دولتها از كمك خارجی محروم شده و مجبور میشوند كه به تواناییهای داخلی
توجه و اعتماد كنند و همین موجب بروز استعدادهای مردمی و حصول پیشرفتها میگردد.
۳. مهمترین عامل عبارت است از تشویقها، تأكیدات و پیگیریهای رهبر معظم انقلاب.
به تعبیر معصوم علیهالسلام: «النّاسُ عَلی دینِ مُلُوكِهِم». در تاریخ نیز
میبینیم هرگاه حاكمی به علم و دانش یا ادبیات و شعر اهمیت داده، آن حوزه پیشرفت
كرده است. فضایی كه ایشان در كشور ایجاد كردهاند، بهترین زمینه را برای تحقق
توسعهی علم و فناوری فراهم كرده است. خلاصه آنكه رهبر بزرگوار انقلاب با
«طراحی بینشی جامع»، با «تبیین آرمان» و با «ارزشسازی تلاش در جهت توسعه» سه عنصر
اصلی پیشرفت را فراهم آوردهاند. در مورد ساز و كار هم میتوان اینگونه اظهار نظر
كرد كه واقعاً این تشكیلاتها نیستند كه حرف اصلی را میزنند، بلكه مدیران فناوری
هستند كه اصلیترین تأثیر را دارند. یعنی هر كشوری هرجا از مدیران سیاسی یا شعاری
استفاده كرد، آن حوزه پسرفت خواهد داشت. متقابلاً هرگاه كارها را به مدیران فهیم و
متعهد سپرد، آن حوزه پیشرفت خواهد كرد.
|
|
|
بهترین افراد روی عن علی بن الحسین (علیهماالسلام) قال: «عَلَامَاتُ
الْمُؤْمِنِ خَمْسٌ: الْوَرَعُ فِي الْخَلْوَةِ وَ الصَّدَقَةُ فِي الْقِلَّةِ وَ
الصَّبْرُ عِنْدَ الْمُصِيبَةِ وَ الْحِلْمُ عِنْدَ الْغَضَبِ وَ الصِّدْقُ عِنْدَ
الْخَوْفِ.» روایتی از امام زین العابدین(صلواتاللهعلیه) منقول است که حضرت
فرمودند: مؤمن پنج نشانه دارد. اوّل؛ «الْوَرَعُ فِي الْخَلْوَةِ»، مؤمن حالت
کنارهگیری از گناه دارد، آن هم در موقعی که غیر از خدا حاضر و ناظری نیست. اگر کسی
در عَلَن معصیتی را ترک کند، مثلاً شرب خمر نکند یا نعوذ بالله با نامحرم نامشروع
برقرار نکند، خوب است، امّا این ترک گناه در عَلَن، گویای این نیست که این فرد
بهاصطلاح ایمان قوی داشته باشد. اگر در جایی که جز خدا کسی نبود، گناه را ترک
کرد، آنجا معلوم میشود که ایمان در قلب او رسوخ کرده است و به تعبیر اهلش اعتقاد،
از واردات قلبیّه او شده است، چون جز خدا هیچکس را حاضر و ناظر نمیبیند و خودش را
در محضر الهی میبیند؛ لذا این ترک گناه خیلی ارزشمند است. دوم؛ «وَ الصَّدَقَةُ
فِي الْقِلَّةِ»؛ وقتی مؤمن تنگ دست است، به مقدار توانش در راه خدا انفاق میکند و
صدقه میدهد. این مورد نیز گویای این است که وابستگی مؤمن به خدا از نظر درونی قوی
است. چون آن کسی که دستش خالی نیست بلکه از امور مادّی پر است و فراوان دارد، اگر
چهار سنّار هم به این و آن کمک کند، خوب است، امّا خیلی هنر نکرده است. چرا؟ چون
دستش پر است. اگر کمکی هم کند، چیزی از او کم نمیشود. اگر آنجایی که میبینی از تو
کم میشود و نسبت به امور دنیایی تعلّق داری، آنجا انفاق کردی ارزش دارد، «وَ
الصَّدَقَةُ فِي الْقِلَّةِ». سوم؛ «وَ الصَّبْرُ عِنْدَ الْمُصِيبَةِ»، آنگاه
که مصیبتی متوجّه مؤمن میشود، صبر میکند، تحمّل میکند، نعوذبالله زبان به شکایت
از خداوند نمیگشاید. این صبر کاشف از این است که رابطه اش باخدا رابطهای معنوی و
قوی است، «وَ الصَّبْرُ عِنْدَ الْمُصِيبَةِ»، این عمل ارزشمند است. چهارم؛ «وَ
الْحِلْمُ عِنْدَ الْغَضَبِ»، حلم یعنی بردباری، آنگاه که نیروی خشمش برانگیخته
میشود و عصبانی میشود، خودش را کنترل میکند و این حلم و بردباری کشف از ایمان او
میکند. مؤمن هنگام خشم جلوی خودش را میگیرد تا خشم و غضبش افسار گسیخته نباشد.
