(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(12(صفحه(9(صفحه(4(صفحه (2.3.10


یکشنبه 31 شهریور 1392 - شماره 20597

دیدگاه
گفت وگو با رئیس بنیاد فقهی مدیریت اسلامی حجت الاسلام و المسلمین قوامی
آرمان تحقق مدیریت اسلامی در تکاپوی فقه بنیادین
عقلانیت و اعتدال در اخلاق اجتماعی
   


رهبر معظم انقلاب:
سیاسی بودن آری – سیاسی کاری خیر
سپاه به عنوان یك موجود زنده باید بداند از چه می خواهد پاسداری كند؛ لزومی ندارد سپاه در عرصه سیاسی فعالیت كند، اما باید عرصه سیاست را بشناسد. نمي شود مجموعه اي بازوي نگاهبان و پاسدار انقلاب باشد؛ اما در زمينه ي مجموعه هاي مختلف سياسي انحرافي و غيرانحرافي و وابسته به جريان ها چشم بسته و نابينا و ناآگاه باشد.
آیت الله صافی گلپایگانی:
ارشاداسلامی، در “ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي” به معناي واقعي تحقق یابد
متأسفانه در سابق، برخی ازكساني که در وزارت ارشاد اسلامي بودند كه به وظيفه‌ خود عمل نكردند و در صدد تخريب عقايد جامعه بودند، بايد وضعيت را طوري سامان داد که اعتماد مردم و متدينين، به اين وزارتخانه بيشتر شود...متأسفانه در سابق برخی از كساني که در وزارت ارشاد اسلامي بودند به وظيفه‌ اصلي خود كه همان ارشاد و هدايت جامعه است، عمل نكردند و بلكه در صدد تخريب و فاسد نمودن عقايد جامعه بودند.
آیت الله مکارم شیرازی :
مسائل فرهنگی در صورت عدم رسیدگی
به سرعت به مسائل سیاسی تبدیل می شود
وظیفه وزارت ارشاد خیلی سنگین شده است. در دولت قبل مسائل فرهنگی، رها شده بود و کاری نمی کردند....مسائل فرهنگی در صورت عدم رسیدگی به سرعت به مسائل سیاسی تبدیل می‌شود. اگر فرهنگ کشور عوض شود، این جوان دیگر جان برکف نخواهد بود و بسیج نخواهیم داشت و پشتوانه های نظام از بین می رود. نظام را پشتوانه های فرهنگی حفظ کرده است. آن چیزی که ما داریم، فرهنگ غنی است. و اگر این فرهنگ غنی را بگیرند، واقعا خلع سلاح می شویم.
آیت‌الله نوری همدانی:
اصل نظارت بر وزارت ارشاد
آزادی بیان و قلم به این معنا نیست که حد و مرزی نداشته باشد، آزادی بیان باید طبق موازین دینی و انقلابی صورت گیرد و نباید عده‌ای به بهانه آزادی بیان هر چیزی را بیان کنند یا بنویسند....وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی باید نظارت دقیقی بر مطبوعات داشته باشد و مطبوعاتی که خلاف موازین اسلام و انقلاب عمل می کنند به معنای آزادی بیان نیست.
وزارت ارشاد با فرهنگ مردم سر و کار دارد از این رو باید نظارت کامل بر این وزارتخانه باشد و عناصری که در آن به کار گرفته می‌شوند افکار اسلامی و انقلابی داشته باشند
آیت الله محمدی ری شهری:
بهترین الگو برای سبک زندگی
خاندان رسالت است
بهترین الگو برای سبک زندگی، خاندان رسالت است چرا که آنها بیش و پیش از دیگران ارزشهای اسلامی را در زندگی فردی و اجتماعی خود پیاده کردند... بر اساس مبانی اعتقادی، بهترین الگو برای سبک زندگی خاندان رسالت است چرا که آن‌ها بیش و پیش از دیگران ارزش‌های اسلامی را در زندگی فردی و اجتماعی خود پیاده کردند. سبک زندگی اسلامی مهم‌ترین ابعاد تمدن اسلامی است .اگر همه رفتارهای امامان را در نظر بگیریم اصول حاکم بر سیره و سبک زندگی اهل بیت را دریافت خواهیم کرد.