این هم یکی از نشانههای مؤمن بود. پنجم؛ «وَ الصِّدْقُ عِنْدَ الْخَوْفِ»،
معمولاً کسانیکه مبتلا به دروغگویی میشوند، به خاطر یکی از این دو چیز است: یا
جلب منفعت است یا دفع ضرر، ریشة دروغگویی ایندو هستند. شخص چون میترسد که منفعتی
را از دست بدهد، دروغ میگوید. مثلاً مشتری آمده، برای آنکه نکند از دستش بدهد به
او دروغ می گوی ، از خوف اینکه منفعتی را از دست بدهد دروغ میگوید، یا از آنطرف،
از اینکه ضرری متوجّهاش شود، بیم دارد. آنجا خوف از دست رفتن منفعت بود، این یکی
خوف از جلب ضرر است، لذا دفع ضرر هم علّت متوسّل شدن به دروغ میباشد. اوّلی جلب
منفعت بود، دوّمی دفع ضرر. «وَ الصِّدْقُ عِنْدَ الْخَوْفِ». آنجایی که مؤمن بیم
دارد نفعی از دستش برود یا ضرری متوجّهاش شود، بازهم راست میگوید. بحار
الانوار ج64 ص
|
|
|
سمیرا خطیبزاده* * زیباترین بهانه برگزاری هفدهمین یادواره شهدای روستا،
زیباترین بهانه است. زیباترین بهانه، برای برپایی یک اردوی جهادی. و پیوند بین
«جهاد» و «شهادت» عجب معرکهای برپا میکند، معرکهای که پای یک اردوی جهادی را به
یکی از دوردستترین روستاهای شمالی میکشاند. روستایی با مردمانی محروم، که طعم
خیلی از چیزها را نچشیدهاند. طعم چیزهایی که برای من و تو پایتختنشین عادی شده
است! اما این اردوی جهادی نیامده است که برای این روستا مسجد بسازد، چرا که
مردمان روستا علیرغم محرومیتشان و داشتن خانههایی که بسیار قدیمی و فرسوده است و
حال و روز خوبی ندارد، زیباترین و مستحکمترین و بزرگترین بنای روستا را به عنوان
مسجد ساختهاند! این اردوی جهادی نیامده است که مدرسه بسازد، چرا که مدرسه قدیمی
روستا سالهاست به خاطر مهاجرت ساکنین جوان روستا به شهر، تعطیل شده است! پای
ثابت این اردوی جهادی یک دندانپزشک است، یک پزشک، یک دستیار دندانپزشک و یک پرستار.
دندانپزشکی که خود از رزمندگان دیروز 8سال دفاع مقدس بوده است. بیهوده نیست که
اردوی جهادیمان از همان ابتدا حال و هوای عجیبی به خود میگیرد، یک حال و هوای
شیرین برای نسل ما، همان حال و هوایی که وقتی میخواهی به اردوی راهیاننور (بازدید
از مناطق جنگی جنوب) بروی با تمام گوشت و پوست خود احساس میکنی! او کسی است که
در جبهه جنگ خوب جنگیده و جانانه دفاع کرده است، و در این جبهه ترکشهایی را نیز بر
جسم خویش میهمان کرده اما هیچگاه به دنبال حق جانبازی نرفته است! بعد از جنگ نیز
در جبهه علم و دانش خوب جهاد کرده و دندانپزشک شده است، در جبهه فرهنگ نیز جانانه
وارد شده و امروز از قلم خویش کتابهای زیادی را برجای گذاشته است. نمیدانم چرا
وقتی به جبهههای مختلفی که او در آن به پیکار پرداخته است اشاره کردم به یاد این
جملات زیبا و گویای مقام معظم رهبری افتادم که در دیدار با اردوهای جهادی فرمودند:
«یک روز نیاز حرکت دفاعی در درون جامعه بود، یک روز نیاز حرکت دفاعی در مرزهای کشور
بود، یک روز نیاز به علم و دانش است، یک روز نیاز به تحکیم عقاید و ایمانهاست، یک
روز نیاز به خدمتگزاری است؛ در همه این شرائط، میوههای متناسب با فصل در اختیار
مردم گذاشته میشود. این حرکت انقلاب است.»1 کتابهای این رزمنده دفاع مقدس نیز
حال و هوای زیبای جبهه و همرزمانش را دارد و جالب اینجاست که مقام معظم رهبری نیز
بر کتاب «نونی صفر» ایشان تعریض زیبای زیر را نوشته است: «این نیز از جمله
سندهای دقیق دوران دفاع مقدس است که باید از نویسنده آن بسیار متشکر بود. صفا و
معنویت در این کتاب موج میزند.»2 * آغاز حرکت نیمه شب چهارشنبه 30 مرداد
ماه، ساعت دوازده از تهران حرکت کرده و ساعت 7صبح به روستا رسیدیم، صبحانه را
میهمان سفره مهربانی و مهماننوازی اهالی روستا بودیم. جالب است بدانید که این
سفره ساده، اما گرم و صمیمی برای همه میهمانان روستا پهن است چه آشنا باشی چه
غریبه، چه برای خدمت به آنان رفته باشی چه برای تفریح و سفر شخصی، چه صبحانه باشد
چه نهار یا شام، و این سنت حسنهای است که ما شهریها فراموشش کردهایم اما جالب
اینجاست که ادعاها و توقعاتمان نسبت به این روستاییان محروم گوش فلک را کر کرده
است. بعد از صرف صبحانه رأس ساعت 8:30 اردوی جهادی کار خویش را بدون هیچگونه
وقفه و استراحتی آغاز میکند. با اینکه همه دیشب تا به صبح در راه بوده و
نخوابیدهاند اما ذرهای خستگی و خواب در چشم ندارند، این روحیه جهادی افراد گروه
که مرا به یاد رزمندگان دفاع مقدس میاندازد زیبا و تحسین برانگیز است. * به یاد
شهید «حسن طهرانیمقدم» دندانپزشک و دستیارش در کلینیک سیار دندانپزشکی که
مینیبوس تجهیز شدهای است مقابل حیاط مدرسه قدیمی مستقر میشوند. این حرکت
خدایی هیچ بنری ندارد، هیچ تبلیغاتی، هیچ خیر مقدمی و تازه متوجه میشوم که اهالی
روستا قصد داشتند قبل از ورود این اکیپ پزشکی جهت خیرمقدم و تشکر بنری نصب و
هدیهای تهیه کنند اما وقتی پزشکان از این موضوع اطلاع پیدا کردند گفتند که هیچ
تبلیغات و هدیهای در کار نباشد. اما یک تبلیغ زیبا برروی شیشه مینیبوس یا همان
کلینیک سیار دندانپزشکی توجه همه را به خود جلب میکرد: «کلینیک سیار دندانپزشکی
شهیدحسن طهرانیمقدم» آری آنان کار را فقط برای رضای خدا کردهاند و میخواهند
اگر نامی هم زنده بماند فقط و فقط نام شهدا باشد! و چقدر فاصله است بین اینچنین
کارها و آن اقدامات و طرحهایی که هنوز به درستی انجام نشده چندین بار افتتاح
میشود! رسانهای میگردد و بنرهای عریض و طویل نصب میشود! کاری که به نام و
یاد شهدا باشد عجب برکتی دارد هنوز ساعتی نگذشته روستاییان جمع میشوند و صف
میکشند و یکی یکی وارد کلینیک میشوند و دکتر نیز گویی تمام توان خویش را جمع کرده
تا در حداقل زمان بیشترین خدمت را به مردم محروم روستا بکند و درد بیشتری را از
روستاییان بزداید. دکتر هر فردی را که ویزیت میکند یک هدیه کوچک به او تقدیم
میکند از وسایل بهداشتی برای بزرگترها گرفته تا جاسوییچی برای جوانترها و هدیهای
نیز برای کودکان که اغلب اسباببازیهایی چون عروسک، ماشین، هواپیما و... هستند.