 


سید حامد حسینی تهرانی
بنیاد فقهی مدیریت اسلامی براساس فرمایشات مقام معظم رهبری در رابطه با تولید علم و جنبش نرم افزاری از سال 1385به ریاست حجت الاسلام و المسلمین سید صمصام الدین قوامی فعالیت خود را آغاز کرد . این بنیاد با تکیه بر منابع دینی و فقهی اسلامی، به صورت خلاقانه و از زاویه ای جدید و پویا ،مساله ی تولید دانش مدیریت اسلامی را پیگیری می کند. چشم‌انداز این بنیادتاسیس دانشگاه وسیعی به نام مدیریت اسلامی می‌باشد که از ده ها دپارتمان و کارگروه تشکیل شده است؛ گفتنی است این بنیاد عزم خود را جزم نموده است تا سال 1410هجری شمسی، 40 مجتهد و نظریه پرداز مدیریت اسلامی تربیت کند؛ رهیافت اصلی این گفت و شنود معرفی روند سیر تکوین اندیشه دینی در زمینه نظام سازی مبتنی بر اسلام و حاکمیت اسلامی است. مطلب حاضر، بخش اول گفت وگویی است که با ریاست این بنیاد و مبتکر گرایش اسلامی مساله فقه الاداره در حوزه علمیه انجام شده است،که بخش دوم آن بررسی تحلیلی نظام اندیشه مدیریت دینی در اسلام است که ان شاءالله به زودی تقدیم خوانندگان گرامی خواهد شد.
با عر ض سلام و احترام ، بفرمایید دغدغه و انگیزه حضرتعالی از تاسیس این بنیاد و پژوهش در حوزه فقه مدیریت چه بود؟
بنده هم متقابلا به شما و همه همکاران و خوانندگان روزنامه کیهان عرض سلام و احترام دارم. بنیاد فقهی مدیریت اسلامی ریشه در نهضت مدیریت اسلامی دارد که از سال ها پیش این نهضت و جنبش به راه افتاده است. اما اینکه چگونه فکر ایجاد چنین بنیادی به ذهنم رسید باید بگویم که بنده قبل از انقلاب دانش آموخته رشته مدیریت صنعتی بودم و با این تخصص وارد فضای انقلاب شدم در فضای انقلاب وارد حوزه شدم و دروس حوزه را تا عالی ترین سطح دنبال کردم در حین تحصیل در حوزه به دنبال کسب توانایی استنباط احکام اسلام در خصوص مسائل مدیریت بودم. در کنار تحصیل در حوزه در بخش های مختلفی مدیریت عملی را تجربه کردم در ادامۀ مسیر بعد از تحصیلات اکادمیک مدیریتی و تحصیلات حوزوی با آن دغدغه ای که عرض کردم و کسب تجربه عملی در عرصه مدیریت، فصلنامه نخل شهداد را راه اندازی کردم و پس از کسب این تجربه مشغول نوشتن کتاب مدیریت از منظر کتاب و سنت شدم که ۹ سال به طول انجامید و به عنوان پژوهش برتر دینی شناخته شد. نشریه نخل شهداد به عنوان یک نشریه تخصصی در عرصه مدیریت اسلامی شناخته شد. بعد از این سه ضلعی تحصیلات مدیریت، مجله نخل شهداد و کتاب مدیریت از منظر کتاب و سنت؛ ضلع چهارم مدیریت مدرسه معصومیه به مدت ۴ سال اتفاق افتاد. در مدرسه معصومیه موقعیت تدریس مدیریت اسلامی برای من ایجاد شد و در آن موقعیت با افرادی آشنا شدم که الان برخی از آن ها از اعضاء بنیاد فقهی مدیریت اسلامی هستند، در این میان تعداد دیگری که در درس کفایه الاصول ما شرکت می کردند با مدیریت اسلامی و فقه الاداره آشنا شدند و از ما درخواست تدریس فقه الاداره را کردند. ما با این چند نفر کلاس فقه الاداره را شروع کردیم که کم کم تعداد افراد به دو برابر رسید. در اواخر سال تحصیلی و همچنین در پایان خدمت اینجانب در مدرسه معصومیه به عنوان مدیر، عده ای از دوستان پیشنهاد تشکیل یک سازمان را دادند که درس فقه الاداره به صورت متمرکز در آنجا ارائه شود؛ بنده هم که چنین ایده ای را از سال ها قبل و از دهه ۵۰ در ذهن می پروراندم، با این امر موافقت کردم و بعد از چند جلسه بحث پیرامون عنوان این سازمان، به گزینه بنیاد فقهی مدیریت اسلامی رسیدیم. دلیل دیگری که علت اصلی راه اندازی این بنیاد و تحقیق و پژوهش متمرکز بر فقه الاداره (دانش مدیریت اسلامی) است.فاصله ای است که میان الگوی سیاسی نظام اسلامی، و نظام اداری و مدیریتی وجود دارد. چرا که اندیشه نظام سیاسی کاملا سالم است، ولی چون تعریف دقیقی برای نظام اداری و ساز و کارهای اسلامی - مدیریتی وجود ندارد،منویات ولی امر چنان که باید اجرا نمی شود که این یک خلأ آشکار است. هر چند بعد از انقلاب خمینی کبیر (ره) نظریه ولایت فقیه و سازو کارهای حاکمیت سیاسی اسلام در نظام سیاسی به خوبی ترسیم شد؛اما مشکلات موجود در جامعه از نظام سیاسی نیست. بلکه خلأ در نظام مدیریتی است. این بنیاد که در قرن حاضر و به قولی در هزاره سوم تمدنی فعالیت خود را اغاز کرده است در صدد است تا ظرفیت ها‌،استعدادها و نیازهای موجود در نظام مدیریتی را شناسایی کند؛ و با پژوهش و اجتهاد درمتون فقهی و روایی سازو کار مطلوب و متناسب با آن را ترسیم کرده، و به صورت یک نظریۀ فقهی- راهبردی درموضوع مدیریت اسلامی ارائه کند. این شد که بنیاد فقهی مدیریت اسلامی پایه گذاری شد.