تصویر چهره پر از لبخند کودکان روستا، بعد از گرفتن هدیهها به قدری زیبا و دلنشین
است که بعید میدانم هیچ دوربینی بتواند آن را جاودانه کند. باید باشی و ببینی،
گویی که دنیا را به آنان تقدیم کردهاند. چهره گشاده، همراه با برخورد صمیمی
اکیپ پزشکی با مردمان روستا نیز نکتهای قابل تامل و تحسین برانگیز است. پزشک
عمومی و پرستار نیز در مسجد روستا مستقر می شوند و کلی دارو نیز با خود آوردهاند
تا در صورت تشخیص بیماری داروی مناسب آن را نیز تجویز کنند و همه خدمات پزشکی و
دندانپزشکی حتی داروها نیز رایگان است. * چکمههای گلی از درد محرومیت میگوید!
از دیشب تا امروز صبح باران باریده و زمین روستا پر از گل و لای شده است. همین امر
کار ما را مشکل میکند، چرا که اهالی روستا با چکمههای گلآلود نمیتوانند وارد
کلینیک شوند و مجبور به تعویض کفشهایشان هستند. راه رفتن با چکمههای سنگینی با
این هم گل، گیر کردن ماشین در گل جادهها بعد از هر بارندگی دردسرهایی است که با
زندگی روزانه مردمان این روستا عجین شده است. محرومیت اهالی روستا به قدری است
که این همه گلولای برایشان عادی شده ولی برای ما شهریها که به آسفالتهای
خیابانهایمان هر روز غر میزنیم و پیادهروی پایتختمان نیز سنگفرشهای شیک و گران
قیمت شده است خیلی سخت و مشکل به نظر میرسد! * نوشتن آن هم در ساعات پایانی شب
کار این گروه جهادی تا به شب ادامه مییابد و بعد از آن برای استراحت ، میهمان یکی
از اهالی روستا میشوند به علت بارندگی چندین بار برق روستا قطع میشود. بچههای
گروه مشغول صحبتند که میبینم یکی از پزشکان در کنار اتاق از شدت خستگی خوابش برده
است. کمکم رختخوابها پهن میشوند و همه میخوابند. اما دکتر تازه کاغذ و قلم خویش
را در میآورد و شروع به نوشتن میکند با تعجب سوال میکنم که چه مینویسد و او
میگوید که روی کتاب جدیدش کار میکند که بخشی از کارنامه لشکر 27 محمد رسولالله
در عملیات خیبر است. دیگر نمیدانستم چه بگویم تنها راهحل را در این دیدم که
بخوابم و به فاصله واقعی که بین او و من است نیندیشم! * دست نوشته ولایت، امضای
ماموریت ساعتهای پایانی اردو را میگذراندیم که یکی از پزشکان اردوی جهادی به
نزد من میآید، دستشوییهای مسجد روستا را به من نشان میدهد که کف و دیوارش فاقد
سرامیک و کاشی است، علت را سوال میکند میگویم به علت مشکلات مالی است و او همان
جا کلیه هزینههای سرامیک و کاشی کردن را تقبل میکند! در راه بر گشت از آنها
درباره فعالیتهایشان بیشتر سوال میکنم. میگویند که اردوهای زیادی را برگزار
کردهاند و مقصد همه آنها فقط روستاهای محروم کشور بودهاست. از شرقیترین نقطه
کشور،نهبندان، تا غربیترین نقطه کشور، پاوه و دل کویریترین نقطه ایران منطقه
طرود در کویر مرکزی ایران را رفتهاند و به یاری خدا کارشان را ادامه خواهند داد.
در پایان فکر میکنم متن دستنوشته مقام معظم رهبری خطاب به یکی از گروههای جهادی
بهترین هدیه و تشکر برای خدمت خالصانه این گروه جهادی باشد. چرا که زیباترین لحظه
عمر آدمی آن زمان است که بدانی ولی زمانت از اقدام و عملکرد تو رضایت کامل را دارد.
متن دستنوشته حضرت آیتالله خامنهای خطاب به یکی از گروههای جهادی: بسمه
تعالی از همهتان سپاسگزارم و شما را به خدا میسپارم. میل به خدمت به مردم و
تحمل سختیهای آن، نقطهای نورانی در باطن انسان است؛ آن را هرچه میتوانید در جان
خود گسترش دهید و نگذارید آفتها، سودجوئي، خودنمایی، تنبلی و... آن را گلاندود
کند. نیت خود را خدائی نگهدارید و از او کمک بخواهید و از همه نیروی خود برای آن
مایه بگذارید. موفق باشید. ( سیدعلی خامنهای
|
|