روش بنیاد در فرایند کشف و ترسیم سازو کارهای مطلوب مدیریت اسلامی چیست و ممکن است چه مدت به طول انجامد؟
ارائه الگوی تام در زمینه نظام اداري اسلامی نیازمند روندی دقیق است، که در فرآیندی طولانی مورد بررسی قرار می گیرد؛ و تمام مسیر کشف این نظام بر اساس اجتهاد فقهی است.چرا که روشهای دیگری که در علوم انسانی مطرح است عمدتا روشهای اومانیستی است ، بر خلاف این روش که بر اساس ادبیات وحیانی و تشریعی شکل گرفته است .این دیدگاه از نظامها و خرده نظامهایی تشکیل شده که می بایست حداقل نیم قرن برای آن زحمت کشید. چرا که مسائلی که در این بنیاد مورد توجه قرار می گیرد، مکمل توانمند سازی نظام تکاملی است که امام خمینی (ره) پایه گذاری کرد.از اینجا بود که از حدود ده سال پیش فعالیت منسجم این گروه شروع شد و تا کنون ادامه یافت. برای این فرآیند نقشه راهی ترسیم شده که بر اساس کتاب و سنت در یک زمان بندی طولانی ریل گذاری شده است.طوری که شاید تا دسترسی به هدف غایی که همان تبیین سیستم یکپارچه مدیریت اسلامی است لازم باشد نیم قرن کار تحقیقاتی و فعالیت پژوهشی انجام شود.
این بنیاد چقدر مورد استقبال حاکمیت و به طور خاص مجامع علمی حوزوی ودانشگاهی قرار گرفته است؟آیا این حرکت با انتقاد و تخریب برخی جریانات ، و یا طیفهای خاص فکری مواجه بوده است ؟
ممکن است یک عده با این بنیاد نوبنیاد همراه باشند و عده ای همراه نباشند به هر حال به زعم من این یک انقلاب علمی است که در مسیر تحول در حوزه رخ داده و پدیده ای است که تعطیل پذیر نیست و بنده به عنوان مؤسس با ارادۀ فولادین این بنیاد را به یاری خدا به پیش می برم. این بنیاد در حال رشد و شکوفایی است و مورد توجه و اقبال قرار گرفته است و امیدهای زیادی به این بنیاد بسته شده است؛ از بالاترین نقاط حاکمیت تا محافل دانشگاهی، نظامی، دولتی و خصوصی به این بنیاد روی می آورند و این مکان برای ایشان، بسیار جذاب و باطراوت می‌نماید چراکه تنها جایی است که با روش فقهی که همان روش صحیح در تولید دانش مدیریت اسلامی است به مشکلات مدیریتی پاسخ می‌دهد و از این جهت کاملا منحصر به فرد است.با این همه این حرکت دو گروه دشمن دارد، که من از آنها به دو گروه متجددین و متحجرین یاد می‌کنم.چرا که متجددها اصلا اعتقادی به دیدگاههای فقهی و اسلامی ندارند و معتقدند مذهب هیچ مدخلیت و صلاحیتی در ارائه شیوه های زندگی بشر ندارد و فقط با مکانیزم سکولاریته و جدایی دین از سیاست می‌توان برای زندگی بشر در همه ابعاد الگو ارائه کرد.طیف دیگر متحجرین هستند که با رویکرد تنگ نظرانه با هرگونه شیوه نامه جدید منطبق بر متون دینی مشکل دارند و دین را به عنوان یک سمبل غیر قابل انعطاف تلقی می کنند .از این رو با هر گونه متد و شیوه جدید منطبق بر دین مقابله کرده و انگ ضد دینی و اسلامی به آن می زنند.در حالی که تنها راهی که در پویش زندگی اسلامی و دینی می تواند موثر واقع شود،راه صحیح تبیین فقه دینی و اجتهاد است.
آیا در پیگیری بحث فقه الاداره از آراء و نظریات اندیشمندانی که در مدیریت غربی مطرح شده استفاده می شود؟واضح تر اینکه طرح مدیریت مرسوم غربی در تحقیق و پژوهش شما جایی دارد یا اینکه شما صرفا در روش پژوهشی به متون دینی و اجتهادی استناد می کنید؟
به نظر ما در مبحث فقه الاداره چندین منبع وجود دارد ، که اولین آن قرآن است. شاید تا کنون به قرآن این گونه نگاه نشده باشد که قرآن اولین منبع برای شناخت شیوه مدیریت الهی بر عالم هستی است.دوم سیره انبیاء الهی به خصوص پیامبر اسلام(ص) ، سوم سیره امیر مؤمنان و ائمه معصومین، بخش چهارم روایات رسیده از پیامبر خدا و اهل بیت (ع)است که مورد لحاظ قرار می گیرد ، و در بخش پنجم سیره عقلاست که مدیریت غربی به عنوان بخشی از سیره عقلاء در پژوهش می گنجد و مورد استفاده قرار می گیرد.
چشم انداز نهایی این بنیاد چیست و برای نیل به آن چه تلاشهایی انجام شده است؟
در مرامنامۀ بنیاد آرمان اصلی تحقق مدیریت اسلامی در جهان با مأموریت تولید دانش مدیریت اسلامی لحاظ شد و هدف بنیاد نیز تقویت مجتهدان نظریه پرداز در عرصه مدیریت اسلامی و تربیت استاد و مدیر و مروّج و پژوهشگر در نظر گرفته شد؛که از همان ابتداء با ترسیم خط مشی و شیوه نامه راهبردی ، فعالیت های این مجموعه در جهت حرکت گام به گام شروع شد. چنانکه ما در سال اول تدریس فقه الاداره با طرح مباحثی پیرامون معرفی و چیستی فقه الاداره و ضرورت ها و روش شناسی و مباحث مقدماتی، همراه بود.سال دوم وارد مباحث مدیریت منابع انسانی شدیم و عمدتاً بر روی مبحث گزینش و انتخاب متمرکز شدیم که شروع سال تحصیلی با اعلام موجودیت بنیاد فقهی مدیریت اسلامی به عنوان یک مرکز علمی و سازمان یافته، همراه شد. سال سوم تدریس فقه الاداره که سال ۸۸-۸۹ بود، سال رشد تصاعدی و جهشی بنیاد از جهت نرم افزاری و سخت افزاری بود که بنیاد پیشرفت قابل قبولی کرد؛ مرامنامه و اساسنامه بنیاد فقهی مدیریت اسلامی تنظیم، تدوین و تصویب شد و نظام های آموزش، پژوهش، اداری، مالی و مکاتبات، به صورت بسیار بدیع و مطابق معارف وحیانی و اسلامی تهیه و تنظیم گردید و واحد‌های درسی دوره های اجتهادی و دوره ۶ساله مدیریتی(تا سطح دکترای مدیریت علمی) به شکل کاملا بومی طراحی شد.
به تدریج بنیاد شکل قوی تری به خود گرفت و چشم انداز ۲۰ ساله، برای خود طراحی کرد.
ما برای بنیاد درس خارج فقه الاداره و همچنین درس خارج اصول فقه الاداره و یک دورۀ مدیریت علمی تا سطح دکتری و همچنین دورۀ بسیار مهم اجتهادی پیش بینی کرده ایم که هم اکنون سالیانه حدود 70 نفر در درس خارج فقه الاداره شرکت می کنند که حدود 30 نفر از این عزیزان به صورت متمرکز به عنوان پژوهشگر این رشته فعالیت دارند.
ما در نظام پرداخت، نظام گزینش، نظام انگیزش، نظام پژوهش، نظام اداری، سازمان کار، بحث نظارت و در فرهنگ سازمانی موجود در بنیاد، الگو ارائه می دهیم که این از ویژگی های بنیاد است.
با عنایت الهی فعالیت بنیاد با استقبال کم نظیر اساتید حوزه و دانشگاه ، و دانشجویان و طلاب محترم مواجه شد، که این مساله عاملی فوق تصور در رشد و پویایی این بنیاد به نظر رسید . پیش بینی ما اینست که پتانسیل بالای عرصه مدیریت اجتهادی و اسلامی ظرفیت این را دارد که از مرزها فراتر رفته ، حرف جدیدی را در عرصه های بین المللی مدیریت برای گفتن داشته باشد. ما می بینیم آن روزی را که بنیاد با فرمول ۲+۴ با مرامنامه و اساسنامه محکمش و با نظام آموزشی و پژوهشی و اداری و تربیتیِ کارآمدش و با پرورش نیروهای نخبه، طعم خوش مدیریت اسلامی را در ذائقه و کام جهانیان خواهد چشاند و محصول آن مدیریت اسلامی است که می تواند داروی شفابخشی برای همه این افسار گسیختگی ها و بی عدالتی ها در جهان باشد و می تواند به نظام اسلامی انسجام دهد و آن را توسعه داده و تکثیر کند.

 


سیدعلی رحمتی
اسلام در حوزه عمل و رفتار اجتماعی بر دو عنصر عقلانیت و اعتدال تکیه می‌کند، هر چند که در حوزه معرفت و احسان و ایثارگری فراتر از اعتدال تجویزاتی دارد، ولی مبنای رفتارها به ویژه رفتار اجتماعی می‌بایست عقلانیت و اعتدال باشد. نویسنده برای تبیین این نظریه به بررسی آموزه‌های وحیانی قرآن پرداخته است.
***
جایگاه عقل و اعتدال در رفتار اجتماعی از نظر قرآن
عقل به معنای قوه فهم و ادراک و کاشف حقایق و تشخیص‌دهنده حق و باطل، خوب و بد، پاکی و ناپاکی تعریفی است که آموزه‌های وحیانی اسلام از عقل به دست می‌آید. (یونس، آیه16، طه، آیه 128، بقره، آیه 44، انعام، آیه 151، مائده، آیه 100، بلد، آیات 4 و 10 و آیات دیگر)
بنابراین در اهمیت و ارزش عقل همین بس که انسانیت انسان به آن است و انسان برای رسیدن به هر کمالی از آن بهره‌مند می‌شود، زیرا اگر عقل نبود انسان توانایی شناخت حقایق و قدرت تشخیص حق و باطل را نداشت و در انتخاب مسیر کمالی و رشدی دچار خطا و اشتباه می‌شد و نمی‌توانست خوب و بد را بشناسد و از پاکی و ناپاکی و نیز زیبایی و زشتی آگاه شود.
در آیات پیش گفته و غیر آن‌ها و هم چنین در روایات متواتر و معتبر بسیاری (نگاه کنید: اصول کافی، ج 1، کتاب عقل و جهل)، در بیان جایگاه و اهمیت و نقش ارزشی عقل در زندگی بشری، به این معنا توجه داده‌اند که دین‌داری و اخلاق‌مداری انسان از لوازم خردورزی و تعقل اوست. به این معنا که اگر عقل و به کارگیری آن در شکل خردورزی و تعقل نبود، هرگز انسان دین و اخلاق را نمی‌شناخت و تمایل و گرایشی به آن نداشت. از همین روست که از نظر اسلام، کفر و شرک و هم چنین زشتکاری و بدکاری در قالب بی‌تقوایی و بی‌اخلاقی یا بداخلاقی و بی‌حیایی، ریشه در بی‌تعقلی شخص دارد. به این معنا که اگر کسی از عقلی که دارد بهره ببرد بی‌گمان دیندار و اخلاقی خواهد بود و از نشانه‌های بی‌تعقلی شخص و عدم بهره‌گیری او از عقل خداداد است که بی‌دین و بی‌حیاست. این که در اصطلاح عرفی بی‌دین و بی‌حیا را به بی خردی و بی‌عقلی نسبت می‌دهند، به سبب فقدان عقل و خرد نیست بلکه به قصد آن است که بگویند کسی که از خرد و عقل خود بهره نمی‌برد، در حقیقت بی‌خرد و بی‌عقل است، زیرا انسان از دارایی عظیمی چون عقل می‌بایست بهره برد نه آن که آن را بی‌استفاده بگذارد و بیهوده رها سازد.
خداوند در هیچ یک از آیات قرآنی، عقل را به شکل اسمی به کار نبرده و همه جا آن را در قالب فعلی چون فعل ماضی و مضارع مانند «یعقل»، «عقلوا»، «یعقلون» و «تعقلون» به کار گرفته است، زیرا آن چه ارزشی است همان به کارگیری و استفاده از عقل یعنی تعقل و خردورزی است. جالب این که اگر خداوند در جایی لازم بود تا اسمی از عقل ببرد و در قالب اسم آن را بیان کند، از واژگان و اصطلاحاتی بهره گرفته که بیانگر بهره‌گیری از عقل است، یعنی از اسمائی استفاده کرده که بیان‌گر استفاده شخص از عقل و تعقل‌ورزی است، زیرا این اسمای که برای عقل، در زبان عربی است و قرآن از آن استفاده کرده، اسامی نتایج بهره‌گیری از عقل و تعقل‌ورزی است. از جمله این نام‌ها و اسمای می‌توان به «قلب»، «فواد»، «افئده»، «الباب»، «النهی» و «حجر» اشاره کرد که مراد از کسی است که از عقل بهره گرفته و به درک و فهم عمیق رسیده و به لب و مغز مطلب دست یافته و از هر پلیدی و باطلی پرهیز و اجتناب کرده و به دامن خرد و دژ محکم عقل پناه برده است.
همین عقل یکی از حقایقی که کشف کرده است عدالت در نظام هستی به عنوان عنصر حق مطلق است. به این معنا که در مقام شناخت حق و باطل، عدالت را حق مطلق در نظام هستی یافته است؛ زیرا نظام احسن هستی بر مدار و محور عدل و عدالت سامان یافته است. هم‌چنین عقل در مقام درک مدرکات عملی به این نتیجه رسیده که در عمل و رفتار ارادی انسان آن‌چه خوب و حسن است، عدالت است و آن‌چه زشت و بد و قبیح است، ظلم و بی‌عدالتی است. این بدان معنا خواهد بود که عقل در دو مقام عقل نظری و عقل عملی، به حقانیت و حسن عدل دست یافته است.
نتیجه این خواهد بود که عقل انسانی نظام هستی را بر عدالت یافته است و از انسان می‌خواهد تا خود را با این نظام احسن سازگار و موافق سازد. پس به طور طبیعی انسان به حکم عقل و خرد می‌بایست موجودی معتدل نیز باشد؛ زیرا اعتدال به معنای رعایت تناسب و موازنه و استوا به گونه‌ای است که نتیجه طبیعی آن اجتناب از افراط و تفریط، دست یابی به قوامیت و استقامت است.
از همین‌روست که آموزه‌های قرآنی که خود دارای اعتدال است (انعام، آیه 115؛ کهف، آیات 1 و 2) زیرا قیم به معنای معتدل و مستقیم و مستوی است که در آن تناقض نیست. (مجمع‌البیان، ذیل آیه) در چارچوب نظام احسن هستی که آن نیز بر اعتدال است (اعلی، آیه2؛ حجر، آیه19) بر آن است تا انسانی که خداوند او را معتدل آفریده (کهف، آیه37؛ انفطار، آیات 6 و 7؛ حجر، آیات 28 و 29؛ سجده، آیه9) در همان نظام احسن زندگی خود را سامان داده و به کمال برسد.
به سخن دیگر، اسلام به عنوان کتاب راهنمای الهی برای بشر بر آن است تا انسان دارای اراده و اختیار و انتخاب و آزادی را به مسیر دعوت کند که همان صراط‌مستقیم عدالت در هستی است تا انسان به آزادی و اختیار خود، کمال را که در قالب عدل تحقق می‌یابد به‌دست آورد.
اسلام به عنوان دینی که برای تعلیم و تزکیه (بقره، آیه 151) یعنی آموزش حقایق هستی و تربیت انسان در چارچوب عدل و اعتدال از سوی خداوند نازل شده بر آن است (یونس، آیه 105؛ روم، آیه 30؛ حدید، آیه25) تا همانند عقل، انسانی را بر عدالت و اعتدال تربیت کند.
پیامبر(ص) در بیان این معنا فلسفه بعثت خود را اتمام مکارم اخلاقی در بشر می‌داند که بی‌گمان فضیلت عقلانی عدالت و اعتدال در اوج این مکارم اخلاقی قرار می‌گیرد.
شاخص‌ها و نمونه‌های عقلانیت و اعتدال‌گرایی
برای اینکه این مطلب بهتر روشن شود، لازم است تا برخی از شاخصه ها و نمونه‌هایی که عقلانیت و اعتدال‌گرایی در آن‌ها در آیات قرآنی به عنوان یک رفتار اجتماعی مطرح شده بیان شود.
1. عقلانیت و اعتدال در مسایل اقتصادی: خداوند بارها در آیات قرآنی به اشکال گوناگون از مردم خواسته تا در رفتار اقتصادی میانه‌روی و اعتدال را مراعات کنند که حکم عقل نیز است. این که اقتصاد را به این نام نامیده‌اند خود گواه صادقی است که میان دخل و خرج باید توازن و اعتدال و تناسب باشد؛ زیرا قصد و اقتصاد به معنای میانه‌روی و وسطیت است. این اعتدال و اقتصادمی‌بایست در حوزه مصرف و انفاق به شدت مراعات شود؛ زیرا اگر این گونه عمل نشود، به رشد اقتصادی جامعه ضربه وارد می‌شود و جامعه دچار بحران خواهد شد. آیات بسیاری در قرآن به مسئله اعتدال در حوزه اقتصادی اشاره کرده که از جمله آن‌ها می‌توان آیه 219 سوره بقره، 29 سوره اسراء و آیات 63 و 67 سوره فرقان و 87 سوره مائده اشاره کرد که در آن‌ها بر روش عفو (اعتدال)، قوام (اعتدال) و پرهیز از اسراف و افراط در مصرف و انفاق و هرگونه تعدی و تجاوز از حدود عقل و عدالت اشاره می‌کند.
2- عقلانیت اعتدالی در رفتار اجتماعی و عمل سیاسی: هم‌چنین در حوزه رفتارهای اجتماعی، مشی معتدلانه در گفتارو رفتار مورد تاکید است و از مردمان خواسته شده که به دور از هرگونه رفتارهای تند و سریع، تفاخر‌آمیز، تکبرآمیز، ذلت‌آور و نیز سخنان بلند چون فریادهای خران پرهیز کنند. (لقمان، آیات 13 و 19)
3- عقلانیت اعتدالی در دعوت و تبلیغ: در مسایل تبلیغی نیز می‌بایست هماره بر اصول اساسی عدالت و اعتدال حرکت کرد که حکم عقل و شرع است. (اعراف، آیات 198 و 199) از نظر قرآن رفتاری غیراعتدالی که از آن به خارج از عرف عقلایی تعبیر کرده همان رفتار جاهلی است که باید از آن پرهیز کرد؛ زیرا اگر بخواهیم دیگران را که با اصول عرفی و عقلایی رفتار نمی‌کنند به دین بخوانیم نمی‌بایست به همان اصول جاهلی رفتار کنیم. پس اگر آنان به جهالت دشنام به خدای تبارک و تعالی می‌‌دهند نمی‌بایست ما هم خدایان آنان را دشنام دهیم. دشنام مقدسات و اهانت به تابوهای هر امت و ملتی موجب می‌شود که انسان از مدار حق و عدالت خارج شود. پس به طریق اولویت نمی‌توان به مقدسات هم‌کیشان خود اهانت کرد و دشنام و فحش و ناسزا گفت که بیرون از عرف عقلایی و اخلاق اجتماعی است. از نظر آموزه‌های قرآنی، عرف عقلایی ملاک و معیاری است که می‌بایست مراعات کرد؛ زیرا چنین عرف و معروفی که عقلا آن را مراعات می‌کنند بیانگر حکم عقل است و منشأ عقلایی و عقلانی دارد و به عدالت نزدیک‌تر است. پس می‌بایست عرف عقلایی و معروف آنان را معیاری برای رفتار اجتماعی و اخلاقی خود قرار داد. (همان)
فراتر از اعتدال در معرفت و احسان و ایثارگری
البته از نظر آموزه‌های قرآنی، اعتدال‌گرایی در حوزه عمل چیز ممدوح و پسندیده‌ای است؛ ولی این بدان معنا نیست که در حوزه معرفت و شناخت و یا در برخی از جنبه‌های شخصی که حتی مرتبط با اجتماع است، لازم است تا اعتدال مراعات شود، بلکه باید گفت که در حوزه معرفتی و شناختی وسطیت و میانه‌روی معنایی ندارد؛ چنان که در حوزه عمل شخصی مرتبط با جامعه چون احسان و ایثار خروج از اعتدال یک فضیلت است؛ زیرا اگر گفته شد که در مقام عمل انسان می‌بایست اعتدال به معنای میانه‌روی، وسطیت، اجتناب از افراط و تفریط را داشته باشد، به این معنا نیست که در مقام معرفت و شناخت یا حتی در برخی از اعمال شخصی افراط نداشته باشیم، بلکه افزون خواهی در حوزه معرفتی و احسان و ایثار عین فضیلت و کمال است.
اگر خداوند امت اسلام را امت وسط و معتدل و میانه‌رو معرفی می‌کند (بقره، آیه 143) و یا امیرمومنان (ع) می‌فرماید: «الیمین و الشمال مضله و الطریق الوسطی هی الجاده؛ راست و چپ گمراهی و میانه‌روی همان جاده است، و یا این که پیامبر(ص) می‌فرماید: خیر‌الامور اوسطها؛ بهترین کارها میانه‌های آن است، (جامع‌الاصول، ابن اثیر جزری) بدان معنا نیست که در معارف و امور معنوی و اعمال احسانی و ایثاری نیز اعتدال و میانه‌روی خوب است؛ بلکه در معارف و در احسان باید گفت که «خیر الامور اکثرها و اوفرها و اشدها و اعلاها و اعقلها و اعظمها» از همین روست که امیرمومنان علی(ع) در دعای شریف کمیل می‌فرماید: «و اقربهم منزله منک و اخصهم زلفه لدیک»؛ چرا که انسان متوسط بودن و بلند پروازی نداشتن در این امور هیچ برتری ندارد، بلکه انسان باید بکوشد تا در مسابقه معرفتی و احسانی گوی سبقت را برباید و پیش‌تازی و مسارعت نماید؛ زیرا میدان مسابقه همه هستی است: «سارعوا الی مغفره من ربکم و جنه عرضها السماوات و الارض».
در جایی گفته می‌شود زمانی اعتدال مراعات شود که احتمال تصادف و تضاد باشد و یا اگر زیاده‌روی شود موجب مشکلات عدیده‌ای برای خود شخص شود به گونه‌ای که از انجام وظایف و واجبات باز ماند. در آن جاست که میانه‌روی خوب است؛ اما در جاهایی چون معرفت و شناخت باید انسان هماره نقطه اوج و قله‌ها را در نظر داشته باشد و به متوسط و میانه‌ها بسنده نکند. در مسئله احسان و ایثارگری نیز این گونه است؛ البته به شرطی که موجب نشود که با احسان و ایثارگری خود را در محذور و ناتوانی قرار دهد که از انجام واجبات وتکالیف خود برنیاید.
از همین رو اگر وارد صراط مستقیم شدی که عرض آن به اندازه آسمان‌ها و زمین است، دیگر در عمل نیز می‌بایست پیشتاز بود و میدان مسابقه را واگذار نکرد و بهترین‌ها و کامل‌ترین و برترین‌ها را انجام داد. در این موارد دیگر اسراف نیست و اعتدال موضوعیتی ندارد. پس این که گفته شد که ای پیامبر(ص) در انفاق مراعات میانه‌روی کن، در زمانی است که این انفاق موجب می‌شود که خودش از اموری بازماند؛ اما اگر این گونه نبود هیچ امر قبیح و زشتی نیست؛ چرا که خداوند بارها به پیامبران و معصومان(ع) فرمان می‌دهد که احسن، نیکوترین و برترین‌ها را انجام دهند و به نیک‌ها بسنده نکنند. (اعراف، آیه 145)
سخن درباره عدالت و اعتدال و میانه‌روی در آموزه‌های وحیانی اسلام بسیار است و در آینده ابعاد بیشتر از این دو مقوله اعتدال و عقلانیت را در بعد نظری و عملی تبیین خواهیم کرد بی‌گمان مراعات همین آموزه‌های تعلیمی و تربیتی قرآن می‌تواند جامعه‌ای عادلانه و متوسط را ایجاد کند که میزان و معیار درست یک جامعه مدنی انسانی به جهانیان باشد و آنان بتوانند از این نمونه عینی الگوبرداری کرده و جوامع مشابه و همانندی را در جای جای جغرافیای جهان ایجاد کنند؛ زیرا این گونه است که می‌توان براساس مفاد آیه 25 سوره حدید به فلسفه بعثت توجه و اهتمام کرد و موجبات گرایش توده‌های مردم از هر زبان و ملت و قوم و نژاد و فرهنگ را به سوی عدالت و برپایی آن فراهم آورد و زمینه‌ساز دولت جهانی عادلانه مهدوی(عج) شد.

 

(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(12(صفحه(9(صفحه(4(صفحه (2.3.10